بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
امروز جلسه ما به جمع پُرشور و پُرمهرِ جوانان عزيزى مزيّن است كه دلهايشان از ايمان روشن بينانه سرشار است؛ هم عزيزان امور تربيتى و مسؤولان تربيت جوانان دانش آموز در دبيرستانها، و هم جوانان انجمنهاى اسلامى دانش آموزى؛ دو نقطه ى بسيار مهم با گستره بسيار عظيم و مسؤوليت بسيار بزرگ. موضوع كار هر دو نهاد - هم نهاد انجمنهاى اسلامى و هم نهاد امور تربيتى - جوانان هستند؛ آن هم در مقطع دانش آموزى در دبيرستانها، كه بسيار حائز اهميت است.
جوان، يك نهال بالنده و مركز اغلب نيكيها و درخشندگيها و نورانيّتهاست. اين صفا و محبّتى كه در شما جوانان عزيز مشاهده مى شود، خاستگاهش همين دل پاك و نورانى جوانى است. من البته به شما عرض كنم: عزيزان من! اين محبّت، دو طرفه است. من هم به عنوان پدر پير شما، دلم سرشار از محبّت شما جوانان است.
در هر جامعه اى مسأله جوانان يك مسأله بسيار مهم است. يكى از گرفتاريهاى بزرگ كشورهاى غربى - كه گاهى مى گويند، گاهى هم كتمان مى كنند - مسأله جوانان آنهاست. شما خيال نكنيد كه مسأله جوان - چه دختر و چه پسر - در جوامع غربى حل شده است؛ نه. در بين هزار نفر جوان در آن جا، شايد نتوان يك نفر را پيدا كرد كه اين همه صفا و نورانيّت و پاكى و طهارت در او مشاهده شود. خاصيت نظامهاى مبتنى بر مادّيت و متّكى به ارزش و اهميت سرمايه و پول و آزادى شهوات، جز آنچه كه امروز دارند آن را تجربه مى كنند، چيز ديگرى نيست. سقوط ملتها هميشه يك امر ناگهانى نيست؛ يك امر تدريجى است. اين امر تدريجى را چشمهاى تيزبينِ متفكّران غربى در امريكا و اروپا مشاهده مى كنند. در آن جوامع، جوان به طور معمول مايل به بى بندوبارى، نابرخوردار از حيا و مايل به ارتكاب جنايت و تجاوز و تعدّى تربيت مى شود و در فساد اخلاقى غرق است. چنين نسل جوانى براى هر جامعه اى، در هر حدّى از علم و معرفت و ثروت هم كه باشد، مثل موريانه اى پايه هاى آن جامعه و نظام را مى جود و از بين مى برد.
نقطه مقابل آن را شما امروز در كشور خودمان مشاهده مى كنيد؛ شوق جوانى، نورانيّت جوانى، صفاى جوانى، ديندارى و ايمان در جوانان؛ پديده اى كه از اوّل انقلاب تا امروز به طور مستمر مثل يك رودخانه زلال و پُرخروش در جريان بوده است. جوانان و نوجوانان كشور ما، در دوران جنگ و پس از جنگ توانستند پاكى خودشان را حفظ كنند. بعضى از آمارهايى كه عكس اين را ادّعا مى كند، آمارهاى واقعى نيست. نه اين كه من از وجود جريانها و حركات بدآموز در ميان جوانان بى اطّلاع باشم - نه، من مى دانم چه مى گذرد - اما در زير اين كفها و اين گل و لايها، من جريان عظيم و خروشان نجابت و ديانت و اصالت و نورانيّت را هم مشاهده مى كنم. اين نسل جوان، امروز مخاطب شما مسؤولان امور تربيتى و شما عزيزان انجمنهاى اسلامى است.
در مورد جوانان گرايشهاى افراطى و تفريطى مشاهده مى شود. بعضى كسان عادت كرده اند شخصيت و اراده و فهم و تواناييهاى بيكرانه جوان را نديده بگيرند و او را به ندانستن يا به هرگونه چيزى كه از نظر آنها ناپسند است، متّهم كنند. اين عادتِ غلطى است. جوان، مظهر تحرّك و سرشار از استعداد و داراى ذخيره ارزشمندى است - يعنى نشاط جوانى، قدرت جوانى، استعداد جوانى و حوصله جوانى - كه مى تواند معجزه ها بيافريند. آن بى اعتنايى، يك رفتار و برداشت غلط و منحرفانه است.
در نقطه مقابل، عدّه اى سعى مى كنند جوان را بازيچه مطامع و اهداف سياسىِ خودشان قرار دهند و او را به عنوان ابزار به كار گيرند؛ آنچه را كه براى جوان لازم است - چون ممكن است خاطر او را آزرده كند - به او نگويند؛ آنچه كه او را به آنها خوش بين و از آنها دلخوش مى كند - اگر خلاف واقع هم هست - به او بگويند؛ براى اين كه در ميدانهاى سياسى و حزبى و براى اهداف گوناگون و بعضاً نا مقدّس لشكركشى كنند. اين هم غلط و انحراف و خيانت و تضييع نعمت الهى است.
جوان يك انسان سرشار از استعداد و داراى حقوق فراوانى بر پدر و مادر، بر مدرسه، بر حكومت و بر مسؤولان بخشهاى گوناگون است. اينها بايد وسايل رشد و كمال او را فراهم آورند و به او كمك كنند تا بتواند راه درست را انتخاب كند. اين كمك كردن هم به ميزان زيادى با رفتار و عمل ممكن مى شود. گفتار و حرف، هميشه اثرى ندارد؛ گاهى ممكن است مؤثّر واقع شود؛ اما گاهى عمل، حرف را تخطئه مى كند. همه كسانى كه با جوانان مواجهند - از جمله شما جوانان عزيزى كه در انجمنهاى اسلامى هستيد، يا عزيزانى كه در امور تربيتى هستند - سعى كنند رفتار خودشان را عاقلانه، حكيمانه، خيرخواهانه، صلاح جويانه، صميمانه و سرشار از محبت و صفا قرار دهند. اين مى تواند دلهاى جوانان را - هرجا و هر طور كه باشند؛ ولو فرض كنيم بر روى احساسات پاك آنها خاكسترى از خطا هم نشسته باشد - از آنچه كه در معرض آن است، نجات دهد.
من اكنون خطابم به شما جوانان عزيز است: شما ذخيره ارزشمندى از زندگى را در دست و در پيش رو داريد. جوان، در آغازِ زندگى است. فرض كنيد كشاورزى تازه محصول را به دست آورده و انبارش پُر از محصول است؛ با اين محصول فراوان و وافر و سالم چگونه عمل خواهد كرد؟ دوگونه ممكن است عمل كند: يك طور، كشاورزِ خردمند و هوشمند و عاقبت انديشى است كه سعى مى كند اين محصول را سالم نگه دارد؛ در آن تفريط نكند؛ اجازه فاسد شدن به آن را ندهد؛ آن را به قدر لازم براى روز نياز خود حفظ كند؛ به قدر لازم از آن مصرف كند و آنچه را كه براى بذر مفيد است، انتخاب كند تا سالهاى آينده از بذر آن استفاده نمايد. يك نفر ديگر هم ممكن است پيدا شود كه قدر اين انبار پُر را نداند و خيال كند كه هميشه پُر خواهد ماند؛ نه براى حفظ و نگهدارى آن، نه براى مصرفِ برنامه ريزى شده آن و نه براى فكر روزهاى نياز و احتياج خود، هيچ گونه تلاش و مجاهدتى انجام ندهد. اين ناخردمندانه است. البته كسانى هم كه ذخيره انبارشان به آخر رسيده است - يعنى پيرمردان و پيرزنان؛ انسانهايى كه در سنين بالا هستند - حس نمى كنند كه اين انبار در حال تمام شدن است. اين گرفتارىِ بزرگ بشر است عزيزان! آنها هم عاقلانه نمى انديشند؛ آنها هم اگر خردمندانه بينديشند، رفتارها تصحيح، خطاها جبران و راه درست انتخاب خواهد شد؛ اما افسوس! آنها هم گاهى درست فكر نمى كنند. ما در آموزش تاريخ و در تجربه زمانِ خودمان يافته ايم كه جوانان بيشتر مى توانند، بيشتر مى خواهند و بيشتر عمل مى كنند. در دوران حكومت صالحان، وضع اين گونه است. جوان در موارد بسيارى، علاوه بر اين كه تواناييش بيشتر است، همّت و اراده اش هم از كسانى كه عمرى را گذرانده اند، بهتر و بيشتر است.
شما در دوران جوانى هستيد؛ اين انبار هنوز پُر است. بخشى از اين انبار بايد به صورت بذر از آن استفاده شود؛ آن بخش، مربوط به همين سالهاى جوانى شماست؛ اين، بذرِ آينده است. براى زندگيتان برنامه ريزى صحيح كنيد. چيزهايى هست كه تا آخر عمر براى انسان مفيد است؛ چيزهايى هست كه براى انسان تا بعد از آخر عمر - يعنى در دوران نشئه زندگىِ بعد - هم مفيد است؛ چيزهايى هست كه براى انسان در دورانهاى حوادث مهم، مفيد واقع مى شود. شما دهها سال در اين دنيا زندگى خواهيد كرد؛ بنابراين خودتان را از لحاظ علم مجهّز كنيد. علم از جمله ى چيزهايى است كه تا آخر عمر براى انسان مفيد است. اگر بر اين علم، عمل خوب و ماندگارى مترتّب شود، براى بعد از مرگ هم مفيد خواهد بود. درس خواندن، يك فريضه اصلى براى شماست. براى جوانان ورزش كردن يك سرمايه اندوزى است. من اعتقاد دارم ورزش براى همه يك فريضه عمومى است. البته منظورم ورزش حرفه اى نيست. ورزش حرفه اى را هم رد نمى كنم، اما توصيه نمى كنم كه همه جوانان سراغ ورزش حرفه يى بروند؛ نه. ورزش براى سلامت و حفظ نشاط است. اين هم سرمايه اى است كه تا اواخر عمر، براى شما مى ماند. تن پرورى و بيكارگى، ضايع كردن آن سرمايه عظيم است. يك خصوصيت ديگر هست كه اگر در شما باشد، هم در دوران عمر شما مفيد است، هم براى ديگران مفيد واقع خواهد شد و هم براى نشئه آخرت و دوران بى پايان زندگىِ بعد از مرگ مفيد است. آن تهذيب نفس است؛ خودتان را پاكيزه كنيد. جوانان عزيز ما با معارف دينى، با معارف الهى، با معارف بشرى و با عمل صحيح دينى مى توانند اين كار را بكنند. امروز ميدان مسائل اجتماعى هم ميدان مسائل دينى است. حضور در مراسم عظيمى كه در جمهورى اسلامى به طور مكرّر وجود دارد؛ از نماز جمعه ها بگيريد تا راهپيمايى بيست و دوم بهمن؛ همه اينها كارهاى دينى است. با اين روشها و با اين اعمال، نفس خودتان را - آن دل پاك و نورانيتان را - هرچه بيشتر ثابت قدم كنيد.
من بعكس كسانى كه احساس مى كنند جوان نمى تواند طرف خطاب قرار گيرد - مسؤوليتى ندارند و براى جوهر وجود جوان احترام و ارزشى قائل نيستند - معتقدم كه امروز يكى از سنگين ترين بارهاى مسؤوليت بر دوش شما جوانان است. امروز سيلى خوردگان از انقلاب و كسانى كه با پديد آمدن نظام جمهورى اسلامى بساط غارتگريشان از اين كشور برچيده شد، روى جوانان متمركز شده اند. بارها گفته اند و تكرار كرده اند كه كارشان در ايران، كار فرهنگى است؛ كار سياسى هم نيست. كار فرهنگى يعنى چه؟ يعنى مى خواهند كارى كنند كه همين ايمان، همين شور و عشق، همين نورانيّت و صفايى كه امروز در شما جوانان وجود دارد، در نسل جوان ايران از بين برود. نقشه آنها اين است و البته من به طور قاطع مى گويم موفّق نخواهند شد.
جوان ما بيدار است. پسر و دختر ما هوشيارند؛ دانش آموزمان، دانشجويمان، جوانان ديگرمان در حوزه هاى علميه بيدارند. اين آگاهى را هم اسلام و انقلاب به اين كشور و به جوانان داده است. سعى مى كنند در داخل مدارس و دانشگاهها نفوذ كنند. اوّلين اقدام آنها هم اين است كه جوان را به بى بندو بارى و فساد سوق دهند و فروغ حيا را در او بميرانند. شما حتماً بيشتر از من مى دانيد كه آنها با عوامل ناآگاه و غافلِ خودشان در مدارس چه كارهايى مى كنند. جوانِ هشيارِ مؤمن و متديّنِ امروز، در مقابل اين توطئه ها بيدار است و آن جايى كه نشانه حضور و سرانگشت دشمن را ببيند، او را در زير پاى خودش لگد و له مى كند.
به برادران و خواهران و عزيزان امور تربيتى عرض مى كنم: همه تلاش شما بايد اين باشد كه جوان مسلمان و مؤمن و بيدار تربيت كنيد. رحمت خدا بر شهيد رجايى و شهيد باهنر كه اين نهال را در زمين آموزش و پرورش نشاندند. خوشبختانه امروز آموزش و پرورش از مديريّت خوب و مؤمنى برخوردار است و به اين مسائل اهميت داده مى شود. البته عدّه اى كار شكنى مى كنند؛ اين را ما مى بينيم و غافل نيستيم. همّت شما عزيزان امور تربيتى در درجه اوّل اين باشد كه جوان را مؤمن، آگاه، روشن بين در مسائل دينى و پايبند به معارف و عمل اسلامى بار بياوريد. آينده كشور اين گونه تأمين خواهد شد. وسوسه دشمنان براى ايجاد تشكيك در اعتقادات جوانان را، زمزمه ى خصمانه به حساب آوريد و نگذاريد در كارشان موفّق شوند. سرگرم كردن جوانان به چيزهايى كه جوانان دنيا پيش از جوانان ما به آنها سرگرم شدند و امروز تاوانش را پس مى دهند، كمك به نسل جوان اين كشور نيست. عدّه اى سعى مى كنند جوان ايرانى را با بهانه هاى گوناگون، به سمت مسائل سرگرم كننده، موسيقيهاى مضر، سرگرميهاى جنسى و از اين قبيل سوق دهند. اين همان لجنزارى است كه جوان غربى و جوان امريكايى و اروپايى را در خودش غرق مى كند؛ اين چيز تقليد كردنى اى نيست. در مقابل اين بايستيد.
به شما عزيزان انجمنهاى اسلامى هم عرض مى كنم: هر كدام از شما يك نيرو از نيروهاى اسلاميد؛ خودتان را نگه داريد، بسازيد و رشد دهيد؛ براى ورود در دانشگاه يا حوزه و بعد ورود در ميدان كار و ميدان اجتماع در نظام جمهورى اسلامى آماده كنيد تا بتوانيد مثل نورافكنى بدرخشيد. هر مجموعه انجمن اسلامى در هر كجاى اين كشور، يك سنگر است. دانش آموز دبيرستان بايد بتواند در اين سنگر قرار گيرد تاكيد و حمله دشمن را خنثى كند. اين يك سنگر فرهنگى و فكرى است؛ سنگرى است كه سلاح در آن، سلاح دين و تدبير و علم و فكر و فرهنگ است. اگر اين سنگرها مستحكم باشد، دشمن نه در حمله نظامى، نه در حمله اقتصادى، نه در حمله سياسى و نه در خطرناكترين اين حمله ها - يعنى حمله فرهنگى - توفيقى در اين كشور به دست نخواهد آورد. تا امروز هم ناموفقيتها و شكستهاى دشمن، به خاطر حضور همين جوانان مؤمن و خوب در عرصه هاى مختلف بوده؛ بعد از اين هم همين طور خواهد بود و روز به روز هم بايد گسترش پيدا كند. تك تك شما و تك تك دانش آموزان تصميم بگيرند آن چنان خودشان را بسازند كه آن روزى كه وارد دانشگاه يا حوزه شدند يا به هر نقطه و مركزى منتقل شدند، در آن جا چراغى باشند تا ديگران را راهنمايى كنند. خداى متعال از زبان مؤمنين مى فرمايد: «واجعلنا للمتّقين اماما».(1) هر انسانى بايد اين صلاحيت را در خودش به وجود آورد كه در هر نقطه اى كه هست، ديگران بتوانند به او اقتدا كنند؛ نه فقط اقتداى در نماز جماعت، بلكه اقتداى در عمل، اقتداى در فكر، اقتداى در رفتار. امروز بحمداللَّه فضا براى اين كار آماده است. على رغم دشمنيها و خباثتهايى كه در عرصه فرهنگى و سياسى در كشور از سوى دشمنان داخلى و خارجى صورت مى گيرد، بحمداللَّه فضا، فضاى دين، فضاى انقلاب و فضاى اسلام است؛ و اين بر اثر نورانيت شما جوانان است.
از خداى متعال مى خواهم كه همه شما را مشمول توجّهات حضرت بقيةاللَّه ارواحنافداه قرار دهد. من شك ندارم كه بسيارى از شما جوانان، مورد نظر و منظور ديد مقدّس ولىّ عصر ارواحنافداه هستيد. مى دانم كه دلهاى پاك شما مورد توجّه آن بزرگوار است. ان شاءاللَّه آن فرزند فاطمه و آن عبد صالح الهى براى شما دعا كند و دعاى آن بزرگوار در حقّ همه مستجاب خواهد بود. اميدواريم ان شاءاللَّه خداوند روح مطهّر امام بزرگوار و ارواح مطهر شهيدان را از همه ما خشنود و راضى فرمايد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
1) فرقان: 74
امروز جلسه ما به جمع پُرشور و پُرمهرِ جوانان عزيزى مزيّن است كه دلهايشان از ايمان روشن بينانه سرشار است؛ هم عزيزان امور تربيتى و مسؤولان تربيت جوانان دانش آموز در دبيرستانها، و هم جوانان انجمنهاى اسلامى دانش آموزى؛ دو نقطه ى بسيار مهم با گستره بسيار عظيم و مسؤوليت بسيار بزرگ. موضوع كار هر دو نهاد - هم نهاد انجمنهاى اسلامى و هم نهاد امور تربيتى - جوانان هستند؛ آن هم در مقطع دانش آموزى در دبيرستانها، كه بسيار حائز اهميت است.
جوان، يك نهال بالنده و مركز اغلب نيكيها و درخشندگيها و نورانيّتهاست. اين صفا و محبّتى كه در شما جوانان عزيز مشاهده مى شود، خاستگاهش همين دل پاك و نورانى جوانى است. من البته به شما عرض كنم: عزيزان من! اين محبّت، دو طرفه است. من هم به عنوان پدر پير شما، دلم سرشار از محبّت شما جوانان است.
در هر جامعه اى مسأله جوانان يك مسأله بسيار مهم است. يكى از گرفتاريهاى بزرگ كشورهاى غربى - كه گاهى مى گويند، گاهى هم كتمان مى كنند - مسأله جوانان آنهاست. شما خيال نكنيد كه مسأله جوان - چه دختر و چه پسر - در جوامع غربى حل شده است؛ نه. در بين هزار نفر جوان در آن جا، شايد نتوان يك نفر را پيدا كرد كه اين همه صفا و نورانيّت و پاكى و طهارت در او مشاهده شود. خاصيت نظامهاى مبتنى بر مادّيت و متّكى به ارزش و اهميت سرمايه و پول و آزادى شهوات، جز آنچه كه امروز دارند آن را تجربه مى كنند، چيز ديگرى نيست. سقوط ملتها هميشه يك امر ناگهانى نيست؛ يك امر تدريجى است. اين امر تدريجى را چشمهاى تيزبينِ متفكّران غربى در امريكا و اروپا مشاهده مى كنند. در آن جوامع، جوان به طور معمول مايل به بى بندوبارى، نابرخوردار از حيا و مايل به ارتكاب جنايت و تجاوز و تعدّى تربيت مى شود و در فساد اخلاقى غرق است. چنين نسل جوانى براى هر جامعه اى، در هر حدّى از علم و معرفت و ثروت هم كه باشد، مثل موريانه اى پايه هاى آن جامعه و نظام را مى جود و از بين مى برد.
نقطه مقابل آن را شما امروز در كشور خودمان مشاهده مى كنيد؛ شوق جوانى، نورانيّت جوانى، صفاى جوانى، ديندارى و ايمان در جوانان؛ پديده اى كه از اوّل انقلاب تا امروز به طور مستمر مثل يك رودخانه زلال و پُرخروش در جريان بوده است. جوانان و نوجوانان كشور ما، در دوران جنگ و پس از جنگ توانستند پاكى خودشان را حفظ كنند. بعضى از آمارهايى كه عكس اين را ادّعا مى كند، آمارهاى واقعى نيست. نه اين كه من از وجود جريانها و حركات بدآموز در ميان جوانان بى اطّلاع باشم - نه، من مى دانم چه مى گذرد - اما در زير اين كفها و اين گل و لايها، من جريان عظيم و خروشان نجابت و ديانت و اصالت و نورانيّت را هم مشاهده مى كنم. اين نسل جوان، امروز مخاطب شما مسؤولان امور تربيتى و شما عزيزان انجمنهاى اسلامى است.
در مورد جوانان گرايشهاى افراطى و تفريطى مشاهده مى شود. بعضى كسان عادت كرده اند شخصيت و اراده و فهم و تواناييهاى بيكرانه جوان را نديده بگيرند و او را به ندانستن يا به هرگونه چيزى كه از نظر آنها ناپسند است، متّهم كنند. اين عادتِ غلطى است. جوان، مظهر تحرّك و سرشار از استعداد و داراى ذخيره ارزشمندى است - يعنى نشاط جوانى، قدرت جوانى، استعداد جوانى و حوصله جوانى - كه مى تواند معجزه ها بيافريند. آن بى اعتنايى، يك رفتار و برداشت غلط و منحرفانه است.
در نقطه مقابل، عدّه اى سعى مى كنند جوان را بازيچه مطامع و اهداف سياسىِ خودشان قرار دهند و او را به عنوان ابزار به كار گيرند؛ آنچه را كه براى جوان لازم است - چون ممكن است خاطر او را آزرده كند - به او نگويند؛ آنچه كه او را به آنها خوش بين و از آنها دلخوش مى كند - اگر خلاف واقع هم هست - به او بگويند؛ براى اين كه در ميدانهاى سياسى و حزبى و براى اهداف گوناگون و بعضاً نا مقدّس لشكركشى كنند. اين هم غلط و انحراف و خيانت و تضييع نعمت الهى است.
جوان يك انسان سرشار از استعداد و داراى حقوق فراوانى بر پدر و مادر، بر مدرسه، بر حكومت و بر مسؤولان بخشهاى گوناگون است. اينها بايد وسايل رشد و كمال او را فراهم آورند و به او كمك كنند تا بتواند راه درست را انتخاب كند. اين كمك كردن هم به ميزان زيادى با رفتار و عمل ممكن مى شود. گفتار و حرف، هميشه اثرى ندارد؛ گاهى ممكن است مؤثّر واقع شود؛ اما گاهى عمل، حرف را تخطئه مى كند. همه كسانى كه با جوانان مواجهند - از جمله شما جوانان عزيزى كه در انجمنهاى اسلامى هستيد، يا عزيزانى كه در امور تربيتى هستند - سعى كنند رفتار خودشان را عاقلانه، حكيمانه، خيرخواهانه، صلاح جويانه، صميمانه و سرشار از محبت و صفا قرار دهند. اين مى تواند دلهاى جوانان را - هرجا و هر طور كه باشند؛ ولو فرض كنيم بر روى احساسات پاك آنها خاكسترى از خطا هم نشسته باشد - از آنچه كه در معرض آن است، نجات دهد.
من اكنون خطابم به شما جوانان عزيز است: شما ذخيره ارزشمندى از زندگى را در دست و در پيش رو داريد. جوان، در آغازِ زندگى است. فرض كنيد كشاورزى تازه محصول را به دست آورده و انبارش پُر از محصول است؛ با اين محصول فراوان و وافر و سالم چگونه عمل خواهد كرد؟ دوگونه ممكن است عمل كند: يك طور، كشاورزِ خردمند و هوشمند و عاقبت انديشى است كه سعى مى كند اين محصول را سالم نگه دارد؛ در آن تفريط نكند؛ اجازه فاسد شدن به آن را ندهد؛ آن را به قدر لازم براى روز نياز خود حفظ كند؛ به قدر لازم از آن مصرف كند و آنچه را كه براى بذر مفيد است، انتخاب كند تا سالهاى آينده از بذر آن استفاده نمايد. يك نفر ديگر هم ممكن است پيدا شود كه قدر اين انبار پُر را نداند و خيال كند كه هميشه پُر خواهد ماند؛ نه براى حفظ و نگهدارى آن، نه براى مصرفِ برنامه ريزى شده آن و نه براى فكر روزهاى نياز و احتياج خود، هيچ گونه تلاش و مجاهدتى انجام ندهد. اين ناخردمندانه است. البته كسانى هم كه ذخيره انبارشان به آخر رسيده است - يعنى پيرمردان و پيرزنان؛ انسانهايى كه در سنين بالا هستند - حس نمى كنند كه اين انبار در حال تمام شدن است. اين گرفتارىِ بزرگ بشر است عزيزان! آنها هم عاقلانه نمى انديشند؛ آنها هم اگر خردمندانه بينديشند، رفتارها تصحيح، خطاها جبران و راه درست انتخاب خواهد شد؛ اما افسوس! آنها هم گاهى درست فكر نمى كنند. ما در آموزش تاريخ و در تجربه زمانِ خودمان يافته ايم كه جوانان بيشتر مى توانند، بيشتر مى خواهند و بيشتر عمل مى كنند. در دوران حكومت صالحان، وضع اين گونه است. جوان در موارد بسيارى، علاوه بر اين كه تواناييش بيشتر است، همّت و اراده اش هم از كسانى كه عمرى را گذرانده اند، بهتر و بيشتر است.
شما در دوران جوانى هستيد؛ اين انبار هنوز پُر است. بخشى از اين انبار بايد به صورت بذر از آن استفاده شود؛ آن بخش، مربوط به همين سالهاى جوانى شماست؛ اين، بذرِ آينده است. براى زندگيتان برنامه ريزى صحيح كنيد. چيزهايى هست كه تا آخر عمر براى انسان مفيد است؛ چيزهايى هست كه براى انسان تا بعد از آخر عمر - يعنى در دوران نشئه زندگىِ بعد - هم مفيد است؛ چيزهايى هست كه براى انسان در دورانهاى حوادث مهم، مفيد واقع مى شود. شما دهها سال در اين دنيا زندگى خواهيد كرد؛ بنابراين خودتان را از لحاظ علم مجهّز كنيد. علم از جمله ى چيزهايى است كه تا آخر عمر براى انسان مفيد است. اگر بر اين علم، عمل خوب و ماندگارى مترتّب شود، براى بعد از مرگ هم مفيد خواهد بود. درس خواندن، يك فريضه اصلى براى شماست. براى جوانان ورزش كردن يك سرمايه اندوزى است. من اعتقاد دارم ورزش براى همه يك فريضه عمومى است. البته منظورم ورزش حرفه اى نيست. ورزش حرفه اى را هم رد نمى كنم، اما توصيه نمى كنم كه همه جوانان سراغ ورزش حرفه يى بروند؛ نه. ورزش براى سلامت و حفظ نشاط است. اين هم سرمايه اى است كه تا اواخر عمر، براى شما مى ماند. تن پرورى و بيكارگى، ضايع كردن آن سرمايه عظيم است. يك خصوصيت ديگر هست كه اگر در شما باشد، هم در دوران عمر شما مفيد است، هم براى ديگران مفيد واقع خواهد شد و هم براى نشئه آخرت و دوران بى پايان زندگىِ بعد از مرگ مفيد است. آن تهذيب نفس است؛ خودتان را پاكيزه كنيد. جوانان عزيز ما با معارف دينى، با معارف الهى، با معارف بشرى و با عمل صحيح دينى مى توانند اين كار را بكنند. امروز ميدان مسائل اجتماعى هم ميدان مسائل دينى است. حضور در مراسم عظيمى كه در جمهورى اسلامى به طور مكرّر وجود دارد؛ از نماز جمعه ها بگيريد تا راهپيمايى بيست و دوم بهمن؛ همه اينها كارهاى دينى است. با اين روشها و با اين اعمال، نفس خودتان را - آن دل پاك و نورانيتان را - هرچه بيشتر ثابت قدم كنيد.
من بعكس كسانى كه احساس مى كنند جوان نمى تواند طرف خطاب قرار گيرد - مسؤوليتى ندارند و براى جوهر وجود جوان احترام و ارزشى قائل نيستند - معتقدم كه امروز يكى از سنگين ترين بارهاى مسؤوليت بر دوش شما جوانان است. امروز سيلى خوردگان از انقلاب و كسانى كه با پديد آمدن نظام جمهورى اسلامى بساط غارتگريشان از اين كشور برچيده شد، روى جوانان متمركز شده اند. بارها گفته اند و تكرار كرده اند كه كارشان در ايران، كار فرهنگى است؛ كار سياسى هم نيست. كار فرهنگى يعنى چه؟ يعنى مى خواهند كارى كنند كه همين ايمان، همين شور و عشق، همين نورانيّت و صفايى كه امروز در شما جوانان وجود دارد، در نسل جوان ايران از بين برود. نقشه آنها اين است و البته من به طور قاطع مى گويم موفّق نخواهند شد.
جوان ما بيدار است. پسر و دختر ما هوشيارند؛ دانش آموزمان، دانشجويمان، جوانان ديگرمان در حوزه هاى علميه بيدارند. اين آگاهى را هم اسلام و انقلاب به اين كشور و به جوانان داده است. سعى مى كنند در داخل مدارس و دانشگاهها نفوذ كنند. اوّلين اقدام آنها هم اين است كه جوان را به بى بندو بارى و فساد سوق دهند و فروغ حيا را در او بميرانند. شما حتماً بيشتر از من مى دانيد كه آنها با عوامل ناآگاه و غافلِ خودشان در مدارس چه كارهايى مى كنند. جوانِ هشيارِ مؤمن و متديّنِ امروز، در مقابل اين توطئه ها بيدار است و آن جايى كه نشانه حضور و سرانگشت دشمن را ببيند، او را در زير پاى خودش لگد و له مى كند.
به برادران و خواهران و عزيزان امور تربيتى عرض مى كنم: همه تلاش شما بايد اين باشد كه جوان مسلمان و مؤمن و بيدار تربيت كنيد. رحمت خدا بر شهيد رجايى و شهيد باهنر كه اين نهال را در زمين آموزش و پرورش نشاندند. خوشبختانه امروز آموزش و پرورش از مديريّت خوب و مؤمنى برخوردار است و به اين مسائل اهميت داده مى شود. البته عدّه اى كار شكنى مى كنند؛ اين را ما مى بينيم و غافل نيستيم. همّت شما عزيزان امور تربيتى در درجه اوّل اين باشد كه جوان را مؤمن، آگاه، روشن بين در مسائل دينى و پايبند به معارف و عمل اسلامى بار بياوريد. آينده كشور اين گونه تأمين خواهد شد. وسوسه دشمنان براى ايجاد تشكيك در اعتقادات جوانان را، زمزمه ى خصمانه به حساب آوريد و نگذاريد در كارشان موفّق شوند. سرگرم كردن جوانان به چيزهايى كه جوانان دنيا پيش از جوانان ما به آنها سرگرم شدند و امروز تاوانش را پس مى دهند، كمك به نسل جوان اين كشور نيست. عدّه اى سعى مى كنند جوان ايرانى را با بهانه هاى گوناگون، به سمت مسائل سرگرم كننده، موسيقيهاى مضر، سرگرميهاى جنسى و از اين قبيل سوق دهند. اين همان لجنزارى است كه جوان غربى و جوان امريكايى و اروپايى را در خودش غرق مى كند؛ اين چيز تقليد كردنى اى نيست. در مقابل اين بايستيد.
به شما عزيزان انجمنهاى اسلامى هم عرض مى كنم: هر كدام از شما يك نيرو از نيروهاى اسلاميد؛ خودتان را نگه داريد، بسازيد و رشد دهيد؛ براى ورود در دانشگاه يا حوزه و بعد ورود در ميدان كار و ميدان اجتماع در نظام جمهورى اسلامى آماده كنيد تا بتوانيد مثل نورافكنى بدرخشيد. هر مجموعه انجمن اسلامى در هر كجاى اين كشور، يك سنگر است. دانش آموز دبيرستان بايد بتواند در اين سنگر قرار گيرد تاكيد و حمله دشمن را خنثى كند. اين يك سنگر فرهنگى و فكرى است؛ سنگرى است كه سلاح در آن، سلاح دين و تدبير و علم و فكر و فرهنگ است. اگر اين سنگرها مستحكم باشد، دشمن نه در حمله نظامى، نه در حمله اقتصادى، نه در حمله سياسى و نه در خطرناكترين اين حمله ها - يعنى حمله فرهنگى - توفيقى در اين كشور به دست نخواهد آورد. تا امروز هم ناموفقيتها و شكستهاى دشمن، به خاطر حضور همين جوانان مؤمن و خوب در عرصه هاى مختلف بوده؛ بعد از اين هم همين طور خواهد بود و روز به روز هم بايد گسترش پيدا كند. تك تك شما و تك تك دانش آموزان تصميم بگيرند آن چنان خودشان را بسازند كه آن روزى كه وارد دانشگاه يا حوزه شدند يا به هر نقطه و مركزى منتقل شدند، در آن جا چراغى باشند تا ديگران را راهنمايى كنند. خداى متعال از زبان مؤمنين مى فرمايد: «واجعلنا للمتّقين اماما».(1) هر انسانى بايد اين صلاحيت را در خودش به وجود آورد كه در هر نقطه اى كه هست، ديگران بتوانند به او اقتدا كنند؛ نه فقط اقتداى در نماز جماعت، بلكه اقتداى در عمل، اقتداى در فكر، اقتداى در رفتار. امروز بحمداللَّه فضا براى اين كار آماده است. على رغم دشمنيها و خباثتهايى كه در عرصه فرهنگى و سياسى در كشور از سوى دشمنان داخلى و خارجى صورت مى گيرد، بحمداللَّه فضا، فضاى دين، فضاى انقلاب و فضاى اسلام است؛ و اين بر اثر نورانيت شما جوانان است.
از خداى متعال مى خواهم كه همه شما را مشمول توجّهات حضرت بقيةاللَّه ارواحنافداه قرار دهد. من شك ندارم كه بسيارى از شما جوانان، مورد نظر و منظور ديد مقدّس ولىّ عصر ارواحنافداه هستيد. مى دانم كه دلهاى پاك شما مورد توجّه آن بزرگوار است. ان شاءاللَّه آن فرزند فاطمه و آن عبد صالح الهى براى شما دعا كند و دعاى آن بزرگوار در حقّ همه مستجاب خواهد بود. اميدواريم ان شاءاللَّه خداوند روح مطهّر امام بزرگوار و ارواح مطهر شهيدان را از همه ما خشنود و راضى فرمايد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
1) فرقان: 74