بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
اوّلاً به همهى برادران و خواهران عزيز، هم مسؤولان عالىرتبهى قوّهى محترم
قضاييّه و هم خانوادههاى گرامى و ارجمند شهداى عزيز حادثهى تلخ هفتم تير، خوشامد
عرض مىكنم و لازم مىدانم در درجهى اول، اخلاص و ارادت خودم را به ارواح طيّبهى
آن شهداى عالىقدر، مخصوصاً شهيد مظلوم، شخصيت جليلالقدر و عزيز و كمنظيرمان،
مرحوم شهيد بهشتى(رضواناللَّهعليه) عرض كنم.
خوب است همه به ياد داشته باشيم كه اين كشور، اين انقلاب و اين تاريخ، نجاتيافتهى
اين مجاهدتها و اين خونهاست. بدانيم كه اين انقلاب و اين ملت و اين كشور، بخصوص
فعّالان اين نهضت بزرگ، چه دشمنان خونخوار و بيرحمى در كمين داشتند و هنوز هم
دارند. همانهايى كه شهيد بهشتى را از دست اين ملت گرفتند، هنوز در دنيا هستند.
همانهايى كه آنها را كمك مىكردند، هنوز هم مىكنند. مبادا بعضى سادهدليها يا
احياناً كجفكريها موجب شود كه ما تصوّر كنيم دشمنيها و دشمنها تمام شدند؛ كه اين
خطر بزرگى را توليد خواهد كرد. براى كسى كه در مواجهه با دشمن است، هيچ خطرى بالاتر
از فراموش كردن دشمن نيست.
بههرحال، آنها به پاداش خودشان رسيدند. حقيقتاً مردن معمولى و در بستر، براى كسانى
مثل شهيد مظلوم ما - مرحوم شهيد بهشتى - با آن همه تلاش، با آن همه همّت و غيرت كم
بود و بايد شهيد مىشد. شهادت پاداش بزرگى است كه خداوند به او و يارانش داد.
اميدواريم كه همچنان در نعيم الهى باشند و هستند و روزبهروز درجات آن عزيزان
متعالى باشد و ما هم در همين راه و بهسوى همين هدف، به آنها ملحق شويم.
دربارهى قوّهى قضاييّه، بعد از اظهار ارادت و اخلاص به شما عزيزانى كه در اين
قوّه زحمت مىكشيد، همچنين همهى كسانى كه در سرتاسر كشور، در جمع قوّهى قضاييّه
تلاش مىكنند، و تشكّر از زحماتتان و قدردانىِ از آنچه كه كرديد، يا همّت آن را
داريد كه بكنيد؛ همچنين اظهار ارادت نسبت به همهى شما، مخصوصاً رئيس محترم اين
قوّهى عظيم و شخصيتهاى برجسته و قضات شريف و پاكدامن و شجاعى كه هستند، مىخواهم
دو نكته را در كنار هم و با هم عرض كنم:
يك نكته اين است كه قوّهى قضاييّه از اركان كشور است. تضعيف اين قوه جايز نيست؛
تقويت اين قوّه هم به انحايى است. بعضى برمىگردد به كسانى كه در خودِ اين قوّهى
عظيم و كارآمد هستند، بعضى هم به ديگران برمىگردد. معلوم است كه قاضى - حتّى قاضى
بحق - هميشه يك طرف را از خود ناراضى مىكند. معمولاً متخاصمين، هر دو راضى از كنار
قاضى نمىروند؛ مگر بندرت. اين نارضايتيها، يا آنچه كه مربوط مىشود به ندانستن
آنچه كه در داخل اين قوّه مىگذرد، نبايد موجب شود كه كسانى به خودشان حق بدهند
قوّهاى را كه ضامن امنيت و عدالت و اجراى قانون و آسايش در كشور است و در حقيقت
پشتوانهى نظم و انضباط ملى است، تضعيف كنند.
شما كه در داخل اين قوّه مشغول كار هستيد، بدانيد كار شما خيلى مهم و اساسى است.
اگر همهى دستگاههاى كشور مشغول كار خودشان باشند، اما خداى نكرده قوّهى قضاييّه
معطّل باشد و كارآمد نباشد، كارها بتدريج به سمت خرابى خواهد رفت. اگر بقيهى
دستگاهها خيلى كارآمد نباشند، اما قوّهى قضاييّه كارآمد باشد، اين كارآمدى بر روى
همهى دستگاهها اثر خواهد گذاشت و آنها را بتدريج اصلاح خواهد كرد. وقتى فهميديد
جايگاه شما و تأثير نيك عمل كردن و پشتكار و صداقت و امانت و پاكدامنى و دقّت و
هوشمندى شما در فهم قضايا اين قدر مهم است، كار را براى خدا و براى آن بركاتى كه
خداى متعال در كار شما قرار داده است، با همين استحكام انجام دهيد. گوشتان به اين
نباشد كه حالا فلانى اعتراض كرد، فلانى حرفى زد، فلانى اهانتى كرد. البته نبايد
بكنند. اينكه بعضاً ديده مىشود، دستجات سياسى يا مطبوعات يا غيره، در مقابل حفظ
احترام اين قوّهاى كه مردم بايد به آن اعتماد داشته باشند، احساس مسؤوليتى
نمىكنند، بد و خلاف مصلحت است. يكى از راههاى بىاعتماد كردن مردم، همين
شايعهپراكنيها و حرفهايى است كه از روى بىمسؤوليتى زده مىشود.
پس، نكتهى اوّل اين است كه همه بدانند قوّهى قضاييّه، كارامد و مهم و بحمداللَّه
برخوردار از شخصيتهاى برجسته است. امروز رئيس قوّهى قضاييّه، تحقيقاً يكى از
امينترين و غيورترين علماى برجستهى اين مملكت است. اين براى يك قوّه، خيلى حائز
اهميت است. بحمداللَّه در اين قوّه، شخصيتهاى روحانى برجسته، قضات عالىرتبهى
امين، پاكدامن و پارسا وجود دارند.
من اين شهادتى را كه مىدهم از روى اطّلاع است. بسيارى از شخصيتهاى اين قوّه و اين
قضات را مىشناسم. بىسروصدا و بدون هيچ طمعى، در گوشه و كنار با پاكدامنى و با
پارسايى براى خاطر حقيقت كار مىكنند. خيلى اهميت دارد كه انسان چنين مجموعهاى را
در كشور داشته باشد؛ و ما بحمداللَّه اين مجموعه را داريم. همه اين را بدانند و همه
نسبت به اين قضيه با مسؤوليت برخورد كنند؛ نه غيرمسؤولانه و تابع هيجانهاى سياسى و
انگيزههاى سياسى و حرفهاى سياسى و غيره.
نكتهى دوم كه در كنار اين نكته حتماً بايد مورد توجّه قرار گيرد، اين است كه
قوّهى قضاييّهى ما درعينحال كامل نيست. ضعفهايى دارد؛ نمىتوانيم اين ضعفها را
انكار كنيم. بنده بحمداللَّه اين لطف را از سوى خدا دارم كه از طرق مختلف مورد
مراجعات زياد هستم. نامهها و شكوهنامهها به دست ما يا لااقل به اطّلاع ما
مىرسد. آن چيزى كه ما براى اين مملكت و براى اين ملت خواستهايم، عبارت از اين است
كه مردم در كنار قوّهى قضاييّه، احساس آرامش كنند. اين هنوز حاصل نشده است؛ بايد
اين بشود.
من يك بار خطاب به مجموعهى شما عزيزان عرض كردم: در نظام اسلامى بايد بهگونهاى
باشد كه اگر كسى مظلوم واقع شد، كسى حقّى از كسى ضايع كرد و آن حقْ تضييع شده
نتوانست در مقابل او از خودش دفاع كند، كسى توى سر كسى زد، كسى به كسى اهانت كرد،
آن فردى كه مظلوم واقع شده است، در دلش فروغ اميدى روشن باشد؛ بگويد حالا سراغ
قوّهى قضاييه مىروم. اين را بايد شما در اين كشور تأمين كنيد؛ اين بايد بشود.
عدالت قضايى، در كنار انواع رشتههاى گوناگون عدل اجتماعى، تأمينكنندهى اين است.
البته با مطالبى كه فرمودند(84) - مبنى بر اينكه اقدامات بسيار باارزشى انجام
گرفته است - انشاءاللَّه بايستى بيشتر هم تلاش شود. هم دولت تلاش كند و هم خود شما
عزيزان تلاش كنيد. كارى كنيد كه مردم در تظلّمها خاطرشان جمع باشد كه نهايتاً سراغ
قوّهى قضاييّه مىآيند. اين حالتِ اعتماد بايد به وجود آيد.
من يك جمله هم اضافه كنم: در خلال عرايضى كه ما سال گذشته به شما مجموعهى محترم و
خدمتگزار و باارزش عرض كرديم، اين مسألهى ثروتهاى بادآورده و تشكيل طبقهى جديد و
بحث عدالت اقتصادى بود. مخاطب اين مطلب، فقط شما نيستيد؛ همهى دستگاههاى كشورند.
دولت، بخصوص بخشهاى اقتصادى دولت، قوّهى مقننّه و مسؤولان عالىرتبه از همهى
نهادهاى مختلف، همه مخاطبند. البته سال گذشته وقتى من اين حرف را زدم، آحاد مردم و
گروههاى مختلف اظهارنظر كردند، پيغام دادند، مطالبى گفتند و اميدواريهايى در دلها
پديد آمد. البته حرفهاى غيرمنصفانهاى هم زده شد. مطالبى گفته شد كه حقيقتاً درست و
منصفانه نبود؛ ليكن عزيزان من! دنبالگيرى لازم دارد.
عدالت و عدل، مهمترين ارزش در جامعه است: «بالعدل قامت السّموات والارض(85)»؛ آسمان
و زمين به عدالت وابسته است؛ نظام اجتماعى هم به عدالت وابسته است. اگر عدالت
نباشد، هيچ چيز در جامعه نيست.در يك جامعهى آزاد - حتّى آزاد به همان سبك امريكايى
- اگر عدالت نباشد - كه در آنجاها نيست و همان آزادى هم به نفع يك طبقه و عليه يك
طبقه خواهد بود - چند نفر سفيدپوست يك نفر سياهپوستِ معلول را از روى ويلچر
برمىدارند و به اتومبيل خودشان مىبندند، به بيابانها مىبرند و روى زمين
مىكِشند! بالاخره آزادى است ديگر! عدالت كه نباشد، امنيت هم در خدمت طبقهى مرفّه
و برخوردار و سوءاستفادهچى است. اگر عدالت نباشد، همهى خيرات به يك طرف مىرود.
من پارسال به شما عزيزان عرض كردم كه هشت سال دوران سازندگى را گذرانديم كه از
بهترين و پركارترين دورانهاى ما بوده است. خيلى تلاش شده است، خيلى زحمت كشيده شده
است؛ اما خاصيت دوران بازسازى اين است كه پول در جامعه زياد است. زرنگترها،
بىملاحظهترها، بىقانونترها، بىخداترها، كسانى كه دلشان به خون امثال شهداى
هفتم تير نمىتپد، در چنين شرايطى سوءاستفاده مىكنند. كسانى كه بارها بر دوش
آنهاست، سرشان بىكلاه مىماند؛ يعنى اكثريت كشور، يعنى طبقهى مستضعفين، يعنى
پابرهنهها، يعنى كسانى كه بار تورّم بر روى دوش آنهاست و گرانيها بر آنها فشار
مىآورد؛ يعنى طبقهى كارمند، طبقهى كارگر، كسبهى ضعيف، قضات پاكدامن، قاضىاى كه
در سنين نزديك به بازنشستگى بايد چند كيلو پرونده را زير بغل بگذارد، به خانه ببرد
و فصل تابستان در يك اتاق گرم بنشيند، ساعتها بررسى كند. براى اينكه درآمدى در
مقابل آن داشته باشد! فشارها روى اينهاست؛ اينها عقب مىمانند. اين خلاف عدالت است.
ما براى اين نيامدهايم. فلسفهى وجود من و امثال من در اينجا - كه بنده يك طلبه
هستم - اين است كه ما بتوانيم عدالت را اجرا كنيم ولاغير. دعايى كه شما براى آمدن
امام زمانتان مىكنيد - كه اعزّ همهى خلايق عنداللَّه و عند عباده الصّالحين است -
اين است كه مىگوييم:«يملااللَّه به الارض عدلاً و قسطا»(86)، نمىگوييد ديناً و
خلقاً. بشر تشنهى عدالت و دنبال عدالت است.
عزيزان من! كشورهاى غربى براى اينكه خودشان را از مسألهى عدالت راحت كنند،
شعارهاى ديگرى مىدهند. عدالت مقولهاى نيست كه چيزى جاى آن را بگيرد. در جامعه
عدالت لازم است. عدالت در همهى امور اجتماعى، از جمله در امور اقتصادى لازم است.
نمىگوييم همه يك اندازه درآمد داشته باشند؛ اما فرصتهاى بهرهمندى از امكانات
عمومى در اختيار همه قرار گيرد و سوءاستفاده نباشد.
بعضى گفتند شما كه راجع به عدالت حرف مىزنيد، امنيت اقتصادى از بين مىرود؛ بعكس
است. اگر عدالت باشد، امنيت اقتصادى بيشتر است. دزدها و چپاولگرها هستند كه از
بىعدالتى سود مىبرند. انسانى كه مىخواهد سرمايهگذارى كند و طبق قانون سود ببرد،
از عدالت خوشش مىآيد؛ عدالت پشتوانه و پشتيبان اوست. اين قضايا را دنبال كنيد و
عوامل را بيابد. دولت هم بايد به شما كمك كند.
افتخار قوّهى قضاييّه اين است كه بتواند عدالت را در جامعه تأمين كند. جلوِ جُرمها
را بگيريد. اينها كار لازم دارد. خيلى تلاش كردند؛ من مىدانم. ما بحمداللَّه موفّق
هستيم كه ديدارهاى منظّمى با جناب آقاى يزدى داريم. گزارشهاى خوبى به من داده
مىشود كه خيلى خوب است؛ اما من به همه، به بدنه، به مجموعه، به شخصيتهاى گوناگون
قوّهى قضاييّه عرض مىكنم كه تلاش لازم دارد، تحقيق مىخواهد، دنبالگيرى مىخواهد،
تا بتوانيد انشاءاللَّه روشهايى را پيدا كنيد كه اين كار انجام گيرد. بايد هم
بشود. تا نشود به نتايج و اهداف اين انقلاب نخواهيم رسيد. بايد عدالت در جامعه
تأمين شود. انشاءاللَّه خداى متعال هم بر اين تلاشها ترحّم خواهد كرد، رحمت الهى
شامل حال جامعه خواهد شد، حدود الهى اجرا خواهد شد، موازين و قسط اجرا خواهد شد و
خداى متعال انشاءاللَّه كمك خواهد كرد.
اميدواريم مشمول الطاف و رحمتهاى فراوان و فيوضات الهى و مشمول الطاف حضرت
بقيةاللَّهالاعظم ارواحنافداه باشيد. انشاءاللَّه خداوند كمك كند و به همهى شما
توفيق دهد و همهى دلسوزان انقلاب بتوانند اين كارهاى بزرگ را انجام دهند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
84) اشاره به مطالب رئيس قوه قضائيه در ابتداى اين ديدار.
85) وقعة صفّين: ص 106. تغيير صافى: ذيل آيهى 7 از سورهى «الرّحمن».
86) كمالالدين، ص 288