پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات معظم له در ديدار جمعى از اعضاى تشكّلها، كانونها، هيأتهاى مذهبى و شمارى از نخبگان دانشجويى

بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
كاش وقت بيش از اين بود و من مى توانستم به بيانات جوانان عزيز ديگرى كه مايل بودند صحبت كنند، گوش دهم. اوّلاً به اين دليل كه آنچه شما گفتيد - جز برخى از موارد جزئى - حرفهاى دل من و مورد قبول من بود، كه احتمالاً اگر افراد ديگرى هم صحبت مى كردند، همان مطالبى را مى گفتند كه در ذهن من به عنوان مقاصد و مطلوبهاى شايسته نظام و بخصوص مجموعه دانشجويى مطرح است. ثانياً به اين دليل كه اصلاً اين جلسه براى اين نيست كه من صحبت كنم - من كه صحبت مى كنم؛ هم با دانشجويان جلسات زيادى دارم كه خبرهايش را شما مى شنويد؛ هم با عموم مردم صحبت مى كنم - بلكه بيشتر براى اين است كه فضا، فضاى گفتگو باشد و دانشجو اين اعتمادبه نفس را در خود حس كند كه مى تواند درباره مسائل كلان كشور يا لااقل در مورد مسائل كلانِ بخشِ دانشجويى اظهارنظر كند. امروز كشور به اين موضوع - اعتمادبه نفس - احتياج دارد.
بعضى از شما جوانان عزيز گفتيد كه چه كارهايى عملى شده است؟ سؤال خوبى است؛ بايد هم دنبال پاسخ گشت؛ اما همين كه شما مطرح مى كنيد، يقيناً موجب مى شود كه بعضيها به فكر بيفتند و پاسخ اين سؤال را چه در زمينه عدالتخواهى، چه در زمينه علم و چه در زمينه هاى ديگر پيدا كنند.
من مى خواهم اين را بگويم: نفس اين كه شما مى آييد اين جا و اين فكر را در فضاى كشور و جامعه پرتاب مى كنيد - كه منعكس هم خواهد شد - مهمترين مسأله است و مطلبى است كه ما به آن احتياج داريم. ما مى خواهيم جوان ما احساس كند كه بايد فكر كند و بايد اين فكر را مطرح و آن را مطالبه نمايد. نمى خواهيم كارِ نمايشى كنيم و نيازى هم به كارِ نمايشى نداريم؛ اما به اين كه جوان ما - بخصوص مجموعه دانشجويى كه در سطح كشور بسيار گسترده و وسيع است - اين احساس را در خودش تقويت كند كه در آينده كشور نقش و مسؤوليت دارد و بايد تعهّدى در اين زمينه در خود احساس و براى آن تلاش كند، نياز داريم.
من همين جا يك نكته اساسى را - كه در نظرم بود اگر فرصتى شد به شما بگويم - مطرح مى كنم و آن، اين است كه ما از جوانان عزيزمان - چه دختران و چه پسران - توقّع داريم كه در مورد مسائل اساسى كشور، جدّى باشند و جدّى برخورد كنند. پيشنهاد مى كنم روى اين مسأله «جدّى بودن» فكر كنيد، بعد خواهيد ديد خيلى از كارهايى كه در گوشه و كنار انجام مى گيرد، ناشى از جدّى نبودن است.
در دعاى كميل مى خوانيم: «قوّ على خدمتك جوارحى و اشدد على العزيمة جوانحى و هب لى الجدّ فى خشيتك». خيال نكنيد اين دعاها فقط تضرّع و انابه است. البته تضرّع و انابه خيلى ارزش دارد؛ اما در لابه لاى اين {P . مفاتيح الجنان: دعاى كميل. P}
حالت تضرّع و انابه، معرفتهاى لازم براى زندگى گنجانده شده است. اين دعاها چشمه معارف اسلامى است.
«قوّ على خدمتك جوارحى»؛ مرا بر انجام اين خدماتى كه بر عهده ام است، از لحاظ جسمانى توانا كن. «و اشدد على العزيمة جوانحى»؛ اراده و عزم مرا مستحكم كن. «و هب لى الجدّ فى خشيتك»؛ به من حالتِ جد بده؛ سرسرى نگرفتن؛ بازيچه نينگاشتن.
مسأله عدالتخواهى را كه من با شما و جوانان مطرح مى كنم، به معناى اين نيست كه با غيرجوانان مطرح نكرده ام. قبل از اين نامه اى كه يكى از دوستان مطرح كردند كه دو سه سال پيش به يك تشكّل دانشجويى نوشتم، مسأله عدالتخواهى را دهها بار با مسؤولانى كه وظيفه اجرايى دارند، مطرح كرده ام و اين طور هم نبوده كه هيچ عمل نشود و پيش نرود؛ چرا، كارهايى هم شده و پيش هم رفته است؛ اما همه اين حركتها براى ماندگارى و عمق يابى، پشتوانه مى خواهد، كه آن پشتوانه مطالبه و خواست، شما هستيد. منظور از خواست و مطالبه هم اين نيست كه انسان مشتش را گره كند و مسأله اى را بخواهد؛ نه، بلكه بدانيد كه اين مطالبه و خواسته لازم است و باور كنيد كه اين نيازى قطعى و حياتى براى كشور و جامعه است. نفس اين كه شما اين موضوع را باور كنيد، مهمترين مطالبه است و اثر خود را در حرف، كار، تعامل، جبهه گيرى سياسى و حركت دينى و مردمى شما مى گذارد.
بنده وقتى جنبش نرم افزارى يا توليد علم را - كه معنايش خارج شدن علم از حالت تقليدى و ترجمه اى است - مطرح كردم، مسأله به اين صورت زنده نبود. الان هرجا كه به محيطهاى دانشجويى و دانشگاهى مى روم، مى بينم استاد، دانشجو، محقّق و پژوهشگر از جنبش نرم افزارى حرف مى زند. اين خوب است. وقتى در يك مجموعه باور به وجود آمد، اين باور پشتوانه حركتِ ماندگار و پايدار خواهد بود. ما اين را مى خواهيم. من مى گويم در اين قضيه شما بايد جدّى باشيد؛ نبايد مسائل كشور و آينده را به بازيچه گرفت.
شما جماعتى كه اين جا تشريف داريد - از پسران و دختران دانشجو كه فرزندان عزيز من هستيد - همه تان از دانشجويان متديّن و معتقد به مبانى دينى و معارف اسلامى هستيد، كه بدنه دانشجويى هم به طور غالب انسانهاى معتقدى هستند؛ اما من مى خواهم غالب يا بيش از غالب بدنه دانشجويى كشور، مجموعه اى متعهّد و داراى احساس مسؤوليت نسبت به آرمانهاى دانشجويى باشند. يكى از اين آرمانها مسأله علم است؛ دومى عدالتخواهى است و آرمان سوم، آزادانديشى و آزاديخواهى است.
آزاديخواهى نبايد فقط منحصر در معناى محدود سياسى تلقّى و معنا شود. در آزاديهاى سياسى، آزاديهاى اجتماعى از بخشهاى مهم آزاديهاى بشرى است. ما خودمان كتك خورده و زندان رفته اين آزاديها هستيم و معنى آزادى سياسى را مى فهميم؛ اما مى گوييم كسانى كه با شعار آزادى سياسى، دنبال تحقّق شعارهاى ضدّآزادى ترين مجموعه هاى سياسى دنيا - هيأت حاكمه امريكا؛ فاشيستهاى ظاهراً دمكرات موجود در دنيا كه از هر فاشيستى، فاشيستترند مجموعه اى متعصّب و نو محافظه كار كه تازه وارد ميدان سياست شده اند - درباره ايران هستند، اينها آزاديخواهند؟ اين، آزاديخواهى و دنبال آزادى سياسى رفتن است؟ آن شعار آزاديخواهى كه معنا و مآل و خلاصه اش اين باشد كه امريكا حكومت دست نشانده خودش را بر اين كشور مسلّط كند، آن شعار آزاديخواهى نيست؛ ولو صد بزك و رنگ و روغن آزاديخواهى هم به آن بزنند؛ اين شعار، دروغين و شعار اسارت و خيانت است. با منطقى كه من مى گويم، آزادانديشى را عميقتر معنا كنيم تا اين جا هم اثر خودش را ببخشد. آزادانديشى يعنى آزادانه فكر كردن؛ آزادانه تصميم گرفتن؛ ترجمه اى، تقليدى و بر اثر تلقين دنبال بلندگوهاى تبليغاتى غرب حركت نكردن. لذا شامل علم، معرفت، مشى سياسى، شعارها و واژه ها و خواسته هاى متعارف سياسى و اجتماعى هم مى شود. اگر امروز غرب مى گويد دمكراسى، ما بايد فكر كنيم - آزادفكرى يعنى اين - ببينيم آيا همين كه او مى گويد درست است و دمكراسى به صورت مطلق ارزش است، يا نه قابل خدشه است؟
يكى از دانشجويان عزيز مطرح كردند كه «شما مى گوييد دانشجويان مصلحت انديش نباشند. حالا ما آرمانگرا، پس چرا گاهى اوقات بعضى از دستگاههاى اجرايى مصلحت انديشى مى كنند؛ اين دو چگونه قابل جمع هستند؟» من اين نكته را بگويم كه مصلحت انديشى بد، منفى و ضدّارزش نيست. مصلحت انديشى يعنى دنبال مسأله اى كه مصلحت است، رفتن. اين كه موضوع بدى نيست. اين را بدانيد كه دستگاه اجرايى كشور در تعامل بسيار دشوار خود در دنيا، بر سر دوراهيهايى قرار مى گيرد كه مجبور مى شود مصالحى را در نظر بگيرد؛ چون اداره كشور و كار اجرايى، كار خيلى سختى است. مثال آن، اين است كه وقتى كسى از پاى تلويزيون كوهنوردى را مى بيند كه با زحمت و قدم به قدم جلو مى رود، با خودش مى گويد: يك ذرّه زودتر و تندتر قدم بردار تنبل! او پاى تلويزيون نشسته، در آن ارتفاع چندهزار مترى و در آن وضعيت قرار ندارد كه ببيند اين كار چقدر عملى است. همين مثال بر كسى كه مسابقه كشتى يا فوتبال را از تلويزيون مى بيند، صدق مى كند. حتماً ديده ايد كه گاهى اوقات بعضى از تماشاگران فوتبال، دائم به بازيكنها و تيمهاى مورد علاقه خود دستور مى دهند: تنبل بزن! شوت كن! به هرحال، كار اداره كشور كار سختى است و البته مصلحت، هيچ اشكالى هم ندارد؛ ما به آنها ايراد نمى گيريم. البته حواسمان هم جمع است كه آنها هميشه غرق در مصلحت نشوند و بنده با توجه به مسؤوليتم به اين موضوع توجّه مى كنم.
اگر شما جوانان نگاه به قلّه هاى آرمانى را كنار بگذاريد، برآيندِ غلطى به وجود خواهد آمد. برآيندِ آرمانگرايى شمإ؛ُُّّ و چالش مسؤولان با مصلحتها، برآيند معتدل و مطلوبى خواهد شد؛ اما اگر شما هم دنبال مصلحت گرايى رفتيد و گرايش مصلحت انديشانه - يعنى صددرصد با واقعيتها كنار آمدن - وارد محيط فكرى و روحى دانشجو و جوان شد، آن وقت همه چيز به هم مى ريزد و بعضى آرمانها از ريشه قطع و گم خواهد شد. دانشجويان نبايد آرمان گرايى را رها كنند. توقّع من از شما عزيزان اين است كه پايه هاى معرفتى خودتان را در همه زمينه ها عميق و مستحكم كنيد.
يكى از كارهاى بسيار مهمّى كه مورد اشاره بعضى از دوستان هم بود، اين است كه شما مى توانيد در سه زمينه علم، عدالتخواهى و آزادانديشى كار تئوريك كنيد. اين كار تئوريك را مى توانيد در زمينه جنبش توليد علم يا در زمينه عدالتخواهى انجام دهيد. مثلاً در زمينه عدالتخواهى، مى توانيد قانون اساسى را مطالعه كنيد و ببينيد اگر ما بخواهيم عدالت اجتماعى را با همان مفهوم متعارفى كه همه مى فهميم، تحقّق ببخشيم، بايد از كدام دستگاهها چه توقّعهايى داشته باشيم.
آنچه من نسبت به دانشگاهها اعتقاد دارم، اين است كه دانشگاههاى ما از لحاظ بدنه دانشجويى و استادى خيلى خوبند. نه اين كه انسان ناباب و ناجور در دانشگاهها نيست؛ كجا هست كه انسان ناباب و ناجور و بد نباشد، بلكه مى خواهم بگويم اغلبِ بدنه استادان و دانشجويان به طور طبيعى و فطرى خوب، مؤمن و پاكند. بنابراين، بايد اين جنبه هاى مثبت را تقويت كرد.
اعتقاد ديگر من درباره وجود استعدادهاى بسيار خوب در دانشگاههاست. من چند روز قبل در همين جا و در جمع مسؤولان گفتم گزارشهايى كه انسانهاى وارد از وضع دانشگاهها براى من آورده اند، گزارشهاى بسيار خوبى است. نه اين كه كمبودها و نقصها ناديده گرفته شده باشد؛ نه، بلكه غالب آنها را مى دانيم و تلاش هم مى شود كه ان شاءاللَّه برطرف گردد؛ لكن مجموعاً حركت دانشجويى خوب است و ظرفيت علمى و تحصيلى كشور در بيست سال اخير ده برابر شده، در حالى كه متوسّطِ رشد آن در دنيا در چهل سال اخير شش برابر بوده است. بنابراين، حركت ما حركت خوبى بوده است. منتها دشمنان مى خواهند اين حركت و اين كاروان را بمباران و نابود كنند؛ حواستان جمع باشد، نگذاريد. ضمناً بدانيد همه اين آرمانها قابل دسترسى است؛ به شرط اين كه شما در ميدان باشيد كه الحمدللَّه هستيد. اميدوارم خداوند همه تان را حفظ كند.
نكاتى هم كه دوستان در زمينه اعتماد، مشاركت و ... گفتند، نكات خوبى است. اميدواريم كه دوستان دفتر ما اين نكات را جمع آورى كنند تا مورد استفاده قرار گيرد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته