بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
عيد شريف مبعث را كه در حقيقت عيد تاريخ انسانيّت است، به همهى ملتهاى مسلمان،
بخصوص به ملت عزيز ايران و به شما حضّار محترم كه در اين مجلس تشريف داريد، تبريك
عرض مىكنم. البته امسال عيد ما در اين روز به خاطر فجايع افغانستان، عيد كاملى
نيست. جمع كثيرى از اجزاى همين امّت بزرگ اسلامى و پيروان همين نبىّ مكرم، امروز
دستخوش برخورد تعصّبآميز، كينهآميز و انتقامآميزِ قدرتهاى ظالم و ستمگرند.
اميدواريم كه انشاءاللَّه به بركات نبىّاكرم و بركات امروز، خداوند متعال براى
همهى امت اسلامى - از جمله و بالاخص براى مردم افغانستان و مردم مظلوم فلسطين -
فرجى حاصل كند.
مبعث در حقيقت روز برافراشته شدن پرچم رسالتى است كه خصوصيات آن براى بشريّت، ممتاز
و بىنظير است. مبعث در حقيقت پرچم علم و معرفت را برافراشت. بعثت با «إقرء» شروع
شد: «إقرء باسم ربّك الّذى خلق»(45) و با «ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة
الحسنة»(46) ادامه يافت؛ يعنى دعوت همراه با حكمت. دعوت اسلامى در حقيقت گسترش و
پراكندن حكمت در سراسر عالم و در طول تاريخ است؛ همچنان كه بعثت، پرچمدارى و
برافراشته شدن پرچم عدل است؛ يعنى در ميان مؤمنين، بندگان خدا و آحاد بشر، عدالت
استقرار پيدا كند؛ همچنان كه رسالت، برافراشتن پرچم اخلاق والاى انسانى است؛ «بعثت
لأتمّم مكارم الاخلاق».(47) خداى متعال خطاب به پيغمبر مىفرمايد: «و ما أرسلناك
الّا رحمة للعالمين»؛(48) يعنى همهى چيزهايى كه بشر - در همهى زمانها، در همهى
شرايط و در هر نقطهى عالم - به آن نياز دارد، در اين بعثت گنجانده شده است؛ يعنى
علم و معرفت، حكمت و رحمت، عدل و برادرى و برابرى؛ چيزهاى اساسىاى كه جريان زندگىِ
سالم انسان به اينها وابسته است. حتى با اينكه در اسلام، جهاد مقرّر شده است، و
جهاد يعنى مبارزه با زورگويى و تجاوز - البته بعضى كسان به طور بدخواهانه، اسلام را
به خاطر حكم جهاد، دينِ شمشير معرفى كردند - اما همين اسلام مىفرمايد: «و إن جنحوا
للسّلم فاجنح لها و توكّل على اللَّه»؛(49) يعنى باز آنجايى كه شرايط اقتضا
مىكند، صلح را بر جنگ ترجيح مىدهد.
امروز بشر به اين معارف محتاج است. ما مسلمانها تقصير داريم و بايد به تقصير خودمان
اقرار كنيم. ما مسلمانها تقصير داريم؛ اوّلاً در ارائهى معارف حقيقى اسلام در سطح
جهان؛ ثانياً در نشان دادن الگوهاى درست از اسلام در سطح عالم. اگر مسلمانها عمل و
رفتارهاى اجتماعى و فردى و الگوهاى حكومتى و سياسى خود را بر طبق اين معارف تنظيم
كنند، بزرگترين تبليغ اسلام است. البته شكّى نيست كه امروز امواج تبليغاتىِ پيچيده
و درهمتنيدهى عالَم، عليه اسلام متمركز شده است. شما ديديد در همين حوادثى كه در
شهرهاى امريكا به وقوع پيوست، مديران شبكههاى تبليغاتى از اين فرصت براى متّهم
كردن اسلام سوء استفاده كردند؛ يعنى هيچ فرصتى را از دست نمىدهند. البته اين گناهى
است كه سيّئه و تبعه و اثر و لكّهى ننگ آن بر دامن سياستمدارانِ قدرتمندِ بسيارى
از كشورهاى غربى ماند. طورى حرف زدند و عمل كردند كه مسلمانهاى بيگناه و بىخبر را
كه شهروندان خود آنها بودند، در معرض تهمت قرار دادند و بالاتر از آن، اسلام و
خورشيد معرفت و نورانيّت و صفا و رحمت را مورد تهمت قرار دادند. علىاىّحال امروز
بشريت محتاج اسلام است.
در مورد قضايايى كه در منطقهى ما اتّفاق مىافتد، نكات مهمى وجود دارد كه خوب است
دنياى اسلام به آنها توجّه كند. دو اتّفاق مهم در حال رخ دادن است: يك اتفاق كه
بسيار تلخ و خطرناك است، اين است كه با عملكرد و سياستهايى كه مسؤولان و
سياستمداران و قدرتمندان - عمدتاً امريكايى - اتّخاذ كردند، صلح منطقه و به احتمال
زياد صلح جهانى تهديد مىشود. اينها هميشه شعار صلح و طرفدارى از صلح را مىدهند،
اما عملاً صلح را تهديد مىكنند و دنيا را به جنگ مىكشانند. آيا مصلحت كمپانيهاى
اسلحهسازى اينطور ايجاب مىكند؟ آيا مصلحتهاى سياسىِ استعمارى و استكبارى
اينگونه ايجاب مىكند؟ آيا جهالتها و غرورها و بىتوجّهى به حقايق عالم اين وضع را
پيش مىآورد؟ همهى اينها محتمل است. آنچه كه واقعيت دارد و انسان در حرفهاى
مسؤولان كشورهاى قدرتمند - و عمدتاً مسؤولان امريكايى - مىشنود، حرفهاى تهديد
كنندهاى است. اينها صلح را تهديد مىكنند؛ دنيا را به جنگ تهديد مىكنند. جنگ بين
چه كسانى؟ جنگ بين فرقهها؟ جنگ بين كشورها؟ جنگ بين ظالم و مظلوم؟ همهى اينها
محتمل است.
اسم صلح تكرار مىشود. همهجا شعار مىدهند كه ما صلح مىخواهيم. در مذاكرات سياسى،
مرتّب صلح را مطرح مىكنند؛ اما در عمل آتش جنگ را برمىافروزند! اين حادثه،
حادثهاى بسيار مهمّ و تلخ است. همه جا تهديد به جنگ، تلخ است؛ اما وقتى يك بهانهى
غيرمنطقى به دنبال يك جنگ باشد، بسيار تلختر و سنگينتر است. منطق امريكا براى حمله
به افغانستان، منطق بسيار ضعيفى است. هيچ كس را در دنيا قانع نكرد؛ حتّى
سياستمدارهايى كه طرفدار امريكا هستند، تصريح كردند كه قانع نشدند.
اين چه منطقى است كه ما بگوييم چون در كشورى متّهمانى وجود دارند، پس به اين كشور
بايد حمله كرد! آن متّهمان در كوهها، غارها و نقاط نامعلومند؛ اما اين آتشها بر سر
كسانى فرود مىآيد كه هيچگونه اتّهامى در اين مسأله ندارند. اين واقعيتى است. از
اين ظلم بالاتر چيست؟
اينها پيكر امّت اسلامى را مجروح كردند. حقيقتاً امروز دنياى اسلام، دردمند و
داغدار است. اين قضيهى افغانستان است، آن هم قضيهى فلسطين. امروز متأسفانه
صهيونيستها از همين حادثه هم سوء استفاده مىكنند و فشارها را بر مردم مظلوم
فلسطين، مضاعف كردهاند.
اتّفاق ديگرى كه در حال رخ دادن است - كه آن هم عمدتاً به دست امريكاييها و بعضى
همكارانشان است - اين است كه تمدّن غرب، حقيقت و هويّت خود را نشان مىدهد و
تجربهاى براى بشريّت به وجود مىآورد. جنگها تمام مىشوند، اما تجربهها مىمانند.
حوادث بزرگ، براى ملتها درس دارند. اين درس در سينه و حافظهى زوالناپذير بشريّت
خواهد ماند كه تمدّنى با اين زرق و برق و با اين همه ادّعا، اينطور در بوتهى
امتحان، ناموفّق از آب درآمد. در كارى كه اينها مىكنند، جنگافروزى و ظلم و
بىعدالتى و غرور و سرمستى و رفتارهاى غيرخردمندانه وجود دارد. به راه انداختن جنگ،
تهديد كردن صلح، كشتن مردم بىدفاع، مصرف كردن سرمايههاى زياد براى آتشافروزى، آن
هم به يك بهانهى غيرقابل اعتماد؛ اينها تجربههاى يك تمدّن است. اين را شما تطبيق
كنيد با تمدّن اسلامى كه وقتى در زمان خلفاى راشدين، مسلمانها مناطق غرب دنياى
اسلام - يعنى مناطق روم و سوريهى فعلى - را فتح كردند، با يهودى و مسيحىشان چنان
رفتارى كردند كه بسيارى از آنها به خاطر رفتار مسلمانان به اسلام گرويدند. در همين
كشور ما، ايران، بسيارى از مردم بدون مقاومت تسليم شدند؛ چون مروّت و رحمت و مداراى
مسلمانها را با دشمنان مشاهده كردند؛ بنابراين خودشان آمدند مسلمان شدند. در روم -
آنچنان كه در تاريخ نوشته شده است - وقتى مسلمانها آمدند، يهوديها گفتند:
«والتّوراة»؛ قسم به تورات، ما در طول زندگى خود، مثل امروز، روز خوشى را نديده
بوديم. حكومت مسيحى بود و بر آنها ستم روا مىداشت؛ وقتى اسلام آمد، عطوفت اسلامى
را احساس كردند. اينهاست كه در تاريخ مىماند؛ اينهاست كه جهتگيرىِ تاريخ را مشخص
مىكند؛ اينهاست كه ماندگارىِ يك فكر و تمدّن و فرهنگ را تضمين مىكند.
اينها اينگونه جنگافروزى مىكنند و من نمىدانم آيا هدفشان جنگيدن با اسلام و
مسلمانهاست!؟ يك وقت، دو سه سال قبل از اين، يك سياستمدار برجستهى غربى در تهران
جملهاى با اين مضمون به من گفت كه ما قصد ايجاد جنگ بين اسلام و مسيحيّت نداريم!
من گفتم مگر چنين صحبتى هست؟! چرا بايد اسلام و مسيحيّت با همديگر بجنگند؟ بنا بر
اين نيست كه اديان و مذاهب در دنيا با هم جنگ داشته باشند؛ در كنار هم زندگى
مىكنند. بعد به او گفتم شما اروپاييها دم از صلح مىزنيد، اما بزرگترين جنگهاى
دنيا را شما راه انداختيد. در طول مدت چند دهه، دو جنگ جهانى را شما راه انداختيد و
جنگيديد. البته تبعاتش شامل حال ما مسلمانها هم شد، ليكن شما اهل جنگ بوديد. به اين
ترتيب، ما مسلمانها بناى بر جنگ نداريم. من از خودم سؤال مىكنم؛ آيا اينكه مطرح
بشود «مسألهى جنگ اسلام و مسيحيّت»، سياستى است كه طرّاحانِ پشت پردهى بسيارى از
قضاياى جهانى نشستهاند و آن را طرّاحى كردهاند؟ اگر اين باشد، براى دنيا تهديد
بزرگى است. اين، آن لكّهى ننگى است كه از دامان غرب هرگز پاك نخواهد شد.
امروز دنيا مثل هميشه به آرامش و صلح و امنيّت احتياج دارد. يكى از نيازهاى اساسى
بشر، صلح است. البته ما همواره گفتهايم كه صلح بايد با عدالت همراه باشد. براى يك
ملت، صلحِ تحميلى و غيرعادلانه، از جنگ هم بدتر است. بشر به امنيّت و صلح احتياج
دارد. هركس اين را تهديد كند، بشريّت را تهديد كرده است. امروز كسانى كه صلح را
تهديد مىكنند، بشريّت را تهديد مىكنند.
جامعهى اسلامى بايد به فكر خود باشد. امروز دنياى اسلام بايد به طور جدّى نسبت به
سرنوشت خود فكر كند. اختلافات را كنار بگذارند؛ روى نقاط وحدت - كه همان عظمت امّت
اسلامى است و همه اين را مىخواهند - برنامهريزى و تفاهم و تلاشِ مشترك كنند.
امروز تقريباً يكونيم ميليارد نفر مسلمان در دنيا هست. اين همه كشورهاى اسلامى،
اين همه سرمايههاى عظيم؛ اينها نبايد در خدمت سرنوشت امّت اسلامى واقع شود؟ اين
نيازِ امروز است. تهديدها و جفاها و ظلمهايى را كه به هر بهانهاى به گوشه و كنار
دنياى اسلام مىشود، مىبينيد. اين، وظيفهى بزرگى را بر دوش همهى مسلمانان
مىگذارد. ما هيچ كس را به آتشافروزى و جنگ دعوت نمىكنيم؛ ما همه را به صلح و
آرامش و رفتارهاى عاقلانه دعوت مىكنيم. ما كمكِ به آتشافروزىاى كه امروز در
افغانستان وجود دارد، كمكِ به بشريّت نمىدانيم؛ آتشافروزى عليه مصالح بشريت است.
هرگونه كمكى به اين آتشافروزى، برخلاف و ضدّ مصالح بشريّت و بخصوص امروز بر خلاف
مصالح امّت اسلامى است.
اميدواريم خداوند متعال همهى ما را هدايت و دستگيرى كند و در راه راست، ما را
ثابتقدم بدارد. انشاءاللَّه امّت اسلامى را روزبهروز عزيزتر و سربلندتر كند؛
كشورهاى اسلامى را هرچه بيشتر به هم نزديك و مهربان كند؛ و شرّ اشرار و ستمگران را
از سر امّت اسلامى - بخصوص مردم مظلوم افغانستان و مردم مظلوم فلسطين - كوتاه كند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
45) علق: 1
46) نحل: 125
47) بحارالانوار/ ج 70/ 372
48) انبياء: 107
49) انفال: 61