پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات معظم له در مراسم مشترك تحليف دانشجويان دانشگاههاى افسرى ارتش در دانشگاه امام على(ع)

بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
به جوانان و فرزندان عزيز و گراميم كه امروز رسماً وارد عرصه رزمندگان و مدافعان ميهن و ارزشهاى نظام اسلامى شدند، خوشامد عرض مى كنم و يكايك شما عزيزان را به چشم فرزندان ارزشمند اين آب و خاك و كسانى كه مى توانند نقشهاى برجسته اى را در اين كشور ايفا كنند، نگاه مى كنم.
نظامى گرى در همه ارتشهاى جهان به معناى قدرت قهرآميز است؛ منتها بسته به اين كه تعريف و هدف از قدرت چه باشد، بار مثبت يا منفىِ معنا و مفهوم نظامى گرى تفاوت مى كند.
از دورانهاى قديم و مختلف تاريخ تا امروز، چنگيزها و نرونها و صدّامها و بوشها - آدمكشان حرفه اى - تعريف و هدفشان از قدرت، تعريفى غلط و ضدّانسانى و هدفى نامعقول و ناپسنديده بوده است. تعريف آنها از قدرت عبارت است از سلطه بر انسانها و هدفشان از قدرت هم عبارت است از بى اعتنايى به جان و آبرو و ارزش انسانها؛ تسلّط و سيطره هرچه بيشتر بر جان و مال بشر. اين با هدف و روشهاى قدرت در اسلام به كلّى و از بُن و بنياد متفاوت است. قدرت در فرهنگ اسلامى يعنى خدمت به انسانيت و انسانها و خدمت به ارزشهاى بشرى از موضع قوى، نه از موضع ضعف. به همين نسبت، روشهاى نظامى گرى و قدرتمدارى هم از ديد اسلام به كلّى با ديد فرهنگ جاهلى و زورمدارىِ زورمداران گذشته و امروز متفاوت است.
پيغمبر و ابوجهل هر دو شمشير مى زدند، هر دو نيروى نظامى فراهم مى كردند، هر دو مى جنگيدند؛ اما ماهيّت اين دو جبهه، اين دو صف و اين دو جنگنده به كلّى با هم متفاوت است. اين هدف با آن هدف، زمين تا آسمان فرق مى كند. تربيت انسانهايى كه در نيروهاى مسلّح خدمت مى كنند هم به همين نسبت تغيير پيدا مى كند. آن ارتش و نيروى مسلّحى كه در خدمت سلطه گرى كمپانيها و زورمداران و زرمداران جهانى است كه بر انسانها و كشورها و منابع مالى و انسانى سلطه دارند، هرچه قسىّ القلب تر و كورتر باشد، مطلوبتر است. اما آن ارتشى كه در خدمت هدفهاى پاك و والاست و با ابزارهاى مردمى و تكيه بر ارزشها مى خواهد قدرت خود را نشان دهد، هرچه آگاهتر و مردمى تر باشد، مطلوبتر است.
نظام جمهورى اسلامى، نيروهاى مسلّح را براى دفاع از يك شخص يا يك طبقه، يا وسيله اى براى زورگويى و سلطه گرى و تسلّط بر منابع انسانهاى ديگر نمى داند. هدفِ نيروى مسلّح در نظام اسلامى احياء انسانيت و ارزشهاى انسانى و آرمانهاى الهى است؛ مجاهدت فى سبيل اللَّه است. وقتى مرد مؤمن و شجاع، با هدف جهاد فى سبيل اللَّه وارد ميدان شد، جان دادن در اين ميدان را افتخار مى داند. ارزش والاى شهادت در اسلام بر اين پايه است. آن وقت است كه شهيد ستاره اى هميشه درخشان در آسمان زندگى و تاريخ آن ملت مى شود. آن كسى كه در خدمت زورمندان و زرمندان مى جنگد، مرگ برايش گودال وحشت انگيز و تاريكى است كه از آن بايد بگريزد؛ براى او مردن و افتادن در آن حفره هولناك نه شوقى دارد و نه افتخارى. به همين دليل است كه اگر در هر نقطه اى از دنيا ميان نيروهاى رزمنده هدفدار و آرمانگرا با نيروهايى كه براى كمپانيها و زرمندان و زورمندان و براى پول مى جنگند، مبارزه اى رخ دهد، پيروزى با مجاهدانى است كه شهادت و جان دادن در راه خدا را براى خود افتخار مى دانند.
جوانان عزيز! دوران دفاع هشت ساله يك درس هميشگى نه فقط براى ما، بلكه براى همه جوانان غيور در سرتاسر دنياست. ارتش و سپاه و بسيج و ساير نيروهاى رزمنده در اين هشت سال توانستند در مقابل ارتشى كه از همه سوى دنيا تجهيز و تقويت مى شد، بايستند؛ آن را ناكام كنند و بارها ضربه هاى كوبنده مكرّر بر آن وارد آورند. در حالى كه در آن روزها نيروهاى ما از لحاظ سلاح و تجهيزات و امكانات مادّى بسيار كمبود داشتند. اين معجزه ايمان و معجزه آگاهى است.
عزيزان من! ميان شما و ارتشهايى مثل ارتش صدّام و ارتش بوش تفاوتهاى بنيانى است؛ قدر خودتان را بدانيد. شما در راه آرمانهاى والا حرفه نظامى گرى را انتخاب كرده ايد. در اين راه هر حركت و تلاشى براى انسانهاى باوجدان، هيجان انگيز و زيباست. آنها در خدمت زرسالاران جهانى و زورسالاران زورگو و سلطه طلب و همسو با رسانه هاى تزويرگر هستند و در راه هيچ آرمانى مبارزه نمى كنند. ديديد ارتش صدّام با همه آن تجهيزات، مثل برف آب شد و نه تنها از ميهن و مردمش، بلكه حتّى از خودش هم نتوانست دفاع كند. انسانهاى بى آرمان، با وجود داشتن تجهيزات و سلاح هم درواقع هيچند. ارتش بوش هم همين طور است؛ آنها هم وقتى در مقابل كوه ايمان و صلابت و عزم و اراده مردم مؤمن قرار گيرند، همين طور خواهند بود.
ما معتقد به انضباط آهنين، نظم منطقى، كار علمى، آموزش به روز و سلاح در حدّ ممكن براى نيروهاى مسلّح خود هستيم؛ اما همه اينها را در كنار تقوا، توكّل و دلدادگى به آرمانها و مردم معتبر مى دانيم. الگوى ما «مالك اشتر» است؛ برترين سردار بلندپايه ى جنگهاى پُرماجراى اميرالمؤمنين؛ شجاعترين مرد عرب. جوانى در كوچه هاى مدينه او را نشناخت؛ به او اهانت كرد، حتّى آب دهان به طرف او انداخت! اين سردار بلندمرتبه و امير والامقام نه تنها به او اخم نكرد، بلكه به مسجد رفت، براى او نماز خواند و استغفار كرد كه خدا از جهالت اين جوان بگذرد! بعد از آن كه مالك اشتر را به آن جوان معرفى كردند، آمد كه از او عذرخواهى كند. گفت عذرخواهى لازم نيست، من آمدم تا براى تو پيش خداى متعال استغفار كنم. آن صلابت، آن شجاعت، آن عظمتِ در ميدان نبرد همراه است با عظمت در ميدان معنويت؛ عظمت روح.
جوانان عزيز! آخرين محصول ليبرال دمكراسى غرب، جهانگشايى و سلطه گرى است كه در مقابل چشم مردم دنياست. مى بينيد؛ زورگويى و قانون جنگل. در ظرف يك سال ونيم دو ملت مسلمان افغانستان و عراق را تارومار كردند؛ به خاك و خون غلتاندند. قلّه ليبرال دمكراسى با همه آن ادّعاها و على رغم همه آن دعويهاى باطل، اين شد. به هيچ يك از مخالفتهاى جهانى هم كمترين اعتنايى نكردند؛ يعنى مردم و انسانيت و خواست انسانها از نظر آنها هيچ ارزشى ندارد. هيچ مرجع جهانى هم وجود ندارد و آنهايى كه دلشان را به مجامع جهانى خوش مى كنند، خودشان را فريب مى دهند. مى بينيد سازمان ملل و مراجع جهانى در مقابل اين فجايع چگونه برخورد مى كنند!
در دنياى قانون جنگل، هر ملتى بايد به فكر خودش باشد و خود را تقويت كند. اگر به عزّت، شرف، استقلال و به هويّت انسانى خود معتقد است، بايد در خود قدرت دفاع به وجود آورد. البته بخشى از اين قدرت، دفاع مادّى و سلاح و نظامى است؛ اما اين قدرت، معنوى و وحدت ملى است؛ همكارى و همدلى مردم با مسؤولان كشور است؛ تلاش مسؤولان كشور براى بهروزى مردم است؛ حفظ وحدت مردم است، و در كنار اينها آمادگىِ بهترين و برترين و شجاعترين جوانان براى دفاع از كشور، ارزشها، استقلال و عزّت ملى است. وارد خوب ميدانى شده ايد و خوب هدفى را انتخاب كرده ايد. جوانى شما در بهترين جهت و رويكرد به كار مى رود. اين را قدر بدانيد و در سازندگى مادّى و معنوى، روحى و جسمى و نظامى و تقوايى خود هرچه بيشتر بكوشيد. خداى متعال نگاه رحمتش بر آن ملتى است كه خودسازى، اراده و حركت كند.
ياد شهيدان عزيز اين راه پُرافتخار را گرامى مى داريم و بر همه آنها و بر امام شهيدان درود مى فرستيم.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه