بسماللهالرحمنالرحيم
اين ميلاد مسعود را كه هم انتسابي به نبي مكرم اسلام، حضرت محمدبنعبدالله (صليالله عليه و آله و سلم) و هم نسبتي به امام صادق (عليهالصلاة و السلام) دارد، به همهي شما آقايان و ملت ايران تبريك عرض ميكنم.
مهم اين است كه ما به عنوان ادامهدهندگان راه آن بزرگواران ـ كه لااقل ادعاي ما اين است و مردم دنيا ما را به اين ادعا شناختهاند ـ سعي كنيم ابعاد گوناگون آن شخصيتهاي عظيم و الهي را در وجود شخص خودمان ـ ولو به نحو ضعيف ـ به وجود آوريم و احيا كنيم. كافي نيست كه مجاهدان فيسبيلالله و مبارزان راه حاكميت اسلام، صرفا در فكر ساختن جامعه و نظام اسلامي باشند ـ اگر چه اين يك وظيفهي اعلي و يك واجب بزرگ و شايد اصليترين واجبات يك مؤمن و مسلم است ـ اما در كنار مجاهدتي كه براي ايجاد نظام اسلامي و تكميل و پيروزي آن ميكنيم، مجاهدت ديگر و شايد سختتري لازم است تا در وجود و دل و جان خود هم تحول و انقلابي به وجود آوريم.
اگر دربارهي شخصيت اولياي دين ـ چه نبي مكرم و چه ائمهي معصومين و چه فاطمهي زهرا و زينب كبري (سلامالله عليهم اجمعين) ـ حرف ميزنيم، غالبا ناظر به همين قسمت دوم است. حقيقتا امروز جمهوري اسلامي احتياج دارد كه در درجهي اول ما مسؤولان و سپس آحاد مردم، به صورت دقيق و منظم و مرتب سعي كنيم در وجود و دل خود، تحولي در جهت هدفهاي اخلاقي اسلام بهوجود آوريم. البته، اين درست است كه اگر تحول در دلها و جانها پديد نميآمد، انقلاب پيروز هم نميشد. نفس پيروزي انقلاب، به معني آن است كه در مجموع، دگرگوني و تحولي در دلها انجام گرفت. بدون اين دگرگوني،انقلاب پيروز نميشد; اما براي تداوم انقلاب و پيروزيها و استقامت اين خط و عدم انحراف ـ كه اين از همه مهمتر است ـ همهي ما احتياج داريم كه در وجود و اخلاق و روحيات خود، تغييرات بدهيم.
مكررا در طول اين چند سال فكر ميكردم وبه ذهنم ميرسيد كه بخش مهمي از پيروزيهاي ما، ناشي از روحيات شخص امام(ره) است. يعني آن بزرگوار، علاوه بر اين كه حقا و انصافا يك ذات ممتاز و تربيت شده و رياضت كشيده و روي خود كار كرده بود ـ همهي كساني كه از قديم ايشان را ميشناختند، اين نكته را تصديق ميكنند ـ اما احساس ميكرديم كه در همين دوران انقلاب هم، ايشان در درون خود متوقف نبودند و مثل اولياي خدا و وجود مقدس پيامبر و ائمه ـ كه دايما در حال پيشرفت و تحول و تكامل بودند ـ سير پيشرفت و تكامل را طي ميكردند.
لحظهي بعثت رسولاكرم(ص)، مثل لحظهي رحلتشان نبود. در اين بيستوسه سال، ايشان خيلي پيشرفتها و ترقيات داشتند كه براي ما افراد عادي، دهشتانگيز است. مؤمن اينگونه است و لحظه به لحظه در حال پيشرفت ميباشد. امام(ره) نيز عينا همينطور بودند و ما آن را ـ مخصوصا در مواقع خاص ـ احساس ميكرديم. مثلا در ماه رمضان، ايشان معمولا هيچ ملاقاتي نداشتند و بيشتر به خودشان ميپرداختند. بعد از ماه رمضان كه انسان با ايشان ملاقات ميكرد، محسوس بود كه نورانيتر و معنويتر شدهاند. يقينا بسياري از موفقيتهاي انقلاب و اين ملت، ناشي از همان كانون جوشان منور بود.
البته، بخش عظيم ديگري هم به همين اخلاصها و صفاها و فداكاريها و نورانيتهايي كه در آحاد مردم ماست، مربوط ميشود; بخصوص اين جوانها و جبههبروها; كساني كه براي خدا از عيش و لذت زندگي در دوران جواني صرفنظر ميكردند و به سمت جبههها ميرفتند. الان هم هستند و الان هم همان فداكاريها را در صحنههاي مختلف ميكنند. مهمترينش جنگ بود، ولي فقط جنگ نبود. ما به اين روحيات و فداكاريها احتياج داريم. هر كدام ما بايد تلاش كنيم در درون خود، صفا و نورانيتي به وجود آوريم. اين، درس ولادت پيامبر(ص) است و بدون آن، اين بار سنگين قابل حمل نيست.
بار سنگين انقلاب اسلامي، با هيچ بار و تكليفي قابل مقايسه نيست. حقيقتا انقلاب را سالم نگهداشتن و سالم جلو بردن، كار سنگيني است و اين ملت بحمدالله در اين سالهاي دشوار و در آزمايشهاي گوناگون، اين بار را خوب تحمل كرده و پيشبرده است. انقلاب و حكومت ما، مثل انقلابها و حكومتهاي ديگر نيست. خداي متعال به رسولاكرم(ص) خطاب فرمود: "يا ايهاالمزمل. قمالليل الا قليلا. نصفه او انقص منه قليلا. اوزد عليه ورتل القران ترتيلا. انا سنلقي عليك قولا ثقيلا". اين سخن و بار سنگين، حتي بر دوش پيامبر آنچنان سنگين است كه او را محتاج به تربيت معنوي و نفساني و تزكيهي روحي و تمرين مداوم ميكند و ما افراد ضعيف در مقابل آن چشمههاي جوشان قدرت و نيروي الهي، جاي خود داريم. راز اين كه تاكنون انقلاب پيشرفته، نيز همين است.
سياستها و قدرتهاي جهاني اشتباه كردند كه خيال نمودند با جمهوري اسلامي هم مثل بقيهي كشورها و دولتهايي كه در همين حدود، قدرت مادي و سعهي ظاهري دارند، ميشود برخورد كرد و با تهديد و تطميع و فشار، ميتوانند كشور ما را از ميدان خارج كنند. نه، اشتباه بزرگشان همين بود كه اين معنويت و روح توجه به خدا و معنا را در مردم و انقلاب ما درك نكرده بودند.
اگر اين روح تقوا و توجه به خدا باشد، بگومگوها هم نخواهد بود. به نظر من، اين اختلافهاي كوچك و كم عمق ـ و البته غيرمهم ـ كم اهميتتر از آن است كه بدان خيلي توجه بشود. هرچه يكپارچگي و وحدت از همه جهات بيشتر باشد، زيباتر و باشكوهتر خواهد بود و براي دشمن شكنندهتر و براي دوست اميدواركنندهتر است.
اميدوارم كه خداي متعال، به بركت اين روز مقدس و اين دو مولود مبارك، به همهي ملت عزيز و آحاد مردم فداكار ما، توفيق و فضل و رحمت خود را نازل كند و به مسؤولان هم توانايي روحي و قوت اراده و عزم و همچنين توانايي در عمل را ببخشد تا بتوانند آن چنان كه براي اين ملت شايسته است، تلاش كنند.
خدا را شكر ميكنيم كه امروز، مديران كشور و دستگاههاي مسؤول در مقابل مردم و خدا، با صدق و صفا مشغول تلاشند. بحمدالله هميشه همينطور بوده است و همه در جمهوري اسلامي، همينطور با صدق و صفا كار كردهاند. بحمدالله وضع خوب و منسجمي است و ملت، با روحيههاي خوب در صحنه و آمادهاند. ما هم بايستي از خداي متعال قوت و مدد بخواهيم و تلاشمان را بكنيم و اين بار سنگين را به سر منزل مقصود برسانيم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
اين ميلاد مسعود را كه هم انتسابي به نبي مكرم اسلام، حضرت محمدبنعبدالله (صليالله عليه و آله و سلم) و هم نسبتي به امام صادق (عليهالصلاة و السلام) دارد، به همهي شما آقايان و ملت ايران تبريك عرض ميكنم.
مهم اين است كه ما به عنوان ادامهدهندگان راه آن بزرگواران ـ كه لااقل ادعاي ما اين است و مردم دنيا ما را به اين ادعا شناختهاند ـ سعي كنيم ابعاد گوناگون آن شخصيتهاي عظيم و الهي را در وجود شخص خودمان ـ ولو به نحو ضعيف ـ به وجود آوريم و احيا كنيم. كافي نيست كه مجاهدان فيسبيلالله و مبارزان راه حاكميت اسلام، صرفا در فكر ساختن جامعه و نظام اسلامي باشند ـ اگر چه اين يك وظيفهي اعلي و يك واجب بزرگ و شايد اصليترين واجبات يك مؤمن و مسلم است ـ اما در كنار مجاهدتي كه براي ايجاد نظام اسلامي و تكميل و پيروزي آن ميكنيم، مجاهدت ديگر و شايد سختتري لازم است تا در وجود و دل و جان خود هم تحول و انقلابي به وجود آوريم.
اگر دربارهي شخصيت اولياي دين ـ چه نبي مكرم و چه ائمهي معصومين و چه فاطمهي زهرا و زينب كبري (سلامالله عليهم اجمعين) ـ حرف ميزنيم، غالبا ناظر به همين قسمت دوم است. حقيقتا امروز جمهوري اسلامي احتياج دارد كه در درجهي اول ما مسؤولان و سپس آحاد مردم، به صورت دقيق و منظم و مرتب سعي كنيم در وجود و دل خود، تحولي در جهت هدفهاي اخلاقي اسلام بهوجود آوريم. البته، اين درست است كه اگر تحول در دلها و جانها پديد نميآمد، انقلاب پيروز هم نميشد. نفس پيروزي انقلاب، به معني آن است كه در مجموع، دگرگوني و تحولي در دلها انجام گرفت. بدون اين دگرگوني،انقلاب پيروز نميشد; اما براي تداوم انقلاب و پيروزيها و استقامت اين خط و عدم انحراف ـ كه اين از همه مهمتر است ـ همهي ما احتياج داريم كه در وجود و اخلاق و روحيات خود، تغييرات بدهيم.
مكررا در طول اين چند سال فكر ميكردم وبه ذهنم ميرسيد كه بخش مهمي از پيروزيهاي ما، ناشي از روحيات شخص امام(ره) است. يعني آن بزرگوار، علاوه بر اين كه حقا و انصافا يك ذات ممتاز و تربيت شده و رياضت كشيده و روي خود كار كرده بود ـ همهي كساني كه از قديم ايشان را ميشناختند، اين نكته را تصديق ميكنند ـ اما احساس ميكرديم كه در همين دوران انقلاب هم، ايشان در درون خود متوقف نبودند و مثل اولياي خدا و وجود مقدس پيامبر و ائمه ـ كه دايما در حال پيشرفت و تحول و تكامل بودند ـ سير پيشرفت و تكامل را طي ميكردند.
لحظهي بعثت رسولاكرم(ص)، مثل لحظهي رحلتشان نبود. در اين بيستوسه سال، ايشان خيلي پيشرفتها و ترقيات داشتند كه براي ما افراد عادي، دهشتانگيز است. مؤمن اينگونه است و لحظه به لحظه در حال پيشرفت ميباشد. امام(ره) نيز عينا همينطور بودند و ما آن را ـ مخصوصا در مواقع خاص ـ احساس ميكرديم. مثلا در ماه رمضان، ايشان معمولا هيچ ملاقاتي نداشتند و بيشتر به خودشان ميپرداختند. بعد از ماه رمضان كه انسان با ايشان ملاقات ميكرد، محسوس بود كه نورانيتر و معنويتر شدهاند. يقينا بسياري از موفقيتهاي انقلاب و اين ملت، ناشي از همان كانون جوشان منور بود.
البته، بخش عظيم ديگري هم به همين اخلاصها و صفاها و فداكاريها و نورانيتهايي كه در آحاد مردم ماست، مربوط ميشود; بخصوص اين جوانها و جبههبروها; كساني كه براي خدا از عيش و لذت زندگي در دوران جواني صرفنظر ميكردند و به سمت جبههها ميرفتند. الان هم هستند و الان هم همان فداكاريها را در صحنههاي مختلف ميكنند. مهمترينش جنگ بود، ولي فقط جنگ نبود. ما به اين روحيات و فداكاريها احتياج داريم. هر كدام ما بايد تلاش كنيم در درون خود، صفا و نورانيتي به وجود آوريم. اين، درس ولادت پيامبر(ص) است و بدون آن، اين بار سنگين قابل حمل نيست.
بار سنگين انقلاب اسلامي، با هيچ بار و تكليفي قابل مقايسه نيست. حقيقتا انقلاب را سالم نگهداشتن و سالم جلو بردن، كار سنگيني است و اين ملت بحمدالله در اين سالهاي دشوار و در آزمايشهاي گوناگون، اين بار را خوب تحمل كرده و پيشبرده است. انقلاب و حكومت ما، مثل انقلابها و حكومتهاي ديگر نيست. خداي متعال به رسولاكرم(ص) خطاب فرمود: "يا ايهاالمزمل. قمالليل الا قليلا. نصفه او انقص منه قليلا. اوزد عليه ورتل القران ترتيلا. انا سنلقي عليك قولا ثقيلا". اين سخن و بار سنگين، حتي بر دوش پيامبر آنچنان سنگين است كه او را محتاج به تربيت معنوي و نفساني و تزكيهي روحي و تمرين مداوم ميكند و ما افراد ضعيف در مقابل آن چشمههاي جوشان قدرت و نيروي الهي، جاي خود داريم. راز اين كه تاكنون انقلاب پيشرفته، نيز همين است.
سياستها و قدرتهاي جهاني اشتباه كردند كه خيال نمودند با جمهوري اسلامي هم مثل بقيهي كشورها و دولتهايي كه در همين حدود، قدرت مادي و سعهي ظاهري دارند، ميشود برخورد كرد و با تهديد و تطميع و فشار، ميتوانند كشور ما را از ميدان خارج كنند. نه، اشتباه بزرگشان همين بود كه اين معنويت و روح توجه به خدا و معنا را در مردم و انقلاب ما درك نكرده بودند.
اگر اين روح تقوا و توجه به خدا باشد، بگومگوها هم نخواهد بود. به نظر من، اين اختلافهاي كوچك و كم عمق ـ و البته غيرمهم ـ كم اهميتتر از آن است كه بدان خيلي توجه بشود. هرچه يكپارچگي و وحدت از همه جهات بيشتر باشد، زيباتر و باشكوهتر خواهد بود و براي دشمن شكنندهتر و براي دوست اميدواركنندهتر است.
اميدوارم كه خداي متعال، به بركت اين روز مقدس و اين دو مولود مبارك، به همهي ملت عزيز و آحاد مردم فداكار ما، توفيق و فضل و رحمت خود را نازل كند و به مسؤولان هم توانايي روحي و قوت اراده و عزم و همچنين توانايي در عمل را ببخشد تا بتوانند آن چنان كه براي اين ملت شايسته است، تلاش كنند.
خدا را شكر ميكنيم كه امروز، مديران كشور و دستگاههاي مسؤول در مقابل مردم و خدا، با صدق و صفا مشغول تلاشند. بحمدالله هميشه همينطور بوده است و همه در جمهوري اسلامي، همينطور با صدق و صفا كار كردهاند. بحمدالله وضع خوب و منسجمي است و ملت، با روحيههاي خوب در صحنه و آمادهاند. ما هم بايستي از خداي متعال قوت و مدد بخواهيم و تلاشمان را بكنيم و اين بار سنگين را به سر منزل مقصود برسانيم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته