بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
به همه شما عزيزانى كه از راههاى دور و شهرهاى مختلف، قبول زحمت كرديد و تشريف آورديد و بنده را به زيارت خودتان مفتخر كرديد، خوشامد عرض مى كنم. اميدواريم كه خداى متعال در دنيا و آخرت، ما را از شما جوانان صالح و شما بسيجيان و ايثارگران جدا نكند.
اين روزها يكى از خاطره هاى بزرگ تاريخ انقلاب، بلكه تاريخ كشور ايران شكل گرفته است و آن خاطره بازگشت پيروزمندانه آزادگان سرافراز ماست. عقيده بنده اين است كه يكايك ملت ايران بايد اين خاطره و خاطره هاى شبيه آن را دائماً در ذهن خودشان داشته باشند. قضيه برگشتن اسراى ايرانى - كه بحق لقب «آزاده» را به آنها داده اند - يك حادثه الهى بود. دست قدرت پروردگار بود كه اين حادثه را شكل داد و ايستادگى و مقاومت آزادگان سرافراز ما در طول سالهاى سخت اسارت در دست دشمن، ملت ايران را روسفيد و سربلند كرد. البته اجر اين محنتها و سختيها را فقط شكرگزارى خداى متعال مى تواند بدهد. ما قابل نيستيم كه از آزادگان و ايثارگران تشكّر كنيم. اجر آنها با خداست؛ اما درعين حال همه ملت ايران در همه جاى كشور، بايد لحظه اى اين فداكاريها را فراموش نكنند.
عزيزان من! يك نكته اساسى وجود دارد كه همه بايد آن را به خاطر داشته باشند. يك كشور اگر بخواهد آزاد و مستقل و بدون وابستگى و تبعيّت از قدرتهاى ظالمِ عالم زندگى كند، به ايستادگى احتياج دارد. در مواقع حسّاس براى يك ملت، ايستادگى را چه كسانى انجام مى دهند؟ بهترين و فداكارترين و پاكترين و بااخلاصترين فرزندان يك ملت. اينها كسانى هستند كه در مواقع سختى، فداكارى مى كنند و ايستادگى نشان مى دهند و از آبروى كشور و از استقلال و هويّت ملى خودشان دفاع مى كنند. اينها در كشور و در نظام جمهورى اسلامى چه كسانى هستند؟ همان جوانان فداكارى هستند كه در دوران جنگ تحميلى و قبل از آن، توانستند در ميدانهاى جنگ در مقابل دشمن بايستند؛ يعنى شهداى گرانقدر ما، جانبازان عزيز ما، آزادگان سرافراز ما، خانواده هاى اينها، كسانى كه هنوز مفقودالاثر هستند - بنابر اين كه مفقودالاثرهايى در داخل خاك بيگانه داشته باشيم - همه كسانى كه در اين راهها استقامت كردند؛ يعنى بسيجيان، يعنى نظاميان، يعنى پاسداران، يعنى نيروهاى مؤمن و حزب الّلهى كشور. قدرتِ حقيقى كشور مربوط به اينهاست. توانايىِ كشور ناشى از اينهاست. هر كشور و ملتى كه چنين جوانانى داشته باشد، هيچ قدرت جهانى نمى تواند به او زور بگويد، او را تحت سيطره درآورد؛ اوضاع او را به دست گيرد. در واقع چنين كشور و ملتى سرافراز خواهد بود.
همه ملت ايران وظيفه دارند كه از عناصر فداكار و ايثارگر، قلباً و لساناً متشكّر باشند. ما همه زير بار منّت اين ايثارگران هستيم. البته غربزده ها و دلداده هاى به اربابان خارجى و كسانى كه خواب دوران حكومت طاغوت را مى بينند و دلشان مى خواهد كه با امريكا نَرد دوستى ببازند و مثل كشورهاى دست نشانده، دور از نام اسلام و پرچم اسلام، زير بار طواغيت عالم بروند، خوشبختانه در جامعه ما مطرود و دورافتاده و منفورِ مردمند. اينها سعى مى كنند نام پاسدار و نام ارتشى و نام بسيجى و نام جانباز و نام شهيد و نام آزاده و نام ايثارگر را مورد تحقير قرار دهند. وقتى صحبت از ايثارگران مى شود، چهره هايشان درهم مى رود. وقتى صحبت از خانواده هاى شهدا، يا صحبت از نيروهاى بسيجى، يا صحبت از نيروهاى مؤمن حزب اللَّه - كه متن عمومى ملت ايرانند - مى شود، اينها چهره درهم مى كشند. در حالى كه كشور ايران را همين نيروها حفظ كردند. الان هم همين نيروها حفظ مى كنند. الان هم در هر جبهه و در هر قسمتى، اگر خطرى اين كشور را تهديد كند، آن كسانى حاضرند پا در ميدان بگذارند و فداكارى كنند و از خودگذشتگى نشان دهند، كه روحيه ايمانى و روحيه ايثار دارند. آدمهاى خودپرستِ منفعت طلبى كه در همه عمرشان، به جز منافع شخصيشان چيز ديگرى را نمى بينند، اينها كه از يك كشور دفاع نمى كنند؛ از منافع ملت دفاع نمى كنند. وقتِ جنگ كه بشود، جاى اينها خالى است؛ وقتِ خطر كه پيش آيد، جاى اينها خالى است؛ وقتى خطرى نيست، زبان اينها دراز است: «سلقوكم باَلسنةٍ حداد».
{P . احزاب: P 19}
كسى كه اين كشور را در همه مراحل نجات مى دهد، از دولت حمايت مى كند، از مسؤولان حمايت مى كند، از انقلاب حمايت مى كند، از نام امام بزرگوار حراست مى كند، از ارزشهاى انقلاب پاسدارى مى كند، حاضر است در روز خطر بايستد؛ يعنى همين جوانان مؤمن، همين نيروهاى حزب اللَّه، همين بسيجيان؛ همينهايى كه امثالشان در ميدان جنگِ هشت ساله، امتحان خودشان را دادند. قدرت ملى، قدرت اينهاست. امروز هم بحمداللَّه در سرتاسر كشور ما، غلبه كامل با نيروهاى مؤمن و علاقه مند به اسلام، علاقه مند به انقلاب، علاقه مند به امام، علاقه مند به راه جمهورى اسلامى و دشمنى با امريكا و شيطانهاى گوناگونى است كه در اطراف دنيا، چشم طمع به اين آب و خاك دوخته اند.
اين دشمنانى كه در بيرون از مرزها مى نشينند و به خيال خودشان براى اين ملت خواب خوش مى بينند، متن عظيم مردم را نمى بينند و در تحليلهايشان، مثل هميشه اشتباه مى كنند. لذا مثل هميشه هم ان شاءاللَّه تودهنى خواهند خورد. به همين خاطر است كه من از اوضاع داخلى كشورمان هيچ نگرانى ندارم. بعضيها گاهى به بنده مراجعه مى كنند، نوشته و حرفى را مطرح و اظهار نگرانى مى كنند؛ اما من نگران نيستم. من مى دانم كه اين ملت زنده است. مى دانم كه اين ملت، ملت مؤمنى است. مى دانم كه جوانان ما در دلشان، خون عشق به اسلام و امام جريان دارد و دلشان به ياد امام و اسلام مى تپد. ملت ما، ملت بيدار و مؤمنى است.
امريكاييها و تحليلگران امريكايى و صهيونيستى و غربى، تاكنون بارها به خاطر اين كه متن ملت را نديدند، در اين كشور دچار اشتباه و معادله غلط شدند. آنها وقتى چهار نفر آدمهاى زباندارِ مدّعى را كه در گوشه و كنار موقعيتى به دست مى آورند و منفذ و بوقى پيدا مى كنند و بنا مى كنند به حرف زدن، مى بينند، خيال مى كنند ملت هم اينهايند! در حالى كه ملت، همان ملت عظيمى است كه بناى نفوذ امريكا را در ايران ويران كرد و خاندان ننگين و فاسد پهلوى را از كشور بيرون راند. اين ملت، همان ملت است. اين ملت، همان ملتى است كه هشت سال همه قدرتهاى دنيا دست به دست هم دادند و از دشمن مهاجمش دفاع كردند تا شايد بتوانند او را به زانو درآورند؛ اما نتوانستند. اين همان ملت است؛ اين همان اسلام است؛ اين همان انقلاب است. آن كسانى كه خواب خوش ديدند كه انقلاب تمام شد، بروند با دلخوشى خودشان، خوابشان را تعبير كنند؛ اما واقعيت، واقعيت اين ملت است. به همين خاطر است كه بنده با بودنِ شما جوانان مؤمن و مردم مؤمن و خانواده هاى مؤمن در سرتاسر كشور، بحمداللَّه از اوضاع داخلى نگرانى ندارم.
البته آدمهاى بددلى هم هستند؛ كسانى كه از اوّل انقلاب هم دلشان با امريكاييها بود. سر سفره امام و انقلاب نشسته بودند، بعضى پستهاى حسّاس را هم تصرّف كرده بودند؛ اما دلشان با امريكا بود. امام به پشتيبانى اين ملت، دست اينها را قطع كرد. دست اينها قطع شده است، اما خودشان كه نمرده اند؛ گوشه و كنار هستند و گاهى خيال مى كنند كه اين ملت مرده است! اشتباهشان اين است. خيال مى كنند كه اين ملت مرده است؛ صدايى بلند مى كنند، سرى بلند مى كنند، شكلك زشتى درمى آورند؛ بعد هم از ترس، سر جايشان مى نشينند! قدرت، متعلّق به اين ملت است. دولت، متعلّق به اين ملت است. رئيس جمهور، از اين ملت است. وزرا و مسؤولان كشور، از اين ملتند. مجلس، متعلّق به اين ملت است. قوّه قضاييّه، متعلّق به اين ملت است. اين ملت، ملت مقتدر و مؤمنى است؛ آنها بيگانه پرستند و مثل بيگانگان مى مانند. حساب كار كشور را با آن بيگانگان نمى شود كرد.
آن چيزى كه من از شما جوانان توقّع دارم مى خواهم و همه تان بجدّ آن را فراموش نكنيد، اين است كه در صحنه باشيد و اميدتان را هم از دست ندهيد. بدانيد كه امروز دشمن، تمام اين تبليغات پُرخرجى را كه عليه جمهورى اسلامى انجام مى دهد -راديو امريكا، روزنامه ها، مجلّات، صهيونيستها و ... - براى اين است كه شما را از آينده خودتان نااميد كند. براى اين است كه به جوانان اين گونه تفهيم كند كه آينده اسلامى در اين كشور ماندنى نيست و نمى شود كارى كرد. اينها اين قدر نمى فهمند كه بدتر از اين وضع را نوزده سال پيش تصوير مى كردند و اين ملت با استقامت خود، با قدرت خود، با حركت مستقيم خود و با رهبرى امام بزرگوار، توانست همه اين موانع را درنوردد. امروز ما يك ملت عزيز، يك ملت مقتدر، يك ملت باابهّت در دنيا هستيم؛ كارهايمان را انجام مى دهيم، سازندگى مى كنيم، نوآورى مى كنيم، تكيه مان را به خارج از اين مرزها روزبه روز كمتر مى كنيم؛ از منابع داخلى خودمان، از منابع انسانى خودمان، از نيروى علم خودمان، حداكثر استفاده را مى كنيم. در گذشته، دانشگاهها و مراكز ما، در خيلى جاها از لحاظ علمى به نيروهاى غيرمعتقد به اسلام متّكى بود؛ اما امروز هزاران نيروى مؤمن، علاقه مند، عالِم و دانشمند، در كشور ما پرورش يافته اند. ما پيشرفت كرده ايم؛ به حول و قوّه الهى، روزبه روز هم بيشتر پيشرفت خواهيم كرد.
امريكاييها بدانند كه با اين جنجالها و شيطنتها و شرارتهايى هم كه در كشور همسايه شرقى ما - افغانستان - راه انداخته اند، راه به جايى نخواهند برد. من البته براى ملت افغانستان خيلى متأثّرم. حيفِ اين ملت؛ حيفِ اين كشور افغانستان كه دست يك مشت جهّال بيفتد كه نه مصلحت خودشان را مى دانند، نه اسلام را مى شناسند، نه سياست را مى شناسند، نه توطئه و فريبهاى بيگانگان و طواغيت را مى فهمند چيست؛ همه چيز را بازيچه خيال مى كنند. خون اين همه مسلمان در افغانستان ريخته مى شود. حقيقتاً بنده خيلى غصّه دار و ناراحتم از وضعى كه در افغانستان هست. اميدوارم خداى متعال خودش تفضّلى كند و اين ملتى را كه توانست در مقابل شوروى، آن ايستادگيها را بكند، از دست جهّال و آدمهاى خام نجات دهد.
بيگانگان در افغانستان دخالت مى كنند؛ بعضى از كشورهاى همسايه هم متأسّفانه به دخالت مى پردازند و خيال مى كنند به خيرشان است. در حالى كه اگر آن كارى كه آنها مى خواهند بكنند، انجام شود - كه خيلى هم بعيد است بتوانند آن كار را انجام دهند - اوّلين كشور و دولتى كه صدمه خواهد خورد، خود آن دولتى است كه حالا اينها را كمك و حمايت مى كند! خودِ آنها بيشتر متضرّر خواهند شد؛ اما حالا نمى فهمند. اين تجربه ما در اين گونه مسائل است.
{P . اشاره معظمٌ له به اوضاع افغانستان در زمان تسلّط گروه طالبان و حمايت پاكستان از آنهاست. P}
عدّه زيادى از مردم از دست مى روند. من شنيدم منطقه «باميان» را كه يك مشت مسلمان مظلوم و مؤمن در آن به سر مى برند، بمباران مى كنند؛ چون زير نفوذشان نيست! اينها كارهايى است كه اسلام از آن متنفّر است؛ امّت اسلامى از اين كارها بيزار است. ملت افغانستان ملت مسلمانى است؛ در مقاومت در برابر افراد ظالم و ستمگر، ملت ريشه دار و باسابقه اى است. اينهايى هم كه امروز اين كارهاى خلاف را مى كنند، نمى توانند كار را به جايى برسانند. مطمئنّاً ضربه خواهند خورد و ضرر خواهند كرد. به هرحال، اين كسانى كه در افغانستان اين كارها را مى كنند، بدانند كه پشت سر كارهايشان، دست سوء استفاده چىِ بيگانگان اعم از امريكا و غير امريكاست. بعضى از كشورهاى غير امريكايى هم - استعمارگرانى كه از قديم در اين منطقه مطامعى داشتند - وجود دارند. ملت چه گناهى كرده است كه يك عدّه افرادِ خامِ نادان، بازيچه دست بيگانگان شوند و به جانش بيفتند؟ آن كشور، يك مركزيت قوى و استوارى ندارد كه در چنين جاهايى بتواند آنها را نجات دهد. البته ما دستگيرى كارمندانمان را در شهر «مزارشريف» كار خيلى زشتى مى دانيم. به صلاح و صرفه آنهاست كه هرچه زودتر اين كار زشت خودشان را جبران كنند و با احترام آنها را به كشورشان برگردانند؛ چون ملت و دولت ايران و نيروهاى مسلّح، شيطنت و شرارت را از امريكا هم تحمّل نمى كنند؛ چه برسد از اين آدمهاى كم ارزش و حقير.
اميدواريم خداوند متعال امّت اسلامى را بيدار كند؛ دشمنان را به آنها درست بشناساند، كه اين طور فريب دشمنان را نخورند و بتوانند مصالح خودشان را بفهمند؛ همچنان كه بحمداللَّه ملت عزيز و عظيم ايران، اين راه را رفته است و با قدرت و استقامت، باز هم خواهد رفت.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته