بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
عيد شريف مبعث را به امّت بزرگ اسلامى و به ملت عزيز ايران و به همه حضّار محترم اين جلسه تبريك عرض مى كنم. بزرگداشت مبعث، بيش از آنچه صرفاً تجليل از يك خاطره گرامى باشد، مطرح كردن درسهاى بزرگ بعثت پيغمبر است كه امروز همه بشريّت - بخصوص جامعه مسلمانان - به آنها نياز دارد. امروز بشريّت از سلطه قدرتهاى طاغوتى، از ظلم، تبعيض، فساد و تسلّط هوسهاى گروههاى خاص بر زندگى مردم رنج مى برد. امروز زندگى بشريّت، دستخوش اهواءِ انسانهايى است كه از معنويّت بويى نبرده اند و بر وجود آنها، هوسها و اهواء حاكم است. بشريّت، امروز بيش از هميشه به پيام بعثت نياز دارد.
بعثت نبىّ اكرم در درجه اوّل، دعوت به توحيد بود. توحيد صرفاً يك نظريه فلسفى و فكرى نيست؛ بلكه يك روش زندگى براى انسانهاست؛ خدا را در زندگى خود حاكم كردن و دست قدرتهاى گوناگون را از زندگى بشر كوتاه نمودن. «لااله الّااللَّه» كه پيام اصلى پيغمبر ما و همه پيغمبران است، به معناى اين است كه در زندگى و در مسير انسان و در انتخاب روشهاى زندگى، قدرتهاى طاغوتى و شيطانها نبايد دخالت كنند و زندگى انسانها را دستخوش هوسها و تمايلات خود قرار دهند. اگر توحيد با همان معناى واقعى كه اسلام آن را تفسير كرد و همه پيغمبران، حامل آن پيام بودند، در زندگى جامعه مسلمان و بشرى تحقّق پيدا كند، بشر به سعادت حقيقى و رستگارى دنيوى و اخروى خواهد رسيد و دنياى بشر هم آباد خواهد شد؛ دنيايى در خدمت تكامل و تعالىِ حقيقى انسان. دنيا در ديد اسلام، مقدّمه و گذرگاه آخرت است. اسلام دنيا را نفى نمى كند؛ تمتّعات دنيوى را منفور نمى شمارد؛ انسان را با همه استعدادها و غرايز در صحنه زندگى، فعّال مى طلبد؛ اما همه اينها بايد در خدمت تعالى و رفعت روح و بهجت معنوى انسانى قرار گيرد تا زندگى در همين دنيا هم شيرين شود. در چنين دنيايى، ظلم و جهل و درنده خويى نيست و اين كار دشوارى است و به مجاهدت احتياج دارد و پيغمبر اين جهاد را از روز اوّل آغاز كرد.
آنچه پيغمبر به آن دعوت كرد، همان چيزهايى است كه بشر در همه دوره هاى تاريخِ زندگى به آن نيازمند است. پيغمبر، انسان را به علم دعوت كرد. اوّلين آياتِ قرآن، تجليل از علم است: «اقرأ باسم ربّك الّذى خلق. خلق الأنسان من علق. اقرأ و ربّك الأكرم. الّذى علّم بالقلم». ابتدا تعليم را مطرح كرد. دانش، وسيله نجات و رستگارى انسان است {P . علق: P 1-4}
كه به زمان و مكانى خاص بستگى ندارد و مربوط به همه دوره هاى زندگى بشر است. پيغمبر، انسانها را به حركت و قيام دعوت كرد. خداى متعال در اوّلين آياتِ نازل بر پيغمبر فرمود: «قم فأنذر»؛ قيام كردن، حركت كردن، از حالت {P . مدّثّر: P 2}
ركون و جمود خارج شدن و خود را مسؤول دانستن. «قل انّما اعظكم بواحدة أن تقوموا للَّه»؛ قيامِ للَّه در همه شرايط{P . سبأ: P 46}
زندگى بشر كارساز است و بدون قيام و حركت نمى شود به هيچيك از اهداف عاليه رسيد.
پيغمبر اكرم انسانها را به تزكيه و تصفيه و تربيت نفس دعوت كرد: «هو الّذى بعث فى الأميّيّن رسولاً منهم يتلوا عليهم آياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة». تزكيه، شرطِ اوّل است. بدون تزكيه، علم هم ابزارى براى فساد و{P . جمعه: P 2}
انحطاط و گمراهى و سقوط بشر خواهد شد؛ همچنان كه مى بينيد امروز در دنيا علم وسيله سقوط بشر است و از علم براى به زنجير كشيدن ملتها و دگرگون جلوه دادن حقايق و گرسنگى دادن به انسانها استفاده كرده اند. چقدر انسانها در اطراف عالم به خاطر سلطه استعمارگرانى كه با ابزار علم بر آنها تاختند و سلطه پيدا كردند، امروز از منابع حياتىِ متعلّق به خود محرومند و در فقر و مسكنت و محروميت و بيچارگى زندگى مى كنند! امروز هم همين طور است. امروز استكبار جهانى - استعمار به شكل نوين در دنيا - با تكيه به علم و با ابزار علم انسانها را بيچاره مى كند؛ آنها را به زنجير مى كشد و دچار مرگ و نيستى و نابودى مى كند. نتيجه علمِ بدون تزكيه، اينهاست.
اسلام، افراد را به اخوّت و برادرى، انسانها را يكى دانستن، بين آنها تبعيض قائل نشدن، نژادها را مايه تمايز بشر نسبت به يكديگر قرار ندادن، براى ملتى برترى و رفعت طبيعى و ذاتى بر ملت ديگر قائل نشدن، دعوت مى كند. اسلام به گرامى بودن پرهيزكاران دعوت مى كند. ملاك برترى، تقواست. تقوا، يعنى مراقب رفتار خود بودن؛ زير پاى خود را نگاه كردن؛ با توجّه به مرزهاى الهى، برنامه زندگى ريختن. اينها مربوط به يك زمان خاص نيست و بشرِ امروز هم به همين چيزها نياز دارد. علم و مدنيّت بشر هرچه پيشرفت كند، همين چيزهاست كه مايه سعادت اوست. امّت اسلامى بايد به اين امور توجّه كند و اينها را بخواهد و براى آنها تلاش نمايد. اينها به اراده و عزم راسخ در ميان ملتهاى مسلمان و مسؤولان و سران كشورها -كسانى كه زمام امور را در كشورها در دست دارند - احتياج دارد.
در دعاى مأثوره امروز - «و قد علمت انّ افضل زاد الرّاحل اليك عزم ارادة يختارك بها» - با فضيلت ترين توشه هاى {P . مفاتيح الجنان: دعاى روز مبعث. P}
انسانى اين است كه انسان عزم و اراده اى داشته باشد كه راه خدا را انتخاب و در آن راه حركت كند. البته اين راه دشوار است؛ اما با عزم راسخ انسانى آسان مى شود. اينها چيزهايى است كه اسلام به ما درس داده است. هرجا ما اينها را در زندگىِ خود تجربه كرديم، عملى يافتيم؛ يعنى تجربه ها هم اين را تأييد مى كند.
در صدر اسلام، يك جمعيت كوچك، دور از مدنيّت و دانش و محروم از همه خيرات زندگى، به بركت همين اصول و با تمسّك به همين پايه هاى مستحكم توانستند بزرگترين مدنيّت را در طول چند قرن در دنيا به راه بيندازند و دنيا از مدنيّت و علم و پيشرفت آنها بهره برد. اين، تجربه گذشته ماست. امروز هم ما در جمهورى اسلامى هرجا به اراده و به خدا توكّل كرديم و هرجا نيروهاى خود را به كار گرفتيم و هوسهاى خود را كنار گذاشتيم و اهداف را بزرگ شمرديم، گام ما موفّق بود.
معلوم است كه جامعه سازى و مدنيّت سازى - كه يكى از بزرگترين هدفهاى اسلام است - بدون دشمنى ممكن نيست. در صدر اسلام هم با تشكيل نظام و جامعه اسلامى دشمنى شد؛ امروز هم همين طور است. امروز در دنياى اسلام، ملتهاى مسلمان روح اعتزاز به اسلام را در خود مى يابند و به خاطر اسلام احساس عزّت مى كنند. بيدارى اسلامى حقيقتى است كه به وجود آمده است؛ چه دشمنان امّت اسلامى بخواهند، چه نخواهند. پيمودن اين راه، به عزم راسخ از طرف مسؤولان كشورها احتياج دارد.
ما خود اوّلين مخاطبان اين بيان هستيم كه وظايف سنگينى هم داريم. پيغمبر فرمود: «لا تصلح عوام هذه الامّة الاّ{P . P}
بخواصّها»؛ اصلاح توده مردم، به اصلاح زبدگان و نخبگان هر كشور و جامعه بستگى دارد. از پيغمبر پرسيدند زبدگان چه كسانى هستند - «قيل يا رسول اللَّه و ما خواصّ امّتك؟» - فرمود: «خواصّ امّتى العلماء و الأمراء»؛ دانشمندان، روشنفكران، آگاهان، امرا و زمامداران، خواص و نخبگان امتند.
اگر در جمهورى اسلامى، مسؤولان، زبدگان و نخبگان - اعم از علما و امرايشان - به اين حقايق توجّه و خويشتندارى كنند؛ خود را اسير هواها و هوسها و مطامع دنيوى نسازند؛ جاذبه هاى گمراه كننده دنيا آنها را مفتون خود نكند؛ ارعاب و تهديد دشمنان، آنها را از ميدان خارج نكند و در اراده آنها تزلزلى به وجود نياورد، هيچ قدرتى نخواهد توانست عزم و اراده عظيم ملى را كه در اين كشور وجود دارد، اندكى مخدوش كند. دشمن وجود دارد و يك واقعيت است. انتظار اين كه دشمنى نباشد، يا اين كه دشمن، دشمنى نكند، غلط است. دشمن هست و دشمنى هم مى كند و مى خواهد به همه مناطقى كه براى او سود مادّى در آن هست، پنجه بيندازد؛ از همه ابزارها هم استفاده مى كند. آنچه دشمن را مأيوس مى كند، اين است كه امّت اسلامى قدر و اهميت و توان و ارزشهاى خود را بشناسد و عظمت خود را - وقتى كه ميان او وحدت باشد - بفهمد و قدرت ايستادگى اى را كه خداى متعال در او قرار داده است، قدر بداند.
امروز ملت فلسطين در عين مظلوميت، قدرت صهيونيستهاى غدّارِ جبّار را - كه پشت سر آنها قدرت امريكاست - به چالش كشيده و آنها را دچار عجز كرده است. امروز اسرائيل احساس مى كند كه در مقابل مبارزان فلسطينى هيچ راه صحيح و منطقى در مقابلش نيست. اين به خاطر ايستادگى آن ملت است؛ چون آن ملت ايستاده است.
يك روز دشمنِ آنها از امروز ضعيفتر بود، اما توانست بر ملت فلسطين تسلّط پيدا كند؛ چون مقاومت نبود. امروز دشمنشان صد برابر از آن روز قويتر است، اما در مقابل ملت فلسطين دچار ناتوانى است؛ چون اين ملت ايستاده و قيام كرده است. معناى ايستادگى امّت اسلامى در هر نقطه اى كه باشد، اين است. امروز همين جمعيت فلسطينىِ مظلوم كه روزانه دچار مصائب و قساوتهاى رژيم صهيونيستى هستند، توانسته اند آن رژيم ظالم و ناحق را دچار اختلال كنند. امروز بسيارى از كشورهاى عربى و همسايه هاى فلسطين، اگر مورد تهاجم اسرائيل نيستند، به بركت مقاومتى است كه آن مردم مظلوم مى كنند. آنها به گردن همه امّت اسلام و ملتهاى عرب - بخصوص همسايگان فلسطين - حقّ بزرگى دارند.
امروز دشمن اهداف خود را صريح بيان مى كند. صريحاً مى گويند با بيدارى اسلامى مخالفند و مى خواهند آن را در هم بكوبند. صريحاً مى گويند كه مى خواهند نقشه خاورميانه را عوض كنند. تغيير نقشه خاورميانه به چه معناست؟ معنايش اين است كه صهيونيستهاى ظالمِ عاملِ دست استكبار جهانى را همه كاره منطقه كنند و در اين منطقه هيچ كشور و دولت و قدرت و ملتى نباشد كه در پنجه استثمار صهيونيستها نباشد. امّت اسلامى در مقابل اين هدفها بايد بايستد.
با جمهورى اسلامى هم به شدّت مخالف و دشمنند؛ چون در جمهورى اسلامى بيدارى و مقاومت و وحدت كلمه ملت وجود دارد و پرچم اسلام در اين كشور برافراشته شده است. البته من و شما بايد مراقب خودمان باشيم و نلغزيم؛ مواظب باشيم جاذبه هاى دنيا ما را فريب ندهد و حيله و جنگ روانى دشمن در ما اثر نگذارد. ما بايد وحدت خود را روزبه روز مستحكم تر كنيم و از پرداختن به امور فرعى خوددارى نماييم. امروز مسأله اصلى، حفظ هويّتِ جمهورى اسلامى و هويّتِ اسلامى اين كشور است. چشمهاى دنياى اسلام و امّت اسلام نگران اين است. شمإ؛ممّّ توانسته ايد يك الگو در دنيا نشان دهيد؛ دشمن مى خواهد اين الگو را در هم بشكند. مقصود، شكست ايران نيست؛ بلكه شكست دنياى اسلام است.
امروز به فضل پروردگار ملت ايران ايستاده است. ما در اين راه صدها هزار شهيد داده ايم. هزاران هزار جوان ما در اين راه به ميدان ايثار و مبارزه رفته اند. خانواده هاى ما - زنها و مردهاى ما - در اين راه فداكارى كرده اند. اين را آسان به دست نياورده ايم و بديهى است كه اين ملت آنچه را كه آسان به دست نياورده، با كمال قدرت حفظ خواهد كرد.
طنين فرياد امام رضوان اللَّه عليه در ميان ما زنده است؛ سخنان او در گوش ماست؛ راه او پيش پاى ماست؛ مى دانيم چه بايد بكنيم؛ مى دانيم چه بايد تصميم بگيريم؛ مى دانيم چگونه بايد عمل كنيم. با توكّل به خداى متعال و با تكيه به اين ملت بزرگ، راه عزّت و سعادت را - كه راه اسلام است - به فضل پروردگار با قدرتِ تمام خواهيم پيمود و مى دانيم كه دوستان ما در سرتاسر دنياى اسلام - كه كم هم نيستند - چشمهايشان روشن و دلهايشان شاد خواهد شد.
اميدواريم خداوند متعال درجات شهداى ما را عالى و ما را از فيض بعثت نبىّ اكرم برخوردار كند و اين عيد را ان شاءاللَّه بر شما و همه مسلمانان مبارك گرداند و همه را مشمول دعاى ولىّ عصر ارواحنافداه قرار دهد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته