پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار اعضاى مجلس خبرگان

بسم الله الرّحمن الرّحيم
اوّلاً به آقايان محترم و بزرگان و اعاظم و علماء که در اين جمع تشريف دارند، خوشامد عرض مي کنم و اميدوارم خداوند متعال برکات خود را بر تلاش و گردهمايي شما نازل کند و اين را ان شاءالله براي امّت اسلامي و آينده مسلمين، مفيد قرار دهد.
از بيانات حضرت آقاي مشکيني و جناب آقاي اميني دامت برکاتهما تشکر مي کنيم؛ مطالب بسيار مهمّي را بيان فرمودند که درخور پيگيري و تعقيب است. در آستانه ماه محرّم هستيم که ماه تعليم مجاهدت في سبيل الله به وسيله ي برترين خلايق، حضرت اباعبدالله عليه السّلام، است. اميدواريم که ما پيروان و شاگردان خوبي براي ايشان باشيم و حقّ پيروي و تبعيّت نسبت به اين بزرگوار را بر حسب آنچه که در اين زمان وظيفه ماست، ان شاءالله انجام دهيم و همان طور که ايشان براي دفاع از دين خدا و دفاع از اسلام و امّت اسلامي، آن مجاهدت بزرگ را به جان خريدند و آن فداکاري بزرگ را کردند و هيچ چشمداشت و نظري جز کسب رضايت الهي نداشتند، ما هم در اين صراط قدم برداريم و قصد و نيّت و هدفمان، طبق آنچه بر حسب موازين مي فهميم و تشخيص مي دهيم، کسب رضايت الهي باشد.
مسأله حکومت و اداره امور جامعه در اسلام - همان طور که آقايان فرمودند - مسأله بسيار مهمّي است و اگر منتخبان مردم و خبرگان امّت دور هم جمع مي شوند و درباره اين مسأله و حواشي و لوازم آن بحث مي کنند، هر دقيقه اين بحثها مي تواند مهم و سرنوشت ساز و موجب جلب ثواب الهي باشد؛ چون مسأله بسيار مهمّ است. در اسلام حاکميت بر مردم، به معناي يک امتياز و حقّ ويژه براي حاکم نيست؛ همچنين حکومت يک امر بي ملاک و بي مناط نيست - مثل اين که بر حسب شانس و اقبال، يک نفر بيايد زمام امور مردم را در هر رده اي از رده ها برعهده گيرد - بلکه تابع معيارهاست و مهمترين کار اين است که اين معيارها رعايت شود. البته امکان خطا و اشتباه، هم در تشخيص و هم در عملکرد کساني که تشخيص درستي نسبت به آنها داده شده، هميشه متصوّر است؛ بنابراين ما از کسي انتظار عصمت نداريم؛ ليکن اسلام در باب گزينش حاکمان در هر رده اي از رده ها، چه رده هاي بالا - که سياستهاي کلان، کارهاي بزرگ و اداره امور کلّي کشور در دست آنهاست - چه رده هاي متوسّط و پايين، معيارها و شرايطي گذارده است و آنچه بر عهده ماست، اين است که اين معيارها به طور کامل رعايت شود. لذا در اسلام آنچه ما به عنوان حاکميت اسلامي شناخته ايم و امروز هم بناي کلّي اين جامعه بر آن قرار دارد، مردم سالاري ديني است که با دمکراسيهاي رايج دنيا در بنياد اختلاف دارد. ريشه مشروعيتِ رأي مردم در دمکراسيهاي رايج دنيا اساساً با مشروعيت رأي مردم در نظام مردم سالاري اسلامي که ما به دنبال آن هستيم و آن را حکومت اسلامي و حاکميت اسلام به حساب مي آوريم، متفاوت است. لذا در روشها، تفاوت بين اينهاست. در دمکراسيهاي رايجِ جهاني، ضوابطي که ما براي اداره کشور و براي مديران آن قائل هستيم، وجود ندارد؛ ممکن است ضوابط ديگري باشد. در اين جا قدرت طلبي وجود ندارد. اين طور نيست که دعوا بر سر اين باشد که چه کسي بر اسب قدرت سوار شود و بتازد تا بتواند از هر وسيله اي براي اين کار استفاده کند.
اين که مي گوييم سياست ما عين ديانت است و ديانت ما عين سياست است، يک طرف قضيه اين است که سياست و بنيان آن بايد براساس دين باشد. روي ديگر سکه هم اين است که فعّاليت سياسي نمي تواند از معيارها و ضوابط ديني و اخلاقي خارج باشد. کار غيراخلاقي براي کسب قدرت، مطلقاً جايز نيست و کسي را که در صراط مديريّت قرار دارد، از اهليّت و صلاحيت مي اندازد؛ لذا اين ضوابط بايد به طور کامل در همه رده ها رعايت شود. قانون براي رهبري، رياست جمهوري، مسؤولان قواي سه گانه و رده هاي مختلف مديريّت، تا رده هاي شوراهاي شهر و روستا و ديگر جاها ضوابطي را معيّن کرده است که برخاسته از همان ديد و فکر اسلامي است. اين ضوابط بايد احراز شود. بايد تشخيص داده شود که اين شرايط در اين شخص وجود دارد، بعد او در معرض رأي مردم قرار گيرد، اگر ملاک رأي مردم است؛ يا نصب شود، اگر ملاک، انتصاب است؛ مثل بعضي از مسؤوليتهايي که وجود دارد. حاکم اسلامي در قبال مسائل مهمّ جامعه، در مقابل فقر مردم، در مقابل تبعيض و شکافهاي اجتماعي، در مقابل اخلاق و معنويت مردم، در قبال حفظ استقلال کشور و حفظ آزادي مردم - در آن حدودي که اسلام مقرّر کرده است - مسؤول است. اينها مسؤوليتهاست و چون اسلام اين را خواسته و اين به مردم تعليم داده شده است و مردم ما به اسلام اعتقاد دارند، لذا توقّعشان از مسؤولان امر در کشور در هر رده اي اين است که به اين مسؤوليتها عمل کنند و آنچه را که به عنوان وظيفه بر عهده آنهاست، انجام دهند. کارآمدي حکومت به اين معناست. اگر مردم اين کارآمدي را در مسؤولان کشور مشاهده کنند، اعتقادشان به آنها و به نظام اسلامي و اسلام روزبه روز بيشتر خواهد شد. دشمنان اسلام و بلندگوهاي تبليغاتي دنيا به طور دائم اين را تکرار مي کنند که مردم با اسلام و نظام اسلامي مشکل دارند؛ در حالي که مردم خودشان اين نظام اسلامي را به وجود آوردند و خودشان تا امروز آن را حفظ کرده اند. مردم با نظام اسلامي هيچ مشکلي ندارند؛ آنها با تبعيض و فقر و فساد و عدم رعايت ضوابط در بخشي از تشکيلات اداري کشور در خصوص مديران جامعه مشکل دارند. مردم با افراد مشکل دارند، نه با نظام اسلامي.
مردم نظام اسلامي را قبول دارند و به آن معتقدند و از آن دفاع کردند و امروز هم دفاع مي کنند. لذا بنده وظيفه خود مي دانم که از مردم به خاطر حضورشان در انتخابات شوراها تشکر کنم. با اين که مردم گله هاي بحقّي از شوراها داشتند، در عين حال شما ملاحظه کنيد طبق آمار رسمي، بيش از بيست ميليون نفر در پاي صندوقها حاضر شدند و رأي دادند. يقيناً اگر شوراها به وظايف خود عمل مي نمودند و مردم را به نيّتها و کارآيي خودشان اميدوار مي کردند، استقبال مردم باز هم بيشتر مي شد. مردم مايلند در اداره کشور به وظيفه خود عمل کنند و سهم و حقّ خود را نيز استيفاء نمايند. اگر کساني هم که در شوراهاي سراسر کشور انتخاب شده اند، ان شاءالله به وظايف خود عمل کنند و از جنجال و غوغاگري سياسي و پرداختن به اموري که وظايف آنها نيست، پرهيز کنند و به وظيفه خود بپردازند - که وظيفه آنها اداره امور شهرها و روستاها و رسيدن به مشکلات مردم در محدوده وظايف خودشان است - بلاشک علاقه مردم نسبت به اين نهاد مهمّ جمهوري اسلامي که در قانون اساسي روي آن تأکيد شده، بيشتر خواهد شد. دشمنان نظام و جمهوري اسلامي در اين چند روز حنجره هاي خود را پاره کردند براي اين که فرياد بزنند و از پديده اي که در نظام جمهوري اسلامي به وجود آمده است - يعني حضور مردم در شوراها و انتخاب افراد - استفاده هاي نادرست و مغرضانه کنند. حقيقت قضيه غير از چيزي است که آنها مي گويند. آنها بازيگران ميدان سياستند و براي مصالح سياسي در دنيا عليه جمهوري اسلامي آنچه از عهده شان برآيد، حرف مي زنند؛ يک عدّه هم در داخل، همان حرفها را تکرار مي کنند و آنچه را که آنها دوست مي دارند، بر زبان مي آورند. حقيقت قضيه اين است که مردم به نظام و نهادهاي آن علاقه مندند و توقّعي که از مسؤولان دارند، کار و خدمت و انجام دادن وظايفشان است. در اين خصوص، فرقي بين شوراي شهر، مجلس شوراي اسلامي، دولت و بقيه دستگاهها نيست؛ هرکدام وظيفه خود را انجام دهند، مردم را به خودشان علاقه مند و دلگرم خواهند کرد. اگر کساني وظيفه خود را انجام ندهند، کوتاهي کنند، به کارهاي ديگر سرگرم شوند و احياناً افساد کنند - کما اين که در بعضي از موارد مشاهده شده است کساني که مردم آنها را براي کاري انتخاب کردند، به جاي اين که به آن کار بپردازند، به کارهايي پرداختند که مطلقاً به نفع مردم نيست، بلکه به زيان مردم است - طبعاً مردم دلسرد خواهند شد.
تفاوت ديگر دمکراسيهاي رايج دنيا با نظام مردم سالاري ديني اين است که در مردم سالاري ديني کارهاي رايجِ دنيا و اسرافها و تبليغات پر خرج مطلقاً نبايد انجام گيرد. ما در همين سيستان و بلوچستان هزاران جوان را با استعدادهاي خوب و قابل رشد و قابل استفاده براي اداره کشور مشاهده مي کنيم که اينها در يک جا معطّل و منتظر يک وسيله جزئي مانده اند براي اين که بتوانند کار خود را دنبال کنند؛ آن گاه عدّه اي بيايند ميلياردها صرف تبليغات کنند براي اين که نظر مردم را به سمت خود جلب نمايند؛ آن هم با روشهاي بعضاً غلط و بعضاً خلاف شرع، که شنيده شد در بعضي از مناطق، نامزدهاي انتخابات با شعارهاي ضدّاسلامي و ضدنظام خواسته اند نظر مردم را جلب کنند! البته مردم با بي اعتنايي خود، پاسخ اينها را دادند؛ ليکن معلوم شد دستگاه نظارت بر اين امور، دستگاه دقيقي نبوده و به وظيفه خود عمل نکرده و درک و احساس مسؤوليت مردم از آن دستگاه، نظارت بيشتر بوده است و غالباً دست رد به سينه اينها زده اند و اينها را رد کرده اند. البته انتخابات گذشت؛ اما اين که مسؤولان امور به وظيفه خود عمل نکنند، نگذشته است. اين قابل بررسي و قابل تعقيب و پيگيري است و بايد معلوم شود واقعاً تعمّد داشته اند يا نه. کساني را که امام صريحاً از گردونه سياست کشور خارج کرده اند، چرا بايد افرادي برخلاف نظر امام و برخلاف آنچه مبناي نظام جمهوري اسلامي است، وارد ميدان کنند؟ البته مردم به اينها پاسخ رد دادند و معلوم شد برخلاف آنچه ادّعا مي کردند، هيچ پايگاه و وزني در بين مردم ندارند.
رعايت ضوابط در همه بخشها و زمينه ها يک امر لازم است و بايد با دقّت و به طور کامل مراعات شود؛ آن وقت افرادي که صالح هستند، در اختيار مردم قرار گيرند تا آراءِ مردم، اصلح را در بين آنها انتخاب کند؛ آن گاه انتخابات به نحوه رايجي که وجود دارد، ان شاءالله مفيد خواهد بود. همه بايد اين معنا را رعايت کنند. وقتي ما در دنيا شعار تحقّق اسلام را مي دهيم، اين امر کوچکي نيست؛ پشت سر اين شعار، احساسات و ايمان و عقيده و دينِ بخش عظيمي از جمعيت کره زمين قرار دارد. اگر ما بتوانيم ثابت کنيم که حقيقتاً به دنبال اين شعار هستيم و ثابت کنيم که اين شعار کارآيي دارد، آن گاه يک ميليارد و چند صد ميليون نفر جمعيت پشت سر اين شعار قرار خواهند گرفت؛ اين چيز کمي نيست. امروز غير از منطقه اسلامي و غير از مجموعه اسلامي، دلهاي زيادي در دنيا هستند که مي توانند اين پيام را بپذيرند که دمکراسي با شيوه اي که امروز امريکاييها - اين مظاهر زورگويي و قلدري - پرچمدارش شده اند، دردي از دردهاي مردم دوا نمي کند. امريکا مظهر قلدري و زورگويي و زورمداري است و ابزارهاي مادّي زورگويي هم دارد، اما اينها کافي نيست؛ اينها جوله است: «للباطل جوله» . ما در عمر خود شبيه اين جوله را نسبت به قدرتهايي که امروز اثري از آثارشان وجود ندارد، ديده ايم؛ چه در سطوح ملي و چه در سطوح بين المللي. اتّحاد جماهير شوروي که امروز نشاني از آن در دنيا وجود ندارد، تا همين چند سال قبل يک قدرت بود و تا چند دهه پيش از اين، همين زورگوييها و همين طور اِعمال قدرتها را مي کرد. شورويها در مجارستان، لهستان و اروپاي شرقي چه کردند! کارهايي را که امروز امريکا در دنيا مي کند يا تهديد مي کند خواهد کرد، آنها انجام مي دادند. با اين که در آن روز دو قدرت و دو قطب وجود داشت و رقيب يکديگر بودند، اما وجود آن رقابت مانع از فجايع آفريني و جنايات نمي شد. آن کشور وسيع در داخل خود هم همين کارها را مي کرد. مناطقي از دنيا را مي گرفت و به خودش متّصل مي کرد و حکومتهايي را به زور تغيير مي داد. بار اوّلي نيست که دنيا با قلدري و زورمداري بين المللي - که امروز مظهرش امريکاست - مواجه است؛ قبلاً هم وجود داشته است، بعد هم ديديم که به کلّي محو و مضمحل شدند. بنابراين هيچ ضمانتي وجود ندارد که قدرتهاي زورگو در جوله اي که مي کنند، باقي بمانند. اين جوله مثل شعله اي است که بلند مي شود و بعد هم فرو مي نشيند و عوامل نابودي اين حرکت در خود آن نهفته است.
يک روز بود که تنها در يک نقطه دنيا، پرچم امريکا سوزانده و شعار مرگ بر امريکا داده مي شد؛ اما شما امروز ببينيد در چند نقطه دنيا پرچم امريکا سوزانده مي شود و شعار مرگ بر امريکا داده مي شود! در خود امريکا پرچم امريکا را آتش زدند؛ اين پديده مهمّي است. چه عاملي باعث اين کار شد؟ آيا جز ايستادگي و استقامت يک ملت شجاع و مؤمن به اهداف و به راه خود توانست اين موج را بتدريج سراسري کند؟ اين چيزها تدريجي است - دفعي نيست - و آثار آن را در بلند مدّت مي شود فهميد. بيست و چهار سال است که ما با مشکلات دست و پنجه نرم مي کنيم؛ اما در تمام اين مدت پيش رفتيم و در يک نقطه متوقّف نشديم. کساني که سعي مي کنند دائم آيه يأس بخوانند و دلها را نااميد کنند، اگر دشمن و عامل دشمن نباشند، غافلند و به قضايا نگاه وسيع ندارند. ما وقتي به قضايا نگاه وسيع مي کنيم، مي بينيم امروز جمهوري اسلامي توانسته است در ملتهاي مسلمان بيداري ايجاد کند. حالا عدّه اي در داخل کشور ما بيايند و شعار برگشتن امريکا را بدهند! اين نشانه نهايت غفلت و ضعف و زبوني و ذلّت پذيري در دلهاي خود اينها نيست؟ ما به فضل اسلام، قوي هستيم. ما بايد قوّت خودمان را بشناسيم و از آن استفاده کنيم. در درجه اوّل هم بايد کارايي خود را در داخل کشور نشان دهيم. کارايي هم يک چيز معجزنشان نيست؛ هرکس اگر به وظيفه خود عمل کند، راه خود را بشناسد و از آن تخطّي نکند، اين مي شود کارايي؛ هم در مورد دولت اين طور است، هم در مورد قوّه قضايّيه اين طور است، هم در مورد مجلس شوراي اسلامي اين طور است و هم در مورد شوراهاي اسلامي اين گونه است. کساني که در شوراهاي اسلامي انتخاب شده اند، بايد به اعتماد مردم پاسخ دهند و واقعاً از سياسي کاري و کارهايي که اسلاف آنها بعضاً انجام دادند و مردم را از بعضي امور دلزده کردند، دوري گزينند؛ به کار بپردازند و حقيقتاً به مردم نشان دهند که مي خواهند براي آنها کار کنند. دولت و مجلس شورا و قوه قضايّيه هم راه کسب محبوبيتشان در نظر مردم جز اين چيز ديگري نيست. مردم، اسلام و نظام اسلامي را دوست مي دارند. با تلقين دشمنان و با کار و ميدانداري بازيگران سياسي دنيا و دنباله روي توپ جمع کنانشان در داخل، نمي شود نظر مردم را از نظام اسلامي برگرداند. شما به هر جاي کشور برويد، همين طور است. وقتي شما به سيستان و بلوچستان و شهرهاي دور از مرکز و ساير نقاط کشور مي رويد و نگاه مي کنيد، مي بينيد همين طور است؛ مردم از اعماق وجودشان نظام اسلامي را مي خواهند؛ منتها از اين نظام اسلامي توقّعاتي دارند و اين توقّعات بايد برآورده شود. اين توقّعات، بحق هم هست؛ توقّع عدل و رفاه و پيشرفت در امور زندگي و برطرف شدن مشکلات و کم شدن شکافهاي طبقاتي و برخوردار نشدن عزيزانِ بي جهت در ميدان سياست و اداره کشور را دارند. اين توقّعات، توقّعات درستي است؛ همين چيزهايي است که اسلام به ما و مردم ياد داده؛ اينها تعليمات اسلامي است. رفتار بزرگان صدراسلام و کساني که الگوي مردم و الگوي ما هستند، براي ما نقل شده؛ اين جزو فرهنگ ملت ما در طول سالهاي متمادي است. ما بايد به اين توقّعات عمل کنيم؛ حتّي اگر لازم است، بايد بر خودمان سخت بگيريم و فشار بياوريم تا بتوانيم آنچه را که بر عهده ماست، انجام دهيم و ان شاءالله بر مشکلات فائق آييم. مردم نظام را دوست دارند؛ ما هستيم که وظيفه داريم طبق موازين نظام اسلامي در همه بخشها عمل کنيم.
اميدواريم خداوند متعال نظر لطف خود را از اين ملت، از اين کشور و از اين نظام اسلامي برندارد و همچنان که تا امروز - به فرمايش امام - در همه ادوارِ نظام جمهوري اسلامي و در همه پيچ و خمها و فراز و نشيبها دست قدرت الهي به ما کمک کرده و ما آن را در موارد مختلف حس کرده ايم و ديده ايم، در آينده هم در آزمايشها و امتحانهاي گوناگوني که پيش روي ما خواهد آمد، دست قدرت الهي به ما کمک کند و ما هم بندگان شايسته اي براي حفظ امانت الهي و ان شاءالله کسب رضايت پروردگار باشيم. خداوند همه شما و ما را مشمول ادعيّه زاکيّه حضرت بقيةالله ارواحنافداه کند و روح مطهّر امام بزرگوار و شهداي ابرار را مشمول رحمت و فضل خود قرار دهد.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته