بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
اين جلسه بسيار پرطراوت و جذّاب است. انسان جلوههاى جوانى را در همهى حركات و سكنات اين جلسه مشاهده مىكند. دانشجو، دانشآموز، طلبه، جوانان فارغالتّحصيل، جوانان مشغول به مشاغل آزاد، دختران و پسران، همه در برخوردارى از گوهر جوانى شريكند. اگرچه من براى قشر دانشجو و دانشآموز و طلبه ارزش زيادى قائلم؛ اما امروز و در اينجا طرف خطاب من، جوان به حيث جوانى است. فرزندان عزيزم، با بيانهاى گوناگون از اوّلِ جلسه تاكنون در مورد زمين تركخورده و محيط كويرى و هواى خشك اين منطقه صحبت كردند؛ اما من وقتى اين خيل جوانان، اين مجموعهى احساسات پاك، اين سخنان شيرين و انديشههاى بارور را مشاهده مىكنم، گلشن سرسبز و فضاى پُرطراوت و افق بسيار روشنى در مقابل چشم، در اين استان مشاهده مىكنم.
اوّلين بارى كه من با نسل جوان اين شهر روبرو شدم، تقريباً در سنّ و سال شما بودم؛ بيستوچهار سال داشتم. اين موضوع به حدود چهل سال قبل برمىگردد. آن روز نوعى احساس مسؤوليت، مرا به زاهدان و به مركز اين استان كشاند. آن زمان اين مركز از مراكز فكر و انديشه و حركت عمومى كشور، بهمراتب دورتر از امروز بود؛ امروز اينجا مركز است. در آن زمان زاهدان واقعاً منطقهاى دورافتاده بود. من وقتى كه به اين استان تبعيد شدم، همان سابقهى ذهنى كمكم كرد تا با جوانان اين استان، از بلوچ و سيستانى و فارس ارتباط برقرار كنم؛ دلها به هم نزديك شد. حالا كه شما جوانان عزيز با من حرف مىزديد، بعضى از جوانانى را كه در آن زمان با آنها در همين استان ارتباط برقرار كرده بودم، به ياد آوردم. بهترين آنها شهيد شدند. شهيد «كريمپور» جوانى از شهر زاهدان بود و شور و شوق همين جوانانى را داشت كه امروز در اينجا سخن مىگفتند. شهيد «آتشدست» هم جوانى از ايرانشهر بود. برادران ديگرى هم بودند كه نامشان را نمىآورم. بعضى بحمداللَّه زنده هستند. در ميان آنها هم بلوچ بود و هم فارس.
امروز اين استان از لحاظ سطح فكر و انديشه و مدّ نگاه جوانان، از زمين تا آسمان با آن روز فرق كرده است و همين امر، نقطهى اميدى است كه ما را دلگرم و به آينده اميدوار مىكند.
آنچه دربارهى جوان و جوانى گفتيد، باورهاى ديرين من است. آنچه دربارهى لزوم رفع محروميّت گفتيد، همّت شب و روز من است. آنچه در باب خطرهاى گوناگون معنوى و فكرى و فرهنگى بر زبان و در دل بسيارى از شماست، علائم هشدار دهندهى هميشگىِ من است. بله؛ كشور ما، كشورى جوان و انقلاب ما هم انقلابى جوان است. ما بايد با همين نيرو و خون جوانى، راه دشوارى را بپيماييم و بايد همّت كنيم تا بتوانيم پيش ببريم. كافى نيست كه فقط در دل بخواهيم؛ خواستن وقتى توانستن است كه با همّت، عمل، توكّل، راهبلدى و احساس مسؤوليت همراه باشد. راه ما راهى طولانى است؛ اما آيندهى ما هم بسيار روشن و جذّاب خواهد بود. نگاه به آن آينده، خستگىِ راه را مىزدايد و ايمان به آن، ترديدها و تزلزلها را از بين مىبرد. آيا ما مىتوانيم در اين راه، فارغ و بىدغدغه حركت كنيم؟ ابداً. پيچيدگى قضيه از همينجا ناشى مىشود؛ اين راه جادهى آسفالتهى امن و امانى نيست و نمىتوان بىدغدغه و فارغ حركت كرد؛ قاطعان طريق و مانعان خير هستند و سياستهاى مخرّب وجود دارد. مراكز حسّاس توطئه در دنيا چشم به همين مجموعهى جوان دوختهاند كه ما به آنها عشق و علاقه داريم. آنها هدفهاى خود را روى اين جوانان متوجّه و متمركز كردهاند و مىدانند كه اگر اين راه به وسيلهى اين ملت جوان طى شود، بسيارى از هدفهاى آنها از بين خواهد رفت و دست آنها از اين هدفها كوتاه خواهد شد. بنابراين راه ما با مانع، خطر، دشمن، گرگ، دزد، خار، سنگ و موانعى از اين دست همراه است. نمىتوان به اين موانع بىاعتنا بود. بايد همّت كرد و پيش از همّت كردن چشم گشود و هوشيار بود.
آنچه براى شما جوانان مثل ديگران مهمّ است، عبارت است از احساس مسؤوليت آگاهانه. البته شما جوان و سرشار از نيرو هستيد و از حسّاسيت بيشترى برخورداريد. احساس مسؤوليت يعنى انسان همانطور كه به فكر زندگى، معيشت، اشتغال، ازدواج، و هر چيزِ مربوط به خود است، نسبت به اهدافى كه از خودِ او فراتر است هم احساس مسؤوليت كند؛ اهدافى كه به خود او محدود نمىشود، بلكه مربوط به مجموعه، ملت، تاريخ و بشريت است. انسان بايد در قبال اين هدفها هم احساس وظيفه، تعهّد و مسؤوليت داشته باشد. هيچ انسان و هيچ جامعهاى بدون اين احساس تعهّد، به قلّههاى رفيع سعادت نخواهد رسيد. اين احساس مسؤوليت و تعهّد بايد آگاهانه باشد. فرد بايد بداند كه به دنبال چه چيزى است و موانع راه را بشناسد. اين امر همان احساس مسؤوليت آگاهانه است. جوان ايرانى، هوشيار، حسّاس، آگاه و حاضر در صحنه است و بيش از جوانان ساير مناطق دنيا احساس تعهّد و مسؤوليت آگاهانه مىكند. البته ادّعا نمىكنم كه از همه جاى دنيا بهطور دقيق مطّلعم؛ اما اخبار زيادى به دست ما مىرسد. آگاهيهاى ما طرق و بسترهاى بسيار متعدّدى دارد. فهم سياسى، فكر سياسى، مطالبهى سياسى، مطالبهى آرمانى، حسّاسيت نسبت به حوادث و حضور در صحنهى مواجههى با حوادث در جوان ايرانى، ممتاز و نمونه است و اين شامل پسران و دختران - هر دو - مىشود. به همين دليل ما موفّقيتهاى بزرگى داشتهايم و خطرهايى هم ما را تهديد مىكند. امروز سياست مشتركى در همهى دنيا، به وسيلهى مراكز معيّنى دنبال مىشود. اين سياست عبارت است از اينكه جوانان را تا خرخره در شهوات و غرايز جنسى و فساد اخلاقى غرق كنند. اين يك سياست رايج در دنياست و شامل شرق و غرب مىشود؛ هر منطقهاى آن را با هدفى خاص دنبال مىكند. مراكزى كه اين سياستها را طرّاحى مىكنند، وسايل و ابزار آن را هم بهطور فراوان فراهم مىكنند. اين مراكز بهطور عمده شامل مراكز اقتصادى صهيونيستى و قدرتطلبان بينالمللى است كه چشم به سرچشمههاى ثروت در كشورهايى دوختهاند كه غالباً عقبافتاده و فقير و ضعيفند و منابع ثروت بسيارى دارند. براى به چنگ آوردن اين منابع ثروت، مهمترين مانع، ارادهى ملتهايى است كه اين منابع متعلّق به آنهاست. براى فلج كردن ملتها، بهترين راه، فلج كردن جوانان است؛ چون جوانان نيروى فعّالِ هر كشورند. براى فلج كردن جوانان بهترين راه آلوده و زمينگير كردن آنها به وسيلهى سكس، فحشا، مستى و مواد مخدّر است. در كشورهاى غربى اين سياست به اين دليل دنبال مىشود كه جوانان مزاحم صهيونيستها نشوند. داستان تسلّط شبكهى بينالمللى صهيونيسم بر مجلس، پارلمان، دولت، مسؤولان و بهطور عمده سياستهاى بسيارى از كشورها - بهويژه كشورهاى غربى - بسيار شگفتآور و عجيب است. اگر در كشورى، يك فرد با انگيزههاى ضدّصهيونيستى براى مسؤوليتى سياسى انتخاب شود، آنقدر شبكههاى صهيونيستى به شكلهاى گوناگون بر او و افكار جامعه فشار مىآورند كه وى نمىتواند به مسؤوليت خود ادامه دهد و مجبور به استعفا و كنارهگيرى مىشود.
در امريكا فعّالترين شبكههاى سياسى و اقتصادى و فرهنگى، شبكههاى صهيونيستىاند. اين خطر وجود دارد كه جوانان اين كشورها علّت اين همه تسلّط و فشار و نفوذ شبكههاى صهيونيستى را جويا شوند و اين خود مزاحمتى براى صهيونيستها فراهم مىآورد. راه جلوگيرى از مزاحمت جوانان اين است كه آنها را سرگرم كنند. جوان در طول هفته به فكر شب يكشنبه و فرونشاندن شعلهى شهوات جنسى و عيّاشى و لذّتهاى ديگر است. ماجرا در كشورهاى عقبافتاده بهمراتب دردناكتر است.
پيش از انقلاب، تبليغات رسمى و عمومى و هميشگى كشور ما، تبليغاتى بود كه مردم را به فحشا و هرزگى و عيّاشى سوق مىداد. حتّى در نقاط فقير و عقبافتاده - جاهايى كه مردم به نان شب محتاج بودند - هم به نحوى براى عيّاشى و هرزگى امكاناتى فراهم بود. اين امر بهطور عمد در محيطهاى جوان مثل دانشگاهها و سربازخانهها - نه آن مقدارى كه مقتضاى طبيعى غريزهى جوانى است - براى سرگرم كردن و فاسد شدن نسل، تشديد مىشد. وقتى كه جوانان يك نسل فاسد شدند، ديگر ملتى وجود ندارد و مقاومتى به چشم نمىخورد.
حال بعد از گذشت بيست سال، عليه ملت ايران و قشر جوانِ بعد از انقلاب، اين توطئهها دائماً تكرار مىشود تا جوانان را از حقيقت انقلاب دور كنند. در حقيقت آنها مىخواهند اين سرمايهها را از كشور بگيرند و آن را فلج كنند و بر آيندهى روشن و درخشان آن، خط بطلان بكشند و مانع رسيدن به آن شوند.
مسأله اين است كه سلطهى استكبار امريكايى بر اين كشور به همّت مردم و جوانان آن از بين رفت. جوانان، نه فقط در آغاز انقلاب، بلكه در طول اين سالها نيز با حضور، تديّن و پايبنديشان به اخلاق اسلامى، علىرغم همهى عوامل دوركننده و محرّك، آنها را مأيوس كردند. البته آنها به توطئههاى خود ادامه مىدهند؛ اما جوانان ما عمل آنها را خنثى مىكنند. بنابراين آنها هم به تشديد فعّاليتهاى خود مىپردازند.
امروز شما جوانان هدف توطئهاى بسيار خطرناك هستيد. اين خطرات هرجايى كه اسلام و ايمان هست و نسل جوان دل به سوى معنويت و حقيقت دارد، وجود دارد. راه رهايى از آنها هم وجود دارد و اين چيزى است كه من و شما بايد به آن فكر كنيم. من مثل پدر شما هستم. چه در سنين جوانى و چه در دورانهاى بعد، دهها سال از عمرم را با جوانان گذراندهام. مىدانم جوانى چقدر مبارك و جوشش جوانى چقدر با ارزش است. مىدانم كه كليد حلّ مشكلات كشور به دست جوانان است؛ اما به شرطى كه جوانان براى كشور ما باقى بمانند و اراده، روحيه و ايمان جوانان ما - چيزهايى كه دشمنان ما آنها را هدف گرفتهاند - محكم و پابرجا باشد.
يكى از مسؤولان طراز اوّلِ كشور صهيونيستىِ غاصب اسرائيل، در سال گذشته توصيهاى به امريكاييها كرد. اين توصيه كاملاً در مطبوعات خارجى و اينترنت منعكس شد و امر پنهانى و مخفيانهاى نيست. توصيهى وى به امريكاييها اين بود كه بيهوده وقت خود را با عراق و كرهى شمالى و كشورهايى از اين قبيل تلف نكنيد. مسألهى اصلى شما ايران است. اگر خاورميانه را مىخواهيد، وقتتان را مصروف عراق نكنيد، سراغ ايران برويد؛ كانون و سرچشمه آنجاست؛ اما ايران مثل عراق و كرهى شمالى و افغانستان نيست كه بتوان با حملهى نظامى آن را تسخير كرد. نظام و حكومت اسلامى به مردم متّكى است، مردم آن را حفظ كردهاند. بايد كارى كنيد كه مردم آن را رها كنند. راهش اين است كه مردم را با ترويج فرهنگ و ادبيّات غربى و فرهنگ و تربيت امريكايى، به واگرايى نسبت به دين و فرهنگ و سنّت و تاريخشان سوق داد. وقتى مردم اين تعلّقات را رها كردند، بعد از گذشت چند سال، بدون اينكه سرمايهاى صرف كنيد، با يك حمله و تحرّك احياناً نظامى مختصر مىتوانيد اين مانع بزرگ، يعنى نظام اسلامى را از سر راه برداريد! پيش از اين در سال گذشته نيز، وقتى روستاها و شهرهاى افغانستان بر اثر موشكهاى امريكايى ويران مىشدند و ملّت مظلوم افغانستان زير بمباران امريكاييها دست و پا مىزد، يك استراتژيست نظامى امريكا گفت: اگر به جاى اين موشكها، براى جوانان افغان لباس زيرِ زنانه و وسايل شهوترانى و پوششهاى سبك غربى و امريكايى بفرستيد، بدون صرف اين هزينهها مىتوانيد افغانستان را تصرّف كنيد و خرج تسليحات در كيسهتان باقى مىماند! به جاى بمب و موشك و راكت، سىدىهاى پُرنوگرافى و منظرهها و ادبيّات مهيج شهوت را ميان آنها ترويج كنيد، آن وقت كار بر شما آسان مىشود.
اين يك سياست اساسى است. اين امر را دست كم نگيريد. بيست ميليون دلار براى مبارزه با ايران هزينه تعيين كردند. مگر مىتوان با صرف بيست ميليون دلار با ايران مبارزه و بر آن غلبه كرد!؟ آنها ميلياردها دلار خرج مىكنند و برايشان هم مىارزد. ايران با منابع غنى، بازار مصرف، موقعيّت استراتژيك و نيروى انسانى سرشار، گنجينهاى است كه فنآورى، صنعت و كارخانجات غربى براى زنده ماندن، به آن احتياج دارند. مغز جوان ايرانى، نفت و بازار فروش ملت ايران براى آنها حياتى است و هدف آنها نيز همين موارد است.
سياست امروز، سياست اندلسى كردن ايران است! موضوعى كه من با شما در ميان مىگذارم شكل موعظه ندارد؛ بلكه موضوعى اساسى است كه با بهترين عناصر يك ملت - كه شما جوانان باشيد - در ميان گذاشته مىشود. فقط شما مخاطب من نيستيد؛ اين سخن را جوانان سراسر كشور هم خواهند شنيد. نسل جوان كشور كه بيش از نيمى از ملت و جمعيت كشور است، بايد بداند در مقابل آرزوهاى بزرگ، آرمانهاى بلند و هدفهاى مقدّس و قابل قبول و موجّه او چه موانعى وجود دارد. روزگارى مسلمانان در جنوب اروپا و در اسپانيا تا جنوب فرانسه، كشورى اسلامى بهوجود آوردند. اين كشور مهد تمدّن شد و علم در اروپا از همان تمدّن اندلسىِ قرون اوّليهى اسلام شكوفا گرديد. شكوفايى علم در آن سرزمين، داستانهايى دارد و خودِ غربيها نيز به آن معترفند. البته اكنون سعى مىكنند اين ورق را از تاريخ علم حذف و نام مسلمانان را بهكلّى پاك كنند؛ اما خودِ آنها، اين تاريخ را ثبت كردهاند و البته در تواريخ ما هم ثبت شده است.
اروپاييها وقتى خواستند اندلس را از مسلمانان پس بگيرند، اقدامى بلند مدّت كردند. آن روز صهيونيستها نبودند؛ اما دشمنان اسلام و مراكز سياسى، عليه اسلام فعّال بودند. آنها به فاسد كردن جوانان پرداختند و در اين راستا انگيزههاى مختلف مسيحى، مذهبى يا سياسى داشتند. يكى از كارها اين بود كه تاكستانهايى را وقف كردند تا شراب آنها را بهطور مجّانى در اختيار جوانان قرار دهند! جوانان را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده كنند! گذشت زمان راههاى اصلى براى فاسد يا آباد كردن يك ملت را عوض نمىكند. امروز هم آنها همين كار را مىكنند. البته دشمن هدفهاى اقتصادى، فرهنگى و سياسى هم دارد. هدفهاى اقتصادىاش معلوم است؛ براى آنها تسلّط اقتصادى بر منطقهى خاورميانه حياتى است. امروز در حال راهاندازىِ يك جنگ بزرگ در همسايگى ما و در كشور عراق هستند. همهى دنيا مىدانند كه هدف آنها در درجهى اوّل هدف اقتصادى است. تسلّط بر اُپك، نفت عراق و سلطهى نهايى بر نفت خاورميانه از جملهى اين اهداف است. اقتصاد، خداى امروز دنياى مادّى است؛ خداى واجبالاطاعهاى كه همه بايد در مقابل او زانو بزنند و هر كارى براى بهدست آوردن ثروت بكنند. اين اقدامات براى بهبود اقتصاد بشر صورت نمىگيرد؛ بلكه در جهت پُر كردن جيب كمپانيهاى نفتى و تسليحاتى و امثال آنها كه مظهر فرعونيّت و قارونيّت هستند، صورت مىپذيرد.
آنها اهداف فرهنگى هم دارند. به فرهنگ اسلامى كينه مىورزند و با آن عناد دارند. فرهنگ اسلامى آراءِ روشنفكران اروپا را به چالش كشيده و ليبرال دمكراسى را كه پرچم برافراشتهى غرب است، مورد ترديد قرار داده است. فرهنگ اسلامى روح استقلالطلبى و رشادت را در جامعهى بزرگ و يك ميليارد و چند صدميليونىِ مسلمانان، ترويج مىكند و اين امر در حسّاسترين منطقهى دنيا از لحاظ استراتژيك و منابع نفتى و زير زمينى، شدّت بيشترى دارد. فرهنگ اسلامى، اين جامعهى بزرگ را به فكر حيات مجدّد خود انداخته است؛ بنابراين به آن كينه مىورزند و قصد كوبيدن آن را دارند.
البته آنها در بلندگوها از بحث آزاد و گفتگو و دمكراسى سخن مىگويند؛ اما اين شعارى دروغين است. آنها اهل گفتگو، دمكراسى و بحث آزاد نيستند. در داخل ايران، پلوراليسم، شكّاكيت، شك در مسلّمات و اوّليات اعتقادى و تسامح و تساهل را ترويج مىكنند؛ مىگويند از عقايدتان بگذريد و نسبت به آنها تساهل و تسامح داشته باشيد. اما اين مربوط به داخل جامعهى ايران و جوامع اسلامى است. وقتى بحث به جايى مىرسد كه خودشان آن را ارزشهاى امريكايى و غربى خطاب مىكنند، ديگر جاى گفتگو نيست. مشابهسازى، يكسانسازى و جهانىسازى، اعتقادات مسلّمى است كه دنيا بايد در مقابل آنها كوچكترين اعتراضى نكند! در اينجا ديگر چهرهى ديكتاتورى به خود مىگيرند. پرچم دمكراسى و آزاديخواهى يك دروغ آشكار است. كدام امريكا مىخواهد به مردم دنيا آزادى هديه دهد؟! امريكايى كه براى حفظ منابع خود، ملتها را با فجيعترين وضع به بدبختى سوق مىدهد؟! امريكايى كه فجايعش در ويتنام و افغانستان فراموش نشده و نخواهد شد - اين فجايع هنوز هم ادامه دارد - و امروز هم مردم عراق را تهديد مىكند؟! در اينجا با پرچم دمكراسى پيش مىآيد؛ اما نوبت به مردم فلسطين كه مىرسد، از دمكراسى خبرى نيست! آيا مردم فلسطين انسان نيستند؟!
امروز دنيا با سلطهى استكبار جهانى وضع رقّتبارى پيدا كرده است. فرهنگ اسلامى آنها را به چالش مىكشد. اين نيّت و همّت و توكّل اسلامى است كه يك ملت را قادر مىسازد تا در مقابل ظلم و استبداد و ديكتاتورى جهانى بايستد و قرص و محكم حرف خود را بزند و ملتها بشنوند.
خيال نكنيد ملتهاى دنيا نسبت به شعارهاى شما بىتفاوتند. هرچند دولتهاى آنان غالباً محافظهكارند و مجبورند به نحوى ملاحظه كنند؛ ليكن ملتها اين شعارها را تا اعماق وجود مىفهمند، مىشنوند، مىنيوشند و به آنها معتقد مىشوند. اعتقادات مردم ما، شعارهاى اساسى امروزِ ملتهاى مسلمان است. دشمن بهشدّت از اين امر بيمناك است.
اگر آزادگى انقلاب و نظام اسلامى نمىبود، امروز بسيارى از حقايق همچنان در پرده مىماند. وقتى يك انسان، آزاده است، حرف خودش را مىزند و سخن او در دايرهى محدودى اثرگذار است؛ اما وقتى يك ملت و نظام و قدرت حكومتىِ برخاسته از ارادهى مردم آزاده است، ديگر نمىتوان سخن او را در دايرهى كوچكى محدود كرد؛ حرف او طنين پيدا خواهد كرد و در دنيا انعكاس خواهد يافت.
دشمنان نمىخواهند به شكستهاى خود اعتراف كنند؛ اما در محافل سياسىِ گوناگون دنيا همواره از انقلاب و نظام اسلامى گله مىكنند كه موقع و موقف نظام اسلامى و مواضع سياسى آن در قضيهى فلسطين، افغانستان، دنياى اسلام، تسليحات و حقوق بشر، مانعِ بسيارى از اهداف استكبار جهانى شده است. اين بهخاطر ايستادگى ملت ماست. نظام اسلامى بهطور كامل يك نظام آزاده است و ما اين آزادگى را از اسلام داريم و آنها به همين دليل با اسلام دشمنند و عليه آن تلاش و فعّاليت مىكنند.
امروز وظيفهى ما چيست؟ جوانان عزيز! در اين رابطه هم مسؤولان وظيفه دارند و هم خود شما موظّفيد. بعضى از شما جوانان عزيز مىگوييد به ما اعتماد كنيد. اين، همان اعتماد است. مشكلى كه متوجّه ملت ايران - كه اكثراً جوانند - است، بايد با همّت، اراده، ايستادگى، هوشيارى و آگاهى نسل جوان خنثى شود. البته مسؤولان و نظام اسلامى وظيفهى سنگينى بر عهده دارند. بايد بستر اين آمادگى فرهنگى و اخلاقى را براى جوانان فراهم كنند؛ اما اوّلين مسؤوليت را جوانان بر دوش دارند. اين مسؤوليت چيست؟ اين مسؤوليت آن است كه جوان به عنوان يك انسان، خود را امانت خدا و به عنوان يك جوان، ذخيرهى ملى بداند. دشمنان تلاش مىكنند اين جوان را با مواد مخدّر و به شهوات و مسكرات آلوده كنند و با پرداختن به چيزهايى كه او را از پيمودن اين راه طولانى به سوى قلّههاى سعادت و افتخار باز مىدارد، مشغول و سرگرم نمايند تا در نهايت فاسد شود. جوان بايستى در خود و محيط پيرامونش ايمان و معرفت و اراده را تقويت كند. يكايك شما دختران و پسران بايد در محيط دانشگاه، مدرسه، كار و تلاش اجتماعى و سياسى مراقب باشيد و از نفوذ فساد و رخنه كردن ترشّحات آن جلوگيرى كنيد. بايد نسبت به آن حسّاس باشيد.
من جوانان عزيز را به يك مجاهدت حقيقى دعوت مىكنم. مجاهدت فقط جنگيدن و به ميدان جنگ رفتن نيست. كوشش در ميدان علم، اخلاق، همكاريهاى سياسى و تحقيق نيز براى مردم جهاد محسوب مىشود. ايجاد فرهنگ و انديشهى صحيح در جامعه نيز جهاد است. اينها، همه جهاد در راه خدا و جهاد فىسبيلاللَّه است. طرف اين جهاد، مستكبران، دشمنان و كسانى هستند كه با اسلام، ايران، هويّت، مليّت، اسلاميّت و صفتهاى اسلامى عناد و دشمنى دارند. قرآن مىگويد: «اشدّاء على الكفّار(244)»؛ مسلمانان بايستى نسبت به كفّار سختگير باشند. اين كفّار كجا هستند؟ هر غير معتقد به اسلام كسى نيست كه بايد نسبت به او سختگير بود و شدّت گرفت. قرآن مىگويد: «لا ينهاكم اللَّه عن الّذين لم يقاتلوكم فى الدّين و لم يخرجوكم من دياركم ان تبرّوهم و تقسطوا اليهم انّ اللَّه يحبّ المقسطين(245)»؛ كسانى كه با شما سر ستيزه ندارند و عليه شما توطئه نمىكنند و كمر به نابودى نسل و ملت شما نبستهاند، ولو از دين ديگرى باشند، با آنها نيكى كنيد و رفتار خوب داشته باشيد؛ كافرى كه با او بايد شديد بود، اين نيست. «انّما ينهاكم اللَّه عن الّذين قاتلوكم فى الدّين و اخرجوكم من دياركم(246)». بايد با كسانى شديد بود كه با هويّت، اسلام، مليّت، كشور، تماميت ارضى، استقلال، شرف، عزّت، ناموس، سنّتها، فرهنگ و ارزشهاى شما مبارزه مىكنند. اين فرهنگى است كه بايد بر جامعهى ما حاكم باشد. تساهل و تسامح بايد بين خود مسلمانان برقرار باشد.
من ديروز و پريروز در اجتماعات متعدّدى كه در اين شهر داشتهام، راجع به همدلى و محبّت بين شيعه و سنّى صحبت كردم. به شما جوانان هم مىگويم: بدانيد آن كسانى كه شيعه را عليه سنّى و سنّى را عليه شيعه تحريك مىكنند، نه شيعه را دوست دارند و نه سنّى را؛ با اصل اسلام دشمنند. «رحماء بينهم(247)»؛ يعنى برادران مسلمان بين خود رحيم و مهربان باشند. دشمن از هر دو طرف تلاش مىكند. از يك طرف غالىگرى و ناصبىگرى را ترويج مىكند و شيعه را در چشم سنّى، دشمن حقيقى معرفى مىكند - بعضى از متحجّرين دينى هم متأسّفانه باور مىكنند - از سوى ديگر شيعه را به اهانت به مقدّسات و ارزشهاى سنّى وادار مىكند. توطئهى دشمن آن است كه اين دو مكتب را در مقابل هم قرار دهد. اين اختلاف در جهت از بين بردن هويّت يك ملت و در موضوعاتى ايجاد مىشود كه نبايد بين آنها باشد. به علماى محترم شيعه و سنّى گفتم شما دم از وحدت مىزنيد و اين خيلى خوب است و من هم از شما ممنونم؛ اما از كيد دشمن غافل نباشيد. دشمن از راههايى وارد مىشود كه ممكن است شما از آن غفلت كنيد و به آن توجّه نداشته باشيد هوشيار باشيد و دشمن را در هر لباسى بشناسيد. «و لتعرفنّهم فى لحن القول(248)»؛ از سخنانشان هم مىتوان آنها را شناخت.
بدانيد كسانى كه شما را به واگرايى از دين، ملت و كشور سوق مىدهند، دشمنند و دوست نيستند. كسانى كه شما را به اختلافات داخلى سوق مىدهند، دشمنند. كسانى كه سعى مىكنند دلها را نسبت به هم چركين كنند، دشمنند. كسانى كه سعى مىكنند آرمانهاى انقلاب اسلامى را دستنيافتنى و نظام اسلامى را ناتوان از رسيدن به آنها جلوه دهند، دشمنند.
گاهى افرادى كه دشمن نيستند هم، اين حرفها را تكرار مىكنند؛ آنها غافلند. امروز مىبينيم مواردى مثل پلوراليسم و نسبىگرايى و شكّاكيت كه انگيزهى دشمن را تشكيل مىدهند، از زبان افرادى جارى مىشود كه دشمنى ندارند؛ اما غافلند. نمىفهمند چه بر زبان مىآورند و چگونه جادهى دشمن را صاف مىكنند.
اما مسؤولان وظيفهى سنگينترى دارند. البته من در خطاب به مسؤولان و در جلسات آنها بارها نكات لازم را گوشزد كردهام؛ باز هم مىكنم. خطر تنها خطرِ اخلاقى نيست؛ البته مسألهى فرهنگ و اخلاق خيلى مهمّ است. نظام اسلامى نمىتواند نسبت به فرهنگ و اخلاق مردم خود بىتفاوت باشد. نظام اسلامى نظامى نيست كه فقط به فكر حفظ قدرت خود باشد و نسبت به عملكرد مردم خود - حتى اگر به ورطهى اخلاقى بيفتند - بىتفاوت بماند. نظام اسلامى از آنچه كه مردم را منحرف و گمراه مىكند، رنج مىبرد. «عزيزٌ عليه ما عنتّم حريصٌ عليكم بالمؤمنين رؤوفٌ رحيم(249)»؛ اين روش پيامبر گرامى است و نظام اسلامى همان روش را بايد داشته باشد. نظام اسلامى نمىتواند نسبت به رنجهاى معنوى، جسمانى و گمراهيهاى فكر و دل مردم خود بىاعتنا باشد. اين نظام وظيفهى سنگينى بر عهده دارد. دستگاههاى ما، بخصوص دستگاههاى فرهنگى، وظيفهى سنگينترى دارند؛ همچنان كه دستگاههاى اقتصادى و عمرانى كشور وظيفهاى سنگين بر عهده دارند. در جاهايى مثل استان شما - سيستان و بلوچستان - كه بسيار محروم است، وظايف دشوارتر است.
فرزندان عزيز من وقتى صحبت مىكردند، بارها در سخنانشان از من خواستند كه نسبت به اين مشكل اقدام كنم. من در هيچ يك از استانها تا اين حدّى كه براى من در اين استان برنامهريزى شده است، توقّف نداشتهام. دليل اين امر آن است كه توجّه مسؤولان در بخشهاى مختلف، به نقاط اساسى نياز در اين استان جلب شود. هركدام وظيفهى خود را بدانند، تعريف كنند و به آن اقدام نمايند، كه البته مقدّمات خوبى هم فراهم كردند و من در سخنرانى عمومى روز اوّل گفتم كه مسؤولان، موارد متعدّد كارهايى را كه بايد انجام گيرد، فهرست كردند، راهكارها را مشخّص و براى آنها بودجه تعيين كردند. اين اقدامات در حدّ امكانات كشور انجام مىگيرد. بعد از اين هم مسؤولان بايد يكايك اين كارها را پيگيرى كنند كه انجام پذيرد. در سالهاى گذشته كارهاى فراوانى انجام گرفته است. شما جوانان، سيستان و بلوچستانِ قبل از انقلاب را نديديد. ديشب آقاى استاندار آمارى را در جلسهاى كه حضور داشتم، دادند. شاخصهاى رشد و توسعه در استان هزاردرصد، شش درصد، پانصد درصد، دوهزار درصد پيشرفت كرده است. اين اقدامات بعد از انقلاب انجام شده است. قبل از انقلاب وقتى در ايرانشهر تبعيد بودم، مردم آن شهر مىگفتند: تابهحال حتّى يك معاون استاندار هم به اين شهر سفر نكرده است! ايرانشهر روستا نيست، يك شهر است و در آن زمان تا به اين حد مورد غفلت بود. آنها به مناطقى سفر مىكردند كه بتوانند جيبهاى خود را پُر و لذّت و آسايش خود را فراهم كنند و با ايرانشهر و خاش و چابهار كارى نداشتند. توجّه مسؤولان، ارتباط و پيوند و علقهى مستحكم بين مردم و مسؤولان و كارهايى كه انجام گرفته و فعّاليتهاى فراوان كه فهرستش بسيار طولانى است، به بعد از انقلاب برمىگردد. البته نيازهاى استان بيش از اينهاست؛ بايد باز هم تلاش شود. اينطور نيست كه كار جديدى شروع شود؛ نوبهنو بايد همّت مسؤولان، در هر برههاى از زمان مصروف شود. من خواستم يك خيزش و جهشى در اين كار انجام گيرد و به همين دليل به اين سفر آمدم. انشاءاللَّه كار متراكمى صورت گيرد كه تأثيرش در استان، در زمان مشخّصِ خودش محسوس و معلوم شود.
به روزهاى انتخابات شوراهاى شهر و روستا نزديك هستيم. بنده در دورهى قبل كه انتخابات شوراها انجام گرفت، صحبتها و توصيههاى بسيار كردم كه شايد به اندازه يك كتاب شود. اين صحبتها شامل تشويق مردم به شركت در انتخابات شوراها، توصيه به مسؤولان نسبت به شوراها و توصيه به منتخبان شوراها مىشود. يكى از مسائلى كه من در آن زمان تأكيد كردم، اين بود كه شوراها را محل تسويه حساب حزبى و جناحى و باندى قرار ندهيد؛ بگذاريد شوراها براى مردم كار كنند. شوراها در برخى از شهرها كارهاى مفيدى انجام دادند و افراد خوبى در آن شهرها انتخاب شدند. در يك منطقه پدر سه شهيد منتخب شد كه مرد مؤمن و كارآمد و لايقى است. اين عدّه در شوراها و براى مردم كار مىكردند. اما در بعضى جاها هم خوب عمل نكردند. عدّهاى از اعضا مرتكب اعمالى شدند كه براى آن شهر مشكلاتى را بهوجود آورد. من اسم اين شهرها را نمىآورم. اعضاى شوراى اين شهرها امتحان خود را بهخوبى پس ندادند.
اكنون عرض مىكنم: اعضايى را انتخاب كنيد كه در درجهى اوّل با ايمان، كاردان، لايق، باعرضه و امانتدار باشند. اين مسؤوليت امانتى است كه به دست آنها سپرده مىشود؛ امانتِ رأى شماست. قوام نظام جمهورى اسلامى به اعتمادهاى مردم نسبت به كسانى است كه براى تصدّى مراكز قدرت انتخاب مىكنند. بايد به خواستههاى مردم عمل و به اعتماد آنها پاسخ داده شود. آن طرف قضيه بايد امانت شما را رعايت كند و به اعتماد شما پاسخ دهد؛ اين طرف قضيه هم - كه شما هستيد - بايد چشم خود را باز كنيد و متوجّه باشيد كه به چه كسى رأى مىدهيد و چه كسى را انتخاب مىكنيد. بعضى از جناحها و گروهها و باندها طورى عمل كردند كه مردم ديگر به معرفى آنها اعتماد نمىكنند. اينكه مردم به معرفى افراد و جناحها و گروهها اعتماد نكنند، ضايعه است.
در اين انتخابات سعى كنيد در درجهى اوّل انسانهاى مؤمن و با ايمان را انتخاب كنيد. تبليغات دشمنان و پيروان آنها در راستاى كمرنگ كردن ايمان در جامعه است. مىگويند ايمان چيست؟! پاسخ اين است كه اگر ايمان نباشد، لياقت و كارآيى هم بهكار نخواهد آمد. فردى كه لايقتر است اگر ايمان نداشت، بيشتر دزدى مىكند و لطمه مىزند. اگر ايمان داشت، لياقت و عرضه و كاردانىاش براى مردم مفيد خواهد بود. بنابراين مردمان باايمان، بالياقت، كاردان و امين را انتخاب كنيد و مراقب عملكرد آنها باشيد.
پروردگارا! اين دلهاى جوان را مشمول رحمت و لطف خودت قرار بده. پروردگارا! نور معرفت و بينش حقيقت را به جوانان عزيز ما ارزانى بدار. پروردگارا! به ما و به همهى مسؤولان كشور و همهى آحاد اين ملت توانايى انجام وظايف سنگينِ اين روزگار را عنايت كن. پروردگارا! روزبهروز لطف خود را بر اين مردم و بر همهى ملت ايران افزايش بده. پروردگارا! دشمنان و خائنانِ به اين ملت را نابود كن. پروردگارا! توطئهگرانِ عليه اين ملت را نابود كن؛ توطئهى آنها را خنثى فرما. پروردگارا! قلب ولىّعصر ارواحنافداه را از ما شاد و خرسند گردان؛ ما را مشمول دعاى آن بزرگوار قرار بده.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
اين جلسه بسيار پرطراوت و جذّاب است. انسان جلوههاى جوانى را در همهى حركات و سكنات اين جلسه مشاهده مىكند. دانشجو، دانشآموز، طلبه، جوانان فارغالتّحصيل، جوانان مشغول به مشاغل آزاد، دختران و پسران، همه در برخوردارى از گوهر جوانى شريكند. اگرچه من براى قشر دانشجو و دانشآموز و طلبه ارزش زيادى قائلم؛ اما امروز و در اينجا طرف خطاب من، جوان به حيث جوانى است. فرزندان عزيزم، با بيانهاى گوناگون از اوّلِ جلسه تاكنون در مورد زمين تركخورده و محيط كويرى و هواى خشك اين منطقه صحبت كردند؛ اما من وقتى اين خيل جوانان، اين مجموعهى احساسات پاك، اين سخنان شيرين و انديشههاى بارور را مشاهده مىكنم، گلشن سرسبز و فضاى پُرطراوت و افق بسيار روشنى در مقابل چشم، در اين استان مشاهده مىكنم.
اوّلين بارى كه من با نسل جوان اين شهر روبرو شدم، تقريباً در سنّ و سال شما بودم؛ بيستوچهار سال داشتم. اين موضوع به حدود چهل سال قبل برمىگردد. آن روز نوعى احساس مسؤوليت، مرا به زاهدان و به مركز اين استان كشاند. آن زمان اين مركز از مراكز فكر و انديشه و حركت عمومى كشور، بهمراتب دورتر از امروز بود؛ امروز اينجا مركز است. در آن زمان زاهدان واقعاً منطقهاى دورافتاده بود. من وقتى كه به اين استان تبعيد شدم، همان سابقهى ذهنى كمكم كرد تا با جوانان اين استان، از بلوچ و سيستانى و فارس ارتباط برقرار كنم؛ دلها به هم نزديك شد. حالا كه شما جوانان عزيز با من حرف مىزديد، بعضى از جوانانى را كه در آن زمان با آنها در همين استان ارتباط برقرار كرده بودم، به ياد آوردم. بهترين آنها شهيد شدند. شهيد «كريمپور» جوانى از شهر زاهدان بود و شور و شوق همين جوانانى را داشت كه امروز در اينجا سخن مىگفتند. شهيد «آتشدست» هم جوانى از ايرانشهر بود. برادران ديگرى هم بودند كه نامشان را نمىآورم. بعضى بحمداللَّه زنده هستند. در ميان آنها هم بلوچ بود و هم فارس.
امروز اين استان از لحاظ سطح فكر و انديشه و مدّ نگاه جوانان، از زمين تا آسمان با آن روز فرق كرده است و همين امر، نقطهى اميدى است كه ما را دلگرم و به آينده اميدوار مىكند.
آنچه دربارهى جوان و جوانى گفتيد، باورهاى ديرين من است. آنچه دربارهى لزوم رفع محروميّت گفتيد، همّت شب و روز من است. آنچه در باب خطرهاى گوناگون معنوى و فكرى و فرهنگى بر زبان و در دل بسيارى از شماست، علائم هشدار دهندهى هميشگىِ من است. بله؛ كشور ما، كشورى جوان و انقلاب ما هم انقلابى جوان است. ما بايد با همين نيرو و خون جوانى، راه دشوارى را بپيماييم و بايد همّت كنيم تا بتوانيم پيش ببريم. كافى نيست كه فقط در دل بخواهيم؛ خواستن وقتى توانستن است كه با همّت، عمل، توكّل، راهبلدى و احساس مسؤوليت همراه باشد. راه ما راهى طولانى است؛ اما آيندهى ما هم بسيار روشن و جذّاب خواهد بود. نگاه به آن آينده، خستگىِ راه را مىزدايد و ايمان به آن، ترديدها و تزلزلها را از بين مىبرد. آيا ما مىتوانيم در اين راه، فارغ و بىدغدغه حركت كنيم؟ ابداً. پيچيدگى قضيه از همينجا ناشى مىشود؛ اين راه جادهى آسفالتهى امن و امانى نيست و نمىتوان بىدغدغه و فارغ حركت كرد؛ قاطعان طريق و مانعان خير هستند و سياستهاى مخرّب وجود دارد. مراكز حسّاس توطئه در دنيا چشم به همين مجموعهى جوان دوختهاند كه ما به آنها عشق و علاقه داريم. آنها هدفهاى خود را روى اين جوانان متوجّه و متمركز كردهاند و مىدانند كه اگر اين راه به وسيلهى اين ملت جوان طى شود، بسيارى از هدفهاى آنها از بين خواهد رفت و دست آنها از اين هدفها كوتاه خواهد شد. بنابراين راه ما با مانع، خطر، دشمن، گرگ، دزد، خار، سنگ و موانعى از اين دست همراه است. نمىتوان به اين موانع بىاعتنا بود. بايد همّت كرد و پيش از همّت كردن چشم گشود و هوشيار بود.
آنچه براى شما جوانان مثل ديگران مهمّ است، عبارت است از احساس مسؤوليت آگاهانه. البته شما جوان و سرشار از نيرو هستيد و از حسّاسيت بيشترى برخورداريد. احساس مسؤوليت يعنى انسان همانطور كه به فكر زندگى، معيشت، اشتغال، ازدواج، و هر چيزِ مربوط به خود است، نسبت به اهدافى كه از خودِ او فراتر است هم احساس مسؤوليت كند؛ اهدافى كه به خود او محدود نمىشود، بلكه مربوط به مجموعه، ملت، تاريخ و بشريت است. انسان بايد در قبال اين هدفها هم احساس وظيفه، تعهّد و مسؤوليت داشته باشد. هيچ انسان و هيچ جامعهاى بدون اين احساس تعهّد، به قلّههاى رفيع سعادت نخواهد رسيد. اين احساس مسؤوليت و تعهّد بايد آگاهانه باشد. فرد بايد بداند كه به دنبال چه چيزى است و موانع راه را بشناسد. اين امر همان احساس مسؤوليت آگاهانه است. جوان ايرانى، هوشيار، حسّاس، آگاه و حاضر در صحنه است و بيش از جوانان ساير مناطق دنيا احساس تعهّد و مسؤوليت آگاهانه مىكند. البته ادّعا نمىكنم كه از همه جاى دنيا بهطور دقيق مطّلعم؛ اما اخبار زيادى به دست ما مىرسد. آگاهيهاى ما طرق و بسترهاى بسيار متعدّدى دارد. فهم سياسى، فكر سياسى، مطالبهى سياسى، مطالبهى آرمانى، حسّاسيت نسبت به حوادث و حضور در صحنهى مواجههى با حوادث در جوان ايرانى، ممتاز و نمونه است و اين شامل پسران و دختران - هر دو - مىشود. به همين دليل ما موفّقيتهاى بزرگى داشتهايم و خطرهايى هم ما را تهديد مىكند. امروز سياست مشتركى در همهى دنيا، به وسيلهى مراكز معيّنى دنبال مىشود. اين سياست عبارت است از اينكه جوانان را تا خرخره در شهوات و غرايز جنسى و فساد اخلاقى غرق كنند. اين يك سياست رايج در دنياست و شامل شرق و غرب مىشود؛ هر منطقهاى آن را با هدفى خاص دنبال مىكند. مراكزى كه اين سياستها را طرّاحى مىكنند، وسايل و ابزار آن را هم بهطور فراوان فراهم مىكنند. اين مراكز بهطور عمده شامل مراكز اقتصادى صهيونيستى و قدرتطلبان بينالمللى است كه چشم به سرچشمههاى ثروت در كشورهايى دوختهاند كه غالباً عقبافتاده و فقير و ضعيفند و منابع ثروت بسيارى دارند. براى به چنگ آوردن اين منابع ثروت، مهمترين مانع، ارادهى ملتهايى است كه اين منابع متعلّق به آنهاست. براى فلج كردن ملتها، بهترين راه، فلج كردن جوانان است؛ چون جوانان نيروى فعّالِ هر كشورند. براى فلج كردن جوانان بهترين راه آلوده و زمينگير كردن آنها به وسيلهى سكس، فحشا، مستى و مواد مخدّر است. در كشورهاى غربى اين سياست به اين دليل دنبال مىشود كه جوانان مزاحم صهيونيستها نشوند. داستان تسلّط شبكهى بينالمللى صهيونيسم بر مجلس، پارلمان، دولت، مسؤولان و بهطور عمده سياستهاى بسيارى از كشورها - بهويژه كشورهاى غربى - بسيار شگفتآور و عجيب است. اگر در كشورى، يك فرد با انگيزههاى ضدّصهيونيستى براى مسؤوليتى سياسى انتخاب شود، آنقدر شبكههاى صهيونيستى به شكلهاى گوناگون بر او و افكار جامعه فشار مىآورند كه وى نمىتواند به مسؤوليت خود ادامه دهد و مجبور به استعفا و كنارهگيرى مىشود.
در امريكا فعّالترين شبكههاى سياسى و اقتصادى و فرهنگى، شبكههاى صهيونيستىاند. اين خطر وجود دارد كه جوانان اين كشورها علّت اين همه تسلّط و فشار و نفوذ شبكههاى صهيونيستى را جويا شوند و اين خود مزاحمتى براى صهيونيستها فراهم مىآورد. راه جلوگيرى از مزاحمت جوانان اين است كه آنها را سرگرم كنند. جوان در طول هفته به فكر شب يكشنبه و فرونشاندن شعلهى شهوات جنسى و عيّاشى و لذّتهاى ديگر است. ماجرا در كشورهاى عقبافتاده بهمراتب دردناكتر است.
پيش از انقلاب، تبليغات رسمى و عمومى و هميشگى كشور ما، تبليغاتى بود كه مردم را به فحشا و هرزگى و عيّاشى سوق مىداد. حتّى در نقاط فقير و عقبافتاده - جاهايى كه مردم به نان شب محتاج بودند - هم به نحوى براى عيّاشى و هرزگى امكاناتى فراهم بود. اين امر بهطور عمد در محيطهاى جوان مثل دانشگاهها و سربازخانهها - نه آن مقدارى كه مقتضاى طبيعى غريزهى جوانى است - براى سرگرم كردن و فاسد شدن نسل، تشديد مىشد. وقتى كه جوانان يك نسل فاسد شدند، ديگر ملتى وجود ندارد و مقاومتى به چشم نمىخورد.
حال بعد از گذشت بيست سال، عليه ملت ايران و قشر جوانِ بعد از انقلاب، اين توطئهها دائماً تكرار مىشود تا جوانان را از حقيقت انقلاب دور كنند. در حقيقت آنها مىخواهند اين سرمايهها را از كشور بگيرند و آن را فلج كنند و بر آيندهى روشن و درخشان آن، خط بطلان بكشند و مانع رسيدن به آن شوند.
مسأله اين است كه سلطهى استكبار امريكايى بر اين كشور به همّت مردم و جوانان آن از بين رفت. جوانان، نه فقط در آغاز انقلاب، بلكه در طول اين سالها نيز با حضور، تديّن و پايبنديشان به اخلاق اسلامى، علىرغم همهى عوامل دوركننده و محرّك، آنها را مأيوس كردند. البته آنها به توطئههاى خود ادامه مىدهند؛ اما جوانان ما عمل آنها را خنثى مىكنند. بنابراين آنها هم به تشديد فعّاليتهاى خود مىپردازند.
امروز شما جوانان هدف توطئهاى بسيار خطرناك هستيد. اين خطرات هرجايى كه اسلام و ايمان هست و نسل جوان دل به سوى معنويت و حقيقت دارد، وجود دارد. راه رهايى از آنها هم وجود دارد و اين چيزى است كه من و شما بايد به آن فكر كنيم. من مثل پدر شما هستم. چه در سنين جوانى و چه در دورانهاى بعد، دهها سال از عمرم را با جوانان گذراندهام. مىدانم جوانى چقدر مبارك و جوشش جوانى چقدر با ارزش است. مىدانم كه كليد حلّ مشكلات كشور به دست جوانان است؛ اما به شرطى كه جوانان براى كشور ما باقى بمانند و اراده، روحيه و ايمان جوانان ما - چيزهايى كه دشمنان ما آنها را هدف گرفتهاند - محكم و پابرجا باشد.
يكى از مسؤولان طراز اوّلِ كشور صهيونيستىِ غاصب اسرائيل، در سال گذشته توصيهاى به امريكاييها كرد. اين توصيه كاملاً در مطبوعات خارجى و اينترنت منعكس شد و امر پنهانى و مخفيانهاى نيست. توصيهى وى به امريكاييها اين بود كه بيهوده وقت خود را با عراق و كرهى شمالى و كشورهايى از اين قبيل تلف نكنيد. مسألهى اصلى شما ايران است. اگر خاورميانه را مىخواهيد، وقتتان را مصروف عراق نكنيد، سراغ ايران برويد؛ كانون و سرچشمه آنجاست؛ اما ايران مثل عراق و كرهى شمالى و افغانستان نيست كه بتوان با حملهى نظامى آن را تسخير كرد. نظام و حكومت اسلامى به مردم متّكى است، مردم آن را حفظ كردهاند. بايد كارى كنيد كه مردم آن را رها كنند. راهش اين است كه مردم را با ترويج فرهنگ و ادبيّات غربى و فرهنگ و تربيت امريكايى، به واگرايى نسبت به دين و فرهنگ و سنّت و تاريخشان سوق داد. وقتى مردم اين تعلّقات را رها كردند، بعد از گذشت چند سال، بدون اينكه سرمايهاى صرف كنيد، با يك حمله و تحرّك احياناً نظامى مختصر مىتوانيد اين مانع بزرگ، يعنى نظام اسلامى را از سر راه برداريد! پيش از اين در سال گذشته نيز، وقتى روستاها و شهرهاى افغانستان بر اثر موشكهاى امريكايى ويران مىشدند و ملّت مظلوم افغانستان زير بمباران امريكاييها دست و پا مىزد، يك استراتژيست نظامى امريكا گفت: اگر به جاى اين موشكها، براى جوانان افغان لباس زيرِ زنانه و وسايل شهوترانى و پوششهاى سبك غربى و امريكايى بفرستيد، بدون صرف اين هزينهها مىتوانيد افغانستان را تصرّف كنيد و خرج تسليحات در كيسهتان باقى مىماند! به جاى بمب و موشك و راكت، سىدىهاى پُرنوگرافى و منظرهها و ادبيّات مهيج شهوت را ميان آنها ترويج كنيد، آن وقت كار بر شما آسان مىشود.
اين يك سياست اساسى است. اين امر را دست كم نگيريد. بيست ميليون دلار براى مبارزه با ايران هزينه تعيين كردند. مگر مىتوان با صرف بيست ميليون دلار با ايران مبارزه و بر آن غلبه كرد!؟ آنها ميلياردها دلار خرج مىكنند و برايشان هم مىارزد. ايران با منابع غنى، بازار مصرف، موقعيّت استراتژيك و نيروى انسانى سرشار، گنجينهاى است كه فنآورى، صنعت و كارخانجات غربى براى زنده ماندن، به آن احتياج دارند. مغز جوان ايرانى، نفت و بازار فروش ملت ايران براى آنها حياتى است و هدف آنها نيز همين موارد است.
سياست امروز، سياست اندلسى كردن ايران است! موضوعى كه من با شما در ميان مىگذارم شكل موعظه ندارد؛ بلكه موضوعى اساسى است كه با بهترين عناصر يك ملت - كه شما جوانان باشيد - در ميان گذاشته مىشود. فقط شما مخاطب من نيستيد؛ اين سخن را جوانان سراسر كشور هم خواهند شنيد. نسل جوان كشور كه بيش از نيمى از ملت و جمعيت كشور است، بايد بداند در مقابل آرزوهاى بزرگ، آرمانهاى بلند و هدفهاى مقدّس و قابل قبول و موجّه او چه موانعى وجود دارد. روزگارى مسلمانان در جنوب اروپا و در اسپانيا تا جنوب فرانسه، كشورى اسلامى بهوجود آوردند. اين كشور مهد تمدّن شد و علم در اروپا از همان تمدّن اندلسىِ قرون اوّليهى اسلام شكوفا گرديد. شكوفايى علم در آن سرزمين، داستانهايى دارد و خودِ غربيها نيز به آن معترفند. البته اكنون سعى مىكنند اين ورق را از تاريخ علم حذف و نام مسلمانان را بهكلّى پاك كنند؛ اما خودِ آنها، اين تاريخ را ثبت كردهاند و البته در تواريخ ما هم ثبت شده است.
اروپاييها وقتى خواستند اندلس را از مسلمانان پس بگيرند، اقدامى بلند مدّت كردند. آن روز صهيونيستها نبودند؛ اما دشمنان اسلام و مراكز سياسى، عليه اسلام فعّال بودند. آنها به فاسد كردن جوانان پرداختند و در اين راستا انگيزههاى مختلف مسيحى، مذهبى يا سياسى داشتند. يكى از كارها اين بود كه تاكستانهايى را وقف كردند تا شراب آنها را بهطور مجّانى در اختيار جوانان قرار دهند! جوانان را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده كنند! گذشت زمان راههاى اصلى براى فاسد يا آباد كردن يك ملت را عوض نمىكند. امروز هم آنها همين كار را مىكنند. البته دشمن هدفهاى اقتصادى، فرهنگى و سياسى هم دارد. هدفهاى اقتصادىاش معلوم است؛ براى آنها تسلّط اقتصادى بر منطقهى خاورميانه حياتى است. امروز در حال راهاندازىِ يك جنگ بزرگ در همسايگى ما و در كشور عراق هستند. همهى دنيا مىدانند كه هدف آنها در درجهى اوّل هدف اقتصادى است. تسلّط بر اُپك، نفت عراق و سلطهى نهايى بر نفت خاورميانه از جملهى اين اهداف است. اقتصاد، خداى امروز دنياى مادّى است؛ خداى واجبالاطاعهاى كه همه بايد در مقابل او زانو بزنند و هر كارى براى بهدست آوردن ثروت بكنند. اين اقدامات براى بهبود اقتصاد بشر صورت نمىگيرد؛ بلكه در جهت پُر كردن جيب كمپانيهاى نفتى و تسليحاتى و امثال آنها كه مظهر فرعونيّت و قارونيّت هستند، صورت مىپذيرد.
آنها اهداف فرهنگى هم دارند. به فرهنگ اسلامى كينه مىورزند و با آن عناد دارند. فرهنگ اسلامى آراءِ روشنفكران اروپا را به چالش كشيده و ليبرال دمكراسى را كه پرچم برافراشتهى غرب است، مورد ترديد قرار داده است. فرهنگ اسلامى روح استقلالطلبى و رشادت را در جامعهى بزرگ و يك ميليارد و چند صدميليونىِ مسلمانان، ترويج مىكند و اين امر در حسّاسترين منطقهى دنيا از لحاظ استراتژيك و منابع نفتى و زير زمينى، شدّت بيشترى دارد. فرهنگ اسلامى، اين جامعهى بزرگ را به فكر حيات مجدّد خود انداخته است؛ بنابراين به آن كينه مىورزند و قصد كوبيدن آن را دارند.
البته آنها در بلندگوها از بحث آزاد و گفتگو و دمكراسى سخن مىگويند؛ اما اين شعارى دروغين است. آنها اهل گفتگو، دمكراسى و بحث آزاد نيستند. در داخل ايران، پلوراليسم، شكّاكيت، شك در مسلّمات و اوّليات اعتقادى و تسامح و تساهل را ترويج مىكنند؛ مىگويند از عقايدتان بگذريد و نسبت به آنها تساهل و تسامح داشته باشيد. اما اين مربوط به داخل جامعهى ايران و جوامع اسلامى است. وقتى بحث به جايى مىرسد كه خودشان آن را ارزشهاى امريكايى و غربى خطاب مىكنند، ديگر جاى گفتگو نيست. مشابهسازى، يكسانسازى و جهانىسازى، اعتقادات مسلّمى است كه دنيا بايد در مقابل آنها كوچكترين اعتراضى نكند! در اينجا ديگر چهرهى ديكتاتورى به خود مىگيرند. پرچم دمكراسى و آزاديخواهى يك دروغ آشكار است. كدام امريكا مىخواهد به مردم دنيا آزادى هديه دهد؟! امريكايى كه براى حفظ منابع خود، ملتها را با فجيعترين وضع به بدبختى سوق مىدهد؟! امريكايى كه فجايعش در ويتنام و افغانستان فراموش نشده و نخواهد شد - اين فجايع هنوز هم ادامه دارد - و امروز هم مردم عراق را تهديد مىكند؟! در اينجا با پرچم دمكراسى پيش مىآيد؛ اما نوبت به مردم فلسطين كه مىرسد، از دمكراسى خبرى نيست! آيا مردم فلسطين انسان نيستند؟!
امروز دنيا با سلطهى استكبار جهانى وضع رقّتبارى پيدا كرده است. فرهنگ اسلامى آنها را به چالش مىكشد. اين نيّت و همّت و توكّل اسلامى است كه يك ملت را قادر مىسازد تا در مقابل ظلم و استبداد و ديكتاتورى جهانى بايستد و قرص و محكم حرف خود را بزند و ملتها بشنوند.
خيال نكنيد ملتهاى دنيا نسبت به شعارهاى شما بىتفاوتند. هرچند دولتهاى آنان غالباً محافظهكارند و مجبورند به نحوى ملاحظه كنند؛ ليكن ملتها اين شعارها را تا اعماق وجود مىفهمند، مىشنوند، مىنيوشند و به آنها معتقد مىشوند. اعتقادات مردم ما، شعارهاى اساسى امروزِ ملتهاى مسلمان است. دشمن بهشدّت از اين امر بيمناك است.
اگر آزادگى انقلاب و نظام اسلامى نمىبود، امروز بسيارى از حقايق همچنان در پرده مىماند. وقتى يك انسان، آزاده است، حرف خودش را مىزند و سخن او در دايرهى محدودى اثرگذار است؛ اما وقتى يك ملت و نظام و قدرت حكومتىِ برخاسته از ارادهى مردم آزاده است، ديگر نمىتوان سخن او را در دايرهى كوچكى محدود كرد؛ حرف او طنين پيدا خواهد كرد و در دنيا انعكاس خواهد يافت.
دشمنان نمىخواهند به شكستهاى خود اعتراف كنند؛ اما در محافل سياسىِ گوناگون دنيا همواره از انقلاب و نظام اسلامى گله مىكنند كه موقع و موقف نظام اسلامى و مواضع سياسى آن در قضيهى فلسطين، افغانستان، دنياى اسلام، تسليحات و حقوق بشر، مانعِ بسيارى از اهداف استكبار جهانى شده است. اين بهخاطر ايستادگى ملت ماست. نظام اسلامى بهطور كامل يك نظام آزاده است و ما اين آزادگى را از اسلام داريم و آنها به همين دليل با اسلام دشمنند و عليه آن تلاش و فعّاليت مىكنند.
امروز وظيفهى ما چيست؟ جوانان عزيز! در اين رابطه هم مسؤولان وظيفه دارند و هم خود شما موظّفيد. بعضى از شما جوانان عزيز مىگوييد به ما اعتماد كنيد. اين، همان اعتماد است. مشكلى كه متوجّه ملت ايران - كه اكثراً جوانند - است، بايد با همّت، اراده، ايستادگى، هوشيارى و آگاهى نسل جوان خنثى شود. البته مسؤولان و نظام اسلامى وظيفهى سنگينى بر عهده دارند. بايد بستر اين آمادگى فرهنگى و اخلاقى را براى جوانان فراهم كنند؛ اما اوّلين مسؤوليت را جوانان بر دوش دارند. اين مسؤوليت چيست؟ اين مسؤوليت آن است كه جوان به عنوان يك انسان، خود را امانت خدا و به عنوان يك جوان، ذخيرهى ملى بداند. دشمنان تلاش مىكنند اين جوان را با مواد مخدّر و به شهوات و مسكرات آلوده كنند و با پرداختن به چيزهايى كه او را از پيمودن اين راه طولانى به سوى قلّههاى سعادت و افتخار باز مىدارد، مشغول و سرگرم نمايند تا در نهايت فاسد شود. جوان بايستى در خود و محيط پيرامونش ايمان و معرفت و اراده را تقويت كند. يكايك شما دختران و پسران بايد در محيط دانشگاه، مدرسه، كار و تلاش اجتماعى و سياسى مراقب باشيد و از نفوذ فساد و رخنه كردن ترشّحات آن جلوگيرى كنيد. بايد نسبت به آن حسّاس باشيد.
من جوانان عزيز را به يك مجاهدت حقيقى دعوت مىكنم. مجاهدت فقط جنگيدن و به ميدان جنگ رفتن نيست. كوشش در ميدان علم، اخلاق، همكاريهاى سياسى و تحقيق نيز براى مردم جهاد محسوب مىشود. ايجاد فرهنگ و انديشهى صحيح در جامعه نيز جهاد است. اينها، همه جهاد در راه خدا و جهاد فىسبيلاللَّه است. طرف اين جهاد، مستكبران، دشمنان و كسانى هستند كه با اسلام، ايران، هويّت، مليّت، اسلاميّت و صفتهاى اسلامى عناد و دشمنى دارند. قرآن مىگويد: «اشدّاء على الكفّار(244)»؛ مسلمانان بايستى نسبت به كفّار سختگير باشند. اين كفّار كجا هستند؟ هر غير معتقد به اسلام كسى نيست كه بايد نسبت به او سختگير بود و شدّت گرفت. قرآن مىگويد: «لا ينهاكم اللَّه عن الّذين لم يقاتلوكم فى الدّين و لم يخرجوكم من دياركم ان تبرّوهم و تقسطوا اليهم انّ اللَّه يحبّ المقسطين(245)»؛ كسانى كه با شما سر ستيزه ندارند و عليه شما توطئه نمىكنند و كمر به نابودى نسل و ملت شما نبستهاند، ولو از دين ديگرى باشند، با آنها نيكى كنيد و رفتار خوب داشته باشيد؛ كافرى كه با او بايد شديد بود، اين نيست. «انّما ينهاكم اللَّه عن الّذين قاتلوكم فى الدّين و اخرجوكم من دياركم(246)». بايد با كسانى شديد بود كه با هويّت، اسلام، مليّت، كشور، تماميت ارضى، استقلال، شرف، عزّت، ناموس، سنّتها، فرهنگ و ارزشهاى شما مبارزه مىكنند. اين فرهنگى است كه بايد بر جامعهى ما حاكم باشد. تساهل و تسامح بايد بين خود مسلمانان برقرار باشد.
من ديروز و پريروز در اجتماعات متعدّدى كه در اين شهر داشتهام، راجع به همدلى و محبّت بين شيعه و سنّى صحبت كردم. به شما جوانان هم مىگويم: بدانيد آن كسانى كه شيعه را عليه سنّى و سنّى را عليه شيعه تحريك مىكنند، نه شيعه را دوست دارند و نه سنّى را؛ با اصل اسلام دشمنند. «رحماء بينهم(247)»؛ يعنى برادران مسلمان بين خود رحيم و مهربان باشند. دشمن از هر دو طرف تلاش مىكند. از يك طرف غالىگرى و ناصبىگرى را ترويج مىكند و شيعه را در چشم سنّى، دشمن حقيقى معرفى مىكند - بعضى از متحجّرين دينى هم متأسّفانه باور مىكنند - از سوى ديگر شيعه را به اهانت به مقدّسات و ارزشهاى سنّى وادار مىكند. توطئهى دشمن آن است كه اين دو مكتب را در مقابل هم قرار دهد. اين اختلاف در جهت از بين بردن هويّت يك ملت و در موضوعاتى ايجاد مىشود كه نبايد بين آنها باشد. به علماى محترم شيعه و سنّى گفتم شما دم از وحدت مىزنيد و اين خيلى خوب است و من هم از شما ممنونم؛ اما از كيد دشمن غافل نباشيد. دشمن از راههايى وارد مىشود كه ممكن است شما از آن غفلت كنيد و به آن توجّه نداشته باشيد هوشيار باشيد و دشمن را در هر لباسى بشناسيد. «و لتعرفنّهم فى لحن القول(248)»؛ از سخنانشان هم مىتوان آنها را شناخت.
بدانيد كسانى كه شما را به واگرايى از دين، ملت و كشور سوق مىدهند، دشمنند و دوست نيستند. كسانى كه شما را به اختلافات داخلى سوق مىدهند، دشمنند. كسانى كه سعى مىكنند دلها را نسبت به هم چركين كنند، دشمنند. كسانى كه سعى مىكنند آرمانهاى انقلاب اسلامى را دستنيافتنى و نظام اسلامى را ناتوان از رسيدن به آنها جلوه دهند، دشمنند.
گاهى افرادى كه دشمن نيستند هم، اين حرفها را تكرار مىكنند؛ آنها غافلند. امروز مىبينيم مواردى مثل پلوراليسم و نسبىگرايى و شكّاكيت كه انگيزهى دشمن را تشكيل مىدهند، از زبان افرادى جارى مىشود كه دشمنى ندارند؛ اما غافلند. نمىفهمند چه بر زبان مىآورند و چگونه جادهى دشمن را صاف مىكنند.
اما مسؤولان وظيفهى سنگينترى دارند. البته من در خطاب به مسؤولان و در جلسات آنها بارها نكات لازم را گوشزد كردهام؛ باز هم مىكنم. خطر تنها خطرِ اخلاقى نيست؛ البته مسألهى فرهنگ و اخلاق خيلى مهمّ است. نظام اسلامى نمىتواند نسبت به فرهنگ و اخلاق مردم خود بىتفاوت باشد. نظام اسلامى نظامى نيست كه فقط به فكر حفظ قدرت خود باشد و نسبت به عملكرد مردم خود - حتى اگر به ورطهى اخلاقى بيفتند - بىتفاوت بماند. نظام اسلامى از آنچه كه مردم را منحرف و گمراه مىكند، رنج مىبرد. «عزيزٌ عليه ما عنتّم حريصٌ عليكم بالمؤمنين رؤوفٌ رحيم(249)»؛ اين روش پيامبر گرامى است و نظام اسلامى همان روش را بايد داشته باشد. نظام اسلامى نمىتواند نسبت به رنجهاى معنوى، جسمانى و گمراهيهاى فكر و دل مردم خود بىاعتنا باشد. اين نظام وظيفهى سنگينى بر عهده دارد. دستگاههاى ما، بخصوص دستگاههاى فرهنگى، وظيفهى سنگينترى دارند؛ همچنان كه دستگاههاى اقتصادى و عمرانى كشور وظيفهاى سنگين بر عهده دارند. در جاهايى مثل استان شما - سيستان و بلوچستان - كه بسيار محروم است، وظايف دشوارتر است.
فرزندان عزيز من وقتى صحبت مىكردند، بارها در سخنانشان از من خواستند كه نسبت به اين مشكل اقدام كنم. من در هيچ يك از استانها تا اين حدّى كه براى من در اين استان برنامهريزى شده است، توقّف نداشتهام. دليل اين امر آن است كه توجّه مسؤولان در بخشهاى مختلف، به نقاط اساسى نياز در اين استان جلب شود. هركدام وظيفهى خود را بدانند، تعريف كنند و به آن اقدام نمايند، كه البته مقدّمات خوبى هم فراهم كردند و من در سخنرانى عمومى روز اوّل گفتم كه مسؤولان، موارد متعدّد كارهايى را كه بايد انجام گيرد، فهرست كردند، راهكارها را مشخّص و براى آنها بودجه تعيين كردند. اين اقدامات در حدّ امكانات كشور انجام مىگيرد. بعد از اين هم مسؤولان بايد يكايك اين كارها را پيگيرى كنند كه انجام پذيرد. در سالهاى گذشته كارهاى فراوانى انجام گرفته است. شما جوانان، سيستان و بلوچستانِ قبل از انقلاب را نديديد. ديشب آقاى استاندار آمارى را در جلسهاى كه حضور داشتم، دادند. شاخصهاى رشد و توسعه در استان هزاردرصد، شش درصد، پانصد درصد، دوهزار درصد پيشرفت كرده است. اين اقدامات بعد از انقلاب انجام شده است. قبل از انقلاب وقتى در ايرانشهر تبعيد بودم، مردم آن شهر مىگفتند: تابهحال حتّى يك معاون استاندار هم به اين شهر سفر نكرده است! ايرانشهر روستا نيست، يك شهر است و در آن زمان تا به اين حد مورد غفلت بود. آنها به مناطقى سفر مىكردند كه بتوانند جيبهاى خود را پُر و لذّت و آسايش خود را فراهم كنند و با ايرانشهر و خاش و چابهار كارى نداشتند. توجّه مسؤولان، ارتباط و پيوند و علقهى مستحكم بين مردم و مسؤولان و كارهايى كه انجام گرفته و فعّاليتهاى فراوان كه فهرستش بسيار طولانى است، به بعد از انقلاب برمىگردد. البته نيازهاى استان بيش از اينهاست؛ بايد باز هم تلاش شود. اينطور نيست كه كار جديدى شروع شود؛ نوبهنو بايد همّت مسؤولان، در هر برههاى از زمان مصروف شود. من خواستم يك خيزش و جهشى در اين كار انجام گيرد و به همين دليل به اين سفر آمدم. انشاءاللَّه كار متراكمى صورت گيرد كه تأثيرش در استان، در زمان مشخّصِ خودش محسوس و معلوم شود.
به روزهاى انتخابات شوراهاى شهر و روستا نزديك هستيم. بنده در دورهى قبل كه انتخابات شوراها انجام گرفت، صحبتها و توصيههاى بسيار كردم كه شايد به اندازه يك كتاب شود. اين صحبتها شامل تشويق مردم به شركت در انتخابات شوراها، توصيه به مسؤولان نسبت به شوراها و توصيه به منتخبان شوراها مىشود. يكى از مسائلى كه من در آن زمان تأكيد كردم، اين بود كه شوراها را محل تسويه حساب حزبى و جناحى و باندى قرار ندهيد؛ بگذاريد شوراها براى مردم كار كنند. شوراها در برخى از شهرها كارهاى مفيدى انجام دادند و افراد خوبى در آن شهرها انتخاب شدند. در يك منطقه پدر سه شهيد منتخب شد كه مرد مؤمن و كارآمد و لايقى است. اين عدّه در شوراها و براى مردم كار مىكردند. اما در بعضى جاها هم خوب عمل نكردند. عدّهاى از اعضا مرتكب اعمالى شدند كه براى آن شهر مشكلاتى را بهوجود آورد. من اسم اين شهرها را نمىآورم. اعضاى شوراى اين شهرها امتحان خود را بهخوبى پس ندادند.
اكنون عرض مىكنم: اعضايى را انتخاب كنيد كه در درجهى اوّل با ايمان، كاردان، لايق، باعرضه و امانتدار باشند. اين مسؤوليت امانتى است كه به دست آنها سپرده مىشود؛ امانتِ رأى شماست. قوام نظام جمهورى اسلامى به اعتمادهاى مردم نسبت به كسانى است كه براى تصدّى مراكز قدرت انتخاب مىكنند. بايد به خواستههاى مردم عمل و به اعتماد آنها پاسخ داده شود. آن طرف قضيه بايد امانت شما را رعايت كند و به اعتماد شما پاسخ دهد؛ اين طرف قضيه هم - كه شما هستيد - بايد چشم خود را باز كنيد و متوجّه باشيد كه به چه كسى رأى مىدهيد و چه كسى را انتخاب مىكنيد. بعضى از جناحها و گروهها و باندها طورى عمل كردند كه مردم ديگر به معرفى آنها اعتماد نمىكنند. اينكه مردم به معرفى افراد و جناحها و گروهها اعتماد نكنند، ضايعه است.
در اين انتخابات سعى كنيد در درجهى اوّل انسانهاى مؤمن و با ايمان را انتخاب كنيد. تبليغات دشمنان و پيروان آنها در راستاى كمرنگ كردن ايمان در جامعه است. مىگويند ايمان چيست؟! پاسخ اين است كه اگر ايمان نباشد، لياقت و كارآيى هم بهكار نخواهد آمد. فردى كه لايقتر است اگر ايمان نداشت، بيشتر دزدى مىكند و لطمه مىزند. اگر ايمان داشت، لياقت و عرضه و كاردانىاش براى مردم مفيد خواهد بود. بنابراين مردمان باايمان، بالياقت، كاردان و امين را انتخاب كنيد و مراقب عملكرد آنها باشيد.
پروردگارا! اين دلهاى جوان را مشمول رحمت و لطف خودت قرار بده. پروردگارا! نور معرفت و بينش حقيقت را به جوانان عزيز ما ارزانى بدار. پروردگارا! به ما و به همهى مسؤولان كشور و همهى آحاد اين ملت توانايى انجام وظايف سنگينِ اين روزگار را عنايت كن. پروردگارا! روزبهروز لطف خود را بر اين مردم و بر همهى ملت ايران افزايش بده. پروردگارا! دشمنان و خائنانِ به اين ملت را نابود كن. پروردگارا! توطئهگرانِ عليه اين ملت را نابود كن؛ توطئهى آنها را خنثى فرما. پروردگارا! قلب ولىّعصر ارواحنافداه را از ما شاد و خرسند گردان؛ ما را مشمول دعاى آن بزرگوار قرار بده.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته