پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات معظم له در ديدار گروه كثيرى از پاسداران به مناسبت سالروز ميلاد امام حسين (ع) و روز پاسدار

بسم الله الرّحمن الرّحيم
به همه حضّار عزيزي که اين جلسه پُرشور و صميمي در اين جا به برکت حضور آنها تشکيل شده است؛ چه برادران و خواهران عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، چه پاسداران کميته هاي قبلي انقلاب اسلامي - که امروز در نيروي انتظامي مشغول خدمت هستند - و چه جانبازان عزيز که فداکاران ديروز و امروزِ انقلاب و دوران دفاع مقدّس محسوب مي شوند، خوشامد عرض مي کنم. اميدواريم خداوند متعال نظر لطف و قبول خود را به همه اين مجاهدتها و تلاشهاي مخلصانه بيفکند و نور رستگاري و سعادت را که به فضل مجاهدتهاي شما در اين کشور پديد آمد و به سراسر دنياي اسلام تابيد و در دلها و جانها منعکس شد، روزبه روز درخشنده تر و نمايانتر فرمايد.
همچنين حلول ماه شعبان و اعياد شريف اين ماه پُربرکت را تبريک عرض مي کنم. ماه شعبان يکي از فرصتهاي مغتنمي است که در اختيار ماست. اين سه ماه - ماه رجب و شعبان و رمضان - ايّام بسيار مغتنمي است و بايد از برکات الهي در اين سه ماه استفاده کنيم و به قول نظاميها، بارِ مبناي معنويت خود را تکميل نماييم.
اگر ذخيره معنوي در وجود انسان از حدّ لازم پايينتر رود، انسان دچار لغزشها و گمراهيهاي بزرگي خواهد شد. معنويت در وجود يک انسان، براي او مايه هدفدار شدن است؛ زندگي او را معنا مي کند و به آن جهت مي دهد. همچنان که آرمانهاي معنوي و اخلاقي، زندگي يک جامعه و يک کشور و يک ملت را جهتدار مي کند؛ به تلاش و مبارزه آنها معنا مي دهد و براي انسان هويّت مي سازد. وقتي يک ملت و يک کشور از آرمانهاي اخلاقي و معنوي تهي شد، هويّت حقيقي خود را از دست مي دهد و مثل پَر کاهي مي شود؛ گاهي به اين طرف، گاهي به آن طرف مي رود، گاهي دست اين، گاهي هم دست آن مي افتد. اين ماه شريف و دو ماهِ قبل و بعد از آن، فرصتهايي است براي اين که ما در وجود خود، ذخيره هاي معنوي را تکميل کنيم.
ما سايش و فرسايش پيدا مي کنيم. دل و جان ما در برخورد با حوادث روزمرّه زندگي، به طور دائم در حال فرسايش است. بايد حساب اين فرسايشها را کرد و جبران آن را با وسايل درست، پيش بيني نمود، و الّا انسان از بين خواهد رفت. ممکن است انسان از لحاظ مادّي و صوري، تنومند و فربه هم بشود؛ اما اگر به فکر جبران اين سايشها نباشد، از لحاظ معنوي نابود خواهد شد. قرآن مي فرمايد: «انّ الّذين قالوا ربّنا الله ثمّ استقاموا تتنزّل عليهم الملائکة» . «ربّنا الله» يعني اعتراف به عبوديّت در مقابل خدا و تسليم در مقابل او. اين چيز خيلي بزرگي است؛ اما کافي نيست. وقتي مي گوييم «ربّنا الله»، براي همين لحظه اي که مي گوييم، خيلي خوب است؛ اما اگر «ربّنا الله» را فراموش کرديم، «ربّنا الله» امروزِ ما ديگر براي فرداي ما کاري صورت نخواهد داد. لذا مي فرمايد: «ثمّ استقاموا»؛ پايداري و استقامت کنند و در اين راه باقي بمانند. اين است که موجب مي شود «تتنزّل عليهم الملائکة»، والّا با يک لحظه و يک برهه خوب بودن، فرشتگان خدا بر انسان نازل نمي شوند، نور هدايت و دست کمک الهي به سوي انسان دراز نمي شود و انسان به مرتبه عباد صالحين نمي رسد. بايد اين را ادامه داد و در اين راه باقي ماند؛ «ثمّ استقاموا». اگر بخواهيد اين استقامت به وجود آيد، بايد به طور دائم مراقبت کنيد که اين بارِ مبناي معنويت از سطح لازم پايين نيفتد.
اين ماهها، فرصت بازبيني است. اولياي خدا و ائمّه هدي عليهم السّلام - آن طور که در روايت آمده است - بر مناجات شعبانيّه مواظبت مي کردند. من يک بار از امام بزرگوار پرسيدم: در بين دعاها به کداميک بيشتر علاقه داريد؟ ايشان اسم دو دعا را بردند: يکي مناجات شعبانيّه، ديگري هم دعاي کميل. اين دو دعا مضامين فوق العاده اي دارند. اين دعاها فقط براي خواندن نيست؛ يعني فقط براي اين نيست که انسان موجي در فضا ايجاد کند و اين کلمات را بر زبان جاري نمايد - اين خيلي سطحي و خيلي کم است - اين مفاهيم را بايد با دل آشنا کرد؛ بايد دل را وارد اين حريم نمود. اين معاني بلند و مضامين برجسته با اين الفاظ زيبا، براي اين است که در دل انسان جايگزين شود.
«الهي هب لي کمال الانقطاع اليک و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليک» ؛ پروردگارا! به طور کامل مرا به خودت متّصل و پيوسته کن؛ مرا وابسته حريم عزّ و شأن خود قرار بده؛ چشم دل مرا نوراني و بينا کن؛ آن چنان که بتواند به تو نظر کند: «حتّي تخرق ابصار القلوب حجب النّور» ؛ نگاه من بتواند همه ي حجابها - حتّي حجابهاي نوراني - را بشکافد و از آنها عبور کند و به تو برسد؛ تو را ببيند و تو را بخواهد. بعضي حجابها ظلماني است. حجابهايي که ما گرفتار و اسيرش هستيم و در آنها دست و پا مي زنيم - حجاب نام، حجاب نان، حجاب حسادتها، حجاب منيّتها - حجابهاي ظلماني و حيواني است؛ اما کساني که خود را از اين حجابها خالص مي کنند، باز حجابهاي ديگري هم سر راهشان وجود دارد که حجابهاي نوراني است. ببينيد گذر از اين حجابها چقدر براي انسان، بالا و والاست!
يک ملت اگر با اين مفاهيم آشنا شد و دل خود را در اين فضا وارد کرد و حرکت خود را با اين ميزان تنظيم نمود، پيش خواهد رفت و کوهها را در مقابل خود ناچيز خواهد ديد. ملت ما در يک لحظه تاريخي، چنين حالتي پيدا کرد و اين انقلاب به وجود آمد. شما خيال نکنيد اين انقلاب حتّي قابل پيش بيني بود؛ خير، قابل پيش بيني هم نبود؛ اين قدر عظيم بود. اين که ملتي با دست خالي بتواند يک نظام پوسيده فاسد، اما مورد حمايت صددرصدِ همه قدرتهاي ظالم دنيا را که با سخت ترين روشهاي استبدادي حکومت مي کرد و کسي جرأت نفس کشيدن نداشت، از بين ببرد و عقيده و آرمان خود - يعني اسلام - را جاي آن بگذارد، اصلاً متصوّر نبود. حتّي به ذهن آدمهاي خوشبين هم نمي رسيد که چنين چيزي ممکن باشد؛ اما ملت ما اين کار را کرد. آرمانهاي معنوي و اخلاقي و آرزوهاي بزرگ، آن چنان نيرويي به اين ملت داد که هيچ فشار و تحميل و تهديد و حادثه تلخي نتوانست او را وسط راه نگه دارد و متوقّف کند. لذا تا آخر رفت.
نمونه دوم، دوران جنگ تحميلي بود. اکثر شما شايد جنگ تحميلي را درک کرده ايد؛ اما من نمي دانم چقدر خاطرات روزهاي اوّلِ جنگ در ياد شما زنده است. يک ملت در مقابل تهاجمي قرار گرفته بود؛ اما در واقع از ابزارهاي متعارف هيچ چيز نداشت. سراغ تانک مي رفتيم، نبود، يا کم بود، يا ناقص بود؛ سراغ سلاح مي رفتيم، همين طور؛ سراغ هواپيما مي رفتيم، همين طور. کساني هم که آن روز در رأس بعضي کارهاي مؤثّر بودند، دائم آيه يأس مي خواندند؛ اما همين بارقه الهي و انگيزه اخلاقي و معنوي و ديني و همين خداجويي، دلهاي جوانان - همين پاسداران، همين نيروهاي مردمي و بسيج از همه قشرها، همين عناصر بسيار مؤمن و خالص ارتش - را آن چنان آماده کرد که جانها توانستند ضعف جسمها را جبران کنند. «لبسوا القلوب علي الدّروع» ؛ درباره اصحاب کربلاست: دلهايشان را روي زره هايشان پوشيدند! زره ها جسمها را نگه مي دارد، اما دلها جسمها و زره ها را نگه مي دارد. دلهاي با ايمان و نوراني آماده شد و همّتهاي بلند به جنبش درآمد و جبهه عظيم و وسيعي را که يک سرش در دستگاههاي جاسوسي و وزارت دفاع امريکا بود، يک سرش در ناتو بود؛ يک سرش در شوروي سابق بود، يک سرش در خزانه دولتهاي نفتي منطقه، و سوگلي همه اينها هم رژيم بعثي بود که از همه طرف کمکها را به او مي رساندند؛ شکست داد و ناکام کرد. اين شوخي است؟ اين همان معنويت است. وقتي آرمانها و نقطه اتّکاءِ معنوي در کشور و ملتي وجود داشت، از اين گونه معجزات به وجود مي آيد.
من هميشه به مسؤولان مربوط در بخشهاي گوناگون - چه در بخش اقتصاد و چه در بخش کارهاي علمي - توصيه کرده ام و الان هم مي گويم: اگر همين همّتها، همين روحيه ها و همين دلهاي قرص و محکم، در هر ميداني محور تلاش و کار باشند، مشکلات را از سر راه برمي دارند. چه کارهاي عظيمي که نيروهاي مؤمن و حزب الّلهي و انقلابي، با تکيه به همين ايمان، در زمينه هاي سازندگي، فناوريهاي پيچيده و نظامي به وجود آوردند، که اکثر شما مي دانيد من چه مي گويم. در همه ي زمينه ها اين نقطه اتّکاءِ معنوي مي تواند چنين معجزه اي بکند.
يک عدّه، ساده لوحانه بعضي از کشورهاي ثروتمند دنيا را مورد نظر قرار مي دهند و مي گويند اينها ثروت دارند، اما دين و اخلاق ندارند؛ ما هم به همان راه برويم. خيال مي کنند ثروتمند شدن آنها، ناشي از دين نداشتن و اخلاق نداشتن آنهاست! اين اشتباه است. هر کشوري اگر ثروتمند و قدرتمند شده است، به خاطر عوامل خاصّ ايجاد قدرت و ثروت است. هر جا تدبير و کار و تلاش باشد، محصولي خواهد داد؛ اين سنّت الهي است. حتّي کساني هم که دنبال ماديّات صرفِ بدون معنويت مي روند، اگر مديريّت و تدبير درستي داشته باشند و تلاش و مجاهدت هم بکنند، البته به آن خواهند رسيد: «کلّاً نمدّ هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربّک» . اين صريح قرآن است؛ بحث در اين نيست. بحث در اين است که وقتي فقط براي ماديّات کار و تلاش شد، ثروت و قدرت به دست مي آيد؛ اما سعادت به دست نمي آيد. ما مي خواهيم جامعه اي داشته باشيم که ثروت و قدرت و سعادتِ همه جانبه و عدالت را با هم داشته باشد. اين نقطه اي است که ملتها آرزوي آن را مي کشند؛ والّا در کشورهاي ثروتمند و قدرتمند، بي عدالتي و ظلم و فقر و محروميت و تلخي خيلي وجود دارد؛ ما که دنبال آن نيستيم.
جامعه اي مي تواند تصوير آرماني يک ملتِ زنده، بيدار و باهوش قرار گيرد که در آن، معنويت و عدالت و عزّت و قدرت و ثروت و رفاه باشد. اگر بخواهيم اين مجموعه با هم باشد، بدون معنويت و آرمان معنوي و اخلاق و درنظر گرفتن خدا و بدون مجاهدت في سبيل الله ممکن نيست. اين چيزي است که پاسدار را عزيز مي کند.
پاسداران براي خدا مجاهدت کردند. روز پاسدار، روز ولادت حسين بن علي عليه الاسّلام است؛ يعني مظهر مجاهدت خالص و پاک براي خدا. اين مجاهدت اگر از سوي مردم جواب داده شد، مثل مجاهدت نبي اکرم مي شود که حکومت اسلامي را به وجود آورد و تاريخ را عوض کرد؛ اما اگر با کمک و همراهي دلهاي مؤمن مواجه نشود، مانند واقعه عاشورا مي شود که امام حسين به شهادت مي رسد. جوشش معنوي او، تاريخ را هدايت مي کند. بالفعل نمي تواند موفّقيت ظاهري پيدا کند، اما در طول تاريخ، موفّقيت حتمي متعلّق به اوست؛ همان طور که همه نبوّتها و همه راهنمايان بشر و راهنمايان الهي در طول تاريخ، اين را داشته اند. لذا شما مي بينيد با گذشت سيزده، چهارده قرن، نام حسين بن علي پرچم عدالت و فضيلتهاي معنوي است و همين نام توانسته است اين انقلاب را به وجود آورد. اين انقلاب - که از اين حيث، شبيه نهضت نبي اکرم است؛ يعني به موفّقيت رسيد و دلها و جانها و نيروها و انسانها با آن همراهي کردند و امام را تنها نگذاشتند - توانست پرچم شوکت و عزّت را سرِ پا کند. اين را از حسين بن علي الهام گرفت و مظهر تجديد حيات اسلام شد.
راهي که انقلاب اسلامي و فداکاران اين راه و شما پاسداران در طول اين سالها رفتيد، راه درستي بود؛ همان راهي بود که دنياي اسلام را بيدار کرد؛ بسياري از غير مسلمانان را مسلمان کرد؛ حقانيت ملت ايران را اثبات کرد و آبروي ابرقدرت درجه يک دنيا را ريخت. امروز ببينيد در دنيا عليه امريکا چه خبر است! مي دانيد اينها براي حفظ آبرويشان چقدر خرج مي کنند و براي فريب افکار عمومي چقدر مايه مي گذارند؟ اين که در مقابل افکار عمومي دنيا اين طور عريان و رسوا، انگشت اشاره ي ملتها به طرف آنها دراز باشد و اين قدر به آنها اهانت کنند، مي دانيد چقدر برايشان مهمّ است؟ اينها اثرات آن ايستادگيها و مجاهدتها و توکلِ به خداست.
امروز بيداري دنياي اسلام و رسوايي دشمنان اسلام اتّفاق افتاده است؛ بايد اين راه را ادامه داد. اين راه، راهي است که مي تواند اين ملت را به آرمانهاي حقيقي خود برساند؛ يعني به همان مجموعه آرماني عزّت، معنويت، قدرت، رفاه و عظمت علمي؛ همان چيزهايي که براي يک ملت، مطلوب و محبوب است. راه صحيحي که فرزندان اين انقلاب و فرزندان امام پيموده اند، ما را به آن جا خواهد رساند؛ منتها شرطش استقامت است. استقامت، يعني راه را گم نکردن؛ فريب جلوه هاي مادّي را نخوردن؛ اسير هوي و هوس نشدن؛ دستورها و فرايض اخلاقي و معنوي و ادب اسلام را رها نکردن و به لذّت طلبي و عشرت طلبي رو نياوردن. اينها اساس کار است. البته در درجه اوّل بايد مسؤولان طراز اوّل و طراز دوم کشور و مديران ارشد و فرماندهان، مراقب اين چيزها باشند؛ بعد هم عناصر مؤمني که مي خواهند افتخار پيشرفت نظام اسلامي و آرمان اسلامي را در نزد خدا و خلق و تاريخ براي خود حفظ کنند.
البته معارضه و مخالفت و مزاحمت، زياد است. همان اتّهامها و اهانتهايي که از اوّلِ پديد آمدن حرکت و فرهنگ پاسداري در کشور وجود داشت، در سالهاي اخير هم بعضاً توسّط همان آدمها تکرار مي شود؛ ليکن اين مزاحمتها نبايد بتواند راه مردان خدا را سد کند.
پاسداري، يک فرهنگ است؛ يک فرهنگ عزّت و افتخار است. پاسداري از دين و انقلاب - که امروز اين معنا در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مجسّم است - صرفاً يک حرکت نظامي نيست؛ پاسداري، يک فرهنگ است؛ جنبه عقيدتي و سياسي و فداکاري و مجاهدت دارد. البته جنبه نظامي هم دارد؛ يعني بازوي نظامي انقلاب بوده است و خواهد بود. همان طور که ديروز انقلاب به اين پاسداري نياز داشت، امروز هم نياز دارد، فردا هم نياز خواهد داشت؛ هميشه نياز دارد.
بعضيها نادانسته - که مايليم اميدوار باشيم نادانسته است - ريشه اصل مجاهدت و شهادتِ في سبيل الله را مي زنند. اينها نمي فهمند چه مي کنند؛ کارشان مثل همان نشستن بر سر شاخ و بُن بريدن است. اينها نمي فهمند که يک ملت وقتي به جهاز عظيمِ جهاد و شهادتِ في سبيل الله مجهّز باشد، چه معجزاتي مي کند و چه موفّقيتهاي بزرگي را به دست مي آورد. اين را مي خواهند از اين ملت بگيرند. اينها مي خواهند انقلاب و نظام اسلامي را مثل يک موجود بي دفاع، در دسترس قدرتها بگذارند تا آنها با همه امکانات سياسي و نظامي و اقتصادي خود آن را بدرّند و تکه پاره کنند. البته وقتي دشمنان اين حرفها را مي زنند، کاملاً جهتدار، فهميده و دانسته مي زنند؛ اما بعضي هم علي الظّاهر بدون اين که بدانند چه مي کنند، حرفهاي دشمنان را تکرار مي کنند.
شما اين راه و اين افتخار و اين هويّتِ چندجانبه را با دقّت حفظ کنيد. نسل اوّلِ جهاد و شهادت، خوب امتحاني داد؛ نسلهاي دوم و سومِ جهاد و شهادت هم به فضل پروردگار با نورانيّتي که امروز انسان در نسل جوان مشاهده مي کند، آن روزي که لازم باشد، امتحان بسيار خوبي خواهند داد.
خداوند شما را محفوظ بدارد. ان شاءالله توجّهات حضرت بقيةالله ارواحنافداه و ادعيّه زاکيّه آن بزرگوار شامل حال همه شما و همه فرزندان برومند اين نظام و اين انقلاب باشد و ان شاءالله با همّت و نيرو و نشاط شما، اين کشور و اين ملت بتواند راههاي دشوار را طي کند و موانع بزرگ را از سر راه خود بردارد و به آرمانهاي الهي خود برسد.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته