بسم الله الرحمن الرحيم
خوشامد عرض ميكنيم به شما برادران عزيز و فرماندهان و كاركنان نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران؛ و اين روز شريف را، اين خاطرهى بزرگ را به شما تبريك عرض ميكنيم، و تجليل ميكنيم از آن كسانى كه اين حادثهى نوزدهم بهمن را در ظرف خود كه بسيار حسّاس و مهم بود آفريدند. از گزارش فرمانده محترم(۱) تشكّر ميكنيم؛ از سرود پر مغز و پر معنايى هم كه اجرا كردند، صميمانه تشكّر ميكنيم.
بعضى از حوادث از آنچه در بادى امر ملاحظه ميشود و ديده ميشود، بزرگتر است. گاهى يك حادثهاى ابعادى پيدا ميكند، گسترهاى پيدا ميكند كه حتّى خود پديدآورندگان آن حادثه هم انتظار آن را ندارند. در قرآن كريم ميفرمايد: يُعجِبُ الزُّرّاع؛(۲) در تصوير ياران پيامبر اكرم و مؤمنان صدر اسلام و مجاهدان بزرگ، صفاتى را ذكر ميكند؛ آنها را تشبيه ميكند به گياهى كه سر از خاك برميدارد، بتدريج استحكام پيدا ميكند و جورى رشد و نمو ميكند كه خود زارعان - كسانى كه خودشان بذر اين گياه را ريختند - به اعجاب وادار ميشوند. حادثهى نوزدهم بهمن از اين قبيل بود. آن روز كمتر ابعاد اين حادثه به نظر ميرسيد؛ بتدريج ابعاد آن آشكار شد. در يك ابعاد وسيعتر، آن روز خود اصل انقلاب هم همينجور بود. آن روزى كه امام بزرگوار نهضت را در سال ۴۱ شروع كردند، اين گسترهى عظيم، اين محصول شگفتآور به ذهن كسى نميرسيد، امّا اتّفاق افتاد؛ البتّه عللى دارد كه چطور ميشود يك حادثهاى بركت پيدا ميكند - كه جاى بحث آن اينجا نيست - بههرحال حادثهى نوزدهم بهمن يك حادثهى پربركتى بود. يكى از چيزهايى كه در تحليل اين حادثه و آثار اين حادثه مورد غفلت قرار گرفته است، تأثير اين حادثه است در ايجاد استقلال؛ در كجا؟ در ارتش؛ يعنى بخشى از نظام اجتماعىِ زمان طاغوت كه بيشترين رنج را از تسلّط و دخالت بيگانگان متحمّل شده بود؛ حادثهى نوزدهم بهمن در يك چنين دستگاهى و در يك چنين سازمانى، احساس استقلال را بيدار كرد. اين احساس را در كلّ ارتش - اوّل در نيروى هوايى و بعد در بقيّهى بخشها زنده كرد كه ميتوان خود را از زير چتر نفوذ بيگانگان مداخلهگر و دستانداز خارج كرد. لذا به دوستان همين حالا ميگفتم،(۳) اوّلين جايى كه «جهاد خودكفايى» در آن به وجود آمد، نيروى هوايى بود؛ بعد بتدريج در كلّ ارتش گسترش پيدا كرد. اين روحيّهى استقلال و خود باورى براى ارتش مهم بود، براى نيروهاى مسلّح [هم ]مهم بود، تا امروز هم مهم است، براى آينده هم مهم است - اين را بهعنوان جملهى معترضه عرض ميكنم، بحث من چيز ديگرى است: براى اينكه بتوانيد كارآمدى خودتان را در مقابلهى با تهديدها در جايگاهتان كه جايگاه حفظ امنيّت هوايى كشور است نشان بدهيد، بايد احساس استغنا از ديگران و استقلال و رجوع به خود و تكيهى بر ظرفيّتهاى خود داشته باشيد؛ آنوقت استعدادها ميجوشد؛ كمااينكه تاحالا اينجور بوده است و بعد از اين هم همينجور خواهد بود - مسئلهى استقلال، مسئلهى مهمّى است براى كلّ كشور و كلّ انقلاب. استقلال يكى از پايههاى انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى بود. شعار «استقلال» در كنار شعار «آزادى» مهمترين شعارهاى انقلاب بود و هست و خواهد بود.
ببينيد، بعد از شكست شيوهى استعمار مستقيم - كه قبلاً معمول بود و كشورها را به صورت مستقيم استعمار ميكردند - كه آن شيوه منسوخ شد، استعمار جديد جايگزين آن شد؛ استعمار جديد به اين صورت بود كه قدرتهاى مداخلهگر خارجى مستقيماً وارد ادارهى كشورهاى تحت استعمار نميشدند؛ عوامل آنها و كسانى كه گوش شنوايى از آنها داشتند و متّكى به آنها بودند، در رأس كشورها قرار ميگرفتند و چون حكومت متّكى به خارج بدون استبداد امكانپذير نيست، با استبداد حكومت ميكردند و منافع قدرتهاى خارجى را تأمين ميكردند؛ اين استعمار جديد بود. مبارزهى با استبداد بدون مبارزهى با آن قدرت خارجىاى كه پشت سر ديكتاتور و مستبد قرار دارد، به جايى نميرسيد و نميرسد. امروز هم همينجور است؛ اگر فرض كنيم يك ملّتى كه از استبداد حاكمان خود به جان آمده، قيام كند و انقلاب كند و با آن مستبد مبارزه كند، امّا با آن سلطهگرِ خارجىاى كه پشت سر اين مستبد قرار داشت، سازش كند، سرنوشت اين انقلاب و مسئولان و مديران اين انقلاب، يا شكست است يا خيانت، از اين دو حال خارج نيست؛ يا دچار خيانت خواهند شد و به انقلابشان، به كشورشان خيانت خواهند كرد؛ يا اگر بخواهند خيانت نكنند شكست خواهند خورد، از صحنه محو خواهند شد. همچنانكه در بعضى از انقلابهاى اين چند سال اخير ملاحظه كرديم [ كه] با مستبد جنگيدند، [ امّا] از آن نيروى پشت سرِ مستبد غفلت كردند، يا احياناً به فكر سازش و مدارا با او افتادند؛ نتيجه را امروز ملاحظه ميكنيد. مبارزهى با مستبد و سازش با مستكبر به جايى نخواهد رسيد. آن انقلابى موفّق خواهد شد و پيروز خواهد شد كه آن قدرت مداخلهگرِ پشتسرِ ديكتاتور را هم ببيند و با او مبارزه كند؛ لذا وقتى جوانهاى ما رفتند لانهى جاسوسى آمريكا را گرفتند و ضربهى تحقيرآميزى را به آمريكا زدند، امام گفتند «انقلابى بزرگتر از انقلاب اوّل». انقلاب اوّل هم انقلاب بود، انقلاب عظيم و بىنظيرى بود، امّا در اين حركت دوّم، ملّت ايران نشان داد كه لايهى بعدى سلطه و گرفتارى و بلا را ميشناسد و با آن مقابله و مبارزه ميكند.
مسئلهى استقلال را اينجا ميشود فهميد؛ استقلال يعنى يك كشورى مداخلهگر را بشناسد، با آن مقابله كند و در مقابل آن بايستد. استقلال به معناى بداخلاقى كردن با همهى دنيا نيست؛ استقلال به معناى مقابلهى با آن قدرتى است كه ميخواهد مداخله كند، ميخواهد دستور بدهد، ميخواهد حيثيّت و شرف يك ملّت را براى منافع خود خرج كند؛ اين معناى استقلال است. دشمن استقلالِ يك ملّت كيست؟ قدرتهاى خارجى، قدرتهاى مداخلهگر؛ آنها هستند كه از حسّ استقلال در يك كشور واهمه دارند، ميهراسند و سعى ميكنند اين حس را در ملّت، در رهروان و در رهبران و در پيشروان ملّت، تضعيف كنند، لذا دستگاههاى تبليغاتى اينها به كار مىافتند براى اينكه ملّتها را از استقلال روگردان كنند؛ اينجور تبليغ ميكنند كه استقلال سياسى كشورها يا استقلال فرهنگى و اقتصادى كشورها با پيشرفت كشورها منافات دارد. ميشنويد اين حرفها را، آن كسانى كه با تبليغات جهانى آشنايى دارند، ميشنوند؛ در دنيا بهعنوان اتاقهاى فكر، بهعنوان حرفهاى فيلسوفانه، اين مطالب را پخش ميكنند، كسانى هم در داخل كشورها - از جمله داخل كشور ما - همين حرفها را از طرف آنها منتشر ميكنند، كه يك كشورى اگر بخواهد در مجموعهى كشورهاى پيشرفتهى دنيا قرار بگيرد، چارهاى ندارد جز اينكه از ميل استقلالخواهى فرو بكاهد، ميل به استقلال را در خود كم كند؛ والّا با هم نميسازد كه يك كشورى بخواهد مستقل باشد، بخواهد صرفاً بر روى منافع خود تكيه بكند، و در عين حال جزو منظومهى پيشرفت جهانى هم قرار بگيرد. خب، اين حرف حرف كاملاً غلط و ساختهوپرداختهى كسانى است كه با استقلال كشورها مخالفند. اميد و هدف قدرتمندان مداخلهگر اين است كه در داخل كشورها، بتوانند با دخالت در امور كشورها منافع خودشان را تأمين كنند؛ اگر منافع آن ملّتها از بين رفت و پايمال هم شد، اهمّيّتى برايشان ندارد؛ اصرارشان بر اين است [ كه] دخالت كنند؛ كما اينكه در رژيم طاغوت [ هم] همين بود: با چه كسى رابطه داشته باشيد، با چه كسى رابطه نداشته باشيد، نفت را به چه كسى بفروشيد، چقدر بفروشيد، چه جورى مصرف كنيد، چه كسى در فلان مسئوليّت حسّاس سرِ كار بيايد، چه كسى نيايد؛ در اين چيزها دخالتهاى صريح ميكردند؛ اين كشور ميشود يك دستگاهى، يك وسيلهاى براى منافع آنها و منافع ملّى بكلّى فراموش ميشود؛ هدف مديران و ادارهكنندگان كشور ديگر منافع ملّى نيست، تأمين منافع مداخلهگران است. استقلال، اين رَوَند غلط و خائنانه را قطع ميكند؛ جلوى اين را ميگيرد. معناى استقلال براى يك كشور اين است. استقلال به معناى قهر كردن با كشورها نيست، به معناى ايجاد كردن سدّى در مقابل نفوذ كشورها است كه نتوانند منافع آن كشور را، منافع [ آن ]ملّت را تحتالشّعاع منافع خودشان قرار بدهند؛ اين معنى استقلال است و اين مهمترين هدف براى يك كشور است.
آن چيزى هم كه ميتواند استقلال را تأمين بكند براى انقلاب اسلامى ما، تكيهى صريح و شفّاف بر مبانى انقلاب است؛ اصول انقلاب، مبانى انقلاب، ارزشهاى انقلاب، بهشكل صريح و شفّاف مورد تكيه بايد قرار بگيرد. همچنانكه امام بزرگوار اينجور بود؛ امام از اوّل شروع نهضت، همهى حرف خود را صريح، بدون ابهام بيان كرد. از اوّل، امام رژيم طاغوتىِ موروثىِ استبدادىِ سلطنتى را نفى كرد، ملاحظه نكرد؛ از اوّل معلوم بود كه امام دنبال يك نظام و يك تشكيلات مردمى است. سلطنت موروثى، مردود؛ نظام استبدادى، مردود؛ نظام فردى و متّكى به ارادهى فرد، مردود؛ اينها را امام صريح بيان كرد؛ پردهپوشى نكرد. امام بصراحت بيان كرد كه نظام اسلامى - نظامى بر مبناى انديشهى اسلام و ارزشهاى اسلامى - بايد سرِ كار بيايد؛ پردهپوشى نكرد. امام در قضيّهى مقابلهى با شبكهى صهيونيستىِ خطرناكى كه بر دنيا ميخواهد حكومت بكند، هيچ ملاحظهاى نكردند، حرفى را پوشيده نگذاشتند، صراحتاً در مقابل صهيونيسم موضع گرفت. امام در مقابل رژيم صهيونيستى كه يك رژيم جعلى و غاصب است كه بر منطقهى فلسطينِ مظلوم حكومت ميكند، صريحاً موضع گرفت؛ هيچ ملاحظه و پردهپوشى نكرد؛ ببينيد اينها اصول و پايهها است. امام در اينكه ما با نظام سلطه مخالفيم، هيچ پردهپوشى نكرد. نظام سلطه يعنى آن نظام بينالمللىاى كه متّكى است به تقسيم دنيا به سلطهگر و سلطهپذير؛ امام قاطعاً اين را رد كرد. آن نظام سلطه هم در شكل كامل خود تجسّم و تجسّد پيدا ميكند در رژيم و دولت كنونى ايالات متّحدهى آمريكا؛ لذا امام صريحاً در مقابل آمريكا موضع گرفت. موضعگيرى ما در مقابل آمريكا به مناسبت اين نيست كه اينها يك ملّتى باشند كه ما با اين ملّت مخالف باشيم يا خصوصيّات نژادى تأثيرى داشته باشد؛ مسئله اينها نيست؛ مسئله اين است كه منش و ذات و رفتار دولت ايالات متّحدهى آمريكا، مداخلهگرى و سلطهگرى است؛ امام در مقابل اين، موضع صريح و شفّاف گرفت. براى همين است كه شما مىبينيد انقلاب بعد از گذشت ۳۵ سال بر اصول و مبانى و بر ريل حقيقى خود استوار و پابرجا است؛ انقلاب عوض نشد، حرف خود را عوض نكرد، راه خود را عوض نكرد، هدفهاى خود را عوض نكرد؛ خيلى مهم است. انقلابها در مقابل طوفانهايى كه بر آنها فرود مىآيند، مقاومت خودشان را از دست ميدهند؛ خيلىها، يا حرفشان را عوض ميكنند، يا راهشان را عوض ميكنند، يا اصلاً بكلّى نابود ميشوند و از بين ميروند. انقلاب اسلامى از اوّلى كه پديد آمده است تا امروز، اهداف مشخّص خود را حفظ كرده، به سمت اين اهداف حركت كرده، به پيشرفتهاى حيرتانگيز در بخشهاى مختلف نائل شده، خود را دارد از يك كشور و ملّت فراموششدهى بىتأثير در دنيا، بهعنوان يك قدرت منطقهاى بزرگ و يك عنصر مؤثّر در سياستهاى بينالمللى، به دنيا نشان ميدهد. در اطراف دنيا، همهى ملّتها ملّت ايران را بهعنوان يك ملّت شجاع، يك ملّت باصداقت، يك ملّت هوشمند، يك ملّت مقاوم ميشناسند. اينهمه هم عليه نظام اسلامى كار شده است، تلاش شده است، تبليغات شده است؛ يك مدّتى دستگاههاى تبليغاتى و سياسى دشمنان ملّت ايران تكيهى خودشان را گذاشتند بر ايجاد ايرانهراسى - بعضىها اسلامهراسى، بعضىها ايرانهراسى - [ امّا ]محبوبيّت ملّت ايران در ميان ملّتهاى دنيا بيشتر شد. امروز نه فقط آحاد عمومى ملّتها [ بلكه] نخبگانِ بىغرض دنيا هم همينجورند؛ اظهارنظرهايشان را نگاه كنيد، قضاوتشان دربارهى ملّت ايران اين است: ملّت بااستقامت، ملّت هوشمند، ملّت صبور؛ با اين چشم نگاه ميكنند به ملّت ايران. سياست ايرانهراسى آنها امروز اينجور نتيجه داده؛ هراس ملّتها از نظام جمهورى اسلامى و ملّت ايران نيست، هراس ملّتها از تسلّط آمريكا است. آمريكا است كه به زورگويى معروف است، به مداخلهى در امور كشورها معروف است، به جنگافروزى معروف است؛ ملّتها آمريكا را بهعنوان يك دولت جنگافروز، آتشافروز و مداخلهكنندهى در امور ملّتها ميشناسند. ملّتها از آمريكا است كه هراس دارند، از آمريكا است كه متنفّرند. چهرهى نظام جمهورى اسلامى به توفيق الهى روزبهروز روشنتر شده است، ملّت ايران هم روزبهروز در دنيا آبرومندتر شدهاند؛ و اين روش ادامه پيدا خواهد كرد. راز ماندگارى نظام جمهورى اسلامى بر ريل انقلاب و بر خطوط اصلى امام بزرگوار، همين صراحت بوده است؛ هيچ نبايستى اين شفّافيّت را، اين صراحت را از دست داد. در مقابل مخالفان، در مقابل دوستان، در مقابل دشمنان، مواضع جمهورى اسلامى بايد مواضع شفّافى باشد. تاكتيكها را ميتوانند عوض كنند، شيوههاى كار را ميتوانند عوض كنند، [ امّا] اصول، همچنان مستحكم بايد بماند؛ اين راز استحكام انقلاب و راز پيشرفت كشور است.
دشمنان انقلاب ما امروز چه كسانى هستند؟ دشمنان انقلاب چند قدرت فاسد دنيايند كه در دنيا بىآبرو هستند؛ اينها دشمنان ملّت ايرانند. دوستان ملّت ايران همهى كسانى هستند كه پيام انقلاب را و پيام جمهورى اسلامى را شنيدهاند؛ ممكن است كسانى اطّلاعى ندارند؛ هركسى كه شعارهاى جمهورى اسلامى را شنيده است، ايستادگى جمهورى اسلامى را دانسته است، پايدارى همراه با مظلوميّت را دانسته و فهميده است، طرفدار نظام جمهورى اسلامى است؛ و نظام جمهورى اسلامى يعنى مردم ايران، يعنى ملّت ايران؛ ملّت از نظام جدا نيستند؛ ملّت پشت سر نظامند؛ اين است راز استحكام و اقتدار نظام.
يكى از بخشهاى حرفهاى مسئولان آمريكايى با مسئولين ما، در اظهارات گوناگون اين است كه ما قصد تغيير رژيم ايران را نداريم. اوّلاً دروغ ميگويند؛ اگر بتوانند، لحظهاى ترديد نميكنند در اينكه اين اساس را منهدم كنند. ثانياً نميتوانند؛ آن نظامى را دستگاههاى استكبار ميتوانند جابهجا كنند كه متّكى به آحاد مردم نباشد. نظام جمهورى اسلامى متّكى به ايمانهاى مردم است، متّكى به محبّتهاى مردم است، متّكى به ارادههاى مردم است. كدام انقلاب را شما سراغ داريد كه بعد از دهها سال، با حضور مردم در خيابانها و با شعارهاى مستحكم مردم، بزرگداشت براى سالگرد انقلاب گرفته بشود؟ حالا انشاءاللَّه روز بيست و دوّم بهمن خواهيد ديد [ كه] ملّت ايران باز هم در همهى شهرها بااستحكام مىآيند و فرياد خواهند زد استحكام خود را و نشان خواهند داد اقتدار ملّى را. مهم اين است كه ملّت ايران بداند كه راز موفّقيّت او ايستادگى است؛ و ملّت ايران بحمداللَّه اين را ميداند؛ مهم اين است كه بداند راه امنيّت او نشان دادن اقتدار ملّى است؛ اقتدار ملّى را نشان بدهند. اقتدار ملّى مظاهرى دارد كه مردم اين اقتدار را در اجتماعات عظيم، در گرايشها، در امثال همين تظاهرات بيستودوّم بهمن، در انتخابات گوناگون، نشان ميدهند، اين حضور را نشان ميدهند؛ در پيشرفتهاى علمى نشان ميدهند؛ و [ در] همراهىهايى كه با نظام جمهورى اسلامى ميكنند؛ مهم اين است. آن چيزى كه امنيّت كشور را حفظ ميكند، نشان دادن اقتدار ملّى است؛ وقتى كه مردم اقتدار ملّى را به رخ دشمن كشيدند، دشمن ديگر نميتواند [ كارى بكند].
امروز متأسّفانه انسان مشاهده ميكند در برخى از فاصلهها و مقاطع حرفهايى زده ميشود از سوى دشمنان؛ اين براى مردم ما مايهى عبرت است. در همين مذاكرات گوناگونى كه در اين روزها انجام ميگيرد، ملّت ايران اين مذاكرات را زير نظر داشته باشند؛ اظهارنظرهاى بىادبانهى مسئولان آمريكايى را مردم ببينند، زير نظر داشته باشند، دشمن را بشناسند. بعضىها ميخواهند نظر مردم را از دشمنىِ دشمن منصرف كنند؛ نه، ببينيد دشمنى را، ببينيد دورويى را. مسئولين آمريكايى در جلسات خصوصى با مسئولين كشور ما يكجور حرف ميزنند، بمجرّد اينكه از آنها جدا ميشوند، در بيرون يكجور ديگر حرف ميزنند. مردم ايران اين دورويى دشمن و نيّات سوء و پليد دشمن ما را ببينند؛ ملّت توجّه داشته باشد. ببينند كه بايد يك كشور اقتدار درونى خود را حفظ كند؛ اين توصيهى هميشهى ما به مسئولين است. مشكلات كشور را تنها يك چيز حل ميكند، آن هم عبارت است از نگاه به ظرفيّتهاى درونى - كه اين ظرفيّتها هم بحمداللَّه بسيار است، بىشمار است - و استفادهى از اين ظرفيّتها به شكل حكيمانه. خوشبختانه مسئولين اقتصادى دولتى به اين معنا توجّه كردهاند، به اين نتيجه رسيدهاند. راه برطرف كردن مشكلات اقتصادى كشور - حالا اين بخش از مشكلات - نگاه به بيرون نيست، نگاه به برداشتن تحريم دشمن و مانند اينها نيست؛ خوشبختانه مسئولين اقتصادى كشور به اين معنا توجّه كردهاند. راه آن اين است كه به درون نگاه كنند؛ ساخت درونى اقتصاد را تقويت كنند؛ اين كار را بنا دارند بكنند و انشاءاللَّه همين است كه پيش خواهد رفت و در اين توفيق پيدا خواهند كرد. به دشمن نميشود چشم دوخت؛ از دشمن نميشود انتظار داشت. آمريكايىها در برخى از اظهارات و لفّاظىهايشان ميگويند ما دوست ملّت ايرانيم؛ دروغ ميگويند، در خلال كارهايشان ميشود فهميد. ايران را تهديد ميكنند، آنوقت توقّع دارند كه جمهورى اسلامى از قدرت دفاعى خود بكاهد؛ اين خندهآور نيست؟ اين مسخره نيست؟ درعيناينكه تهديد ميكنند، درعينحال ميگويند شما قدرت دفاعىتان را كم كنيد؛ نه، مسئولين گوناگون و بخشهاى مختلف و نيروهاى مسلّح، به توفيق الهى روزبهروز بر قدرت دفاعى خودشان خواهند افزود.
آنچه كشور را نجات ميدهد، تكيه به نيروى داخلى و نگاه به درون است؛ هم در زمينهى اقتصاد، هم در زمينهى مسائل گوناگون اجتماعى و سياسى، هم در زمينهى مسائل فرهنگى. انشاءاللَّه سياستهاى اقتصاد مقاومتى هم در آيندهى نزديكى ابلاغ خواهد شد؛ و [ به] دنبال ابلاغ اين سياستها انشاءاللَّه ساختهاى لازم، كارهاى لازم، تلاشهاى لازم براى ايجاد اقتصاد مقاومتى - كه متّكى به مقاومت مردم است - بهوجود خواهد آمد؛ و ملّت راه خود را ادامه خواهد داد. آنچه مهم است اين است كه آحاد ملّت ما وحدت خودشان را حفظ كنند؛ آحاد ملّت، مسئولين، نخبگان نگذارند حواشى گوناگون، متن را مخدوش كند. امروز متنِ حركت ملّت، ايجاد اقتدار درونى است، ايستادگى در مقابل طوفانهاى مخالفت و معارضه است. در طول اين ۳۵ سال طوفانهاى شديدى بود و بحمداللَّه ملّت ايستاد و حركت دشمنان را در اين سالهاى متمادى خنثى كرد؛ بعد از اين هم ملّت بايد بتواند انشاءاللَّه اين حركات را خنثى كند و خنثى هم خواهد كرد. آحاد ملّت وحدتشان را حفظ كنند؛ وحدت و اتّحاد و همدلى ميان مسئولين و مردم بايستى زياد بشود؛ هم آحاد مسئولين كشور و مديران كشور به مردم اعتماد كنند، هم مردم به مسئولين كشور اعتماد كنند. ممكن است كسانى اهل انتقاد باشند، انتقاد بكنند، [ ولى] انتقادها منصفانه باشد؛ با توجّه به اينكه دولت چند ماهى بيشتر نيست بر سرِ كار آمده است، بايد فرصت داد تا بتوانند كارها را انشاءاللَّه با قدرت پيش ببرند؛ هم منتقدين به اين توجّه كنند و با دولت با شرح صدر رفتار كنند، هم مسئولين دولتى با منتقدين با شرح صدر رفتار كنند؛ همه به هم احترام بگذارند، همه ملاحظهى يكديگر را بكنند. ما دشمنانى داريم، آن دشمنان در داخل كشور هم عواملى دارند؛ از اين نبايد غفلت كرد. نگذاريم و نگذاريد عوامل دشمنان در داخل كشور بتوانند از نقاط ضعف استفاده كنند و اختلال ايجاد كنند. همه با هم، همه در كنار هم، همه در راه امام بزرگوار، همه در راه اقتدار اين كشور انشاءاللَّه به پيش برويم. و خداى متعال ملّت را موفّق خواهد كرد و انشاءاللَّه كارها به بهترين وجهى پيش خواهد رفت و در اين برههى از زمان هم انشاءاللَّه چه در قضيّهى هستهاى و چه در قضاياى گوناگون ديگر، ملّت ايران بر دشمنان خود به توفيق الهى و بهحول و قوّهى الهى پيروز خواهد شد.
اميدواريم انشاءاللَّه خداوند متعال به همهى شماها توفيق بدهد و بتوانيد در هر جايى كه هستيد - در نيروى هوايى، در كلّ ارتش جمهورى اسلامى، در مجموعهى نيروهاى مسلّح و در مجموعهى آحاد ملّت - به وظايفتان عمل كنيد؛ همهى ما بتوانيم انشاءاللَّه وظايفمان را انجام بدهيم و بتوانيم آيندهى مطلوب را براى كشور و نظام و ملّت عزيزمان انشاءاللَّه تأمين كنيم.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
۱) سرتيپ خلبان حسن شاهصفى
۲) سورهى فتح، بخشى از آيهى ۲۹
۳) قبل از ديدار عمومى، برنامهاى با حضور فرماندهان نيروى هوايى برگزار شد.
خوشامد عرض ميكنيم به شما برادران عزيز و فرماندهان و كاركنان نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران؛ و اين روز شريف را، اين خاطرهى بزرگ را به شما تبريك عرض ميكنيم، و تجليل ميكنيم از آن كسانى كه اين حادثهى نوزدهم بهمن را در ظرف خود كه بسيار حسّاس و مهم بود آفريدند. از گزارش فرمانده محترم(۱) تشكّر ميكنيم؛ از سرود پر مغز و پر معنايى هم كه اجرا كردند، صميمانه تشكّر ميكنيم.
بعضى از حوادث از آنچه در بادى امر ملاحظه ميشود و ديده ميشود، بزرگتر است. گاهى يك حادثهاى ابعادى پيدا ميكند، گسترهاى پيدا ميكند كه حتّى خود پديدآورندگان آن حادثه هم انتظار آن را ندارند. در قرآن كريم ميفرمايد: يُعجِبُ الزُّرّاع؛(۲) در تصوير ياران پيامبر اكرم و مؤمنان صدر اسلام و مجاهدان بزرگ، صفاتى را ذكر ميكند؛ آنها را تشبيه ميكند به گياهى كه سر از خاك برميدارد، بتدريج استحكام پيدا ميكند و جورى رشد و نمو ميكند كه خود زارعان - كسانى كه خودشان بذر اين گياه را ريختند - به اعجاب وادار ميشوند. حادثهى نوزدهم بهمن از اين قبيل بود. آن روز كمتر ابعاد اين حادثه به نظر ميرسيد؛ بتدريج ابعاد آن آشكار شد. در يك ابعاد وسيعتر، آن روز خود اصل انقلاب هم همينجور بود. آن روزى كه امام بزرگوار نهضت را در سال ۴۱ شروع كردند، اين گسترهى عظيم، اين محصول شگفتآور به ذهن كسى نميرسيد، امّا اتّفاق افتاد؛ البتّه عللى دارد كه چطور ميشود يك حادثهاى بركت پيدا ميكند - كه جاى بحث آن اينجا نيست - بههرحال حادثهى نوزدهم بهمن يك حادثهى پربركتى بود. يكى از چيزهايى كه در تحليل اين حادثه و آثار اين حادثه مورد غفلت قرار گرفته است، تأثير اين حادثه است در ايجاد استقلال؛ در كجا؟ در ارتش؛ يعنى بخشى از نظام اجتماعىِ زمان طاغوت كه بيشترين رنج را از تسلّط و دخالت بيگانگان متحمّل شده بود؛ حادثهى نوزدهم بهمن در يك چنين دستگاهى و در يك چنين سازمانى، احساس استقلال را بيدار كرد. اين احساس را در كلّ ارتش - اوّل در نيروى هوايى و بعد در بقيّهى بخشها زنده كرد كه ميتوان خود را از زير چتر نفوذ بيگانگان مداخلهگر و دستانداز خارج كرد. لذا به دوستان همين حالا ميگفتم،(۳) اوّلين جايى كه «جهاد خودكفايى» در آن به وجود آمد، نيروى هوايى بود؛ بعد بتدريج در كلّ ارتش گسترش پيدا كرد. اين روحيّهى استقلال و خود باورى براى ارتش مهم بود، براى نيروهاى مسلّح [هم ]مهم بود، تا امروز هم مهم است، براى آينده هم مهم است - اين را بهعنوان جملهى معترضه عرض ميكنم، بحث من چيز ديگرى است: براى اينكه بتوانيد كارآمدى خودتان را در مقابلهى با تهديدها در جايگاهتان كه جايگاه حفظ امنيّت هوايى كشور است نشان بدهيد، بايد احساس استغنا از ديگران و استقلال و رجوع به خود و تكيهى بر ظرفيّتهاى خود داشته باشيد؛ آنوقت استعدادها ميجوشد؛ كمااينكه تاحالا اينجور بوده است و بعد از اين هم همينجور خواهد بود - مسئلهى استقلال، مسئلهى مهمّى است براى كلّ كشور و كلّ انقلاب. استقلال يكى از پايههاى انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى بود. شعار «استقلال» در كنار شعار «آزادى» مهمترين شعارهاى انقلاب بود و هست و خواهد بود.
ببينيد، بعد از شكست شيوهى استعمار مستقيم - كه قبلاً معمول بود و كشورها را به صورت مستقيم استعمار ميكردند - كه آن شيوه منسوخ شد، استعمار جديد جايگزين آن شد؛ استعمار جديد به اين صورت بود كه قدرتهاى مداخلهگر خارجى مستقيماً وارد ادارهى كشورهاى تحت استعمار نميشدند؛ عوامل آنها و كسانى كه گوش شنوايى از آنها داشتند و متّكى به آنها بودند، در رأس كشورها قرار ميگرفتند و چون حكومت متّكى به خارج بدون استبداد امكانپذير نيست، با استبداد حكومت ميكردند و منافع قدرتهاى خارجى را تأمين ميكردند؛ اين استعمار جديد بود. مبارزهى با استبداد بدون مبارزهى با آن قدرت خارجىاى كه پشت سر ديكتاتور و مستبد قرار دارد، به جايى نميرسيد و نميرسد. امروز هم همينجور است؛ اگر فرض كنيم يك ملّتى كه از استبداد حاكمان خود به جان آمده، قيام كند و انقلاب كند و با آن مستبد مبارزه كند، امّا با آن سلطهگرِ خارجىاى كه پشت سر اين مستبد قرار داشت، سازش كند، سرنوشت اين انقلاب و مسئولان و مديران اين انقلاب، يا شكست است يا خيانت، از اين دو حال خارج نيست؛ يا دچار خيانت خواهند شد و به انقلابشان، به كشورشان خيانت خواهند كرد؛ يا اگر بخواهند خيانت نكنند شكست خواهند خورد، از صحنه محو خواهند شد. همچنانكه در بعضى از انقلابهاى اين چند سال اخير ملاحظه كرديم [ كه] با مستبد جنگيدند، [ امّا] از آن نيروى پشت سرِ مستبد غفلت كردند، يا احياناً به فكر سازش و مدارا با او افتادند؛ نتيجه را امروز ملاحظه ميكنيد. مبارزهى با مستبد و سازش با مستكبر به جايى نخواهد رسيد. آن انقلابى موفّق خواهد شد و پيروز خواهد شد كه آن قدرت مداخلهگرِ پشتسرِ ديكتاتور را هم ببيند و با او مبارزه كند؛ لذا وقتى جوانهاى ما رفتند لانهى جاسوسى آمريكا را گرفتند و ضربهى تحقيرآميزى را به آمريكا زدند، امام گفتند «انقلابى بزرگتر از انقلاب اوّل». انقلاب اوّل هم انقلاب بود، انقلاب عظيم و بىنظيرى بود، امّا در اين حركت دوّم، ملّت ايران نشان داد كه لايهى بعدى سلطه و گرفتارى و بلا را ميشناسد و با آن مقابله و مبارزه ميكند.
مسئلهى استقلال را اينجا ميشود فهميد؛ استقلال يعنى يك كشورى مداخلهگر را بشناسد، با آن مقابله كند و در مقابل آن بايستد. استقلال به معناى بداخلاقى كردن با همهى دنيا نيست؛ استقلال به معناى مقابلهى با آن قدرتى است كه ميخواهد مداخله كند، ميخواهد دستور بدهد، ميخواهد حيثيّت و شرف يك ملّت را براى منافع خود خرج كند؛ اين معناى استقلال است. دشمن استقلالِ يك ملّت كيست؟ قدرتهاى خارجى، قدرتهاى مداخلهگر؛ آنها هستند كه از حسّ استقلال در يك كشور واهمه دارند، ميهراسند و سعى ميكنند اين حس را در ملّت، در رهروان و در رهبران و در پيشروان ملّت، تضعيف كنند، لذا دستگاههاى تبليغاتى اينها به كار مىافتند براى اينكه ملّتها را از استقلال روگردان كنند؛ اينجور تبليغ ميكنند كه استقلال سياسى كشورها يا استقلال فرهنگى و اقتصادى كشورها با پيشرفت كشورها منافات دارد. ميشنويد اين حرفها را، آن كسانى كه با تبليغات جهانى آشنايى دارند، ميشنوند؛ در دنيا بهعنوان اتاقهاى فكر، بهعنوان حرفهاى فيلسوفانه، اين مطالب را پخش ميكنند، كسانى هم در داخل كشورها - از جمله داخل كشور ما - همين حرفها را از طرف آنها منتشر ميكنند، كه يك كشورى اگر بخواهد در مجموعهى كشورهاى پيشرفتهى دنيا قرار بگيرد، چارهاى ندارد جز اينكه از ميل استقلالخواهى فرو بكاهد، ميل به استقلال را در خود كم كند؛ والّا با هم نميسازد كه يك كشورى بخواهد مستقل باشد، بخواهد صرفاً بر روى منافع خود تكيه بكند، و در عين حال جزو منظومهى پيشرفت جهانى هم قرار بگيرد. خب، اين حرف حرف كاملاً غلط و ساختهوپرداختهى كسانى است كه با استقلال كشورها مخالفند. اميد و هدف قدرتمندان مداخلهگر اين است كه در داخل كشورها، بتوانند با دخالت در امور كشورها منافع خودشان را تأمين كنند؛ اگر منافع آن ملّتها از بين رفت و پايمال هم شد، اهمّيّتى برايشان ندارد؛ اصرارشان بر اين است [ كه] دخالت كنند؛ كما اينكه در رژيم طاغوت [ هم] همين بود: با چه كسى رابطه داشته باشيد، با چه كسى رابطه نداشته باشيد، نفت را به چه كسى بفروشيد، چقدر بفروشيد، چه جورى مصرف كنيد، چه كسى در فلان مسئوليّت حسّاس سرِ كار بيايد، چه كسى نيايد؛ در اين چيزها دخالتهاى صريح ميكردند؛ اين كشور ميشود يك دستگاهى، يك وسيلهاى براى منافع آنها و منافع ملّى بكلّى فراموش ميشود؛ هدف مديران و ادارهكنندگان كشور ديگر منافع ملّى نيست، تأمين منافع مداخلهگران است. استقلال، اين رَوَند غلط و خائنانه را قطع ميكند؛ جلوى اين را ميگيرد. معناى استقلال براى يك كشور اين است. استقلال به معناى قهر كردن با كشورها نيست، به معناى ايجاد كردن سدّى در مقابل نفوذ كشورها است كه نتوانند منافع آن كشور را، منافع [ آن ]ملّت را تحتالشّعاع منافع خودشان قرار بدهند؛ اين معنى استقلال است و اين مهمترين هدف براى يك كشور است.
آن چيزى هم كه ميتواند استقلال را تأمين بكند براى انقلاب اسلامى ما، تكيهى صريح و شفّاف بر مبانى انقلاب است؛ اصول انقلاب، مبانى انقلاب، ارزشهاى انقلاب، بهشكل صريح و شفّاف مورد تكيه بايد قرار بگيرد. همچنانكه امام بزرگوار اينجور بود؛ امام از اوّل شروع نهضت، همهى حرف خود را صريح، بدون ابهام بيان كرد. از اوّل، امام رژيم طاغوتىِ موروثىِ استبدادىِ سلطنتى را نفى كرد، ملاحظه نكرد؛ از اوّل معلوم بود كه امام دنبال يك نظام و يك تشكيلات مردمى است. سلطنت موروثى، مردود؛ نظام استبدادى، مردود؛ نظام فردى و متّكى به ارادهى فرد، مردود؛ اينها را امام صريح بيان كرد؛ پردهپوشى نكرد. امام بصراحت بيان كرد كه نظام اسلامى - نظامى بر مبناى انديشهى اسلام و ارزشهاى اسلامى - بايد سرِ كار بيايد؛ پردهپوشى نكرد. امام در قضيّهى مقابلهى با شبكهى صهيونيستىِ خطرناكى كه بر دنيا ميخواهد حكومت بكند، هيچ ملاحظهاى نكردند، حرفى را پوشيده نگذاشتند، صراحتاً در مقابل صهيونيسم موضع گرفت. امام در مقابل رژيم صهيونيستى كه يك رژيم جعلى و غاصب است كه بر منطقهى فلسطينِ مظلوم حكومت ميكند، صريحاً موضع گرفت؛ هيچ ملاحظه و پردهپوشى نكرد؛ ببينيد اينها اصول و پايهها است. امام در اينكه ما با نظام سلطه مخالفيم، هيچ پردهپوشى نكرد. نظام سلطه يعنى آن نظام بينالمللىاى كه متّكى است به تقسيم دنيا به سلطهگر و سلطهپذير؛ امام قاطعاً اين را رد كرد. آن نظام سلطه هم در شكل كامل خود تجسّم و تجسّد پيدا ميكند در رژيم و دولت كنونى ايالات متّحدهى آمريكا؛ لذا امام صريحاً در مقابل آمريكا موضع گرفت. موضعگيرى ما در مقابل آمريكا به مناسبت اين نيست كه اينها يك ملّتى باشند كه ما با اين ملّت مخالف باشيم يا خصوصيّات نژادى تأثيرى داشته باشد؛ مسئله اينها نيست؛ مسئله اين است كه منش و ذات و رفتار دولت ايالات متّحدهى آمريكا، مداخلهگرى و سلطهگرى است؛ امام در مقابل اين، موضع صريح و شفّاف گرفت. براى همين است كه شما مىبينيد انقلاب بعد از گذشت ۳۵ سال بر اصول و مبانى و بر ريل حقيقى خود استوار و پابرجا است؛ انقلاب عوض نشد، حرف خود را عوض نكرد، راه خود را عوض نكرد، هدفهاى خود را عوض نكرد؛ خيلى مهم است. انقلابها در مقابل طوفانهايى كه بر آنها فرود مىآيند، مقاومت خودشان را از دست ميدهند؛ خيلىها، يا حرفشان را عوض ميكنند، يا راهشان را عوض ميكنند، يا اصلاً بكلّى نابود ميشوند و از بين ميروند. انقلاب اسلامى از اوّلى كه پديد آمده است تا امروز، اهداف مشخّص خود را حفظ كرده، به سمت اين اهداف حركت كرده، به پيشرفتهاى حيرتانگيز در بخشهاى مختلف نائل شده، خود را دارد از يك كشور و ملّت فراموششدهى بىتأثير در دنيا، بهعنوان يك قدرت منطقهاى بزرگ و يك عنصر مؤثّر در سياستهاى بينالمللى، به دنيا نشان ميدهد. در اطراف دنيا، همهى ملّتها ملّت ايران را بهعنوان يك ملّت شجاع، يك ملّت باصداقت، يك ملّت هوشمند، يك ملّت مقاوم ميشناسند. اينهمه هم عليه نظام اسلامى كار شده است، تلاش شده است، تبليغات شده است؛ يك مدّتى دستگاههاى تبليغاتى و سياسى دشمنان ملّت ايران تكيهى خودشان را گذاشتند بر ايجاد ايرانهراسى - بعضىها اسلامهراسى، بعضىها ايرانهراسى - [ امّا ]محبوبيّت ملّت ايران در ميان ملّتهاى دنيا بيشتر شد. امروز نه فقط آحاد عمومى ملّتها [ بلكه] نخبگانِ بىغرض دنيا هم همينجورند؛ اظهارنظرهايشان را نگاه كنيد، قضاوتشان دربارهى ملّت ايران اين است: ملّت بااستقامت، ملّت هوشمند، ملّت صبور؛ با اين چشم نگاه ميكنند به ملّت ايران. سياست ايرانهراسى آنها امروز اينجور نتيجه داده؛ هراس ملّتها از نظام جمهورى اسلامى و ملّت ايران نيست، هراس ملّتها از تسلّط آمريكا است. آمريكا است كه به زورگويى معروف است، به مداخلهى در امور كشورها معروف است، به جنگافروزى معروف است؛ ملّتها آمريكا را بهعنوان يك دولت جنگافروز، آتشافروز و مداخلهكنندهى در امور ملّتها ميشناسند. ملّتها از آمريكا است كه هراس دارند، از آمريكا است كه متنفّرند. چهرهى نظام جمهورى اسلامى به توفيق الهى روزبهروز روشنتر شده است، ملّت ايران هم روزبهروز در دنيا آبرومندتر شدهاند؛ و اين روش ادامه پيدا خواهد كرد. راز ماندگارى نظام جمهورى اسلامى بر ريل انقلاب و بر خطوط اصلى امام بزرگوار، همين صراحت بوده است؛ هيچ نبايستى اين شفّافيّت را، اين صراحت را از دست داد. در مقابل مخالفان، در مقابل دوستان، در مقابل دشمنان، مواضع جمهورى اسلامى بايد مواضع شفّافى باشد. تاكتيكها را ميتوانند عوض كنند، شيوههاى كار را ميتوانند عوض كنند، [ امّا] اصول، همچنان مستحكم بايد بماند؛ اين راز استحكام انقلاب و راز پيشرفت كشور است.
دشمنان انقلاب ما امروز چه كسانى هستند؟ دشمنان انقلاب چند قدرت فاسد دنيايند كه در دنيا بىآبرو هستند؛ اينها دشمنان ملّت ايرانند. دوستان ملّت ايران همهى كسانى هستند كه پيام انقلاب را و پيام جمهورى اسلامى را شنيدهاند؛ ممكن است كسانى اطّلاعى ندارند؛ هركسى كه شعارهاى جمهورى اسلامى را شنيده است، ايستادگى جمهورى اسلامى را دانسته است، پايدارى همراه با مظلوميّت را دانسته و فهميده است، طرفدار نظام جمهورى اسلامى است؛ و نظام جمهورى اسلامى يعنى مردم ايران، يعنى ملّت ايران؛ ملّت از نظام جدا نيستند؛ ملّت پشت سر نظامند؛ اين است راز استحكام و اقتدار نظام.
يكى از بخشهاى حرفهاى مسئولان آمريكايى با مسئولين ما، در اظهارات گوناگون اين است كه ما قصد تغيير رژيم ايران را نداريم. اوّلاً دروغ ميگويند؛ اگر بتوانند، لحظهاى ترديد نميكنند در اينكه اين اساس را منهدم كنند. ثانياً نميتوانند؛ آن نظامى را دستگاههاى استكبار ميتوانند جابهجا كنند كه متّكى به آحاد مردم نباشد. نظام جمهورى اسلامى متّكى به ايمانهاى مردم است، متّكى به محبّتهاى مردم است، متّكى به ارادههاى مردم است. كدام انقلاب را شما سراغ داريد كه بعد از دهها سال، با حضور مردم در خيابانها و با شعارهاى مستحكم مردم، بزرگداشت براى سالگرد انقلاب گرفته بشود؟ حالا انشاءاللَّه روز بيست و دوّم بهمن خواهيد ديد [ كه] ملّت ايران باز هم در همهى شهرها بااستحكام مىآيند و فرياد خواهند زد استحكام خود را و نشان خواهند داد اقتدار ملّى را. مهم اين است كه ملّت ايران بداند كه راز موفّقيّت او ايستادگى است؛ و ملّت ايران بحمداللَّه اين را ميداند؛ مهم اين است كه بداند راه امنيّت او نشان دادن اقتدار ملّى است؛ اقتدار ملّى را نشان بدهند. اقتدار ملّى مظاهرى دارد كه مردم اين اقتدار را در اجتماعات عظيم، در گرايشها، در امثال همين تظاهرات بيستودوّم بهمن، در انتخابات گوناگون، نشان ميدهند، اين حضور را نشان ميدهند؛ در پيشرفتهاى علمى نشان ميدهند؛ و [ در] همراهىهايى كه با نظام جمهورى اسلامى ميكنند؛ مهم اين است. آن چيزى كه امنيّت كشور را حفظ ميكند، نشان دادن اقتدار ملّى است؛ وقتى كه مردم اقتدار ملّى را به رخ دشمن كشيدند، دشمن ديگر نميتواند [ كارى بكند].
امروز متأسّفانه انسان مشاهده ميكند در برخى از فاصلهها و مقاطع حرفهايى زده ميشود از سوى دشمنان؛ اين براى مردم ما مايهى عبرت است. در همين مذاكرات گوناگونى كه در اين روزها انجام ميگيرد، ملّت ايران اين مذاكرات را زير نظر داشته باشند؛ اظهارنظرهاى بىادبانهى مسئولان آمريكايى را مردم ببينند، زير نظر داشته باشند، دشمن را بشناسند. بعضىها ميخواهند نظر مردم را از دشمنىِ دشمن منصرف كنند؛ نه، ببينيد دشمنى را، ببينيد دورويى را. مسئولين آمريكايى در جلسات خصوصى با مسئولين كشور ما يكجور حرف ميزنند، بمجرّد اينكه از آنها جدا ميشوند، در بيرون يكجور ديگر حرف ميزنند. مردم ايران اين دورويى دشمن و نيّات سوء و پليد دشمن ما را ببينند؛ ملّت توجّه داشته باشد. ببينند كه بايد يك كشور اقتدار درونى خود را حفظ كند؛ اين توصيهى هميشهى ما به مسئولين است. مشكلات كشور را تنها يك چيز حل ميكند، آن هم عبارت است از نگاه به ظرفيّتهاى درونى - كه اين ظرفيّتها هم بحمداللَّه بسيار است، بىشمار است - و استفادهى از اين ظرفيّتها به شكل حكيمانه. خوشبختانه مسئولين اقتصادى دولتى به اين معنا توجّه كردهاند، به اين نتيجه رسيدهاند. راه برطرف كردن مشكلات اقتصادى كشور - حالا اين بخش از مشكلات - نگاه به بيرون نيست، نگاه به برداشتن تحريم دشمن و مانند اينها نيست؛ خوشبختانه مسئولين اقتصادى كشور به اين معنا توجّه كردهاند. راه آن اين است كه به درون نگاه كنند؛ ساخت درونى اقتصاد را تقويت كنند؛ اين كار را بنا دارند بكنند و انشاءاللَّه همين است كه پيش خواهد رفت و در اين توفيق پيدا خواهند كرد. به دشمن نميشود چشم دوخت؛ از دشمن نميشود انتظار داشت. آمريكايىها در برخى از اظهارات و لفّاظىهايشان ميگويند ما دوست ملّت ايرانيم؛ دروغ ميگويند، در خلال كارهايشان ميشود فهميد. ايران را تهديد ميكنند، آنوقت توقّع دارند كه جمهورى اسلامى از قدرت دفاعى خود بكاهد؛ اين خندهآور نيست؟ اين مسخره نيست؟ درعيناينكه تهديد ميكنند، درعينحال ميگويند شما قدرت دفاعىتان را كم كنيد؛ نه، مسئولين گوناگون و بخشهاى مختلف و نيروهاى مسلّح، به توفيق الهى روزبهروز بر قدرت دفاعى خودشان خواهند افزود.
آنچه كشور را نجات ميدهد، تكيه به نيروى داخلى و نگاه به درون است؛ هم در زمينهى اقتصاد، هم در زمينهى مسائل گوناگون اجتماعى و سياسى، هم در زمينهى مسائل فرهنگى. انشاءاللَّه سياستهاى اقتصاد مقاومتى هم در آيندهى نزديكى ابلاغ خواهد شد؛ و [ به] دنبال ابلاغ اين سياستها انشاءاللَّه ساختهاى لازم، كارهاى لازم، تلاشهاى لازم براى ايجاد اقتصاد مقاومتى - كه متّكى به مقاومت مردم است - بهوجود خواهد آمد؛ و ملّت راه خود را ادامه خواهد داد. آنچه مهم است اين است كه آحاد ملّت ما وحدت خودشان را حفظ كنند؛ آحاد ملّت، مسئولين، نخبگان نگذارند حواشى گوناگون، متن را مخدوش كند. امروز متنِ حركت ملّت، ايجاد اقتدار درونى است، ايستادگى در مقابل طوفانهاى مخالفت و معارضه است. در طول اين ۳۵ سال طوفانهاى شديدى بود و بحمداللَّه ملّت ايستاد و حركت دشمنان را در اين سالهاى متمادى خنثى كرد؛ بعد از اين هم ملّت بايد بتواند انشاءاللَّه اين حركات را خنثى كند و خنثى هم خواهد كرد. آحاد ملّت وحدتشان را حفظ كنند؛ وحدت و اتّحاد و همدلى ميان مسئولين و مردم بايستى زياد بشود؛ هم آحاد مسئولين كشور و مديران كشور به مردم اعتماد كنند، هم مردم به مسئولين كشور اعتماد كنند. ممكن است كسانى اهل انتقاد باشند، انتقاد بكنند، [ ولى] انتقادها منصفانه باشد؛ با توجّه به اينكه دولت چند ماهى بيشتر نيست بر سرِ كار آمده است، بايد فرصت داد تا بتوانند كارها را انشاءاللَّه با قدرت پيش ببرند؛ هم منتقدين به اين توجّه كنند و با دولت با شرح صدر رفتار كنند، هم مسئولين دولتى با منتقدين با شرح صدر رفتار كنند؛ همه به هم احترام بگذارند، همه ملاحظهى يكديگر را بكنند. ما دشمنانى داريم، آن دشمنان در داخل كشور هم عواملى دارند؛ از اين نبايد غفلت كرد. نگذاريم و نگذاريد عوامل دشمنان در داخل كشور بتوانند از نقاط ضعف استفاده كنند و اختلال ايجاد كنند. همه با هم، همه در كنار هم، همه در راه امام بزرگوار، همه در راه اقتدار اين كشور انشاءاللَّه به پيش برويم. و خداى متعال ملّت را موفّق خواهد كرد و انشاءاللَّه كارها به بهترين وجهى پيش خواهد رفت و در اين برههى از زمان هم انشاءاللَّه چه در قضيّهى هستهاى و چه در قضاياى گوناگون ديگر، ملّت ايران بر دشمنان خود به توفيق الهى و بهحول و قوّهى الهى پيروز خواهد شد.
اميدواريم انشاءاللَّه خداوند متعال به همهى شماها توفيق بدهد و بتوانيد در هر جايى كه هستيد - در نيروى هوايى، در كلّ ارتش جمهورى اسلامى، در مجموعهى نيروهاى مسلّح و در مجموعهى آحاد ملّت - به وظايفتان عمل كنيد؛ همهى ما بتوانيم انشاءاللَّه وظايفمان را انجام بدهيم و بتوانيم آيندهى مطلوب را براى كشور و نظام و ملّت عزيزمان انشاءاللَّه تأمين كنيم.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
۱) سرتيپ خلبان حسن شاهصفى
۲) سورهى فتح، بخشى از آيهى ۲۹
۳) قبل از ديدار عمومى، برنامهاى با حضور فرماندهان نيروى هوايى برگزار شد.