بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
اوّلاً به همه حضّار عزيز، اين عيد بسيار بزرگ و اين روز نورانى و اين خاطره فراموش نشدنى و بى نظير تاريخ بشرى را -كه ولادت حضرت صدّيقه طاهره سلام اللَّه عليها است - تبريك عرض مى كنم. ان شاءاللَّه اين عيد بر شما مبارك باشد و همه شما منظور نظرِ بانوى دو عالم - اين برجسته ترين چهره زن در تاريخ بشر و برترين بنده خدا - قرار گيريد و از شما قبول كنند. از دوستان عزيزى هم كه برنامه اجرا كردند - چه مدّاحان عزيز، چه شعراى عزيز - و همچنين از كسانى كه اين همخوانىِ بسيار خوب و خوش مضمون و خوش آهنگ را اجرا كردند، صميمانه تشكّر مى كنيم.
امروز مثل خيلى از دورانهاى ديگر تاريخ، ما - جريان ولايت و دوستداران ائمّه عليهم السّلام - به تبيين احتياج داريم؛ گفتن، بيان كردن، روشن كردن و حقايق را در معرض بينايى و دانايى انسانها قرار دادن. اگر اهميتِ تبيين نبود، امام صادق عليه السّلام شاعرى مثل «كُميْت» را آن گونه مورد عنايت قرار نمى داد؛ يا امام هشتم عليه السّلام «دِعبل» را؛ يا امام چهارم عليه السّلام «فرزدق» را. شعراى معروفى كه شما اسمهايشان را شنيده ايد - مثل فرزدق، كُميْت و ديگران - اينها سلمان زمان خودشان نبودند؛ اينها در مقايسه با اصحاب عالى مقام ائمّه، خيلى متوسّط بودند. نه معرفتشان به قدر معرفت «زراره» و «محمدبن مسلم» و امثال اينها بود؛ نه فعّاليتشان در محيط اهل بيت زياد بود. اما شما مى بينيد امام از اينها تجليلى مى كند كه از خيلى از اصحاب بزرگوار خودش نمى كند؛ چرا؟ به خاطر تبيين. چون اينها در يك جا حرفى زدند و نكته اى را روشن كردند كه مثل خورشيدى بر ذهنها و دلها تابيده و حقيقتى را براى مردم روشن كرده است.
اين كه فرمودند: «من قال فينا شعراً و بكى أو أبكى وجب له الجنّة» - كسى شعرى درباره ما بگويد و چشمى رابگرياند، بهشت بر او واجب مى شود - معنايش چيست؟ معنايش اين است كه بهشت را ارزان كرده اند؟ بهشتى كه اين همه بايد عبادت كرد تا به آن رسيد، آيا آن را اين طور دم دستى كرده اند؟ يا نه؛ آن كار، آن شعر گفتن و تسخير دل با آن شعر و انتقال يك مطلب در آن روز، آن قدر مهم بوده كه به خاطر آن اهميت، جا داشته است كه در مقابل يك بيت شعرى كه اين گونه تأثير مى گذارد، بهشت را به او وعده دهند. هر وقت شعر شما اين اثر را داشته باشد، بدون بروبرگرد، همان وعده بهشت در مقابلش وجود دارد. اين يك محاسبه ى كاملاً منطقى و روشن است.
در زمان ما كه شما مى خواهيد شعر بگوييد يا شعر بخوانيد و مايليد در مقابلش اجر و منزلت «دِعبل» و «فرزدق» را هم داشته باشيد، راهش چيست؟ راهش اين است كه همان خلأيى را كه آن روز «دِعبل» يا «فرزدق» يا «كُميْت» يا بقيه شعراى اهل بيت با شعر خود پُر مى كردند، پُر كنيد. اين مطلبى است كه من هميشه به مدّاحان و شعراى عزيز مذهبى تذكّر داده ام.
شما مدّاحان عزيزى كه اين جا هستيد - جمعى از جماعت حاضر، يا مدّاحيد يا شوق مدّاحى داريد؛ احتمالاً بعضى از جوانها در آينده مدّاحان بسيار خوبى هم بشوند - بدانيد كه مدّاحى و ستايشگرىِ ائمّه عليهم السّلام در حقيقت ستايشگرى نيكى و معنويت و جهاد است؛ ستايشگرى خورشيد امامت و ولايت است؛ خورشيد حقيقتى كه سعى شد آن را بپوشانند؛ اما همين زبانهاى گويا نگذاشتند. نه فقط مدّاحان و شعرا نگذاشتند، بلكه همه كسانى كه در راه معرفت دينى كار كرده اند و همه دلهاى فروزنده از محبّت اهل بيت عليهم السّلام در اين سيزده، چهارده قرن، نگذاشتند اين خورشيد پوشيده بماند. روزبه روز ابرها را از مقابل آن خورشيد، بيشتر كنار زدند تا امروز به اين جا رسيده ايم. اين كار بايد ادامه پيدا كند و حقايق اهل بيت عليهم السّلام روشن شود.
مدّاحىِ رايج در بين ما، يك حرفه دو جانبه است؛ فقط آوازه خوانى و شعرخوانى نيست؛ تركيب هنرمندانه اى از اين دو مقوله است. البته من نمى دانم اين شيوه از چه زمانى باب شده؛ از زمان صفويّه است، از قبل از اوست، از بعد از اوست. به هرحال امروز در جامعه ما رواج دارد. صداى خوش، آهنگ مناسب و شعر، سه ركن كار است. خودِ اين شعر هم دو بخش دارد: يك بخش لفظ، يك بخش مضمون. اگر چهار پايه اصلىِ مدّاحى - يعنى صداى خوش، آهنگ درست، لفظ خوب و مضمون حقيقى متناسب با نياز - كامل باشد، بهترين وسيله تبيين است و تأثيرش از منبر و درس فقهى اى كه ما مى گوييم بيشتر است. صوت و آهنگ به وسيله خود آقايان مدّاحان تأمين مى شود؛ اما لفظ و معنا بايد به وسيله ى شاعر تأمين شود. بعضى از الفاظ، زيبا و پُرطمطراقند؛ اما حاصلى ندارند و چيزى از آنها دست مستمع را نمى گيرد. بعضى از معانى،خوب و بلندند؛ اما با الفاظ رسايى بيان نمى شوند. اينها همه مى شود عيب. كسى كه مدّاحى مى كند، بايد خودش را در روى منبر ببيند و مستمعان را كسانى مشاهده كند كه مى خواهند از او چيزى بياموزند. با اين نيّت و انگيزه پشت تريبون يا منبر مدّاحى قرار گيرد.
صداى بعضى از آقايانِ مدّاحان خوب است، ولى با خواندن آنها انسان چيزى ياد نمى گيرد؛ اما بعضى نه؛ وقتى شعر مى خوانند، معرفتى را به ما مى آموزند. آنچه كه مى آموزيم، بهترينش آن چيزى است كه ما به آن نياز داريم. گاهى كلمات مدح آميزى از ائمّه عليهم السّلام پشت سر هم مى آوريم كه نه درست مستمع به عمق اين كلمات مى رسد، نه با فهميدن آن كلمات چيزى بر معرفت او اضافه مى شود. اينها ارزش چندانى ندارد. اما گاهى مدّاحى كه شعر مى خواند، درس فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها، درس اميرالمؤمنين و درس امام حسين عليهماالسّلام را به ما منتقل مى كند؛ در نتيجه راه ما روشن مى شود. اين بسيار ارزش دارد. ما بايد بدانيم كه اگر فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها امروز در بين ما ظاهر مى شدند و يك ساعت، دو ساعت و يا يك روز در بين مردم مى آمدند، ما را به چه چيزى امر مى كردند؟ انگشت اشاره به كدام راه از راههايى كه در مقابل ما گشوده است، دراز مى كردند و به ما مى گفتند كه از اين راه برويد؟ ما بايد آن را دنبال كنيم و در تبيين و تعليم و معرفتى كه مى خواهيم به مستمع بدهيم، آن را ملاحظه كنيم و نياز زمان را پُر كنيم.
نكته ديگرى كه بعضى از آقايان بحق اشاره كردند، اين است كه از برخى تعبيرات درباره ائمّه عليهم السّلام نبايد استفاده كرد؛ اينها سبك است. براى فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها - آن موجود قدسىِ والا، آن انسان برتر و آن معلّم بشر - از آن تعبيرى كه هر شاعرى - چه شاعر درست وحسابى گوى و چه شاعر هرزه گوى - براى محبوب و معشوق خودش ذكر مى كند، نبايد استفاده كرد؛ بايد از تعبيرات متناسبى استفاده كرد. اعتقاد من اين است كه اگر شعراى عزيز ما - همچنان كه امروز خوشبختانه، هم در سرود دستجمعى و هم در بعضى از شعرهايى كه قبلاً آقايان خواندند، همين معنا انصافاً تأمين شده است - لفظ و معنا را براى بيان معرفتى كه امروز جامعه ما نياز دارد تا از مكتب فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها تعليم بگيرد، به كار گيرند و آن را مدّاح با صداى خوش و آهنگ مناسبِ با اين كار عرضه كند، يكى از بهترين انواع تبليغ و ترويج صورت گرفته است؛ يعنى همان «دعبل» و «فرزدق» و «كُميْتِ» تاريخ در اين جا ظهور و تجلّى پيدا كرده است. ارزش، همان ارزش خواهد بود و مى تواند اجرهاى بزرگ الهى را به دنبال خود داشته باشد.
امروز خوشبختانه اقبال مردم به اين حرفه و هنرِ چند پهلو و چندجانبه زياد است. جوانان در تهران و شهرستانها به جلسات مدّاحى علاقه و توجّه دارند. اين، مسؤوليت شما آقايان مدّاح را مضاعف مى كند. مبادا پانصد نفر، هزار نفر، گاهى ده هزار نفر در جلسه اى جمع شوند و يك ساعت براى آنها نغمه سرايى شود؛ اما چيزى به آنها داده نشود. شما در اين يك ساعت مى توانيد نكات زيادى را با شعر خوب منتقل كنيد. البته شعر خوب - همان طور كه گفتيم - تنها شعرى نيست كه معانىِ خوبى دارد؛ بلكه بايد شعر هنرمندانه باشد و الفاظ خوب و كلمات مناسب هم در آن به كار رفته باشد.
اميدواريم كه ان شاءاللَّه خداى متعال همه شما را مشمول لطف و رحمت خودش قرار دهد و منظور نظر حضرت زهرا سلام اللَّه عليها و مشمول توجهات حضرت بقيةاللَّه ارواحنافداه باشيد. والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
اوّلاً به همه حضّار عزيز، اين عيد بسيار بزرگ و اين روز نورانى و اين خاطره فراموش نشدنى و بى نظير تاريخ بشرى را -كه ولادت حضرت صدّيقه طاهره سلام اللَّه عليها است - تبريك عرض مى كنم. ان شاءاللَّه اين عيد بر شما مبارك باشد و همه شما منظور نظرِ بانوى دو عالم - اين برجسته ترين چهره زن در تاريخ بشر و برترين بنده خدا - قرار گيريد و از شما قبول كنند. از دوستان عزيزى هم كه برنامه اجرا كردند - چه مدّاحان عزيز، چه شعراى عزيز - و همچنين از كسانى كه اين همخوانىِ بسيار خوب و خوش مضمون و خوش آهنگ را اجرا كردند، صميمانه تشكّر مى كنيم.
امروز مثل خيلى از دورانهاى ديگر تاريخ، ما - جريان ولايت و دوستداران ائمّه عليهم السّلام - به تبيين احتياج داريم؛ گفتن، بيان كردن، روشن كردن و حقايق را در معرض بينايى و دانايى انسانها قرار دادن. اگر اهميتِ تبيين نبود، امام صادق عليه السّلام شاعرى مثل «كُميْت» را آن گونه مورد عنايت قرار نمى داد؛ يا امام هشتم عليه السّلام «دِعبل» را؛ يا امام چهارم عليه السّلام «فرزدق» را. شعراى معروفى كه شما اسمهايشان را شنيده ايد - مثل فرزدق، كُميْت و ديگران - اينها سلمان زمان خودشان نبودند؛ اينها در مقايسه با اصحاب عالى مقام ائمّه، خيلى متوسّط بودند. نه معرفتشان به قدر معرفت «زراره» و «محمدبن مسلم» و امثال اينها بود؛ نه فعّاليتشان در محيط اهل بيت زياد بود. اما شما مى بينيد امام از اينها تجليلى مى كند كه از خيلى از اصحاب بزرگوار خودش نمى كند؛ چرا؟ به خاطر تبيين. چون اينها در يك جا حرفى زدند و نكته اى را روشن كردند كه مثل خورشيدى بر ذهنها و دلها تابيده و حقيقتى را براى مردم روشن كرده است.
اين كه فرمودند: «من قال فينا شعراً و بكى أو أبكى وجب له الجنّة» - كسى شعرى درباره ما بگويد و چشمى رابگرياند، بهشت بر او واجب مى شود - معنايش چيست؟ معنايش اين است كه بهشت را ارزان كرده اند؟ بهشتى كه اين همه بايد عبادت كرد تا به آن رسيد، آيا آن را اين طور دم دستى كرده اند؟ يا نه؛ آن كار، آن شعر گفتن و تسخير دل با آن شعر و انتقال يك مطلب در آن روز، آن قدر مهم بوده كه به خاطر آن اهميت، جا داشته است كه در مقابل يك بيت شعرى كه اين گونه تأثير مى گذارد، بهشت را به او وعده دهند. هر وقت شعر شما اين اثر را داشته باشد، بدون بروبرگرد، همان وعده بهشت در مقابلش وجود دارد. اين يك محاسبه ى كاملاً منطقى و روشن است.
در زمان ما كه شما مى خواهيد شعر بگوييد يا شعر بخوانيد و مايليد در مقابلش اجر و منزلت «دِعبل» و «فرزدق» را هم داشته باشيد، راهش چيست؟ راهش اين است كه همان خلأيى را كه آن روز «دِعبل» يا «فرزدق» يا «كُميْت» يا بقيه شعراى اهل بيت با شعر خود پُر مى كردند، پُر كنيد. اين مطلبى است كه من هميشه به مدّاحان و شعراى عزيز مذهبى تذكّر داده ام.
شما مدّاحان عزيزى كه اين جا هستيد - جمعى از جماعت حاضر، يا مدّاحيد يا شوق مدّاحى داريد؛ احتمالاً بعضى از جوانها در آينده مدّاحان بسيار خوبى هم بشوند - بدانيد كه مدّاحى و ستايشگرىِ ائمّه عليهم السّلام در حقيقت ستايشگرى نيكى و معنويت و جهاد است؛ ستايشگرى خورشيد امامت و ولايت است؛ خورشيد حقيقتى كه سعى شد آن را بپوشانند؛ اما همين زبانهاى گويا نگذاشتند. نه فقط مدّاحان و شعرا نگذاشتند، بلكه همه كسانى كه در راه معرفت دينى كار كرده اند و همه دلهاى فروزنده از محبّت اهل بيت عليهم السّلام در اين سيزده، چهارده قرن، نگذاشتند اين خورشيد پوشيده بماند. روزبه روز ابرها را از مقابل آن خورشيد، بيشتر كنار زدند تا امروز به اين جا رسيده ايم. اين كار بايد ادامه پيدا كند و حقايق اهل بيت عليهم السّلام روشن شود.
مدّاحىِ رايج در بين ما، يك حرفه دو جانبه است؛ فقط آوازه خوانى و شعرخوانى نيست؛ تركيب هنرمندانه اى از اين دو مقوله است. البته من نمى دانم اين شيوه از چه زمانى باب شده؛ از زمان صفويّه است، از قبل از اوست، از بعد از اوست. به هرحال امروز در جامعه ما رواج دارد. صداى خوش، آهنگ مناسب و شعر، سه ركن كار است. خودِ اين شعر هم دو بخش دارد: يك بخش لفظ، يك بخش مضمون. اگر چهار پايه اصلىِ مدّاحى - يعنى صداى خوش، آهنگ درست، لفظ خوب و مضمون حقيقى متناسب با نياز - كامل باشد، بهترين وسيله تبيين است و تأثيرش از منبر و درس فقهى اى كه ما مى گوييم بيشتر است. صوت و آهنگ به وسيله خود آقايان مدّاحان تأمين مى شود؛ اما لفظ و معنا بايد به وسيله ى شاعر تأمين شود. بعضى از الفاظ، زيبا و پُرطمطراقند؛ اما حاصلى ندارند و چيزى از آنها دست مستمع را نمى گيرد. بعضى از معانى،خوب و بلندند؛ اما با الفاظ رسايى بيان نمى شوند. اينها همه مى شود عيب. كسى كه مدّاحى مى كند، بايد خودش را در روى منبر ببيند و مستمعان را كسانى مشاهده كند كه مى خواهند از او چيزى بياموزند. با اين نيّت و انگيزه پشت تريبون يا منبر مدّاحى قرار گيرد.
صداى بعضى از آقايانِ مدّاحان خوب است، ولى با خواندن آنها انسان چيزى ياد نمى گيرد؛ اما بعضى نه؛ وقتى شعر مى خوانند، معرفتى را به ما مى آموزند. آنچه كه مى آموزيم، بهترينش آن چيزى است كه ما به آن نياز داريم. گاهى كلمات مدح آميزى از ائمّه عليهم السّلام پشت سر هم مى آوريم كه نه درست مستمع به عمق اين كلمات مى رسد، نه با فهميدن آن كلمات چيزى بر معرفت او اضافه مى شود. اينها ارزش چندانى ندارد. اما گاهى مدّاحى كه شعر مى خواند، درس فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها، درس اميرالمؤمنين و درس امام حسين عليهماالسّلام را به ما منتقل مى كند؛ در نتيجه راه ما روشن مى شود. اين بسيار ارزش دارد. ما بايد بدانيم كه اگر فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها امروز در بين ما ظاهر مى شدند و يك ساعت، دو ساعت و يا يك روز در بين مردم مى آمدند، ما را به چه چيزى امر مى كردند؟ انگشت اشاره به كدام راه از راههايى كه در مقابل ما گشوده است، دراز مى كردند و به ما مى گفتند كه از اين راه برويد؟ ما بايد آن را دنبال كنيم و در تبيين و تعليم و معرفتى كه مى خواهيم به مستمع بدهيم، آن را ملاحظه كنيم و نياز زمان را پُر كنيم.
نكته ديگرى كه بعضى از آقايان بحق اشاره كردند، اين است كه از برخى تعبيرات درباره ائمّه عليهم السّلام نبايد استفاده كرد؛ اينها سبك است. براى فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها - آن موجود قدسىِ والا، آن انسان برتر و آن معلّم بشر - از آن تعبيرى كه هر شاعرى - چه شاعر درست وحسابى گوى و چه شاعر هرزه گوى - براى محبوب و معشوق خودش ذكر مى كند، نبايد استفاده كرد؛ بايد از تعبيرات متناسبى استفاده كرد. اعتقاد من اين است كه اگر شعراى عزيز ما - همچنان كه امروز خوشبختانه، هم در سرود دستجمعى و هم در بعضى از شعرهايى كه قبلاً آقايان خواندند، همين معنا انصافاً تأمين شده است - لفظ و معنا را براى بيان معرفتى كه امروز جامعه ما نياز دارد تا از مكتب فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها تعليم بگيرد، به كار گيرند و آن را مدّاح با صداى خوش و آهنگ مناسبِ با اين كار عرضه كند، يكى از بهترين انواع تبليغ و ترويج صورت گرفته است؛ يعنى همان «دعبل» و «فرزدق» و «كُميْتِ» تاريخ در اين جا ظهور و تجلّى پيدا كرده است. ارزش، همان ارزش خواهد بود و مى تواند اجرهاى بزرگ الهى را به دنبال خود داشته باشد.
امروز خوشبختانه اقبال مردم به اين حرفه و هنرِ چند پهلو و چندجانبه زياد است. جوانان در تهران و شهرستانها به جلسات مدّاحى علاقه و توجّه دارند. اين، مسؤوليت شما آقايان مدّاح را مضاعف مى كند. مبادا پانصد نفر، هزار نفر، گاهى ده هزار نفر در جلسه اى جمع شوند و يك ساعت براى آنها نغمه سرايى شود؛ اما چيزى به آنها داده نشود. شما در اين يك ساعت مى توانيد نكات زيادى را با شعر خوب منتقل كنيد. البته شعر خوب - همان طور كه گفتيم - تنها شعرى نيست كه معانىِ خوبى دارد؛ بلكه بايد شعر هنرمندانه باشد و الفاظ خوب و كلمات مناسب هم در آن به كار رفته باشد.
اميدواريم كه ان شاءاللَّه خداى متعال همه شما را مشمول لطف و رحمت خودش قرار دهد و منظور نظر حضرت زهرا سلام اللَّه عليها و مشمول توجهات حضرت بقيةاللَّه ارواحنافداه باشيد. والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته