بسماللهالرّحمنالرّحيم
تبريك عرض ميكنم عيد سعيد ميلاد مبارك پيامبر اعظم و ولادت با بركت فرزند بزرگوارش امام صادق (عليه الصّلاة و السّلام) را به همهى شما حضّار محترمى كه در اين جلسه تشريف داريد، ميهمانان عزيز هفتهى وحدت و سفراى كشورهاى اسلامى و همهى مسئولان و بزرگوارانى كه در كشور مسئوليّت كارهاى سنگين را بر دوش گرفتهاند؛ همچنين تبريك عرض ميكنم به همهى ملّت ايران و به همهى مسلمانان جهان، بلكه به همهى آزادىخواهان عالم.
اين ولادت مبارك منشأ بركاتى است كه در طول قرون بر زندگى آحاد بشر فرو ريخته است و ملّتها را، انسانها را، انسانيّت را به برترين عوالم انسانى و فكرى و روحى و به تمدّنى والا و به چشماندازى روشن براى زندگى رسانده است. آنچه در سالگرد اين ولادت براى دنياى اسلام و جامعهى اسلامى مهم است، اين است كه انتظارات پيامبر اكرم از جامعهى اسلامى را مدّ نظر قرار بدهد و سعى كند و مجاهدت كند كه اين انتظارات برآورده شود؛ سعادت دنياى اسلام در اين است و لاغير. اسلام براى آزادى بشر آمد، هم آزادى از قيد و بند فشار دستگاههاى مستبد و ظالم بر طبقات گوناگون انسان و ايجاد حكومت عادلانه براى بشر، و هم آزادى از انديشهها و تصوّرات و اوهام حاكم بر زندگى انسان؛ كه مسير زندگى انسان را در جهت خلاف مصلحت او باز كرده بود و پيش ميبرد. اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) زندگى مردم در محيط ظهور اسلام را، محيط فتنه توصيف كرده است: فى فِتَنٍ داسَتهُم بِاَخفافِها وَ وَطِئَتهُم بِاَظلافِها؛(۱) فتنه يعنى آن فضاى غبارآلودى كه چشمهاى انسان قادر بر ديدن در آن فضاى غبارآلود نيست؛ راه را نميبيند، صلاح را تشخيص نميدهد؛ اين وضعيّت مردمى بود كه در آن منطقهى پرمحنت و پرملال زندگى ميكردند. در كشورهاى بزرگ، در تمدّنهاى موجود آن زمان هم كه حكومتهايى داشتند، ملّتهايى داشتند، همين وضع به شكل ديگرى حاكم بود. اينجور نيست كه فرض كنيم زمان ظهور اسلام جزيرةالعرب مردم بدبختى داشت و ديگران خوشبخت بودند؛ نه، غلبهى حكومتهاى جائر و ظالم، ناديده گرفتن شأن انسان و انسانيّت، جنگهاى خانمانبراندازى كه ميان قدرتها و براى قدرتطلبى به راه انداخته ميشد، زندگى مردم را تباه كرده بود. ملاحظهى تاريخ نشان ميدهد كه دو تمدّن معروف آن روز، يعنى تمدّن ايران ساسانى و تمدّن امپراتورى رُم وضعيّتى داشتند كه دل انسان به حال تودهى مردم و قشرهاى مختلف انسانها كه در آن جوامع زندگى ميكردند، ميسوزد؛ وضع زندگى آنها زندگى رقّتبارى بود، در اسارت بودند. اسلام آمد، انسانها را آزاد كرد؛ اين آزادى، نخست در دل انسان و در روح انسان بهوجود مىآيد؛ و وقتى انسان احساس كرد آزادى را، احساس كرد نياز به گسستن بندها را، نيروهاى او تحت تأثير اين احساس قرار ميگيرد و اگر همّت كند و حركت كند، تحقّق عينى آزادى براى او بهوجود مىآيد؛ اسلام اين كار را براى انسانها كرد؛ امروز هم همان پيام هست در همهى دنيا و در دنياى اسلام. دشمنان آزادى بشر فكر آزادى را در انسانها ميميرانند و از بين ميبرند؛ وقتى فكر آزادى نبود، حركت به سمت آزادى هم كُند خواهد شد يا از بين خواهد رفت. آنچه امروز ما مسلمانها وظيفه داريم اين است كه سعى كنيم خود را به آزادى مورد نظر اسلام برسانيم؛ استقلال ملّتهاى مسلمان، استقرار حكومتهاى مردمى در سراسر دنياى اسلام، حضور آحاد مردم در تصميمگيرىها و تعيين سرنوشتها و حركت بر پايهى شريعت اسلامى، آن چيزى است كه ملّتها را نجات خواهد داد. البتّه امروز ملّتهاى مسلمان احساس ميكنند كه به اين حركت نياز دارند و در سراسر دنياى اسلام اين احساس هست و در نهايت اين احساس به نتيجه خواهد رسيد؛ بدون ترديد. اگر زبدگان و نخبگان ملّتها - چه نخبگان سياسى، چه نخبگان علمى و دينى - وظائف خودشان را درست انجام بدهند، آيندهى دنياى اسلام آيندهى مطلوبى خواهد بود؛ به اين آينده، اميد وجود دارد. امروز دنياى اسلام احساس بيدارى ميكند. درست در همين نقطه است كه دشمنان اسلام - آن كسانى كه با بيدارى اسلامى مخالفند، با استقلال ملّتها مخالفند، با حاكميّت دين خدا در كشورها مخالفند - وارد ميدان ميشوند؛ انواع و اقسام ترفندها براى معطّل گذاشتن جوامع اسلامى بهوجود مىآيد و مهمترين آنها ايجاد اختلاف است.
دنياى استكبار ۶۵ سال است كه با همهى وجود و توان سعى در اين دارد كه واقعيّت وجود رژيم صهيونيستى را بر ملّتهاى مسلمان تحميل كند و آنها را وادار به پذيرش اين واقعيّت كند، و نتوانسته است. نگاه نكنيم به بعضى از كشورها و دولتها كه حاضرند براى حفظ منافع دوستان بيگانهى خود كه دشمن اسلامند، منافع ملّى را زير پا بگذارند يا منافع اسلامى را به فراموشى بسپرند؛ ملّتها مخالف حضور صهيونيستها هستند. ۶۵ سال است كه تلاش ميكنند نام فلسطين را از يادها ببرند، [امّا ]نتوانستند. در همين چند سال اخير در جنگ سى و سه روزه در لبنان، در جنگ بيست و دو روزه در غزّه، و بار دوّم در جنگ هشت روزه در غزّه، ملّت مسلمان و امّت اسلامى نشان داد كه زنده است و علىرغم سرمايهگذارى آمريكا و ديگر قدرتهاى غربى، توانسته است موجوديّت خود را، هويّت خود را حفظ كند و به نظام تحميلىِ جعلى صهيونيستى سيلى بزند و اربابان و دوستان و همپيمانان صهيونيستهاى ظالم را كه در اين مدّت همهى تلاش خود را براى حفظ اين رژيم تحميلى و ظالم و جنايتكار انجام دادهاند ناكام بگذارد؛ امّت اسلامى نشان داد كه فلسطين را از ياد نبرده است؛ اين خيلى مسئلهى مهمّى است. در همين شرايط است كه همهى تلاشهاى دشمن متوجّه اين ميشود كه امّت اسلامى را از ياد فلسطين غافل كند. چه جور؟ با ايجاد اختلافات، با جنگهاى داخلى، با ترويج افراطگرىِ انحرافى به نام اسلام و به نام دين و شريعت؛ عدّهاى عامّهى مسلمانان را، اكثريّت مسلمانان را تكفير كنند. وجود اين جريانهاى تكفيرى كه در دنياى اسلام بهوجود آمدند، براى استكبار، براى دشمنان جهان اسلام يك مژده است. اينها هستند كه بهجاى توجّه به واقعيّت خبيث رژيم صهيونيستى، توجّهها را بهجاى ديگرى معطوف ميكنند. درست نقطهى مقابل آنچه اسلام خواسته است؛ اسلام از مسلمانان خواسته است كه «اَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم»(۲) [باشند]؛ مسلمانان بايد در مقابل دشمنان دين سرسخت باشند، بايد بايستند، بايد تحت نفوذ قرار نگيرند؛ «اَشِدّاءُ عَلَى الكُفّار» صريح آيهى قرآن است. بين خودشان مهربان باشند، با هم باشند، دست در دست يكديگر بگذارند، اعتصام به حبلالله بكنند؛ اين دستور اسلام است. آنوقت يك جريانى بهوجود بيايد كه مسلمانها را تقسيم كند به مسلم و كافر! عدّهاى را بهعنوان كافر هدف قرار بدهد، مسلمانها را به جان هم بيندازند! چه كسى ميتواند شك كند كه وجود اين جريانها و پشتيبانى اين جريانها و تَمويل(۳) اين جريانها و دادن سلاح به اينها كار استكبار است و كار دستگاههاى امنيّتى خبيث دولتهاى استكبارى است؟ مىنشينند و براى همين كار برنامهريزى ميكنند. دنياى اسلام بايد به اين مسئله بپردازد؛ اين خطر بزرگى است. متأسّفانه بعضى از دولتهاى مسلمان، بىتوجّه به اين اختلافات دامن ميزنند؛ نميفهمند كه دامن زدن به اين اختلافات، آتشى خواهد افروخت كه دامن همهى آنها را خواهد گرفت؛ اين خواستهى استكبار است: جنگ گروهى مسلمان با گروهى ديگر. عامل اين جنگ هم كسانى هستند كه از پول دستنشاندگان مستكبرين استفاده ميكنند؛ به اينها پول ميدهند، سلاح ميدهند، [كه] در اين كشور و در آن كشور، مردم را به جان هم بيندازند. و اين حركت از سوى استكبار در اين سه چهار سال اخير كه موج بيدارى اسلامى در تعدادى از كشورهاى اسلامى و عربى بهوجود آمد، تشديد شده است؛ براى اينكه بيدارى اسلامى را تحتالشّعاع قرار بدهند. هم مسلمانها را به جان هم مىاندازند، هم با بزرگنمايىِ دستگاههاى تبليغاتى دشمن، اسلام را در چشم افكار عمومى دنيا زشت جلوه ميدهند؛ وقتى تلويزيونها يك آدمى را نشان ميدهند كه به نام اسلام، جگر يك انسانى را دارد ميجود و ميخورد، دربارهى اسلام چه فكر ميكنند؟ دشمنان اسلام برنامهريزى كردند؛ اينها چيزهايى نيست كه دفعتاً بهوجود بيايد، اينها چيزهاى خلقالسّاعه نيست؛ اينها چيزهايى است كه دربارهى آن مدّتها برنامهريزى شده است، پشت سر اينها سياست هست، پشت سر اينها پول هست، دستگاههاى جاسوسى پشت سر اينجور كارها هستند. مسلمانها بايد با هر عامل مخالفِ وحدت و ضدّ وحدت مقابله بكنند؛ اين يك تكليف بزرگ براى همهى ما است؛ هم شيعه بايد اين را قبول كند، هم سنّى بايد قبول كند، هم شعبههاى گوناگونى كه در ميان شيعيان و در ميان سنّىها وجود دارد اين را بايد بپذيرند.
وحدت به معناى تكيهى بر مشتركات است. ما مشتركات زيادى داريم؛ ميان مسلمانان، مشتركات بيش از موارد اختلافى است؛ روى مشتركات بايد تكيه كنند. تكليف عمده هم در اين مورد بر دوش نخبگان است؛ چه نخبگان سياسى، چه نخبگان علمى و چه نخبگان دينى. علماى دنياى اسلام مردم را از تشديد اختلافات فرقهاى و مذهبى برحذر بدارند. دانشمندان دانشگاهى، دانشجويان را توجيه كنند و به آنها تفهيم كنند كه امروز مهمترين مسئله در دنياى اسلام وحدت است. اتّحاد به سمت هدفها؛ هدفِ استقلال سياسى، هدفِ استقرار مردمسالارى دينى، هدفِ پياده كردن حكم الهى در جوامع اسلامى؛ اسلامى كه دعوت به آزادى ميكند، اسلامى كه انسانها را دعوت به عزّت و شرف ميكند؛ اين امروز تكليف است، اين وظيفه است. نخبگان سياسى هم بايد بدانند عزّت و شرف آنها با تكيهى به مردم و آحاد ملّتها است، نه با تكيهى به بيگانگان، نه با تكيهى به كسانى كه از بُن دندان با جوامع اسلامى دشمنند. يك روزى در اين مناطق، همهجا قدرت استكبارى حاكم بوده است؛ سياستهاى آمريكا و قبل از آن انگليس يا بعضى از كشورهاى ديگرِ اروپايى حاكم بوده است؛ ملّتها بتدريج توانستند خود را از زير بار سلطهى مستقيم نجات بدهند؛ اينها ميخواهند سلطهى غير مستقيم را - سلطهى سياسى را، سلطهى اقتصادى را، سلطهى فرهنگى را - بهجاى سلطهى مستقيمِ دوران استعمار بگذارند؛ كه البته در برخى از نقاط دنيا حتّى مستقيم هم دارند وارد ميشوند؛ در آفريقا شما ملاحظه ميكنيد، بعضى از كشورهاى اروپايى ميخواهند همان بساط قبل را باز مستقر كنند. راه، بيدارى اسلامى است؛ راه، آگاهى از شأن ملّتهاى اسلامى است؛ ملّتهاى اسلامى امكانات زيادى دارند، موقعيّت جغرافيايى حسّاسى دارند، ميراث تاريخى بسيار ارزشمندى دارند، منابع اقتصادى بىنظيرى دارند؛ اگر ملتها به خود بيايند، خود را بيابند، به خود تكيّه كنند، با يكديگر دست دوستى بدهند، اين منطقه، منطقهى برجسته و درخشانى خواهد شد و دنياى اسلام روى عزّت و كرامت و آقايى را خواهد ديد. اين چيزى است كه در آينده انشاءالله پيش خواهد آمد؛ نشانههاى آن را ميشود ديد: پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، استقرار نظام جمهورى اسلامى در اين منطقهى حسّاس، استحكام نظام جمهورى اسلامى.
دستگاههاى استكبارى اعم از آمريكا و ديگران، ۳۵ سال است عليه نظام جمهورى اسلامى و ملّت ايران، آنچه از دستشان بر آمده است، انجام دادهاند؛ علىرغم آنها ملّت ايران و نظام جمهورى اسلامى روزبهروز قوىتر، ريشهدارتر، مقتدرتر و داراى نفوذِ بيشتر شده است و انشاءالله اين استحكام، اين استقرار، اين قوّت بيشتر خواهد شد. در دنياى اسلام هم انسان ميبيند كه امروز آگاهى نسلها، آگاهى جوانها نسبت به اسلام و آيندهى اسلام بيش از گذشته است و در بعضى جاها بمراتب بيش از گذشته است؛ البتّه دشمن تلاشهايى ميكند، امّا ما با دقّت و بصيرت كه نگاه كنيم، خواهيم ديد اين موج حركت اسلامى انشاءالله رو به پيش است.
رحمت خدا بر امام بزرگوارمان كه اين راه را او در مقابل ما باز كرد؛ او به ما ياد داد كه بايد به خدا توكّل كرد، از خدا مدد طلبيد و به آينده اميدوار بود. و [ما] اين راه را پيش رفتيم و انشاءالله بعد از اين هم همين خواهد شد. به اميد پيروزى اسلام و مسلمانان و با طلب رحمت و مغفرت الهى بر شهداى اين راه درخشان.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
۱) نهج البلاغه، خطبهى دوّم
۲) سورهى فتح، بخشى از آيهى ۲۹
۳) ثروتمند كردن
تبريك عرض ميكنم عيد سعيد ميلاد مبارك پيامبر اعظم و ولادت با بركت فرزند بزرگوارش امام صادق (عليه الصّلاة و السّلام) را به همهى شما حضّار محترمى كه در اين جلسه تشريف داريد، ميهمانان عزيز هفتهى وحدت و سفراى كشورهاى اسلامى و همهى مسئولان و بزرگوارانى كه در كشور مسئوليّت كارهاى سنگين را بر دوش گرفتهاند؛ همچنين تبريك عرض ميكنم به همهى ملّت ايران و به همهى مسلمانان جهان، بلكه به همهى آزادىخواهان عالم.
اين ولادت مبارك منشأ بركاتى است كه در طول قرون بر زندگى آحاد بشر فرو ريخته است و ملّتها را، انسانها را، انسانيّت را به برترين عوالم انسانى و فكرى و روحى و به تمدّنى والا و به چشماندازى روشن براى زندگى رسانده است. آنچه در سالگرد اين ولادت براى دنياى اسلام و جامعهى اسلامى مهم است، اين است كه انتظارات پيامبر اكرم از جامعهى اسلامى را مدّ نظر قرار بدهد و سعى كند و مجاهدت كند كه اين انتظارات برآورده شود؛ سعادت دنياى اسلام در اين است و لاغير. اسلام براى آزادى بشر آمد، هم آزادى از قيد و بند فشار دستگاههاى مستبد و ظالم بر طبقات گوناگون انسان و ايجاد حكومت عادلانه براى بشر، و هم آزادى از انديشهها و تصوّرات و اوهام حاكم بر زندگى انسان؛ كه مسير زندگى انسان را در جهت خلاف مصلحت او باز كرده بود و پيش ميبرد. اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) زندگى مردم در محيط ظهور اسلام را، محيط فتنه توصيف كرده است: فى فِتَنٍ داسَتهُم بِاَخفافِها وَ وَطِئَتهُم بِاَظلافِها؛(۱) فتنه يعنى آن فضاى غبارآلودى كه چشمهاى انسان قادر بر ديدن در آن فضاى غبارآلود نيست؛ راه را نميبيند، صلاح را تشخيص نميدهد؛ اين وضعيّت مردمى بود كه در آن منطقهى پرمحنت و پرملال زندگى ميكردند. در كشورهاى بزرگ، در تمدّنهاى موجود آن زمان هم كه حكومتهايى داشتند، ملّتهايى داشتند، همين وضع به شكل ديگرى حاكم بود. اينجور نيست كه فرض كنيم زمان ظهور اسلام جزيرةالعرب مردم بدبختى داشت و ديگران خوشبخت بودند؛ نه، غلبهى حكومتهاى جائر و ظالم، ناديده گرفتن شأن انسان و انسانيّت، جنگهاى خانمانبراندازى كه ميان قدرتها و براى قدرتطلبى به راه انداخته ميشد، زندگى مردم را تباه كرده بود. ملاحظهى تاريخ نشان ميدهد كه دو تمدّن معروف آن روز، يعنى تمدّن ايران ساسانى و تمدّن امپراتورى رُم وضعيّتى داشتند كه دل انسان به حال تودهى مردم و قشرهاى مختلف انسانها كه در آن جوامع زندگى ميكردند، ميسوزد؛ وضع زندگى آنها زندگى رقّتبارى بود، در اسارت بودند. اسلام آمد، انسانها را آزاد كرد؛ اين آزادى، نخست در دل انسان و در روح انسان بهوجود مىآيد؛ و وقتى انسان احساس كرد آزادى را، احساس كرد نياز به گسستن بندها را، نيروهاى او تحت تأثير اين احساس قرار ميگيرد و اگر همّت كند و حركت كند، تحقّق عينى آزادى براى او بهوجود مىآيد؛ اسلام اين كار را براى انسانها كرد؛ امروز هم همان پيام هست در همهى دنيا و در دنياى اسلام. دشمنان آزادى بشر فكر آزادى را در انسانها ميميرانند و از بين ميبرند؛ وقتى فكر آزادى نبود، حركت به سمت آزادى هم كُند خواهد شد يا از بين خواهد رفت. آنچه امروز ما مسلمانها وظيفه داريم اين است كه سعى كنيم خود را به آزادى مورد نظر اسلام برسانيم؛ استقلال ملّتهاى مسلمان، استقرار حكومتهاى مردمى در سراسر دنياى اسلام، حضور آحاد مردم در تصميمگيرىها و تعيين سرنوشتها و حركت بر پايهى شريعت اسلامى، آن چيزى است كه ملّتها را نجات خواهد داد. البتّه امروز ملّتهاى مسلمان احساس ميكنند كه به اين حركت نياز دارند و در سراسر دنياى اسلام اين احساس هست و در نهايت اين احساس به نتيجه خواهد رسيد؛ بدون ترديد. اگر زبدگان و نخبگان ملّتها - چه نخبگان سياسى، چه نخبگان علمى و دينى - وظائف خودشان را درست انجام بدهند، آيندهى دنياى اسلام آيندهى مطلوبى خواهد بود؛ به اين آينده، اميد وجود دارد. امروز دنياى اسلام احساس بيدارى ميكند. درست در همين نقطه است كه دشمنان اسلام - آن كسانى كه با بيدارى اسلامى مخالفند، با استقلال ملّتها مخالفند، با حاكميّت دين خدا در كشورها مخالفند - وارد ميدان ميشوند؛ انواع و اقسام ترفندها براى معطّل گذاشتن جوامع اسلامى بهوجود مىآيد و مهمترين آنها ايجاد اختلاف است.
دنياى استكبار ۶۵ سال است كه با همهى وجود و توان سعى در اين دارد كه واقعيّت وجود رژيم صهيونيستى را بر ملّتهاى مسلمان تحميل كند و آنها را وادار به پذيرش اين واقعيّت كند، و نتوانسته است. نگاه نكنيم به بعضى از كشورها و دولتها كه حاضرند براى حفظ منافع دوستان بيگانهى خود كه دشمن اسلامند، منافع ملّى را زير پا بگذارند يا منافع اسلامى را به فراموشى بسپرند؛ ملّتها مخالف حضور صهيونيستها هستند. ۶۵ سال است كه تلاش ميكنند نام فلسطين را از يادها ببرند، [امّا ]نتوانستند. در همين چند سال اخير در جنگ سى و سه روزه در لبنان، در جنگ بيست و دو روزه در غزّه، و بار دوّم در جنگ هشت روزه در غزّه، ملّت مسلمان و امّت اسلامى نشان داد كه زنده است و علىرغم سرمايهگذارى آمريكا و ديگر قدرتهاى غربى، توانسته است موجوديّت خود را، هويّت خود را حفظ كند و به نظام تحميلىِ جعلى صهيونيستى سيلى بزند و اربابان و دوستان و همپيمانان صهيونيستهاى ظالم را كه در اين مدّت همهى تلاش خود را براى حفظ اين رژيم تحميلى و ظالم و جنايتكار انجام دادهاند ناكام بگذارد؛ امّت اسلامى نشان داد كه فلسطين را از ياد نبرده است؛ اين خيلى مسئلهى مهمّى است. در همين شرايط است كه همهى تلاشهاى دشمن متوجّه اين ميشود كه امّت اسلامى را از ياد فلسطين غافل كند. چه جور؟ با ايجاد اختلافات، با جنگهاى داخلى، با ترويج افراطگرىِ انحرافى به نام اسلام و به نام دين و شريعت؛ عدّهاى عامّهى مسلمانان را، اكثريّت مسلمانان را تكفير كنند. وجود اين جريانهاى تكفيرى كه در دنياى اسلام بهوجود آمدند، براى استكبار، براى دشمنان جهان اسلام يك مژده است. اينها هستند كه بهجاى توجّه به واقعيّت خبيث رژيم صهيونيستى، توجّهها را بهجاى ديگرى معطوف ميكنند. درست نقطهى مقابل آنچه اسلام خواسته است؛ اسلام از مسلمانان خواسته است كه «اَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم»(۲) [باشند]؛ مسلمانان بايد در مقابل دشمنان دين سرسخت باشند، بايد بايستند، بايد تحت نفوذ قرار نگيرند؛ «اَشِدّاءُ عَلَى الكُفّار» صريح آيهى قرآن است. بين خودشان مهربان باشند، با هم باشند، دست در دست يكديگر بگذارند، اعتصام به حبلالله بكنند؛ اين دستور اسلام است. آنوقت يك جريانى بهوجود بيايد كه مسلمانها را تقسيم كند به مسلم و كافر! عدّهاى را بهعنوان كافر هدف قرار بدهد، مسلمانها را به جان هم بيندازند! چه كسى ميتواند شك كند كه وجود اين جريانها و پشتيبانى اين جريانها و تَمويل(۳) اين جريانها و دادن سلاح به اينها كار استكبار است و كار دستگاههاى امنيّتى خبيث دولتهاى استكبارى است؟ مىنشينند و براى همين كار برنامهريزى ميكنند. دنياى اسلام بايد به اين مسئله بپردازد؛ اين خطر بزرگى است. متأسّفانه بعضى از دولتهاى مسلمان، بىتوجّه به اين اختلافات دامن ميزنند؛ نميفهمند كه دامن زدن به اين اختلافات، آتشى خواهد افروخت كه دامن همهى آنها را خواهد گرفت؛ اين خواستهى استكبار است: جنگ گروهى مسلمان با گروهى ديگر. عامل اين جنگ هم كسانى هستند كه از پول دستنشاندگان مستكبرين استفاده ميكنند؛ به اينها پول ميدهند، سلاح ميدهند، [كه] در اين كشور و در آن كشور، مردم را به جان هم بيندازند. و اين حركت از سوى استكبار در اين سه چهار سال اخير كه موج بيدارى اسلامى در تعدادى از كشورهاى اسلامى و عربى بهوجود آمد، تشديد شده است؛ براى اينكه بيدارى اسلامى را تحتالشّعاع قرار بدهند. هم مسلمانها را به جان هم مىاندازند، هم با بزرگنمايىِ دستگاههاى تبليغاتى دشمن، اسلام را در چشم افكار عمومى دنيا زشت جلوه ميدهند؛ وقتى تلويزيونها يك آدمى را نشان ميدهند كه به نام اسلام، جگر يك انسانى را دارد ميجود و ميخورد، دربارهى اسلام چه فكر ميكنند؟ دشمنان اسلام برنامهريزى كردند؛ اينها چيزهايى نيست كه دفعتاً بهوجود بيايد، اينها چيزهاى خلقالسّاعه نيست؛ اينها چيزهايى است كه دربارهى آن مدّتها برنامهريزى شده است، پشت سر اينها سياست هست، پشت سر اينها پول هست، دستگاههاى جاسوسى پشت سر اينجور كارها هستند. مسلمانها بايد با هر عامل مخالفِ وحدت و ضدّ وحدت مقابله بكنند؛ اين يك تكليف بزرگ براى همهى ما است؛ هم شيعه بايد اين را قبول كند، هم سنّى بايد قبول كند، هم شعبههاى گوناگونى كه در ميان شيعيان و در ميان سنّىها وجود دارد اين را بايد بپذيرند.
وحدت به معناى تكيهى بر مشتركات است. ما مشتركات زيادى داريم؛ ميان مسلمانان، مشتركات بيش از موارد اختلافى است؛ روى مشتركات بايد تكيه كنند. تكليف عمده هم در اين مورد بر دوش نخبگان است؛ چه نخبگان سياسى، چه نخبگان علمى و چه نخبگان دينى. علماى دنياى اسلام مردم را از تشديد اختلافات فرقهاى و مذهبى برحذر بدارند. دانشمندان دانشگاهى، دانشجويان را توجيه كنند و به آنها تفهيم كنند كه امروز مهمترين مسئله در دنياى اسلام وحدت است. اتّحاد به سمت هدفها؛ هدفِ استقلال سياسى، هدفِ استقرار مردمسالارى دينى، هدفِ پياده كردن حكم الهى در جوامع اسلامى؛ اسلامى كه دعوت به آزادى ميكند، اسلامى كه انسانها را دعوت به عزّت و شرف ميكند؛ اين امروز تكليف است، اين وظيفه است. نخبگان سياسى هم بايد بدانند عزّت و شرف آنها با تكيهى به مردم و آحاد ملّتها است، نه با تكيهى به بيگانگان، نه با تكيهى به كسانى كه از بُن دندان با جوامع اسلامى دشمنند. يك روزى در اين مناطق، همهجا قدرت استكبارى حاكم بوده است؛ سياستهاى آمريكا و قبل از آن انگليس يا بعضى از كشورهاى ديگرِ اروپايى حاكم بوده است؛ ملّتها بتدريج توانستند خود را از زير بار سلطهى مستقيم نجات بدهند؛ اينها ميخواهند سلطهى غير مستقيم را - سلطهى سياسى را، سلطهى اقتصادى را، سلطهى فرهنگى را - بهجاى سلطهى مستقيمِ دوران استعمار بگذارند؛ كه البته در برخى از نقاط دنيا حتّى مستقيم هم دارند وارد ميشوند؛ در آفريقا شما ملاحظه ميكنيد، بعضى از كشورهاى اروپايى ميخواهند همان بساط قبل را باز مستقر كنند. راه، بيدارى اسلامى است؛ راه، آگاهى از شأن ملّتهاى اسلامى است؛ ملّتهاى اسلامى امكانات زيادى دارند، موقعيّت جغرافيايى حسّاسى دارند، ميراث تاريخى بسيار ارزشمندى دارند، منابع اقتصادى بىنظيرى دارند؛ اگر ملتها به خود بيايند، خود را بيابند، به خود تكيّه كنند، با يكديگر دست دوستى بدهند، اين منطقه، منطقهى برجسته و درخشانى خواهد شد و دنياى اسلام روى عزّت و كرامت و آقايى را خواهد ديد. اين چيزى است كه در آينده انشاءالله پيش خواهد آمد؛ نشانههاى آن را ميشود ديد: پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، استقرار نظام جمهورى اسلامى در اين منطقهى حسّاس، استحكام نظام جمهورى اسلامى.
دستگاههاى استكبارى اعم از آمريكا و ديگران، ۳۵ سال است عليه نظام جمهورى اسلامى و ملّت ايران، آنچه از دستشان بر آمده است، انجام دادهاند؛ علىرغم آنها ملّت ايران و نظام جمهورى اسلامى روزبهروز قوىتر، ريشهدارتر، مقتدرتر و داراى نفوذِ بيشتر شده است و انشاءالله اين استحكام، اين استقرار، اين قوّت بيشتر خواهد شد. در دنياى اسلام هم انسان ميبيند كه امروز آگاهى نسلها، آگاهى جوانها نسبت به اسلام و آيندهى اسلام بيش از گذشته است و در بعضى جاها بمراتب بيش از گذشته است؛ البتّه دشمن تلاشهايى ميكند، امّا ما با دقّت و بصيرت كه نگاه كنيم، خواهيم ديد اين موج حركت اسلامى انشاءالله رو به پيش است.
رحمت خدا بر امام بزرگوارمان كه اين راه را او در مقابل ما باز كرد؛ او به ما ياد داد كه بايد به خدا توكّل كرد، از خدا مدد طلبيد و به آينده اميدوار بود. و [ما] اين راه را پيش رفتيم و انشاءالله بعد از اين هم همين خواهد شد. به اميد پيروزى اسلام و مسلمانان و با طلب رحمت و مغفرت الهى بر شهداى اين راه درخشان.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
۱) نهج البلاغه، خطبهى دوّم
۲) سورهى فتح، بخشى از آيهى ۲۹
۳) ثروتمند كردن