پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار كارگزاران حج

بسم الله الرّحمن الرّحيم
به همه برادران محترم و خواهران گرامي خوشامد مي گويم و از همه شما دست اندرکاران فريضه عظيم حج تشکر مي کنم. اميدوارم خداي متعال توفيق دهد که امسال هم مثل سالهاي پيش - بلکه بهتر از سالهاي پيش - اين واجب بزرگ، در موسم خود و با شرايط و حدود خود، ان شاءالله اقامه شود و مردم ما بتوانند معنا و مفهوم الهي و اجتماعي و سياسي حج را در وجود خودشان حس کنند و آن را در فضاي دنياي اسلام مجسّم نمايند.
حج از يک طرف مظهر معنويت است - ارتباط با خدا، آشنا شدن دل با آيات الهي و نزديک شدن هرچه بيشتر انسان به خدا - از يک طرف مظهر وحدت است - يکپارچگي امّت اسلام، برداشتن ديوارها و حجابها و پُر کردن درّه ها و شکافهايي که يا به دست دشمن، يا به وسيله تعصّبات و اوهام به وجود آمده است، و نيز ايجاد قدمي به سوي امّت واحده اسلامي است - و از طرف ديگر مظهر برائت از دشمنان خدا، برائت از مشرکين و ايادي شرک و کفر است. اگر ان شاءالله اين سه جهت در حج متجسّد و مجسّم شود، حج فايده خود را بخشيده است. اوّل، شما و حاجي هستيد که از حج بهره مي بريد. در مرتبه دوم، دنياي اسلام و جامعه اسلامي و امّت اسلامي است که اين بهره را مي برد. يکي از خصوصيات حج اين است که فضا را معنوي مي کند. الان فضاي کشور به برکت نزديکي ايام حج و با رفتن حُجّاج، در شرف معنويتر شدن است. وقتي حُجّاج برمي گردند، باز باري از معنويت با خود مي آورند؛ يعني سوغات روحيه و معنويت. هر وقت سخن از حجّ است، معنويت پراکنده مي شود. بايد اين طور باشد.
من امروز به مناسبت اين که کشور و ملت ما بحمدالله بعد از بيست و دوم بهمن و آن آزمايش بزرگ الهي، و قبل از انتخابات قرار دارند، لازم است اين را عرض کنم که فضاي معنوي براي همه چيزِ يک کشور مفيد است. فقط مسأله گرايش به آخرت و معنويّات نيست. فضاي معنوي، حتّي براي اداره دنياي يک کشور هم مفيد است و اين به برکت انقلاب در کشور ما به وجود آمد و امروز فضاي کشور ما تا حدود زيادي مشحون از معنويت است. لذا شما مي بينيد وقتي که جاي حضور مردم مي رسد، توده هاي مردم چطور با روحيه و با شادابي، قدم در ميدان مي گذارند! چه چيزي انگيزه ي مردم است، جز همان عامل معنوي؟ من همين جا لازم مي دانم از ملت عزيزمان به خاطر شکوهي که در بيست و دوم بهمن امسال آفريد، تشکر کنم. اينها خيلي مهم است.
در همان حالي که تمام مراکز تبليغاتي دشمن با تمام قوا سعي مي کنند مردم را با گذشته خودشان و با انقلابشان بيگانه کنند، از امامشان جدا کنند، ياد امام را به فراموشي بسپارند و سعي کنند به خيال خودشان ارزشهاي جديدي را خلق کنند و ميان مردم بيندازند، وقتي بيست و دوم بهمن مي رسد، شما مي بينيد که در تهران و شهرهاي بزرگ و شهرهاي کوچک و حتّي در نقاط دوردست و بسياري از روستاها، مردم بيرون مي آيند؛ نه کسي از آنها دعوتي مي کند، و نه يک عامل مادّي وجود دارد؛ اما مردم مي آيند. اين همان عامل معنوي است.
من عرض کنم طرّاحان و کمين گرفتگاني که منتظرند از ملت ايران نشانه اي بروز کند که آنها اميدوار شوند مردم با انقلاب ميانه اي ندارند و از انقلاب جدا شده اند - که واقعاً کمين هم گرفته اند - دچار تناقضند! از يک طرف بعضي از اظهارات و بعضي از تيترهاي روزنامه ها را نگاه مي کنند، که نشانه اين است که همه معنويّات در اين کشور از بين رفته است؛ ديگر از انقلاب و از امام خبري نيست و همه چيز به دست فراموشي سپرده شده است؛ اينها خوشحال مي شوند و خيال مي کنند که همين طور است؛ اما بعد نوبت حضور مردم که مي رسد - مثل روز بيست و دوم بهمن - ناگهان با سيل عظيم مردمي، با شعار اسلام، با شعار انقلاب، با ياد امام، با بزرگداشت خاطره هاي پُرشکوه گذشته مواجه مي شوند! اينها دچار تناقضند و نمي دانند که چه کنند؛ لذا در طرّاحيهايشان دائماً در حال رفت و برگشت و تردّدند!
ملت ايران توانسته است با قدرت خود، دشمن خود را گيج کند. به اظهاراتشان نگاه نکنيد؛ اظهاراتي که گاهي از روي اقتدار حرفي مي زنند که ممکن است بعضيها را مرعوب کند. حقيقت قضيه غير از اين است. ملت زنده است؛ ملت مؤمن است؛ دلها با اسلام است؛ دلها با امام است. تا امروز هيچ قدرتي نتوانسته است دلهاي مردم را از محبّت امام و ياد امام و تعظيم و تجليل شهدا، شهادت و ارزشهاي انقلاب خالي کند. انتخابات هم همين طور است. من لازم مي دانم به اين مناسبت، راجع به انتخابات، دو، سه جمله اي عرض کنم:
انتخابات، فقط يک پديده سياسي نيست. انتخابات، مظهر حضور مردم، مظهر احقاق حق و مظهر توانايي و اقتدار ملي براي يک کشور است. امروز در دنيا - چه در کشور ما و چه در هر جاي ديگر - روي اين حساب مي شود که چند درصد از کساني که مي توانستند رأي بدهند، در يک انتخابات شرکت کردند و رأي دادند. از نظر مردم دنيا و تحليلگران و سياستگذاران عالم، آن نظامي مستحکم است که تعداد بيشتري از مردمش در هنگام انتخابات پاي صندوقها بيايند و رأي بدهند. اين نشانه استحکام يک نظام است؛ که بحمدالله ما اين را در انتخاباتهاي گوناگوني که در اين سالهاي متوالي داشته ايم، هميشه نشان داده ايم و مردم حضور قوي اي داشته اند. هم حق و هم تکليف مردم است که بيايند و سرنوشت کشورشان را به دست خودشان معيّن کنند؛ زيرا که کشور متعلّق به مردم است. مردم بايد بيايند و با انتخاب صحيح و آزادانه، قانونگذارانشان را در قوّه مقنّنه معيّن کنند؛ مجريان خودشان را با ترتيبي که در قانون معيّن شده است، معيّن کنند. اين حقّ مردم است و متعلّق به آنهاست؛ اما تکليف هم هست. اين طور نيست که يکي بگويد من نمي خواهم از اين حقّم استفاده کنم؛ نه، سرنوشت نظام بسته به احقاق و استنقاذ اين حقّ است؛ اين تکليف است؛ بايد همه شرکت کنند. نظام جمهوري اسلامي توانسته است اين حق را در اختيار مردم بگذارد؛ اما در گذشته ما اين حق را نداشتيم. در نظامهاي گذشته، مردم از استفاده از چنين حقّي محروم بودند. نظام جمهوري اسلامي اين حق را داده است؛ بايد مردم بروند و استنقاذ کنند. گاهي يک رأي هم مؤثّر است؛ هيچکس نگويد رأي منِ تنها چه تأثيري دارد. گاهي يک رأي يا چند رأي، در سرنوشت يک کشور اثر مي گذارد. شما مي توانيد با رأي دادن خودتان، شخص مؤمنِ صالح را به مجلس بفرستيد. آن کسي که به مجلس رفت، در هنگامه حسّاس - آن جايي که رأي يک نماينده مي تواند سرنوشت کشور يا يک قشر، يا سرنوشت اقتصاد را معيّن کند - رأي او کارساز خواهد بود. لذا هيچ وقت کسي نگويد که رأي من چه تأثيري دارد. مهم اين است که در روز انتخابات، ان شاءالله همه مردم - زن و مرد، پير و جوان و هرکس که از لحاظ قانوني مي تواند رأي بدهد - بروند و رأي بدهند و انتخابات را پُرشور و پُررونق کنند. هرکس که به نظام اسلامي علاقه دارد، در اين انتخابات شرکت خواهد کرد. هرکس که به سربلندي نظام جمهوري اسلامي علاقه اي دارد، در اين انتخابات شرکت خواهد کرد. پيش بيني من اين است: آن چنان که ما از اين ملت بزرگ و آگاه و هوشمند تاکنون حضور در همه صحنه ها را ديده ايم، ان شاءالله در اين انتخابات هم پُرشور و با علاقه شرکت مي کند و حضور خودش را اعلام خواهد کرد و در واقع طرفداري اش را از اسلام و نظام اسلامي نشان خواهد داد.
نکته دوم اين است که انتخابات بايد در فضاي آرام و با صفا انجام گيرد و دور از تشنّج و درگيري و فضاي نفرت باشد. بديهي است که در همه جا نامزدهاي گوناگوني با آراء و عقايد و سلايق مختلفي هستند و مردم هم نگاه مي کنند و ان شاءالله با شناسايي و با تدبّر انتخاب مي کنند و رأي خواهند داد. اين کار بايد در فضاي آرام انجام گيرد. اين افتخار ماست. ما چند روز قبل از اين، بيست و يکمين سالگرد انقلاب را جشن گرفتيم و چند روز بعد نيز بيست و يکمين انتخابات را در کشورمان برگزار خواهيم کرد. اين چيزِ کمي نيست؛ چيزِ خيلي مهمي است. حال، ديگران بنشينند و براي ملت ما غصّه بخورند که اين کشور بايد به طرف دمکراسي برود! دمکراسي چيست؟ اگر منظور از دمکراسي، همين حضور و دخالت و شرکت و انتخاب مردم است، بفرماييد؛ کجاي دنيا چنين چيزي را سراغ داريد؟! آن کساني که با پول و قدرت سياسي امريکاييها سالها بر اين مملکت حکومت کردند و همه چيزِ اين مملکت را به باد دادند، آيا يک بار توفيق يافتند که چنين انتخاباتي را در سرتاسر اين کشور به وجود آورند؟! بيست و يک انتخابات، در بيست و يک سال؛ اين شوخي است؟! در تمام اين آزمايشهاي بيست ويک گانه، فضاي اين کشور تا امروز اين طور بوده است؛ فضاي آرام، فضاي صميمي. البته بعضيها تبليغ مي کنند و حرف مي زنند. فضاي خشونت سياسي و تشنّج سياسي و نفرت، به حال انتخابات مضرّ است. يک عدّه را از عرصه حضور در انتخابات بيزار مي کند؛ يک عدّه را دچار ترديد مي نمايد، دلها را مي ميراند و اميدها را مي کاهد. من مي بينم متأسفانه بعضيها با اظهارات خود در برخي از اين نوشتجاتي که منتشر مي شود، سعي مي کنند فضاي نفرت را بر جامعه حاکم کنند. اين يکي به جناح چپ بد مي گويد، آن يکي به جناح راست بد مي گويد؛ اينها کجا مي روند؟! کجا مي رويد و چه مي خواهيد؟! چيست اين تعبيراتي که ساخته اند و غالباً هم اينها را دشمن در دهانشان گذاشته و پرتاب کرده و يک عدّه آدم غافل - حالا نمي گوييم مغرض؛ اما بعضيشان هم قطعاً مغرضند - همينها را گرفته اند و مرتّب لب مي جنبانند و اين حرفها را تکرار مي کنند؟! چپ و راست چيست؟! اين ملت، ملت مسلمان و مؤمن و يکپارچه اي است. آحاد اين ملت، با هم اين انقلاب را به وجود آوردند؛ با هم بيست و يک سال اين نظام را حفظ کردند؛ با هم يک خطر بزرگ را در طول هشت سال جنگي که بر ما تحميل شده بود، دفع کردند. بنابراين ملت باهمند؛ اين ديوارکشيها چيست؟! يک عدّه با نامي در گوشه اي، يک عدّه با نامي ديگر در گوشه ديگري، همين طور مردم را تکه تکه مي کنند. البته مردم هم نشان داده اند که به اين حرفها اعتنايي ندارند؛ اين هم معلوم است. مردم راه خودشان را مي روند، کار خودشان را مي کنند؛ حالا هم آنها بروند و کار خودشان را بکنند.
بايد فضا، فضاي آرامي باشد. بعضيها با اصرار بر اين که قرار است خشونت و تشنّج شود، ذهنها را دچار تشنّج مي کنند؛ نه، مردم چنين قراري ندارند. من عرض مي کنم، اين دو، سه روزي که از حالا تا پايان رأي گيري باقي مانده است - که شايد بعد به مرحله دوم هم کشيده شود - در تمام مدّت، مردم عزيز ما و بخصوص جوانان، احساساتشان را کنترل و با عقلشان کار کنند؛ با دو چشمِ باز نگاه کنند و انتخاب نمايند. البته سلايق هم زياد است؛ همه گونه سليقه وجود دارد؛ تا به حال هم همين طور بوده است. هرکسي طبق سليقه خود عمل کند؛ منتها همه توجّه کنند که اين انتخابي که ما مي کنيم، يک جا مي بايست جواب آن را بدهيم. اين طور نيست که بگوييم حالا ما يا اصلاً انتخاب نمي کنيم، يا انتخاب مي کنيم و کسي چه مي فهمد! بله؛ مردم نمي فهمند که ما چه انتخاب کرديم؛ اما خداي متعال که تشخيص مي دهد. ما بايد جواب او را بدهيم. ما بايد محاسبه کنيم، تحقيق کنيم، بررسي کنيم و معيارها را ملاحظه نماييم، تا بتوانيم به خداوند پاسخ دهيم. اگر انسان نمي تواند، از اشخاصي که مورد اعتماد هستند، از کساني که انسان مي تواند در مسائل مهم - در مسائلي که بايد به خدا جواب داد - به آنها اعتماد کند، استفسار نمايد؛ اشکالي هم ندارد. بنابراين، بايد فضا را، فضاي آرامي قرار دهند و همه مراقب باشند. من به اين کساني که همين طور يک گوشه نشسته اند و فضا را با تشنّج سياسي و با پُر کردن از موهومات و شايعات، خراب مي کنند، نصيحت مي کنم که دست از جان مردم بردارند؛ بگذارند مردم کار خودشان را بکنند. نتيجه انتخابات هم هرچه بشود، همه قبول دارند. کسي از آحاد مردم و از مسؤولان کشور نخواهد گفت چرا نتيجه انتخابات اين شد، يا اين نشد؛ نه، آن آراءِ مردم است. بحمدالله در اين کشور قانونْ محکم است و معيارِ واضحِ قانون در مقابل چشم همه هست.
نکته بعدي هم اين است که مجلس بايد مجلسي باشد که بتواند در مقابل زورگوييها و زياده خواهيها و مرعوب کردنها و تطميع کردنهاي قدرتمندان جهاني بايستد و مصالح کشور و ملت را محاسبه کند و دنبال آن برود. امام رضوان الله عليه بارها اسم «مدرّس» را مي آوردند. مگر خصوصيت مدرّس چه بود؟ از مدرّس عالِمتر هم داشتيم. مدرّس خصوصيت عمده اش اين بود که هيچ عامل ارعاب و تهديد و تطميع و فريبگري در او اثر نمي کرد. همان وقتي که علي الظّاهر فضا را بر ضدّ او آن چنان متشنّج کرده بودند که عليهش شعار مي دادند، او ايستاد و حرف خودش را زد. اين خصوصيت يک نماينده خوب در مجلس است. بعضيها زود مرعوب مي شوند! من بارها عرض کرده ام که قدرتهاي استکباري - يعني همين قدرتهاي سلطه گرِ جهاني - که مرتّب روي اين کشور و آن کشور دست مي اندازند و دولتها و ملتها را زير يوغ خودش مي کشانند، عمده کارشان از ترساندن مي گذرد. قدرت واقعيشان آن قدر نيست که بر زبان مي آورند. بديهي است اين همه که اينها با اين انقلاب و با اين کشور بدند، اگر قدرت داشتند، تاکنون اين انقلاب اين طور رشد نمي کرد و اين گونه نمي ماند. آيا اين خود دليل نيست که سلطه گران امريکا و صهيونيستهاي عالم، آن چنان که ادّعا مي کنند، قدرت ندارند؟! اينها عمده کارشان را از راه تهديد و مرعوب کردن پيش مي برند. نماينده بايد کسي باشد که مرعوب نشود. چه کسي مرعوب نمي شود؟ آدمي که دلش به خدا متّکي باشد. وقتي انسان به خدا متوکل بود، از هيچ کس مرعوب نمي شود. ما يک نمونه زنده کساني را که مرعوب نمي شوند در زمان خودمان ديديم - يعني امام (ره) - و هزاران نمونه ديگر را در ميدان جنگ و در ميدانهاي سياست ملاحظه کرديم. اين جوانان مؤمن و پاکباخته، از خدا ترسيدند؛ از هيچ کس غير خدا نترسيدند: «الذين قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ايماناً و قالوا حسبنا الله و نعم الوکيل» . در گوشه و کنار، افراد و راديوها و عوامل دشمن، مرتّب به اينها مي گفتند: عليه شما توطئه مي کنند؛ بناست ضربه بزنند؛ بناست چنين کنند؛ بناست چنان کنند؛ براي اين که اينها را بترسانند؛ اما اينها گفتند نه. ايمانشان بيشتر شد؛ گفتند: «حسبناالله و نعم الوکيل» ؛ خدا ما را کافي است؛ ما به خدا اعتماد داريم و به او اطمينان مي کنيم. آن وقت خداي متعال مي فرمايد: «فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم يمسسهم سوء» . بله؛ وقتي کسي به خدا اتّکا کند، اين گونه است. آن کساني که دوران جنگ را ديدند و در آن صحنه ها بودند، مي دانند که من چه مي گويم. تمام قدرتهاي مسلّح عالم، دست به دست هم دادند براي اين که بتوانند يک وجب از خاک اين کشور را بگيرند؛ بتوانند بگويند مرز ايران از اين نقطه چند کيلومتر عقب آمد؛ اما نتوانستند. اين ملت در مقابلشان ايستاد؛ لذا نتوانستند. خدا کمک مي کند و نمي گذارد دشمن غلبه پيدا کند. مرعوب شدن، صفت خيلي بدي است. حالا يک وقت انسان در خانه خودش نشسته است و مرعوب مي شود - اين يک نفر آدم است - اما يک وقت انسان در مسند مسؤوليتي نشسته است - در مجلس است، در دولت است - او اگر مرعوب شد، واويلاست! مرعوب شدن او، يعني از دست دادن بسياري از امکانات اين ملت! نماينده نبايد مرعوب شود.
از طرف ديگر، نماينده نبايد مفتون هم بشود. بعضيها مفتون و فريفته مي شوند و دهنشان باز مي ماند! اينها آدمهاي ساده لوحي هستند که راه حلهاي خيالي اقتصادي يا سياسي يا امنيتي اي که با آب و تاب تمام و با رنگ و لعاب گوناگون عرضه مي شود، آنها را از خود بي خود مي کند! سالها تجربه مي کنند؛ اما آخرش خود و ديگران را به خاک سياه مي نشانند! بنابراين، مفتون هم نبايد بشوند؛ بلکه به دنبال راه حلّ صحيح، راه حلّ مستقل، راه حلّ برخاسته از شرايط خاص اين ملت و اين کشور و راه حلّ ارائه شده از سوي اسلام باشند. اسلام در همه مسائل، همه راه حلها را داده است؛ ما بايد خودمان برويم و پيدا کنيم. اگر ما کج مي فهميم، اگر ما بد مي فهميم، اگر ما دنبالش نمي رويم و نمي رسيم، تقصير اسلام نيست؛ خودمان را بايد اصلاح کنيم.
نماينده، طمع ورز هم نبايد باشد. بعضيها دهانشان که به اندک چيزي از طرف دشمن شيرين شد، همه چيز را از دست مي دهند! اگر بخواهيد نماينده اي مرعوب نشود، مفتون نشود، دچار طمع نشود، سراغ آدم امين و متديّن برويد. معروف است آدمهايي که خودشان هم امين نيستند، وقتي بخواهند مالشان را نگهدارند، دست يک آدم امين مي دهند! امانت، يک ارزش است. ممکن است انسانِ متديّن يک وقت اشتباه هم بکند؛ اما وقتي که فهميد اشتباه کرده، برمي گردد. اين خيلي ارزش است. اينها مثل آن کساني نيستند که اگر اشتباه مي کنند، پا روي لغزشگاه مي گذارند و به طرف جهنّم مي لغزند؛ وقتي هم فهميدند، سرِحرفشان مي ايستند که نخير، همين است و تا آن اعماق مي روند! پس، انتخاب نماينده مهم است.
البته تبليغات هست. متأسفانه اين روشهاي غربي در خيلي از چيزهاي زندگي - از جمله در تبليغات - غالباً به ضرر ملتهاست؛ خودشان هم حالا در آن مراکز به اين تبليغات خيلي اعتنا نمي کنند. در يکي از اين انتخاباتهاي اخيرِ کشور امريکا - با اين که اين همه هم تبليغات انجام مي شود - گفتند سي و چنددرصد از مردم شرکت کردند! خود آنها از اين تبليغات زده شده اند؛ اما حالا بعضيها همان سوغاتي را به اين جا آورده اند و براي پُر کردن چشم مردم، تبليغات سبک آنها را انجام مي دهند! اين تبليغات ارزشي ندارد. بايستي نگاه کرد، تحقيق کرد، از انسانهاي صالح جستجو و پُرسجو کرد و به يک شخص رسيد؛ هرکس بود، ديگر فرقي نمي کند. اگر شما تحقيق کرديد، ولو اشتباه هم کرده باشيد، خداي متعال اجر خواهد داد؛ خداي متعال مؤاخذه نخواهد کرد. بايد تحقيق کرد و اين کار را به بهترين وجهي انجام داد. اين آزمايشِ بزرگ ملت و دولت و دست اندرکاران است.
باز همين اخيراً بعضي از اين حضرات امريکاييها لحيه جنبانده اند و راجع به انتخابات حرف زده اند. يکي گفته است که ما با دقّت نگاه مي کنيم و اميدواريم که فلان طور آدمها به مجلس بيايند! مردم بايد توي دهان اينها بزنند. آن يکي گفته است که ما مسأله ردصلاحيت شدگان را تعقيب مي کنيم! مسؤولان کشور خيلي بايد چشمشان باز باشد. چه اتّفاقي مي افتد که دشمنان - اينهايي که قطعاً دشمن ملت ايران و دشمن مصالح ايرانند و مي خواهند سلطه خودشان را مجدّداً براين کشور مستقر کنند - از اين که کسي صلاحيتش رد شده يا نشده، نگران مي شوند؟ آيا اين نشانه آن نيست که آنچه که به عنوان ردصلاحيت در مراکز قانوني انجام مي گيرد، آن چيزي است که درست با منافع قدرتمندان و سلطه گران اصطکاک دارد؟ بعضي از کساني که نمي فهمند چه مي گويند و حرفهايشان را ملتفت نيستند، قدري بيشتر بايد دقّت کنند.
دشمن دهان را باز کرده است. يک روز اين کشور با همه امکاناتش در اختيار امريکا و عوامل امريکا بود. انقلاب آمد، مسأله را به کلّي دگرگون کرد؛ ملت را مستقل کرد، کشور را مستقل کرد، منابع کشور را مستقل کرد. اينها کمين گرفته اند و سينه خوابانده اند، تا بلکه بتوانند مجدّداً کشور و منافع کشور و موارد حياتي کشور و اين ملت را در کام خودشان بگيرند. ملت بايد بيدار باشد؛ و بيدار است. به فضل الهي، حضور مردم در انتخابات و انتخاب خوبي که اين مردم خواهند کرد، يک بار ديگر امريکا و مستکبران و مراکز صهيونيستي را - در هر جاي دنيا که هستند - ناکام خواهد کرد.
اميدواريم که خداوند متعال شما را در اين کاري که شروع کرده ايد - خدمتگزاري به فريضه بزرگ حج - موفّق بدارد؛ ان شاءالله حجّ شما را حجّ مقبولي قرار دهد؛ اين زحماتي را که در اين راه مي کشيد، زحمات مقبول و مشکوري قرار دهد و بتوانيد - چه در رفتنتان، چه در آن جا و چه در بازگشت حُجّاج - فضاي معنوي کشور را هرچه بيشتر رنگينتر کنيد.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته