بسماللهالرحمنالرحيم
اميدوارم كه خداي متعال همهي شما برادران و خواهران را كه از نقاط مختلف كشور تشريف آورديد، مشمول لطف و رحمت و فضل خود قرار بدهد. از همهي شما، مخصوصا آقايان علماي اعلام و خانوادههاي محترم شهدا و رزمندگان عزيز، تشكر ميكنم و اميدوارم كه توفيقات الهي، شامل حال همهي شما باشد.
در ابتدا، جملهي كوتاهي به اين نابينايان عزيزمان ـ مخصوصا جوانانشان ـ عرض كنم و آن اين است كه قدر قواي جسمي خود را بدانند و با وجود اينكه از بينايي برخوردار نيستند، توجه كنند كه راه ترقي به روي آنها باز است. مبادا كساني كه بهخاطر ضايعهيي و يا اين كه خلقتا اين گونه بودهاند و يكي از حواس يا يكي از اعضا را در بدن خود كم دارند، خيال كنند كه راه ترقي علمي و عملي براي آنها بسته است. همهي افرادي كه از يكي از اعضاي بدن ـ چه چشم، چه گوش، چه ديگر اعضا ـ محرومند، بقيهي نعم الهي و بخصوص هوش و ذهن خويش را به كار اندازند و خود را به صورت انسانهاي مفيد و بخصوص عالمي درآورند و براي كشور و مردم و خودشان مفيد بشوند.
اما مسألهي اصلي اين است كه در انقلاب ما، يك بعد جهاني و بينالمللي وجود دارد كه يكي از مهمترين ابعاد انقلاب ماست. از اين بعد، نبايد لحظهيي غفلت بشود. بعد جهاني و بينالمللي ـ يعني حرف ملت ايران و راه و هدفهاي او ـ براي بقيهي ملتها و حداقل براي بعضي از ملتهاي عالم، مورد قبول و مورد علاقه است. اينطور نيست كه ملت ايران انقلابي كردهاند و بقيهي ملتها تماشا كنند و بگويند: اين، براي خودشان و مربوط به اوضاع و احوالشان بود و به ما ارتباطي يا فايدهيي ندارد.
خيلي از كشورها را انسان ميتواند ببيند كه در آنها حادثه و تحولي هم بهوجود آمد، اما اين حادثه و تحول، يا در مرزهاي خود آنها محدود شد و يا برد خيلي كمي داشت. انقلاب اسلامي ايران، برد زيادي داشت و هنوز دارد و در آينده هم خواهد داشت. دليل اصلي اين قضيه اين است كه انقلاب ما براي اسلام بود. نميگوييم كه مردم از اوضاع كشور در دوران حكومت طاغوت، ناراضي نبودند و تغيير آن را نميخواستند. مردم، از همه چيز دوران طاغوت ناراضي بودند. مردمي كه وقتي در دوران سلطنت طاغوت ـ چه در رژيم وابستهي پهلوي و چه در غالب حكومتهاي قبل از آن ـ چشم خود را باز ميكردند و حقايق را ميديدند، سختي و بدي و ذلت و نابودي شخصيت خود را احساس ميكردند. طبيعي بود كه بخواهند در زندگي و معيشتشان اين سختيها تغيير پيدا كند; اما اساس همهي آن سختيها يك چيز بود و آن اين بود كه هيچكس براي مردم و عقيده و فكر و ايمان آنها ارزشي قايل نبود.
مردم، اسلام و رسوم اسلامي را ميخواستند; ولي دستهاي قدرت و حكومت، ضد اسلام را تبليغ ميكردند. دست قدرتهاي زمان، فساد اخلاقي و برهنگي و دوري از رسم و سنت اسلامي را ترويج و بر مردم تحميل ميكرد. در مقابل چشم مردم، همهي چيزهاي محبوب آنها مورد اهانت قرار ميگرفت. اين، راز اصلي قضيه بود.
ايمان اسلامي ملت ما، يكي از عميقترين ايمانهاست. كساني كه ملتهاي ديگر را از نزديك ديدهاند، شهادت ميدهند كه ملت ايران نسبت به اسلام و عقايد و احكام اسلامي، يكي از مؤمنترين ملتهاي مسلمان است. براي مردم روشن شد كه در سايهي اسلام ميتوانند زندگي آزاد و برخوردار از نعم معنوي و مادي داشته باشند. اسلام، ايمان و محبت مردم بود. مردم قيام كردند و اين انقلاب عظيم انجام گرفت و به دست آنها، حكومتي بر پايهي اسلام به وجود آمد.
هر جا در دنيا مسلماني هست، به اين حركت احساس علاقه ميكند; چون اين حركت در چارچوبهاي ميهني و ملي ـ كه مخصوص ملتي و دون ملت ديگري باشد ـ محدود نبود; بلكه حركتي براي اسلام بود كه اسلام ميان ملتهاي بسياري مشترك است. پس، ملتهاي مسلمان، به اين انقلاب و نظام علاقهمندند.
در يك نگاه ديگر، چون اين انقلاب ضد قدرتهاي قلدر عالم بود، يعني ابرقدرتها را يكجا و با هم نفي ميكرد و ميكند و ملت ايران به همهي قدرتهاي مستكبر عالم، "نه" گفت، پس هر جا ملتي زير فشار يكي از اين قدرتها قرار داشت و قرار داشته باشد، به اين انقلاب علاقهمند است; چون حرف دل اوست.
خيلي ملتها هستند كه از حضور امريكا و نفوذ استكبار و ايجاد پايگاههاي نظامي و دخالتهاي اقتصادي و ترويج فرهنگ بيگانه در كشورشان، دلهايشان پر است و ناراحت و ناراضيند; اما جرأت نفس كشيدن و قدرت اقدام كردن ندارند، رهبري براي حركت در ميان آنها نيست و اختناق به نحوي است كه اجازهي تكان خوردن به آنها نميدهد. كشورهاي مرتجعي كه به امريكا وابستهاند، غالبا از اين قبيل هستند. اين ملتها، وقتي ميبينند ملتي آزادانه و با قدرت و بدون ترس، در مقابل نفوذ امريكا و فرهنگ غرب و دخالت استكبار و حضور نظامي و اقتصادي و فرهنگي بيگانه، شعار ميدهد و عمل ميكند و محكم ميايستد، قهري است كه در دلشان نسبت به اين ملت و انقلاب، احساس علاقه ميكنند.
بعد جهاني، يعني همين كه ملت و انقلاب ما، براي ملتهاي ديگر پيامي دارد و آن پيام اين است كه اگر ملت بخواهد و اگر گرد يك رهبر و محور توانايي مجتمع بشود، خواهد توانست كارهاي نشدني را انجام بدهد. براي همهي مسلمانان پيامي دارد و آن اين است كه با وجود آن كه سالهاي متمادي است دستهاي ضداسلام تلاش ميكنند تا اسلام را از بين ببرند، اگر مسلمانها اراده كنند و بخواهند، ميتوانند اسلام را به جامعه برگردانند و حاكميت بدهند. اين، پيامهاي ملت و انقلاب ماست.
گمان نكنيد كه ملتهاي ديگر، اين پيامها را درك نميكنند و نميشنوند. اينكه شما مشاهده ميكرديد در مراسم حج در كنار شما و همصداي با شما، از آفريقا و آسيا و خاورميانه و عرب و ترك و بقيهي مليتها ميايستند و شعار ميدهند و راهپيمايي ميكنند، در حقيقت پاسخي است كه آنها به پيامهاي شما ميدهند. اين كه مشاهده ميكنيد امروز تبليغات استكباري اينهمه عليه ايران تبليغات دروغ ميكنند، بهخاطر اين است كه ميخواهند نظر آن ملتها را از شما برگردانند. اينهمه تبليغات خلاف واقع و دروغ واضح ميكنند كه اگر كسي اين خبرهاي جهاني را بخواند و به چگونگي كار تبليغاتچيها آشنا نباشد، حقيقتا تعجب خواهد كرد و از خود خواهد پرسيد اينها از كجا حرف ميزنند؟ راجع به كدام ملت و كدام كشور سخن ميگويند؟ !اين تبليغات ضد ايران و ضد جمهوري اسلامي و ضد ملت قهرمان و بزرگ ما، براي همين است كه ملتهاي ديگر را دلسرد و نااميد كنند و نظر آنها را از اينجا برگردانند.
شما ملتي هستيد كه بر اثر تجربهي بزرگ انقلابتان و بخصوص بر اثر آزمايش عظيمي كه در جنگ از خود نشان داديد و محبت عاشقانهيي كه نسبت به امام بزرگوارتان ـ در حيات و مماتش ـ ابراز كرديد و شجاعتي كه در مقابل قدرتها از خود نشان داديد، در چشم ملتهاي ديگر، يك ملت بزرگ و قهرمان به حساب ميآييد و حق هم همين است. آيا اين توجه و علاقهي جهاني، به درد ملت ايران ميخورد يا نه؟ بله، خيلي هم به درد ميخورد. پشتيباني ملتها از شما، دست دشمنان و قدرتها را در فشار به ملت ايران بسته و محدود كرده است. يعني هر گونه فشاري از سوي دشمن و هر مظلوميتي از طرف ملت ما، ملتهاي ديگر را به حقانيت پيام ملت ايران بيشتر معتقد خواهد كرد و اين، براي استكبار خطرناك است.
امروز، در خيلي از كشورهاي جهان، همين حرفها و اعتقادات و راه و شعارها و حتي رسوم و عادات انقلابي ملت ايران، نزد بسياري از ملتها به عنوان سرمشق به حساب ميآيد و آنها همين شعارها را ميدهند و همين رسوم را عمل ميكنند. من، در چند سال قبل از اين، در يكي از كشورهاي دوردست كه فاصلهي زيادي با كشور ما دارد، ديدم كه زنهاي جوان عليالظاهر دانشگاهي، پوشش خود را شبيه پوشش زنهاي انقلابي ايران قرار داده بودند. اين، بر اثر چيست؟ ما كساني را به آنجا نفرستاديم كه بروند بگويند شما پوشش زنها را اينگونه قرار بدهيد و به اين شكل لباس بپوشيد. اين، گسترش طبيعي پيام انقلاب است. امروز، همين حرفها و شعارها و عقايد و هدفها، در بسياري از كشورهاي جهان ـ بخصوص كشورهاي اسلامي ـ وجود دارد و مطرح است و مردم پرشور ـ و مخصوصا جوانها ـ را به خود جذب و جلب ميكند. اين، همان چيزي است كه استكبار از آن ميترسد.
از اين صحبت كوتاه، دو نكته را استنتاج ميكنم: اول اينكه چون رابطهي معنوي ملت و انقلاب ما با ملتهاي ديگر، براي استكبار چيز خطرناكي است، استكبار سعي ميكند اين رابطه را قطع كند. به چند طريق ميتواند اين كار را بكند: يكي اينكه بهوسيلهي دولتهاي وابسته و مزدورشان، روي آن ملتها فشار آورند كه البته اين راه، راه موفقي نيست; زيرا هرچه فشار را روي آنها بيشتر كنند، علاقه آن مردم به انقلاب و نظام اسلامي بيشتر ميشود.
راه ديگر اين است كه در تبليغات جهاني طوري حرف بزنند كه دل ملتها از ايران سرد بشود. البته، اين كار را از اول انقلاب تاكنون انجام دادهاند. اينكه ميبينيد نسبت مرتجع و بنيادگرا ميدهند و مرتب آمار شكنجه و اعدام را از كشور ما پخش ميكنند، براي اين است كه ملتهاي ديگر در كشورهاي مسلمان و غيرمسلمان، نسبت به ملت ايران و حكومت اسلامي دلسرد شوند.
وقتي كه قاچاقچي دشمن جان جوانها و انسانها به مجازات ميرسد، در تبليغات استكباري گفته ميشود: مخالفان سياسي دولت كشته شدند! عفو به اصطلاح بينالملل ـ كه يك سازمان وابسته به محافل قدرتمند دنياست ـ هر چند وقت يك بار، براي تفنن هم كه شده، از تعداد اعدامها و شكنجهها و كشتارها و بگيروببندهاي ادعايي خود در ايران ليستي تهيه ميكند و آماري را كه دشمنان ما ساختند و پرداختند و دست آنها دادند، منتشر ميسازد. اين، براي همين است كه وقتي ملتهاي ديگر اين تبليغات را شنيدند، نسبت به ملت ايران و حكومت اسلامي دلسرد بشوند. اين هم راهي است كه از اول انقلاب تاكنون انجام ميدهند.
يك راه ديگر هم كه از همه بدتر و خطرناكتر ميباشد، اين است كه فكر رابطه با ملتها را از ذهن خود ما ملت ايران ببرند. يعني از طرف ما رابطه را قطع كنند و به ملت ايران تلقين نمايند كه شما به فكر خودتان باشيد، به ملتهاي ديگر و به دنيا چهكار داريد؟! خودتان را دريابيد و بسازيد و مشكلات خودتان را برطرف كنيد. ممكن است اين فكر در بعضي از افراد سادهلوح اثر هم بكند، غافل از اينكه مشكلات يك ملت انقلابي، با كارهاي گوناگون و متنوعي برطرف ميشود كه يكي از آنها، همين حمايتهاي جهاني است.
بسياري از مشكلات، مشكلاتي است كه دشمن بر ما تحميل كرده و با دست او در كشور مشكل به وجود آمده است. اينطور نيست كه ما به خودي خود، مشكل داشته باشيم. دشمنان خارج از اين مرزها ـ نه دشمنان حقيري كه احيانا در داخل هستند ـ با محاصرهي اقتصادي و فشار و تحميل جنگ و با بسياري از كارهاي ديگر، مشكلات را سازماندهي ميكنند.
اگر ملت ايران بخواهد مشكلات خود را برطرف بكند، كافي نيست كه در داخل مرزها دور خودش بچرخد و به تك تك مشكلات و گرهها فكر كند و بينديشد كه چگونه بايد آنها را باز كند. ميبايد توطئهي دشمن را در بيرون هم خنثي كند. در جبههي جهاني هم بايد در مقابل دشمن قرار بگيريد و بهترين شيوه و طريق آن، عبارت از افكار عمومي ملتهاست. پس، ما نبايد اين رابطه را از اين طرف قطع كنيم. البته، دشمن از اين گونه تبليغات دارد.
نكتهي دومي كه ميخواهم مطرح بكنم، اين است كه اگر ملت ايران بخواهد هميشه محبوب و مورد قبول و علاقهي ملتهاي ديگر بماند، بايد در داخل، شخصيت و منش و چهرهي انقلابي خود را حفظ كند. آن چيزهايي كه شما را در چشم ملتها بزرگ كرد، عبارت از: اولا، وحدت شما بود. اين وحدت را حفظ كنيد اين، عنصر بسيار باارزشي است. يك ملت يكپارچه، براي ملتهاي ديگر اسوه است. ثانيا، شجاعت شما و نترسيدن از دشمنان بود. اين عنصر را در جنگ و انقلاب و صحنههاي گوناگون ثابت كرديد. اين را نيز بايستي حفظ كنيد; همچنان كه بحمدالله تاكنون حفظ كردهايد. ثالثا، پيوند و وابستگي و يكپارچگي كامل و شديد ميان ملت و مسؤولان بود. اين، براي دنيا يك چيز تماشايي است. در كشورهاي ديگر كمتر اتفاق ميافتد كه سران و مسؤولان كشورها در ميان مردم خود، اين قدر محبوبيت داشته باشند.
در كدام كشور سراغ داريد كه رئيس يك كشور از خياباني عبور كند و مردم بريزند و ماشين او را ببوسند و نسبت به او اظهار علاقه و احترام كنند؟ در شهرهاي مختلف كشور انقلابي ما، اين مناظر مشاهده شده است و ميشود. اين علاقهي ملت به مسؤولان، بخصوص آن پيوند عاشقانهيي كه ملت ايران با امام بزرگوار(ره) داشتند، از آن چيزهاي نمونهيي است كه ملتهاي دنيا را به اين ملت جذب ميكند.
و بالاخره، خصوصيت چهارمي كه ملت ايران را در چشم ملتها بزرگ و چهرهي او را درخشان ميكرد، اين بود كه ملت ما در طول دوران جنگ و انقلاب، مسايل كشور و انقلاب را بر مسايل شخصي ترجيح داد. اين فداكاريها و ايثارها، بسيار مهم است. من، امروز هم به آحاد ملت عزيزمان ميگويم كه مسايل كشور و انقلاب را بر مسايل و نيازهاي شخصي خود ترجيح بدهند. براي انقلاب و ايران و عظمت و پيشرفت و آبادي كشور كار كنيد كه در اين صورت، منافع همهي قشرها و آحاد كشور هم تأمين خواهد شد. البته، هميشه اقليتي بودند و هستند كه منافع خود را بر منافع كشور و ملت ترجيح ميدادند و ميدهند. اينها، كار و روششان مردود است.
براي بازسازي و آباداني و عمران سرتاسر كشور، براي تقويت دولت و براي پيشرفت هدفها و برنامههاي اقتصادييي كه مسؤولان طرح ميكنند، همهي مردم خودشان را متعهد بدانند. اين، به آبادي كشور خواهد انجاميد و همان چيزي است كه هميشه چهرهي انقلابي ملت ما را در مقابل ملتهاي ديگر، چهرهي باصلابت و قدرتمندي نشان خواهد داد و اين رابطهي معنوي حفظ خواهد شد.
البته، تأييدات الهي شرط اول است. بايد رابطهي قلبي با خدا را قويا حفظ كرد. بايد حالت تقوا و پرهيزگاري و معنويتي را كه در انقلاب ما بوده و هست و بايد باشد، قويا حفظ كنيد. در اين كار، مخصوصا جوانها بايد پيشقدم باشند; زيرا محبوبترين انسانهاي جامعه در نزد پروردگار، جوانهاي پارسا و پرهيزگار و مؤمن هستند. اين، بركات الهي را جلب ميكند و روح نشاط اسلامي را در جامعه زنده نگه ميدارد. اين رابطهي قلبي و ارتباط معنوي با خدا را حفظ كنيد. خداي متعال هم، الطاف و فضل و فيض و كمك خود را بر شما نازل خواهد كرد.
اميدواريم كه خداوند به همه توفيق عنايت فرمايد و شما برادران و خواهران عزيز را مشمول بركات خود قرار بدهد و برادران پاكستاني كه در جلسهي ما هستند و همهي ملت مؤمن و مسلمان پاكستان و ساير ملتهاي مسلمان را مشمول لطف و فضل و فيوضات خود قرار بدهد.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
اميدوارم كه خداي متعال همهي شما برادران و خواهران را كه از نقاط مختلف كشور تشريف آورديد، مشمول لطف و رحمت و فضل خود قرار بدهد. از همهي شما، مخصوصا آقايان علماي اعلام و خانوادههاي محترم شهدا و رزمندگان عزيز، تشكر ميكنم و اميدوارم كه توفيقات الهي، شامل حال همهي شما باشد.
در ابتدا، جملهي كوتاهي به اين نابينايان عزيزمان ـ مخصوصا جوانانشان ـ عرض كنم و آن اين است كه قدر قواي جسمي خود را بدانند و با وجود اينكه از بينايي برخوردار نيستند، توجه كنند كه راه ترقي به روي آنها باز است. مبادا كساني كه بهخاطر ضايعهيي و يا اين كه خلقتا اين گونه بودهاند و يكي از حواس يا يكي از اعضا را در بدن خود كم دارند، خيال كنند كه راه ترقي علمي و عملي براي آنها بسته است. همهي افرادي كه از يكي از اعضاي بدن ـ چه چشم، چه گوش، چه ديگر اعضا ـ محرومند، بقيهي نعم الهي و بخصوص هوش و ذهن خويش را به كار اندازند و خود را به صورت انسانهاي مفيد و بخصوص عالمي درآورند و براي كشور و مردم و خودشان مفيد بشوند.
اما مسألهي اصلي اين است كه در انقلاب ما، يك بعد جهاني و بينالمللي وجود دارد كه يكي از مهمترين ابعاد انقلاب ماست. از اين بعد، نبايد لحظهيي غفلت بشود. بعد جهاني و بينالمللي ـ يعني حرف ملت ايران و راه و هدفهاي او ـ براي بقيهي ملتها و حداقل براي بعضي از ملتهاي عالم، مورد قبول و مورد علاقه است. اينطور نيست كه ملت ايران انقلابي كردهاند و بقيهي ملتها تماشا كنند و بگويند: اين، براي خودشان و مربوط به اوضاع و احوالشان بود و به ما ارتباطي يا فايدهيي ندارد.
خيلي از كشورها را انسان ميتواند ببيند كه در آنها حادثه و تحولي هم بهوجود آمد، اما اين حادثه و تحول، يا در مرزهاي خود آنها محدود شد و يا برد خيلي كمي داشت. انقلاب اسلامي ايران، برد زيادي داشت و هنوز دارد و در آينده هم خواهد داشت. دليل اصلي اين قضيه اين است كه انقلاب ما براي اسلام بود. نميگوييم كه مردم از اوضاع كشور در دوران حكومت طاغوت، ناراضي نبودند و تغيير آن را نميخواستند. مردم، از همه چيز دوران طاغوت ناراضي بودند. مردمي كه وقتي در دوران سلطنت طاغوت ـ چه در رژيم وابستهي پهلوي و چه در غالب حكومتهاي قبل از آن ـ چشم خود را باز ميكردند و حقايق را ميديدند، سختي و بدي و ذلت و نابودي شخصيت خود را احساس ميكردند. طبيعي بود كه بخواهند در زندگي و معيشتشان اين سختيها تغيير پيدا كند; اما اساس همهي آن سختيها يك چيز بود و آن اين بود كه هيچكس براي مردم و عقيده و فكر و ايمان آنها ارزشي قايل نبود.
مردم، اسلام و رسوم اسلامي را ميخواستند; ولي دستهاي قدرت و حكومت، ضد اسلام را تبليغ ميكردند. دست قدرتهاي زمان، فساد اخلاقي و برهنگي و دوري از رسم و سنت اسلامي را ترويج و بر مردم تحميل ميكرد. در مقابل چشم مردم، همهي چيزهاي محبوب آنها مورد اهانت قرار ميگرفت. اين، راز اصلي قضيه بود.
ايمان اسلامي ملت ما، يكي از عميقترين ايمانهاست. كساني كه ملتهاي ديگر را از نزديك ديدهاند، شهادت ميدهند كه ملت ايران نسبت به اسلام و عقايد و احكام اسلامي، يكي از مؤمنترين ملتهاي مسلمان است. براي مردم روشن شد كه در سايهي اسلام ميتوانند زندگي آزاد و برخوردار از نعم معنوي و مادي داشته باشند. اسلام، ايمان و محبت مردم بود. مردم قيام كردند و اين انقلاب عظيم انجام گرفت و به دست آنها، حكومتي بر پايهي اسلام به وجود آمد.
هر جا در دنيا مسلماني هست، به اين حركت احساس علاقه ميكند; چون اين حركت در چارچوبهاي ميهني و ملي ـ كه مخصوص ملتي و دون ملت ديگري باشد ـ محدود نبود; بلكه حركتي براي اسلام بود كه اسلام ميان ملتهاي بسياري مشترك است. پس، ملتهاي مسلمان، به اين انقلاب و نظام علاقهمندند.
در يك نگاه ديگر، چون اين انقلاب ضد قدرتهاي قلدر عالم بود، يعني ابرقدرتها را يكجا و با هم نفي ميكرد و ميكند و ملت ايران به همهي قدرتهاي مستكبر عالم، "نه" گفت، پس هر جا ملتي زير فشار يكي از اين قدرتها قرار داشت و قرار داشته باشد، به اين انقلاب علاقهمند است; چون حرف دل اوست.
خيلي ملتها هستند كه از حضور امريكا و نفوذ استكبار و ايجاد پايگاههاي نظامي و دخالتهاي اقتصادي و ترويج فرهنگ بيگانه در كشورشان، دلهايشان پر است و ناراحت و ناراضيند; اما جرأت نفس كشيدن و قدرت اقدام كردن ندارند، رهبري براي حركت در ميان آنها نيست و اختناق به نحوي است كه اجازهي تكان خوردن به آنها نميدهد. كشورهاي مرتجعي كه به امريكا وابستهاند، غالبا از اين قبيل هستند. اين ملتها، وقتي ميبينند ملتي آزادانه و با قدرت و بدون ترس، در مقابل نفوذ امريكا و فرهنگ غرب و دخالت استكبار و حضور نظامي و اقتصادي و فرهنگي بيگانه، شعار ميدهد و عمل ميكند و محكم ميايستد، قهري است كه در دلشان نسبت به اين ملت و انقلاب، احساس علاقه ميكنند.
بعد جهاني، يعني همين كه ملت و انقلاب ما، براي ملتهاي ديگر پيامي دارد و آن پيام اين است كه اگر ملت بخواهد و اگر گرد يك رهبر و محور توانايي مجتمع بشود، خواهد توانست كارهاي نشدني را انجام بدهد. براي همهي مسلمانان پيامي دارد و آن اين است كه با وجود آن كه سالهاي متمادي است دستهاي ضداسلام تلاش ميكنند تا اسلام را از بين ببرند، اگر مسلمانها اراده كنند و بخواهند، ميتوانند اسلام را به جامعه برگردانند و حاكميت بدهند. اين، پيامهاي ملت و انقلاب ماست.
گمان نكنيد كه ملتهاي ديگر، اين پيامها را درك نميكنند و نميشنوند. اينكه شما مشاهده ميكرديد در مراسم حج در كنار شما و همصداي با شما، از آفريقا و آسيا و خاورميانه و عرب و ترك و بقيهي مليتها ميايستند و شعار ميدهند و راهپيمايي ميكنند، در حقيقت پاسخي است كه آنها به پيامهاي شما ميدهند. اين كه مشاهده ميكنيد امروز تبليغات استكباري اينهمه عليه ايران تبليغات دروغ ميكنند، بهخاطر اين است كه ميخواهند نظر آن ملتها را از شما برگردانند. اينهمه تبليغات خلاف واقع و دروغ واضح ميكنند كه اگر كسي اين خبرهاي جهاني را بخواند و به چگونگي كار تبليغاتچيها آشنا نباشد، حقيقتا تعجب خواهد كرد و از خود خواهد پرسيد اينها از كجا حرف ميزنند؟ راجع به كدام ملت و كدام كشور سخن ميگويند؟ !اين تبليغات ضد ايران و ضد جمهوري اسلامي و ضد ملت قهرمان و بزرگ ما، براي همين است كه ملتهاي ديگر را دلسرد و نااميد كنند و نظر آنها را از اينجا برگردانند.
شما ملتي هستيد كه بر اثر تجربهي بزرگ انقلابتان و بخصوص بر اثر آزمايش عظيمي كه در جنگ از خود نشان داديد و محبت عاشقانهيي كه نسبت به امام بزرگوارتان ـ در حيات و مماتش ـ ابراز كرديد و شجاعتي كه در مقابل قدرتها از خود نشان داديد، در چشم ملتهاي ديگر، يك ملت بزرگ و قهرمان به حساب ميآييد و حق هم همين است. آيا اين توجه و علاقهي جهاني، به درد ملت ايران ميخورد يا نه؟ بله، خيلي هم به درد ميخورد. پشتيباني ملتها از شما، دست دشمنان و قدرتها را در فشار به ملت ايران بسته و محدود كرده است. يعني هر گونه فشاري از سوي دشمن و هر مظلوميتي از طرف ملت ما، ملتهاي ديگر را به حقانيت پيام ملت ايران بيشتر معتقد خواهد كرد و اين، براي استكبار خطرناك است.
امروز، در خيلي از كشورهاي جهان، همين حرفها و اعتقادات و راه و شعارها و حتي رسوم و عادات انقلابي ملت ايران، نزد بسياري از ملتها به عنوان سرمشق به حساب ميآيد و آنها همين شعارها را ميدهند و همين رسوم را عمل ميكنند. من، در چند سال قبل از اين، در يكي از كشورهاي دوردست كه فاصلهي زيادي با كشور ما دارد، ديدم كه زنهاي جوان عليالظاهر دانشگاهي، پوشش خود را شبيه پوشش زنهاي انقلابي ايران قرار داده بودند. اين، بر اثر چيست؟ ما كساني را به آنجا نفرستاديم كه بروند بگويند شما پوشش زنها را اينگونه قرار بدهيد و به اين شكل لباس بپوشيد. اين، گسترش طبيعي پيام انقلاب است. امروز، همين حرفها و شعارها و عقايد و هدفها، در بسياري از كشورهاي جهان ـ بخصوص كشورهاي اسلامي ـ وجود دارد و مطرح است و مردم پرشور ـ و مخصوصا جوانها ـ را به خود جذب و جلب ميكند. اين، همان چيزي است كه استكبار از آن ميترسد.
از اين صحبت كوتاه، دو نكته را استنتاج ميكنم: اول اينكه چون رابطهي معنوي ملت و انقلاب ما با ملتهاي ديگر، براي استكبار چيز خطرناكي است، استكبار سعي ميكند اين رابطه را قطع كند. به چند طريق ميتواند اين كار را بكند: يكي اينكه بهوسيلهي دولتهاي وابسته و مزدورشان، روي آن ملتها فشار آورند كه البته اين راه، راه موفقي نيست; زيرا هرچه فشار را روي آنها بيشتر كنند، علاقه آن مردم به انقلاب و نظام اسلامي بيشتر ميشود.
راه ديگر اين است كه در تبليغات جهاني طوري حرف بزنند كه دل ملتها از ايران سرد بشود. البته، اين كار را از اول انقلاب تاكنون انجام دادهاند. اينكه ميبينيد نسبت مرتجع و بنيادگرا ميدهند و مرتب آمار شكنجه و اعدام را از كشور ما پخش ميكنند، براي اين است كه ملتهاي ديگر در كشورهاي مسلمان و غيرمسلمان، نسبت به ملت ايران و حكومت اسلامي دلسرد شوند.
وقتي كه قاچاقچي دشمن جان جوانها و انسانها به مجازات ميرسد، در تبليغات استكباري گفته ميشود: مخالفان سياسي دولت كشته شدند! عفو به اصطلاح بينالملل ـ كه يك سازمان وابسته به محافل قدرتمند دنياست ـ هر چند وقت يك بار، براي تفنن هم كه شده، از تعداد اعدامها و شكنجهها و كشتارها و بگيروببندهاي ادعايي خود در ايران ليستي تهيه ميكند و آماري را كه دشمنان ما ساختند و پرداختند و دست آنها دادند، منتشر ميسازد. اين، براي همين است كه وقتي ملتهاي ديگر اين تبليغات را شنيدند، نسبت به ملت ايران و حكومت اسلامي دلسرد بشوند. اين هم راهي است كه از اول انقلاب تاكنون انجام ميدهند.
يك راه ديگر هم كه از همه بدتر و خطرناكتر ميباشد، اين است كه فكر رابطه با ملتها را از ذهن خود ما ملت ايران ببرند. يعني از طرف ما رابطه را قطع كنند و به ملت ايران تلقين نمايند كه شما به فكر خودتان باشيد، به ملتهاي ديگر و به دنيا چهكار داريد؟! خودتان را دريابيد و بسازيد و مشكلات خودتان را برطرف كنيد. ممكن است اين فكر در بعضي از افراد سادهلوح اثر هم بكند، غافل از اينكه مشكلات يك ملت انقلابي، با كارهاي گوناگون و متنوعي برطرف ميشود كه يكي از آنها، همين حمايتهاي جهاني است.
بسياري از مشكلات، مشكلاتي است كه دشمن بر ما تحميل كرده و با دست او در كشور مشكل به وجود آمده است. اينطور نيست كه ما به خودي خود، مشكل داشته باشيم. دشمنان خارج از اين مرزها ـ نه دشمنان حقيري كه احيانا در داخل هستند ـ با محاصرهي اقتصادي و فشار و تحميل جنگ و با بسياري از كارهاي ديگر، مشكلات را سازماندهي ميكنند.
اگر ملت ايران بخواهد مشكلات خود را برطرف بكند، كافي نيست كه در داخل مرزها دور خودش بچرخد و به تك تك مشكلات و گرهها فكر كند و بينديشد كه چگونه بايد آنها را باز كند. ميبايد توطئهي دشمن را در بيرون هم خنثي كند. در جبههي جهاني هم بايد در مقابل دشمن قرار بگيريد و بهترين شيوه و طريق آن، عبارت از افكار عمومي ملتهاست. پس، ما نبايد اين رابطه را از اين طرف قطع كنيم. البته، دشمن از اين گونه تبليغات دارد.
نكتهي دومي كه ميخواهم مطرح بكنم، اين است كه اگر ملت ايران بخواهد هميشه محبوب و مورد قبول و علاقهي ملتهاي ديگر بماند، بايد در داخل، شخصيت و منش و چهرهي انقلابي خود را حفظ كند. آن چيزهايي كه شما را در چشم ملتها بزرگ كرد، عبارت از: اولا، وحدت شما بود. اين وحدت را حفظ كنيد اين، عنصر بسيار باارزشي است. يك ملت يكپارچه، براي ملتهاي ديگر اسوه است. ثانيا، شجاعت شما و نترسيدن از دشمنان بود. اين عنصر را در جنگ و انقلاب و صحنههاي گوناگون ثابت كرديد. اين را نيز بايستي حفظ كنيد; همچنان كه بحمدالله تاكنون حفظ كردهايد. ثالثا، پيوند و وابستگي و يكپارچگي كامل و شديد ميان ملت و مسؤولان بود. اين، براي دنيا يك چيز تماشايي است. در كشورهاي ديگر كمتر اتفاق ميافتد كه سران و مسؤولان كشورها در ميان مردم خود، اين قدر محبوبيت داشته باشند.
در كدام كشور سراغ داريد كه رئيس يك كشور از خياباني عبور كند و مردم بريزند و ماشين او را ببوسند و نسبت به او اظهار علاقه و احترام كنند؟ در شهرهاي مختلف كشور انقلابي ما، اين مناظر مشاهده شده است و ميشود. اين علاقهي ملت به مسؤولان، بخصوص آن پيوند عاشقانهيي كه ملت ايران با امام بزرگوار(ره) داشتند، از آن چيزهاي نمونهيي است كه ملتهاي دنيا را به اين ملت جذب ميكند.
و بالاخره، خصوصيت چهارمي كه ملت ايران را در چشم ملتها بزرگ و چهرهي او را درخشان ميكرد، اين بود كه ملت ما در طول دوران جنگ و انقلاب، مسايل كشور و انقلاب را بر مسايل شخصي ترجيح داد. اين فداكاريها و ايثارها، بسيار مهم است. من، امروز هم به آحاد ملت عزيزمان ميگويم كه مسايل كشور و انقلاب را بر مسايل و نيازهاي شخصي خود ترجيح بدهند. براي انقلاب و ايران و عظمت و پيشرفت و آبادي كشور كار كنيد كه در اين صورت، منافع همهي قشرها و آحاد كشور هم تأمين خواهد شد. البته، هميشه اقليتي بودند و هستند كه منافع خود را بر منافع كشور و ملت ترجيح ميدادند و ميدهند. اينها، كار و روششان مردود است.
براي بازسازي و آباداني و عمران سرتاسر كشور، براي تقويت دولت و براي پيشرفت هدفها و برنامههاي اقتصادييي كه مسؤولان طرح ميكنند، همهي مردم خودشان را متعهد بدانند. اين، به آبادي كشور خواهد انجاميد و همان چيزي است كه هميشه چهرهي انقلابي ملت ما را در مقابل ملتهاي ديگر، چهرهي باصلابت و قدرتمندي نشان خواهد داد و اين رابطهي معنوي حفظ خواهد شد.
البته، تأييدات الهي شرط اول است. بايد رابطهي قلبي با خدا را قويا حفظ كرد. بايد حالت تقوا و پرهيزگاري و معنويتي را كه در انقلاب ما بوده و هست و بايد باشد، قويا حفظ كنيد. در اين كار، مخصوصا جوانها بايد پيشقدم باشند; زيرا محبوبترين انسانهاي جامعه در نزد پروردگار، جوانهاي پارسا و پرهيزگار و مؤمن هستند. اين، بركات الهي را جلب ميكند و روح نشاط اسلامي را در جامعه زنده نگه ميدارد. اين رابطهي قلبي و ارتباط معنوي با خدا را حفظ كنيد. خداي متعال هم، الطاف و فضل و فيض و كمك خود را بر شما نازل خواهد كرد.
اميدواريم كه خداوند به همه توفيق عنايت فرمايد و شما برادران و خواهران عزيز را مشمول بركات خود قرار بدهد و برادران پاكستاني كه در جلسهي ما هستند و همهي ملت مؤمن و مسلمان پاكستان و ساير ملتهاي مسلمان را مشمول لطف و فضل و فيوضات خود قرار بدهد.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته