بسماللهالرحمنالرحيم
در ابتدا از همهي شما برادران و خواهران، بخصوص علماي اعلام و خانوادههاي عزيز شهدا و اسرا و مفقودان و جانبازان و همچنين خدمتگزاران به اين عزيزان، كه از نقاط مختلف كشور و از سازمانها و دستگاههاي گوناگون تشريف آوردهايد، صميمانه تشكر ميكنم و اميدوارم اين سازمانهاي امدادگر ـ مانند هلالاحمر و بنياد شهيد ـ خدمات ارزندهي خود را نسبت به كساني كه در حقيقت گلهاي سر سبد جامعهي ما هستند، به بهترين وجه ادامه بدهند و خاطرهي شهداي گرانقدر را، در فعاليتهاي فرهنگي و هنري و تبليغي حفظ كنند.
امروز، بهمناسبت نزديك شدن به شب اربعين حضرت سيدالشهداء (عليهالصلاهوالسلام) كه ارتباط تام و تمامي با همين تلاش با ارزشي كه در روزگار ما براي احياي ياد و نام شهيدان انجام ميگيرد، دارد، مطالبي را مطرح ميكنم.
اساسا اهميت اربعين در آن است كه در اين روز، با تدبير الهي خاندان پيامبر(ص)، ياد نهضت حسيني براي هميشه جاودانه شد و اين كار پايهگذاري گرديد. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلي، در حوادث گوناگون ـ از قبيل شهادت حسينبنعلي(عليهالسلام) در عاشورا ـ به حفظ ياد و آثار شهادت كمر نبندند، نسلهاي بعد، از دستاورد شهادت استفادهي زيادي نخواهند برد.
درست است كه خداي متعال، شهدا را در همين دنيا هم زنده نگه ميدارد و شهيد به طور قهري در تاريخ و ياد مردم ماندگار است; اما ابزار طبيعييي كه خداي متعال براي اين كار ـ مثل همهي كارها ـ قرار داده است، همين چيزي است كه در اختيار و ارادهي ماست. ما هستيم كه با تصميم درست و بجا، ميتوانيم ياد شهدا و خاطره و فلسفهي شهادت را احيا كنيم و زنده نگهداريم.
اگر زينبكبري(سلاماللهعليها) و امام سجاد(صلواتاللهعليه) در طول آن روزهاي اسارت ـ چه در همان عصر عاشورا در كربلا و چه در روزهاي بعد در راه شام و كوفه و خود شهر شام وبعد از آن در زيارت كربلا و بعد عزيمت به مدينه و سپس در طول سالهاي متمادي كه اين بزرگواران زنده ماندند ـ مجاهدات و تبيين و افشاگري نكرده بودند و حقيقت فلسفهي عاشورا و هدف حسينبنعلي و ظلم دشمن را بيان نميكردند، واقعهي عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقي نميماند.
چرا امام صادق(عليهالصلاهوالسلام) ـ طبق روايت ـ فرمودند كه هر كس يك بيت شعر دربارهي حادثهي عاشورا بگويد و كساني را با آن بيت شعر بگرياند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد؟ چون تمام دستگاههاي تبليغاتي، براي منزوي كردن و در ظلمت نگهداشتن مسألهي عاشورا و كلا مسألهي اهلبيت، تجهيز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضيه چه بود. تبليغ، اينگونه است. آن روزها هم مثل امروز، قدرتهاي ظالم و ستمگر، حداكثر استفاده را از تبليغات دروغ و مغرضانه و شيطنتآميز ميكردند. در چنين فضايي، مگر ممكن بود قضيهي عاشورا ـ كه با اين عظمت در بياباني در گوشهيي از دنياي اسلام اتفاق افتاده ـ با اين تپش و نشاط باقي بماند؟ يقينا بدون آن تلاشها، از بين ميرفت.
آنچه اين ياد را زنده كرد، تلاش بازماندگان حسينبنعلي(عليهالسلام) بود. به همان اندازه كه مجاهدت حسينبنعلي(عليهالسلام) و يارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نيز مجاهدت زينب (عليهاالسلام) و مجاهدت امام سجاد(عليهالسلام) و بقيهي بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آنها، صحنهي نظامي نبود; بلكه تبليغي و فرهنگي بود. ما به اين نكتهها بايد توجه كنيم.
درسي كه اربعين به ما ميدهد، اين است كه بايد ياد حقيقت و خاطرهي شهادت را در مقابل طوفان تبليغات دشمن زنده نگهداشت. شما ببينيد از اول انقلاب تا امروز، تبليغات عليه انقلاب و امام و اسلام و اين ملت، چه قدر پرحجم بوده است. چه تبليغات و طوفاني كه عليه جنگ به راه نيفتاد جنگي كه دفاع و حراست از اسلام و ميهن و حيثيت و شرف مردم بود. ببينيد دشمنان عليه شهداي عزيزي كه جانشان ـ يعني بزرگترين سرمايهشان ـ را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه كردند و مستقيم و غيرمستقيم، با راديوها و روزنامهها و مجلهها و كتابهايي كه منتشر ميكردند، در ذهن آدمهاي سادهلوح در همه جاي دنيا، چه تلقيني توانستند بكنند.
حتي افراد معدودي از آدمهاي سادهدل و جاهل و نيز انسانهاي موجه و غير موجهي در كشور خودمان هم، در آن فضاي ملتهب جنگ، گاهي حرفهايي ميزدند كه ناشي از ندانستن و عدم احاطه به حقايق بود. همين چيزها بود كه امام عزيز را برميآشفت و وادار ميكرد كه با آن فرياد ملكوتي، حقايق را با صراحت بيان كند.
اگر در مقابل اين تبليغات، تبليغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهي ملت ايران و گويندگان و نويسندگان و هنرمندان، در خدمت حقيقتي كه در اين كشور وجود دارد، قرار نگيرد، دشمن در ميدان تبليغات غالب خواهد شد. ميدان تبليغات، ميدان بسيار عظيم و خطرناكي است. البته، اكثريت قاطع ملت و آحاد مردم ما، به بركت آگاهي ناشي از انقلاب، در مقابل تبليغات دشمن بيمه هستند و مصونيت پيدا كردهاند. از بس دشمن دروغ گفت و چيزهايي را كه در مقابل چشم مردم بود، به عكس و واژگون نشان داد و منعكس كرد، اطمينان مردم ما نسبت به گفتهها و بافتهها و ياوهگوييهاي تبليغات جهاني، بكلي سلب شده است.
دستگاه ظالم جبار يزيدي با تبليغات خود، حسينبنعلي(ع) را محكوم ميساخت و وانمود ميكرد كه حسينبنعلي(ع) كسي بود كه بر ضد دستگاه عدل و حكومت اسلامي و براي دنيا قيام كرده است!! بعضي هم، اين تبليغات دروغ را باور ميكردند. بعد هم كه حسينبنعلي(عليهالسلام)، با آن وضع عجيب و با آن شكل فجيع، به وسيلهي دژخيمان در صحراي كربلا به شهادت رسيد، آن را يك غلبه و فتح وانمود ميكردند! اما تبليغات صحيح دستگاه امامت، تمام اين بافتهها را عوض كرد. حق، اين گونه است.
درست است كه ما بلندگوهاي قوي جهاني را كه در اختيار استكبار و رسانههاي صهيونيستي است، با آن عظمت و وسعت در اختيار نداريم و شبكههاي تبليغاتي آنها، بسيار وسيعتر از ماست و ما نسبت به آنها محدود هستيم; اما حقانيت ما موجب ميشود كه وقتي حرفي از زبان مسؤولان جمهوري اسلامي و ملت ايران صادر بشود، در دلهاي سالم و در سطح جهان، اثر ميكند.
اين همه سعي كردند با تبليغاتي كه استكبار جهاني آن را هدايت و برنامهريزي ميكرد، وانمود كنند كه ملت ايران در مواجهه با كيد جهاني استكبار شكست خورده است. اين بيعقلهاي همسايهي ما در عراق هم باورشان آمد كه واقعا اين گونه است !به همين خاطر، در تبليغات خودشان همواره تكرار كردند و گفتند كه ما پيروز شديم !سعي كردند چهرهي فاتح به خودشان بدهند; ولي همهي آدمهاي منصف و سالم دنيا، حقيقت را فهميدند و دريافتند آن كسي كه در اين جنگ پيروز شد، ملت ايران بود و آن كسي كه شكست خورد، رژيم عراق بود.
همهي عقلاي عالم، قضاوت و تشخيصشان در مورد رژيمي كه با هاي و هوي، جمعيتي را براي گرفتن نقطهيي و تصرف منطقهيي تجهيز ميكند، واضح است. فرضا شما خانهيي داريد و دزد يا گردنكلفتي، جمعيتي را برميدارد و با هاي و هوي ميآيد تا اين خانه را از دست شما خارج كند. به آن جا ميآيد و مدتي عربدهكشي ميكند و مدتي متوقف ميشود و بعد هم افرادش را از دست ميدهد و خسارات زيادي بر او وارد ميآيد و زخم ميخورد و بعد از گذشت مدتي، ناكام برميگردد و ميرود. قضاوت مردم دنيا و عقلا، نسبت به چنين آدمي چيست؟
شكستي بالاتر از اين نيست كه رژيم عراق به قصد تجزيهي ايران ـ كه صريحا هم آن را گفت ـ و به قصد ساقط كردن نظام جمهوري اسلامي ـ كه اين را در اول كار تبليغاتي خود بيان كرد ـ و به قصد ضربهزدن به نيروهاي مسلح و نابود كردن آنها راه افتاد و تقريبا از تمام دنيا ـ شرق و غرب و اروپا و امريكا و بعضي از كشورهاي جهان سوم و ارتجاع عرب ـ كمك مالي و انساني و فكري و تجهيزاتي گرفت و تا نزديك مرزهاي جمهوري اسلامي آمد. مدتي معطل شد، هاي و هوي كرد، عربده كشيد، كارهاي خلاف كرد، خودش را بدنام نمود، حيثيت سياسي و اجتماعيش را در دنيا لكهدار كرد و آخرش هم دست از پا درازتر برگشت!!
ميخواستند جمهوري اسلامي را از بين ببرند; اما نظام ما روزبهروز قويتر شد. ميخواستند كشور را تجزيه كنند; ولي بحمدالله يكپارچگي كشور در حد اعلي قرار گرفت. ميخواستند نيروهاي مسلح ما را از بين ببرند; ليكن امروز نيروهاي مسلح ما سازمان يافته و كارآزموده و مجرب و قوي و آمادهي دفاعند. ميخواستند ملت ايران را نسبت به انقلاب و اسلام بدبين كنند; اما همهي دنيا شاهدند و ميبينند كه روزبهروز ايمان و اخلاص و آمادگي و حضور و رشد و آگاهي اين ملت و پايبنديشان نسبت به اسلام و انقلاب، بيشتر شده است.
اين، شكست بزرگي براي دشمن بود و ملت ايران كه با اتكال به خدا و با ايثار و فداكاري ايستاد و مانع از اين شد كه دشمن به هدفهاي شوم خود برسد، پيروز است. پيروزي يعني همين. اين، بزرگترين پيروزي است كه انسان بتواند بدون تكيه به ديگران بايستد و دشمن را دفع كند. بحمدالله، اين پيروزي براي ملت ايران پيش آمد.
ما در آستانهي هفتهي جنگ تحميلي قرار داريم. روزهايي كه در پيش است، به ياد سالهاي جنگ و آن همه امتحان و ابتلاي ملت ايران، برپا ميشود و بايد دايما اين فكر را براي ملت ايران تجديد كند كه در جنگ تحميلي، پيروزي و موفقيت ملت ما، به بركت اتحاد و يكپارچگي و اتكاي به خدا و عدم اتكاي به ديگران و آمادگي براي فداكاري، پيش آمد. ملت ايران، بايد اين خصوصيات را براي خودشان حفظ كنند تا اگر فكر تجاوز در ذهن كسي و يا متجاوزي هم وجود دارد، آن فكر از ذهنهاي دشمنان و متجاوزان بكلي رفع بشود.
البته، ما بعد از آن كه قطعنامهي 598 را قبول كرديم، پايبندي ما نسبت به مواد اين قطعنامه، تاكنون باقي است و باقي خواهد بود. دشمن و رژيم عراق، در اجراي قطعنامه تعلل ميكنند و متأسفانه فشار لازم از سوي سازمان ملل و ديگر محافل بينالمللي، بر عراق وارد نيامده است. بايد فشار وارد ميآوردند، بايد همان كساني كه اين قطعنامه را تصويب كردند و براي اجرايش، آن همه حرف زدند و تبليغات كردند، عراق را به اجراي آن قطعنامه وادار ميكردند.
رژيم عراق تعلل كرد و تاكنون اولين بند قطعنامه اجرا نشده است. ما مصرا روي اين مطلب تكيه و تأكيد داريم كه بايد مواد قطعنامه، يكي پس از ديگري اجرا بشود. اين كه شعار گفتگو و مذاكرهي مستقيم را مطرح ميكنند، اگر به معناي تعطيل ماندن مواد قطعنامه است، به هيچ وجه مورد قبول نيست. گفتگو و مذاكرهي مستقيم خوب است; ليكن مواد قطعنامه كه تضمين كنندهي حقوق هر دو كشور است و حق را به حقدار ميدهد، بايد اجرا بشود و ما روي اين مسأله تأكيد داريم. قدرت ملت ما، پشتوانهي اين قضيه است و با جنجال و هياهو و تبليغات هم نخواهند توانست ما را از چيزي كه بر آن تأكيد و پافشاري كرديم، منصرف كنند.
بايد مواد قطعنامه اجرا بشود و اولين قدم، عقبنشيني دشمن از مرزهايي است كه اشغال كرده است. كم يا زياد آن، مطرح نيست; مهم اين است كه همان مقداري كه دشمن اشغال كرده، بايد پس دهد. عدم عقبنشيني دشمن به مرزهاي بينالمللي، تهديد صلح در منطقه است. اين، همان خوي تجاوزگري است كه ما چند سال آن را به رژيم عراق نسبت داديم; ولي عدهيي باور نميكردند; ليكن حالا ثابت ميشود.
وقتي كه آتشبس انجام شد، بايد نيروهابه مرزهاي بينالمللي عقبنشيني كنند. آنكه عقبنشيني نميكند، او متجاوز است. اين، اولين قدم است كه حتما بايد انجام بگيرد و انجام خواهد گرفت; زيرا همهي دنيا ميدانند كه يك ملت انقلابي، تحمل نخواهد كرد كه يك وجب از خاك او، دست دشمن باشد.
اميدواريم كه خداوند به همهي شما برادران و خواهران، مخصوصا كساني كه خدمتگزار خانوادههاي عزيز شهدا و اسرا و جانبازان و مفقودان هستند، توفيق بدهد. همان طور كه امام و رهبر عظيمالشأن فقيدمان بارها ميفرمودند، اينها ولينعمتهاي حقيقي ملتند و كساني هستند كه قدرت و صلابت امروز ملت و دولت ايران در دنيا، به بركت فداكاري و ايثار آنهاست. اميدواريم خداوند ملت عزيز و بزرگ ما را به عاليترين آرمانها و آرزوهايش ـ كه پيروزي كامل اسلام و مسلمين است ـ برساند.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
در ابتدا از همهي شما برادران و خواهران، بخصوص علماي اعلام و خانوادههاي عزيز شهدا و اسرا و مفقودان و جانبازان و همچنين خدمتگزاران به اين عزيزان، كه از نقاط مختلف كشور و از سازمانها و دستگاههاي گوناگون تشريف آوردهايد، صميمانه تشكر ميكنم و اميدوارم اين سازمانهاي امدادگر ـ مانند هلالاحمر و بنياد شهيد ـ خدمات ارزندهي خود را نسبت به كساني كه در حقيقت گلهاي سر سبد جامعهي ما هستند، به بهترين وجه ادامه بدهند و خاطرهي شهداي گرانقدر را، در فعاليتهاي فرهنگي و هنري و تبليغي حفظ كنند.
امروز، بهمناسبت نزديك شدن به شب اربعين حضرت سيدالشهداء (عليهالصلاهوالسلام) كه ارتباط تام و تمامي با همين تلاش با ارزشي كه در روزگار ما براي احياي ياد و نام شهيدان انجام ميگيرد، دارد، مطالبي را مطرح ميكنم.
اساسا اهميت اربعين در آن است كه در اين روز، با تدبير الهي خاندان پيامبر(ص)، ياد نهضت حسيني براي هميشه جاودانه شد و اين كار پايهگذاري گرديد. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلي، در حوادث گوناگون ـ از قبيل شهادت حسينبنعلي(عليهالسلام) در عاشورا ـ به حفظ ياد و آثار شهادت كمر نبندند، نسلهاي بعد، از دستاورد شهادت استفادهي زيادي نخواهند برد.
درست است كه خداي متعال، شهدا را در همين دنيا هم زنده نگه ميدارد و شهيد به طور قهري در تاريخ و ياد مردم ماندگار است; اما ابزار طبيعييي كه خداي متعال براي اين كار ـ مثل همهي كارها ـ قرار داده است، همين چيزي است كه در اختيار و ارادهي ماست. ما هستيم كه با تصميم درست و بجا، ميتوانيم ياد شهدا و خاطره و فلسفهي شهادت را احيا كنيم و زنده نگهداريم.
اگر زينبكبري(سلاماللهعليها) و امام سجاد(صلواتاللهعليه) در طول آن روزهاي اسارت ـ چه در همان عصر عاشورا در كربلا و چه در روزهاي بعد در راه شام و كوفه و خود شهر شام وبعد از آن در زيارت كربلا و بعد عزيمت به مدينه و سپس در طول سالهاي متمادي كه اين بزرگواران زنده ماندند ـ مجاهدات و تبيين و افشاگري نكرده بودند و حقيقت فلسفهي عاشورا و هدف حسينبنعلي و ظلم دشمن را بيان نميكردند، واقعهي عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقي نميماند.
چرا امام صادق(عليهالصلاهوالسلام) ـ طبق روايت ـ فرمودند كه هر كس يك بيت شعر دربارهي حادثهي عاشورا بگويد و كساني را با آن بيت شعر بگرياند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد؟ چون تمام دستگاههاي تبليغاتي، براي منزوي كردن و در ظلمت نگهداشتن مسألهي عاشورا و كلا مسألهي اهلبيت، تجهيز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضيه چه بود. تبليغ، اينگونه است. آن روزها هم مثل امروز، قدرتهاي ظالم و ستمگر، حداكثر استفاده را از تبليغات دروغ و مغرضانه و شيطنتآميز ميكردند. در چنين فضايي، مگر ممكن بود قضيهي عاشورا ـ كه با اين عظمت در بياباني در گوشهيي از دنياي اسلام اتفاق افتاده ـ با اين تپش و نشاط باقي بماند؟ يقينا بدون آن تلاشها، از بين ميرفت.
آنچه اين ياد را زنده كرد، تلاش بازماندگان حسينبنعلي(عليهالسلام) بود. به همان اندازه كه مجاهدت حسينبنعلي(عليهالسلام) و يارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نيز مجاهدت زينب (عليهاالسلام) و مجاهدت امام سجاد(عليهالسلام) و بقيهي بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آنها، صحنهي نظامي نبود; بلكه تبليغي و فرهنگي بود. ما به اين نكتهها بايد توجه كنيم.
درسي كه اربعين به ما ميدهد، اين است كه بايد ياد حقيقت و خاطرهي شهادت را در مقابل طوفان تبليغات دشمن زنده نگهداشت. شما ببينيد از اول انقلاب تا امروز، تبليغات عليه انقلاب و امام و اسلام و اين ملت، چه قدر پرحجم بوده است. چه تبليغات و طوفاني كه عليه جنگ به راه نيفتاد جنگي كه دفاع و حراست از اسلام و ميهن و حيثيت و شرف مردم بود. ببينيد دشمنان عليه شهداي عزيزي كه جانشان ـ يعني بزرگترين سرمايهشان ـ را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه كردند و مستقيم و غيرمستقيم، با راديوها و روزنامهها و مجلهها و كتابهايي كه منتشر ميكردند، در ذهن آدمهاي سادهلوح در همه جاي دنيا، چه تلقيني توانستند بكنند.
حتي افراد معدودي از آدمهاي سادهدل و جاهل و نيز انسانهاي موجه و غير موجهي در كشور خودمان هم، در آن فضاي ملتهب جنگ، گاهي حرفهايي ميزدند كه ناشي از ندانستن و عدم احاطه به حقايق بود. همين چيزها بود كه امام عزيز را برميآشفت و وادار ميكرد كه با آن فرياد ملكوتي، حقايق را با صراحت بيان كند.
اگر در مقابل اين تبليغات، تبليغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهي ملت ايران و گويندگان و نويسندگان و هنرمندان، در خدمت حقيقتي كه در اين كشور وجود دارد، قرار نگيرد، دشمن در ميدان تبليغات غالب خواهد شد. ميدان تبليغات، ميدان بسيار عظيم و خطرناكي است. البته، اكثريت قاطع ملت و آحاد مردم ما، به بركت آگاهي ناشي از انقلاب، در مقابل تبليغات دشمن بيمه هستند و مصونيت پيدا كردهاند. از بس دشمن دروغ گفت و چيزهايي را كه در مقابل چشم مردم بود، به عكس و واژگون نشان داد و منعكس كرد، اطمينان مردم ما نسبت به گفتهها و بافتهها و ياوهگوييهاي تبليغات جهاني، بكلي سلب شده است.
دستگاه ظالم جبار يزيدي با تبليغات خود، حسينبنعلي(ع) را محكوم ميساخت و وانمود ميكرد كه حسينبنعلي(ع) كسي بود كه بر ضد دستگاه عدل و حكومت اسلامي و براي دنيا قيام كرده است!! بعضي هم، اين تبليغات دروغ را باور ميكردند. بعد هم كه حسينبنعلي(عليهالسلام)، با آن وضع عجيب و با آن شكل فجيع، به وسيلهي دژخيمان در صحراي كربلا به شهادت رسيد، آن را يك غلبه و فتح وانمود ميكردند! اما تبليغات صحيح دستگاه امامت، تمام اين بافتهها را عوض كرد. حق، اين گونه است.
درست است كه ما بلندگوهاي قوي جهاني را كه در اختيار استكبار و رسانههاي صهيونيستي است، با آن عظمت و وسعت در اختيار نداريم و شبكههاي تبليغاتي آنها، بسيار وسيعتر از ماست و ما نسبت به آنها محدود هستيم; اما حقانيت ما موجب ميشود كه وقتي حرفي از زبان مسؤولان جمهوري اسلامي و ملت ايران صادر بشود، در دلهاي سالم و در سطح جهان، اثر ميكند.
اين همه سعي كردند با تبليغاتي كه استكبار جهاني آن را هدايت و برنامهريزي ميكرد، وانمود كنند كه ملت ايران در مواجهه با كيد جهاني استكبار شكست خورده است. اين بيعقلهاي همسايهي ما در عراق هم باورشان آمد كه واقعا اين گونه است !به همين خاطر، در تبليغات خودشان همواره تكرار كردند و گفتند كه ما پيروز شديم !سعي كردند چهرهي فاتح به خودشان بدهند; ولي همهي آدمهاي منصف و سالم دنيا، حقيقت را فهميدند و دريافتند آن كسي كه در اين جنگ پيروز شد، ملت ايران بود و آن كسي كه شكست خورد، رژيم عراق بود.
همهي عقلاي عالم، قضاوت و تشخيصشان در مورد رژيمي كه با هاي و هوي، جمعيتي را براي گرفتن نقطهيي و تصرف منطقهيي تجهيز ميكند، واضح است. فرضا شما خانهيي داريد و دزد يا گردنكلفتي، جمعيتي را برميدارد و با هاي و هوي ميآيد تا اين خانه را از دست شما خارج كند. به آن جا ميآيد و مدتي عربدهكشي ميكند و مدتي متوقف ميشود و بعد هم افرادش را از دست ميدهد و خسارات زيادي بر او وارد ميآيد و زخم ميخورد و بعد از گذشت مدتي، ناكام برميگردد و ميرود. قضاوت مردم دنيا و عقلا، نسبت به چنين آدمي چيست؟
شكستي بالاتر از اين نيست كه رژيم عراق به قصد تجزيهي ايران ـ كه صريحا هم آن را گفت ـ و به قصد ساقط كردن نظام جمهوري اسلامي ـ كه اين را در اول كار تبليغاتي خود بيان كرد ـ و به قصد ضربهزدن به نيروهاي مسلح و نابود كردن آنها راه افتاد و تقريبا از تمام دنيا ـ شرق و غرب و اروپا و امريكا و بعضي از كشورهاي جهان سوم و ارتجاع عرب ـ كمك مالي و انساني و فكري و تجهيزاتي گرفت و تا نزديك مرزهاي جمهوري اسلامي آمد. مدتي معطل شد، هاي و هوي كرد، عربده كشيد، كارهاي خلاف كرد، خودش را بدنام نمود، حيثيت سياسي و اجتماعيش را در دنيا لكهدار كرد و آخرش هم دست از پا درازتر برگشت!!
ميخواستند جمهوري اسلامي را از بين ببرند; اما نظام ما روزبهروز قويتر شد. ميخواستند كشور را تجزيه كنند; ولي بحمدالله يكپارچگي كشور در حد اعلي قرار گرفت. ميخواستند نيروهاي مسلح ما را از بين ببرند; ليكن امروز نيروهاي مسلح ما سازمان يافته و كارآزموده و مجرب و قوي و آمادهي دفاعند. ميخواستند ملت ايران را نسبت به انقلاب و اسلام بدبين كنند; اما همهي دنيا شاهدند و ميبينند كه روزبهروز ايمان و اخلاص و آمادگي و حضور و رشد و آگاهي اين ملت و پايبنديشان نسبت به اسلام و انقلاب، بيشتر شده است.
اين، شكست بزرگي براي دشمن بود و ملت ايران كه با اتكال به خدا و با ايثار و فداكاري ايستاد و مانع از اين شد كه دشمن به هدفهاي شوم خود برسد، پيروز است. پيروزي يعني همين. اين، بزرگترين پيروزي است كه انسان بتواند بدون تكيه به ديگران بايستد و دشمن را دفع كند. بحمدالله، اين پيروزي براي ملت ايران پيش آمد.
ما در آستانهي هفتهي جنگ تحميلي قرار داريم. روزهايي كه در پيش است، به ياد سالهاي جنگ و آن همه امتحان و ابتلاي ملت ايران، برپا ميشود و بايد دايما اين فكر را براي ملت ايران تجديد كند كه در جنگ تحميلي، پيروزي و موفقيت ملت ما، به بركت اتحاد و يكپارچگي و اتكاي به خدا و عدم اتكاي به ديگران و آمادگي براي فداكاري، پيش آمد. ملت ايران، بايد اين خصوصيات را براي خودشان حفظ كنند تا اگر فكر تجاوز در ذهن كسي و يا متجاوزي هم وجود دارد، آن فكر از ذهنهاي دشمنان و متجاوزان بكلي رفع بشود.
البته، ما بعد از آن كه قطعنامهي 598 را قبول كرديم، پايبندي ما نسبت به مواد اين قطعنامه، تاكنون باقي است و باقي خواهد بود. دشمن و رژيم عراق، در اجراي قطعنامه تعلل ميكنند و متأسفانه فشار لازم از سوي سازمان ملل و ديگر محافل بينالمللي، بر عراق وارد نيامده است. بايد فشار وارد ميآوردند، بايد همان كساني كه اين قطعنامه را تصويب كردند و براي اجرايش، آن همه حرف زدند و تبليغات كردند، عراق را به اجراي آن قطعنامه وادار ميكردند.
رژيم عراق تعلل كرد و تاكنون اولين بند قطعنامه اجرا نشده است. ما مصرا روي اين مطلب تكيه و تأكيد داريم كه بايد مواد قطعنامه، يكي پس از ديگري اجرا بشود. اين كه شعار گفتگو و مذاكرهي مستقيم را مطرح ميكنند، اگر به معناي تعطيل ماندن مواد قطعنامه است، به هيچ وجه مورد قبول نيست. گفتگو و مذاكرهي مستقيم خوب است; ليكن مواد قطعنامه كه تضمين كنندهي حقوق هر دو كشور است و حق را به حقدار ميدهد، بايد اجرا بشود و ما روي اين مسأله تأكيد داريم. قدرت ملت ما، پشتوانهي اين قضيه است و با جنجال و هياهو و تبليغات هم نخواهند توانست ما را از چيزي كه بر آن تأكيد و پافشاري كرديم، منصرف كنند.
بايد مواد قطعنامه اجرا بشود و اولين قدم، عقبنشيني دشمن از مرزهايي است كه اشغال كرده است. كم يا زياد آن، مطرح نيست; مهم اين است كه همان مقداري كه دشمن اشغال كرده، بايد پس دهد. عدم عقبنشيني دشمن به مرزهاي بينالمللي، تهديد صلح در منطقه است. اين، همان خوي تجاوزگري است كه ما چند سال آن را به رژيم عراق نسبت داديم; ولي عدهيي باور نميكردند; ليكن حالا ثابت ميشود.
وقتي كه آتشبس انجام شد، بايد نيروهابه مرزهاي بينالمللي عقبنشيني كنند. آنكه عقبنشيني نميكند، او متجاوز است. اين، اولين قدم است كه حتما بايد انجام بگيرد و انجام خواهد گرفت; زيرا همهي دنيا ميدانند كه يك ملت انقلابي، تحمل نخواهد كرد كه يك وجب از خاك او، دست دشمن باشد.
اميدواريم كه خداوند به همهي شما برادران و خواهران، مخصوصا كساني كه خدمتگزار خانوادههاي عزيز شهدا و اسرا و جانبازان و مفقودان هستند، توفيق بدهد. همان طور كه امام و رهبر عظيمالشأن فقيدمان بارها ميفرمودند، اينها ولينعمتهاي حقيقي ملتند و كساني هستند كه قدرت و صلابت امروز ملت و دولت ايران در دنيا، به بركت فداكاري و ايثار آنهاست. اميدواريم خداوند ملت عزيز و بزرگ ما را به عاليترين آرمانها و آرزوهايش ـ كه پيروزي كامل اسلام و مسلمين است ـ برساند.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته