بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين. و الصّلاة و السّلام علي سيّدنا و نبيّنا ابي القاسم محمّد و علي آله الاطيبين الاطهرين المنتجبين. سيما بقيه الله في الارضين
خدا را با همه وجود سپاسگزاريم که ايران اسلامي را يک بار ديگر، مشهد و منظر عظيمِ ايمان جوشان و انگيزه هاي بي پايان نيروهاي مؤمن و مخلص انقلاب قرار داد. هر يک از اين مانورهاي بزرگ - که بهترين و عزيزترين فرزندان اين ملت و اين کشور در آن اجتماع مي کنند - در حقيقت يک صحنه پرشکوه و يک نمونه فراموش نشدني از حقيقت عظيمي است که امروز در اين کشور و در اين سرزمين الهي و در اين مقطع حسّاس تاريخ حضور دارد و اين عزيزان آن را در مقابل چشم جهانيان و کساني که مايلند ببينند و حقايق را بفهمند، قرار مي دهند.
آن اجتماعي که دست خدا با آن است، همين اجتماع است. اجتماع دلهاي مؤمن، اجتماع جانهاي پاک و روحهاي نوراني و با صفا، اجتماع جوانانِ پاکيزه اين ملت که در عصر حاکميت مادّيگري بر زندگي قشرهاي جوان در سرتاسر عالم، توانسته اند خود را از تصرّف مادّيگري نجات دهند و شعله معنويّت را - که خدا در همه دلها و جانها برافروخته است - در دل و جان خودشان، برافروخته و مشتعل نگهدارند.
در دوراني که توطئه هاي صهيونيستي بلند مدّت ، تصميم گرفته بودند نسل جوان کشورها را به مسائل حقير و به شهوات و آلودگيها دچار کنند و سرگرم نگهدارند و متأسّفانه در بسياري از کشورها موفّق هم شده اند، جوانان اين ملت، اين فرزندان مؤمنِ مخلصِ با صفا، اين کساني که استعدادهاي گوناگون بشري در آنها به صورت جوشاني هم وجود دارد و اين را در همه جا ثابت کرده اند و نشان داده اند، توانسته اند خود را از اين توطئه بزرگ صهيونيستي تاريخ معاصر و پيش از دوران معاصر ما حفظ کنند و نگهدارند. اين، يک پديده بسيار شگفت آور و پرشکوه و افتخارآميز است.
اجتماع چنين جوانان و چنين دلهايي، همان اجتماعي است که در آن نور الهي به چشم اهل بصيرت مي آيد. در چنين مجموعه هاي عظيم است که انسان خدا را مي بيند، قدرت خدا را حس مي کند و اراده لايزال الهي را بر اصلاح بشريّت و اصلاح تاريخ، با همه وجود در مي يابد. در چنين موقعيتي، دل هر انسان ديرباوري از اميد سرشار مي شود. مانور بزرگ طريق القدس ما، ناظر به اين معاني است. مانورهاي جوانان و رزمندگان ما در سرتاسر کشور، - هر جايي که تشکيل مي شود - داراي اين مضمون و چنين مفهوم برجسته اي است.
ملت ايران در دوران هجده ساله انقلاب، يک مانور بزرگ سياسي و نظامي و انساني را به طور مستمر در مقابل چشم بشريّت قرار داده است. همه اين مانورهايي که در طول جنگ، خود را به صورت واقعي در جبهه هاي نبرد نشان مي داد و امروز به صورت تمرينها و ايجاد آمادگيهايي در اين جا و آن جا به وجود مي آيد، جزئي از آن مانور عظيم ملت ايران است. اين، يعني نمايش قدرت ملتي که تصميم گرفته است از نيروهاي خداداده خود، براي بناي زندگي شرافتمندانه اش بهره گيرد و استفاده کند. اين، يعني يک ملت، با غيرت ملي خود و با احساس شرفي که در وجود و تاريخ و عقايد او نهفته است و مي خواهد بگويد: دست دشمنان کوتاه، دست متجاوزان کوتاه، مستکبران عالم و قدرتهاي پرتوقّع و ضد فضايل و ارزشهاي انساني به کناري بروند.
اين ملت، ملتي نيست که با تهديد و ارعاب و حضور تهديدآميز قدرتهاي مادّي - که عادت کرده اند حرف خود را عليه ملتها و جوامع به کرسي بنشانند - پا عقب بگذارد، قدرت خود را فراموش کند و به ضعف تلقيني دشمن گوش دهد. اين ملت مي داند که قوي است و فهميده که داراي اقتدار است. معناي اين مانورها و اين اجتماعات مبارک و منوّر اين است. مانور ما، تهديد هيچ همسايه و هيچ ملت و دولتي نيست. علي رغم تبليغات امريکايي و صهيونيستي و بوقهايي که در طول اين هجده سال، همواره خواسته اند ايران اسلامي را تهديدي عليه کشورهاي خليج فارس نشان دهند، ملت ايران عليه کشورهاي خليج فارس و ملتهاي همسايه و هيچ کشور ديگري که متعرّض به آن نباشد، تهديدي به وجود نمي آورد.
ما کسي را تهديد نمي کنيم؛ امّا در مقابل آن قدرتهايي که عادت کرده اند همه ملتهايي را که حاضر نيستند در مقابل آنها زانو بزنند، تهديد کنند و به آنان زور بگويند، اين ملت با قدرت و توانايي خود و با تکيه به خدا و دستورات قرآن مقدّس که به او گفته است به خدا تکيه کن و از کسي نترس، تصميم دارد که بايستد، تهديد نشود و تهديد آنها را جدّي نگيرد و از مواضع بحق و از راه و مدّعاي حق طلبانه خود، حتّي يک قدم عقب ننشيند. مضمون حقيقي اين مانورها، اين است.
ما کسي را تهديد نمي کنيم. اگر کساني، دولتهايي، سياستمداراني، مطبوعاتچيهايي دوست دارند که براي سرگرمي خودشان، يا براي سرگرمي مردمشان، وانمود کنند که ايران اسلامي به عنوان يک همسايه، آنها را تهديد مي کند، اين بسته به ميل خود آنهاست. نيروي ما در خليج فارس و در محدوده کشور، براي دفاع از مرزهاي اين ميهن پرافتخار اسلامي، براي دفاع از استقلال اين ملت و براي ايستادگي در مقابل قدرتهاي زورگوست.
متأسّفانه امروز دنيا غالباً به اردوگاه استکبار و زورگويي از يک طرف، و اردوگاه کساني که حاضر شده اند زورگويي زورگويان را بشنوند از طرف ديگر، تقسيم شده است. مي بينيد که دستگاه استکباري، با تشبّث به همه امکانات، درصدد است که قدرت ظالمانه و غاصبانه خود را در هر نقطه اي از نقاط عالم که بتواند، گسترش دهد. امروز دولت امريکا به اين قانع نيست که بر کشور و منافع خود تسلّط داشته باشد و خود را به عنوان يک کشور و يک ملّت، طبق ميل و اراده خود اداره کند. آنها مي خواهند در هر نقطه اي از عالم که موقعيّت جغرافيايي حسّاسي وجود دارد، حضور داشته باشند؛ هر جا آبراه مهمّي وجود دارد، بر آن مسلّط باشند؛ هر جا منابع حياتي زيرزميني اي وجود دارد، زير کليد آنها باشد؛ هر جا پول و قدرت و امکاني هست، آنها بتوانند بر آن تسلّط داشته باشند و هر جا مجموعه اي از انسانها زندگي مي کنند، تا آن جا که مي توانند، اراده خودشان را بر آن مجموعه انساني تحميل کنند. استکبار، يعني اين.
ما با اين کارها، مخالف و مقابل و ضدّيم. ما نمي توانيم اين را قبول و تحمّل کنيم. هيچ ملّتي هم اين را نمي خواهد. هيچ ملت و هيچ مجموعه انساني اي، نمي خواهد که زير فرمان ديگران باشد. منتها خيلي از مجموعه هاي انساني، متأسّفانه يا قدرت خود را کشف نکرده اند و خيال مي کنند که نمي توانند، يا شايد هم واقعاً نمي توانند. ملت ايران هم متأسّفانه در سالهاي متمادي دوران حاکميت طاغوتها و زمان حاکميت حکومت فاسد پهلوي و قبل از آن، حکومت فاسد قاجارها، همين وضعيّت را داشت. اين ملت بزرگ، اين فرهنگ عميق، اين تواناييهاي عجيب و اين استعداد کم نظير و درخشان، اين گونه مورد سوءاستفاده دشمنان قرار مي گرفت. معلوم است که دشمن با يک ملت چه مي کند.
عزيزان من! اين ملت، از لحاظ علم و فرهنگ و پيشرفتهاي فکري و علمي و اجتماعي، عقب مانده و عقب افتاده نبود. اين را همين قدرتهاي تجاوزگر در طول زمانهاي گوناگون، به کمک حکام فاسد بر او تحميل کردند و ملت ايران را به زور و ظلم، از قافله تمدّن و دانش بشري و پيشرفتهاي علمي، عقب نگهداشتند. اسلام آمد، اين ملت را زنده کرد و او را با تواناييهاي خودش آشنا نمود. خداي متعال، معلّمي براي اين ملت فرستاد که با زبان پيامبران با او حرف زد، او را بيدار کرد و به حقّ خود و قدرتش آشنا نمود. به او فهماند که اگر يک ملت بخواهد اراده کند، چه معجزه هاي بزرگي از او و به دست او سر مي زند. اين ملّت بيدار شد. هجده سال است که اين ملّت با بهره گيري از اين درسهاي آسماني و الهي توانسته است يکي پس از ديگري، اين بندهاي جادويي را که دشمنان در دست و پا و برگردن او بسته بودند، باز کند. از لحاظ علمي و سازندگي کشور، به حرکت افتاد و از لحاظ اخلاقي و ارزشهاي ديني، راه زيادي را پيمود.
امروز اين ملت، ملتي است که در مقابل هيچ قدرتي در دنيا مرعوب نيست. اين، چيز کمي نيست. اين ملت، احساس قدرت مي کند. روزي در اين دنيا، دو ابرقدرت دست به دست هم دادند و با اين که در همه مسائل، يا بسياري از مسائل ضدّ هم بودند، در اين مسأله يکي شدند تا اين ملت را از راه اسلام برگردانند و او را پشيمان کنند و در را بر همان پاشنه قبلي بچرخانند؛ اما نتوانستند. والله هيچ قدرتي امروز در دنيا نمي تواند ملت ايران را از راه پرافتخار اسلام و قرآن برگرداند. کساني که غير ازاين گمان مي کنند، چه فکر مي کنند؟
آنهايي که عادت کرده اند به هر مناسبتي يا بي مناسبت، زبان انتقاد بر روي ملت ايران باز کنند، ياوه بگويند و ياوه بنويسند، دچار تحليل و فهم غلط از مسائل اين کشورند؛ چون اين ملت و زبان اين ملت را نمي فهمند. من اين سخن را به همه کساني که در سطح دولتهاي عالم، درباره ملت ايران و کشور ايران مي انديشند و تصميم مي گيرند، مي گويم که سعي کنند اين ملت را درست بشناسند. تحليلهاي غلط، راه حلهاي غلط در مقابل انسانها مي گذارد. وقتي که اين ملت را بد مي فهمند، آن وقت بد هم تصميم مي گيرند. مثل امريکاييها که هيچ وقت سعي نکردند اين ملت را آن چنان که هست، بشناسند و زبانش را بفهمند. فرهنگ آنها با همان چارچوبهاي قالبي، با همان واژه هايي که براي خود آنها معتبر است، ممکن است براي اکثر ملتهاي عالم معتبر نباشد. هر ملتي، فرهنگي دارد. براي يک ملت، چه اجباري است که فرهنگ و ايمان و فهم خود را از مسائل رها کند و تسليم فرهنگ و فهم کس ديگري از مسائل شود؟ چرا بعضي اين قدر پرتوقّع، خشک مغز و دچار تفکرهاي قالبي هستند؟! هر کس که امروز درباره ملت ايران، اين طور حرف بزند و قضاوت کند، دچار اشتباه خواهد شد. خطِّ مشي ملت ايران، يک خطِّ مشي روشن در مسائل جهاني است.
ملت ايران به خاطر اين که گذشته خود را با بصيرت نگاه مي کند، چشم خود را بر گذشته نمي بندد. مسائل تاريخ خود، تاريخ نزديک خود، از صد سال پيش، از پنجاه سال پيش، از سي سال پيش را با دقّت نگاه مي کند. ملت ايران به اين نتيجه رسيده است که رژيم استکبار - و در وضع فعلي، رژيم ايالات متّحده امريکا - در طول شايد قريب سي و پنج سال که در زمان رژيم منحوس پهلوي بر اين کشور تسلّط سياسي داشته، به او خيلي بدي کرده است. ملت ايران، اين را فهميده و دانسته و ديده است. دست اينها به خون مردم آغشته است. به اين ملت اهانت کردند، ثروتهاي او را بردند و از رژيم فاسد ضدّ بشري - مثل رژيم محمّد رضا - حمايت کردند.
بعد از آن مدت سي و پنج سال، از اوّل پيروزي انقلاب تا امروز هم، امريکاييها هر چه توانسته اند با اين کشور و با اين ملت دشمني کرده اند. ملت ايران، با مشاهده اين وضعيّت، حاضر نيست به اين آسانيها گناه امريکاييها را ببخشد؛ تمام شد و رفت. ملت ايران حاضر نيست که از گناه رژيم ايالات متّحده امريکا صرف نظر کند. آن کساني که در سطح عالم، خودشان را به امريکا وصل مي کنند؛ خودشان را در جبهه امريکا قرار مي دهند، به همان اندازه که خود را به امريکا وصل کنند، از نظر ملت ايران، در جرائم دولت امريکا شريکند.
امريکاييها سعي کرده اند اين طور وانمود کنند و جا بيندازند که غرب، يعني امريکا و اصلاً بلوک غرب، بدون امريکا معنا نمي دهد. البته واقعيت اين نيست. من در چند سال قبل از اين - در زمان حيات مبارک امام رضوان الله تعالي عليه - به يکي از اين سياستمداران اروپايي گفتم: ما هيچ وقت حاضر نيستيم استقلال خودمان را در زمينه هاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي، به هيچ چيزي بفروشيم و معامله کنيم؛ امّا غرب به عنوان يک طرف براي جمهوري اسلامي مطرح است؛ مشروط بر اين که غرب به معناي امريکا نباشد. ملت ايران از امريکا نمي گذرد و با او کنار نمي آيد. به او گفتم: امريکا سعي مي کند اين طور وانمود کند که غرب مساوي با امريکاست. ما مي گوييم که اين طور نيست؛ اما اگر کشورهاي اروپايي مي خواهند تصديق کنند که غرب منهاي امريکا معنا ندارد، ملت ايران هيچ اهميتي نمي دهد که غرب را به عنوان يک طرفِ تجاري و سياسي و معاملي خودش نداشته باشد. اين طور نيست که خيال کنيد ملت ايران، به ارتباط با يک کشور، يا با مجموعه اي از کشورها نياز دارد.البته همه کشورها در دنيا، به نحوي از ارتباط با يکديگر استفاده مي کنند. به يک معنا، همه به نحوي به هم احتياج دارند - اين محلّ بحث ما نيست - اما اين که کسي خيال کند ملت ايران يا دولت جمهوري اسلامي ايران، ناچار است با فلان مجموعه از کشورها ارتباط داشته باشد، اين خطاي فاحش و غلط بزرگي است. امروز هم ما همين حرف را تکرار مي کنيم. ما دنيا را به يک چشم نگاه نمي کنيم. ما کشورهاي گوناگون را به يک چشم نگاه نمي کنيم. آن دولتهايي که به ملت ايران بدي کرده اند، با آن دولتهايي که به عنوان يک طرف سالم در زمينه هاي گوناگون مطرح شده اند، يکسان نيستند.
دنيايي که با تعليمات ارزشمند پيامبران الهي و با آيات نوراني خداي متعال، براي بشر آراسته و منوّر شده است، دنياي شايسته انسان است. دنيايي که در آن، هم آبادي و رفاه و پيشرفت علمي و پيشرفت صنعتي هست و هم اقتدار سياسي و تعالي معنوي وجود دارد. دنيايي که در آن، انسانها کنار يکديگر احساس آرامش و امنيت و اطمينان مي کنند و انسانيت در آن شکوفاست؛ چيزي که در دنياي ساخته تمدن مادّي وجود ندارد؛ چون در دنياي مادّيگري، انسانها مثل گرگها بايد از هم بترسند. ملت ايران مصمّم است که چنين دنيايي را هم از جنبه مادّي و هم از جنبه معنوي، براي خود به وجود آوَرد و بسازد. اين، يک مبارزه طولاني و بلند مدّت است.
آنهايي که مي کوشند اين طور وانمود کنند که ملت يا دولت جمهوري اسلامي ايران، در پي آن است که به آن کشور، به آن دولت، به آن مرز جغرافيايي تجاوز کند، اشتباه نکنند. ملت و دولت جمهوري اسلامي ايران، براي بناي اين کشور و پيشرفت اين جامعه، هزاران کار بزرگ و درخشان پيش پاي خود دارند که آنها را از پرداختن به چنين کارهايي باز مي دارد. امروز بحمدالله کاروان علم و تمدّن اسلامي - تمدّني که مي تواند به دنيا خدمت کند - در اين کشور به راه افتاده است.
جوانان عزيز من؛ بسيجيان عزيز، جوانان مؤمن، دلهاي نوراني اي که آيات خدا را شنيديد، پذيرفتيد، فهميديد و به کار بستيد! آينده متعلّق به شماست. ميدان در مقابل شما باز است؛ پس خودتان را در همه جبهه ها و عرصه هاي گوناگون آماده کنيد. البته همه بدانند که اين راه، راهي است که اگر يک ملت مثل شما، آن را با موفقيّت بپيمايد و به فضل پروردگار به نتايج آن برسد، ملتهاي ديگر از آن درس مي گيرند و راه را پيدا مي کنند. اين، همان چيزي است که استکبار را وادار مي کند که با همه وجود بخواهد عليه ملت ايران وارد اقدامهاي خشن و خصمانه شود. بايد براي مقابله با دشمني که در مقابل ملت ايران - اگر بتواند - مهيّاي هر گونه اقدام خشني است، آماده بود.
دولتهاي مستکبر، چه در گذشته و چه در حال، تا هر جا که توانستند و بتوانند، هميشه خودشان را به ابزارهاي تسليحاتي مجهّز مي کنند. آن جايي که لازم باشد، حرفي ندارند که دوستانشان هم تسليحات جنايت آميز را براي خودشان به وجود آورند! اين، چيزي است که در دنيا مشهود است. همينهايي که امروز در کشور آلمان، جمهوري اسلامي را به بي اعتنايي به جان انسانها متّهم مي کنند و اين اتّهام بسيار ظالمانه و مغرضانه و غير منصفانه را به ايران مي زنند، همان کساني هستند که اگر نگوييم خودشان، اما حدّاقل اين است که بگوييم جلو چشمشان، شرکتهاي آلماني، رژيم بعثي را با خطرناکترين و جنايت بارترين سلاحهاي شيميايي مجهّز کردند.
جنگ، اتّفاقِ خشن و نامطلوبي است؛ اما بالاخره قاعده و قانوني بايد داشته باشد. در جنگ هم جوانمردي و ناجوانمردي داريم. رژيم متجاوز بعثي، ناجوانمردانه ترين روشها را عليه ملت ايران و جوانان ما به کار برد. شهر تهران و دهها شهر را بارها و بارها، براي مدّتهاي طولاني با موشکهاي دوربرد کوبيدند. در جبهه ها، سلاحهاي شيميايي به کار بردند؛ نه بک بار، نه دوبار، نه مدت يک ماه، دو ماه؛ سالهاي متمادي، شايد پنج سال، شش سال، در اين جبهه هاي ايران و عراق، سلاح شيميايي به وسيله رژيم بعثي به کار رفت. اين سلاحها را چه کسي به آنها داده بود؟ غير از کشورهايي که دم از حقوق بشر مي زنند؟! اين سلاحها را غير از آنها کس ديگري در اختيار رژيم بعثي گذاشته بود؟
امروز خيلي چيزها آشکار شده است. خداي متعال، پشت گردن خود غربيها - همانهايي که بعضي با ملت ايران و با جمهوري اسلامي، بسيار هم بدند و دشمنند - زد، تا به دلايلي وادار شوند اعتراف کنند و بنويسند. خودشان در کتابها و مقالاتشان نوشتند: شرکتهاي آلماني - که يقيناً بسياري از اينها را بدون اجازه دولت آلمان نمي فروختند - اين سلاحهاي شيميايي و اين مواد مرگبار را به عراقيها فروخته اند! براي چه فروختند؟ آيا نمي دانستند که بناست اينها در ميدان جنگ به کار برود؟ گاز خردل را کجا به کار مي برند؟ کسي که سلاحهاي مرگبار شيميايي را مي خرد، کجا مي خواهد به کار ببرد؟ آيا مي خواهد ببرد در خانه خودش استنشاق کند؟! معلوم است که مي خواهد ببرد در ميدان جنگ مصرف کند.
همينهايي که دولت جمهوري اسلامي را به بي مبالاتي نسبت به جان انسانها متّهم مي کنند، از خدايي که به او اعتقاد ندارند، خجالت نکشيدند و نترسيدند؛ از وجدان بشري ملاحظه نکردند و اينها را به ميزان زيادي به رژيم بعثي فروختند. او هم آن سلاحهاي مرگبار را در جلوِ چشم آنها، در مرزها و در ميدانهاي جنگ به کار برد. بعد ما بسياري از مجروحان شيميايي را براي معالجه به همين آلماني فرستاديم که سلاح شيميايي از زير دستش خارج شده بود! اينها وجدان دارند؟! اينها براي ارزشهاي انساني و جان انسانها احترام قائلند؟ آيا شرم نمي کنند که ادّعاهاي واهي را مطرح مي کنند؟!
عزيزان من! اين دشمنيها با نظام جمهوري اسلامي - اين بي انصافيها، اين غرض ورزيها - همه به خاطر اين است که ملت ايران، راه استقلال در سايه حاکميت قانون الهي را برگزيده است و حاضر نيست که در مقابل آنها به زانو درآيد و اظهار ضعف کند. در مقابل چنين دشمنيهايي بايد مجهّز و آماده بود. شما اين آمادگي را به اين ترتيب به وجود آورديد. من از همه نيروهاي مسلّحِ سرافرازمان در سرتاسر کشور - از سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، از ارتش جمهوري اسلامي و از نيروي انتظامي - به خاطر آمادگيهايشان تشکر مي کنم. امروز نيروهاي مسلّحِ جمهوري اسلامي، به معناي حقيقي کلمه، در خدمت حقّ و حقيقت و ارزشهاي اسلامي اند. سپاس و ستايش و تمجيد و تحسين فراوان خود را بر جوانان بسيجي مؤمن در سرتاسر کشور؛ اين دلهاي پاک، اين دلهاي تپنده با عشق به خدا، با ايمان به حقيقت، بااخلاص و باصفا، نثار مي کنم. اين اخلاص و صفا را در خودتان حفظ کنيد.
بحمدالله اين ميدانِ با نظم و ترتيبي که امروز مشاهده کرديم، مايه خرسندي و افتخار است؛ نظم و ترتيبي که حاکي از رشد فکري و آمادگيهاي کامل در زمينه هاي مربوط به اين چيزهاست. ان شاءالله فردا هم مانورهاي زميني اين نيروهاي مؤمن، هم در اين جا و هم در ساير مناطقي که برادران عزيزِ مسؤول در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ذکر کردند و برنامه ريزي نمودند، اجرا خواهد شد. من از همه شما و از آن برادران عزيزي که در اين ميدان نيستند - در دايره وسيعي هستند که مانور بزرگ طريق القدس، آن را شامل است - سپاسگزارم و براي همه شما دعا مي کنم. از خداوند متعال، با تضرّع و با خضوع درخواست مي کنم که فضل و رحمت و لطف و هدايت و توفيق و کمک خود را بر همه شما نازل فرمايد.
پروردگارا! تو را به قرآن، تو را به آيه هاي نوراني نازل شده بر قلب مبارک پيامبر اسلام، ما را در راه قرآن و در راه اسلام زنده بدار و در همان راه بميران. پروردگارا! مرگ ما را جز به شهادت در راه خودت قرار نده. پروردگارا! قلب مقدّس ولي عصر را از ما راضي کن. پروردگارا! ما را از سربازان آن بزرگوار قرار ده. پروردگارا! روح مطهّر شهيدان و روح متعالي و مقدس امام بزرگوار را از ما راضي و خشنود کن.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته