بسماللهالرحمنالرحيم
در ابتدا از همهي آقايان محترم به خاطر حسن ظن و نظرشان نسبت به بنده كه اين مسؤوليت مهم و بار سنگين را به اينجانب موكول كردند و بنده را مسؤول قراردادند، صميمانه تشكر ميكنم. همچنين از حضرت آيهالله مشكيني، به خاطر اظهارات و بيانات محبتآميز و بزرگوارانهشان متشكرم.
لازم نيست تأكيد بكنم كه اين بار مسؤوليت، بسيار سنگين و خطير ميباشد و امتحان الهي هم است. البته، مسؤوليتهاي بزرگ به نسبت عظمت و خطورتشان، مورد توجه و عنايت بيشتر پروردگار هم قرار ميگيرند و بايد عرض كنم كه: "هذا من فضل ربي ليبلوني أ اشكر ام اكفر". اگر خداي متعال توفيق بدهد و دعاي حضرت وليعصر(ارواحنافداه) شامل حال بشود و بتوانم اين وظايف بسيار خطير و سنگيني كه به من متوجه است، انشاءالله آنها را انجام بدهم، لطف و فضل الهي و افتخاري بزرگ براي من خواهد بود. و به خدا پناه ميبريم از اين كه اين توفيق را لطف نكند و در اين صورت، البته مشكلات زيادي خواهد بود.
من، همينطور كه از اول تا حالا به اين قضيه نگاه ميكنم و وضعيت تمهيد مقدمات و ترتيب نتايج بر مقدمات را ميبينم، احساس ميكنم مثل اين كه ارادهي الهي و خواست خداست. لذا من هم در مقابل آن چيزي كه به نظر ميرسد خداي متعال اراده فرموده، كار به اين شكل انجام بگيرد، تسليم ميشوم و آن را بهعنوان قضا و تقدير الهي تلقي ميكنم و مسؤوليت را با همهي سنگيني و خطورتش، بر دوش ميگيرم.
نكتهيي كه براي من در درجهي اول مهم است، همين نكتهيي است كه فرمودند; يعني همكاري و كمك و همفكري از سوي همهي آقايان محترم و بقيهي كساني كه در سطح كشور از مسؤوليتي در چشم مردم و در نزد پروردگار برخوردارند. با اين همكاريها، هيچ مشكلي نيست كه قابل حل نباشد و هيچ راهي نيست كه پيمودني نباشد; همچنان كه از اول انقلاب تاكنون هم، به بركت همدلي و همكاري و همراهي قشرهاي مختلف ـ مخصوصا علماي محترم و عيون ملت و اعيان امت ـ بوده كه بحمدالله كارها پيش رفته و ما توانستيم در مقابل مشكلات بايستيم و آنها را در مقابل ارادهي عمومي اين ملت خاضع كنيم. بعد از اين هم، همينطور خواهد بود.
وقتي كه بزرگان قوم و علماي امت و موجهان ميان مردم و متشخصان و مسؤولان قشرهاي مختلف، احساس مسؤوليت ميكنند و عظمت بار و مسؤوليت و هدفهايي را كه در مقابل داريم، به خوبي تشخيص ميدهند و خودشان را سهيم ميدانند و همكاري ميكنند، در اين صورت اين ظرفيت را داريم كه به فضل پروردگار، خود را به هدفهاي عالي اين انقلاب نزديك كنيم.
خدا را شكر ميكنيم كه در دل ما ذرهيي دلبستگي و عشق و علاقه به امور دنيوي مسايل مربوط به انقلاب نيست. يعني اين مسؤوليتها، از جنبهي ظاهريش براي ما هيچگونه كشش و انگيزهيي ندارد. اين، لطف خداست و با جرأت آن را بيان ميكنيم و همينطور هم انشاءالله عمل مينماييم. آنچه كه هست، مسؤوليت ـ يعني اهداف ديني ـ است.
من، امروز در اين مسؤوليت كنوني، همان احساس و روحيهيي را دارم كه در روزهاي اختناق، با دشواريهاي فراوان، براي رسيدن به هدفهايي كه بحمدالله هيچ تغيير نكرده ـ بلكه روشنتر هم شده است ـ حركت ميكردم. ميدانم كه آقايان محترم و مسؤولاني كه از اول انقلاب كارهاي بزرگ انقلاب را بر دوش داشتند، همينطور هستند. دوستان همكار خود را ميشناسيم; كساني كه از اول انقلاب تا حالا با آنها بوديم و كار كرديم و ميدانيم كه همه همينطور فكر ميكنند و با همين روحيه و انگيزه حركت ميكنند. وقتي اين گونه باشد، به نظر ميرسد مشكلي بر سر راه نيست كه قابل حل نباشد. اين درس را هم سعي كردم كه از امام عزيز بزرگوار فقيدمان به ياد داشته باشم كه بايد مقصود ما انجام تكليف باشد; حالا چه آن اقدامي كه ما ميكنيم، به نتايج مرسوم و مفروض خود در عرف معمول برسد و چه نرسد.
ما براي نتايج كار نميكنيم; اگر چه به آن نتايج علاقه داريم و ميخواهيم جمهوري اسلامي، قدرتمند و ثروتمند باشد و آسيب دشمنان جهاني به ما نرسد و از لحاظ مادي و معنوي، ملت ما برجسته و برخوردار باشد. اما حقيقت اين است كه اينگونه نيست كه اگر ما با تلاش خود و طبق وظيفه و حجت، به اين مقاصد نرسيم، احساس شكست بكنيم. اين نكته را امام(ره) در طول ده سال گذشته، قولا و عملا به همهي ما تفهيم كردند.
آن چيزي را كه احساس ميكنيم تكليف شرعي ماست، انشاءاللهانجام ميدهيم. در تشخيص تكليف هم سعي ميكنيم نهايت دقت و احتياط را انجام بدهيم. چيزي كه من براي خود فرض ميدانم، اين است. در تشخيص تكليف، انشاءاللهدچار سهلانگاري و آساننگري نميشويم. جوانب امر را مطالعه ميكنيم تا آن چيزي كه بهعنوان تكليف، در سمت هدايت عمومي ملت بر دوش ماست، تشخيص بدهيم. وقتي كه تشخيص داديم، پا را در آنجا محكم ميگذاريم و بدون هيچگونه ترديد و ترسي و بدون هيچگونه ملاحظهيي از هيچ قدرت سياسي و نظامي عالم و هيچ تهديد كننده و خطر هشدار دهندهيي و بدون رعايت آن چيزهايي كه انسان مجاز نيست آنها را در راه انجام تكليف رعايت كند، عمل ميكنيم. اين، انشاءالله شيوه و سيرهي ما خواهد بود; يعني تشخيص درست تكليف و اقدام قطعي در جهت آن.
البته، اگر خداي متعال به آن حركت بركت داد و نتايج را بر اين اقدام مترتب كرد، خوشحال و مسرور خواهيم بود و تحقق وعدههاي الهي براي همهي كساني كه به آن وعدهها اعتقاد دارند، لذتبخش و شيرين خواهد بود. اگر هم خداي متعال مقدر نفرمود كه آن نتايج بر اين مقدمات مترتب بشود، ما خوشحاليم كه تكليفمان را انجام دادهايم و كار خود را كردهايم. اين، آن روش و خط اساسي است كه انجام ميدهيم.
معيار كار هم تكليف شرعي است; همان چيزي كه براساس موازين مرسوم و رايج بين متدينان و متشرعان، تكليف شرعي محسوب ميشود. اين، مقصود و هدف ماست و انشاءالله در اين خط پيش خواهيم رفت. البته، همانطور كه عرض كردم، بعد از عنايت و تفضل الهي ـ كه چشم ما به اوست و بدون او هيچ كاري از ما ساخته نيست و خودمان هيچ نيستيم ـ اتكاء و اميد به شما آقايان محترم و بزرگوار و چهرههاي موجه روحاني و اساتين امت و ملت است كه كمك و راهنمايي و همفكري و همكاري شما، مطمئنا كارها را آسان و نتايج را نزديك خواهد كرد.
مجددا از شما بهخاطر لطف و حسن ظني كه به من داشتيد و بنده را براي تحمل و قبول اين مسؤوليت شايسته دانستيد، تشكر ميكنم. خواهش ميكنم در حق ما دعاكنيد كه انشاءالله صعاب را آسان و مشكلات را برطرف كند.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته