پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار اساتيد دانشگاه ها

بسم الله الرّحمن الرّحيم
چند جمله يي عرض مي کنيم، بعد آماده و منتظر مي نشينيم براي استماع بيانات دوستاني که اين جا تشريف دارند.
اولاً به همه ي برادران و خواهران خوش آمد عرض مي کنم و خود را سعادتمند مي شمرم، به خاطر اين که اين جلسه تشکيل شد و دانشمندان و فرزانگان و استاداني در اين جا گرد آمدند؛ اين براي من مايه ي بهجت و مسرت و افتخار است. اگر مي توانستيم ترتيبي بدهيم که همه ي اساتيد کشور در جلسه يي جمع مي شدند و در خدمتشان مي بوديم و ساعتها مي نشستيم و مي شنيديم، يقيناً آن را ترجيح مي داديم. طبعاً اين کار ميسر نيست؛ لذا فعلاً به همين اندازه که در خدمت دوستان هستيم، بسنده مي کنيم؛ «ما لا يدرک کله لا يترک جزئه».
جلسه با اين هدفها تشکيل مي شود: در درجه ي اول، تکريم اساتيد. اين يک کارِ نمادين است، براي اين که ما بدين وسيله اخلاص و ارادت خود را به استادان رشته هاي گوناگون علوم و گردانندگان حقيقي و معنوي دستگاه علم و دانشگاه در کشور نشان دهيم؛ چون مي دانيم ترويج علم اگر چند مقدمه داشته باشد، يکي از آنها تکريم عالم است؛ بنابراين مايليم عملاً اين تکريم را اعلام کنيم.
 هدف دوم از اين جلسه اين است که چيزهايي را از زبان شما بشنويم. آنچه در ذهن شماست، لبّ آن را در اين جا مطرح کنيد و بنده مستمع خوبي هستم و اميد اين را دارم که اين شنيدن، منشأ خير و اثر هم بشود. بديهي است که در وقت کوتاه جلسه ي ما فقط تعداد معدودي مي توانند اين فرصت را پيدا کنند که در اين جلسه حرف بزنند؛ ليکن باز هم «ما لا يدرک کلّه لا يترک جزئه»؛ اگر به همه ي مطلوب دسترسي نيست، به آنچه در دسترسي هست، بايد بسنده کرد. شايد برخي از چيزهايي که شما خواهيد گفت، براي حضار جلسه يا براي من تازگي نداشته باشد؛ ولي يقيناً بسياري از آنها تازگي خواهد داشت. بعلاوه، در شنيدن، اثري هست که در دانستن نيست؛ لذا بايد شنيد. از طريق همين شنيدن، کارهايي هم بحمدالله انجام گرفته است. اين جلسه را ما در سالهاي گذشته در ماه رمضان تشکيل مي داديم. شايد برخي يا بسياري از شما برادران و خواهران در آن جلسات هم حضور داشته ايد. امسال به اين دليل که بتوانيم از بعضي از دوستاني هم که در غير تهران هستند، در اين جلسه پذيرايي و از آنها استفاده کنيم، جلسه را بعد از ماه رمضان گذاشتيم و امشب اين توفيق براي ما پيدا شده است. بنابراين، هدف دوم، شنيدن از شماست؛ اين براي ما مفيد است.
همه ي آنچه اين جا گفته شده، به نحوي دنبال شده است؛ بعضي بهتر، بعضي قوي تر، بعضي هم به طور متوسط. يعني اين طور نيست که سخني گفته بشود و فقطِ صرف گفتن در اين جلسه باشد. چون من خواستم ببينم در جلسات گذشته، آقايان چه مطالبي مطرح کرده اند، گفتم در اين باره گزارشي تهيه کنند. در اين گزارش، مواردِ دنبال شده آمده بود؛ بعضي در رابطه ي با دولت بود، بعضي در رابطه ي با برخي دستگاه هاي ديگر بود، برخي در رابطه ي با دانشگاه ها بود. درعين حال تعقيب نقاط مورد نظر به صورت اجرايي يک مطلب است، و پراکندن فکر درست در فضا، مطلب ديگري است؛ و اين دومي مهمتر است. اين که شما سخني را بر زبان بياوريد و اين فکر را در فضا بپراکنيد، بدون ترديد در آينده، سازنده ي جهت و سمت حرکت خواهد شد؛ بسته به اين است که پراکننده تا چه اندازه اين سخن را منطقي و قوي و متکي به استدلال و واقعيتها بر زبان آورده باشد. بنابراين، اين هم هدف بعدي است که ان شاءالله برخي از کارها در اين جا به نتايجي مي رسد و دنبال مي شود.
 دايره ي مطالبي که شما بيان خواهيد کرد، نامحدود است؛ يعني از طرف من هيچ حد و مرزي براي آنچه بيان خواهد شد، وجود ندارد. اصلاً اصرار دارم در اين خصوص محدوديت وجود نداشته باشد؛ ولي مي خواهم دو سر فصل را هم مطرح کنم که در صحبت هاي خود اگر به اينها توجه کنيد و درباره ي اينها هم سخني بگوييد، خوب است:
يکي عبارت است از راه حل عملگراتر شدن و کارآمدتر شدن پژوهش و تحقيق در کشور؛ چه از سوي استادان و برگزيدگان، و چه از سوي دانشجوياني که در دانشگاه ها پايان نامه هايي را مي نويسند. در حين تحصيل يا در پايان تحصيل، از سوي دانشجو و استاد، ساعتهاي بسيار ذي قيمتي صرف تهيه ي يک پايان نامه يا يک پژوهش در دانشگاه مي شود. آيا گزينش اين عناوين، حساب شده و در جهت نيازهاي کشور است؟ آيا محصول پژوهش و تحقيقي که استاد و دانشجو، مشترکاً و يا به طور دستجمعي انجام داده اند، به مرحله ي اجرا و عمل مي رسد؟ آيا به اين وسيله، دانشگاه ما، دانش ما و رتبه ي تحقيقاتي ما رشد مي کند يا نه؟ بعضي از دانشجويان پايان نامه هاي خود را جلد کرده و قشنگ براي بنده مي فرستند. من در کتابخانه ي خودم قفسه يي را براي همين پايان نامه ها گذاشته ام. متأسفانه من مجال نمي کنم از اينها استفاده کنم - حالا در آن رشته هايي که براي من قابل استفاده است - ولي عناويني که روي اينها مي بينم، بعضي خيلي جالب و شيواست و آدم دوست مي دارد اين موضوع را تحت اين عنوان دنبال کند. بعضي هم عناويني است که خيلي حاشيه يي و دور از مسير حرکت علمي و عملي و اجرايي کشور است. براي اين که اين پژوهش، اين پايان نامه و اين کار مهم - که ساعتهاي گرانبهايي صرف آن شده - به کار بيايد، چه راه حلي وجود دارد؟ اين را در مطالبي که بيان مي کنيد، اگر مطرح کنيد، مفيد است.
دوم اين که بحمدالله ما امروز در مجموعه ي اساتيد و دانشجويانمان روح تعهد در مسائل اجتماعي را خيلي بارز مشاهده مي کنيم. من دانشگاهِ قبل از انقلاب را هم کاملاً يادم هست. امروز احساس تعهد دانشجو و استاد نسبت به مسائل کشور و مسائل اجتماعي خوب است - که نمونه هايش را هم داريم مي بينيم - ليکن چه کنيم که اين احساس مسؤوليت و اين روح تعهد در مقابل سرنوشت کشور، تقويت شود؟ کاري کنيم که در محيط دانشگاه - اين محيط پُرنشاط و پُرتپش؛ محيطي که از علم و روحيه ي تحقيق و همراه با نشاط و جواني، سرشار و لباب است - اين احساس تعهد و مسؤوليت بيش از پيش وجود داشته باشد و همه يا اکثريت قاطع اساتيد و دانشجويان نسبت به سرنوشت و آينده ي کشور و آينده ي نسلها احساس مسؤوليت کنند و روح فردگرايي و به فکر سرنوشت شخص خود بودن، قدري تضعيف شود؛ يعني نه دانشجو و نه استاد، همه ي همّ و غمشان اين نباشد که آينده يي براي شخصِ خودشان بسازند. معمولاً اين طوري است که براي مردم عادي مسائل شخصي در خيلي از موارد ترجيح پيدا مي کند. اگرچه از ديد اسلام همه بايد مصالح و سرنوشت عمومي را بر مصالح و منافع شخصي ترجيح دهند، ليکن از نخبگان، زبدگان و برجستگان - که مظهر آنها مجموعه ي استاد و دانشجو هستند - توقع اين است که روحيه ي به فکر سرنوشت خود بودن، بر روحيه ي به فکر سرنوشت کشور بودن ترجيح پيدا نکند.
طبيعتاً ما انتظار نداريم که از اين جلسه ي دوستانه و صميمي، مثل يک سمينار علمي تخصصي بهره برداري کنيم. البته من توصيه مي کنم در همه ي زمينه هاي مهم، سمينارهاي واقعي برگزار شود؛ نه شکلي و صوري. گاهي انسان مي بيند سمينار و کنگره ي بين المللي يا داخلي برگزار مي شود، اما اغلب، ته اش چيزي درنمي آيد. واقعاً بايد سمينارهاي علمي تخصصي مفيد تشکيل شود. ما از اين جلسه ي صميمي دوستانه انتظار آن طور چيزي را نداريم؛ اما اين جلسه چون در سطح کشور منعکس مي شود، مي تواند الهام بخش باشد و سررشته هاي فکري زيادي را به همه ي آحاد کشور - تا آن جايي که صفحه ي تلويزيون جلوي آنهاست - بدهد.
 من منتظرم دوستان شروع کنند. ظاهراً قرار است آقاي دکتر عزيزي جلسه را اداره بفرمايند. از ايشان هم خيلي متشکريم که قبول زحمت کردند؛ دانشمند و برجسته، متعهد و متخصص.
بيانات معظمٌ له پس از سخنان اساتيد
بسم الله الرّحمن الرّحيم
جلسه ي بسيار مفيد و خوبي بود. اگرچه مجال نشد همه ي دوستان، برادران و خواهران و لااقل همه ي آنهايي که مايل بودند صحبت کنند، مطالبي را بفرمايند؛ ليکن همان مقداري که گفته شد، مفيد بود. بنده نکاتِ بيان شده را يادداشت کردم، بعد هم تفاصيل اينها ان شاءالله مورد توجه قرار خواهد گرفت.
نبايد تصور کرد که مجموعه ي انساني يک ملت، يک حرکت بسيط مي تواند داشته باشد. حرکتها، جمع بندي شده ي مجموعه ي احساسات، انگيزه ها و تحرکها در کل جامعه است. ما بحمدالله در بخشهاي بسيار زيادي داريم پيشرفت مي کنيم. اين طور تصور نشود که ما از واقعيات جامعه بي خبر مي مانيم؛ نه، من بحمدالله با بدنه ي مردم مرتبطم. شما آقايان و خانمهايي که اين جا تشريف داريد، بخشي از مجموعه ي نخبگان کشور هستيد. بنده با غيرنخبه ها، با مردم عادي، با روحانيون، با ائمه ي جماعات و با خانواده هاي گوناگون ارتباط دارم؛ گاهي هم به خانه هاي مردم مي روم و روي فرش و زير سقفشان مي نشينم؛ بنابراين واقعيتها را مي بينم؛ اين طور نيست که ندانم و نبينم. اين تصور و توقع هم منطقي نيست که ما فکر کنيم بايد يکسره بدون ريزش و بدون وجود نمودها و نمونه هايي که نمي پسنديم، جلو برويم؛ نه، بالاخره ريزشها و رويشهايي هست؛ سقوطها و عروجهايي هست؛ مجموعه ي انساني جمع بندي شده را بايد محاسبه کرد. مشکلاتي هم که دوستان بيان کردند، من آنها را محتمل مي دانم و قبول مي کنم. خيلي از اين مشکلات و اين گره ها وجود دارد، اما در کنارش امور مثبت و موجبات - چيزهايي که مايه ي اميد و سرور مي شود - وجود دارد. تلاشي که بايد بکنيم، اين است که مشکلات را برطرف کنيم. در مجموع، آنچه به نظرم مي رسد، اين است که ما در زمينه ي تربيت نخبگان - که يک بخش عمده ي آن در عرصه ي آموزش دانشگاهي است - هم در بخش آموزش و هم در بخش پژوهش، نياز به تمرکز بيشتري از سوي مسؤولان داريم. مسؤولان کشور در اين زمينه بايد با يک نگاه واقع بين و با يک محاسبه ي صحيح و - براي کوتاه مدت - غيرمادي به مسأله نگاه کنند. اگرچه در بلندمدت يقيناً ثروت و پيشرفت و رشد مادي کشور هم در گرو همين هاست، منتها در مسائل دانشگاه، در کوتاه مدت بايد محاسبات را بر مبناي مسائل مالي و اقتصادي و مادي قرار نداد. نه اين که الان اين نگاه وجود ندارد؛ من مي بينم هم در سازمان مديريت و برنامه ريزي و هم در مجموعه ي دولت اين نگاه وجود دارد و مسؤولاني که در رأس اين کارها هستند، خودشان غالباً دانشگاهي و اهل تحصيلات عاليه هستند؛ کساني هستند که قدر تحصيلات و تحقيق را مي شناسند؛ ولي بايد برنامه ريزي شود؛ مديريت لازم است. همين مسأله ي هجرت نخبگان يا فرار مغزها - که آقايان به بيانهاي خوبي اشاره کردند - هرچند بخشي از آن بلاشک به امکانات و امثال آن مرتبط است، بخشي هم به مسائل معنوي ربط دارد؛ اما بخشي هم مربوط به مديريتهاست. ما، هم در وزارت علوم و بخشهاي مختلف تحقيقاتي، و هم در مديريت دانشگاه ها نياز به اين داريم که انسانهايي که اين مسؤوليتها را بر عهده دارند، با نگاه مديريتي کارآمد و پخته و سنجيده با اين مسأله برخورد کنند. يقيناً پيشرفت کاروان علم و تحقيق در کشور احتياج دارد به مديريت؛ به تعبير برخي از دوستان، به نظارت، اشراف، برنامه ريزي، جهتدهي و هدف معين کردن نياز دارد؛ بدانيم براي کار تحقيقاتي راهبرد ما چيست؛ چه کنيم که اين تحقيقات و اين آموزش براي کشور مفيد باشد و به کار کشور بيايد، که دوستان هم در اين زمينه مطالب خوبي بيان کردند.
افق کار در کشور، بسيار خوب است؛ استعدادها خوب است؛ امکانات موجود کشور، قابل قبول است؛ اين امکانات را مي شود افزايش داد. دستگاه هاي مسؤول دولتي و اجرايي علاقه مندند به علم اهميت بدهند و اين را قبول کرده اند که علم، محور توسعه ي حقيقي براي کشور است. ما بدون علم نمي توانيم به جايي برسيم؛ هم در سند چشم انداز بيست ساله اين آمده، هم در مذاکراتي که حول وحوش اين مسأله وجود دارد، اين معنا بوضوح براي همه تبيين شده است. همت لازم است؛ هم در دستگاه هاي مديريتي، هم در شما اساتيد محترم و کساني که بالمباشره مسؤوليد.
آنچه مهم است، توليد علم است. دوستان آمارهايي دادند، من هم اين آمارها را قبول دارم، به ما هم در زمينه ي پيشرفتهاي تحقيقي و مقالات منتشره ي در مجلات علمي و معتبر دنيا هم گزارشهايي داده شده؛ منتها توجه کنيد که توليد علم - يعني شکستن مرزهاي علم و پيشرفت کردن - با تحصيل علم و تبحر در علم تفاوت دارد؛ ما اوّلي را نياز داريم. نه اين که به دومي نياز نيست، اما دومي کافي نيست. اين که نوشته و تحقيق و فرآورده ي ذهن دانشمندان در زمينه ي علوم مختلف - چه علوم انساني، چه علوم تجربي - بيايد و خوب دانسته شود و همين ها محور تشخيص و معرفت نهايي انسان شود، چيز مطلوبي نيست. ما مي بينيم که در زمينه هاي مختلف، تحقيق و پژوهش و رسيدن به نظريه در دنياي مادي و دنياي غرب، مبناي قابل قبول و مورد اعتمادي نبوده؛ بخصوص در زمينه ي علوم انساني، که در علوم تجربي و در فناوري هم اثر خودش را نشان مي دهد. نگاه اسلام به انسان، به علم، به زندگي بشر، به عالم طبيعت و به عالم وجود، نگاهي است که معرفت نويني را در اختيار انسان مي گذارد. اين نگاه، زيربنا و قاعده و مبناي تحقيقات علمي در غرب نبوده. تحقيقات علمي در غرب، در ستيز با آنچه آن را دين مي پنداشتند، آغاز شده. البته آنها حق داشتند؛ ديني که رنسانس عليه آن قيام کرد و خط فکري و علمي دنيا را در جهت مقابل و مخالف آن ترسيم کرد، دين نبود؛ توهمات و خرافاتي بود با عنوان دين. دينِ کليسايي قرون وسطايي، دين و معرفت ديني نبود. بديهي بود که عقده ها و گره ها در ذهن دانشمندان و نخبگان و زبدگان فکري باقي بماند و برايش راه علاجهاي ضدديني و غيرديني پيدا کنند. لذا هنوز چگونگي کنار آمدن علم و دين براي آنها مسأله است؛ ليکن مسأله ي ما اين نيست. در جهان بيني ما، علم از دل دين مي جوشد و بهترين مشوق علم، دين است. ديني که ما مي شناسيم، جهان بيني ديني يي که ما از قرآن مي گيريم، تصويري که ما از آفرينش و از انسان و از ماوراءالطبيعه و از توحيد و از مشيت الهي و از تقدير و قضا و قدر داريم، با علم سازگار است؛ لذا توليدکننده و تشويق کننده ي علم است. نمونه اش را شما در تاريخ نگاه کنيد؛ ببينيد حرکت علمي در قرون اوليه ي اسلام بر اثر تشويق اسلام آن چنان اوج گرفت که تا آن روز در دنيا بي سابقه بود - در همه ي زمينه ها - و علم و دين با هم آميخته و ممزوج بود و دانش و تحقيق و فن در حد خود پيشرفت کرد. پايه و مبناي علوم انساني يي که امروز در غرب مطرح است، از اقتصاد و جامعه شناسي و مديريت و انواع و اقسام رشته هاي علوم انساني، بر مبناي يک معرفت ضدديني و غيرديني و نامعتبر از نظر کساني است که به معرفت والا و توحيدي اسلامي رسيده باشند. ما در اين زمينه ها بايد کار کنيم. در زمينه ي علوم تجربي بايد کار و تلاش کنيم. قدرت پيشرفت علمي و باز کردن راه هاي نو و گشودن افقهاي جديد را بايد در خودمان به وجود بياوريم؛ همت ما بايد اين باشد؛ توقع، اين است. خوشبختانه ما پيشرفت کرده ايم؛ بوضوح مي شود اين را ديد. اگر قرار بود در محيط غيرديني و ضدديني، علم پيشرفت کند، از لحاظ علمي لااقل پيشرفت مي کرديم. ما از لحاظ علمي، عقب مانده و عقب نگه داشته شده بوديم. بيش از پنجاه سال، تحرک و جوشش علمي در اين کشور کند بود؛ در بعضي از بخشها تعطيل بود. موانعي که به وجود آوردند، براي اين ملت مثل سم کشنده يي بود. باور را از ملت ما گرفتند. ملت و نخبگان و مغزهاي ما را به هر آنچه از بيرون اين مرزهاست، آن چنان دلبسته کردند که اصلاً کسي اين مجال و اين جرأت و اين شجاعت را پيدا نکند که فکر کند مي توان برخلاف آن حرفها يا غير از آن حرفها و آن نظريه ها، نظريه يي ارائه کرد. ما هنوز هم تا حدودي گرفتار آن حرفها هستيم. البته اسلام به ما خودباوري داد و انقلاب به ما جرأت بخشيد. آنچه امروز مشاهده مي کنيم، نتيجه ي همين جرأت است؛ بايد اين جرأت را تقويت کرد و پيش رفت. استعدادهاي ما خوب است. جوانهاي ما خوبند. اگر همين کارهايي که آقايان اشاره کردند - شناسايي و جذب استعدادها در زمان خود، هدايت صحيح اينها، به کار گرفتن اينها، سازماندهي معنوي صحيح در زمينه ي نخبگان - صورت بگيرد، که هم انجام شدني است و هم ان شاءالله اراده اش وجود دارد؛ و اگر همين بنياد نخبگاني که ما پيشنهاد کرديم، در نهاد رياست جمهوري تشکيل شود - که شنيدم مقدماتش را دارند فراهم مي کنند و اساسنامه يي هم نوشته اند - ان شاءالله به اين سمت پيش خواهيم رفت.
البته من اين نکته را هم تصحيح کنم. دوستان چند جا در خلال فرمايشاتشان به ما گفتند «دستور بدهيد». بنده در اين زمينه ها هيچ دستوري به کسي نمي دهم؛ چون کار ما در اين زمينه دستوري نيست؛ مثلاً به وزارت علوم دستور بدهم در اين زمينه اين طوري عمل کند؛ نه، ما به دولت و مسؤولان به صورت اعلام سياستها، چارچوب ها را مي دهيم. يا بعضي از دوستان گفتند به قاضي دستور بدهيد. بنده به قاضي دستور نمي دهم؛ قاضي کار خودش را مي کند، مسؤوليتِ کار خودش را هم دارد؛ کمااين که دستگاه هاي دولتي مسؤوليت خود را دارند. ما تلاش و دنبال گيري مي کنيم تا اين کارها ان شاءالله در مسير و بستر قانوني و صحيح و منطقي خود تحقق پيدا کند. اين چيزها دستوري نيست. خيلي مشکلات هم با دستور و بخشنامه و امثال اينها حل نمي شود.
به هرحال اميدواريم ان شاءالله خداوند متعال به اجتماع امشب ما برکت دهد و آنچه را که شما گفتيد و يا در ذهنتان هست، و آنچه لابد بعضي دوستان خواهند نوشت و خواهند داد، وسيله يي بشود براي اين که کار ما در زمينه ي آموزش عالي باز هم پيشرفت بيشتري بکند.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته