بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
من هم ميلاد مسعود و مبارك رحمت عظماى الهى، حضرت خاتم الانبياء صلّى اللَّه عليه وآله وسلّم و حضرت امام صادق عليه الصّلاة والسّلام را به همه امّت بزرگ اسلامى، بخصوص به ملت عظيم الشّأن ايران و همچنين به شما حضّار محترم - مسؤولان و كارگزاران بخشهاى گوناگون كشور - و نيز به ميهمانان عزيزى كه در اين ايام در ايران اسلامى به سر مى برند، تبريك عرض مى كنم.
بزرگداشت نبىّ اكرم، صرفاً يك تشريفات نيست. اگر چه بودن چنين تشريفاتى در ميان ملتهاى مسلمان هم مغتنم، بلكه لازم است، ولى مسأله بالاتر از اين است. امروز دنياى اسلام، بخصوص به احياى ياد پيامبر بزرگوار اسلام از هميشه محتاجتر است؛ بشريت هم محتاج همين نام مبارك و ياد مبارك و تعاليم مبارك است؛ ليكن قبل از آن كه ما بخواهيم به كلّ بشريت بپردازيم، دنياى اسلام بايد اين سرمايه عظيم معنوى خود را بازشناسى كند. مثل ملتهايى كه قرنها بر روى منابع مادّىِ ناشناخته خودشان گرسنه خوابيدند، تا ديگران آمدند منابع آنها را غارت كردند، امروز دنياى اسلام در كنار ذخاير عظيم معنوىِ خود، با مشكلات فراوانى دست و پنجه نرم مى كند و مى گذراند؛ در حالى كه اين ذخاير عظيم و منابع بزرگ، مى تواند او را نجات دهد و به او كمك كند.
بزرگى در چند ده سال قبل فرموده بود: «بنى الاسلام على دعانتين: كلمةالتّوحيد و التّوحيد الكلمة». اين دو پايه اساسى اسلام است: اوّل كلمه توحيد، بعد وحدت كلمه؛ كه اين دومى هم به اوّلى برمى گردد؛ يعنى وحدت كلمه بر محور توحيد. امروز ما به اين شعار از هميشه بيشتر احتياج داريم؛ برگشت به كلمه توحيد و به توحيد كلمه.
هر چه امروز از سختيها و بلاها بر سر مسلمانان و ملتهاى مسلمان مى آيد بر اثر گم كردن سررشته زندگى در زير سايه توحيد است. توحيد كه فقط يك امر ذهنى نيست؛ توحيد يك امر واقعى و يك نظام و يك دستورالعمل زندگى است. توحيد به ما مى گويد كه با دوستانمان چگونه باشيم، با دشمنانمان چگونه باشيم، در نظام اجتماعى چگونه باشيم و چگونه زندگى كنيم. بعضى خيال مى كنند كه اعتقاد به توحيد، مربوط به بعد از مرگ است؛ در حالى كه اعتقاد به توحيد، سازنده اين عالم و سازنده زندگى است. امروز ما به اين احتياج داريم؛ ملتهاى اسلامى به اين احتياج دارند.
هر چه ما به سمت توحيد و عبوديت للَّه پيش برويم، شرِّ طواغيت و انداداللَّه از سر ما بيشتر كم خواهد شد. ملت مسلمان ايران به همان اندازه اى كه در خطّ توحيد پيش رفته است، امروز از زبان درازى و دست درازىِ امريكا و غيرامريكا از مستكبران عالم، راحت است؛ از بكن نكنِ آنها آزاد است. اين، خاصيت توحيد و خاصيت عبوديت للَّه است. بنده خدا كه شُديد، بندگى خدا با بندگى ديگران و نوكرى ديگران نمى سازد. اين، آن ركن اول است.
ركن دوم هم توحيد كلمه است. ملتهاى مسلمان بايد با هم متّحد شوند. امروز يكى از بزرگترين مصائب دنياى اسلام اين است كه دشمنان اسلام كارى كرده اند كه آنچه بايد وسيله اتّحاد مسلمين شود - يعنى وجود دشمن، وجود صهيونيستهاى غاصب - وسيله اختلاف آنها شده است! كارى كرده اند كه بعضى از دولتهاى مسلمان، اين را وسيله اى براى قرارگرفتن در مقابل برادران خود بكنند و حقيقتاً اختلاف به وجود آيد؛ در حالى كه بودنِ چنين دشمنى در قلب كشورهاى اسلامى، بايد مسلمانان را به هم نزديك كند؛ جبهه واحد تشكيل دهد و يد واحد به وجود آورد. اين گناه هم به دخالت و دست اندازيهاى استكبار برمى گردد. اگر حمايتهاى استكبار و در رأس آنها امريكا از اشغالگران فلسطين و تروريستهاى بين المللى، كه در قلب كشورهاى اسلامى متمركز شده اند - يعنى همين حاكمان فعلى دولت جعلى اسرائيل - نبود، قدرتِ ماندن نداشتند. الان هم همين طور است.
امريكاييها در قضيه فلسطين نمى توانند ميانجى باشند، نمى توانند واسطه باشند. آنها طرف قضيه اند؛ مقابل دولتهاى اسلامى و ملتهاى اسلاميند. در همين قضاياى چندسال اخير هم نشان داده شد. همين حالا در مقابل اين فاجعه عظيمى كه صهيونيستها راه مى اندازند - يعنى در حقيقت غصب دوباره بيت المقدّس، غصب دوباره قبله مسلمانان - همين حمايتهاى امريكاست كه اينها را جَرى كرده است، والاّ اينها جرأت نمى كردند. اگر حمايت امريكا نبود، دولتهاى اسلامى اين زمره طاغيه را كفايت مى كردند. الان هم اگر كشورهاى اسلامى و دولتهاى اسلامى متّحد باشند، كفايت مى كنند.
عمده دشمنى امريكا با ايران اسلامى، به خاطر دو چيز است: يكى تمسّك به اسلام، ديگرى موضعگيرى قاطع در مقابل قضيه فلسطين. اين را همه شما بدانيد، همه در دنيا بدانند. علّت اين كه امريكا در مقابل ايران اسلامى، اين طور گستاخ، جرى، خشمگين و عنود قرار مى گيرد، اين دو مسأله است: اسلام و موضع در مقابل قضيه فلسطين؛ موضع صريح و قاطع، كه از روز اوّل انقلاب تا امروز تغيير نكرده است و روزبه روز روشنتر و واضحتر هم شده است. تمام فشارها بر ايران اسلامى، براى اين دو چيز است: دست برداشتن از اسلام و انصراف از حاكميت احكام مقدّس اسلامى و تغيير موضع در مقابل قضيه ى فلسطين. تا اين مواضع ما هست، امريكا دلش با ما صاف نخواهد شد. اين لحنهاى على الظّاهر ملايمى هم كه اين اواخر مشاهده مى شود، يك مقدار كار سياسىِ معمولىِ منافقانه است؛ مقدارى هم بر اثر تحليل غلط اوضاع داخلى ايران است. نمى فهمند در ايران چه مى گذرد؛ تحليلهاى غلطى مى كنند، برداشتهاى غلطى مى كنند، تقسيمهاى غلطى مى كنند.
امروز به فضل پروردگار، على رغم تلاشهاى دستهاى تفرقه افكن، ملت ما، دولت ما، مسؤولان ما، مجموعه كارگزاران اين كشور، همه در يك جبهه و يك جناح قرار دارند و آن، جناح اسلام و انقلاب و خطّ روشن امام خمينى است. مسؤولانْ قرص و محكم ايستاده اند و حفاظت مى كنند. دولت خدمتگزار ما، رئيس جمهور عزيز ما، مجلس مردمى و حقيقتاً ملى ما، دستگاههاى قضايى ما و توده عظيم مردم، همه در يك خط و يك جناح قرار دارند. اين تفرقه هاى خيالى كه راديوهاى بيگانه ترويج مى كنند و يك عدّه هم رويش تفسير و تحليل مى گذارند، يك عدّه هم باور مى كنند، اينها مثل حباب و مثل كف بر روى جريان آب است. جريان اصيل، «وامّا ماينفع الناس فيمكث فى الارض»{P . رعد: P 17}
همين است؛ همه در يك جناحند و اختلافى بين مردم و بين مسؤولان نيست. وحدت، يعنى برگرد محورهاى اصولى گردآمدن و اين به تمام معنى الكلمه امروز در ايران هست.
بله؛ ما دشمن داريم. زخم خوردگان از انقلاب كه سالهاى اوّل انقلاب، تو دهنى انقلاب را خوردند، از روى صفحه زمين محو كه نشدند - هستند - اينها هم دچار همان اشتباه دوستان امريكاييشان هستند؛ اوضاع داخلى را بد مى فهمند، بد تفسير مى كنند، اشتباه مى كنند. در اثر اين اشتباه، حركاتى مى كنند كه آنها را بيشتر افشا مى كند و به ضررشان هم تمام خواهد شد؛ حالا چند صباحى نمى فهمند، ولى بعداً خواهند فهميد.
ملت ما متحد است؛ ملت با دولت، دولت با ملت، مسؤولان در بين خودشان. اين وحدت كلمه در خطّ اسلام و انقلاب، همان چيزى است كه دشمن را عصبانى مى كند. من به شما مسؤولان، به شما كارگزاران كشور، به آحاد اين ملت عرض مى كنم كه اين را قدر بدانيد. عزّت شما به اين وحدت شماست. عظمت شما در چشم دشمن به خاطر اين وحدت شماست. احساس عجزى كه مى بينيد دشمن مى كند به خاطر اين وحدت شماست؛ اين را نگهش داريد.
دشمن وسوسه مى كند. از اوّل انقلاب هم مى كرده است؛ مخصوص امروز هم نيست. از اوّل انقلاب، شايعه ساختند، حرف درست كردند و پى درپى دم از اختلافات زدند. امروز هم مثل اوقات ديگر است. هميشه هم اراده ملت و اراده مسؤولان دلسوز و علاقه مند و دلباختگان به اسلام و به عبوديّت خدا، بر همه اينها فائق شده است. امروز هم به فضل الهى فائق خواهد شد. دنياى اسلام بايد به سمت چنين وحدتى حركت كند. وحدت، يعنى همدلى و اتّحاد بر اصول.
كارگزاران استكبار در دنيا خيال نكنند كه ايران در حمايت از فلسطين تنهاست. سعيشان اين است كه اين را القا كنند. نخير؛ ايران تنها نيست. تمام ملتهاى اسلامى، دلشان در اين جهت و در اين خطّ است؛ دلشان در جهت نجات فلسطين و دفاع از ملت فلسطين است. روشنفكران دنياى اسلام، علماى دنياى اسلام، برجستگان دنياى اسلام، بسيارى از سياستمداران و سران و مسؤولان دنياى اسلام، اين گونه فكر مى كنند. ايران تنها نيست. اگر تنها هم بوديم، مى ايستاديم؛ اما اين خطاست كه خيال كنند ايران تنهاست. نخير؛ همه ملتها دلشان با ماست؛ همه از صهيونيستها بيزار و متنفّرند؛ از حاميان صهيونيستها بيزار و متنفّرند. امروز صهيونيسم، يك فكر شكست خورده در دنياست. خيال كرده اند كه مى توانند اين كار را بكنند؛ اما نتوانستند؛ تا الان هم نتوانسته اند و نخواهند توانست. خواستند ملت فلسطين را از بين ببرند و به فراموشى بسپارند؛ اما نتوانستند.
امروز ملت فلسطين از تمام طول اين پنجاه سال بيدارتر است. اگر مردم فلسطين نصف بيدارى امروز را در سالهاى چهل وپنج و چهل وشش و چهل وهفت و چهل وهشت - سالهاى آن فاجعه كبرى - مى داشتند، اين اتّفاق نمى افتاد. امروز مردم فلسطين بيدارند و بيدارتر هم مى شوند و مبارزه مى كنند. صهيونيستم در مقابل موج نسلهاى رو به ازدياد فلسطينى طاقت نخواهد آورد. صهيونيسم و دولت غاصب و مجعول صهيونيستى در فلسطين، محكوم به فناست. مردم فلسطين بايد از خداى متعال كمك بگيرند، كمك بخواهند و به خدا اتّكال كنند. جوانان فلسطينى، جوانان لبنانى، همه جوانان دنياى اسلام و همه روشنفكران، اين راه را دنبال كنند. ان شاءاللَّه خداى متعال تفضّل خواهد كرد و بركات الهى شامل حال خواهد شد. اميدواريم ان شاءاللَّه آنچه كه مى گوييم، آنچه كه حركت مى كنيم، آنچه كه مى كنيم، مشمول رضاى الهى و رحمت الهى باشد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته