بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذّين سبقونا بالايمان و لاتجعل فى قلوبنا غلاّ للذّين امنوا ربنا انّك رؤف الرّحيم.(124) ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين.(125) الحمدللَّه رب العالمين. و الصّلاة و السّلام على سيدنا و نبيّنا ابى القاسم المصطفى محمد و على آله الطيّبين الطّاهرين. والسّلام عليكم جميعاً و رحمةاللَّه و بركاته.
خداى متعال را سپاسگزارم كه اين توفيق را به بنده عنايت فرمود كه وعدهاى را كه به شما مردم استان هرمزگان براى ديدار مجدّد داده بودم، محقّق شود و من بار ديگر در ميان شما مردم عزيزِ خونگرمِ ايثارگرِ انقلابى و مؤمن قرار گيرم و برخى از مطالبى را كه مورد علاقهى ما و شماست، با شما در ميان بگذارم.
اوّلاً از اين اجتماع عظيم و پرشور و از اين استقبال صميمانهى شما مردم عزيز، با همهى وجود تشكّر مىكنم. اين مناظر و اين احساسات پاك و صميمانه، شايد در ميان ملتهاى عالم و در ميان كشورهاى جهان، بىنظير و يا لااقل كمنظير است. اين پيوند ميان شما و خدمتگزارانتان در مسؤوليتهاى مهّم كشور، يكى از اساسيترين، عميقترين و شگفتانگيزترين رازهاى موفقّيت ملت ايران در طول سالهاى بعد از انقلاب است.
چند جمله دربارهى شهر بندرعبّاس و موقعيت حسّاس اين شهر و اين استان عرض كنم. البته شما مردم اين شهر و مردم اين استان با اين حقايق آشنا هستيد؛ اما ملت ايران بداند كه در اين ساحل طولانى خليجفارس و تنگهى هرمزِ اين استان تاريخى، اين مردم ايثارگر چه كسانى هستند و چه كردهاند و چه مىكنند و در آينده انشاءاللَّه چه نقشى در پيشرفت اين كشور مىتوانند ايفا كنند.
شايد در ميان شهرهاى كشورمان، غير از بندرعبّاس، شهرى نداشته باشيم كه تاريخچهى بناى آن همراه با مبارزهى قهرمانانهى مردمى با خارجيان باشد و اساساً شهر بر اين اساس شكل گرفته باشد. اگر هم باشد، بسيار معدود است. شهر بندرعبّاس، از آغاز بر اساس مبارزه با اشغالگران پرتغالى شكل گرفت؛ بيگانگانى كه طبق عادت همهى استعمارگران، محلّ و زمين و دريا و امكانات و بلكه مردم را متعلّق به خود و مملوك خود خيال مىكردند. از آن سر عالم، گروهى اروپايى آمده بودند و منطقهى حسّاس تنگهى هرمز و لبِ اين آبراه عظيم تجارىِ جهانى و تاريخى را اشغال كرده بودند. تقريباً چهارصد سال قبل، مردم ايران با فرماندهى فرماندهان غيور و ميهندوست و بيگانهگريز، توانستند اين پايگاه مهم را كه متعلّق به خودشان بود، از دست بيگانه خارج كنند و از آن وقت اينجا شد بندرعباس؛ به عنوان يك شهر، به عنوان يك پايگاه اساسى و حسّاس براى هم تجارت و هم نظارت بر اين آبراه عظيم و مهّم جهانى. بعد از آن، انگليسيها و هلنديها و انواع و اقسام بيگانگان، در اين منطقه بساط حاكميت و زورگويى خودشان را گستردند. بالاخره ملت ايران بر همهى آنها فائق آمده و اين منطقه و اين ساحل حسّاس، به صاحبان حقيقى و اصلى آن متعلّق شده است. شهر بندرعبّاس و اين استان بزرگ و طولانى، با هزار كيلومتر ساحل، با امكانات زياد، با استعدادهاى طبيعى، با مردمى سختكوش و خونگرم و علاقهمند، در كنار خليجفارس شكل گرفته است؛ اما عزيزان من! تا قبل از انقلاب، از اين استعدادهاى مردمى و از اين استعدادهاى طبيعى و سرزمينى - چه در خشكى و چه در دريا - استفاده به قدر شايسته كه هيچ، حتّى استفادهى كمتر از حدّ شايسته هم نمىشد. اين شهرِ حسّاس و اين مركز مهم، به عنوان يك تبعيدگاه براى رژيم گذشته مطرح بود - تبعيدگاهِ اشرار، چاقوكشها از اطراف دنيا و از اطراف كشور - اما زنده كردن امكانات عظيم اين شهر و اين منطقه، مورد توجّه نبود. اينكه ملاحظه مىكنيد از بعد از انقلاب شكوهمند اسلامى، با اين همه فعّاليتى كه شده است و اين همه سرمايهگذارى و تلاش و سازندگى، هنوز چهرهى استان نتوانسته است غبار محروميت را بشويد، به خاطر آن جفاى تاريخى است كه در طول دهها سال در دوران طاغوت بر اين شهر و ديگر شهرهاى اين استان رفته است.
خدا را سپاسگزاريم كه انقلاب عظيم اسلامى و نظام مقدّس جمهورى اسلامى، قدر اين مردم و قدر اين سرزمين را شناخت. از قبل از انقلاب در همين شهر، مردم مؤمن، جوانان پرشور، در خطّ انقلاب و امام، اقدامات مؤثرى داشتند كه بجاست من از شهيد «حقّانى» آن روحانى سختكوش و علاقهمند كه مقدارى از عمر خود را در اينجا گذراند و قبل از انقلاب سازماندهى مبارزات را كرد، ياد كنم.
از روز اوّل انقلاب هم تا امروز، مردم اين استان براى انقلاب، براى نظام جمهورى اسلامى، در همهى مقاطع حسّاس، در جنگ، در سازندگى، در تظاهرات عمومى، در انتخابات و در هر جايى كه حضور مردم معنا مىدهد، به بهترين وجهى حضور خودشان را نشان دادهاند. برادران شيعه و سنّى، كنار هم و دست در دست هم، دور از تشنّجى كه دشمن هميشه خواسته است ميان برادران مسلمان به وجود آورد، در كنار يكديگر، هم كار كردهاند، هم به مبارزه پرداختهاند و هم در دفاع هشت ساله شركت جُستهاند.
اين استان، دو هزار شهيد، تعداد بىشمارى ايثارگر و جوانان بسيجى داشته است؛ بخصوص غوّاصانى كه در هر جا كه بودند، نشان دادند كه جوانان مؤمن و فداكار و علاقهمندى هستند. امروز هم ايثارگران اين خطّه، جزو ايثارگران پرشور و مؤمن و صادقى هستند كه حركات آنها، تلاش آنها، دلسوزى و علاقهمندى آنها، از چشم مردم و مسؤولان پنهان نيست. نظام جمهورى اسلامى با اين ديد، با اين استان و با اين مردم رفتار كرد؛ مردمى علاقهمند و صادق، سربازان حقيقى اسلام و قرآن و نظام جمهورى اسلامى.
خدمات نظام جمهورى اسلامى در اين مدّت، يك فهرست طولانى و بسيار ارزنده است. من با اينكه خودم تا حدودى با اين استان آشنا بودم، ولى باز در همين روزها به مناسبت سفر و به مناسبت وظايفى كه بر عهدهى ماست، يك بار ديگر مراجعه كردم. كارهاى انجام شده، حقيقتاً چشمگير است. تلاشى كه در بخش اقتصادى، در بخش آموزش، در بخش سازندگى، در بخش صنايع سنگين، در بخش صيد و صيّادى و در بخشهاى مختلف انجام گرفته، چشمگير است. استانى كه قبل از انقلاب، از آموزشگاههاى آموزش عالى بىبهره بود، امروز غير از دورههاى ليسانس و فوقليسانس، صدها نفر در رتبهى دكترا مشغول تحصيل دارد. تعداد آموزشگاههاى آموزش عالى در اين استان، تعداد بسيار قابل توجّهى است كه نيروى انسانى را تربيت مىكند. نظام جمهورى اسلامى در اين مدّت، كارهاى بسيار باارزشى براى اين استان انجام داده است - راههاى استان، خطّ آهن استان، صنايع سنگين استان - اما آنچه انجام داده است، در مقابل آنچه بايد انجام گيرد، يك بخش از دهها بخش است. استعداد اين استان، استعداد بسيار بالا و وسيعى است؛ هم استعداد تجارت، هم استعداد زراعت، هم استعداد صنعت، هم استعداد صيّادى و هم استعداد جلب سياحتگران. يك استان بالقوّه بسيار ثروتمند، كه اگر انشاءاللَّه اين روند سازندگى همچنان كه مسؤولان دلسوز و علاقهمند كشور مشغول هستند، ادامه پيدا كند، آيندهى خوبى خواهد داشت. البته به فضل پروردگار، روند سازندگى ادامه هم پيدا خواهد كرد؛ دولت فعّال، مسؤولان كارى و رئيس جمهور تازهنفس كه با عشق به مردم دلهايشان مىتپد، براى مردم و منافع مردم ادامه هم خواهند داد.
البته امروز چهرهى استان، چهرهى يك استان محروم است و با همهى تلاشى كه شده است، هنوز روستاهاى محروم، بخشهاى محروم و حتّى مشكلات شهرى در اين استان بسيار است. در اين سفر، بيشترين نقش ما، نقش شناسايى و فهميدن مشكلات است. مسؤولان كشور، دولت عزيز و بخشهاى مختلف، مسؤوليتهاى خودشان را بشناسند و در برنامههاى كارى آينده، آنها را بگنجانند. در زمانهاى منطقى و معقولى و با فاصلههاى قابل قبولى، به ترتيب و بتدريج اين مشكلات بايد حل شود.
اين ملت مؤمن، اين استان جوان، اين دلهاى پرمحبّت، اين دستهاى كارى و قوى و اين روحهاى مطمئن، بايد بتوانند در اين بخش از كشور، هم از لحاظ معنوى و فرهنگى و دينى، هم از لحاظ اقتصادى، هم از لحاظ مسائل اجتماعى، و هم بر لبِ تنگهى حسّاس هرمز - اين آبراه عظيم جهانى كه چشم همهى قدرتمندان عالم به آن است - بهرهمند شوند. مردمى هوشيار، جوانانى مصمّم، پنجههايى قوى و نيرومند، زنان و مردانى كه دلشان از عشق به ميهن و فداكارى براى اسلام مىتپد، در اين نقطهى حسّاس گوش به زنگ باشند؛ دوست را بشناسند، دشمن را بشناسند و وظيفه را بفهمند. پيشرفت همه جانبهى اين استان، به امنيت اين كشور هم - به طور مستقيم و غيرمستقيم - ارتباط پيدا مىكند، كه بايد به فضل پروردگار همهى اين كارها انجام گيرد. البته نقش شما آحاد مردم، بخصوص نقش جوانان و بالاخص نقش كسانى كه از آنها انتظار تخصّص و مهارت و آمادگيهاى گوناگون براى كارهاى مختلف هست، بسيار حسّاس و تعيينكننده خواهد بود.
دربارهى مسائل مورد علاقهى ما و شما - چه مسائل كشور و چه مسائل جهان - من به دو مطلب اشاره مىكنم كه بخصوص براى شما مردمِ ساكن در حاشيهى خليجفارس، يكى از اين دو مطلب بسيار مهّم است.
در زمينهى مسائل مربوط به همهى جهان بايد بگويم: خليجفارس نقطهاى است كه در واقع چشم همهى جهان به آن است - چشم مصرف كنندگان نفت و چشم كسانى كه به محصولات آن مصرف كنندگان دوخته شده است - منطقهى ثروتمندِ بسيار مهّم جهان كه بيشترين بخش آن هم سواحل ايران اسلامى است و تمام اطراف آن متعلّق به اسلام است و كشورهاى اسلامى، اطراف اين حوزهى ثروتمند نفتخيز عظيم را گرفتهاند. پس مسائل اين منطقه، مسائل دنياى اسلام و از جهتى مسائل جهان است. متأسفانه امروز حضور قدرتهاى بيگانه در اين منطقه، يكى از نقاط بسيار تيرهاى است كه در اين منطقه در طول زمان وجود داشته است. امروز دهها شناور نظامى دشمنان دنياى اسلام در اين منطقه مشغول حركتند. البته ايران اسلامى به فضل نظام تثبيت شدهى جمهورى اسلامى و به لطف هوشيارى ملت و آمادگى نيروهاى مسلّح، هيچ تهديدى را نسبت به خود اوّلاً احساس نمىكند؛ ثانياً اگر تهديدى باشد، با قدرت تمام به آن پاسخ خواهد داد. ولى بههرحال حضور بيگانگان در اين منطقه - كه بيشترين شناورهاى نظامى هم متعلّق به شيطان بزرگ امريكاست - تهديدكننده است؛ يعنى امنيت اين منطقهى بسيار حسّاس را تهديد مىكند.
اين روزها بهانهى مسألهى عراق هم بر بهانههاى قبلى اضافه شده است. به عنوان اجراى مصوّبات شوراى امنيت سازمان ملل، امريكاييها اينجا حضور مضاعف پيدا كردهاند كه البته اقدام آنها در حقيقت هيچ ارتباطى هم به معناى واقعى كلمه با مصوّبات شوراى امنيت ندارد. ما تهديد امريكا نسبت به عراق را يك عمل غيرقانونى و ديكتاتورمآبانه، و از لحاظ انسانيت و شرع محكوم مىدانيم؛ به خاطر اينكه اگر دولت ايالات متّحده با انگيزههاى خاص خود مىخواهد با رژيم «صدّام حسين» دربيفتد، مردم عراق در اين بين گناهى نكردهاند. هرگونه تهاجمى به عراق، موجب كشتار مردم بىگناه و بىدفاع و غيرنظامى است. اين يك جنگ روبهروى دو نيروى زمينى نيست كه اين لشكر آن لشكر را، و آن قوا اين قوا را بكشد و نابود كند؛ اين يك حملهى هوايى و يك حملهى موشكى و يك حملهى ليزرى است. به همان اندازهاى كه ممكن است نظاميان عراق هدف اين حمله باشند، غيرنظاميان عراق هم به همان اندازه ممكن است هدف حمله گيرند.
آن دولتى كه ادّعا مىكند طرفدار حقوق بشر است و گاهى براى يك مُجرم سياسى يا يك قاچاقچى كه در ايران محاكمه مىشود، وابستگانش، يا خودش و يا همفكرانش، جنجال به راه مىاندازند، يا در مسائل جهانى به اين بهانه دخالت مىكنند، كشتار مردم بىدفاع و غيرنظامى در عراق و غيرعراق برايش كماهميت است. اخيراً اعلام كردهاند كه ممكن است در حملهى نظامى امريكا به عراق، هزار و پانصد نفر كشته شوند! البته رقمى كه اظهار شده است، يقيناً خيلى كمتر از رقم كسانى است كه در معرض تهديد قرار مىگيرند. چه كسى مىتواند بگويد كه هزار و پانصد نفر كشته خواهند شد؟ ممكن است پانزده هزار نفر كشته شوند. ممكن است بيشتر يا كمتر كشته شوند. تازه هزار و پانصد نفر انسان بىگناه هم عدد كمى نيست!
به خاطر تسويه حساب دو دولت با يكديگر، الان چند سال است كه بر اثر محاصرهى اقتصادى امريكا نسبت به عراق، مردم عراق در سختترين شرايط زندگى مىكنند؛ بچهها شير ندارند، مادران نان ندارند، پدران كار ندارند. ملت مرّفه و نسبتاً ثروتمندى مثل ملت عراق، الان چند سال است كه به خاطر محاصرهى اقتصادى امريكا و بعضى از همپيمانانش، به يك ملت محتاج نان شب تبديل شده است! چقدر خانوادهها در فشار زندگى مىكنند؛ چقدر كودكانى كه دچار بيمارهاى صعبالعلاج مىشوند؛ چقدر خانوادههايى كه جواب بچههايشان را كه از گرسنگى گريه مىكنند، نمىتوانند بدهند. اينها انسانى است؟! اينها با ادّعاى طرفدارى از حقوق بشر سازگار است؟! اين مصيبت چند ساله كم است كه بعد از حداقل دو مرتبه تهاجم نظامى به عراق، بار ديگر اعلام مىكنند كه مىخواهند به عراق حمله كنند! ملت عراق با اين حملهاى كه ممكن است پيش آيد، يقيناً مظلوم واقع خواهد شد و خون مردم به گردن تصميمگيرندگان امريكايى است.
نكتهى دوم در قضيهى و محكوميت حمله به عراق اين است كه امريكا با اين حمله، دخالت و حضور خشن و زورمدارانهى خود در كشورها و در مسائل جهانى را به صورت يك قاعده و رويّه درمىآورد. به چه دليل؟ با چه مجوزى؟ شما مگر چه كاره هستيد؟! مگر امريكا ژاندارم جهان است؟! من دو سال قبل از اين گفتم، آن چيزى كه تهِ دلِ قدرتمداران امريكايى است و گاهى هم بر زبان جارى مىكنند، اين است كه همهى دنيا يك امپراتورى بزرگ است؛ امپراتور آن هم امريكاست! ارادهى ملتها، حق انتخاب ملتها و آزادى ملتها، از نظر آنها افسانه و بىارزش است! حقوق بشر را بر زبان جارى مىكنند؛ اما در دل آن را قبول ندارند: «يقولون بأفواههم ماليس فى قلوبهم(126)». امريكا با چه مجوّزى به خود حق مىدهد كه نسبت به مسألهى عراق يا رژيم عراق يا ملت عراق تصميم بگيرد؛ آن هم تصميمى خونين كه به معناى دخالت نظامى است؟! براى چه؟ براى اينكه حضور خود را در خليجفارس تأمين كند؛ براى اينكه سلاحهاى جديداً ساخته شدهى خود را بر روى مردم بىگناه عراق آزمايش كند! عجب دنيايى است! عجب فرهنگ جنايتكارانه و زورمدارانهاى است! سلاحها بايد آزمايش شوند! سلاحهاى جديد بايد يك جا عمل كنند، تا اينها عملكردش را ببينند! اين بشود يكى از موجبات حملهى نظامى به يك ملت و يك كشور! اينها چطور ادّعا مىكنند كه مسائل مربوط به انسانها را مىشناسند و يا به آنها اندك علاقهاى دارند؟! براى اينها آنچه مطرح نيست، انسان است؛ آنچه مطرح است، قدرت خودشان است. حضور امريكا در خليجفارس و حملهى آمريكا به عراق يا به هر نقطهى ديگر در اين منطقه، اوّلاً موجب ناامنى و موجب فتنه است؛ ثانياً موجب به هم انداختن دولتهاى منطقه است؛ ثالثاً براى تقويت صهيونيستها و رژيم صهيونيستى اين اقدامات سازماندهى مىشود. مىخواهند جا پاى عاملِ خودشان - نظام صهيونيستى - را در منطقه محكم كنند.
ملت ايران و نظام مقدّس جمهورى اسلامى، با موضعگيرى خود در مقابل امريكا، از اوّل انقلاب تا امروز نشان داده است كه امريكا را خوب مىشناسد؛ چهرهى شيطنتبار مستكبران حاكم بر كشور امريكا را خوب شناخته و خوب تشخيص داده است. حقيقتاً آنطور كه امام فرمود: «امريكا شيطان بزرگ است»، اين شيطنت عليه ملتهاست.
بنابراين، آنچه گفتيم، نه فقط در چارچوب كشور ايران، كه براى افكار عمومى جهان قابل فهم و قابل قبول و منطقى است. بر طبق چنين پشتوانهى استدلال و منطق محكمى، ما با حضور امريكا در خليجفارس و با حملهى نظامىاش به عراق مخالفيم. البته اين به معناى تأييد كارها و سياستها و روشهاى رژيم بعثى عراق نيست؛ همه هم اين را مىدانند.
عزيزان من! جوانان استان هرمزگان! روحانيون محترم! قشرهاى مختلف! شما بر لب اين آبراه مهم - تنگهى هرمز - و در ساحل هزار كيلومترى خليجفارس، بايد اين حقايق را خوب بدانيد. بدانيد كه در نزديكى شما چه مىگذرد. بدانيد كه تهديد دشمن يعنى چه. بدانيد كه دشمن اسلام و دشمن ملتها و دشمن استقلال و آزادى كشورها، اگر به كشورى هم تعرّض نمىكند، نه از باب اين است كه نمىخواهد؛ از باب اين است كه نمىتواند. هيچ قدرت مادّىاى در دنيا وجود ندارد كه بتواند با ملت ايران، با اين ملت يكپارچه و مستحكم و مؤمن و با اين احساسات صميمانهى بين مسؤولان و ملت مبارزه كند و بر آن فائق آيد. هر كس با چنين ملتى مبارزه كند، محكوم به شكست است. هر كس با چنين كشور و ملت و حكومتى دربيفتد، محكوم به هزيمت است. با مردمى كه خدا را يارى مىكنند، اسلام را يارى مىكنند، به قرآن عمل مىكنند، در سرنوشت خود حاكمند، قدر آزادى و استقلال را مىدانند، در صحنه حضور دارند و مسائل را تحليل مىكنند، هر كس مواجه شود و مقابله كند، خودش شكست خواهد خورد و اين ملت پيروز خواهد شد.
من همينجا از فرصت استفاده مىكنم و آن نكتهاى را كه در مورد مسائل كنونى كشور لازم مىدانم به شما عرض شود، مطرح مىكنم:
عزيزان من! بدانيد امروز كشور شما با يك دولت قوى، با يك نظام تثبيتشده و با يك برنامهى منظّم به سمت هدفهاى ترسيمشدهى خود حركت مىكند. در مجموعهى تصميمگيرندگان و عملكنندگان كشور، بحمداللَّه هيچگونه اشكالى كه بتواند در پيمودن اين راه اختلال ايجاد كند، وجود ندارد. دشمنان سعى مىكنند وضع اقتصادى كشور را تيره جلوه دهند. نه اينكه ما مشكل نداريم؛ بديهى است ملتى پس از دوران طولانى سلطهى طاغوت و پس از هشت سال جنگ و با اين همه دشمنى از سوى متعرّضان و دخالتكنندگان خارجى و متجاوز، وقتى بخواهد در راه رشد خود حركت كند، سالها طول خواهد كشيد. سالها طول مىكشد تا بتوانيم مشكلات كشور را به كلّى حل كنيم؛ اما امروز بحمداللَّه حركت صحيح، حركت پرشتاب، حركت معقول و حركت اميدبخشى در كشور وجود دارد. از قبل هم وجود داشته است؛ امروز هم بحمداللَّه هست، كه آينده را روشن و افق را باز و اميدبخش جلوه مىدهد. آينده بحمداللَّه خوب است. البته دشمن مىكوشد اين آينده را خراب كند، يا لااقل اميد به آينده را در دلها بميراند.
من بارها گفتهام كه دشمنان كشور، تبليغاتچيها و بوقهاى وابسته به استعمار، اگر ديدند در واقعيت نمىشود اثر گذاشت، سعى مىكنند در فضاى ذهنى اثر بگذارند؛ ذهنها را خراب كنند و دلها را مأيوس نمايند. حقيقت غير از آن چيزى است كه تبليغاتچيهاى استكبار مىگويند. حقيقت، حركت صحيح كشور به سمت اهداف است. البته در اين دنياى ظلم و در اين دنياى استكبار، پيمودن اين راه آسان نيست؛ دشوار است. هر كس مسؤوليت مىپذيرد، اين دشوارى را هم بايد قبول كند، كه بحمداللَّه قبول كردهاند، حركت مىكنند و با همهى سختيها دست از تلاش بر نمىدارند. همدلى ملت و دولت، و وحدت صفوف ملت، يكى از شرطهاى اساسى كار است. اين را بايد حفظ كنيد و نگذاريد دشمنان بين شما تفرقه بيندازند: «واعتصموا بحبل اللَّه جميعاً ولاتفرقوا».(127)
امروز بعد از هزاروچهارصد سال، همهى آيات قرآن زنده است؛ همهى آيات قرآن با نداى بلند خطاب به ماست. شايد يكى از زندهترين و برجستهترين كلمات الهى، همين آيهى شريفه است: «واعتصموا بحبل اللَّه جميعاً ولاتفرقوا»؛ همه با هم به ريسمان الهى چنگ بزنيد و متفّرق نشويد. وحدت در سايهى پيروزى از احكاماللَّه، وحدت در زير سايهى قرآن، وحدت در راه هدفهاى الهى، وحدت در راه ايجاد جامعهى نمونهى اسلامى. ما در راه آن به حركت در آمدهايم؛ اما هنوز تا سرمنزل، فاصلهى زيادى داريم. بايد برويم تا به جامعهى نمونهى اسلامى برسيم.
تلاش ملت، دولت، مسؤولان، عناصر فرهنگى، عناصر اقتصادى، نيروى كار زن و مرد، همه و همه با هم است؛ لذا صفوف ملت هم بايد با يكديگر متّحد و همدل و همصدا باشد و همگام و همجهت شود. ميان مردم و مسؤولان هم بايد همجهتى باشد. بحمداللَّه مسؤولان، امين و دلسوز و معتمدند؛ نيّتشان، نيّت پاك و خالصى است. ما از نزديك اينها را مىبينيم و مىشناسيم؛ تلاش مىكنند. خط هم خطّى است كه انقلاب ترسيم كرده است و به فضل پروردگار از جهتگيرىاى كه انقلاب ترسيم كرده است - كه جهتگيرى قرآن انقلابى و اسلام راستين است - سر سوزنى هم انحراف به وجود نخواهد آمد و همان خطّ مستقيم ادامه پيدا خواهد كرد.
آنچه كه بخصوص به استان شما ارتباط پيدا مىكند، اين است كه من به شما، به ويژه به جوانان عزيز عرض كنم كه براى سازندگى كشور، نيروى كار، خيلى مهّم است. دشمن سعى مىكند نيروى كار را از ملت ايران بگيرد. ما ملتى هستيم كه تعداد جوانان در ميانمان زياد است. در همين استان شما حدود پنجاه درصد جمعيت زير بيست سال سن دارند. در سطح كشور هم آمارها، آمارهايى است كه همه مىدانيد. نمودارها، نمودارهايى است كه اعلان شده است. نيروى جوان و جمعيت جوان كشور، براى يك ملت خيلى ارزنده است. اين همه جوان، اين همه نيروى كار، اين همه نيروى ابتكار، براى يك ملت خيلى ارزنده است. اينجاست كه دشمن براى تباه كردن و ضايع نمودن نيروى كار، وارد ميدان مىشود. چگونه؟با دو عامل: عامل فساد اخلاقى و عامل اعتياد. من به شما مردم عزيز هشدار مىدهم. الان رسانههايى از كشورهاى ديگر هستند - اسم نمىآورم از كجا - كه برنامههاى فاسدكننده و مبتذل بخصوص براى شما جوانان توليد مىكنند؛ براى اينكه بتوانند از آن سوى مرزها بر روى جوان پاك و سالم و صحيح العمل و صحيحالنّية ايرانى اثر بگذارند.
اين جوان را دشمن تجربه كرده است. اين جوان، همان جوان ميدان جنگ هشت ساله است. جوانان امروز ما از جنس همان جوانانى هستند كه در دوران هشت سال دفاع مقدّس، هر وقت لازم شد، تمام بيابانهاى پشت مرزهاى با عراق را پر كردند؛ جنگيدند تا دشمن را ناكام گذاشتند. اينها همان جوانانند؛ دشمن اين را مىداند. دشمن براى فاسد كردن، منحرف كردن و ضعيف كردن پنجهى قدرتمند اينها در ميدان سازندگى و عمل و احياناً دفاع، برنامه مىريزد؛ برنامه هم فساد اخلاقى و اعتياد است؛ مراقب باشيد.
البته دستگاههاى كشور مراقبند و دقّت مىكنند؛ اما بهترين مراقب، خود شما مردم، خود پدران و مادران، خود جوانان در محيط كار، در محيط درس، در محيط گردش و ورزش و تفريح هستيد. با اين مراقبتها، با اين توجّه، با اين اتّكال به خدا، با اين تمسّك به قرآن، با اين اعتصام بحبلاللَّه جميعاً، به فضل پروردگار اين ملت خواهد توانست كشور ايران عزيز را به كشور نمونهى اسلامى و اين جامعه را به جامعهى آباد، آزاد، پراستعداد، پرتلاش، پرعمل و ثروتمند اسلامى تبديل كند. اميدواريم تحت سايهى عنايت پروردگار و توجّهات اوليايش و بقيةاللَّهالاعظم ارواحنافداه، اين روز خيلى دور نباشد و شما آن را به چشم ببينيد و همهى شما در تشكيل و ايجاد آن روز سهيم باشيد.
من يك بار ديگر از شما برادران و خواهران عزيز به خاطر اين اجتماع پرشكوه و عظيم و به خاطر محبّت و لطفتان در استقبال، تشكّر مىكنم. اميدوارم كه بتوانيم وظايف خودمان را در قبال شما انجام دهيم و همهى مسؤولان با وظايف خودشان در قبال اين مردم عزيز بيشتر آشنا شوند و به آن بهتر عمل كنند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
--------------------------------------------
124) حشر: 10
125) آل عمران: 147
126) آل عمران: 167
127) آل عمران: 103
ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذّين سبقونا بالايمان و لاتجعل فى قلوبنا غلاّ للذّين امنوا ربنا انّك رؤف الرّحيم.(124) ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين.(125) الحمدللَّه رب العالمين. و الصّلاة و السّلام على سيدنا و نبيّنا ابى القاسم المصطفى محمد و على آله الطيّبين الطّاهرين. والسّلام عليكم جميعاً و رحمةاللَّه و بركاته.
خداى متعال را سپاسگزارم كه اين توفيق را به بنده عنايت فرمود كه وعدهاى را كه به شما مردم استان هرمزگان براى ديدار مجدّد داده بودم، محقّق شود و من بار ديگر در ميان شما مردم عزيزِ خونگرمِ ايثارگرِ انقلابى و مؤمن قرار گيرم و برخى از مطالبى را كه مورد علاقهى ما و شماست، با شما در ميان بگذارم.
اوّلاً از اين اجتماع عظيم و پرشور و از اين استقبال صميمانهى شما مردم عزيز، با همهى وجود تشكّر مىكنم. اين مناظر و اين احساسات پاك و صميمانه، شايد در ميان ملتهاى عالم و در ميان كشورهاى جهان، بىنظير و يا لااقل كمنظير است. اين پيوند ميان شما و خدمتگزارانتان در مسؤوليتهاى مهّم كشور، يكى از اساسيترين، عميقترين و شگفتانگيزترين رازهاى موفقّيت ملت ايران در طول سالهاى بعد از انقلاب است.
چند جمله دربارهى شهر بندرعبّاس و موقعيت حسّاس اين شهر و اين استان عرض كنم. البته شما مردم اين شهر و مردم اين استان با اين حقايق آشنا هستيد؛ اما ملت ايران بداند كه در اين ساحل طولانى خليجفارس و تنگهى هرمزِ اين استان تاريخى، اين مردم ايثارگر چه كسانى هستند و چه كردهاند و چه مىكنند و در آينده انشاءاللَّه چه نقشى در پيشرفت اين كشور مىتوانند ايفا كنند.
شايد در ميان شهرهاى كشورمان، غير از بندرعبّاس، شهرى نداشته باشيم كه تاريخچهى بناى آن همراه با مبارزهى قهرمانانهى مردمى با خارجيان باشد و اساساً شهر بر اين اساس شكل گرفته باشد. اگر هم باشد، بسيار معدود است. شهر بندرعبّاس، از آغاز بر اساس مبارزه با اشغالگران پرتغالى شكل گرفت؛ بيگانگانى كه طبق عادت همهى استعمارگران، محلّ و زمين و دريا و امكانات و بلكه مردم را متعلّق به خود و مملوك خود خيال مىكردند. از آن سر عالم، گروهى اروپايى آمده بودند و منطقهى حسّاس تنگهى هرمز و لبِ اين آبراه عظيم تجارىِ جهانى و تاريخى را اشغال كرده بودند. تقريباً چهارصد سال قبل، مردم ايران با فرماندهى فرماندهان غيور و ميهندوست و بيگانهگريز، توانستند اين پايگاه مهم را كه متعلّق به خودشان بود، از دست بيگانه خارج كنند و از آن وقت اينجا شد بندرعباس؛ به عنوان يك شهر، به عنوان يك پايگاه اساسى و حسّاس براى هم تجارت و هم نظارت بر اين آبراه عظيم و مهّم جهانى. بعد از آن، انگليسيها و هلنديها و انواع و اقسام بيگانگان، در اين منطقه بساط حاكميت و زورگويى خودشان را گستردند. بالاخره ملت ايران بر همهى آنها فائق آمده و اين منطقه و اين ساحل حسّاس، به صاحبان حقيقى و اصلى آن متعلّق شده است. شهر بندرعبّاس و اين استان بزرگ و طولانى، با هزار كيلومتر ساحل، با امكانات زياد، با استعدادهاى طبيعى، با مردمى سختكوش و خونگرم و علاقهمند، در كنار خليجفارس شكل گرفته است؛ اما عزيزان من! تا قبل از انقلاب، از اين استعدادهاى مردمى و از اين استعدادهاى طبيعى و سرزمينى - چه در خشكى و چه در دريا - استفاده به قدر شايسته كه هيچ، حتّى استفادهى كمتر از حدّ شايسته هم نمىشد. اين شهرِ حسّاس و اين مركز مهم، به عنوان يك تبعيدگاه براى رژيم گذشته مطرح بود - تبعيدگاهِ اشرار، چاقوكشها از اطراف دنيا و از اطراف كشور - اما زنده كردن امكانات عظيم اين شهر و اين منطقه، مورد توجّه نبود. اينكه ملاحظه مىكنيد از بعد از انقلاب شكوهمند اسلامى، با اين همه فعّاليتى كه شده است و اين همه سرمايهگذارى و تلاش و سازندگى، هنوز چهرهى استان نتوانسته است غبار محروميت را بشويد، به خاطر آن جفاى تاريخى است كه در طول دهها سال در دوران طاغوت بر اين شهر و ديگر شهرهاى اين استان رفته است.
خدا را سپاسگزاريم كه انقلاب عظيم اسلامى و نظام مقدّس جمهورى اسلامى، قدر اين مردم و قدر اين سرزمين را شناخت. از قبل از انقلاب در همين شهر، مردم مؤمن، جوانان پرشور، در خطّ انقلاب و امام، اقدامات مؤثرى داشتند كه بجاست من از شهيد «حقّانى» آن روحانى سختكوش و علاقهمند كه مقدارى از عمر خود را در اينجا گذراند و قبل از انقلاب سازماندهى مبارزات را كرد، ياد كنم.
از روز اوّل انقلاب هم تا امروز، مردم اين استان براى انقلاب، براى نظام جمهورى اسلامى، در همهى مقاطع حسّاس، در جنگ، در سازندگى، در تظاهرات عمومى، در انتخابات و در هر جايى كه حضور مردم معنا مىدهد، به بهترين وجهى حضور خودشان را نشان دادهاند. برادران شيعه و سنّى، كنار هم و دست در دست هم، دور از تشنّجى كه دشمن هميشه خواسته است ميان برادران مسلمان به وجود آورد، در كنار يكديگر، هم كار كردهاند، هم به مبارزه پرداختهاند و هم در دفاع هشت ساله شركت جُستهاند.
اين استان، دو هزار شهيد، تعداد بىشمارى ايثارگر و جوانان بسيجى داشته است؛ بخصوص غوّاصانى كه در هر جا كه بودند، نشان دادند كه جوانان مؤمن و فداكار و علاقهمندى هستند. امروز هم ايثارگران اين خطّه، جزو ايثارگران پرشور و مؤمن و صادقى هستند كه حركات آنها، تلاش آنها، دلسوزى و علاقهمندى آنها، از چشم مردم و مسؤولان پنهان نيست. نظام جمهورى اسلامى با اين ديد، با اين استان و با اين مردم رفتار كرد؛ مردمى علاقهمند و صادق، سربازان حقيقى اسلام و قرآن و نظام جمهورى اسلامى.
خدمات نظام جمهورى اسلامى در اين مدّت، يك فهرست طولانى و بسيار ارزنده است. من با اينكه خودم تا حدودى با اين استان آشنا بودم، ولى باز در همين روزها به مناسبت سفر و به مناسبت وظايفى كه بر عهدهى ماست، يك بار ديگر مراجعه كردم. كارهاى انجام شده، حقيقتاً چشمگير است. تلاشى كه در بخش اقتصادى، در بخش آموزش، در بخش سازندگى، در بخش صنايع سنگين، در بخش صيد و صيّادى و در بخشهاى مختلف انجام گرفته، چشمگير است. استانى كه قبل از انقلاب، از آموزشگاههاى آموزش عالى بىبهره بود، امروز غير از دورههاى ليسانس و فوقليسانس، صدها نفر در رتبهى دكترا مشغول تحصيل دارد. تعداد آموزشگاههاى آموزش عالى در اين استان، تعداد بسيار قابل توجّهى است كه نيروى انسانى را تربيت مىكند. نظام جمهورى اسلامى در اين مدّت، كارهاى بسيار باارزشى براى اين استان انجام داده است - راههاى استان، خطّ آهن استان، صنايع سنگين استان - اما آنچه انجام داده است، در مقابل آنچه بايد انجام گيرد، يك بخش از دهها بخش است. استعداد اين استان، استعداد بسيار بالا و وسيعى است؛ هم استعداد تجارت، هم استعداد زراعت، هم استعداد صنعت، هم استعداد صيّادى و هم استعداد جلب سياحتگران. يك استان بالقوّه بسيار ثروتمند، كه اگر انشاءاللَّه اين روند سازندگى همچنان كه مسؤولان دلسوز و علاقهمند كشور مشغول هستند، ادامه پيدا كند، آيندهى خوبى خواهد داشت. البته به فضل پروردگار، روند سازندگى ادامه هم پيدا خواهد كرد؛ دولت فعّال، مسؤولان كارى و رئيس جمهور تازهنفس كه با عشق به مردم دلهايشان مىتپد، براى مردم و منافع مردم ادامه هم خواهند داد.
البته امروز چهرهى استان، چهرهى يك استان محروم است و با همهى تلاشى كه شده است، هنوز روستاهاى محروم، بخشهاى محروم و حتّى مشكلات شهرى در اين استان بسيار است. در اين سفر، بيشترين نقش ما، نقش شناسايى و فهميدن مشكلات است. مسؤولان كشور، دولت عزيز و بخشهاى مختلف، مسؤوليتهاى خودشان را بشناسند و در برنامههاى كارى آينده، آنها را بگنجانند. در زمانهاى منطقى و معقولى و با فاصلههاى قابل قبولى، به ترتيب و بتدريج اين مشكلات بايد حل شود.
اين ملت مؤمن، اين استان جوان، اين دلهاى پرمحبّت، اين دستهاى كارى و قوى و اين روحهاى مطمئن، بايد بتوانند در اين بخش از كشور، هم از لحاظ معنوى و فرهنگى و دينى، هم از لحاظ اقتصادى، هم از لحاظ مسائل اجتماعى، و هم بر لبِ تنگهى حسّاس هرمز - اين آبراه عظيم جهانى كه چشم همهى قدرتمندان عالم به آن است - بهرهمند شوند. مردمى هوشيار، جوانانى مصمّم، پنجههايى قوى و نيرومند، زنان و مردانى كه دلشان از عشق به ميهن و فداكارى براى اسلام مىتپد، در اين نقطهى حسّاس گوش به زنگ باشند؛ دوست را بشناسند، دشمن را بشناسند و وظيفه را بفهمند. پيشرفت همه جانبهى اين استان، به امنيت اين كشور هم - به طور مستقيم و غيرمستقيم - ارتباط پيدا مىكند، كه بايد به فضل پروردگار همهى اين كارها انجام گيرد. البته نقش شما آحاد مردم، بخصوص نقش جوانان و بالاخص نقش كسانى كه از آنها انتظار تخصّص و مهارت و آمادگيهاى گوناگون براى كارهاى مختلف هست، بسيار حسّاس و تعيينكننده خواهد بود.
دربارهى مسائل مورد علاقهى ما و شما - چه مسائل كشور و چه مسائل جهان - من به دو مطلب اشاره مىكنم كه بخصوص براى شما مردمِ ساكن در حاشيهى خليجفارس، يكى از اين دو مطلب بسيار مهّم است.
در زمينهى مسائل مربوط به همهى جهان بايد بگويم: خليجفارس نقطهاى است كه در واقع چشم همهى جهان به آن است - چشم مصرف كنندگان نفت و چشم كسانى كه به محصولات آن مصرف كنندگان دوخته شده است - منطقهى ثروتمندِ بسيار مهّم جهان كه بيشترين بخش آن هم سواحل ايران اسلامى است و تمام اطراف آن متعلّق به اسلام است و كشورهاى اسلامى، اطراف اين حوزهى ثروتمند نفتخيز عظيم را گرفتهاند. پس مسائل اين منطقه، مسائل دنياى اسلام و از جهتى مسائل جهان است. متأسفانه امروز حضور قدرتهاى بيگانه در اين منطقه، يكى از نقاط بسيار تيرهاى است كه در اين منطقه در طول زمان وجود داشته است. امروز دهها شناور نظامى دشمنان دنياى اسلام در اين منطقه مشغول حركتند. البته ايران اسلامى به فضل نظام تثبيت شدهى جمهورى اسلامى و به لطف هوشيارى ملت و آمادگى نيروهاى مسلّح، هيچ تهديدى را نسبت به خود اوّلاً احساس نمىكند؛ ثانياً اگر تهديدى باشد، با قدرت تمام به آن پاسخ خواهد داد. ولى بههرحال حضور بيگانگان در اين منطقه - كه بيشترين شناورهاى نظامى هم متعلّق به شيطان بزرگ امريكاست - تهديدكننده است؛ يعنى امنيت اين منطقهى بسيار حسّاس را تهديد مىكند.
اين روزها بهانهى مسألهى عراق هم بر بهانههاى قبلى اضافه شده است. به عنوان اجراى مصوّبات شوراى امنيت سازمان ملل، امريكاييها اينجا حضور مضاعف پيدا كردهاند كه البته اقدام آنها در حقيقت هيچ ارتباطى هم به معناى واقعى كلمه با مصوّبات شوراى امنيت ندارد. ما تهديد امريكا نسبت به عراق را يك عمل غيرقانونى و ديكتاتورمآبانه، و از لحاظ انسانيت و شرع محكوم مىدانيم؛ به خاطر اينكه اگر دولت ايالات متّحده با انگيزههاى خاص خود مىخواهد با رژيم «صدّام حسين» دربيفتد، مردم عراق در اين بين گناهى نكردهاند. هرگونه تهاجمى به عراق، موجب كشتار مردم بىگناه و بىدفاع و غيرنظامى است. اين يك جنگ روبهروى دو نيروى زمينى نيست كه اين لشكر آن لشكر را، و آن قوا اين قوا را بكشد و نابود كند؛ اين يك حملهى هوايى و يك حملهى موشكى و يك حملهى ليزرى است. به همان اندازهاى كه ممكن است نظاميان عراق هدف اين حمله باشند، غيرنظاميان عراق هم به همان اندازه ممكن است هدف حمله گيرند.
آن دولتى كه ادّعا مىكند طرفدار حقوق بشر است و گاهى براى يك مُجرم سياسى يا يك قاچاقچى كه در ايران محاكمه مىشود، وابستگانش، يا خودش و يا همفكرانش، جنجال به راه مىاندازند، يا در مسائل جهانى به اين بهانه دخالت مىكنند، كشتار مردم بىدفاع و غيرنظامى در عراق و غيرعراق برايش كماهميت است. اخيراً اعلام كردهاند كه ممكن است در حملهى نظامى امريكا به عراق، هزار و پانصد نفر كشته شوند! البته رقمى كه اظهار شده است، يقيناً خيلى كمتر از رقم كسانى است كه در معرض تهديد قرار مىگيرند. چه كسى مىتواند بگويد كه هزار و پانصد نفر كشته خواهند شد؟ ممكن است پانزده هزار نفر كشته شوند. ممكن است بيشتر يا كمتر كشته شوند. تازه هزار و پانصد نفر انسان بىگناه هم عدد كمى نيست!
به خاطر تسويه حساب دو دولت با يكديگر، الان چند سال است كه بر اثر محاصرهى اقتصادى امريكا نسبت به عراق، مردم عراق در سختترين شرايط زندگى مىكنند؛ بچهها شير ندارند، مادران نان ندارند، پدران كار ندارند. ملت مرّفه و نسبتاً ثروتمندى مثل ملت عراق، الان چند سال است كه به خاطر محاصرهى اقتصادى امريكا و بعضى از همپيمانانش، به يك ملت محتاج نان شب تبديل شده است! چقدر خانوادهها در فشار زندگى مىكنند؛ چقدر كودكانى كه دچار بيمارهاى صعبالعلاج مىشوند؛ چقدر خانوادههايى كه جواب بچههايشان را كه از گرسنگى گريه مىكنند، نمىتوانند بدهند. اينها انسانى است؟! اينها با ادّعاى طرفدارى از حقوق بشر سازگار است؟! اين مصيبت چند ساله كم است كه بعد از حداقل دو مرتبه تهاجم نظامى به عراق، بار ديگر اعلام مىكنند كه مىخواهند به عراق حمله كنند! ملت عراق با اين حملهاى كه ممكن است پيش آيد، يقيناً مظلوم واقع خواهد شد و خون مردم به گردن تصميمگيرندگان امريكايى است.
نكتهى دوم در قضيهى و محكوميت حمله به عراق اين است كه امريكا با اين حمله، دخالت و حضور خشن و زورمدارانهى خود در كشورها و در مسائل جهانى را به صورت يك قاعده و رويّه درمىآورد. به چه دليل؟ با چه مجوزى؟ شما مگر چه كاره هستيد؟! مگر امريكا ژاندارم جهان است؟! من دو سال قبل از اين گفتم، آن چيزى كه تهِ دلِ قدرتمداران امريكايى است و گاهى هم بر زبان جارى مىكنند، اين است كه همهى دنيا يك امپراتورى بزرگ است؛ امپراتور آن هم امريكاست! ارادهى ملتها، حق انتخاب ملتها و آزادى ملتها، از نظر آنها افسانه و بىارزش است! حقوق بشر را بر زبان جارى مىكنند؛ اما در دل آن را قبول ندارند: «يقولون بأفواههم ماليس فى قلوبهم(126)». امريكا با چه مجوّزى به خود حق مىدهد كه نسبت به مسألهى عراق يا رژيم عراق يا ملت عراق تصميم بگيرد؛ آن هم تصميمى خونين كه به معناى دخالت نظامى است؟! براى چه؟ براى اينكه حضور خود را در خليجفارس تأمين كند؛ براى اينكه سلاحهاى جديداً ساخته شدهى خود را بر روى مردم بىگناه عراق آزمايش كند! عجب دنيايى است! عجب فرهنگ جنايتكارانه و زورمدارانهاى است! سلاحها بايد آزمايش شوند! سلاحهاى جديد بايد يك جا عمل كنند، تا اينها عملكردش را ببينند! اين بشود يكى از موجبات حملهى نظامى به يك ملت و يك كشور! اينها چطور ادّعا مىكنند كه مسائل مربوط به انسانها را مىشناسند و يا به آنها اندك علاقهاى دارند؟! براى اينها آنچه مطرح نيست، انسان است؛ آنچه مطرح است، قدرت خودشان است. حضور امريكا در خليجفارس و حملهى آمريكا به عراق يا به هر نقطهى ديگر در اين منطقه، اوّلاً موجب ناامنى و موجب فتنه است؛ ثانياً موجب به هم انداختن دولتهاى منطقه است؛ ثالثاً براى تقويت صهيونيستها و رژيم صهيونيستى اين اقدامات سازماندهى مىشود. مىخواهند جا پاى عاملِ خودشان - نظام صهيونيستى - را در منطقه محكم كنند.
ملت ايران و نظام مقدّس جمهورى اسلامى، با موضعگيرى خود در مقابل امريكا، از اوّل انقلاب تا امروز نشان داده است كه امريكا را خوب مىشناسد؛ چهرهى شيطنتبار مستكبران حاكم بر كشور امريكا را خوب شناخته و خوب تشخيص داده است. حقيقتاً آنطور كه امام فرمود: «امريكا شيطان بزرگ است»، اين شيطنت عليه ملتهاست.
بنابراين، آنچه گفتيم، نه فقط در چارچوب كشور ايران، كه براى افكار عمومى جهان قابل فهم و قابل قبول و منطقى است. بر طبق چنين پشتوانهى استدلال و منطق محكمى، ما با حضور امريكا در خليجفارس و با حملهى نظامىاش به عراق مخالفيم. البته اين به معناى تأييد كارها و سياستها و روشهاى رژيم بعثى عراق نيست؛ همه هم اين را مىدانند.
عزيزان من! جوانان استان هرمزگان! روحانيون محترم! قشرهاى مختلف! شما بر لب اين آبراه مهم - تنگهى هرمز - و در ساحل هزار كيلومترى خليجفارس، بايد اين حقايق را خوب بدانيد. بدانيد كه در نزديكى شما چه مىگذرد. بدانيد كه تهديد دشمن يعنى چه. بدانيد كه دشمن اسلام و دشمن ملتها و دشمن استقلال و آزادى كشورها، اگر به كشورى هم تعرّض نمىكند، نه از باب اين است كه نمىخواهد؛ از باب اين است كه نمىتواند. هيچ قدرت مادّىاى در دنيا وجود ندارد كه بتواند با ملت ايران، با اين ملت يكپارچه و مستحكم و مؤمن و با اين احساسات صميمانهى بين مسؤولان و ملت مبارزه كند و بر آن فائق آيد. هر كس با چنين ملتى مبارزه كند، محكوم به شكست است. هر كس با چنين كشور و ملت و حكومتى دربيفتد، محكوم به هزيمت است. با مردمى كه خدا را يارى مىكنند، اسلام را يارى مىكنند، به قرآن عمل مىكنند، در سرنوشت خود حاكمند، قدر آزادى و استقلال را مىدانند، در صحنه حضور دارند و مسائل را تحليل مىكنند، هر كس مواجه شود و مقابله كند، خودش شكست خواهد خورد و اين ملت پيروز خواهد شد.
من همينجا از فرصت استفاده مىكنم و آن نكتهاى را كه در مورد مسائل كنونى كشور لازم مىدانم به شما عرض شود، مطرح مىكنم:
عزيزان من! بدانيد امروز كشور شما با يك دولت قوى، با يك نظام تثبيتشده و با يك برنامهى منظّم به سمت هدفهاى ترسيمشدهى خود حركت مىكند. در مجموعهى تصميمگيرندگان و عملكنندگان كشور، بحمداللَّه هيچگونه اشكالى كه بتواند در پيمودن اين راه اختلال ايجاد كند، وجود ندارد. دشمنان سعى مىكنند وضع اقتصادى كشور را تيره جلوه دهند. نه اينكه ما مشكل نداريم؛ بديهى است ملتى پس از دوران طولانى سلطهى طاغوت و پس از هشت سال جنگ و با اين همه دشمنى از سوى متعرّضان و دخالتكنندگان خارجى و متجاوز، وقتى بخواهد در راه رشد خود حركت كند، سالها طول خواهد كشيد. سالها طول مىكشد تا بتوانيم مشكلات كشور را به كلّى حل كنيم؛ اما امروز بحمداللَّه حركت صحيح، حركت پرشتاب، حركت معقول و حركت اميدبخشى در كشور وجود دارد. از قبل هم وجود داشته است؛ امروز هم بحمداللَّه هست، كه آينده را روشن و افق را باز و اميدبخش جلوه مىدهد. آينده بحمداللَّه خوب است. البته دشمن مىكوشد اين آينده را خراب كند، يا لااقل اميد به آينده را در دلها بميراند.
من بارها گفتهام كه دشمنان كشور، تبليغاتچيها و بوقهاى وابسته به استعمار، اگر ديدند در واقعيت نمىشود اثر گذاشت، سعى مىكنند در فضاى ذهنى اثر بگذارند؛ ذهنها را خراب كنند و دلها را مأيوس نمايند. حقيقت غير از آن چيزى است كه تبليغاتچيهاى استكبار مىگويند. حقيقت، حركت صحيح كشور به سمت اهداف است. البته در اين دنياى ظلم و در اين دنياى استكبار، پيمودن اين راه آسان نيست؛ دشوار است. هر كس مسؤوليت مىپذيرد، اين دشوارى را هم بايد قبول كند، كه بحمداللَّه قبول كردهاند، حركت مىكنند و با همهى سختيها دست از تلاش بر نمىدارند. همدلى ملت و دولت، و وحدت صفوف ملت، يكى از شرطهاى اساسى كار است. اين را بايد حفظ كنيد و نگذاريد دشمنان بين شما تفرقه بيندازند: «واعتصموا بحبل اللَّه جميعاً ولاتفرقوا».(127)
امروز بعد از هزاروچهارصد سال، همهى آيات قرآن زنده است؛ همهى آيات قرآن با نداى بلند خطاب به ماست. شايد يكى از زندهترين و برجستهترين كلمات الهى، همين آيهى شريفه است: «واعتصموا بحبل اللَّه جميعاً ولاتفرقوا»؛ همه با هم به ريسمان الهى چنگ بزنيد و متفّرق نشويد. وحدت در سايهى پيروزى از احكاماللَّه، وحدت در زير سايهى قرآن، وحدت در راه هدفهاى الهى، وحدت در راه ايجاد جامعهى نمونهى اسلامى. ما در راه آن به حركت در آمدهايم؛ اما هنوز تا سرمنزل، فاصلهى زيادى داريم. بايد برويم تا به جامعهى نمونهى اسلامى برسيم.
تلاش ملت، دولت، مسؤولان، عناصر فرهنگى، عناصر اقتصادى، نيروى كار زن و مرد، همه و همه با هم است؛ لذا صفوف ملت هم بايد با يكديگر متّحد و همدل و همصدا باشد و همگام و همجهت شود. ميان مردم و مسؤولان هم بايد همجهتى باشد. بحمداللَّه مسؤولان، امين و دلسوز و معتمدند؛ نيّتشان، نيّت پاك و خالصى است. ما از نزديك اينها را مىبينيم و مىشناسيم؛ تلاش مىكنند. خط هم خطّى است كه انقلاب ترسيم كرده است و به فضل پروردگار از جهتگيرىاى كه انقلاب ترسيم كرده است - كه جهتگيرى قرآن انقلابى و اسلام راستين است - سر سوزنى هم انحراف به وجود نخواهد آمد و همان خطّ مستقيم ادامه پيدا خواهد كرد.
آنچه كه بخصوص به استان شما ارتباط پيدا مىكند، اين است كه من به شما، به ويژه به جوانان عزيز عرض كنم كه براى سازندگى كشور، نيروى كار، خيلى مهّم است. دشمن سعى مىكند نيروى كار را از ملت ايران بگيرد. ما ملتى هستيم كه تعداد جوانان در ميانمان زياد است. در همين استان شما حدود پنجاه درصد جمعيت زير بيست سال سن دارند. در سطح كشور هم آمارها، آمارهايى است كه همه مىدانيد. نمودارها، نمودارهايى است كه اعلان شده است. نيروى جوان و جمعيت جوان كشور، براى يك ملت خيلى ارزنده است. اين همه جوان، اين همه نيروى كار، اين همه نيروى ابتكار، براى يك ملت خيلى ارزنده است. اينجاست كه دشمن براى تباه كردن و ضايع نمودن نيروى كار، وارد ميدان مىشود. چگونه؟با دو عامل: عامل فساد اخلاقى و عامل اعتياد. من به شما مردم عزيز هشدار مىدهم. الان رسانههايى از كشورهاى ديگر هستند - اسم نمىآورم از كجا - كه برنامههاى فاسدكننده و مبتذل بخصوص براى شما جوانان توليد مىكنند؛ براى اينكه بتوانند از آن سوى مرزها بر روى جوان پاك و سالم و صحيح العمل و صحيحالنّية ايرانى اثر بگذارند.
اين جوان را دشمن تجربه كرده است. اين جوان، همان جوان ميدان جنگ هشت ساله است. جوانان امروز ما از جنس همان جوانانى هستند كه در دوران هشت سال دفاع مقدّس، هر وقت لازم شد، تمام بيابانهاى پشت مرزهاى با عراق را پر كردند؛ جنگيدند تا دشمن را ناكام گذاشتند. اينها همان جوانانند؛ دشمن اين را مىداند. دشمن براى فاسد كردن، منحرف كردن و ضعيف كردن پنجهى قدرتمند اينها در ميدان سازندگى و عمل و احياناً دفاع، برنامه مىريزد؛ برنامه هم فساد اخلاقى و اعتياد است؛ مراقب باشيد.
البته دستگاههاى كشور مراقبند و دقّت مىكنند؛ اما بهترين مراقب، خود شما مردم، خود پدران و مادران، خود جوانان در محيط كار، در محيط درس، در محيط گردش و ورزش و تفريح هستيد. با اين مراقبتها، با اين توجّه، با اين اتّكال به خدا، با اين تمسّك به قرآن، با اين اعتصام بحبلاللَّه جميعاً، به فضل پروردگار اين ملت خواهد توانست كشور ايران عزيز را به كشور نمونهى اسلامى و اين جامعه را به جامعهى آباد، آزاد، پراستعداد، پرتلاش، پرعمل و ثروتمند اسلامى تبديل كند. اميدواريم تحت سايهى عنايت پروردگار و توجّهات اوليايش و بقيةاللَّهالاعظم ارواحنافداه، اين روز خيلى دور نباشد و شما آن را به چشم ببينيد و همهى شما در تشكيل و ايجاد آن روز سهيم باشيد.
من يك بار ديگر از شما برادران و خواهران عزيز به خاطر اين اجتماع پرشكوه و عظيم و به خاطر محبّت و لطفتان در استقبال، تشكّر مىكنم. اميدوارم كه بتوانيم وظايف خودمان را در قبال شما انجام دهيم و همهى مسؤولان با وظايف خودشان در قبال اين مردم عزيز بيشتر آشنا شوند و به آن بهتر عمل كنند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
--------------------------------------------
124) حشر: 10
125) آل عمران: 147
126) آل عمران: 167
127) آل عمران: 103