پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار روحانيون و مبلّغان، در آستانه «ماه محرم»

بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
خداى متعال را سپاسگزاريم كه توفيق داد تا يك بار ديگر در آستانه سرچشمه پر بركت محرّم و عاشورا قرار گيريم و خود را - هم جان و دل و هم تواناييهاى فكرى و روحى و جسمى خود را - در معرض نسيم مبارك عاشورا و سرچشمه فيوضات حضرت ابی عبداللَّه عليه السّلام قرار دهيم. ان شاءاللَّه همه ملت ما، مِن جمله علماى اَعلام و روحانيون محترم و مبلّغين، بخصوص جوانان پرشور و با ايمانى كه آغاز اين راه را تجربه مى كنند، بتوانند از اين فيوضات بهره ببرند و كسانى كه مسؤوليت بيشترى دارند، خود را بيشتر به بركات اين ماه نزديك كنند. اين فرصت، براى بنده حقير هم فرصت مغتنمى است؛ زيرا جمعى از آقايان روحانيون محترم و علماى اَعلام و مبلّغين و اهل منبر و وعّاظ و جوانانى كه وادى تبليغ را در پيش روى خود دارند - و در آينده، ان شاءاللَّه بايد كارهاى بزرگى انجام دهند - زيارت مى كنم. جمع شما براى بنده، جمع بسيار عزيزى است؛ چون جمعى است كه مى تواند كلمه حسينى را اِعلا كند و اين راه پربركت را ان شاءاللَّه بازسازى نمايد. البته راه حسين عليه السّلام، در كشور ما و ميان ملت ما، در طول چند قرن، هرگز مسدود نشد، و اگر چه مخالفين و معاندين بودند، اما نتوانستند كارى انجام دهند. با اين همه، بركات اين راه، خيلى زياد است. اگر حقيقتاً جمع روحانيون و مبلّغين و اصحاب بيان، آن گونه كه شايسته ماه محرّم است، در اين راه قدم بردارند و ابتكارها و نوآوريها و تلاش مخلصانه همراه با كارهاى فكرى و علمى ارزشمندى در اين راه انجام دهند، بركات اين راه، نسبت به آنچه كه تاكنون بوده است، چندين برابر هم مى تواند بشود. لذا وظيفه داريم در اين زمينه، هر چه بشود، مشتركاً تلاش كنيم. من تذكّرات مختصرى در اين زمينه دارم كه عرض مى كنم:
خصوصيت دين مقدّس اسلام، بخصوص مجموعه فكرى و عقيدتى شيعه - كه امتيازاتى دارد - اين است كه همه عوامل لازم براى رشد فردى و اجتماعىِ انسان را در خودش جمع دارد. اين، نكته خيلى مهمّى است. ملاحظه كنيد: يك وقت فرهنگى، تمدّنى، عقيده اى و يا مكتبى بر بشر عرضه مى شود كه ممكن است جهات خيلى خوبى هم در آن باشد. مثلاً - فرض بفرماييد - مجموعه تفكّرات مكتبِ عرضه شده، موجب گردد كه نيروهاى درونى افراد بشر به كار بيفتد؛ استعدادهايشان شكوفا شود؛ كار كنند، ابتكار كنند، سازندگى كنند، توليد ثروت كنند و دنيا را نوسازى كنند. اين خصوصيات هم ممكن است در مكتب عرضه شده باشد. اما همين مكتب، عيبى هم در درون خود داشته باشد، كه موجب شود همين مردمى كه اين بهره ها را از قِبَل اين مكتب مى برند، زيانهاى سختى تحمّل كنند كه گاهى آن زيانها، از اين منافع هم بيشتر مى گردد. مثال واضحش، تفكّر غرب و فرهنگ سرمايه دارى و آزادى فردى و ليبرالىِ رايج در غرب است. شما كه مبلّغ دينى و روحانى هستيد، لازم است در اين نكات، خيلى مداقّه كنيد. ما كه مى گوييم «فرهنگ غرب»، نمى خواهيم بگوييم كه اين فرهنگ، همه اش از باى بسم اللَّه تا تاى تَمَّت، بدى و زشتى و خرابى است. شما ديده ايد كه بنده مكرّر راجع به غرب و تهاجم فرهنگ غربى حرف مى زنم. معناى صحبتهاى بنده، صرفاً اين نيست كه فرهنگ غرب از باى بسم اللَّه تا تاى تمّت، همه اش خراب و خرابى و بدى است. اگر اين گونه بود، شهروندان ممالك غربى، از اوّل آن را نمى پذيرفتند و اصلاً تحمّل نمى كردند. بنابراين، فرهنگ مذكور، نقاط مثبتى دارد كه آن نقاط مثبت، چشم مردم را گرفت و جوامع را به خود جذب كرد.
فرض بفرماييد مظهر اين جوامع مجذوب، جامعه امريكايى است. خوب؛ در آن جا، براى اين فرهنگ، اسم داشتند. ديگر به طور كامل، اين فرهنگ، مشهود است و خصوصيات خوبى هم دارد. يعنى اين فرهنگ و تمدّن - به قول خودشان اين ايدئولوژى - مردم را به كار و تلاش دعوت مى كند و به وقت شناسى و رعايت دقايق و ذرّه هاى سرمايه هاى انسانى فرا مى خواند. نتيجه اين فرهنگ، با همه خصوصياتى كه دارد چيست؟ اين است كه جامعه اى داراى ثروت و پيشرفت و علم و فنآورى به وجود مى آيد. همين جاذبه ها، چشم آحاد مردم و متفكّرين غرب را در دو، سه قرن پيش، كه اين افكار در امريكا و اروپا مطرح بود، گرفت و همه از اين روش زندگى و از اين مكتب و فرهنگ و مجموعه خوششان آمد و آن را پذيرفتند.
اما اين فرهنگ، عوامل حفظ رشد حقيقى انسان را در خود نداشت. آنها غافل بودند و متوجّه اين نكته نشدند. مثلاً - فرض بفرماييد - شما حوضچه يا منبع آبى براى شُرب مردم، در محلّى ايجاد كنيد. در و ديوارش را محكم سازيد، تمام منافذش را ببنديد، دريچه ورود و خروج آب منبع را تعبيه كنيد و ديگر هيچ نگرانى اى از اين بابت كه آب وارد محفظه خواهد شد و در آن جا باقى خواهد ماند، نداشته باشيد. اما در مجاورت قرار گرفتنِ منبع آب را، با فلان ماده مسموم كننده، پيش بينى نكنيد. مسلماً اين آب، زلال و خنك هم خواهد بود و انسان وقتى بنوشد، لذّت هم خواهد برد؛ اما در اين آب، به سبب مجاورت با ماده مسموم كننده، ميكرب و آلودگى وجود خواهد داشت. شما كه منبع آب را تهيه كرده بوديد، همه نكات سلامت آب را در نظر داشتيد؛ اما اين جايش را ديگر نخوانده بوديد. يك طرف را ديده بوديد؛ اما طرف نامشهود قضيه را نديده بوديد.
اغلب مكاتب بشرى، از جمله مكتب سرمايه دارى غرب هم، همين طور است. يك طرفش را ديده اند. آن طرفى كه انسانها را به كار و تلاش و پيشرفت و رشد مادّى و ثروت و علم مى كشاند، ديده اند و درست هم بوده است. اما طرف ديگرش را نديده اند، كه در اين جامعه اى كه آسمانخراشها وجود دارد و ثروتها و تجملاّت هست، فقر و بيچارگى افراد زيادى از انسانها هم هست. از گرسنگى مردن هم هست. ظلم هم هست. بدتر از همه، فساد همه گيرى هست كه به داخل خانه همه كسانى كه ازاين وضع لذّت مى برند، نفوذ مى كند و زندگى را بر آنها تلخ خواهد كرد. خوب؛ اين معضل، گريبانگير شد و كار را خراب كرد. هنرِ يك مجموعه و يك مكتب، اين است كه همه عوامل در آن جمع باشد. و الاّ اگر يك مكتب، فقط جهانگيرى اش خوب باشد، مى تواند فتوحات كند؛ اما نمى تواند نگهدارد. منابع طبيعى را خوب مى تواند حفظ كند؛ ولى از حفظ منابع انسانى، ناتوان است. رشد مادّى مى تواند بدهد؛ اما در دادنِ رشد معنوى مى ماند. بالاخره، مساوات را در بين آحاد مردم، مى تواند برقرار كند؛ ولى نهايتاً المثنّاى مكتب كمونيسم مى شود! كمونيستها همه چيز را دولتى كردند؛ همه چيز را كوپنى كردند و براى اين كه مردم، مساوى شوند، سرمايه هاى شخصى را به كلّى از آنها گرفتند. بسيار خوب! كسى كه ثروتمند بود، ثروتش را از دست داد و همه مساوى - يعنى تقريباً فقير - شدند! فرضاً يك جا اغنيا را هم به دم تيغ دادند تا فقرا سودى ببرند. ادّعايشان اين بود كه در طبقات پايين جامعه، به هر حال، مساواتى به وجود آورند. اما در طبقات بالا، تبعيض و اختلاف طبقاتى اى كه در كشورهاى ديگر بود، اين جا چند برابر شد! ما كشورهاى كمونيستى را ديده بوديم. بنده در زمان مسؤوليت دولتى خود، در مسافرتهايى كه به كشورهاى كمونيستى كردم، وضع فقير و غنى شان را از نزديك ديدم. در طبقات پايين جامعه، مردم نان براى خوردن نداشتند. اما در رأس حكومتهايشان، چنان جاه و جلال و فرعونيت و امپراتورى اى به وجود آمده بود، كه شانه به شانه سرمايه دارىِ بزرگِ جهانى مى ساييد! انگار نه انگار كه به گفته خودشان «سوسياليست» هستند!
آرى؛ وقتى يك مكتب ناقص باشد، وضعيت، بهتر از اين نمى شود. يك طرف را درست مى كند، طرف ديگر خراب مى شود!
اسلام خصوصيتش اين است كه همه عوامل رشد انسانى را در خود دارد. هم رشد مادى در آن هست و هم رشد معنوى. يعنى در اسلام «خلق لكم ما فى الارض جميعا(1)» هست. «قل من حرّم زينةاللَّه الّتى أخرج لعباده(2)» هست. استفاده از منابع مادّى هست. كار و تلاش هست. بوسه زدن پيامبر بر دست كارگر هست. كار كردن اميرالمؤمنين هست. - اينها همه اش معنا دارد. - اين كه اگر كسى كار نكند، دعاى او مستجاب نمى شود هم هست.
در عهد رسول اللَّه، كسانى در خانه نشستند و گفتند: «خداى متعال وعده كرده است كه «و من يتوكّل على اللَّه فهو حسبه(3). خوب؛ ما توكّل مى كنيم و در خانه مى نشينيم.» وقتى پيغمبر خبردار شد، به آنها فرمود: «خدا يك دعاى شما را هم مستجاب نخواهد كرد!» اين براى چيست؟ براى اين است كه جامعه از لحاظ مادّى رشد كند، به سازندگى بپردازد و توسعه يابد. تفاوت محيط زندگى اوّل اسلام كه مردم در «صُفّه» زندگى مى كردند، با پنجاه سال بعدش، كه در همان كشور اسلامى، انواع و اقسام نعمتهاى مادّى همه جا را پركرد، به خاطر اين بُعد بود.
البته اسلام در كنار رشد مادّى جامعه، رشد معنوى هم ايجاد مى كند. مى گويد كه بايد به درِ خانه خدا برويد: «قل ما يعبؤا بكم ربى لولا دعاؤُكم.(4)» بايد دعا كنيد. «و قال ربكم: ادعونى استجب لكم.(5)» بايد دعا كنيد تا از خدا جواب بشنويد. حيات انسان، جز در رابطه با خدا، معنا ندارد. حيات قلبى و روحى و معنوى انسان، جز در ارتباط با خدا، مفهوم پيدا نمى كند. به مجرّد اين كه كسى از خدا غفلت كند، قلب، زندگى خود را از دست مى دهد و روح، ميرا مى شود. اگر دوباره ذكر و توجّه به سراغش بيايد، جان مى گيرد، و الاّ خواهد مرد. اگر رويكرد مجددّش به خدا و معنويات، به طول انجامد، تبديل به جماد خواهد شد. اين را اسلام و آيات قرآن به ما مى گويد: «ألم يان للذين آمنوا أن تخشع قلوبهم لذكراللَّه.(6)» و يا: «الابذكراللَّه تطمئنّ القلوب.(7)» اينها در اسلام است. يعنى همان اسلامى كه مى گويد «به سراغ كشف منابع طبيعى و ساختن اين دنيا برويد؛ ابزار مادّى را به دست بگيريد؛ ذهن را مجهّز به علم كنيد؛ دنيا را طبيعت را مادّه را و منابع را بشناسيد و كشف كنيد و پرورش دهيد، چون از آنِ شماست»؛ يادآور مى شود كه «اين همه را براى خدا بكنيد؛ به ياد خدا باشيد؛ ذكر خدا را از دل بيرون نكنيد و همه اين حركات را به صورت عبادت انجام دهيد.»
جمعِ بين تلاش و سازندگى مادّى با تلاش و سازندگى معنوى، يعنى همين. لذا شما مى بينيد كه آن كسى كه در اسلام، اهل سازندگى مادّى است، اَزهد خلق اللَّه هم اوست. اميرالمؤمنين عليه الصّلاة و السّلام، با دست خود چاه و قنات حفر كرد و آن گاه كه آب به ضخامت گردن شتر فوران نمود، از چاه بيرون آمد؛ با همان لباسِ كار گل آلود، كنار چاه نشست و بر كاغذ نوشت كه «اين آب را براى فقرا وقف كردم و صدقه قرار دادم.» يعنى چون به آبادانىِ جايى پرداخت، آناً در راه خدا انفاق مى كند. منفق ترين، سازنده ترين، به ماده پردازنده ترين؛ و از لحاظ معنا، برترين و بالاترين. اين، نتيجه تربيت و نشانگر برنامه رفاه مادّى و معنوى اسلام است.
عوامل بقا را در اسلام مشاهده كنيد! يكى از عوامل بقا، همين عاشوراست. يكى از عوامل بقا، امر به معروف و نهى از منكر است. بديهى است كه در جامعه، فساد به وجود مى آيد. هيچ اجتماع بشرى نيست كه در آن، فساد به وجود نيايد. اين فساد، چگونه بايد برطرف شود؟ بعضى كسان تا چشمشان به مظاهر فساد مى افتد، مى گويند «پس مسؤولين كجايند كه بيايند فساد را از بين ببرند؟!» غالباً فسادى را كه به چشم مى بينند فرياد بر مى آورند و سراغ از مسؤولين مى گيرند. اما آن فسادى كه به چشم ديده مى شود، خيلى كوچكتر از فسادهايى است كه با چشم ظاهرى در كوچه و بازار و خيابان نمى شود ديد. كسانى كه واردند، مى دانند و مى فهمند كه فسادهاى كلان، اغلب از ديده ها پنهان است. لذا محيط جامعه بايد به گونه اى باشد كه اگر در آن فسادى پديدار شد، فرصت رشد پيدا نكند و زود از بين برود. مثل جريانهاى عظيم آب.
رودخانه هاى عظيم دنيا را مشاهده مى كنيد؟ هر چه در اين رودخانه ها آلودگى و كثافت بريزند، كمى آن طرفتر، تلاطم آب، سر به سنگ كوبيدن آب و حركت آب، مواد مضر را از بين مى برد و در عوض، مواد حياتى توليد مى كند. محيط جامعه، بايد اين گونه باشد. بايد چنان زلال باشد كه اگر كسى قطره فسادى هم در آن چكاند، خودِ جامعه، آن را هضم كند و از بين ببرد. چگونه امكان پذير است؟ با امر به معروف، با نهى از منكر و با دعوت به خير. قرآن مى فرمايد: «ادع الى سبيل ربّك بالحكمة.(8)» حكمت، حكمت، حكمت. انديشه مستحكم را تعبير به حكمت مى كنند. حكمت، كه انبيا به آن ممتازند و از آنِ بندگان برگزيده و صالح است، همان فكر مستحكمى است كه هيچ ابزار عقلانى نمى تواند آن را نفى كند و از بين ببرد. هيچ استدلال و تجربه اى هم نمى تواند آن را خنثى كند. شما در قرآن به آياتى كه حكمت را معيّن مى كند، بنگريد، و ببينيد چه چيزهايى است: «ذلك ممّا اوحى اليك ربّك من الحكمة.(9)» چيزهايى است كه اگر بشريت تا ابد هم تلاش كند، نمى تواند آنها را رد كند. هيچ منكرى، هيچ مغرضى، هيچ معاندى نمى تواند در ردِّ آنها بكوشد. حكمت يعنى مستحكم ترين افكار و انديشه ها. اين كه حكما، حكمت را «صيرورة الانسان عالما مضاهيا للعالم الحسّى(10)» مى گويند، همان است. يعنى چنان افكار برجسته و مستحكم و غير قابل خدشه اى در روح او - بنده برگزيده و صالح - گسترش پيدا كرده است، كه خود تبديل به يك عالَم شده است و شما مى توانيد كوْن را وجود را، و همه گيتى را در سخن او، در اشاره او و در اقدام او مشاهده كنيد.
اين، حكمت است. آن وقت «ادع الى سبيل ربّك بالحكمة.» اين گونه مردم را به سوى خدا دعوت كنيد. «والموعظة الحسنه.(11)» «و جادلهم بالتى هى احسن.(12)» اين هم هست. يعنى اينها عوامل بقاست. اينها هست كه تفكر اسلامى تا امروز توانست بماند.
عزيزان من! روحانيت بايد بداند كه نظام و جامعه اسلامى، اگر خود را به گونه اى كه اسلام فرموده است شكل دهد، و عوامل بقا را در خود فراهم كند، هيچ نيرويى در دنيا قادر به مقابله با آن نخواهد بود؛ نه نيروى مادّى و نه نيروى نظامى، كه پيوسته تهديد مى كنند هواپيما مى آيد؛ موشك مى آيد، چه مى آيد، چه مى آيد. مگر مى توانند؟! ايادى استكبار به مدّت هشت سال كشور ما را تهديد كردند و به تهديدهاى خود، جامه عمل هم پوشاندند. در طى اين مدّت چه غلطى كردند كه بعد از اين بتوانند بكنند؟! امروز استكبار جهانى، نيروى علمى و خيل رجل خود را بسيج كرده تا بلكه بتواند با تفكّر و فرهنگ و ابزار دانش، تفكّر اسلامى را متزلزل كند. اما با اين ترفند هم، نخواهد توانست كارى از پيش ببرد. البته، شرط ناكامى و ناتوانى استكبار اين است كه در اين جا، همان گونه كه اسلام فرموده است، عمل شود. يعنى: «ادع الى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنه.» در اين صورت، حتّى با ابزارهاى فساد هم نخواهد توانست كارى كند.
عوامل استكبار، امروز فيلم بد درست مى كنند، نوار بد درست مى كنند، حرفهاى بد درست مى كنند، شعر بد مى گويند، داستان بد مى نويسند و اين همه را، در داخل كشور، بين نوجوانان، جوانان و مردم عادّى پخش و منتشر مى كنند و يا از طريق ماهواره، رواج مى دهند. اين مورد اخير - ماهواره - واقعاً گنداب فسادى است كه تيرهاى زهرآگين خود را به سمت ملتها و كشورها هدفگيرى مى كند. بحمداللَّه سال گذشته، مجلس شوراى اسلامى، با حسن فهم قضيه، ماهواره را ممنوع كرد. با اين همه، اگر در جامعه، به دستور اسلام و فرموده قرآن عمل شود، هيچ كدام از ابزار و عوامل فساد، نمى تواند كمترين اثرى بكند. به معناى دقيقتر، توجّه از جوانب مختلف و امر به معروف و نهى از منكر، نمى گذارد دشمن پيروز شود. اين است كه جامعه اسلامى، يك جامعه ماندگار است. اين است كه «انا نحن نزّلنا الذكر و انّا له لحافظون.(13)» اين است كه «ولينصرن اللَّه من ينصره.(14)» اين است كه «والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا.(15)» اينها تعارف نيست كه خدا با ما كرده است. حال، قدرتمندان دنيا عربده بكشند و عليه نظام جمهورى اسلامى تهمت بزنند. بحمداللَّه اين جا بناى مستحكمى است. بنايى است كه هر كس با آن زورآزمايى كند، دست و پنجه خودش را زخمى و مجروح خواهد كرد. امروز همه عوامل بقا و حيات، در نظام اسلامى هست. كسانى هم كه گاهى اوقات نسبت به بعضى از كارهاى دينى و شعارهاى اسلامى، اعتراض دارند و نِق مى زنند كه «آقا؛ شما هم ديگر شورش را درآورديد! دائم راجع به ارزشهاى اسلامى مى گوييد! فلان شعار ديگر چيست و فلان كار ديگر كدام است؟!» در واقع حرف دشمن را تكرار مى كنند. دشمن مايل نيست كه اسلام به طور كامل پياده شود؛ چون اگر اسلام به طور كامل پياده شد، آسيب ناپذير مى گردد. حال، براى اين كه آسيب پذير شود، بايد چه كار كنند؟ بايد ناقصش كنند.بايد يك گوشه اش را نگذارند عمل شود. مثلاً نسبت به «لايحه قصاص» و «قانون مجازات»، جنجال آفرينى كنند.
وظيفه علما و مبلّغين و روحانيون و معمّمين، اين جا روشن مى شود. البته روشن است و بحمداللَّه، آقايان وظايفشان را خيلى خوب مى دانند. ما هم نمى خواهيم وظيفه علما را به آنان يادآور شويم. چون اهل علمند، و خودشان مى دانند. اين كه مى گوييم، براى «تذكّر» است. براى دانستن جوانان و تازه رسيدگان به اين راه است كه بدانند اين راه، راه مباركى است. اين راه، راه شكست ناپذيرى است. اين راه، راهى است كه در آن، همه امكانات براى بقا، به وسيله حكمت پروردگار عالم، فراهم شده است. اين راه، هم جهاد دارد، براى دفع دشمن؛ هم «رحماء بينهم» دارد، براى محيط قابل زيست در داخل كشور؛ هم «لاينهيكم اللَّه عن الذين لم يقاتلوكم» تا «ان تبروهم و تقسطوا اليهم»(16) دارد، براى ارتباطات حسنه با كشورها و ملتهاى دنيا و هم «انما ينهيكم اللَّه عن الذين قاتلوكم فى الدين»(17) دارد، براى مبارزه با اسرائيل و امريكا. يعنى همه چيز دارد. هم دنيا دارد، هم آخرت، هم حفظ ارزشها با دقّت و وسواس و هم رفتن به دنبال سازندگى و ايجاد دنياى خوب و استقرار و كشف بواطنِ طبيعت، به وسيله دستهاى توانا. همه چيز هست. هم عواطف و احساسات مردم را دارد، هم كمك الهى را دارد، هم كار در آن هست و هم توكّل. لذاست كه آن وقت اين آيه معنا پيدا مى كند: «و من يتّق اللَّه يجعل له مخرجا. و يرزقه من حيث لا يحتسب.(18)» اگر تقوا باشد - يعنى، اين مجموعه با هم باشد - آن وقت ديگر هيچ كس نمى تواند آسيب برساند.
امروز هفده سال از پيروزى انقلاب مى گذرد. كارى كه دشمنان ما در طول اين هفده سال، عليه انقلاب و نظام مى توانستند بكنند و نكردند، كدام است؟! دشمنان ما، هر كارى كه ممكن بوده است كرده اند. اگر هم به بعضى از كارها دست نزدند، به دليل فقدان توانايى شان در انجام آنها بود. يا ضرورتهاى جهانى ايجاب نمى كرد و يا با مشكلات افكار عمومى و ترس مواجه بودند. با اين حال، هر كارى مى توانستند با اين ملت بكنند، كردند. امروز كه نگاه كنيد، مى بينيد بحمداللَّه ما در ميدان سازندگى و در ميدان سياست بين المللى جلو هستيم. در همين قضاياى چند روز اخير و افتتاح خط آهن مشهد - سرخس، ديديد كه همه آمدند و تعريف كردند. كارهايى چنين را، چه كسى كرد و مى كند؟ آيا عواملى جز دين و استقلال، قادر به انجام چنين كارهايى هست؟! ملت ايران، در وقتى اين كارها را به سامان رسانده كه امريكا و متّحدين امريكا با او دشمن بوده اند. بعضى، چنين وانمود مى كنند كه اگر كشورى با امريكا قهر باشد، ديگر نمى تواند در مسير سازندگى گام بردارد و كارى صورت دهد. پس، كارهايى كه ما كرديم چيست؟! ما در دوره قهر با امريكا، اين كارها را كرديم. همه اين پيشرفتها در زمانى حاصل شد كه امريكا به خون ما تشنه بود. خيلى از اين كارهاى سازنده، زمانى انجام شد كه متّحدين امريكا - بعضى در اروپا، بعضى در آسيا و بعضى در آفريقا - عليه ما خنجر كشيده بودند. آنها گاه از روبه رو و گاه از پشت، به ما خنجر هم زدند. در عين حال، اين همه كار سازنده كرديم. پس، بدانند و عبرت بگيرند. خيال نكنند كه ساختن اين كشور و پيشرفت آن، متوقّف به اين است كه ما به درِ خانه دشمنان خدا - امريكا و غير امريكا - برويم؛ نه. اگر به درِ خانه آنها رفته بوديم، اين مقدار پيشرفت عايد نشده بود. كما اين كه در دوران رژيم شاه، ديديد كه اين كشور، آنى را هم كه داشت از دست داد! كشاورزى داشت، از دست داد! صنعت نداشت، به دست هم نياورد! يك مونتاژ دروغين غلطى را در اين كشور به وجود آوردند و نامش را «صنعت» گذاشتند كه در واقع صنعت نبود. در آن زمان، البته انواع و اقسام فساد و فحشا و منكر را وارد كردند. انواع و اقسام مشروبات الكلى و انواع و اقسام كاباره ها و انواع و اقسام تفريحهاى ناسالم را وارد كردند.
ارتباط با دشمنان ملت و كشور، ارتباط و اتّصال با كسانى كه مى خواهند بر كشور ما حكومت كنند؛ قصد دوستى با ما ندارند و مى خواهند ثروت اين مملكت را به نفع خودشان مصادره كنند، جز ضرر و زيان حاصلى براى ملت ما ندارد. ما در سايه جدايى و دورى از امريكا و متّحدينش، بحمداللَّه در اين هفده سال، اين همه پيشرفت كرده ايم كه قابل مشاهده است. اين سازندگيها و كارهايى كه باعث ترقّى كشور است، در بخشهاى مختلف و بيشتر به وسيله عناصر مؤمن انجام مى شود. عناصر غيرمؤمن و نامعتقد - كه حزب اللّهى نيستند - گرچه حرف مى زنند، اما كارِ چندانى براى مملكت انجام نمى دهند. بيشترِ كارهاى سازنده و مؤثّر را همين عناصر مؤمن و حزب اللّهى و مهندسين معتقد به انقلاب و فعّالان و مديران دلسوز نسبت به مملكت و نظامْ انجام می دهند. عناصر فعّال، بچه هاىِ خودِ انقلابند. ديگران هيچ كمك و خدمتى به ما نكردند. بچه هاى انقلابند كه كارهاى سازنده را انجام مى دهند و زحمات طاقت فرسا را متحمّل مى شوند. پيشرفت كشور، اين گونه حاصل مى شود.
روحانيت محترم و مبلّغين عزيز، در اين ماه بزرگ بايد ابعاد مختلف قضايا را براى مردم روشن كنند و به آنها تفهيم نمايند كه دنيا و آخرت، در سايه دين به دست مى آيد. ارتباط با امام حسين عليه الصّلاة والسّلام و فهم معنا و مفهوم شهادت، هم به زندگى مادّى و هم به زندگى معنوى انسان كمك مى كند. يك ملت، اگر معناى شهادت را فهميد و دانست كه براى آرمانها چگونه مى شود رفت و جان فدا كرد، آن وقت مى تواند بى دغدغه و با استقلال زندگى كند؛ زيرا مرگ ديگر مانعى برايش نيست. اگر جز اين باشد، دشمن او را از مرگ خواهد ترساند و مثل بعضى از كشورها، بعضى از دولتها و بعضى از ملتهايى خواهد شد كه در مقابل دشمنان، ضعف نفس نشان مى دهند.
اميدواريم كه خداوند كمك كند و تفضّل فرمايد تا ابعاد اسلام عزيز و ابعاد و اعمال حادثه مهمّ عاشورا، براى همه روشن شود و واقعاً مثل سرچشمه اى، از آن استفاده كنند. ان شاءاللَّه شما آقايان محترم، برادران عزيز - مخصوصاً جوانان مؤمن و مخلص و پرشور - بتوانيد وظيفه خودتان را به بهترين وجه انجام دهيد؛ مردم را از سرچشمه مبارك عاشورا سيراب سازيد و قلب مقدّس ولىّ عصر ارواحنا فداه از همه شما راضى باشد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته.
1) بقره: 29
2) اعراف: 32
3) طلاق: 3
4) فرقان: 77
5) مؤمن: 60
6) حديد: 16
7) رعد: 28
8) نحل: 125
9) بنى اسرائيل: 39
11) نحل: 125
12) نحل: 125
13) حجر: 9
14) حجّ: 40
15) عنكبوت: 69
16) ممتحنه: 8
17) ممتحنه: 9
18) طلاق: 3-2