بسماللهالرحمنالرحيم
در ابتدا از همهي شما برادران و خواهران كه از نقاط مختلف كشور و راههاي دور تشريف آورديد ـ چه از استان عشايري سلحشور و فداكار چهارمحال و بختياري و چه از شهرهاي اصفهان و يزد و فومن ـ و همچنين از برادران جوان و پرشور پاكستاني صميمانه تشكر ميكنم. خداوند انشاءالله خير و رحمت و فضل خود را بر همهي شما نازل كند و ما را مشمول هدايت و رحمت خود قرار بدهد.
اين روزها به مناسبت شهادت دو نفر از چهرههاي برجستهي نظام جمهوري اسلامي در هشت سال قبل، روزهاي خاطرهانگيزي است. يك مسأله، خود آن مصيبت و حادثهي تلخ و تحليل آن است كه چه شد در هشتم شهريور سال شصت، اين مصيبت بزرگ اتفاق افتاد و چه كساني اين جنايت را مرتكب شدند و چه دشمنييي با اين دو چهرهي مؤمن و فداكار داشتند؟ البته، در اين هشت سال، همه در اين باره حرف زدهاند و خود شما مردم، آن دستهاي جنايتكار و چهرههاي سياه و زشت را ـ كه لعنت مردم شامل حال آنها شد ـ خيلي خوب ميشناسيد.
لعنت، يعني طرد و محروم كردن از محبت و عاطفه. وقتي ميگوييم لعنت خدا و ملائكه و مردم بر فلان كافر يا منافق، معنايش اين است كه آن كافر يا منافق، از درگاه و رحمت خدا و حمايت و دعاي فرشتگان و محبت مردم، مطرود ميشود. مردم، چهرههاي پليد و زشت را طرد ميكنند و لذا ديديد كه بعد از حادثهي هفتم تيرماه سال شصت و حادثهي هشتم شهريور همان سال، منافقين مطرود و ملعون شدند. يكايك بندگان صالح و مؤمن خدا در اين سرزمين و مردم نقاط ديگر دنيا كه از اين قضايا بدرستي مطلع شدند، آنها را نفرين كردند و بدانها لعنت فرستادند و بكلي از حوزهي محبت و احساسات خود راندند.
البته اين نكته را هم در اين جا مطرح كنم كه مردم نبايد هيچوقت كينهي شيطانها و شيطانصفتان را از دل خود بيرون كنند. نگوييد حالا گذشت و تمام شد و چه لزومي دارد كه ديگر به يادمان آوريم. نه، دين ما اين است: "هلالدين الا الحب والبغض". دين، عبارت از محبت و كينه است: از يك طرف، محبت به خوبان و خوبيها و مظلومان و انسانهايي كه مورد جفاي شيطانها قرار گرفتهاند و از طرف ديگر بغض و كينه نسبت به شيطانها و موجودات پليد و پليديها و كساني كه براي آنها، انسان و انسانيت و خدا، حرف مفت است. اين هم جزو دين است. تولي و تبري، جزو فروع دين و به قول بعضي از علما، جزو اصول دين است. زشتصورتي دشمنان خدا و خلق را فراموش نكنيد. اگر فراموش كرديد، همان دشمن، چهرهي خودش را عوض خواهد كرد و نزديك ميشود. دشمن كه نزديك شد، براي ضربه زدن نزديك ميشود. دشمن كه براي نوازش نزديك نميشود.
اينكه شما ميبينيد گاهي دشمنان ما ـ چه دشمنان شناخته شده، مثل مستكبران عالم و قلدرهاي روزگار و چه دشمنان شناخته نشده كه خطرشان بيشتر است ـ چهرهي خوب نشان ميدهند و مثل مار خوشخط وخال به صورت فريبنده به طرف انسان ميآيند، اظهار محبت ميكنند و ميگويند بياييد با هم دست بدهيم، بدانيد اين يك حمله و تهاجم خصمانه است. حواستان جمع باشد. نبايد كينهي دشمن از دلتان خارج شود.
وقتي كه دشمن ميگوييم، منظور ما دشمني نيست كه براي يك شاهي صنار دنيا دشمني كند ـ كه اينها دشمني نيست ـ و نه دشمني براي اختلاف سليقه و اختلاف نظر ـ كه اينها خيالات است ـ و نه دشمني براي امور دنيوي و مادي ـ كه ممنوع و مطرود است ـ دشمن، يعني آن شيطان و شيطانصفتي كه با خوبيها و فضيلتها و بندگان صالح و صلاح و خداي صلاحآفرين، مخالف و دشمن است. اين، آن دشمن اصلي است.
نبايد كينهي اين دشمن از دلتان خارج بشود. اگر احساس كرديد كه نسبت به اين دشمن، در دلتان بغض و كينه كم شد، اين يك علامت خطر شخصي براي شماست; بايد احساس كنيد مثل اين كه درجهي ايمان در حال تنزل است. عينا مثل محبت بندگان خدا كه بايد روزبهروز در دل قويتر و ريشهدارتر بشود. اگر به شيطان كينه و دشمني نورزيد، او ميآيد و راه شما به طرف خدا را سد خواهد كرد. اين چيزي است كه ديگر قابل جبران نيست. بنابراين، نسبت به اصل و تحليل حادثه و آن سيهروهايي كه اين حادثه را راه انداختند، بايد آحاد مردم از كوچك و بزرگ، بغض و كينه داشته باشند و آن را به يكديگر نيز توصيه كنند.
اين حادثه، يك روي ديگر هم داشت. آن روي ديگر، عبارت از قوت و قدرت ايمان ملت ما بود كه عظمت حادثه، تحتالشعاع قوت آنها قرار گرفت. اين، چيز بسيار با اهميتي بود و امام بزرگوار ما(قدساللهنفسهورضواناللهتعاليعليه) ـ آن مردي كه با زبان پيامبران حرف ميزد و از قلب پيامبران الهام ميگرفت و حقايق را با چشم آنها ميديد ـ روي اين نكته تكيه كرد.
معمولا اگر رئيس جمهور يا نخست وزير يا وزير يك كشور، مورد تهاجم موفق دشمن قرار بگيرد، يك ضربه براي آن كشور محسوب ميشود و او را تكان ميدهد و يك مقدار تزلزل ايجاد ميكند; ولي در كشور ما، اين حادثه اتفاق افتاد و رئيسجمهور و نخستوزير، در آتش بغض و كينهي پليد دشمنان سياهرو با هم سوختند و نه فقط در مردم ضعف ايجاد نكرد; بلكه آنها را نيز قويتر و مصممتر كرد. اين، آن نقطهي اصلي است.
چون ايمان مردم قوي بود، تكان نخوردند و چون تكان نخوردند و ضعيف نشدند، توقف نكردند و توانستند راه را ادامه بدهند و چون راه را ادامه دادند و متوقف نشدند، دشمن پشت دروازه باقي ماند. دشمن، منتظر بود كه مردم دچار ضعف و فتوري بشوند و سپس او وارد بشود. وقتي كه ديد اينطور نيست و مردم مبارزه و حركت و جنگ و سازندگي را با قوت ادامه ميدهند، متحير ماند و احساس شكست كرد.
برادران و خواهران عزيز، جوانان غيور و سلحشور، خانوادههاي شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودان، روحانيون محترم و صاحبان فكر و انديشه و مسؤوليت و قشرهاي مختلف! تا لحظهيي كه اين ملت، آن احساس قدرت را داشته باشد، بر همهي موانع و مشكلات فايق خواهد آمد و پيروز خواهد شد. بدانيد كه شما قوي هستيد. دشمن با وسوسههاي خود، مبادا دلهاي افراد متوسط و ضعيف را بلرزاند. دشمن ضعيف است، نه ما. دليلش هم، همين چيزي است كه مشاهده ميكنيد.
اگر شما ملت، بعد از رحلت جانگداز و مصيبتبار امام(ره) ـ كه حادثهي خيلي عظيمي بود ـ قوي نبوديد، زانوان شما ميلرزيد و از ادامهي راه باز ميمانديد; ولي ديديد كه زانوان شما نلرزيد. اين، نشانهي زنده بودن ملت ماست كه از حادثهي رحلت امام ـ كه همهي دنيا تصور ميكردند مردم را ضعيف خواهد كرد ـ براي قويترشدن استفاده كرد. اين، حيات يك ملت را نشان ميدهد. يك ملت زنده، يعني همين. يعني از چيزي كه همهي دنيا خيال ميكنند وسيلهي ضعف اوست، وسيلهي قوت خود را ميسازد.
بعد از رحلت امام، قضاوت دنيا در مورد شما مردم، ستايشآميزتر شد و فهميدند كه اين ملت، ملت قوييي است. قوت شما به خاطر ايمان و اتحادتان است; چون به خدا مؤمنيد و اتحاد كلمه داريد. اين اتحاد كلمه را حفظ و اين ايمان را روزبهروز در خودتان قوي كنيد. اين، راز حل تمام مشكلات است. اگر ايمان به خدا و خودتان و مسؤولان و نيز ايمان به موفقيت و هدف، روزبهروز در قلب شما قويتر شد و اين وحدت كلمهيي را هم كه بحمدالله داريد، حفظ كنيد و نگذاريد دشمن آن را بههم بزند; تمام مشكلات ـ چه مشكلاتي كه امروز مردم ما به آنها توجه دارند (مثل كمبود و گراني) و چه مشكلاتي كه به آنها توجه ندارند يا كمتر توجه دارند (مثل مشكلات اخلاقي و فرهنگي و بيسوادي و ...) ـ برطرف خواهد شد.
ملاحظه كرديد كه بحمدالله با ارادهي شما، دولت قوي و بانشاط و كارآمدي تشكيل شد. البته، در اين جا هم راديوهاي بيگانه و دستهاي دشمن، خيلي شيطنت كردند تا شايد بتوانند مانع تشكيل اين دولت بشوند و با تبليغات و شيطنت خود، كاري كنند كه بعضي از اعضاي اين دولت، از مجلس رأي نياورند و دولت ناقص بيرون بيايد. دشمن در تبليغات خود، شيوهها و شگردهاي عجيبي دارد. بايد خيلي هوشيار بود تا كسي فريب اين تبليغات را نخورد. خوشبختانه، نمايندگان شما در مجلس شوراي اسلامي، اين هوشياري را بخرج دادند و با رشد و هوشياري، به صورت كامل و بدون اين كه بگذارند حتي يك وزارتخانه، يك روز بدون وزير بماند، به اين دولت رأي اعتماد دادند و وزرا را دنبال مأموريتهايشان فرستادند.
الان، ما يك دولت قوي و خوب، آن هم تحت رياست يك شخصيت محبوب شناخته شدهي مورد اعتماد و اتكاي امام و مورد قبول مردم داريم. بحمدالله انقلاب و ملت ما، سالهاي متمادي است كه ايشان را ميشناسد و به او اعتماد دارد. اين اعتماد را هم، ملت ما نشان دادند.
اگر شما ايمان خود را در همان شكل گستردهيي كه مطرح كردم، حفظ كنيد ـ كه البته حفظ ميكنيد ـ و اتحاد كلمه را نگهداريد ـ كه البته نگه ميداريد ـ و انشاءالله پشتيباني از اين مسؤولان دلسوز و كارآمد را ادامه دهيد، آيندهي بسيار روشن و اميدبخشي پيش روي ما خواهد بود و بدانيد كه دشمنان ـ امريكا و بقيهي استكبارگران و قلدران ـ در مقابل چنين ملت و مسؤولاني، هيچ غلطي نميتوانند بكند.
خداوند انشاءالله به همهي شما برادران و خواهران توفيق بدهد و مشمول فضل و رحمت خود گرداند. خواهش ميكنم وقتي انشاءالله به سلامتي به شهر خود برگشتيد، سلام من را به همشهريها و برادران و خواهران مسلمان خوبمان در آن مناطق برسانيد. اميدوارم خداوند تأييد خود را نسبت به شما ملت عزيز و قهرمان، همواره رو به ازدياد قرار بدهد.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
در ابتدا از همهي شما برادران و خواهران كه از نقاط مختلف كشور و راههاي دور تشريف آورديد ـ چه از استان عشايري سلحشور و فداكار چهارمحال و بختياري و چه از شهرهاي اصفهان و يزد و فومن ـ و همچنين از برادران جوان و پرشور پاكستاني صميمانه تشكر ميكنم. خداوند انشاءالله خير و رحمت و فضل خود را بر همهي شما نازل كند و ما را مشمول هدايت و رحمت خود قرار بدهد.
اين روزها به مناسبت شهادت دو نفر از چهرههاي برجستهي نظام جمهوري اسلامي در هشت سال قبل، روزهاي خاطرهانگيزي است. يك مسأله، خود آن مصيبت و حادثهي تلخ و تحليل آن است كه چه شد در هشتم شهريور سال شصت، اين مصيبت بزرگ اتفاق افتاد و چه كساني اين جنايت را مرتكب شدند و چه دشمنييي با اين دو چهرهي مؤمن و فداكار داشتند؟ البته، در اين هشت سال، همه در اين باره حرف زدهاند و خود شما مردم، آن دستهاي جنايتكار و چهرههاي سياه و زشت را ـ كه لعنت مردم شامل حال آنها شد ـ خيلي خوب ميشناسيد.
لعنت، يعني طرد و محروم كردن از محبت و عاطفه. وقتي ميگوييم لعنت خدا و ملائكه و مردم بر فلان كافر يا منافق، معنايش اين است كه آن كافر يا منافق، از درگاه و رحمت خدا و حمايت و دعاي فرشتگان و محبت مردم، مطرود ميشود. مردم، چهرههاي پليد و زشت را طرد ميكنند و لذا ديديد كه بعد از حادثهي هفتم تيرماه سال شصت و حادثهي هشتم شهريور همان سال، منافقين مطرود و ملعون شدند. يكايك بندگان صالح و مؤمن خدا در اين سرزمين و مردم نقاط ديگر دنيا كه از اين قضايا بدرستي مطلع شدند، آنها را نفرين كردند و بدانها لعنت فرستادند و بكلي از حوزهي محبت و احساسات خود راندند.
البته اين نكته را هم در اين جا مطرح كنم كه مردم نبايد هيچوقت كينهي شيطانها و شيطانصفتان را از دل خود بيرون كنند. نگوييد حالا گذشت و تمام شد و چه لزومي دارد كه ديگر به يادمان آوريم. نه، دين ما اين است: "هلالدين الا الحب والبغض". دين، عبارت از محبت و كينه است: از يك طرف، محبت به خوبان و خوبيها و مظلومان و انسانهايي كه مورد جفاي شيطانها قرار گرفتهاند و از طرف ديگر بغض و كينه نسبت به شيطانها و موجودات پليد و پليديها و كساني كه براي آنها، انسان و انسانيت و خدا، حرف مفت است. اين هم جزو دين است. تولي و تبري، جزو فروع دين و به قول بعضي از علما، جزو اصول دين است. زشتصورتي دشمنان خدا و خلق را فراموش نكنيد. اگر فراموش كرديد، همان دشمن، چهرهي خودش را عوض خواهد كرد و نزديك ميشود. دشمن كه نزديك شد، براي ضربه زدن نزديك ميشود. دشمن كه براي نوازش نزديك نميشود.
اينكه شما ميبينيد گاهي دشمنان ما ـ چه دشمنان شناخته شده، مثل مستكبران عالم و قلدرهاي روزگار و چه دشمنان شناخته نشده كه خطرشان بيشتر است ـ چهرهي خوب نشان ميدهند و مثل مار خوشخط وخال به صورت فريبنده به طرف انسان ميآيند، اظهار محبت ميكنند و ميگويند بياييد با هم دست بدهيم، بدانيد اين يك حمله و تهاجم خصمانه است. حواستان جمع باشد. نبايد كينهي دشمن از دلتان خارج شود.
وقتي كه دشمن ميگوييم، منظور ما دشمني نيست كه براي يك شاهي صنار دنيا دشمني كند ـ كه اينها دشمني نيست ـ و نه دشمني براي اختلاف سليقه و اختلاف نظر ـ كه اينها خيالات است ـ و نه دشمني براي امور دنيوي و مادي ـ كه ممنوع و مطرود است ـ دشمن، يعني آن شيطان و شيطانصفتي كه با خوبيها و فضيلتها و بندگان صالح و صلاح و خداي صلاحآفرين، مخالف و دشمن است. اين، آن دشمن اصلي است.
نبايد كينهي اين دشمن از دلتان خارج بشود. اگر احساس كرديد كه نسبت به اين دشمن، در دلتان بغض و كينه كم شد، اين يك علامت خطر شخصي براي شماست; بايد احساس كنيد مثل اين كه درجهي ايمان در حال تنزل است. عينا مثل محبت بندگان خدا كه بايد روزبهروز در دل قويتر و ريشهدارتر بشود. اگر به شيطان كينه و دشمني نورزيد، او ميآيد و راه شما به طرف خدا را سد خواهد كرد. اين چيزي است كه ديگر قابل جبران نيست. بنابراين، نسبت به اصل و تحليل حادثه و آن سيهروهايي كه اين حادثه را راه انداختند، بايد آحاد مردم از كوچك و بزرگ، بغض و كينه داشته باشند و آن را به يكديگر نيز توصيه كنند.
اين حادثه، يك روي ديگر هم داشت. آن روي ديگر، عبارت از قوت و قدرت ايمان ملت ما بود كه عظمت حادثه، تحتالشعاع قوت آنها قرار گرفت. اين، چيز بسيار با اهميتي بود و امام بزرگوار ما(قدساللهنفسهورضواناللهتعاليعليه) ـ آن مردي كه با زبان پيامبران حرف ميزد و از قلب پيامبران الهام ميگرفت و حقايق را با چشم آنها ميديد ـ روي اين نكته تكيه كرد.
معمولا اگر رئيس جمهور يا نخست وزير يا وزير يك كشور، مورد تهاجم موفق دشمن قرار بگيرد، يك ضربه براي آن كشور محسوب ميشود و او را تكان ميدهد و يك مقدار تزلزل ايجاد ميكند; ولي در كشور ما، اين حادثه اتفاق افتاد و رئيسجمهور و نخستوزير، در آتش بغض و كينهي پليد دشمنان سياهرو با هم سوختند و نه فقط در مردم ضعف ايجاد نكرد; بلكه آنها را نيز قويتر و مصممتر كرد. اين، آن نقطهي اصلي است.
چون ايمان مردم قوي بود، تكان نخوردند و چون تكان نخوردند و ضعيف نشدند، توقف نكردند و توانستند راه را ادامه بدهند و چون راه را ادامه دادند و متوقف نشدند، دشمن پشت دروازه باقي ماند. دشمن، منتظر بود كه مردم دچار ضعف و فتوري بشوند و سپس او وارد بشود. وقتي كه ديد اينطور نيست و مردم مبارزه و حركت و جنگ و سازندگي را با قوت ادامه ميدهند، متحير ماند و احساس شكست كرد.
برادران و خواهران عزيز، جوانان غيور و سلحشور، خانوادههاي شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودان، روحانيون محترم و صاحبان فكر و انديشه و مسؤوليت و قشرهاي مختلف! تا لحظهيي كه اين ملت، آن احساس قدرت را داشته باشد، بر همهي موانع و مشكلات فايق خواهد آمد و پيروز خواهد شد. بدانيد كه شما قوي هستيد. دشمن با وسوسههاي خود، مبادا دلهاي افراد متوسط و ضعيف را بلرزاند. دشمن ضعيف است، نه ما. دليلش هم، همين چيزي است كه مشاهده ميكنيد.
اگر شما ملت، بعد از رحلت جانگداز و مصيبتبار امام(ره) ـ كه حادثهي خيلي عظيمي بود ـ قوي نبوديد، زانوان شما ميلرزيد و از ادامهي راه باز ميمانديد; ولي ديديد كه زانوان شما نلرزيد. اين، نشانهي زنده بودن ملت ماست كه از حادثهي رحلت امام ـ كه همهي دنيا تصور ميكردند مردم را ضعيف خواهد كرد ـ براي قويترشدن استفاده كرد. اين، حيات يك ملت را نشان ميدهد. يك ملت زنده، يعني همين. يعني از چيزي كه همهي دنيا خيال ميكنند وسيلهي ضعف اوست، وسيلهي قوت خود را ميسازد.
بعد از رحلت امام، قضاوت دنيا در مورد شما مردم، ستايشآميزتر شد و فهميدند كه اين ملت، ملت قوييي است. قوت شما به خاطر ايمان و اتحادتان است; چون به خدا مؤمنيد و اتحاد كلمه داريد. اين اتحاد كلمه را حفظ و اين ايمان را روزبهروز در خودتان قوي كنيد. اين، راز حل تمام مشكلات است. اگر ايمان به خدا و خودتان و مسؤولان و نيز ايمان به موفقيت و هدف، روزبهروز در قلب شما قويتر شد و اين وحدت كلمهيي را هم كه بحمدالله داريد، حفظ كنيد و نگذاريد دشمن آن را بههم بزند; تمام مشكلات ـ چه مشكلاتي كه امروز مردم ما به آنها توجه دارند (مثل كمبود و گراني) و چه مشكلاتي كه به آنها توجه ندارند يا كمتر توجه دارند (مثل مشكلات اخلاقي و فرهنگي و بيسوادي و ...) ـ برطرف خواهد شد.
ملاحظه كرديد كه بحمدالله با ارادهي شما، دولت قوي و بانشاط و كارآمدي تشكيل شد. البته، در اين جا هم راديوهاي بيگانه و دستهاي دشمن، خيلي شيطنت كردند تا شايد بتوانند مانع تشكيل اين دولت بشوند و با تبليغات و شيطنت خود، كاري كنند كه بعضي از اعضاي اين دولت، از مجلس رأي نياورند و دولت ناقص بيرون بيايد. دشمن در تبليغات خود، شيوهها و شگردهاي عجيبي دارد. بايد خيلي هوشيار بود تا كسي فريب اين تبليغات را نخورد. خوشبختانه، نمايندگان شما در مجلس شوراي اسلامي، اين هوشياري را بخرج دادند و با رشد و هوشياري، به صورت كامل و بدون اين كه بگذارند حتي يك وزارتخانه، يك روز بدون وزير بماند، به اين دولت رأي اعتماد دادند و وزرا را دنبال مأموريتهايشان فرستادند.
الان، ما يك دولت قوي و خوب، آن هم تحت رياست يك شخصيت محبوب شناخته شدهي مورد اعتماد و اتكاي امام و مورد قبول مردم داريم. بحمدالله انقلاب و ملت ما، سالهاي متمادي است كه ايشان را ميشناسد و به او اعتماد دارد. اين اعتماد را هم، ملت ما نشان دادند.
اگر شما ايمان خود را در همان شكل گستردهيي كه مطرح كردم، حفظ كنيد ـ كه البته حفظ ميكنيد ـ و اتحاد كلمه را نگهداريد ـ كه البته نگه ميداريد ـ و انشاءالله پشتيباني از اين مسؤولان دلسوز و كارآمد را ادامه دهيد، آيندهي بسيار روشن و اميدبخشي پيش روي ما خواهد بود و بدانيد كه دشمنان ـ امريكا و بقيهي استكبارگران و قلدران ـ در مقابل چنين ملت و مسؤولاني، هيچ غلطي نميتوانند بكند.
خداوند انشاءالله به همهي شما برادران و خواهران توفيق بدهد و مشمول فضل و رحمت خود گرداند. خواهش ميكنم وقتي انشاءالله به سلامتي به شهر خود برگشتيد، سلام من را به همشهريها و برادران و خواهران مسلمان خوبمان در آن مناطق برسانيد. اميدوارم خداوند تأييد خود را نسبت به شما ملت عزيز و قهرمان، همواره رو به ازدياد قرار بدهد.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته