بسماللهالرحمنالرحيم
سالگرد تشكيل بسيج مستضعفان، يادآور خاطرهي پرشكوه مجاهداتي است كه در دوران هشتسالهي جنگ تحميلي، زيباترين تابلوهاي ايثار و فداكاري همراه با نجابت و فروتني و توأم با شجاعت و رشادت را ترسيم كرده است; خاطرهي جوانمردان پاكدامن و غيوري كه شيران روز و زاهدان شب بودند و صحنهي نبرد با شيطان زر و زور را با عرصهي جهاد با نفس اماره به هم آميختند و جبههي جنگ را محراب عبادت ساختند; جواناني كه از لذات و هوسهاي جواني براي خدا گذشتند، و پيراني كه محنت ميدان جنگ را بر راحت پيرانهسر ترجيح دادند، و مرداني كه محبت زن و فرزند و يار و ديار را در قربانگاه عشق الهي فدا كردند; خاطرهي انسانهاي بزرگ و كمادعايي كه كمر به دفاع از ارزشهاي الهي بستند و از هيبت دروغين قدرتهايي كه براي حفظ فرهنگ و ارزشهاي جاهلي غرب به مصاف ارزشهاي الهي آمده بودند، نهراسيدند; خاطرهي صدها هزار جوانمرد روستايي و شهري، كاسب و كارگر، دانشجو و طلبه، پزشك و پرستار، مهندس و هنرمند، اداري و بازاري، پير و جوان كه عاشقانه به نداهاي مكرر امامشان و محبوبشان و سلسلهجنبان عشق مقدسشان ـ حضرت امام خميني(اعلياللهكلمته) ـ پاسخ گفتند و رو به خدا و پشت به دنيا كردند; برخي فوز شهادت يافتند و بعضي با اسارت و جراحت و نقص عضو آزمايش شدند و برخي جسم و جان مبارك خود را كه سرشار از فيض و نور شده بود، سالم و كامل به خانه برگرداندند، تا همچون ذخيرهيي براي دفاع در روز احتياج، و در خدمت اسلام و انقلاب و ميهن و ملت، از آن نگهداري كنند; "فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظرو ما بدلوا تبديلا".
هفتهي بسيج، همچنين سرشار از ياد و نام آن بزرگمرد جهانداري است كه نداي دعوتش همچون صلاي ربوبي در روز الست، فطرتها را مخاطب ميساخت و از اعماق جان بليگويان جواب ميگرفت; خود عاشق بود و عاشقانه سخن ميگفت; بندهي سلم خدا بود و دلها را سلم خود ميساخت; دردمندانه ميخروشيد و دردهاي مهلكي را كه افيون مخدر شيطانها از ياد آدميان برده و از درمان محروم ساخته بود، علاججويانه به احساس آنان برميگردانيد و به درمان نزديك ميساخت ...; ياد و نام امام خميني بزرگ كه خداوند فتحالفتوح تصرف دل هشياران اين ملت و خيل عظيمي از مسلمانان و مستضعفان جهان را نصيب او ساخته بود و او با اين سلاح الهي، قلعههاي تصرفناپذير استكبار را يكي پس از ديگري گشود و رأس استكبار ـ يعني امريكاي جهانخوار ـ را مرعوب ساخت و تخت امپراتوريهاي بيمنازع را متزلزل ساخت; مسلمانان جهان را بيدار كرد و هستههاي مقاومت اسلامي را با دم گرم و صداي اميدبخش خود متشكل ساخت; جمهوري اسلامي را پديد آورد و از لابلاي هزاران مانع و مزاحم و معارض، بسلامت به اوج اعتبار و قدرت رسانيد و خطرناكترين دشمنان آن ـ يعني سردمداران نظامهاي غربي ـ را بارها دچار ناكامي ساخت و متوليان نظامهاي شرقي را از موضعي استوار و مسلط، به بطلان انديشههاي مذهبستيز و انسانگريزشان هشدار داد، و هنوز يكسال از نامهي پيامبرگون و تاريخي او به رأس هرم قدرت دنياي شرق نگذشته، اكنون جهان شاهد فروپاشي نظامهاي ماركسيست در سراسر جهان است.
آري، رهبر كبير انقلاب اسلامي كه خود را بسيجي ميشمرد و بدان افتخار ميكرد، جهاني را در مقابله با استكبار و قدرتهاي ستمگر عالم بسيج كرد و خواب راحت را از چشم زورگويان زدود و نور اميد را كه كليد همهي پيروزيها و پيشرويهاست، در دل ملتها تابانيد. بيشك همهي دستگاههاي استكبار نيز به آساني نخواهند توانست بذري را كه او پاشيده، جمع كنند و بنايي را كه او پي افكنده، ويران سازند; اگرچه بشدت و قساوتي عنادآميز، با نتايج و ثمرات جهاد بزرگ او در مبارزه و معارضهاند.
در سالگرد بسيج، نكتهي مهمي كه بسيجيان و همهي ملت ايران بايد بدان توجه كنند، اين است كه قدرتهاي استكباري غرب، امروز در همهجا خود را با اسلام روبهرو ميبينند. آنان از اسلام احساس خطر ميكنند. آنان هر نشانهي اسلامخواهي را، طليعهي خطري جدي براي قدرت و منافع خود تلقي ميكنند. بديهي است كه اسلام ناب محمدي (صلياللهعليهواله) كه ظلم و فساد و انحطاط اخلاقي را در محيط زندگي بشر تحمل نميكند، براي نظامهايي كه بر پايهي ظلم و فساد و انحطاط بنا شدهاند، خطري حقيقي است. اين است كه همهي قدرتهاي شيطاني عالم، امروز در مصاف جلوههاي اسلام، از خشنترين روشهاي برخورد استفاده ميكنند و بديهيترين اصولي را كه تا كنون شعار دادهاند، زير پا ميگذراند.
در فلسطين اشغالي، مسلماناني كه بياعتنا به سازشكاريهاي خائنانه، با دست خالي به مبارزات حقطلبانه ادامه ميدهند، با روشهاي خشن و غير انساني سركوب ميشوند و زن و كودك و پيرشان به دست سربازان دستورگرفتهي صهيونيست شكنجه و تارومار ميشوند و از اينهمه مدعيان حقوق بشر از دولتهاي غربي صدايي برنميخيزد و امريكا و انگليس و برخي ديگر، حمايت عملي و تشويق زباني هم ميكنند!
در لبنان، علاوه بر اردوگاههاي آوارگان مظلوم فلسطيني، خانه و كاشانهي مسلمانان لبناني به وسيلهي جتهاي اسرائيلي بمباران ميشود و زن و مرد و پير و جوان رهگذر و غير نظامي به خاك و خون كشيده ميشوند و روحاني موجه و محترمي، نيمه شب به وسيلهي مزدوران صهيوني از خانهي خود ربوده ميشود، و از ميان اينهمه دولت غربي كه سالهاست محكوم كردن تروريسم و آدمربايي را ترجيعبند همهي حرفهاي خود قرار داده و به قصد كسب وجهه، مدام هر دولت مخالف منافع خود را بدان متهم ميدارند، حتي يك نفر هم در برابر اين حركتهاي زشت و وحشيانهي تروريستي، موضعي جدي نميگيرد و از اينكه دولتي اينطور قلدرانه به خانهي مردم كشوري ديگر بمب بريزد، يا از آن آدم بربايد، متأثر نميشود!
در بعضي كشورهاي اسلامي و در سايهي دولتهاي خودباخته در برابر غرب، خالصترين و غيورترين مسلمانان به چشم عناصر خرابكار نگريسته شده و با شدت و خشونت و با حبس و زجر و اعدام با آنان رفتار ميشود. در اروپا و در كشورهايي كه خود را مهد تمدن و دمكراسي ميشمارند، مسلمانان دچار تبعيض و حقكشي و حتي فشار و سركوب قرار ميگيرند و صريحا به جرم پايبندي به اسلام محكوم ميشوند.
آنچه در هفتههاي اخير در فرانسه و بعضي ديگر از كشورهاي اروپايي "جنگ روسري" ناميده شد، در واقع مبارزهي سراسيمه و ناشيانهيي از سوي سردمداران فرهنگ غربي با پديدههايي است كه آنان آن را جهش برقي از فرهنگ اسلام و نشانهي نفوذ روزافزون اسلام تلقي ميكنند و در مقابله با آن به قدري صبر و متانت را از دست ميدهند كه يكباره رؤساي كشور به مبارزهجويي در برابر چند دختربچهي متعبد و چند خانوادهي مقيد مسلمان ظاهر ميشوند! اينها همانهايند كه فرياد دفاع رياكارانهشان از آزاديها و تمايلات فردي، گوش دنيا را كر كرده است!
وقتي اعتراض عليه نويسندهيي است كه وقيحانه به مقدسات يك ميليارد مسلمان دشنام داده، آنان طرفدار آزادي بيان و عقيدهي فردي ميشوند; اما وقتي سخن از زن يا دختربچهي مسلماني است كه ميخواهد بر طبق عقيدهي مذهبي خود لباس بپوشد، ديگر آزادي فردي از ياد ميرود و همه چيز رنگ ديگري مييابد و هرگونه حركت ضد اخلاقي و ضد آزاديها و حقوق فردي، نام مبارزه با ارتجاع ميگيرد! اف باد بر رياكاران دروغگو و منافق!
در بسياري از كشورهاي اروپايي، اقليت مسلمان مورد آزار و تبعيض و تحقير قرار ميگيرد; اما آنها كه در همهي امور كشورهاي ديگر زير عنوان دفاع از حقوق بشر دخالت ميكنند و حتي از تحريك انگيزههاي قومي و مذهبي در مواردي كه لازم بدانند، ابا نميكنند، كمترين اشارهيي به حق تضييعشدهي اين مظلومان نكرده، با سكوت و احيانا عمل خود، به ستمي كه بر مسلمين ميرود، مهر تأييد ميزنند. در برخي كشورهاي آسيايي هم اقليتهاي بزرگ مسلمان دچار همين سرنوشتند و چنانكه همه ميدانند، امروز جامعهي مسلمين هند با ستمي وسيع و بيمهار روبهروست.
در نقاط مختلف جهان، دشمنان اسلام به مساجد ـ كه پايگاه حريت انسان و جايگاه رابطهي او با خدا و مركزي براي كسب آگاهي از شيطنتهاي شياطين زر و زور است ـ با بغض و كينهيي عميق مينگرند و تا آنجا كه بتوانند، با وجود و حضور و فعاليت آنها ستيزه ميكنند. هماكنون مسجدالاقصي، قبلهي دوم مسلمين ـ كه بحمدالله پايگاه بيداري و مبارزه نيز شده است ـ مورد جسارت صهيونيستهاي پليد قرار گرفته، و در فرانسه و هند نيز مسجد در معرض اهانت و تخريب واقع شده است.
مجموع اين حوادث و نظاير فراوان آن، بروشني اين حقيقت هشداردهنده را مجسم ميسازد كه امروز قدرتمداران عالم و ادارهكنندگان نظام سلطه در جهان، اسلام را خطري بزرگ ميشمارند و تجديد حيات اسلام ناب محمدي (صلياللهعليهواله) را در ايران، نه تنها براي منافع منطقهيي، بلكه براي منافع جهاني خود كه عملا در حفظ و استقرار نظام سلطه ـ يعني تقسيم كشورهاي جهان به سلطهگر و سلطهپذير ـ متبلور شده است، تهديدي جدي به حساب ميآورند، و بر اين اساس با همهي توان خود به مصاف اسلام آمده، و بيش از همه با سرچشمهي اميدبخش اين فيض الهي ـ يعني انقلاب پيروز اسلامي و نظام مقدس اسلامي در ايران ـ دشمني و عناد ميورزند.
دانستن اين حقيقت و توجه به ابعاد گوناگون آن، هوشياري و عزم و جديت عموم ملت ايران و مسلمانان جهان را در چگونگي مقابله با توطئههايي كه از سوي دشمن طراحي ميشود، طلب ميكند. ملت ما البته در طول دهسالهي گذشته با انواع توطئههاي دشمنان آشنا شده و با آنها دست و پنجه نرم كرده و بحمدالله بر بيشتر آنها فايق هم شده است; و سنت مسلم الهي آن است كه در چنين ميداني ـ در ميداني كه ملتي مؤمن و انقلابي و برحق و هوشيار و بااراده، در آن با دشمناني مادي و زورگو و نابحق و شيطانصفت مبارزه ميكند ـ پيروزي از آن جبههي حق است كه از كمك خدا و ارادهي راسخ و روح فداكاري برخوردار است; و اين همان چيزي است كه ما در طول سالهاي قبل و بعد از انقلاب تا امروز تجربه كردهايم; و همان چيزي است كه در سراسر تاريخ نبوتها تحقق يافته و قرآن بارها از آن خبر داده است.
ولي شرط پيروزي، اتكال و اعتماد به خدا، هوشيار و جدي و آماده بودن، حفظ وحدت، و فريب تبليغات دشمن را نخوردن است. امروز يكي از تلاشهاي دشمنان صرف آن ميشود كه نور اميد را در دل ملت ما خاموش كنند و آنان را به اوضاع كشور و به دستاندركاران و مجريان امور بدبين سازند. فاصلهيي كه دشمنان ملت مايلند ميان ملت و دولت به وجود آيد، همان چيزي است كه اگر خداي نخواسته موفق شوند، دست آنان و ايادي حقير و رياكار و خبيث آنان در داخل را براي ضربهزدن به كشور و انقلاب باز خواهد كرد. اين، هدف هميشهي دشمن بوده و هست; و لذا اصرار هميشهي امام فقيد و عظيم آن بود كه پيوند ميان ملت و مجريان امور مستحكمتر شود.
در دوران سازندگي، اگر دولت بتواند مشكلات ناشي از جنگ تحميلي هشتساله و نيز مشكلات تحميل شده از سوي دشمنان خارجي را برطرف ساخته و نظام اسلامي را پاسخگوي نيازهاي مادي و معنوي ملت بسازد ـ كه به خواست خدا و دعاي حضرت ولياللهالاعظم (ارواحنافداه) خواهد توانست ـ بزرگترين ضربه بر استكبار جهاني وارد خواهد آمد كه همواره ميخواسته نظام اسلامي را ناتوان از ادارهي صحيح و كامل كشور معرفي كند و به همين منظور هم جنگ و ديگر مشكلات را بر كشور ما تحميل ميكرده است. پس، پيروزي شما ملت رشيد در امر بازسازي، به معناي ناكامي استكبار و پيروزي انقلاب است، و اين مقصود جز با همكاري صميمانه و همهجانبهي مردم و صبر و عزم انقلابي آنان ممكن نيست. لذا به همان اندازه كه دشمن بر جدايي ميان قشرهاي مردم و بالخصوص ميان مردم و مسؤولان اصرار ميورزد، ملت بايد بر همكاري و همدلي ميان قشرهاي مردم و بالخصوص ميان دولت و ملت اصرار داشته باشند و با هوشياري تمام، القائات موذيانهي دشمنان را شناخته، در جهت مقابل آن حركت كنند.
اكنون براي تذكر و توجه عموم ملت عزيز، نكاتي را به اختصار يادآور ميشوم:
1) بسيج براي دفاع از كشور اسلامي و انقلاب اسلامي به وجود آمد. آمادگي براي دفاع، امروز و هميشه يك وظيفهي اسلامي و انقلابي و ملي است. بنابراين، نيروي مقاومت بسيج بايد كار جذب و سازماندهي بسيجيان عزيز را با برنامهريزي صحيح ادامه دهد و تشكيل ارتش بيستميليوني را ميسور و عملي سازد.
مسؤولين محترم دولتي و قضايي نيز موظفند ضمن كمك به اجراي برنامههاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در تكميل و تقويت ارتش بيست ميليوني، مشكلات آحاد بسيجي در دستگاههاي دولتي را به شكل ويژه حل كرده، عزيزاني را كه با عرضه كردن جان خود از انقلاب و كشور حراست كردهاند، با توسل به روشهاي معمول اداري و كاغذبازيهاي رايج آزرده نكنند و خداي نخواسته موجب دلسردي اين پشتوانههاي اطمينانبخش انقلاب و كشور نشوند. چنين رفتاري از هر يك از مأموران اجرايي و قضايي، تخلف و موجب مؤاخذه است.
2) امروز بسيج عناصر مؤمن و فداكار، علاوه بر دفاع مسلحانه از كشور و انقلاب، بايد سازندگي كشور را نيز هدف ديگر خود قرار دهد. امروز، روزي است كه همهي نيروها بايد همهي سرمايههاي علمي، فكري، تخصصي، تجربي، مادي و معنوي خود را همچون بسيجيان ميدان جنگ، پشت سر دولت به ميدان سازندگي وارد كنند; دولت به شكل بسيجي عمل كرده و نيروهاي كارآمد بسيجي را به حضور در ميدان سازندگي تشويق كند و با برنامهريزي جامع، جايگاه هر قشر و هر فردي را در جهاد بازسازي كشور معين كند، و آحاد مردم نيز با ترجيح مصلحت سازندگي بر مصالح شخصي، فداكارانه در اين ميدان مجاهدت كنند.
3) ما همانطور كه در جنگ جدي و مصمم بوديم، در رعايت آتشبس و حركت به سمت صلحي پايدار نيز جدي و مصمميم; ليكن روند مذاكرات نشان ميدهد كه رژيم عراق آمادهي قبول حق نيست و در پشت ميز مذاكره نيز با همان روحيهي تجاوزطلبي ميدان جنگ سخن ميگويد. لذا علاوه بر ارتش و سپاه، بسيجيان سلحشور و هستههاي مقاومت نيز بايد همواره آماده و هوشيار باشند، تا در صورت لزوم، به وظيفهي دفاع مقدس قيام كنند.
4) وحدت عمومي مردم، مظهر فضل الهي و پربركتترين سرمايهي ملت ماست. همه بايد سعي بر حفظ اين سرمايه داشته باشند و به هيچكس اجازه داده نشود كه با پراكندن بذر اختلاف و عداوت، اين موهبت الهي و اين سرمايهي بيبديل را به آتش بكشد. اختلاف سليقه و نظر سياسي و اقتصادي و اختلاف در تشخيص مصالح، ميان برادراني كه در اصول انقلاب و اسلام همدل و همفكرند، نبايد به خصومت و تنازع و كشمكش بينجامد.
5) همهي آحاد ملت عزيز را به روح خوشبيني برادرانه ميان برادران، و سوءظن هوشيارانه نسبت به بيگانگان و دشمنان دعوت ميكنم. اگر تبليغات استكبار سعي بر ايجاد فضاي سوءظن و بددلي در داخل كشور دارد، ما بايد عليرغم خواست و از روي سوءظن به او، هر گمان بد نسبت به برادران اسلامي و انقلابي خود را از دل و از فضاي جامعه بزداييم. مخصوصا گويندگان و نويسندگان و آنان كه در خود شايستگي آن را ميبينند كه با مردم و براي مردم سخن بگويند، بايد مراقب باشند كه به سود استكبار و همزبان با تبليغات استكباري، فضاي زندگي مردم را به بدبيني و بددلي آلوده نكنند، و نواي اميد و نشاط سردهند.
6) تبليغات امريكايي و همدستانشان ميخواهند القاء كنند كه در ايران، دوران جوشش انقلاب بسر آمده و انقلاب راه گذشتهي خود را تغيير داده است. عليرغم دشمن اعلام ميكنيم و همه بايد عملا و قولا نشان دهند كه انقلاب اسلامي راه مبارزه با ظلم و استكبار و فساد را رها نكرده و هرگز نخواهد كرد. اگر قلدران عالم، خوشخيالانه گمان ميكنند كه اين سنگر مظلومان و اين مدافع مستضعفان و اين پايگاه مبارزه با نظام سلطه و ظلم و استكبار جهاني، لحظهيي هدفهاي بزرگ خود را از ياد خواهد برد، سخت در اشتباهند.
ما همچنان و هميشه مدافع ملتهاي مظلوم و زير يوغ استكبار هستيم و خواهيم بود. ما همواره در كنار ملت مسلمان و مبارز و رشيد فلسطين، بر ضد صهيونيسم جنايتكار هستيم و خواهيم بود، و به برادران فلسطيني خود توصيه ميكنيم كه راه خدا ـ يعني مبارزه با دشمن غاصب و حاميانش ـ را با توكل و اعتماد به خدا و تا نابودي دولت صهيونيست غاصب ادامه دهند. ملت بزرگ و بسيجيان مؤمن و فداكار ما، دفاع از فلسطين را فريضهيي ديني ميشمارند ودر راه خدا هيچ هدفي را دستنيافتني نميدانند. ما همواره از حق ملت مظلوم افغانستان در برابر آنانكه با او به زور يا تزوير عمل كردهاند، دفاع خواهيم كرد و معتقديم ملت افغان كه با نثار خون هزاران شهيد توانسته نيروهاي بيگانه را از خانه خود بيرون براند، در سايهي توكل به خدا و قطع اميد از قدرتهاي مداخلهگر و كساني كه به آنان خدمت ميكنند، خواهد توانست نظام اسلامي مستقل از شرق و غرب و مبتني بر خواست و ارادهي ملت را در كشور خود مستقر نمايد. ما خود را همواره نسبت به ملت مقاوم و مظلوم لبنان كه دستخوش توطئهي مشترك صهيوني، ماروني، امريكايي است، داراي تكليف دانستهايم و خواهيم دانست. اين، راه ما و وصيت امام عظيمالشأن ما و دستور اسلام ماست و بدان همواره وفادار خواهيم ماند.
7) اينجانب از اينكه كساني ميكوشند تا در ميان مردم ما رسم تجملگرايي و اسراف و ولخرجي را شايع كنند، شديدا نگران و متأسفم; و از اينكه مردم فداكار و انقلابي ايران در امور شخصي به مصرفگرايي سوق داده شوند و قناعت انقلابي را از ياد ببرند، به خدا پناه ميبرم. آنان كه تجملات و زياديهاي غيرضرور و ولخرجمابانه را از روي بيدردي ناشي از وسعت و توانايي مالي انجام ميدهند، به خود آيند و به انفاق روي آورند; و آنانكه با سختي و تنگدستي، بر خود چنين چيزي را تحميل ميكنند، از اين امر خسارتبار دست بكشند. براي متمكنين، ميانهروي; و براي قشرهاي متوسط، قناعت در امور شخصي; و براي همه، تلاش و كار و توليد و رونق دادن به وضع عمومي، فريضهيي انقلابي و رسمي اسلامي است.
از خداوند توفيق همگان را در راه هدفهاي والاي انقلاب اسلامي عزيزمان درخواست ميكنم. به روان پاك امام و قائد بزرگمان درود ميفرستم و علو درجات شهداي عزيز، بويژه شهداي بسيج را از خداوند متعال مسألت ميكنم.
سيد علي حسيني خامنهاي
دوم آذر ماه 1368
سالگرد تشكيل بسيج مستضعفان، يادآور خاطرهي پرشكوه مجاهداتي است كه در دوران هشتسالهي جنگ تحميلي، زيباترين تابلوهاي ايثار و فداكاري همراه با نجابت و فروتني و توأم با شجاعت و رشادت را ترسيم كرده است; خاطرهي جوانمردان پاكدامن و غيوري كه شيران روز و زاهدان شب بودند و صحنهي نبرد با شيطان زر و زور را با عرصهي جهاد با نفس اماره به هم آميختند و جبههي جنگ را محراب عبادت ساختند; جواناني كه از لذات و هوسهاي جواني براي خدا گذشتند، و پيراني كه محنت ميدان جنگ را بر راحت پيرانهسر ترجيح دادند، و مرداني كه محبت زن و فرزند و يار و ديار را در قربانگاه عشق الهي فدا كردند; خاطرهي انسانهاي بزرگ و كمادعايي كه كمر به دفاع از ارزشهاي الهي بستند و از هيبت دروغين قدرتهايي كه براي حفظ فرهنگ و ارزشهاي جاهلي غرب به مصاف ارزشهاي الهي آمده بودند، نهراسيدند; خاطرهي صدها هزار جوانمرد روستايي و شهري، كاسب و كارگر، دانشجو و طلبه، پزشك و پرستار، مهندس و هنرمند، اداري و بازاري، پير و جوان كه عاشقانه به نداهاي مكرر امامشان و محبوبشان و سلسلهجنبان عشق مقدسشان ـ حضرت امام خميني(اعلياللهكلمته) ـ پاسخ گفتند و رو به خدا و پشت به دنيا كردند; برخي فوز شهادت يافتند و بعضي با اسارت و جراحت و نقص عضو آزمايش شدند و برخي جسم و جان مبارك خود را كه سرشار از فيض و نور شده بود، سالم و كامل به خانه برگرداندند، تا همچون ذخيرهيي براي دفاع در روز احتياج، و در خدمت اسلام و انقلاب و ميهن و ملت، از آن نگهداري كنند; "فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظرو ما بدلوا تبديلا".
هفتهي بسيج، همچنين سرشار از ياد و نام آن بزرگمرد جهانداري است كه نداي دعوتش همچون صلاي ربوبي در روز الست، فطرتها را مخاطب ميساخت و از اعماق جان بليگويان جواب ميگرفت; خود عاشق بود و عاشقانه سخن ميگفت; بندهي سلم خدا بود و دلها را سلم خود ميساخت; دردمندانه ميخروشيد و دردهاي مهلكي را كه افيون مخدر شيطانها از ياد آدميان برده و از درمان محروم ساخته بود، علاججويانه به احساس آنان برميگردانيد و به درمان نزديك ميساخت ...; ياد و نام امام خميني بزرگ كه خداوند فتحالفتوح تصرف دل هشياران اين ملت و خيل عظيمي از مسلمانان و مستضعفان جهان را نصيب او ساخته بود و او با اين سلاح الهي، قلعههاي تصرفناپذير استكبار را يكي پس از ديگري گشود و رأس استكبار ـ يعني امريكاي جهانخوار ـ را مرعوب ساخت و تخت امپراتوريهاي بيمنازع را متزلزل ساخت; مسلمانان جهان را بيدار كرد و هستههاي مقاومت اسلامي را با دم گرم و صداي اميدبخش خود متشكل ساخت; جمهوري اسلامي را پديد آورد و از لابلاي هزاران مانع و مزاحم و معارض، بسلامت به اوج اعتبار و قدرت رسانيد و خطرناكترين دشمنان آن ـ يعني سردمداران نظامهاي غربي ـ را بارها دچار ناكامي ساخت و متوليان نظامهاي شرقي را از موضعي استوار و مسلط، به بطلان انديشههاي مذهبستيز و انسانگريزشان هشدار داد، و هنوز يكسال از نامهي پيامبرگون و تاريخي او به رأس هرم قدرت دنياي شرق نگذشته، اكنون جهان شاهد فروپاشي نظامهاي ماركسيست در سراسر جهان است.
آري، رهبر كبير انقلاب اسلامي كه خود را بسيجي ميشمرد و بدان افتخار ميكرد، جهاني را در مقابله با استكبار و قدرتهاي ستمگر عالم بسيج كرد و خواب راحت را از چشم زورگويان زدود و نور اميد را كه كليد همهي پيروزيها و پيشرويهاست، در دل ملتها تابانيد. بيشك همهي دستگاههاي استكبار نيز به آساني نخواهند توانست بذري را كه او پاشيده، جمع كنند و بنايي را كه او پي افكنده، ويران سازند; اگرچه بشدت و قساوتي عنادآميز، با نتايج و ثمرات جهاد بزرگ او در مبارزه و معارضهاند.
در سالگرد بسيج، نكتهي مهمي كه بسيجيان و همهي ملت ايران بايد بدان توجه كنند، اين است كه قدرتهاي استكباري غرب، امروز در همهجا خود را با اسلام روبهرو ميبينند. آنان از اسلام احساس خطر ميكنند. آنان هر نشانهي اسلامخواهي را، طليعهي خطري جدي براي قدرت و منافع خود تلقي ميكنند. بديهي است كه اسلام ناب محمدي (صلياللهعليهواله) كه ظلم و فساد و انحطاط اخلاقي را در محيط زندگي بشر تحمل نميكند، براي نظامهايي كه بر پايهي ظلم و فساد و انحطاط بنا شدهاند، خطري حقيقي است. اين است كه همهي قدرتهاي شيطاني عالم، امروز در مصاف جلوههاي اسلام، از خشنترين روشهاي برخورد استفاده ميكنند و بديهيترين اصولي را كه تا كنون شعار دادهاند، زير پا ميگذراند.
در فلسطين اشغالي، مسلماناني كه بياعتنا به سازشكاريهاي خائنانه، با دست خالي به مبارزات حقطلبانه ادامه ميدهند، با روشهاي خشن و غير انساني سركوب ميشوند و زن و كودك و پيرشان به دست سربازان دستورگرفتهي صهيونيست شكنجه و تارومار ميشوند و از اينهمه مدعيان حقوق بشر از دولتهاي غربي صدايي برنميخيزد و امريكا و انگليس و برخي ديگر، حمايت عملي و تشويق زباني هم ميكنند!
در لبنان، علاوه بر اردوگاههاي آوارگان مظلوم فلسطيني، خانه و كاشانهي مسلمانان لبناني به وسيلهي جتهاي اسرائيلي بمباران ميشود و زن و مرد و پير و جوان رهگذر و غير نظامي به خاك و خون كشيده ميشوند و روحاني موجه و محترمي، نيمه شب به وسيلهي مزدوران صهيوني از خانهي خود ربوده ميشود، و از ميان اينهمه دولت غربي كه سالهاست محكوم كردن تروريسم و آدمربايي را ترجيعبند همهي حرفهاي خود قرار داده و به قصد كسب وجهه، مدام هر دولت مخالف منافع خود را بدان متهم ميدارند، حتي يك نفر هم در برابر اين حركتهاي زشت و وحشيانهي تروريستي، موضعي جدي نميگيرد و از اينكه دولتي اينطور قلدرانه به خانهي مردم كشوري ديگر بمب بريزد، يا از آن آدم بربايد، متأثر نميشود!
در بعضي كشورهاي اسلامي و در سايهي دولتهاي خودباخته در برابر غرب، خالصترين و غيورترين مسلمانان به چشم عناصر خرابكار نگريسته شده و با شدت و خشونت و با حبس و زجر و اعدام با آنان رفتار ميشود. در اروپا و در كشورهايي كه خود را مهد تمدن و دمكراسي ميشمارند، مسلمانان دچار تبعيض و حقكشي و حتي فشار و سركوب قرار ميگيرند و صريحا به جرم پايبندي به اسلام محكوم ميشوند.
آنچه در هفتههاي اخير در فرانسه و بعضي ديگر از كشورهاي اروپايي "جنگ روسري" ناميده شد، در واقع مبارزهي سراسيمه و ناشيانهيي از سوي سردمداران فرهنگ غربي با پديدههايي است كه آنان آن را جهش برقي از فرهنگ اسلام و نشانهي نفوذ روزافزون اسلام تلقي ميكنند و در مقابله با آن به قدري صبر و متانت را از دست ميدهند كه يكباره رؤساي كشور به مبارزهجويي در برابر چند دختربچهي متعبد و چند خانوادهي مقيد مسلمان ظاهر ميشوند! اينها همانهايند كه فرياد دفاع رياكارانهشان از آزاديها و تمايلات فردي، گوش دنيا را كر كرده است!
وقتي اعتراض عليه نويسندهيي است كه وقيحانه به مقدسات يك ميليارد مسلمان دشنام داده، آنان طرفدار آزادي بيان و عقيدهي فردي ميشوند; اما وقتي سخن از زن يا دختربچهي مسلماني است كه ميخواهد بر طبق عقيدهي مذهبي خود لباس بپوشد، ديگر آزادي فردي از ياد ميرود و همه چيز رنگ ديگري مييابد و هرگونه حركت ضد اخلاقي و ضد آزاديها و حقوق فردي، نام مبارزه با ارتجاع ميگيرد! اف باد بر رياكاران دروغگو و منافق!
در بسياري از كشورهاي اروپايي، اقليت مسلمان مورد آزار و تبعيض و تحقير قرار ميگيرد; اما آنها كه در همهي امور كشورهاي ديگر زير عنوان دفاع از حقوق بشر دخالت ميكنند و حتي از تحريك انگيزههاي قومي و مذهبي در مواردي كه لازم بدانند، ابا نميكنند، كمترين اشارهيي به حق تضييعشدهي اين مظلومان نكرده، با سكوت و احيانا عمل خود، به ستمي كه بر مسلمين ميرود، مهر تأييد ميزنند. در برخي كشورهاي آسيايي هم اقليتهاي بزرگ مسلمان دچار همين سرنوشتند و چنانكه همه ميدانند، امروز جامعهي مسلمين هند با ستمي وسيع و بيمهار روبهروست.
در نقاط مختلف جهان، دشمنان اسلام به مساجد ـ كه پايگاه حريت انسان و جايگاه رابطهي او با خدا و مركزي براي كسب آگاهي از شيطنتهاي شياطين زر و زور است ـ با بغض و كينهيي عميق مينگرند و تا آنجا كه بتوانند، با وجود و حضور و فعاليت آنها ستيزه ميكنند. هماكنون مسجدالاقصي، قبلهي دوم مسلمين ـ كه بحمدالله پايگاه بيداري و مبارزه نيز شده است ـ مورد جسارت صهيونيستهاي پليد قرار گرفته، و در فرانسه و هند نيز مسجد در معرض اهانت و تخريب واقع شده است.
مجموع اين حوادث و نظاير فراوان آن، بروشني اين حقيقت هشداردهنده را مجسم ميسازد كه امروز قدرتمداران عالم و ادارهكنندگان نظام سلطه در جهان، اسلام را خطري بزرگ ميشمارند و تجديد حيات اسلام ناب محمدي (صلياللهعليهواله) را در ايران، نه تنها براي منافع منطقهيي، بلكه براي منافع جهاني خود كه عملا در حفظ و استقرار نظام سلطه ـ يعني تقسيم كشورهاي جهان به سلطهگر و سلطهپذير ـ متبلور شده است، تهديدي جدي به حساب ميآورند، و بر اين اساس با همهي توان خود به مصاف اسلام آمده، و بيش از همه با سرچشمهي اميدبخش اين فيض الهي ـ يعني انقلاب پيروز اسلامي و نظام مقدس اسلامي در ايران ـ دشمني و عناد ميورزند.
دانستن اين حقيقت و توجه به ابعاد گوناگون آن، هوشياري و عزم و جديت عموم ملت ايران و مسلمانان جهان را در چگونگي مقابله با توطئههايي كه از سوي دشمن طراحي ميشود، طلب ميكند. ملت ما البته در طول دهسالهي گذشته با انواع توطئههاي دشمنان آشنا شده و با آنها دست و پنجه نرم كرده و بحمدالله بر بيشتر آنها فايق هم شده است; و سنت مسلم الهي آن است كه در چنين ميداني ـ در ميداني كه ملتي مؤمن و انقلابي و برحق و هوشيار و بااراده، در آن با دشمناني مادي و زورگو و نابحق و شيطانصفت مبارزه ميكند ـ پيروزي از آن جبههي حق است كه از كمك خدا و ارادهي راسخ و روح فداكاري برخوردار است; و اين همان چيزي است كه ما در طول سالهاي قبل و بعد از انقلاب تا امروز تجربه كردهايم; و همان چيزي است كه در سراسر تاريخ نبوتها تحقق يافته و قرآن بارها از آن خبر داده است.
ولي شرط پيروزي، اتكال و اعتماد به خدا، هوشيار و جدي و آماده بودن، حفظ وحدت، و فريب تبليغات دشمن را نخوردن است. امروز يكي از تلاشهاي دشمنان صرف آن ميشود كه نور اميد را در دل ملت ما خاموش كنند و آنان را به اوضاع كشور و به دستاندركاران و مجريان امور بدبين سازند. فاصلهيي كه دشمنان ملت مايلند ميان ملت و دولت به وجود آيد، همان چيزي است كه اگر خداي نخواسته موفق شوند، دست آنان و ايادي حقير و رياكار و خبيث آنان در داخل را براي ضربهزدن به كشور و انقلاب باز خواهد كرد. اين، هدف هميشهي دشمن بوده و هست; و لذا اصرار هميشهي امام فقيد و عظيم آن بود كه پيوند ميان ملت و مجريان امور مستحكمتر شود.
در دوران سازندگي، اگر دولت بتواند مشكلات ناشي از جنگ تحميلي هشتساله و نيز مشكلات تحميل شده از سوي دشمنان خارجي را برطرف ساخته و نظام اسلامي را پاسخگوي نيازهاي مادي و معنوي ملت بسازد ـ كه به خواست خدا و دعاي حضرت ولياللهالاعظم (ارواحنافداه) خواهد توانست ـ بزرگترين ضربه بر استكبار جهاني وارد خواهد آمد كه همواره ميخواسته نظام اسلامي را ناتوان از ادارهي صحيح و كامل كشور معرفي كند و به همين منظور هم جنگ و ديگر مشكلات را بر كشور ما تحميل ميكرده است. پس، پيروزي شما ملت رشيد در امر بازسازي، به معناي ناكامي استكبار و پيروزي انقلاب است، و اين مقصود جز با همكاري صميمانه و همهجانبهي مردم و صبر و عزم انقلابي آنان ممكن نيست. لذا به همان اندازه كه دشمن بر جدايي ميان قشرهاي مردم و بالخصوص ميان مردم و مسؤولان اصرار ميورزد، ملت بايد بر همكاري و همدلي ميان قشرهاي مردم و بالخصوص ميان دولت و ملت اصرار داشته باشند و با هوشياري تمام، القائات موذيانهي دشمنان را شناخته، در جهت مقابل آن حركت كنند.
اكنون براي تذكر و توجه عموم ملت عزيز، نكاتي را به اختصار يادآور ميشوم:
1) بسيج براي دفاع از كشور اسلامي و انقلاب اسلامي به وجود آمد. آمادگي براي دفاع، امروز و هميشه يك وظيفهي اسلامي و انقلابي و ملي است. بنابراين، نيروي مقاومت بسيج بايد كار جذب و سازماندهي بسيجيان عزيز را با برنامهريزي صحيح ادامه دهد و تشكيل ارتش بيستميليوني را ميسور و عملي سازد.
مسؤولين محترم دولتي و قضايي نيز موظفند ضمن كمك به اجراي برنامههاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در تكميل و تقويت ارتش بيست ميليوني، مشكلات آحاد بسيجي در دستگاههاي دولتي را به شكل ويژه حل كرده، عزيزاني را كه با عرضه كردن جان خود از انقلاب و كشور حراست كردهاند، با توسل به روشهاي معمول اداري و كاغذبازيهاي رايج آزرده نكنند و خداي نخواسته موجب دلسردي اين پشتوانههاي اطمينانبخش انقلاب و كشور نشوند. چنين رفتاري از هر يك از مأموران اجرايي و قضايي، تخلف و موجب مؤاخذه است.
2) امروز بسيج عناصر مؤمن و فداكار، علاوه بر دفاع مسلحانه از كشور و انقلاب، بايد سازندگي كشور را نيز هدف ديگر خود قرار دهد. امروز، روزي است كه همهي نيروها بايد همهي سرمايههاي علمي، فكري، تخصصي، تجربي، مادي و معنوي خود را همچون بسيجيان ميدان جنگ، پشت سر دولت به ميدان سازندگي وارد كنند; دولت به شكل بسيجي عمل كرده و نيروهاي كارآمد بسيجي را به حضور در ميدان سازندگي تشويق كند و با برنامهريزي جامع، جايگاه هر قشر و هر فردي را در جهاد بازسازي كشور معين كند، و آحاد مردم نيز با ترجيح مصلحت سازندگي بر مصالح شخصي، فداكارانه در اين ميدان مجاهدت كنند.
3) ما همانطور كه در جنگ جدي و مصمم بوديم، در رعايت آتشبس و حركت به سمت صلحي پايدار نيز جدي و مصمميم; ليكن روند مذاكرات نشان ميدهد كه رژيم عراق آمادهي قبول حق نيست و در پشت ميز مذاكره نيز با همان روحيهي تجاوزطلبي ميدان جنگ سخن ميگويد. لذا علاوه بر ارتش و سپاه، بسيجيان سلحشور و هستههاي مقاومت نيز بايد همواره آماده و هوشيار باشند، تا در صورت لزوم، به وظيفهي دفاع مقدس قيام كنند.
4) وحدت عمومي مردم، مظهر فضل الهي و پربركتترين سرمايهي ملت ماست. همه بايد سعي بر حفظ اين سرمايه داشته باشند و به هيچكس اجازه داده نشود كه با پراكندن بذر اختلاف و عداوت، اين موهبت الهي و اين سرمايهي بيبديل را به آتش بكشد. اختلاف سليقه و نظر سياسي و اقتصادي و اختلاف در تشخيص مصالح، ميان برادراني كه در اصول انقلاب و اسلام همدل و همفكرند، نبايد به خصومت و تنازع و كشمكش بينجامد.
5) همهي آحاد ملت عزيز را به روح خوشبيني برادرانه ميان برادران، و سوءظن هوشيارانه نسبت به بيگانگان و دشمنان دعوت ميكنم. اگر تبليغات استكبار سعي بر ايجاد فضاي سوءظن و بددلي در داخل كشور دارد، ما بايد عليرغم خواست و از روي سوءظن به او، هر گمان بد نسبت به برادران اسلامي و انقلابي خود را از دل و از فضاي جامعه بزداييم. مخصوصا گويندگان و نويسندگان و آنان كه در خود شايستگي آن را ميبينند كه با مردم و براي مردم سخن بگويند، بايد مراقب باشند كه به سود استكبار و همزبان با تبليغات استكباري، فضاي زندگي مردم را به بدبيني و بددلي آلوده نكنند، و نواي اميد و نشاط سردهند.
6) تبليغات امريكايي و همدستانشان ميخواهند القاء كنند كه در ايران، دوران جوشش انقلاب بسر آمده و انقلاب راه گذشتهي خود را تغيير داده است. عليرغم دشمن اعلام ميكنيم و همه بايد عملا و قولا نشان دهند كه انقلاب اسلامي راه مبارزه با ظلم و استكبار و فساد را رها نكرده و هرگز نخواهد كرد. اگر قلدران عالم، خوشخيالانه گمان ميكنند كه اين سنگر مظلومان و اين مدافع مستضعفان و اين پايگاه مبارزه با نظام سلطه و ظلم و استكبار جهاني، لحظهيي هدفهاي بزرگ خود را از ياد خواهد برد، سخت در اشتباهند.
ما همچنان و هميشه مدافع ملتهاي مظلوم و زير يوغ استكبار هستيم و خواهيم بود. ما همواره در كنار ملت مسلمان و مبارز و رشيد فلسطين، بر ضد صهيونيسم جنايتكار هستيم و خواهيم بود، و به برادران فلسطيني خود توصيه ميكنيم كه راه خدا ـ يعني مبارزه با دشمن غاصب و حاميانش ـ را با توكل و اعتماد به خدا و تا نابودي دولت صهيونيست غاصب ادامه دهند. ملت بزرگ و بسيجيان مؤمن و فداكار ما، دفاع از فلسطين را فريضهيي ديني ميشمارند ودر راه خدا هيچ هدفي را دستنيافتني نميدانند. ما همواره از حق ملت مظلوم افغانستان در برابر آنانكه با او به زور يا تزوير عمل كردهاند، دفاع خواهيم كرد و معتقديم ملت افغان كه با نثار خون هزاران شهيد توانسته نيروهاي بيگانه را از خانه خود بيرون براند، در سايهي توكل به خدا و قطع اميد از قدرتهاي مداخلهگر و كساني كه به آنان خدمت ميكنند، خواهد توانست نظام اسلامي مستقل از شرق و غرب و مبتني بر خواست و ارادهي ملت را در كشور خود مستقر نمايد. ما خود را همواره نسبت به ملت مقاوم و مظلوم لبنان كه دستخوش توطئهي مشترك صهيوني، ماروني، امريكايي است، داراي تكليف دانستهايم و خواهيم دانست. اين، راه ما و وصيت امام عظيمالشأن ما و دستور اسلام ماست و بدان همواره وفادار خواهيم ماند.
7) اينجانب از اينكه كساني ميكوشند تا در ميان مردم ما رسم تجملگرايي و اسراف و ولخرجي را شايع كنند، شديدا نگران و متأسفم; و از اينكه مردم فداكار و انقلابي ايران در امور شخصي به مصرفگرايي سوق داده شوند و قناعت انقلابي را از ياد ببرند، به خدا پناه ميبرم. آنان كه تجملات و زياديهاي غيرضرور و ولخرجمابانه را از روي بيدردي ناشي از وسعت و توانايي مالي انجام ميدهند، به خود آيند و به انفاق روي آورند; و آنانكه با سختي و تنگدستي، بر خود چنين چيزي را تحميل ميكنند، از اين امر خسارتبار دست بكشند. براي متمكنين، ميانهروي; و براي قشرهاي متوسط، قناعت در امور شخصي; و براي همه، تلاش و كار و توليد و رونق دادن به وضع عمومي، فريضهيي انقلابي و رسمي اسلامي است.
از خداوند توفيق همگان را در راه هدفهاي والاي انقلاب اسلامي عزيزمان درخواست ميكنم. به روان پاك امام و قائد بزرگمان درود ميفرستم و علو درجات شهداي عزيز، بويژه شهداي بسيج را از خداوند متعال مسألت ميكنم.
سيد علي حسيني خامنهاي
دوم آذر ماه 1368