بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
بنده هم متقابلاً اين عيد سعيد را كه ولادت نبىّ مكرّم و معظّم اسلام صلىاللَّه
عليه و آله و سلّم و همچنين مولود مبارك امام صادق عليهالصّلاة والسّلام است، به
شما حضّار محترم و به همهى مسلمين عالم و آزاديخواهان و آزادگان جهان، تبريك عرض
مىكنم و به ميهمانان اين هفته هم كه از مناطق ديگر عالم به كشور اسلامى آمدهاند،
خوشامد مىگويم.
اين ولادت بزرگ، ولادت برترين نمونههاى رحمت الهى براى بشريت بود؛ چون وجود آن
بزرگوار و ارسال اين پيامبر بزرگ، رحمت حق تعالى بر بندگان بود. اين ولادت، ولادت
رحمت است. دنياى اسلام بايد اين نكته را درك كند كه اين رحمت، يك رحمت منقطع
نيست؛بلكه يك رحمت مستمر است. آن روز، بسيارى از افراد بشر، از روى جهالت يا به
خاطر عصبيتهاى خودخواهانه، با اين مظهر نور و هدايت بشر جنگيدند؛ با اينكه
پيامبر(ص) براى برداشتن بار از روى دوش بشريت، به جهان آمده بود: «و يضع عنهم اصرهم
و الاغلال التى كانت عليهم»(55). چه بارهاى سنگينى بر دوش آحاد بشر آن روز بود! چه
غلهاى سنگينى بر گردن بشر افكنده شده بود! امروز هم همينطور است. اگر كسى ادّعا
كند كه بر دوش بشريت امروز، بارهايى سنگينى مىكند كه از بار دوش انسانهاى جاهل
جزيرةالعرب در آن روز، سنگينتر است، سخن گزافى نگفته است. اين ظلمى كه به آحاد بشر
مىشود، اين حقكشىاى كه در جوامع بشرى انجام مىگيرد، اين غلبه دادن ماديّت بر
زندگى بشر و راندن معنويت از محيط زندگى انسانها كه امروز به زور و با شيوههاى
مختلف بر آحاد بشر تحميل مىشود، اينها بار بر دوش بشريت است. آنچه كه امروز بشريت
در دوران تمدّن صنعتى و زير تشعشع مادّيگرى جذّاب و فريبنده احساس مىكند، سنگينتر
و سختتر و - در مواردى - تلختر است از آنچه كه در ظلمات جاهليت هنگام ظهور اسلام،
حس مىكرد و بر دوش او سنگينى مىنمود!
اگر امروز بشريت متوجه اين رحمت شود - رحمت وجود اسلام، رحمت تعاليم نبوى، اين
سرچشمهى جوشان وحدت - و آن را بيابد و خود را از آن سيراب كند، بزرگترين مشكل بشر
برطرف خواهد شد. اگرچه همين امروز هم، تمدّنهاى موجود عالم، بلاشك از تعاليم اسلام
بهرهمند شدهاند و بدون ترديد آنچه از صفات و روشهاى خوب و مفاهيم عالى در بين بشر
وجود دارد، متّخذ از اديان الهى و تعاليم انبيا و وحى آسمانى است و بخش عظيمى از
آن، به اسلام متعلق است؛ ليكن امروز بشر به معنويت و صفا و معارف روشن و حق و
دلپذير اسلام - كه هر دل با انصافى آن معارف را مىپذيرد و مىفهمد - نيازمند است.
لذاست كه دعوت اسلامى در جهان، طرفدار پيدا كرده است و بسيارى از غير مسلمين هم
دعوت اسلامى را پذيرفتهاند. پذيرش دعوت اسلام، به معناى پذيرش دين اسلام به طور
رسمى نيست. اين، يك مرحله از آن است. يك مرحلهى ديگر اين است كه مردم جهان، پيام و
معارف و حقايق و پيشنهاد اسلام در يك مسأله را بپذيرند. امروز آن روزى است كه وقتى
ملتها در مقابل پيام اسلام قرار مىگيرند، احساس چيزهايى مىكنند كه براى آنها مفيد
است و خلأهاى زندگى آنها را پر مىكند. آنچه اسلام در مورد ارزش و اهميت و اهداف
انسان بيان مىكند، آنچه اسلام در مورد خانواده و زن و هدف علم و روابط جوامع با
يكديگر و مناسبات اجتماعى اقويا و ضعفا با هم مىگويد، چيزهايى است كه امروز مردمى
كه در زير تمدّنهاى گوناگون زندگى مىكنند، وقتى به اينها نگاه مىكنند، احساس
مىنمايند كه گرههاى زندگيشان با اين چيزها باز و برطرف خواهد شد. لذا پيام اسلام
پرجاذبه است. به همين دليل هم است كه برخورد استكبار جهانى و دستگاههاى تبليغى عالم
- كه به همان مراكز زورگويى و ظلم و انسان ستيزى وابستهاند هستند - با پيام اسلام،
يك برخورد خشن بسيار خصمانه است.
از وقتى كه نظام جمهورى اسلامى - كه نشان دهندهى تحقّق اسلام در سطح زندگى يك كشور
و نشان دهندهى تحقّق پيشنهاد سياسى اسلام است - در عالم تحقّق پيدا كرد و جمهورى
اسلامى در ايران به وجود آمد، خصومت با اسلام و ارزشهاى اسلامى در سطح جهان، از سوى
قدرتهاى ستمگر و مستكبر مضاعف شد. تا وقتى كه اسلام فقط در مساجد و در كنج دلهاست،
تا وقتى كه اسلام قدم در صحنهى سياست و مبارزه و حكومت و صحنههاى عظيم بينالمللى
نگذاشته است، مراكز ظلم و طغيان جهانى، از آن احساس خطرى نمىكنند كه بخواهند با آن
در بيفتند و پنجه بيندازند. از روزى كه نظام اسلامى، پرچم حكومت را در اين كشور
بلند كرد و مسلمين از اقطار عالم، به نداى امام راحل عظيم ما رضوان اللَّه عليه
پاسخ گفتند و به سمت آن اظهار ارادت و علاقه كردند و گروههاى زيادى در اين جهت حركت
كردند و شعار احياى مجدّد اسلام، براى مسلمين يك شعار روز شد، دشمنيها هم بيشتر
گرديد.
آنچه كه من در اين ايام و در اين هفته و به مناسبت اين ولادت بزرگ مىخواهم عرض
كنم، اين است كه اوّلاً مسلمانان بايد قدر اين چشمهى جوشان رحمت را بدانند و تبليغ
دشمن و برخورد خصومت آميز و فتنهانگيزى استكبار، آنها را از اين حقيقت روشن و
درخشان منصرف نكند.
نكتهى دوم اين است كه استكبار از روزى كه احساس كرد اين حقيقت در ايران پايدار و
مستقر و متمكّن شده است و فهميد كه نمىتواند آن را ريشهكن كند و اين نهضت و حركت
و بنا را از بين ببرد، تلاش خصمانهى خود را طور ديگرى شروع كرد و آن اين بود كه
مسلمين عالم را از اين انقلاب و از اين ملت و از اين رهبرى عظيم و حكيمى كه دنيا به
عظمت او اعتراف كرده بود، جدا كند؛ يعنى جداسازى ملتهاى ديگر از ملت ايران؛ جدا
سازى زمينههاى مستعد حيات اسلامى از اين حركت بالفعل و موجود كه مىتوانست مشوّق
آنها شود؛ جدا كردن كشورهاى عربى و غير عربى؛ جدا كردن كشورهايى كه نظامها و
رژيمهاى آنها، ارتباطات دوستانهاى با استكبار و مراكز استكبارى دنيا داشتند. اينها
را در برنامهى جدّى خود - در سطح سياسى و دولتى و حكومتى - قرار داد و متأسفانه در
اين سطح، برخى از دولتها كاملا فريب و بازى خوردند و در دامى كه براى آنها گسترده
شده بود، افتادند.
استكبار مىخواست دولتها را با نظام جمهورى اسلامى دشمن كند. بعضى از دولتها
هوشيارانه فهميدند و نگذاشتند خواست استكبار عمل شود؛ اما بعضى از دولتها، بدون
توجّه در اين دام استكبارى غلتيدند. در سطوح ملتها هم مسألهى اختلافات فرقهاى و
اختلافات شيعه و سنّى و اختلافات عقيدتى را مطرح كردند و افراد زيادى را واداشتند
كه با گرفتن مزد، عليه جمهورى اسلامى يا عليه تشيّع يا عليه برخى از عقايد ملت
مسلمان ايران، كتاب بنويسند و كتابهاى زيادى نوشته شد. عدّهاى را هم وادار كردند
با زبان خود آنها، كه به اين كتابها و به اين اشكالها و دشنامها پاسخ دهند.
متاسفانه هر دو طرف در اين دام افتادند. عزيزان من! امروز در دنياى اسلام، مسأله
اين است.
آن روحانى نمايى كه در يك كشور دوردست، به عنوان خطبهى جمعه يا غير جمعه مىايستد
و به جاى اينكه به آمريكا و اسرائيل و دشمنان دنياى اسلام و كفر و استكبار حمله
كند، به فرقهاى از فرق مسلمين حمله مىكند؛ اين كار ساده و بىمقدّمه و بىارتباط
به حيات دوبارهى اسلام نيست. آن كسى كه علناً و آشكارا، مقدّسات فرقهاى از فرق
مسلمين را به باد اهانت مىگيرد، اين همان خواست استكبار است. امروز جدا كردن
ملتهاى مسلمان از ملت ايران، يكى از هدفهاى مشخّص و تعريف شدهى استكبار است. روى
اين، برنامهريزى و كار و سياستگذارى مىكنند و هم در سطح دنيا و هم - متاسفانه -
داخل ايران پول خرج مىكنند.
داخل ايران هم مواردى وجود دارد؛ چون مىبينند در ايران برادران مسلمان شيعه و
سنّى، در يك صف واحد، در زير يك پرچم واحد، با يك شعار واحد، در يك جبههى واحد، در
كنار هم و با هم هستند. در جنگ تحميلى هشت ساله، از كسانى كه مىخواستند بروند از
تماميت ارضى و مرزهاى اسلام در اين كشور دفاع كنند، كسى نپرسيد شما از كدام طايفه،
كدام فرقه، كدام مذهب، كدام لهجه و كدام زبان هستيد؟ همه رفتند؛ از همه جا رفتند.
در ايران، خونها درهم آميخته شد و انقلاب به معناى حقيقى كلمه، يك اتّحاد و يك الفت
ميان فرق و لهجهها و طوايف مختلف به وجود آورد. استكبار، نمىتواند اين را ببيند.
براى هر فرقهاى، بهانهيى درست مىكنند. سادهترين و فريب بخورترين افراد را در هر
فرقهاى پيدا مىكنند و چيزى در دهانش مىگذارند، تا برود آنچه را كه او مىخواهد،
برايشان تكرار كند! همه بايد مراقب باشند. هر كسى كه امروز به اين هدف استكبار كمك
كند - يعنى ملت ايران را از ملتها و كشورهاى ديگر جدا كند - در نزد خداى متعال، حكم
همان دشمنان اسلام و مسلمين را دارد كه با اسلام جنگيدند؛ چه امروز و چه در زمان
پيامبر. «كان حقيقاً على اللَّه ان يدخله مدخله»(56) هر كس كه امروز به هدفهاى
استكبار در قبال ايران اسلامى كمك كند، مثل همان كسى است كه در زمان ظهور و نزول
اسلام، با آيات الهى جنگيد.
امروز اين حركت، حركتى به سمت احياى اسلام و زنده كردن احكام منزوى شدهى اسلام و
قرآن است. اين حركت، حركت عظيمى است كه در اينجا اتّفاق افتاده است. مسلمانان در
همه جا مىخواهند اين حركت را انجام دهند. اگر به كشورهاى اسلام در شرق و غرب دنياى
اسلام نگاه كنيد، اين واقعيت را مشاهده مىكنيد؛ منتها استكبار جهانى، امريكا،
كمپانيهاى گوناگون و صاحبان زر و زور مانع هستند. آن جايى كه تسليم زر و زور نشده
است و نمىشود؛ آن جايى كه همهى قدرت ملى در مقابل استكبار قرار گرفته است، ايران
اسلامى است.
اين هفتهى وحدت، اين هفتهى مشترك الاحترام بين مسلمين را قدر بدانيد. همه سعى
كنند وحدت و اتّحاد نيروها و در يك جبهه قرار گرفتن نيروهاى مسلمين را - كه رمز
سعادت و مايهى سربلندى مسلمين و بزرگترين حربهى ملتها در مقابل استكبار جهانى است
- مغتنم بشمارند و قدر بدانند.
اميدواريم كه انشاءاللَّه ادعيهى زاكيّه حضرت بقيةاللَّه ارواحنافداه شامل حال
حركت كنندگان در اين راه باشد و همهى مسلمين در اقطار عالم، توفيق پيدا كنند به
آيات شريفهى قرآن و دستور اعتصام به حبلاللَّه جميعاً عمل كنند و انشاءاللَّه
وحدتى را كه مورد آرزوى شخصيتهاى بزرگ اسلامى از اوّل تا امروز بوده است، جامهى
عمل بپوشانند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
55) اعراف: 157
56) بحارالانوار، ج 44، ص 382