بسماللهالرحمنالرحيم
در ابتدا، به شما برادران عزيز و شجاع و آگاه قم كه همواره در صفوف نخستين مبارزات ملت ايران قرار داشتيد، خوشآمد عرض ميكنم و از همينجا، به همهي مردم قم و قشرهاي مختلف آن قبهالاسلام، اخلاص و سلام خود را ميفرستم.
براي ساختن يك بنا، اول بايد پايههاي محكم آن را كار گذاشت. هرچه بنا بزرگتر و سنگينتر و ماندگارتر باشد، پايههاي آن محكمتر و قويتر و شكستناپذيرتر خواهد بود. اگر ما مبارزهي ملت ايران را كه به طور عمومي و تعيينكننده، از سال پنجاه و شش آغاز شد و به پيروزي رسيد و حالا هم قريب يازده سال است كه اين مبارزه ادامه دارد، به يك بناي رفيع و مستحكم تشبيه كنيم، پايههاي قوي و شكستناپذير و ماندگار اين بناي مستحكم، در قم نشانده و كار گذاشته شد و شما كساني بوديد كه پيام خون و قيام را در درجهي اول به سرتاسر كشور و سپس به آفاق عالم پراكنديد.
قم، يك ذخيرهي الهي براي اسلام بود. تقريبا هفتاد سال قبل، حوزهي علميهي قم به دست مردي بزرگ و برگزيدهيي از برگزيدگان خدا ـ مرحوم آيهالله العظمي حائري ـ كار گذاشته شد و اين حوزه به عنوان يك مركز، براي همهي طالبان به وجود آمد. تقريبا چهل سال بعد از اين تاريخ بود كه نهضت اسلامي از قم زبانه كشيد و يكي از شاگردان مكتب آن مرد بزرگ ـ يعني همان بزرگمرد استثنايي تاريخ ما و رهبر و مقتدا و امام فقيدمان، حضرت امام خميني (قدسالله نفسهالزكيه و اعليالله كلمته) ـ پرچم مبارزهي اسلامي را در قم برافراشت.
اگر به چشم تاريخي نگاه كنيد، به نظر ميرسد كه حوزهي قم، ثمرهي بسيار زودرس و پربركتي داشت. يعني از وقتي كه پايهي حوزه را گذاشتند، تا وقتي كه حوزه عملا و كمربسته وارد ميدان شد، چهل سالي طول كشيد; كه در عمر يك ملت، زمان كوتاهي است. از بعد از شروع اين نهضت تا امروز ـ كه قريب سي سال ميگذرد ـ شما ببينيد كه در دنيا، اسلام و قرآن و ارزشهاي اسلامي در چه وضعي است.
آن مجموعهيي كه اين حوزه را پذيرايي كردند و به آن كمك نمودند و آن را در خانهي خود پذيرفتند و طلاب را مانند فرزندان و برادران خويش، در ميان خود گرفتند و وقتي نهضت شروع شد، به سربازان اوليهي اين نهضت ـ يعني طلاب قم ـ پناه دادند و هنگامي كه بنا شد نهضت اوج بگيرد، اولين قربانيها را در اين راه فدا كردند، مردم قم بودند. اين را در تاريخ كشور و انقلابمان نبايد و نميتوان فراموش كرد. اين، نه براي آن است كه چون با قميها طرفيم و با آنها حرف ميزنيم، ميگوييم. اين، حقيقت با ارزش و مقدسي است كه بايد به عنوان يك خط روشن، در انقلاب بماند و در تاريخ انقلاب تدوين شود.
و اما درسي كه از اين حقيقت بايد بگيريم، اين است كه مردم قم همچنان كه از روز اول، اين شجرهي طيبه را در خود پذيرفتند و به آن كمك كردند و از آن حراست و دفاع نمودند و وقتي لازم شد و نوبت آن پيش آمد، اولين قدم را در راه جهاد بزرگ اسلامي برداشتند و همچنان كه بعد از پيروزي انقلاب ـ چه در جنگ و چه در ميدان سياسي و چه در تمام جريانات ديگر ـ همواره در صفوف مقدم قرار داشتند، در آينده هم همين موقعيت را براي خود حفظ كنند.
قم، هميشه بايد آن درياي خروشاني بماند كه هر جريان مخالفي در آن حل شود. بايد همواره آن رود پربركتي باشد كه آثار و بركات اسلامي خود را به سرتاسر ميهن اسلامي و بيرون آن صادر كند. قم، مركز انقلاب و اسلام است; چون مركز حوزهي علميه و علماي بزرگ و پرورشگاه انسانهايي است كه ميتواند انقلاب و كشور و ملت را در سطوح مختلف هدايت كند. شما مردم و جوانان و زن و مرد قم و شما حزباللهيهاي اين شهر، همواره بايد روح پاسداري از اين ارزشها را با همان شور و خلوص و اخلاصي كه هميشه داشتيد، در خودتان حفظ كنيد.
يك نكته در باب وظايف عمومي ملت بايد مورد توجه قرار بگيرد و آن اين است كه هدف ما ملت مسلمان ايران كه پشت سر امام بزرگوارمان حركت و انقلاب كرديم و مردم جان و خون دادند و متحمل رنجها و مصايب شدند، چه بود؟ هدف از همهي اين جريانات عظيم كه به هدايت الهي، از روز اول تا امروز پيش رفته است، عبارت بود از اينكه در اين كشور و در اين خانهي اسلام، حيات طيبهي اسلامي تحقق پيدا كند.
ما خواستهايم كه در ميان ظلمات جاهليت قرن بيستم، خورشيد فروزان اسلام را به درخشش درآوريم. ما خواستهايم در هنگامي كه نسلهاي بشر، از مكتبهاي گوناگون ـ از سرمايهداري پليد غرب تا كمونيسم ملحد شرق ـ دلزده شدند، بتوانيم مكتب حياتبخش و راه زندگي سالم و مطلوب و شيرين را به بشر نشان بدهيم و آن، حيات طيبهي اسلامي است. تقريبا در طول اين يازده سال، هرچه و در هر قسمتي كه ما در راه اسلام پيش رفتيم، در همان قسمت زندگي شيرين شده است و در هر بخشي كه توفيق پيدا نكرديم در جهت اسلام حركت بكنيم، در آن بخش زندگي سخت و تنگ و تلخ باقي مانده است.
حيات اسلامي، حيات طيبه است. حيات طيبه، يعني زندگييي كه كام انسان را شيرين كند و انسان با آن زندگي، احساس آرامش و آسايش نمايد. ما در تشكيل نظام اسلامي و دولت و حاكميت اسلامي، به اسلام نزديك شدهايم و ارزشها را ـ تا آن حدي كه براي ما مقدور بود ـ در حكام و زمامداران رعايت كردهايم. در اين بخش، به همين اندازه زندگي شيرين شد.
در گذشته و امروز، در همه جاي دنيا، حكام متكبر و مستكبر و از مردم جدايند و براي خود كار ميكنند و دنبال منافع شخصي خويش هستند. ما در دوران رژيم سابق، اين واقعيت را در كشورمان ديده بوديم. امروز هم در بسياري از جاهاي دنيا ـ اگر نگوييم در همه جا ـ اين واقعيت را ميبينيم. امروز، اين پديده در ايران نيست. امروز، زمامداران و مسؤولان امور كشور ما ـ آنهايي كه دستشان مسؤوليتهاي عمده است ـ پاك و از مردم و با مردم و پارسا و باتقوايند. در همين قسمت، به همان اندازه كه ما به اسلام نزديك شديم، مردم احساس آرامش و آسايش ميكنند.
ما در زمينهي دور كردن مردم از فحشا و فساد، اندكي به اسلام نزديك شدهايم. جوانان ما، به سلامت و عافيت معنوي و روحي نايل شدهاند و از پوچي و فساد اخلاقي و ترديدها و دلزدگيهاي زندگي، آسوده و رها گرديدهاند. ما در زمينههاي گوناگون اقتصادي، در آن بخشهايي كه سياستهاي اسلامي عمل شد، به اسلام نزديك شدهايم و در همان بخشها مردم احساس آرامش و آسايش ميكنند. در هر جا هم كه وارد مرحلهي اسلام و مقولهي اسلامي نشديم، مردم در آنجا همان زندگي دشوار و وضعيت ناخوشايند را دارند. كساني كه اهل تحليل و استدلال و بحث هستند، بردارند فهرست كنند تا براي مردم روشن بشود.
ما بايد خود را به سرچشمهي اسلام برسانيم تا زندگي به تمامي شيرين شود. قرآن كريم ميفرمايد: "الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلوه و اتوا الزكوه و امروا بالمعروف و نهوا عنالمنكر". من ميخواهم اين واجب فراموش شدهي اسلام را به ياد شما و ملت ايران بياورم: امر به معروف و نهي از منكر. همهي آحاد مردم بايد وظيفهي امر كردن به كار خوب و نهي كردن از كار بد را براي خود قايل باشند. اين، تضمينكنندهي حيات طيبه در نظام اسلامي خواهد بود. عمل كنيم تا آثارش را ببينيم. امر به معروف، يك مرحلهي گفتن و يك مرحلهي عمل دارد. مرحلهي عمل، يعني اقدام با دست و با زور. اين مرحله، امروز به عهدهي حكومت است و بايد با اجازهي حكومت انجام بگيرد ولاغير. اما گفتن با زبان، بر همه واجب است و همه بايد آن را بدون ملاحظه انجام بدهند.
روزي بود كه اگر كسي كار خلافي مرتكب ميشد و ديگري به او اعتراض ميكرد، نظام حاكم آن اعتراض را ميكوبيد. ما ديده بوديم كه اگر گناهي انجام ميگرفت، گناهكار تشويق ميگرديد; اما معترض به گناه كوبيده ميشد! امروز، به عكس است. امروز، نه اينكه گناه در جامعه نيست; هست. زمان حكومت اميرالمؤمنين (عليهالصلاه و السلام) هم در جامعه گناه بود; اما مهم اين است كه نظام و تشكيلات حاكم بر جامعه ـ آن كساني كه اداره و مديريت كشور را بر عهده دارند ـ ميل به طرف صلاح دارند و با گناه و تخلف مخالفند.
گفتن گناه به گناهكار با زبان خوش و با لحن مناسب و در جايي هم با زبان تند ـ در مواردي كه مفسدهيي به وجود نيايد ـ گناه را در جامعه كم خواهد كرد و به ضعف و انزوا خواهد انداخت. چرا ما از اين موضوع غافليم؟ همهي آحاد مردم، در محيط كسب و خانه و جمع دوستان و در محيط درس و دانشگاه و كلا در هر جايي كه هستند، اگر خلافي را ديدند، به خلافكار بگويند: اين، از نظر اسلام خلاف است; چرا انجام ميدهي؟ گفتن همين يك كلمه مؤثر است. اگر زبانهاي گوناگون و نفسهاي مختلف گناه را تذكر بدهند، گناهكار به طور غالب از گناه و تخلف دست خواهد كشيد; چه اين تخلف، تخلف شرعي و چه تخلف از قوانين باشد.
در سطح جهاني هم همينطور است. حتي همين شقاوتمندهايي كه امروز بر سياستهاي بزرگ جهاني حاكم هستند، اگر ملتها به آنها ميگفتند و اعتراض ميكردند، قدري از شقاوت خود ميكاستند. امروز شما ببينيد كه سياستهاي قدرتمند عالم چه ميكنند؟ ببينيد قدرت امپراتوري مجهز به زر و زور امريكا، با ملتها و دولتها و ارزشها و ثروتهاي مردم در سراسر دنيا چه ميكند؟
البته من معتقدم كه اين، اوج فساد و نتيجتا آخر آن است. من معتقدم اين مقداري كه امروز قلدري قدرتمندان و در رأس آنها امريكا در دنيا بيداد ميكند، نشاندهندهي آن است كه اينها آخر كارشان است. اين، نشاندهندهي آن است كه اينها رو به زوال ميروند. در اين، هيچ ترديدي ندارم كه اينها روزهاي اوج قدرت ـ يعني اواخر قدرت ـ را ميگذرانند و بالاخره دنيا و ملتها تحمل نخواهند كرد. رژيم امروزي امريكا، با پشتكار و ابتكار و نشاط مردمي در سالهاي قبل به وجود آمد و به قدرت رسيد و با حماقت و جلافت و سبكسري امروز سردمدارانش، رو به ضعف ميرود و سرش به سنگ خواهد خورد. اگر مردم دنيا و دولتها، در مقابل اين سبكسريها و جلافتها و تعديها ميايستادند و حرف ميزدند، جلويشان گرفته ميشد.
البته، ما ملت ايران ساكت نخواهيم نشست. ما به ملتها و دولتهاي ديگر تأسي نميكنيم و از آنها تقليد نخواهيم كرد. ما وظيفهي خود را انجام ميدهيم. ما تا همين امروز هم توانستهايم با قدرت اسلامي و توكل به خدا و انسجام و وحدت عمومي ملتمان و با روشني راهي كه در پيش داريم و هيچ ابهامي در راه خود نداريم، جلوي خيلي از تجاوزها را در دنيا بگيريم. ما باز هم به وظيفهي خود عمل خواهيم كرد و معتقديم ملتها يكي پس از ديگري و روزبهروز آگاه و آشنا خواهند شد. نشانههاي اين آگاهي و آشنايي را در دنيا ميبينيم.
مهم اين است كه ملت ايران، روح و نشاط انقلابي را در خود حفظ كند. شما بايد شجاعتتان را حفظ كنيد. اين ملت و انقلاب و كشور، در درجهي اول با شجاعت آن رهبر بزرگ ـ كه شجاعتي شبيه پيامبران و اولياي بزرگ خدا در او بود ـ و سپس با شجاعت يكايك آحاد اين مردم توانست تا اينجا بيايد. قدرت و شجاعت، نترسيدن از غير خدا و حفظ نشاط انقلابي خواهد توانست به توفيق و اعانت الهي، ما را به تمام هدفهايمان برساند.
من از شما برادران و خواهران عزيز و مردم مؤمن و حزباللهي قم، مخصوصا علماي اعلام و محترم و خانوادههاي مكرم شهدا و رزمندگان عزيز كه زحمت كشيديد و در اين هواي سرد و برفي تشريف آورديد، صميمانه تشكر ميكنم. توصيه و پيام من اين است كه مردم قم و همهي آحاد ملت، آن شأن و شور و رويه و شجاعت انقلابي را در تمام لحظات براي خودشان حفظ كنند و به خدا توكل نمايند و بدانند به فضل پروردگار پيروزي از آن اين ملت است.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
در ابتدا، به شما برادران عزيز و شجاع و آگاه قم كه همواره در صفوف نخستين مبارزات ملت ايران قرار داشتيد، خوشآمد عرض ميكنم و از همينجا، به همهي مردم قم و قشرهاي مختلف آن قبهالاسلام، اخلاص و سلام خود را ميفرستم.
براي ساختن يك بنا، اول بايد پايههاي محكم آن را كار گذاشت. هرچه بنا بزرگتر و سنگينتر و ماندگارتر باشد، پايههاي آن محكمتر و قويتر و شكستناپذيرتر خواهد بود. اگر ما مبارزهي ملت ايران را كه به طور عمومي و تعيينكننده، از سال پنجاه و شش آغاز شد و به پيروزي رسيد و حالا هم قريب يازده سال است كه اين مبارزه ادامه دارد، به يك بناي رفيع و مستحكم تشبيه كنيم، پايههاي قوي و شكستناپذير و ماندگار اين بناي مستحكم، در قم نشانده و كار گذاشته شد و شما كساني بوديد كه پيام خون و قيام را در درجهي اول به سرتاسر كشور و سپس به آفاق عالم پراكنديد.
قم، يك ذخيرهي الهي براي اسلام بود. تقريبا هفتاد سال قبل، حوزهي علميهي قم به دست مردي بزرگ و برگزيدهيي از برگزيدگان خدا ـ مرحوم آيهالله العظمي حائري ـ كار گذاشته شد و اين حوزه به عنوان يك مركز، براي همهي طالبان به وجود آمد. تقريبا چهل سال بعد از اين تاريخ بود كه نهضت اسلامي از قم زبانه كشيد و يكي از شاگردان مكتب آن مرد بزرگ ـ يعني همان بزرگمرد استثنايي تاريخ ما و رهبر و مقتدا و امام فقيدمان، حضرت امام خميني (قدسالله نفسهالزكيه و اعليالله كلمته) ـ پرچم مبارزهي اسلامي را در قم برافراشت.
اگر به چشم تاريخي نگاه كنيد، به نظر ميرسد كه حوزهي قم، ثمرهي بسيار زودرس و پربركتي داشت. يعني از وقتي كه پايهي حوزه را گذاشتند، تا وقتي كه حوزه عملا و كمربسته وارد ميدان شد، چهل سالي طول كشيد; كه در عمر يك ملت، زمان كوتاهي است. از بعد از شروع اين نهضت تا امروز ـ كه قريب سي سال ميگذرد ـ شما ببينيد كه در دنيا، اسلام و قرآن و ارزشهاي اسلامي در چه وضعي است.
آن مجموعهيي كه اين حوزه را پذيرايي كردند و به آن كمك نمودند و آن را در خانهي خود پذيرفتند و طلاب را مانند فرزندان و برادران خويش، در ميان خود گرفتند و وقتي نهضت شروع شد، به سربازان اوليهي اين نهضت ـ يعني طلاب قم ـ پناه دادند و هنگامي كه بنا شد نهضت اوج بگيرد، اولين قربانيها را در اين راه فدا كردند، مردم قم بودند. اين را در تاريخ كشور و انقلابمان نبايد و نميتوان فراموش كرد. اين، نه براي آن است كه چون با قميها طرفيم و با آنها حرف ميزنيم، ميگوييم. اين، حقيقت با ارزش و مقدسي است كه بايد به عنوان يك خط روشن، در انقلاب بماند و در تاريخ انقلاب تدوين شود.
و اما درسي كه از اين حقيقت بايد بگيريم، اين است كه مردم قم همچنان كه از روز اول، اين شجرهي طيبه را در خود پذيرفتند و به آن كمك كردند و از آن حراست و دفاع نمودند و وقتي لازم شد و نوبت آن پيش آمد، اولين قدم را در راه جهاد بزرگ اسلامي برداشتند و همچنان كه بعد از پيروزي انقلاب ـ چه در جنگ و چه در ميدان سياسي و چه در تمام جريانات ديگر ـ همواره در صفوف مقدم قرار داشتند، در آينده هم همين موقعيت را براي خود حفظ كنند.
قم، هميشه بايد آن درياي خروشاني بماند كه هر جريان مخالفي در آن حل شود. بايد همواره آن رود پربركتي باشد كه آثار و بركات اسلامي خود را به سرتاسر ميهن اسلامي و بيرون آن صادر كند. قم، مركز انقلاب و اسلام است; چون مركز حوزهي علميه و علماي بزرگ و پرورشگاه انسانهايي است كه ميتواند انقلاب و كشور و ملت را در سطوح مختلف هدايت كند. شما مردم و جوانان و زن و مرد قم و شما حزباللهيهاي اين شهر، همواره بايد روح پاسداري از اين ارزشها را با همان شور و خلوص و اخلاصي كه هميشه داشتيد، در خودتان حفظ كنيد.
يك نكته در باب وظايف عمومي ملت بايد مورد توجه قرار بگيرد و آن اين است كه هدف ما ملت مسلمان ايران كه پشت سر امام بزرگوارمان حركت و انقلاب كرديم و مردم جان و خون دادند و متحمل رنجها و مصايب شدند، چه بود؟ هدف از همهي اين جريانات عظيم كه به هدايت الهي، از روز اول تا امروز پيش رفته است، عبارت بود از اينكه در اين كشور و در اين خانهي اسلام، حيات طيبهي اسلامي تحقق پيدا كند.
ما خواستهايم كه در ميان ظلمات جاهليت قرن بيستم، خورشيد فروزان اسلام را به درخشش درآوريم. ما خواستهايم در هنگامي كه نسلهاي بشر، از مكتبهاي گوناگون ـ از سرمايهداري پليد غرب تا كمونيسم ملحد شرق ـ دلزده شدند، بتوانيم مكتب حياتبخش و راه زندگي سالم و مطلوب و شيرين را به بشر نشان بدهيم و آن، حيات طيبهي اسلامي است. تقريبا در طول اين يازده سال، هرچه و در هر قسمتي كه ما در راه اسلام پيش رفتيم، در همان قسمت زندگي شيرين شده است و در هر بخشي كه توفيق پيدا نكرديم در جهت اسلام حركت بكنيم، در آن بخش زندگي سخت و تنگ و تلخ باقي مانده است.
حيات اسلامي، حيات طيبه است. حيات طيبه، يعني زندگييي كه كام انسان را شيرين كند و انسان با آن زندگي، احساس آرامش و آسايش نمايد. ما در تشكيل نظام اسلامي و دولت و حاكميت اسلامي، به اسلام نزديك شدهايم و ارزشها را ـ تا آن حدي كه براي ما مقدور بود ـ در حكام و زمامداران رعايت كردهايم. در اين بخش، به همين اندازه زندگي شيرين شد.
در گذشته و امروز، در همه جاي دنيا، حكام متكبر و مستكبر و از مردم جدايند و براي خود كار ميكنند و دنبال منافع شخصي خويش هستند. ما در دوران رژيم سابق، اين واقعيت را در كشورمان ديده بوديم. امروز هم در بسياري از جاهاي دنيا ـ اگر نگوييم در همه جا ـ اين واقعيت را ميبينيم. امروز، اين پديده در ايران نيست. امروز، زمامداران و مسؤولان امور كشور ما ـ آنهايي كه دستشان مسؤوليتهاي عمده است ـ پاك و از مردم و با مردم و پارسا و باتقوايند. در همين قسمت، به همان اندازه كه ما به اسلام نزديك شديم، مردم احساس آرامش و آسايش ميكنند.
ما در زمينهي دور كردن مردم از فحشا و فساد، اندكي به اسلام نزديك شدهايم. جوانان ما، به سلامت و عافيت معنوي و روحي نايل شدهاند و از پوچي و فساد اخلاقي و ترديدها و دلزدگيهاي زندگي، آسوده و رها گرديدهاند. ما در زمينههاي گوناگون اقتصادي، در آن بخشهايي كه سياستهاي اسلامي عمل شد، به اسلام نزديك شدهايم و در همان بخشها مردم احساس آرامش و آسايش ميكنند. در هر جا هم كه وارد مرحلهي اسلام و مقولهي اسلامي نشديم، مردم در آنجا همان زندگي دشوار و وضعيت ناخوشايند را دارند. كساني كه اهل تحليل و استدلال و بحث هستند، بردارند فهرست كنند تا براي مردم روشن بشود.
ما بايد خود را به سرچشمهي اسلام برسانيم تا زندگي به تمامي شيرين شود. قرآن كريم ميفرمايد: "الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلوه و اتوا الزكوه و امروا بالمعروف و نهوا عنالمنكر". من ميخواهم اين واجب فراموش شدهي اسلام را به ياد شما و ملت ايران بياورم: امر به معروف و نهي از منكر. همهي آحاد مردم بايد وظيفهي امر كردن به كار خوب و نهي كردن از كار بد را براي خود قايل باشند. اين، تضمينكنندهي حيات طيبه در نظام اسلامي خواهد بود. عمل كنيم تا آثارش را ببينيم. امر به معروف، يك مرحلهي گفتن و يك مرحلهي عمل دارد. مرحلهي عمل، يعني اقدام با دست و با زور. اين مرحله، امروز به عهدهي حكومت است و بايد با اجازهي حكومت انجام بگيرد ولاغير. اما گفتن با زبان، بر همه واجب است و همه بايد آن را بدون ملاحظه انجام بدهند.
روزي بود كه اگر كسي كار خلافي مرتكب ميشد و ديگري به او اعتراض ميكرد، نظام حاكم آن اعتراض را ميكوبيد. ما ديده بوديم كه اگر گناهي انجام ميگرفت، گناهكار تشويق ميگرديد; اما معترض به گناه كوبيده ميشد! امروز، به عكس است. امروز، نه اينكه گناه در جامعه نيست; هست. زمان حكومت اميرالمؤمنين (عليهالصلاه و السلام) هم در جامعه گناه بود; اما مهم اين است كه نظام و تشكيلات حاكم بر جامعه ـ آن كساني كه اداره و مديريت كشور را بر عهده دارند ـ ميل به طرف صلاح دارند و با گناه و تخلف مخالفند.
گفتن گناه به گناهكار با زبان خوش و با لحن مناسب و در جايي هم با زبان تند ـ در مواردي كه مفسدهيي به وجود نيايد ـ گناه را در جامعه كم خواهد كرد و به ضعف و انزوا خواهد انداخت. چرا ما از اين موضوع غافليم؟ همهي آحاد مردم، در محيط كسب و خانه و جمع دوستان و در محيط درس و دانشگاه و كلا در هر جايي كه هستند، اگر خلافي را ديدند، به خلافكار بگويند: اين، از نظر اسلام خلاف است; چرا انجام ميدهي؟ گفتن همين يك كلمه مؤثر است. اگر زبانهاي گوناگون و نفسهاي مختلف گناه را تذكر بدهند، گناهكار به طور غالب از گناه و تخلف دست خواهد كشيد; چه اين تخلف، تخلف شرعي و چه تخلف از قوانين باشد.
در سطح جهاني هم همينطور است. حتي همين شقاوتمندهايي كه امروز بر سياستهاي بزرگ جهاني حاكم هستند، اگر ملتها به آنها ميگفتند و اعتراض ميكردند، قدري از شقاوت خود ميكاستند. امروز شما ببينيد كه سياستهاي قدرتمند عالم چه ميكنند؟ ببينيد قدرت امپراتوري مجهز به زر و زور امريكا، با ملتها و دولتها و ارزشها و ثروتهاي مردم در سراسر دنيا چه ميكند؟
البته من معتقدم كه اين، اوج فساد و نتيجتا آخر آن است. من معتقدم اين مقداري كه امروز قلدري قدرتمندان و در رأس آنها امريكا در دنيا بيداد ميكند، نشاندهندهي آن است كه اينها آخر كارشان است. اين، نشاندهندهي آن است كه اينها رو به زوال ميروند. در اين، هيچ ترديدي ندارم كه اينها روزهاي اوج قدرت ـ يعني اواخر قدرت ـ را ميگذرانند و بالاخره دنيا و ملتها تحمل نخواهند كرد. رژيم امروزي امريكا، با پشتكار و ابتكار و نشاط مردمي در سالهاي قبل به وجود آمد و به قدرت رسيد و با حماقت و جلافت و سبكسري امروز سردمدارانش، رو به ضعف ميرود و سرش به سنگ خواهد خورد. اگر مردم دنيا و دولتها، در مقابل اين سبكسريها و جلافتها و تعديها ميايستادند و حرف ميزدند، جلويشان گرفته ميشد.
البته، ما ملت ايران ساكت نخواهيم نشست. ما به ملتها و دولتهاي ديگر تأسي نميكنيم و از آنها تقليد نخواهيم كرد. ما وظيفهي خود را انجام ميدهيم. ما تا همين امروز هم توانستهايم با قدرت اسلامي و توكل به خدا و انسجام و وحدت عمومي ملتمان و با روشني راهي كه در پيش داريم و هيچ ابهامي در راه خود نداريم، جلوي خيلي از تجاوزها را در دنيا بگيريم. ما باز هم به وظيفهي خود عمل خواهيم كرد و معتقديم ملتها يكي پس از ديگري و روزبهروز آگاه و آشنا خواهند شد. نشانههاي اين آگاهي و آشنايي را در دنيا ميبينيم.
مهم اين است كه ملت ايران، روح و نشاط انقلابي را در خود حفظ كند. شما بايد شجاعتتان را حفظ كنيد. اين ملت و انقلاب و كشور، در درجهي اول با شجاعت آن رهبر بزرگ ـ كه شجاعتي شبيه پيامبران و اولياي بزرگ خدا در او بود ـ و سپس با شجاعت يكايك آحاد اين مردم توانست تا اينجا بيايد. قدرت و شجاعت، نترسيدن از غير خدا و حفظ نشاط انقلابي خواهد توانست به توفيق و اعانت الهي، ما را به تمام هدفهايمان برساند.
من از شما برادران و خواهران عزيز و مردم مؤمن و حزباللهي قم، مخصوصا علماي اعلام و محترم و خانوادههاي مكرم شهدا و رزمندگان عزيز كه زحمت كشيديد و در اين هواي سرد و برفي تشريف آورديد، صميمانه تشكر ميكنم. توصيه و پيام من اين است كه مردم قم و همهي آحاد ملت، آن شأن و شور و رويه و شجاعت انقلابي را در تمام لحظات براي خودشان حفظ كنند و به خدا توكل نمايند و بدانند به فضل پروردگار پيروزي از آن اين ملت است.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته