بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
خدا را سپاسگزاريم بر نعمت حضور و فعاليت ارزشمند نمايندگان مردم در مجلس شوراى
اسلامى، و خرسند و خوشحاليم از اين كه بحمداللَّه يك بار ديگر در خدمت شما برادران
و خواهران عزيز هستيم و مجالى است براى گفت و شنود و ضمناً تشكر از زحمات و تلاشها
و اقدامات شما.
آنچه جناب آقاى دكتر حداد عادل - رياست محترم مجلس - از عملكرد و پيشرفت كار در
مجلس و نقاط مثبت و كارى بيان كردند، مورد تصديق ماست و در مواردى حقيقتاً بايد به
شما نمايندگان مردم در زمينه ى بعضى از قوانين و طرحهايى كه تصويب كرده ايد،
دست مريزاد گفت. اگر ما و شما در جهتگيرى كلىِ كارهايى كه در زندگى انجام مى دهيم -
و از جمله، كارهاى دوران مسؤوليت - خط رعايت تقوا و احساس وظيفه و مسؤوليت را پيش
بگيريم، خداى متعال هم توفيقات خودش را ارزانى خواهد داشت؛ «يا ايّها الّذين امنوا
اتّقوااللَّه و قولوا قولا سديدا يصلح لكم اعمالكم و يغفر لكم ذنوبكم». اگر تقوا به
ميان بيايد، خداى متعال هم اعمال را اصلاح و ما را هدايت مى كند؛ «انّ علينا
للهدى»؛ خداى متعال هدايت را بر عهده ى خودش دانسته. اگر ما در خط تقوا، رعايت امر
و نهى الهى و مواظبت از رفتارِ خود حركت كنيم، بدون شك خداى متعال ما را هدايت و
كمبودهاى كار ما را جبران خواهد كرد - «يغفرلكم ذنوبكم» - و اگر در جاهايى نادانسته
خطا و اشتباهى از ما سر بزند، آنها را مورد مغفرت قرار خواهد داد و آبروى ما را حفظ
خواهد كرد. بنابراين تقوا ملاك است؛ يعنى غير از ملاك ارزشى كه چه كسى پيش خدا
بالاتر است - و آن تقواست - براى خود ما هم كه بفهميم چه كار بكنيم، چه كار نكنيم؛
كدام كار خوب است، كدام كار منتج است و كدام كار نيست؛ معيار، تقواست. اگر تقوا را
رعايت كرديم، حرف و عمل ما هم با هدايت و كمك الهى در مسيرِ درست قرار خواهد گرفت.
پس، اول و آخرِ همه ى حرفهاى ما تقواست.
من قبلاً شايد خدمت شما برادران و خواهران عزيز عرض كرده ام - اگر هم نگفته ام،
الان عرض مى كنم - اين چهار سال كه يك سالش هم گذشت، مثل برق مى گذرد. آنچه شما
بايد از اين چهار سال بهره ببريد، پولى نيست كه به دست مى آيد، يا احترام و شعارى
كه به نفع شما داده مى شود، يا سرشناس شدن و به دست آمدن جاه و معروفيت، يا نام
چنين و چنان. آنچه از اين چهار سال در درجه ى اول بايد مورد توجه و همت ما باشد،
اين است كه وقتى در پيشگاه خداى متعال حاضر شديم - كه خيلى هم زود خواهد بود؛ يعنى
اگر شما صد سال هم عمر كنيد، خيلى زود خواهد گذشت. واقعاً وقتى انسان گذر عمر را
نگاه مى كند، مى بيند خيلى سريع گذشته؛ ما غافليم كه خيال مى كنيم طول مى كشد؛ نه،
به سرعتِ برق مى گذرد - ذخيرهاى را در دستمان خواهيم داشت و آن، چهار سال خدمت و
كار است.
خداوند در آيات آخر سوره ى مباركه ى حشر مى فرمايد: «يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا
اللَّه ولتنظر نفس ما قدّمت لغد»؛ تقوا پيشه كنيد - يعنى مراقب خودتان باشيد - و
حواستان باشد كه لغزش و اشتباه و انحرافى پيش نيايد؛ و نتيجه ى اين مواظبت -
«ولتنظر نفس ما قدّمت لغد» - بايد اين باشد كه ببينيم براى فردا چه فراهم كرده و از
پيش فرستاده ايم. بعد بلافاصله مى فرمايد: «واتّقوا اللَّه انّ اللَّه خبير بما
تعملون»؛ خداى متعال بينا و داناست. ما بايد مراقب خود و بيناى كار خود باشيم و
حواسمان باشد؛ به نظر من، اين خط و جهت اصلى است. اگر اين رعايت شد و اهتمام به اين
گماشته شد، هم طرحهاى خوب در مجلس مطرح خواهد شد؛ هم لوايح بموقع تصويب خواهد شد؛
هم وظيفه ى نظارتى، خوب انجام خواهد شد؛ هم ملاحظه ى حال مردم خواهد شد؛ هم
ملاحظه ى توسعه ى كشور خواهد شد؛ هم ملاحظه ى عدالت خواهد شد؛ يك مقدارش را خود ما
مى فهميم، يك مقدارش را هم خدا به ما كمك مى كند و ما را هدايت و دستگيرى مى كند.
اگر اين قدم از اول در اين جهت برداشته نشد، همه نوع احتمالى وجود دارد و واقعاً
انسان نمى تواند مطمئن باشد كه چه خواهد كرد و چگونه خواهد شد. بنابراين عرض اصلى
من اين است كه مراقب باشيد اين چهار سال مى گذرد.
بنده گاهى به آقايان وزرا و مسؤولان گوناگون دستگاه هاى مختلف اين نكته را عرض
مى كنم؛ به شما هم عرض مى كنم: اين چهار سال مسؤوليت را از دورانى كه بناست براى
آينده ى مادى زندگى تان منشأ سودى باشد، خارج كنيد. ممكن است انسان شصت سال، هفتاد
سال، هشتاد سال عمر كند؛ در طول عمرش هم براى آينده ى خود فكر و تمهيد و مقدمه سازى
داشته باشد - فلان چيز را بخريم، فلان چيز را نگه داريم - ولى اين چند سالى كه وزير
هستيم، از دوره يى كه بايد به فكر آينده ى خود باشيم، خارج كنيم. وكالت مجلس هم
همين طور است؛ اين چند سال را از آن دوره خارج كنيد. خيال خودتان را راحت كنيد؛
نخواهيد پايه ى زندگى آينده ى مادى را در اين چند سال بچينيد؛ نه، اين چند سال را
وقف كنيد؛ خداى متعال به شما عوض خواهد داد.
يك وقت در دوره ى جوانىِ بنده قضيهاى پيش آمد و من در ميان دوراهىِ مهمى در زندگى
شخصى قرار گرفتم. براى مشورت، به شخصى مراجعه كردم و گفتم اگر من بخواهم اين كار را
بكنم، در واقع روگرداندن از دنيا و آخرت است - يعنى اگر دنيا هم بخواهم، آن طرف
است؛ آخرت هم بخواهم، آن طرف است - آن شخص تأملى كرد و به من گفت: شما بيا براى خدا
اين عملِ ديگر را انجام بده؛ خدا دنيا و آخرت تو را از آن جا برمى دارد و به اين جا
مى آورد. اين حرف تا اعماق دل من اثر كرد؛ لذا به آن عمل كردم.
شما براى خدا اين چهار سال را وقف كنيد - مثل اين كه انسان مالى را، زمينى را،
خانه يى را وقف مى كند - و بگوييد براى زندگى و آينده ى خودمان نمى خواهيم از اين
چهار سال و از اين موقعيت استفاده كنيم؛ خداى متعال هم متقابلاً چشم شما را روشن
مى كند؛ هر طور كه به مصلحت شما باشد. خداى متعال كريم و اكرمِ از شماست -
اكرم الأكرمين است - شما چيزى را در راه خدا داديد، محال است كه او در مقابلش چيزى
به شما ندهد.
يك جمله راجع به مجلس عرض كنيم، يك جمله هم راجع به مسائل سياسىِ كلى كشور. راجع به
مجلس، آن چيزى كه تكيه ى اصلى من روى آن است، اين است كه اين مسؤوليت را قدرشناسى
كنيد؛ يعنى تقويم و برآورد درستى از اين مسؤوليت داشته باشيد. البته شما آقايان و
خانم ها اين برآورد را داريد؛ ما تذكراً عرض مى كنيم. مسؤوليت شما خيلى سنگين است.
شما مى خواهيد قانون به وجود بياوريد. قانون، نرم افزار اداره ى كشور است؛
دستگاه هاى اجرايى در حكم سخت افزارها هستند. اگر شما بتوانيد اين نرم افزار را
هوشمندانه، صحيح، جامع، مؤثر در ابعاد گوناگون زندگى و پُركننده ى خلأها فراهم
كنيد، سخت افزارها كار خودشان را درست انجام خواهند داد. البته سخت افزار هم گاهى
اوقات تعمير مى خواهد، گاهى اوقات روغنكارى مى خواهد، گاهى اوقات دورانداختن
مى خواهد؛ ليكن يك سخت افزارِ خوب هم با يك نرم افزارِ ناقص و غلط هيچ محصولى
نخواهد داشت. شما در واقع در اين جا داريد نرم افزار مديريت كشور يا بخش عمده يى از
آن را فراهم مى كنيد. البته وظيفه ى نظارت و ديگر وظايف مجلس شوراى اسلامى هم در
جاى خود محفوظ است.
شما برادران و خواهرانى كه بحمداللَّه در مجلس شعار حفظ مبانى انقلاب و جلوه بخشيدن
به سخنان امام را مطرح كرده ايد، مسؤوليت مضاعفى داريد؛ چون مردم حقيقتاً به ميدان
آمده اند و با گزينش خود، راه كشور را مشخص كرده اند. مدعيان اين طور القاء
مى كردند كه راه امام و خط امام و انقلاب و اسلام و عدالت اجتماعى تمام شد؛ روزگار
و فصل ديگرى آمد و كارهاى ديگرى بايد كرد. مردم آمدند راه را تصحيح كردند؛ مثل
سوزنبان ماهرى كه مى آيد خط را مشخص مى كند تا معلوم باشد مسير از اين جاست. شما با
اين توجه، با اين توقع و در واقع با اين ادعا وارد مجلس شده ايد؛ اين مسؤوليتِ خيلى
سنگينى است. انتظار مردم اين است كه شما اين مسؤوليت را فراموش نكنيد. چيزهايى هست
كه انسان گاهى هم دوست مى دارد، مى خواهد دنبال كند و رگ گردنش را هم پُر مى كند؛
اما در مقابل اين مسؤوليت چيزى نيست؛ بنابراين بايد براحتى آن را كنار گذاشت. برخى
احساسات شخصى، برخى توقعات و خواهش هاى شخصى، و بعضى مسائل گروهى را بايد به خاطر
آن مسؤوليت زير پا گذاشت.
سعى شود قوانينى كه در مجلس مى گذرد، مستحكم و باثبات باشد. بحمداللَّه سياست هاى
اصل 44 با ملاحظه ى جوانب و رعايت آن مبانى و اصول، به سه قوه ابلاغ شد؛ اين احتياج
دارد به قوانين. شما، هم در كميسيون هاى اختصاصى و هم بخصوص در مركز پژوهش ها
حقيقتاً مى توانيد بر اين پايه، طراح نظام اقتصادىِ باثباتى باشيد كه قوانين خودش
را هم با خود داشته باشد؛ بعضى از قوانين حذف شود و بعضى از قوانين بيايد؛ منتها با
يك ساخت مستحكم و پايدار كه هر روز نخواهيم قوانين را وصله پينه كنيم. يكى از
اشكالات بزرگ اين است كه قوانين طورى با بى دقتى يا عدم مراجعه ى لازم به مواردى كه
بايد مراجعه كرد، تنظيم شود كه اندكى نگذشته، احتياج به تجديدنظر پيدا كند و يك
مقدار وقت مجلس به تصويب مجدد قانون بگذرد. گفت:
يك روز صرف بستن دل شد به اين و آن روز دگر به كندن دل زين و آن گذشت
يك روز قانون را درست كنيم، يك روز قانون را رد كنيم و يا تغيير كلى بدهيم؛
اين طورى نباشد؛ قوانين با ثبات و مستحكم باشد. به نظر من چيزى كه در مجلس مهم است،
حضور نمايندگان محترم سر پُست هاست. برخى از نمايندگان محترم به من گفتند تعطيلات
مجلس زياد است؛ درباره ى اين مسأله من نمى توانم اظهارنظرى بكنم؛ اين را هيأت
رئيسه ى محترم بايد بررسى كنند؛ ليكن در همان بخشى كه غير تعطيل و وقت كار است،
حضور بايد منضبط، سر وقت و با رعايت دقيقه و ثانيه باشد؛ هم در داخل صحن مجلس و هم
در كميسيون ها. كار كميسيون هاى تخصصى هم خيلى مهم است. حضور در كميسيون ها، سر وقت
در كميسيون ها حاضر شدن، كار كردن، واقعاً مطالعه كردن، پيش مطالعه كردن، لوايح را
ديدن، طرح ها را سنجيدن، با افرادى كه لازم است مشورت شود، مشورت كردن، حتّى مباحثه
كردن در داخل مجلس قبل از اين كه انسان به مرحله ى تصميم گيرى برسد - چه در كميسيون
و چه در صحن مجلس - لازم است.
وقت گذاشتن براى مجلس، خيلى مهم است. همين جا راجع به سفرها نكتهاى عرض كنم. البته
من گزارش خيلى درستى از مسأله ندارم؛ ليكن بايد جهتگيرى را كاهش سفرهاى خارجى قرار
داد. البته سفرهاى داخلى، آن جايى كه بخصوص مربوط به حوزه ى انتخابيه است، مقوله ى
ديگرى است؛ اما رغبت زياد به مسافرت، مطلوب و پسنديده نيست؛ مواظب باشيد مجلس در
چنين دامهايى گرفتار نشود؛ براى شما مشكلات درست خواهد كرد.
موضعگيرى هايى هم كه مجلس درباره ى سياست خارجى و مسأله ى انرژى هسته يى و امثال
اينها كرد، بسيار بجا و بموقع و مؤثر و خوب بود؛ چون مجلس نماد آراء مردم است.
مصوباتى هم كه اشاره كردند، خوب بود. سال گذشته هم در چنين جلسه اى عرض كردم كه
ارتباط با دستگاه هاى اجرايى بايد منطقى و قانونى و انسانى باشد. نه بايستى اخم و
قهر كرد و بنا را بر پرخاشگرى و بهانه گيرى و اذيت كردن گذاشت، و نه بايستى از آن
طرف دچار رودربايستى و رفيق بازى و بده بستان شد؛ بايد كاملاً مراقبت كرد كه خط وسط
و صراط مستقيم جستجو شود و طبق آن عمل گردد؛ در اين صورت كارها درست خواهد شد.
بسترهاى ارتباط آلوده با دستگاه هاى اجرايى هميشه وجود دارد و مسؤولان بالاى اجرايى
هم از آن باخبر نمى شوند. در اين ميان، دستهايى به دنبال اين هستند كه ارتباطهاى
ناسالمى را به وجود بياورند؛ بايد خيلى مراقب باشيد. هم هيأت رئيسه ى محترم مجلس و
رؤساى كميسيون ها، و هم خود شما نمايندگان بايد به اين رهنمود الهى عمل كنيد؛
«وتواصوا بالحق و تواصوا بالصّبر». واقعاً نمايندگان بايد يكديگر را نصيحت و حفظ
كنند. گفتن و توصيه كردن، بسيار مهم است.
مركز پژوهش هاى مجلس هم جاى مهمى است؛ بايد از نخبگان و فكر و نظر آنها در اين جا
حداكثر استفاده بشود. اميدواريم ان شاءاللَّه با رعايت اخلاق و نظم و انضباط، همه ى
كارها به بهترين وجه پيش برود و آينده بهتر از گذشته باشد؛ «وللاخرة خير لك من
الأولى».
راجع به مسائل سياسىِ كلى كشور هم چند جمله عرض كنم. شماها بحمداللَّه عناصر سياسى
هستيد و مراقبيد. با انسجام و اتحاد كلمه و همدلى، كشور در سياست خارجى و مسائل
جهانى عزت و هيبت پيدا مى كند؛ و در اجراى مقررات و سياست هاى لازم در داخل، قدرت
مى يابد. بنابراين انسجام و وحدت و همدلى و همفكرى، بسيار مهم است. مطمئناً
همچنان كه شما به عنوان مسؤولان كشور و نظام موظفيد مهندسى كلى كشور را دايماً در
نظر داشته باشيد - چون بدون يك مهندسىِ كلان نمى شود جزئيات را ترتيب داد؛ شما بايد
اول طرح را در نظر داشته باشيد، نقشه را بدانيد و مهندسىِ صحيح كرده باشيد تا
بتوانيد اين ديوار را اين جا بالا ببريد، آن خشت را آن جا بگذاريد، آن گودال را
آن جا بكنيد - دشمن شما هم به كشور و نظام شما عيناً يك نگاه كلان و يك مهندسىِ كلى
دارد. اين مهندسى هم اجزايى دارد. بلاشك اعتماد و دلگرمى دشمن به كمك عناصر داخلى
است. هيچ كشورى هم نيست - از جمله كشور ما - كه در داخل، عناصرى كه دلشان با نظامِ
حاكم نيست، وجود نداشته باشند؛ همه جا هستند؛ در كشور ما هم هستند؛ از اول انقلاب
هم بوده اند؛ كم و زياد و پيدا و پنهان و جوراجور دارد؛ ليكن اصلش هميشه بوده، بعد
از اين هم خواهد بود. عدهاى با نظام ما خوب نيستند. چشم اميد دشمن به كسانى است كه
در داخل هستند؛ منتها براى يارگيرى و سربازگيرى، دشمن روش هاى گوناگونى دارد.
اين طور نيست كه همه ى كسانى كه به دشمن كمك مى كنند، كسانى باشند كه دشمن را
شناخته اند و نقشه ى كلى و مهندسىِ كلان او را نسبت به نظام دانسته اند و عالماً و
عامداً به او كمك مى كنند؛ نه، عدهاى هم هستند كه اگر به آنها گفته شود شما داريد
به دشمن كمك مى كنيد، حاضرند يقه ى خودشان و شما را بگيرند و پاره كنند و بگويند
اين حرفها چيست! اينها واقعاً هم با دشمن مخالف و بدند. اگر شما مهندسىِ كلى و كلان
نظام را در نظر داشته باشيد، از اين پرهيز خواهد شد. هر كس متوجه و مراقب خود و
رفتارش باشد، از اين كه نادانسته و ناخواسته كمك دشمن باشد، پرهيز خواهد كرد. وقتى
حروف كلمه يا جملهاى در جدول گذاشته مى شود، بايد عبارتى درست شود. بعضى ها
نمى دانند حرفى كه دارند در اين خانه مى گذارند، مكمل آن عبارت است. تمهيداتى فراهم
مى شود و اينها مى آيند اين حرف را در اين خانه مى گذارند - «و هم يحسبون انّهم
يحسنون صنعا» - دليل و استدلالى هم برايش درست مى كنند؛ اما توجه ندارند كه اين
حرف، آن كلمه يا جمله ى پانزده حرفىِ جدول را يك قدم به تحقق نزديك كرد؛ درست مثل
يك پازل كه جاها معين است و معلوم است كه چه قطعهاى كجا بايد گذاشته شود. نادانسته
از منِ نوعى مى خواهند كه اين قطعه را اين جا بگذارم؛ من هم فكر مى كنم اشكالى
ندارد؛ غافل از اين كه وقتى اين جزء با آن نود جزء ديگر همراه شد، آن شكل، ظاهر
مى شود و من كمك كننده ى به تشكيل آن بوده ام! بعضى اين طورى عمل مى كنند. مثلاً
اگر دشمن بخواهد براى تحقق آرزوى بزرگ خود - كه ريشه كنى جمهورى اسلامى و پايين
آوردن پرچم اسلام از قله ى اين كشور است - طراحى كند، طبيعتاً طراحى، اجزا و
مقدماتى دارد. ايجاد اختلاف، ايجاد بى ايمانى، ايجاد مشكلات براى مردم، عميق كردن
فاصله ى طبقاتى، ترويج فساد، بدبين كردن مردم به مسؤولان، و دستگاه هاى ضابط و
انضباط بخش را از حيثيت انداختن - مثل از حيثيت انداختن قوه ى قضاييه، از حيثيت
انداختن شوراى نگهبان، از حيثيت انداختن مجلس، از حيثيت انداختن دستگاه هاى گوناگون
- همه جزو اجزاء اينهاست. بعضى ها به اين بخش كمك مى كنند، بدون اين كه به ارتباط
اين بخش با ديگران توجه كنند؛ اين بر اثر عدم بصيرت است.
ما بارها عرض كرده ايم كه اميرالمؤمنين در جنگ صفين - شايد اين جمله را درباره ى
عمار هم فرموده باشد - مكرر اين جمله را مى فرمود: «و لا يحمل هذا العلم الّا اهل
البصر والصّبر». چه عبارت زيبايى هم هست؛ حروف بصر و صبر يكى است، تركيبش دوتاست؛ و
چه زيبا! فقط اهل بصيرت و پايدارى مى توانند اين پرچم را بردارند. بصيرت را بايد در
خودمان تقويت كنيم. اگر اين معنا حاصل شود و شما به عنوان نمايندگان مردم در مجلس
شوراى اسلامى - كه جايگاه و موقعيت مهمى در روشنگرى مردم نسبت به نقشه هاى دشمن
داريد - اثرگذارى كنيد، بسيارى از اين خلأها و تاريكى ها و غبارها برطرف خواهد شد.
يك مسأله ى عملى اش هم اين است كه داخل مجلس و سر قضاياى سياسى - و الان هم
انتخابات رياست جمهورى - اختلاف و تشنج و دعوا و درگيرى پيش نيايد؛ يك عده طرفدار
يك نفر، يك عده هم طرفدار يك نفر ديگر. طرفدارى، حق هر كسى است؛ منتها نبايد تخريب
و اهانت و تحريك كرد. گاهى اوقات انسان به نحوى از محبوب و مطلوبِ خود دفاع مى كند
كه تحريك كننده ى ديگران است؛ ديگران را وادار به تخريب و عكس العمل مى كند. اينها
چيزهاى مهمى است و بايد رعايت كرد. البته از افرادى كه در سطوح ديگرى هستند و اين
همه مسؤوليت بر دوش آنها نيست، نمى شود خيلى توقع داشت؛ اما از مسؤولان چرا.
به هرحال حفظ فضاى وحدت، حفظ فضاى محبت، حفظ فضاى همكارى و همدلى در مجلس، جزو
اولويت هاى قطعى مجلس است.
خوشبختانه مجلس شما منشأ تشنج در جامعه نيست؛ اين نعمتِ خيلى بزرگى است. واقعاً يكى
از جاهايى كه بايد به شماها دست مريزاد گفت، همين جاست. در بعضى از دوره ها اين طور
بود كه وقتى انسان راديوى مجلس را باز مى كرد، كأنه از اين بلندگو دارد دعوا بيرون
مى ريزد! دعوا و تشنج و جنگ اعصاب همين طور سرريز مى شد و درون جامعه مى ريخت. مجلس
شما بحمداللَّه اين طورى نيست؛ و در هيچ شرايطى به خودتان اجازه ندهيد اين طور
بشود. كسى دارد حرفى مى زند، اما طبق نظر شما نيست؛ خيلى خوب، گوش كنيد تا حرفش
تمام شود؛ بعد اگر اقتضاء داشت كه اين حرف پاسخ داده شود، شما هم در يك فرصت قانونى
و به شكل درستى به او پاسخ دهيد. حرف توى حرف، جنجال و هاى و هوى، كار مناسبى نيست.
متأسفانه بعضى ها اين رسم را در مجلس گذاشتند؛ شما اين رسم را برداريد و ريشه كن
كنيد. شما عملاً بايد خونسردى را در مقابل حرفهاى تحريك آميزى كه احياناً ممكن است
به گوشتان برسد، حفظ كنيد. فضاى متانت و وقار مجلس را كه بحمداللَّه تا امروز حفظ
شده است، حفظ كنيد و افزايش دهيد و نگذاريد خدشه دار شود.
به هرحال بايد از خداى متعال كمك خواست. بايد از خداى متعال هدايت و كمك و دستگيرى
بخواهيد؛ ما هم دعاگوى برادران و خواهران عزيز هستيم.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته