بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين. و الصّلاة و السّلام علي سيّدنا و نبيّنا ابي القاسم محمّد و علي آله الاطيبين الاطهرين. سيما بقيةالله في الارضين. والسّلام علي عبادالله الصّالحين.
قبل از هر صحبتي لازم مي دانم از شما مردم عزيز شهر کرج که با اين محبّت صميمانه و پرشور، اين اجتماع عظيم را تشکيل داديد و اين درياي خروشان جمعيت را در اين محل فراهم آورديد، و همچنين از برادران و خواهراني که در مسير، استقبال کردند و اظهار محبّت نمودند، صميمانه تشکر کنم. لازم مي دانستم به اين شهر که هم براي من حامل خاطرات عزيزي است، و هم در انقلاب و در جنگ و در حوادث بزرگ اين سالهاي پرافتخار داراي نقش بوده است، سفري بکنم، که بحمدالله امروز اين توفيق دست داد و من امروز در مقابل دهها هزار جمعيت پرشور مؤمن و باصفا و انقلابي در اين شهرستان قرار دارم.
مطالبي که مايلم با شما در ميان بگذارم، بعضي مربوط به شهر شماست و بعضي مسائل عمومي کشور است، که خوب است شما عزيزان و برادران و خواهران در جريان اين مطالب قرار داشته باشيد و در اين زمان هم، مردم کرج مانند همه ملت بزرگ ايران و مثل هميشه، سهم عظيم خودشان را در برابر اين انقلاب انجام دهند؛ که داده اند و بحمدالله خواهند داد.
اما آن بخشي که مربوط به شهرستان کرج است، به طور خلاصه اين است که امروز بعد از پيروزي انقلاب، ديگر امتياز يک شهر فقط به اين نيست که داراي آب و هواي ممتاز يا باغستانهاي زيبا و سرسبز است. خداي متعال اين نعمت را به کرج داده است؛ اما نعمتهاي ديگر و بزرگتري هست که آن نعمتها را هم به طور وافر به اين منطقه و شما مردم مؤمن و انقلابي آن بخشيده است.
امروز در شمار امتيازات درجه اوّل هر شهري اين است که مردم آن شهر چقدر نسبت به سرنوشت خود، نسبت به کشور خود، نسبت به انقلاب خود، نسبت به نظام انقلابي خود، احساس مسؤوليت مي کنند و در شمار ملت عظيم ايران، به وظايفي که براي سربلندي ملت و پيشرفت کشور بر عهده همه است، عمل مي کنند. من اگر بخواهم در اين زمينه نسبت به شهر کرج مطلبي بگويم، بايد بگويم که شهر کرج در اين زمينه، در طول انقلاب امتحان بسيار خوبي داده است. اين را ما شاهد بوده ايم و از نزديک مشاهده کرده ايم. از همان لحظات حسّاسي که انقلاب اسلامي پيروز مي شد و دشمن با چنگ و دندان سعي مي کرد در مقابل انقلاب، موجودي خود را حفظ کند، شهر کرج و مردم کرج و جوانانِ آن روز کرج، نقش خود را ايفا کردند. در اين جا بود که مردم شنيدند قرار است از منطقه اي تانکهاي نظامي به سمت تهران سرازير شود، تا از پادگانهايي که در تهران در دست مردم قرار گرفته است، دفاع کند و پادگانها را از دست مردم خارج نمايد. مردم کرج اعلان آمادگي کردند که در مقابل آن تانکها بايستند و مانع شوند که تهران مورد حمله قرار گيرد. شايد همين اعلام آمادگي، مشکل را از تهران دفع کرد. اين اوّلين قدمي بود که اين شهر بيدار و جوان و سرزنده در انقلاب برداشت.
البته من هيچ تعجّبي نمي کنم؛ چون از قبل از انقلاب اين شهر را در مايه هاي انقلابي، در زمينه هاي مربوط به نهضت و حرکت، از نزديک ديده بودم. در سال 1345 - يعني درست سي ويک سال قبل - در مسجد جامع اين شهر جمعيت پرشور و مؤمني جمع مي شدند، تا در آن ايام اختناق مطلق، سخناني را بشنوند. من روزها و شبهاي ماه رمضان از تهران مي آمدم و با اين مردم حرف مي زدم. البته پليس و دستگاه امنيت آن رژيم اختناقي و خفقان بار و ضدّآزادي، اجازه ندادند که آن ماه رمضان به شکل مطلوب تمام شود، و جلسات را قطع کردند. من از آن وقت، مردم کرج و روحيه کرج و نشاط و سرزندگي را در اين شهر مي شناختم؛ لذا تعجّبي نمي کنم.
از لحظات پيروزي انقلاب هم هر چه گذشته است، همين روحيه تکرار شده است. در اين خصوص مي توان به تشکيل تيپ سيّدالشهداء از مردم کرج و جوانان مؤمن اين شهر و بعد از اندکي تبديل آن تيپ به يک لشکر مقتدر و نيرومند و بعد در مجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اشاره کرد که امروز يک لشکر سازماني و يک سپاه عملياتي به تمام توان و قدرت، متشکل از همين جوانان اين منطقه است و من شنيدم بسيج اين شهرستان و حتّي شوراهاي اسلامي در اين جا هم با گذشت هجده سال از انقلاب، هنوز با نشاط و فعّالند. پس، اين نعمت - يعني نعمت مشارکت مردم در دفاع از کيان انقلاب و از عزّت و آبرو و سربلندي کشور - نعمت بزرگي است. من به شما عرض کنم که با همين روحيه است که جوانان خواهند توانست نقش خود را در هر مرحله اي در پيشبرد و توسعه و آباداني کشور ايفا کنند، و مردمي چون شما مي توانند با چنين روحيه اي مدّعي شوند که عضو فعّال يک ملت زنده و عزيز مانند ملت ايرانند.
البته به مناسبت اين سفر و قبل از آن، گزارشهايي هم در زمينه مسائل و مشکلات مردم داده شده است. اين جا هم، با مسؤولان و با بخشهاي مختلف، گفتگو و استفسار خواهد شد و ان شاءالله مشکلاتْ شناسايي و به مسؤولان و برادران خدوم و زحمتکشمان در دولت منتقل خواهد گرديد و پيگيري خواهد شد، تا به قدري که دولت خدمتگزار مي تواند و در وسع اوست، اين گرفتاريها برطرف شود. شهر کرج با جمعيت بيش از يک ميليون - که در طول بيست سال گذشته جمعيت آن بيش از پنج برابر افزايش پيدا کرده است - از لحاظ مسائل فرهنگي، مسائل بهداشت و درمان، ارتباطات و غيره احتياج به خدماتي دارد که اميدواريم به فضل پروردگار با پيگيريهايي که خواهد شد، مسؤولان به وظايف خودشان در اين زمينه ها عمل کنند و از مردم عزيز و مؤمن و انقلابي اي مانند شما قدرداني شود.
و اما مسائلي که مربوط به کشور است. هر ملتي که زنده و بيدار و آگاه باشد و بخواهد کشور خود را از مشکلاتي که بر آن تحميل شده است، نجات دهد، بايد تا آن جا که مي تواند، در ميدان کار و تلاش و سازندگي، با قدرت پيش برود و گوشش بدهکار حرف و گفتِ دشمنان و اين و آن نباشد. فرقي نمي کند؛ همه بخشهاي سازندگي در اين جهت مهم است: سازندگي علمي و صنعتي، سازندگي اقتصادي، سازندگي فرهنگي و سازندگي اخلاقي. اگر همه ملتهاي در حال توسعه به اين فکر بودند که بر روي پاي خود، با اراده خود، بر طبق نياز خود، خودشان همّت به خرج دهند و از مسؤولانشان بخواهند و همه با هم به سمت مقاصد بزرگ خود حرکت کنند - که بحمدالله ملت ايران اين طور عمل مي کند - يقيناً ميدان براي زورگوييها و استکبارها و قلدريهاي بين المللي باز نمي شد. متأسفانه دنيا اين طور نيست؛ اما ملت ايران اين گونه است.
با وجود اين که ملت ايران بايد در راه سازندگي و پيشرفت، گوشش بدهکار حرفهاي دشمن نباشد و پيش برود، در عين حال بايد بداند دشمن درباره او چه فکري دارد و چه نقشه اي را براي دشمني طرح کرده است. برادران و خواهران عزيز! اگر از دشمن غافل شديد و غافل شديم، يقيناً دشمن از اين غفلت استفاده خواهد کرد و راه پيشرفت و استقلال ملت را سد خواهد نمود. براي اين که بدانيم دشمن در سر چه مي پروراند، همه البته وظيفه دارند و دستگاههاي دولتي هم در اين زمينه ها فعّالند؛ اما تبليغات دشمن هم نشان دهنده است.
در ماههاي اخير، دو جريان تبليغاتي از سوي خبرگزاريهاي دشمنان در سرتاسر مناطق مربوط و مرتبط با نظام جمهوري اسلامي به راه افتاده است، که من مختصري درباره آن صحبت مي کنم:
يک جريان اين است که اين طور وانمود مي کنند که نظام جمهوري اسلامي از لحاظ اقتصادي دچار مشکلات اساسي و غيرقابل حلّ است! هم درزمان دولت قبلي اين را تبليغ مي کردند، هم از زماني که دولت جديد بعد از آن انتخابات سي ميليوني در ايران روي کار آمده است، باز تبليغات دشمنان به عنوان يک مستمسک بر روي همين مطلب تکيه مي کند. اين، يک جريان تبليغي است.
يک جريان ديگر مربوط به مسائل فرهنگي و فکري و انقلابي مردم است. اين طور تبليغ مي کنند که گويا نظام جمهوري اسلامي، يا مسؤولان و يا دولت، نسبت به ارزشهاي انقلابي بي اعتنا و بي مبالات شده اند، يا به اين سمت حرکت مي کنند! تبليغات عمده استکبار جهاني درباره ايران بر روي اين دو خط قرار دارد.
اوّل من به شما عرض کنم که هدف دشمن از اين دو جريان تبليغاتي چيست. چرا مي خواهد وضع را از لحاظ اقتصادي تيره و تار نشان دهد و چرا مي خواهد وضع را از لحاظ انقلابي و فرهنگي دچار هزيمت قلمداد کند. علّت چيست؟ در يک کلمه، علّت اين است که با اين کار مي خواهند نور اميد را از دلِ ملت ايران و بخصوص دلِ جوانان محو کنند؛ فروغ اميد را در دلها خاموش و مردم را نااميد نمايند.
عزيزان من! اميد، بزرگترين قوّه محرّکه انسان است. اميد به پيروزي، اميد به پيشرفت و اميد به موفقيّت، هر انساني را به حرکت وادار مي کند. اگر شما بخواهيد هر انسان فعّال و سرزنده و شادابي از حرکت بيفتد، کافي است او را نااميد کنيد. اگر نااميد کرديد، دستهاي فعّالْ سست خواهد شد؛ زانوان فعّال و استوار به لرزه خواهد افتاد. مي خواهند ملت ايران را نااميد کنند. چرا؟ چون مي بينند که ملت ايران امروز به سوي يک آينده خوب و روشن که در آن، هم دنياي مادّي او تأمين است و هم عزّت و سربلندي و ايمان و نفوذ او در سطح دنياي اسلام تأمين مي شود، حرکت مي کند.
ملت ايران امروز در صحنه بين المللي و در مقابل چشم ملتهاي عالم، به عنوان يک ملت زنده، به سمت هدفهايي که براي هر ملّتي شورآفرين است و هر مجموعه انساني را در هر جاي دنيا به هيجان مي آورد، مي رود؛ يعني به سمت استغنا و استقلال مطلق از همه کساني که ملتها را با صنعت و با مواد ساخته شده به دست خود ذليل مي کنند، پول ملتها را غارت مي کنند، منابع ملتها را از دست آنها درمي آورند، و شرف و عزّت و روحيه استغناي آنها را نيز در هم مي کوبند.
ملت ايران با انقلاب خود، مشتي بر دهان اين گونه مستکبران زد. در جنگ، مشت محکمتري زد. در ميدان سازندگي هم توانست با قدرت و با اراده خود، به دهان دشمنان مشت بکوبد و آنها را در مقابل حرکت و همّت و جسارت و سرعت عمل خود خيره کند. ملت ايران باز هم پيش مي رود.
ما هنوز وسطِ کاريم. مي خواهند ملت را در اين حرکت، متوقّف و او را نااميد کنند. به همين خاطر است که آن دو جريان تبليغي را به راه مي اندازند. هدف آنها اين است. اما من به شما عرض کنم که هر دو مايه تبليغي، دروغ و خلاف واقع و مبتني بر ترفند است. اگر ملت ايران با همين انسجامي که بحمدالله امروزبين او و دولت وجود دارد - مسؤولان در جهت ساختن و آبادکردن اين کشور حرکت مي کنند و مردم هم به مسؤولان کشور اعتماد دارند و بناي کشور و نوسازي کشور هم زير سايه اسلام و انقلاب شروع شده است - پيش برود - که مي رود - خواهد توانست در آينده معقولي و در مدّت زمان قابل محاسبه اي، به عنوان ملتي ثروتمند و داراي دانش و با زندگي اي که شايسته مردمي فعّال و سربلند است، در دنيا و در ميان کشورها سر بلند کند و خود را نشان دهد.
البته اين براي دشمن بسيار تلخ است. عدّه اي هم شايد باشند که بر اثر تلقينات دشمن، دچار بدبيني شده اند؛ اما بدبيني را بايد در اين ميدانها راه نداد. نيمي از جمعيت ملت ما جوان است. جوان، يعني مرکز نيرو و اميد و ابتکار عمل. ما ملتي داريم با جمعيت جوان، با دانشگاههاي رو به گسترش، با فارغ التّحصيلان روزافزون مراکز علمي، که امروز نسبت به دوران قبل از انقلاب، به اضعاف مضاعف افزايش پيدا کرده است و دهها برابر آن روز، اين کشور دانشگاه و مرکز علمي و تحقيقي دارد. اين از نيروي انساني، اين از مراکز تعليم و تربيتِ نيروي انساني، آن هم از امکانات اين کشور.
کشوري داراي منابع زيرزميني، داراي زمينهاي حاصلخيز، داراي قدرت مهار آبهاي کشور - که البته آب کشور کم است؛ اما قابل مهار و استحصالِ بهتر است - و از همه بالاتر، کشوري با مايه هاي ديني - که هر کشوري مايه هاي ديني در آن باشد، مردم با تقوا پرورش مي يابند و وقتي باتقوا شدند، از ذخيره هاي مادّي و معنوي به بهترين وجهي استفاده مي کنند - چرا به آن جا نرسد؟ چرا بايد عدّه اي ترديد کنند که ايران اسلامي با گذشت فاصله زمان معقولي، خواهد توانست به صورت يک نمونه و يک الگو براي کشورهاي اين منطقه و مناطق ديگر درآيد؟ جاي هيچ ترديدي نيست. بنابراين، تبليغِ اين که کشور ايران دچار بيماريهاي لاعلاج اقتصادي است، يک تبليغِ خصمانه و بدبينانه و از روي عناد و دشمني است؛ تعميم مشکلات کوچک بر همه جا و همه چيز است و خلاف واقع است.
و اما نکته دوم، تبليغِ دورماندن مسؤولان يا متصدّيان دولتي يا جوانان از مباني اسلام و دين و انقلاب است. اين دروغ، از آن اوّلي بزرگتر است! به هيچ وجه چنين نيست. امروز در اين کشور، هر کس که در يک مسؤوليت بزرگ و تعيين کننده مشغول انجام خدمت است، بزرگترين هدفش آن است که بتواند اين کشور را با تعاليم زندگي بخش اسلام بسازد؛ اين کشور را به برکت دين خدا آباد کند؛ اين کشور را به عزّتي که دين خدا براي مردم خواسته است برساند؛ اين کشور را به آباداني و علم و تمدّني که اسلام به انسانها و ملتها مي دهد، نائل کند. هدف، اين است.
ملت ما ملتي است که در قعر ظلمات بي ديني و طاغوتي توانست خورشيد دين را از پشت ابرها خارج کند و انقلابي بر اساس اسلام و قرآن به وجود آورد که چشم همه ملتهاي دنيا - نه فقط ملتهاي مسلمان - را خيره کرد. امروز هم همين طور است. امروز هم اگر شما به کشورهاي امريکاي لاتين و در ميان جوامع مسيحي - جوامعي که کمترين ارتباطي با ايران و اسلام ندارند - برويد، خواهيد ديد که نام انقلاب و نام مبارک امام بزرگوارِ اين انقلاب - حضرت امام خميني - شناخته شده است. از همه اکناف عالم، دهها کتاب و رساله و صدها مقاله و شعر و قطعه ادبي از ادبياتها و فرهنگهاي گوناگون در عظمت اين انقلاب صادر شده است. چنين انقلابي را اين ملت به راه انداخته است.
اين انقلاب و اين ارزشهاي انقلابي و اين اسلام عزّتبخش توانسته است اين کشور را که يک روز به صورت پاانداز استکبار جهاني محسوب مي شد، به عزّت برساند. اين تهراني که شما مشاهده مي کنيد، يک روز محلّ امن صهيونيستهايي بود که براي تفريح، به باغهاي شمال تهران مي آمدند و در خانه اشراف و اعيان رژيم طاغوت استراحت مي کردند، تا به فلسطين اشغالي برگردند و با برادران مسلمان فلسطيني ما با خيال راحت تري مبارزه کنند و به سرکوب آنها بپردازند. صدها هزار اسرائيلي و امريکايي در اين کشور، بر همه شؤون اين کشور مسلّط بودند. بهترين مناطق اين کشور در دست نوکران جيره خوار استکبار جهاني بود. بهترين مناطق و بهترين امکانات اين کشور متعلّق به بيگانگان بود. ارزش اين ملت در صحنه بين المللي و سياستهاي بين المللي دنيا، به هيچ وجه به اندازه ارزشِ حتّي يک کشور کوچک در فلان گوشه مناطق اروپايي و امريکاي لاتين نبود.
امروز اين کشور به برکت اسلام آن چنان عزيز شده است که حتي دشمنان هم اعتراف مي کنند که اين ملت، ملت عزيزي است و اين کشور، کشور مقتدري است. ملتي که از اسلام چنين بهره عظيمي برده است، به ارزشهاي اسلامي هرگز پشت نخواهد کرد.
هم جوانان اين ملت، هم مسؤولان اين کشور، هم قشرهاي مختلف و همه کساني که ايران را سربلند مي خواهند، مي دانند که تا وقتي پرچم اسلام بر اين کشور گسترده است و پرتو اسلام ناب محمّدي از اين کشور به سرتاسر دنياي اسلام مي تابد، اين کشور عزيز است؛ اين کشور در ميان ملتها سربلند است و اين کشور - هم از لحاظ مادّي، هم از لحاظ معنوي، هم از جهات علمي و فرهنگي و هم از همه جهاتي که براي يک ملت داراي اهميت است - آينده دار است. اين ملت با اين خصوصيات، از اسلام و از قرآن و از ارزشهايي که قرآن آنها را در مقابل ارزشهاي طاغوتي مطرح کرده است، دست برنخواهد داشت و به وسيله اسلام خواهد توانست ملتهاي ديگر را هم به فضل پروردگار نجات دهد. اين، وضع ملت ايران است که دشمن يا عمداً و يا از روي غلط و اشتباه، آن را بد مي فهمد، بد تفسير مي کند و بد تبليغ مي نمايد.
البته ما از دشمن انتظاري هم نداريم. آنچه براي ملت ايران مهم است، اين است که ملت عزيز ايران عناصر اقتدار خود را بايد بشناسد. امروز شما در دنيا از عزّت و شخصيت و عظمت برخورداريد. امروز دولت و ملت ايران در ميان دولتها و ملتهاي عالم، به عنوان يک دولت و ملت برجسته و با شخصيت و شجاع و غيرقابل تحميل معرفي شده است. بايد ببينيد که ملت و دولت ايران، اين چهره درخشان و باعظمت را از کجا به دست آورده است؟
اوّلين عاملي که اين هديه بزرگ را به اين ملت اهدا کرده است، همين پرچم باعظمت اسلام و قرآن است. امروز اين پرچم به دست شما مردم سپرده است و شما آن را حفظ کرده ايد. کسي اسلام را بر ملت ايران تحميل نکرد. اسلام از اعماق دلِ يکايک ملت ايران برآمد و توانست به آنها روحيه و نيرو و توان بدهد و آنها را در صحنه هاي گوناگون جهاني و داخلي و عرصه هاي مختلف زندگي، به صورت انسانهاي مقاومي درآوَرد. اين را بايد حفظ کنيد و قدرش را بدانيد؛ که مي دانم قدر هم مي دانيد.
البته بعضي از قشرها وظيفه سنگينتري دارند. روحانيون محترم و روشنفکران مؤمن، در اين زمينه ها مسؤوليتهاي مضاعفي دارند. در شهري مثل کرج، با اين جمعيت زياد و با اين همه جوان، بايد مراکز تبليغي، ديني به شکل مدرن و پرجاذبه و به صورت متعدّد وجود داشته باشد و جوانان و نوجوانان مؤمن و علاقه مند بتوانند بر طبق آن کشش و جاذبه اي که در سنين جواني به طور طبيعي به سمت ارزشهاي معنوي دارند، اين احساس و اين کشش را اشباع کنند. اين وظيفه اي است که بر عهده مسؤولان فرهنگي و روحانيون محترم و علماي مکرّم و انجمنهاي اسلامي مدارس و دستگاههاي مختلف است.
عنصر دوم، وحدت و اتّحاد ملت بوده است. من به شما عرض مي کنم که عزيزان من! ملت ايران به برکت وحدت کلمه، هم در جنگ، هم در بسيج نيروها براي ميدانهاي دفاع مقدس، هم در همه ميدانهاي گوناگوني که براي اين ملت مطرح بود و هم در خود انقلاب، پيروز شد. اگر وحدت کلمه نبود؛ اگر ملت ايران دچار اختلافات و دودستگيها و شکافها و شقاقها مي شد - که دشمن مي خواست اين کار را بکند، ولي بحمدالله موفّق نشد - ناموفّق مي ماند. اين وحدت را بايد حفظ کنيد.
شهر کرج، يک نمونه از همزيستي قشرهاي گوناگون از بخشهاي مختلف کشور با يکديگر است. در اين شهر، چه مردم بومي کرج و اين منطقه و چه ميهمانان و مسافراني که از بخشهاي مختلف آمده اند، با يکديگر در کمال آرامش و مهرباني زندگي مي کنند. در همه جاي کشور، يک آهنگي و يکدلي در طول انقلاب توانسته است مردم را در همه برنامه ها موفّق کند. بايد مراقب باشيد که اين وحدت حفظ شود.
نبايد بگذاريد به بهانه هاي مختلف، دشمن با دستهاي نامريي و پنهان مابين مردم اختلاف بيندازد. در مواقع حسّاس ديده شده است، آن جا که زمينه اي فراهم مي شود، حتّي راديوهاي دشمنان بيرونِ مرز - که با پولهاي گزافي اين راديوها را راه مي اندازند و با دقّت، مطالبي را انتخاب مي کنند، تا بتوانند ملت ايران را دچار دغدغه و اضطراب کنند - عملاً حرفهاي اختلاف انگيزي را مطرح مي کنند، براي اين که دلها را از هم جدا کنند. به اين حرفها و به اين وسوسه ها که از دلِ سياه و بدخواه دشمنان شما برمي خيزد، هيچ اعتنايي نکنيد.
ملت بزرگ ما يک ملت واحد است؛ ايراني است، مسلمان است، در پي عزّت و عظمت ايران اسلامي است، در پي اقامه حق و عدل در ايران و سپس در سطح جهان است. اينها هدفهاي مشترکي است که افراد جداي از هم را نيز کنار هم قرار مي دهد؛ چه برسد به برادران.
يک بخش ديگر از مظاهر وحدت، وحدت ميان ملت و مجريان است. امروز يکي از مشکلات بزرگ کشورها، اين بخشِ قضيه است. در کشورهاي مختلف، بين عموم و يا بخشهاي عمده اي از مردم و دستگاههاي اجرايي، اختلافات عميقي وجود دارد و همه چيزِ مردم قرباني اين اختلافات مي شود؛ نان و آب مردم، امنيت مردم، آسايش مردم. در بعضي از کشورهاي اروپايي، حتّي در طول ده سال، بيش از ده دولت سرِکار آمدند و از بين رفتند. چرا؟ به خاطر رقابتهاي مردمي که به فکر مصالح کشورشان نيستند و به فکر مصالح گروهي خودشانند. در همسايگي ما هم چنين کشوري هست. امروز شما ببينيد در کشور افغانستان، گروههاي افغاني همه متعلّق به يک کشورند؛ اما چنان به جان هم افتاده اند که دشمنان خوني جداي از يکديگر، اين طور باهم نمي جنگند که اينها با هم مي جنگند! اين بيچارگي يک ملت است، اين تيره روزي يک ملت است که خداي متعال آن را به چنين وضعي دچار کند. در کشوري که برادران با هم بجنگند و هرکس به فکر خود باشد، آنچه از دست مي رود، مصالح عموم ملت است.
البته دشمنان خيلي سعي کردند که ملت بزرگ ايران را هم به اين ورطه بيندازند؛ اما نتوانستند. به فضل پروردگار، شکل نظام جمهوري اسلامي آن چنان است که ايجاد اين گونه اختلافات ميان مردم، براي دشمنان کار بسيار دشواري مي نمايد. البته بيداري شما مردم نقش داشته است و من مي خواهم باز هم به همين بيداري شما تکيه کنم.
بحمدالله اين بخش دوم هم - يعني اتّحاد و همدلي ميان مردم و مسؤولان - از اوّل انقلاب بوده است؛ بخصوص از آن وقتي که عناصر بيگانه طلب و بيگانه پرست، شرّ خودشان را از اين انقلاب کم کردند و رفتند و نيروهاي مؤمن و نيروهاي خطّ امام، زمينه حضور بيشتري پيدا کردند. از سال 1360 به اين طرف، هميشه همين طور بوده است. مردم با مسؤولان مهربانند، به مسؤولان علاقه مندند؛ مسؤولان هم خود را خدمتگزار مردم مي دانند. امروز هم همين طور است، در دولت قبل هم همين گونه بود، اين دولت هم همين طور است. اين اتّحاد را قدر بدانيد. وحدت کلمه جزو عناصر اصلي براي انسجامي است که آن انسجام، شرط اصلي موفقيّت ملت ايران است.
امروز دشمنان اين ملت - يعني امريکاييها و صهيونيستها، که بزرگترين و لجوجترين دشمنان ملت ايران، رژيم ايالات متّحده امريکا، و زير بال او رژيم غاصب و غيرمشروع صهيونيستي در فلسطين است - حاضرند از هر تلاشي استفاده کنند، براي اين که به ملت ايران ضربه بزنند.
من وقتي که صحنه تلاشهاي بين المللي اينها را در مقابل صحنه تلاش مخلصانه و مؤمنانه ملت ايران مقايسه مي کنم، مي بينم که اراده الهي و فضل پروردگار بر اين ملت، مقتضي آن است که هرچه آنها تلاش کنند و هرچه زحمت بشکند، باز در نهايت بر اين ملت فائق نمي شوند و اين ملت خواهد توانست دشمنان را در همه اين صحنه ها به زانو در آورد.
اميدواريم که خداوند متعال، ملت عزيز ايران را موفّق بدارد و شما مردم عزيز کرج را در حرکت زيباي همزيستي فعّالي که در پيش گرفته ايد، هرچه بيشتر موفّق کند. من هم بيش از اين شما عزيزان را در اين جا معطّل نکنم. بعضي از شما از ساعتها پيش در اين اجتماع انتظار کشيده ايد و من مقتضي نمي دانم بيش از اين شما را در زير آفتاب نگهدارم. ان شاءالله موفّق و مؤيّد باشيد.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته