بسم الله الرّحمن الرّحيم
خدا را سپاسگزاريم که از عمر بابرکت مجلس چهارم، يک سال مفيد ديگر هم گذشت و ما مجدداً اين توفيق را پيدا کرديم که دقايقي در خدمت مجموع شما خواهران و برادران - نمايندگان عزيز مجلس شوراي اسلامي - باشيم. نظر بنده درباره مجلس چهارم اين است که بحمدالله تا اين تاريخ، مجلس چهارم کوشش بسياري کرده است که خود را به اهداف والاي نمايندگي از اين ملت عزيز، بزرگ و عظيم الشّأن، و جايگاه حقيقي مجلس شوراي اسلامي - چه آنچه که در قانون تصريح شده است و چه آنچه که لازمه آن هست - نزديک کند و توفيق زيادي هم پيدا کرده است. خوب؛ در نظام ما، مجلس حقّاً جايگاه ممتازي دارد. اين حقيقتي است که در محيط اسلامي، رأي و خواست مردم، در مسير، جهتگيري و منش عمومي نظام، تأثير بنياني و تعيين کننده اي دارد و بايد داشته باشد. پس، اين جايگاه بسيار والايي است. يعني در حقيقت يکي از بزرگترين، مهمترين و حسّاسترين معابري است که نظم اسلامي، از آن به سمت هدفهاي خود عبور مي کند. مجلس شوراي اسلامي، چنين شأن و جايگاهي دارد.
من چند خصوصيت را در اين مجلس دنبال کرده ام. البته بعضي از آن خصوصيّات، در مجالس گذشته هم بوده است. (خداوند نمايندگان دوره هاي قبل را هم اجر عطا کند و زحمات و تلاشهايشان را به فضل خود مقبول قرار دهد.) بعضي از اين خصوصيّات هم، از انحصارات اين مجلس است. اينها را عرض مي کنيم، تا هم مردم خوشحال شوند و حس کنند که بحمدالله، نمايندگان آنها چگونه عمل کرده اند و هم نمونه اي براي کارهاي ممتازي که در يک مجلس شوراي اسلامي بايد انجام گيرد، باشد.
چند نکته است که بنده در نفس و ذهن خودم، روي آنها خيلي تکيه دارم و به آنها معتزّ و مسرورم. يکي اين است که مجلس چهارم، سياست را با اخلاق ممزوج کرده است و بحمدالله، سياست را در جهت ضدّاخلاقي نکشانيده است. لذا، شما مشاهده مي کنيد که در مجلس، درس اخلاق هست. مشاهده مي کنيد که در موضعگيريهاي مجلس - چه موضعگيريهاي سياسي و مربوط به جناحهاي مختلف فکري، چه موضعگيريهاي کاري مربوط به لوايح، طرحها و گفتگوهاي داخل مجلس و چه موضعگيري در مقابل مسؤولين - از زبان نماينده مجلس، اشاعه خلاف، گناه و ذکر سوء نمي شود.
بحمدالله، شما مسأله اعتبارنامه ها را که يکي از مسائل مهم بود، خيلي خوب حل کرديد. اين، چيز بسيار باارزشي است. لذا، تريبون کنوني مجلس، مطلقاً در ميان مردم تشنّج ايجاد نمي کند؛ بلکه حتّي آرامش و سکوت هم به وجود مي آورد. اين، افتخار بزرگي است که شما داريد.
نکته دومي که در کار اين مجلس مشاهده مي شود، اين است که ضمن اين که مجلس با دولت خدمتگزار و بخصوص رئيس دولت و کارهاي ارزشمندي که در دولت انجام مي گيرد، همکاري دارد، نقش نظارتي خود را هم ايفا مي کند، که يک مصداق آن، همين موضوع ديوان محاسبات است. من چه در آن وقتي که در مأموريت رياست جمهوري مشغول بودم و چه غير آن زمان، نسبت به ديوان محاسبات، خيلي تأکيد و حسّاسيت داشتم. خوب، بحمدالله، ديوان محاسبات حالا فعّال است و کارهايي از قبيلِ مسأله تفريغ بودجه، نظارت بر بعضي از کارهاي مربوط به بودجه کشور و صرف و خرج پول و صرفه جويي را پيگيري مي کند. اين کارها واقعاً باارزش و خوب است. بدون شک، دولت سالم، خوب و خدمتگزار ما، از نقش مجلس خشنود است؛ چون مجلس در جهت اصلاح امور کشور و ضبط امور مالي - که جاي ضبط و انضباط زيادي هم دارد - کمک دولت است.
سرفصل ديگري که بنده به خاطر آن، مجلس را در قلب خودم تحسين کرده ام، واکنش به موقع نسبت به مسائل حسّاس داخلي و خارجي است. مجلس در مسائل گوناگون - مثل مسأله فرهنگي ماهواره - غايب نيست. خوب؛ البته مسأله ماهواره جزو مسائل اصلي کشور نيست؛ بلکه يک مسأله موسمي، امّا مؤثّر و حسّاس است. گاهي بعضي از مسائل، خيلي بنياني اند؛ هرچند در زندگي مردم بروز و ظهور و تأثير عاجلي ندارند. امّا بعضي مسائل، آن قدر هم بنياني نيستند؛ بلکه مسائل سطحي اند. مسأله ماهواره، مسئأله اي سطحي است؛ امّا تأثيرات زياد و مخرّبي دارد. شما آن جا خودتان را فوراً رسانديد و بنده از بيرون مجلس مراقبت مي کردم. من مباحثات مجلس را گوش و دنبال مي کردم؛ ديدم مجلس با وجدان بيدار و درک صحيح از مسأله ماهواره، با آن مواجه شد. در قضيه برخورد با سياستهاي متعرّض استکبار جهاني، برخورد با دولت مستکبر امريکا و در همه دردها و هموم اين ملّت، حضور مجلس خيلي مهم است. چيزهايي که ملت به آنها اهتمام مي ورزد، براي ملت مهم است. اين هم يکي از آن سرفصلهاي مهمّ است که يکي دو مثالش اينها بود. البته مثالهاي زيادي هم دارد که حالا در صدد احصاي آنها نيستيم.
يک موضوع ديگر که انصافاً جاي تقدير دارد، همين «برنامه دوم» است که دولت با زحمت قابل تحسيني آن را تقديم مجلس کرد و مجلس، حقّاً، با اين برنامه برخوردي جدّي و فعّال داشت. برنامه، يعني قالب حرکت عمومي کشور. برنامه که امر کوچکي نيست! بودجه سالانه که نيست! برنامه، جهتگيري در همه مسائل است و اهتمام لازم دارد. مجلس هم اهتمام ورزيد. من مي دانم که مجلس، وقتي مي بيند که نمي تواند کاري در وقت برساند، تأخير مي اندازد و بعد رسيدگي مي کند. همه اينها، نشانه اهتمام است. مردم وقتي بدانند نمايندگان آنها اين طور عمل مي کنند، خوشحال مي شوند. خوب؛ اين مجلس ماست. حالا شما اين مجلس را، با اين وجدان بيدار، تلاش خوب، فعاليّت بموقع و نگرش به مسائل معنوي، با مجالس فرمايشي گذشته اين کشور در دوران طواغيت - که واقعاً نمي شود اسم مجلس بر آنها گذاشت - مقايسه کنيد. واقعاً حيف است که انسان اسم مجلس را ملوّث کند به اين که آنها را هم «مجلس» بنامد؛ مگر آن دوره هاي اوّل. والّا اسم مجلس شورا، براي آنچه که در دوران رژيم پهلوي - بعد از دوره چهارمِ مجلس شوراي ملّي سابق - گذشت، بسيار نامناسب است.
مجلس ما را با مجالس دنيا مقايسه کنيد. انصافاً (حالا تا آن حدّي که ما مي شناسيم. اگر گوشه و کنار، مجلسي هست که ما خبر نداريم، آن بحث ديگري است) مثل اين مجلس، از لحاظ توجّه، دقّت، اهتمام، وجدان بيدار، تلاش بجا و نگرش به مسائل معنوي، بنده سراغ ندارم. بحمدالله مجلس ما، با اين خصوصيّات، اوّلين مجلس دنياست. در اين وضعيت، نقش هيأت رئيسه و شخص رئيس محترم مجلس هم، انصافاً نقش ممتازي است. بنده قلباً خدا را شکر مي کنم و ايشان را به طور مرتّب و دائم، به خاطر همين اهتمام، و اين که مي بينم بحمدالله والمنّة، اين زحمات و تلاشها به نتايجي رسيده که براي کشور مؤثّر است، دعا مي کنم.
مبادا کسي خيال کند که «حالا ما در مجلس به اين امر بپردازيم يا نپردازيم، در امر کشور چه تأثيري دارد؟» نه آقا! مجموعه همين رفتارهاست که منش کلّي مجلس را به وجود مي آورد و منش کلّي مجلس، حرکت کشور را به سمت اهداف والاي آن تنظيم مي کند. خوب؛ اينها خصوصيّاتي است که به خاطرشان بايد خدا را شکر کنيم. شما عزيزان و مسؤولين مجلس هم، بايد نسبت به آنها سپاسگزار باشيد و از آنها تقدير کنيد.
نکته ديگر اين است که بين مجلس شوراي اسلامي و آحاد نمايندگان، فرق هست. يعني اگر ما از مجلس شوراي اسلامي ستايش مي کنيم - که جاي ستايش هم دارد - اين بدين معنا نيست که اين ستايشها، مالِ همه اعضا و نمايندگان مجلس است. نماينده، بايدها و نبايدهايي دارد. بعضي نمايندگان، به اين بايدها و نبايدها، خيلي پايبندند و بعضي به طور متوّسط پايبندند. شايد بعضي هم، خداي ناکرده، کمتر پايبند باشند. اين بايدها و نبايدها را در امر نمايندگي بايد در نظر گرفت. يکي از آنها اين است که نماينده مجلس، چون نماينده اين ملت عزيز است، بايد عزّت اين ملت را حفظ کند. بالاخره انتساب به يک جاي بالا و بزرگ، اقتضائاتي دارد. آن کس که فرضاً يک نوجوانِ معمولي در کوچه و بازار است، يک طور حرکت مي کند. امّا همين نوجوان، وقتي پسر فلان آقاي محترم بود، مجبور است طوري ديگر حرکت کند؛ و ناچار، بايد شؤوني را رعايت نمايد و محدوديتهايي را بپذيرد. لذا اگر شما روشي را از پسر فلان آقا مشاهده کنيد، به او ايراد مي گيريد؛ امّا همان کار را اگر از يک نوجوان معمولي در کوچه و بازار ببينيد، مي گوييد «حالا نوجواني است که کاري انجام داده است.»
خوب؛ ما نماينده ملتي هستيم که حقاً و انصافاً مصداق آيه شريفه «کنتم خير امّة اخرجت للناس» است. اگر ملتهاي مظلوم دنيا بخواهند به کارنامه يک ملت نگاه کنند و نيرو بگيرند؛ احساس عزّت و شرف کنند و درس بگيرند، بايد به اين ملت نگاه کنند. اين، ملتي است که مادرِ چهار شهيدش، احساس افتخار مي کند که چهار شهيد در راه خدا داده است. اين، ملتي است که جانباز و آزاده اش که ده، دوازده سال در زندان دشمن مانده است، به خاطر سربازي اسلام و قرآن، احساس افتخار مي کند. اينها چنان مقامات بالايي است که اگر واقعاً در زندگي ما اتّفاق نيفتاده بود، حق داشتيم باور نکنيم که مي شود اين گونه بود. کما اين که خيلي از مجاهدتها، فداکاريها و بزرگ منشيهاي صدر اسلام را، وقتي در گذشته در سخنرانيها و گفتارهاي خصوصي، نقل مي کرديم، بعضي - حتّي گاهي خود گوينده هايش - ته دلشان خيلي باور نمي کردند که همه اين جزئّيات، همين طور اتّفاق افتاده است؛ از بس بزرگ و باعظمت است. آنچه ما امروز مي بينيم، واقعاً من به شما عرض مي کنم که در صدر اسلام، در زمان نبي اکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم، نمونه هاي نادري دارد. حتّي بعضيش اصلاً نمونه ندارد.
اين ملّت، چنين ملتي است. ما اگر نماينده مجلس شديم، نماينده اين ملتيم. خوب؛ اين ملتِ به اين عظمت، جلالت قدر و عزّت، از وقتي بنده خدا شد، سر در مقابل غير خدا فرود نياورد. شانزده سال است که اين ملتْ به دنبالِ عبدِ صالحِ خدا حرکت کرده و همه قيود بندگي قدرتها، شخصيتها و مقامات را براي خاطر بندگي پروردگار، بُريده است. پناه خودش را از همه قطع کرده و به خداي متعال پناه برده است. چنين ملّتي، عزيز است. «عزّ جارک.» اي خداي متعال! آن که به تو پناه مي آورد، عزيز است. خدا پناه آورنده به خودش را وانمي گذارد. آن شأن لئام است که کساني را که به آنها پناهنده مي شوند و با آنها پيوند دوستي مي بندند، در گرفتاريها رها مي کنند. «اکرم الاکرمين» کسي را که به او پناه آورده است، عزيز مي دارد؛ همچنان که خود او عزيز است. «عزّ جارک و جلّ ثنائک.» همان طور که مي گوييم «جلّ ثناءالله»، همين طور هم مي گوييم «عزّ جارالله». بايد اين عزّت حفظ شود. نماينده مجلس نبايد خداي ناکرده يک وقت در مقابل کساني که با اين نظام دلِ همراه ندارند، يا فلان آدم طاغوتي که يک شاهي صنّار پول در جيبش است - احياناً فرض کنيد در قضاياي انتخابات يک خرج بيخود هم کرده است - سر فرو آورد. يا در مسافرت به حوزه انتخابي، يا فلان نقطه ديگر (احياناً عرض مي کنم. اين مسائل ممکن است گاهي پيش آيد(به جاي اين که شما را در حسينيه حزب الله و خانه فلان شهيد ببينند، خبردار شوند که به خانه فلان آدمي که با انقلاب، نظام اسلامي و با اصل اسلام هيچ رابطه اي ندارد يا رابطه خوبي ندارد، رفته ايد. اين، حفظ عزّت اسلام نيست.
خوب؛ اين يکي از اين بايدها و نبايدهاست. اينها، آن چيزهايي است که مورد توجّه است. يا فرض بفرماييد يکي از مسائلِ مربوط به بايدها و نبايدهاي اين مجلس، اين است که ذرّه ذرّه وقت آن، قيمت دارد. وقت نبايد هدر برود. بدين صورت که مثلاً در وقت معيّن، سرِ اين مأموريت حضور نداشته باشيم، يا در هنگام مباحثات، در مباحثات داخل نباشيم. فرض کنيد، در حالي که شخصي به دفاع از مسأله اي مي پردازد و ديگري رد مي کند، ما براي خودمان مشغول مطالعه يا مذاکره باشيم، يا فرصت نمايندگي را براي کارهاي غير نمايندگي مغتنم بشماريم. من عرض مي کنم: شغل نمايندگي، اعزّ از مشاغل ديگر و قيمت وقتِ مجلس، حتّي از تحصيلِ علم بالاتر است؛ چه رسد به تحصيل مال يا تأمين آتيه! در داخل مجلس، همه اهتمام بايد به کاري باشد که در صحن مجلس يا در داخل کميسيون مي گذرد. اين، اساس قضيه است. حضور بايد تأمين باشد و حتماً همه در مجلس حاضر باشند؛ مگر اين که اضطراري باشد. خداي متعال هم در نماز و روزه، اضطرار را به شکلي قبول فرموده است. آن، بحث ديگري است. در غير موارد اضطراري، همه نمايندگان در سر مأموريتشان حاضر مي شوند؛ در حالي که استراحت کرده اند و براي لايحه مورد بحثشان، پيش مطالعه کرده اند و آماده اند که راجع به لايحه دولت يا طرحي که در مجلس مطرح است، منصفانه، از روي کمال بينش و دقت و بااستفاده از نظرات کارشناسي، نظري بدهند و تصميمي بگيرند.
بايد مجلس اين گونه باشد. يک دقيقه از وقت اين مجلس نبايد هدر برود. اين قبيل مسائل، جزو شؤون نمايندگي مجلس و چيزهايي است که عزّت، عظمت و قرار گرفتن مجلس در موضع حکمت، وابسته به اينهاست، که اگر اين رعايت نشود، مجلس از آن پايگاه خواهد افتاد.
خوب، بحمدالله حالا مجادلات بيخودي و پوچْ در مجلس نيست. امروز بحمدالله مجلس به اين مسائل توجّه دارد. وقت مجلس بايد به طور کامل صرف شود؛ زيرا به همين خاطر است که نماينده، نماينده است. خوب؛ اين هم البته در دنباله اين قضيه است که تا آخرين روز نمايندگي، شما نماينده هستيد. سال آخرِ نمايندگي، با سال اوّل هيچ فرقي ندارد. حالا ما وارد سال آخر مي شويم. جلسات سال آخر هم بايد از همه جهت، مثل جلسات سال اوّل باشد. انسان بايد با خدا معامله کند و خداي متعال هم آنچه را که مصلحت است تأمين مي کند. حالا اگر خيلي هم دلمان بخواهد نماينده شويم، بالاخره باز هم سر و کار با خداست و او بهتر از ديگران مي تواند اين کار را صورت دهد و به انجام رساند.
غرض؛ بايدها و نبايدهايي هست که من حالا دو، سه مورد از آنها را عرض کردم. خود آقايان، بحمدالله، بدون اين که لازم باشد بنده عرض کنم، به اين خصوصيات واقفيد. بحمدالله اوضاع کشور، در حال حرکت و پيشرفت است. اين، براي همه، خبر خيلي خوشي است. ما در حال رکود و عقبگرد نيستيم. اين مطلب خيلي مهمّي است. البته رکود و توقّف هم، به معناي عقبگرد است. کشور، بحمدالله در حال سازندگي است. همه جاي کشور نشانه سازندگي مشهود است. فعّالين کشور - بخصوص دولت خدمتگزار - همه در حال تلاشند که کارهايي را انجام دهند. مجلس هم در جايگاه و سنگر خودش، اين سازندگي، نوسازي، پيشرفت، توسعه و رشد اقتصادي را برنامه ريزي مي کند، پيش مي برد و قانون مي دهد. بحمدالله همه مشغولند. از لحاظ سياسي وضع ما خوب و از لحاظ اقتصادي در حال تحوّل، حرکت و پيشرفت است. از لحاظ فرهنگي و اخلاقي، بيداري بر کشور حکمفرماست. از همه بخشها مهمتر و خطرناکتر، همين بخش فرهنگي و اخلاقي است. دشمن متوجّهِ اين بخش است. خوب؛ ما در سنگرمان بيداريم. نفْسِ همين که ملتي بيدار باشد، خبر خوبي است. دشمن هم با اين وضع نخواهد توانست هيچ کار مؤثّري نسبت به اين کشور و انقلاب و اين ملت انجام دهد. تهديد مي کنند؛ تشر مي زنند؛ گاهي اوقات مثلاً - فرض بفرماييد - با کارهاي نمايشي، مثل حضور نظامي و تعيين يک ناوگان براي فلان جا - که در واقع اينها با گذشته چندان تفاوتي نمي کند قيافه ابرقدرتي مي گيرند. خوب؛ اينها حضور غاصبانه ناحق و زورگويانه خودشان را داشتند. مي خواهند وانمود کنند که ما در برخورد با مثلاً - فرض کنيد - مخالفين خودمان (عمده نظر هم به اسلام، بيداري اسلامي، نهضت اسلامي و پيشرو اين نهضت، يعني نظام جمهوري اسلامي و دولت و ملت ايران است) جدّي هستيم.
اين کارها را مي کنند؛ امّا در واقع ارزش و اهميّتي ندارد. براي ملتي که به خود متکي و به خدا مؤمن است، سنگيني اي ندارد. مگر امريکا در طول اين شانزده سال، شده است که بتواند کاري عليه اين ملت بکند و نکند؟! مگر مي توانند هر وقت هر تصميمي خواستند بگيرند؟! بالأخره ضرورتهايي در دنيا هست؛ مشکلاتي در دنيا هست. به فضل پروردگار، واقعيتهاي موجود، چيزهايي را بر دشمن ما تحميل مي کند. اينها تا آن حدّي که توانستند، فشار آوردند. خوب؛ موفق نشدند و بعد از اين هم موفّق نخواهند شد. اين ملت بيدار است. اين ملتْ پايبند به ايمان خود است. اين ملت بحمدالله، روش و حرکت و پيشرفتش، هنوز بسيار فراتر از تحليلهاي دشمنان است. ما در تحليلها و اظهارنظرهايشان مي بينيم که چقدر نسبت به فهمِ واقعيّاتِ اين کشور، بر خطا و در غلط و اشتباه هستند. خوب؛ همان تحليلها و تصميم گيريهاي خطا را به آنها املا مي کنند و تصميم گيري خطا هم، شکست را بر آنها تحميل مي کند. لذا، پشت سرِ هم شکست مي خورند؛ چون ملت، انقلاب و کشور ما را نمي شناسند. خداي متعال اراده کرده است که پرچمش در اهتزاز بماند و دينش عزّت پيدا کند. چرا؟ چون مؤمنين به اين دين کمر بسته اند.
اين، سنّت خداست. مال زمان ما هم نيست. در هر زماني که عدّه اي از مؤمنين به اقامه دين کمر ببندند، خدا به آنها توفيق خواهد داد. اين، وعده صريح قرآن و سنّت لايتغيّر الهي است. امروز عدّه اي به اقامه اين دين، برافراشتن پرچم دين و تحکيم احکام و قوانين آن کمر بسته اند؛ خداي متعال هم اراده اش بر اين قرار گرفته است که اين خواست را منجّز و دست دشمن را کوتاه کند و کوتاه هم خواهد کرد. نگراني ندارد که کسي در گوشه و کنار، نگران اين مسائل باشد. بحمدالله، کشور در حال عزّتِ کامل، در جهت اعتزاز بيشتر و به سمت اهداف الهي، در پيش است. هر کس مشغول انجام وظايف خود است. در اين مجموعه، تلاش مقدّس و مجاهدت آميز است. مجلس هم، بحمدالله، مشغول است.
خداوند به همه شما برادران و خواهران عزيز توفيق دهد، زحمات شما را قبول فرمايد و تلاشهايتان را مستوجب اجر و ثواب وافر خود قرار دهد. خداوند، نيّتهاي خالصي را که بحمدالله در جمع شما وجود دارد، برکت بخشد و منشأ آثار فراوان قرار دهد و همه ما را موفّق گرداند که بتوانيم با اين کارها، قلب مقدّس ولي عصر ارواحنا فداه را از خودمان راضي کنيم.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته.