بسماللهالرّحمنالرّحيم
اوّلاً خوشامد عرض ميكنيم به همهى برادران و خواهران عزيز، كارگزاران پر افتخارِ يكى از برجستهترين خدمات در جامعهى اسلامى، يعنى حجّ ابراهيمى و زيارت خانهى خدا و زيارت مدينهى منوّره. و اميدواريم كه اين افتخار بزرگ ذخيرهى آخرت براى شماها باشد و حركت و تلاش و اقدام در اين مجموعهى مبارك را آنچنان با اخلاص انجام بدهيد كه در نامهى اعمال شما انشاءالله مثل خورشيدى بدرخشد. از زحماتى هم كه آقايان محترم، مسئولين در باب حج ميكشند، تشكّر ميكنيم؛ حقيقتاً جاى قدردانى دارد اين اقداماتى كه بيان كردند؛ چه در زمينههاى فرهنگى و معنوى و اخلاقى و تربيتى، و چه در زمينههاى عمليّاتى و اجرايى و سازمانى.
آنچه مهم است اين است كه ما بدانيم حج يكى از نقاط قوّت آيين مقدّس اسلام است؛ گرچه نقاط قوّت در مجموعهى شريعت اسلامى يكى دوتا نيست، كم نيست، امّا حج به خاطر اين خصوصيّاتى كه در آن هست - كه كمابيش همه با اين خصوصيّات آشنا هستيم - يك برجستگىاى دارد؛ در واقع ميشود گفت كه حج مايهى اقتدار جامعهى اسلامى است، مايهى اقتدار امّت اسلامى است. آن روزى كه ما مسلمانها در كشورهاى مختلف، از مذاهب مختلف اين توفيق را پيدا كنيم، اين بلوغ فكرى را پيدا كنيم كه در واقع و به معناى حقيقى كلمه "امّت اسلامى" را تشكيل بدهيم - كه متأسّفانه تا حالا ما مسلمانها اين توفيق را پيدا نكرديم و به اين بلوغ سياسى و فكرى و اخلاقى نرسيديم - و بتوانيم مجموعهى مسلمانها از اقصاى شرق عالم تا منتهاى غرب عالم اسلامى يك امّت باشيم، ولو با دولتهاى مختلف، آن روز خواهيم فهميد كه حج چگونه مايهى اقتدار و استحكام و اعتلا و آبرومندى اين امّت است.
امروز هم نظام جمهورى اسلامى با اين چشم بايد به حج نگاه كند: وسيلهى اقتدار؛ چهجور اقتدارى؟ آيا مراد ما از اين اقتدار، شبيه اقتدارهاى مادّى و سياسى و نظامى، يا حتّى از قبيل اقتدارهاى نرمافزارى، مثل اقتدار فرهنگى [و] اقتدار زبان است؟ نه، خيلى بالاتر از اين است. حجّ علاوه بر اينكه اقتدار سياسى دارد، علاوه بر اينكه اقتدار فرهنگىِ نظام اسلامى را به دنيا نشان ميدهد، اقتدار معنوى دارد؛ يعنى انسانها را از درون ميسازد، آمادهى عبور از موانع دشوار ميكند، چشم آنها را به حقايقى باز ميكند كه بدون حضور در عرصهى حج اين حقايق ديدنى نيست، لمس كردنى نيست؛ آنجا است كه انسان ميفهمد برخى از حقايق معنوى اسلام را، حقايق تربيتى اسلام را؛ يك چنين چيزى است حج.
يكى از لوازم حجِّ به معناى درست كلمه، اين است كه حجّاج در عرصهى حج و در ميدان اين فريضهى بزرگ اسلامى، به معناى واقعى كلمه برادرانه با هم رفتار كنند؛ به چشم برادر به يكديگر نگاه كنند، نه به چشم بيگانه، نه به چشم دشمن؛ به چشم كسانى به هم نگاه كنند كه به سمت يك هدف در حال حركتند؛ يك چيز را ميجويند؛ بر گرد يك محور حركت ميكنند. اينكه فرمودند: فَلا رَفَثَ وَ لا فُسوقَ وَ لا جِدالَ فِى الحَجّ،(۱) مراد از "لا جدال" جدال با دشمن نيست؛ اتّفاقاً حج مظهر جدال با دشمن است. بعضى از كجبينها و بددلها خواستهاند اينجور بگويند كه "لا جدال فى الحجّ"؛ شما چرا در حج مراسم برائت برپا ميكنيد؟ اين جدالى كه در برائت هست، جدال با شرك است، جدال با كفر است؛ اين جزو اساسىترين خطوط حيات اسلامى است؛ آن جدالى كه در حج نبايد باشد، جدال برادران با يكديگر است، جدال مؤمنين با يكديگر است، جدال دلهاى معتقد به توحيد با يكديگر است؛ اين جدال نبايد باشد. بايد سعى بكنيم كه نه فقط جدال زبانى نداشته باشيم، تنافر قلبى هم نداشته باشيم؛ درست عكس آن چيزى كه امروز دشمنان اسلام درصدد ايجاد آن در جامعهى اسلامىاند؛ اين را توجّه داشته باشيد. اختلاف مذاهب اسلامى، اختلاف شيعه و سنّى در حدّ اختلاف عقيدتى - يكى يك عقيدهاى دارد، ديگرى يك عقيدهى ديگرى دارد؛ اينها باهم اختلاف دارند - مشكلى بهوجود نمىآورد؛ مشكل آن وقتى است كه اين اختلاف عقيدتى به اختلاف روحى، به اختلاف رفتارى، به درگيرى، به ستيزهگرى، به دشمنى بينجامد؛ دشمنان دنياى اسلام دنبال اين فكرند، دنبال اين نقشهاند. خوب فهميدند كه اگر در دنياى اسلام مذاهب اسلامى گريبان يكديگر را بگيرند و كشمكش با همديگر را شروع كنند، رژيم غاصب صهيونيست نفس راحتى خواهد كشيد؛ اين را خوب فهميدند، درست فهميدند؛ لذا از يك طرف گروههاى تكفيرى را به راه مىاندازند كه نه فقط شيعه را تكفير كنند، بلكه بسيارى از فِرق اهل سنّت را هم تكفير كنند؛ از آن طرف هم يك عدّه مزدور را به راه بيندازند كه براى اين آتش هيمه فراهم كنند، بنزين روى آتش بريزند؛ كه مىبينيد، ميشنويد، يا خبر داريد. وسائل ارتباط جمعى و رسانه در اختيار اينها ميگذارند؛ در كجا؟ در آمريكا! در كجا؟ در لندن! آن تشيّعى كه از لندن و از آمريكا بخواهد براى دنيا پخش بشود، آن تشيّع به درد شيعه نميخورد. رهبران دينى تشيّع و بخصوص بعد از پيروزى انقلاب اسلامى، امام بزرگوار و ديگران، اين همه تأكيد ميكنند بر حفظ اتّحاد امّت اسلامى و برادرى مسلمانان با يكديگر، آنوقت يك عدّهاى - كاسهى داغتر از آش - دنبال آتشافروزى، دنبال ايجاد درگيرى و اختلاف [هستند]. اين همان چيزى است كه دشمن ميخواهد؛ اين همان چيزى است كه دشمنان دنياى اسلام كه نه شيعهاند، نه سنّىاند، نه اين را دوست دارند، نه آن را دوست دارند، دنبالش هستند. اينها را بايد بفهميم، اينها را بايد توجّه كنيم.
يك نكتهى اساسى ديگر كه باز نقطهى قوّت حج است و مايهى اقتدار حج است، اين است كه فرهنگ اسلامى ناب ميان مسلمانان تبادل پيدا كند، تجربيّات اسلامى ميان مسلمانها تبادل پيدا كند. از فلان كشور اسلامى ممكن است ما چيزهايى شنيده باشيم، امّا شنيدن فرق ميكند با اينكه انسان با مردمى كه اهل آن كشورند بنشيند، روياروى از آنها بشنود؛ او هم آنچه را كه دربارهى ايران اسلامى عزيز ما شنيده است، اين را با آنچه كه در شما ميبيند، از شما ميشنود، مقايسه بكند، بتواند حقيقت را كشف كند. حجم تبليغات عليه نظام جمهورى اسلامى يك حجم وحشتآورى است؛ تعداد رسانهها - با شيوههاى گوناگون - عليه نظام جمهورى اسلامى در دنيا يك تعداد نجومى عجيبى است. فلان جوانى كه اهل فلان كشور آفريقايى است يا فلان كشور آسيايى است يا فلان كشور عربى و غير عربى است، وقتى مىنشيند پاى اينترنت يا مىنشيند پاى فلان رسانهى بينالمللى يا در دست ميگيرد فلان مطبوعهى بينالمللى را، از كجا بفهمد كه آنچه در اينجا نوشته است نسبت به ايران اسلامى، خلاف واقع است؟ حضور شما در حج، در اين عرصهى بينالمللى اين فرصت را به شما ميدهد كه حقايق را منتقل كنيد؛ نه فقط با زبان، بلكه با زبان و عمل؛ حقايق اسلام را بگوييد، حقايق شيعه را بگوييد، حقايق انقلاب اسلامى را بگوييد، ماجراهايى را كه امروز وجود دارد بگوييد.
يك نقطهى مهم و اساسى ديگر در حج، همان چيزى است كه اشاره شد: تقويت معنويّت در وجود خود ما. عزيزان من! ما در ميدانهاى جهاد در راه خدا در صورتى ميتوانيم مقاومت كنيم كه دلمان لبالب باشد از ايمان به خدا و سرشار از توكّل به خداى متعال؛ بدون معنويّت نميشود حركت كرد، بدون ايمان قوى نميشود گردنههاى دشوار را پيمود، بدون توكّل به خداى متعال نميشود چشم بر هيمنهى ظاهرى قدرتها بست و قدرت حقيقى را ديد؛ توكّل لازم است، ايمان لازم است، حُسنظنّ به وعدهى الهى لازم است؛ اينها در حج تأمين ميشود. آنجا انسان ميرود «ليشهدوا منافع لهم»؛(۲) اين منافع فقط منافع دنيوى نيست؛ منافع دنيوى است، منافع اخروى است، منافع معنوى است، منافع روحى است؛ اين حج است.
خب، امروز ملاحظه ميكنيد در دنياى اسلام غير از كارهايى كه دشمنان در زمينهى ايجاد اختلاف فكرى و روحى و عقيدتى ميكنند، آتشافروزى هم ميكنند؛ ببينيد در كشورهاى همسايهى ما - در پاكستان يك جور، در عراق يكجور، در سوريه يكجور، در بحرين يكجور - چطور آتش جنگ را برمىافروزند بين مردم به بهانهى شيعه و سنّى؛ آنجايى هم كه مسئلهى شيعه و سنّى نيست، اسم شيعه و سنّى رويش ميگذارند، كه من مكرّر اشاره كردهام به مواردى از اينها؛ حاضرند منطقه را به آتش بكشند، براى خاطر مقاصد سياسى؛ ابرقدرتها اينجورىاند. ابرقدرتها از اينكه يك انفجارى در فلان محلّهى فلان شهر عراق رخ بدهد، پنجاه نفر در اين انفجار كشته بشوند، هيچ باكى ندارند؛ از اينكه در كشور سوريه حوادثى بهوجود بيايد كه يك كشور بتدريج تبديل بشود به ويرانه؛ يا در مصر يا در نقاط ديگر، هيچ باكى ندارند. براى منافع نامشروع خودشان ابرقدرتها - آمريكا و امثال آمريكا - از اين قبيل كارها انجام ميدهند. حالا اين رويكرد جديدى كه آمريكايىها در مورد سوريه دارند، اميدواريم جدّى باشد؛ اين هم باز يك بازى سياسى ديگرى نباشد؛ هفتهها است كه دارند مردم اين منطقه را تهديد ميكنند به ايجاد يك جنگ، ايجاد يك درگيرى پرخسارت، براى خاطر منافعى كه براى خودشان تعريف كردهاند، دفاع از اين منافع را هم براى خودشان مشروع ميدانند، ولو منافع ده كشور ديگر و ده ملّت ديگر را هم پايمال بكنند؛ اينجورىاند. انصاف و نگاه به منافع بشريّت و انسانيّت و منافع كلان آحاد بشر كه برايشان مطرح نيست، اسمش را ميگذارند منافع ملّى [كه] در واقع منافع ملّى خودشان هم نيست، منافع صهيونيستها است، منافع دشمنان بشريّت است، منافع سرمايهدارانى است كه در طول هفتاد هشتاد سال گذشته نشان دادند كه به هيچ اصلى از اصول انسانيّت پايبند نيستند؛ اسم اين را ميگذارند منافع ملّىِ خودشان و براى اين منافع ملّىِ ادّعايى، حاضرند همهى آتشها را برافروزند. الان چندين هفته است كه در اين منطقه با تهديد به جنگ و تهديد به بمباران جنجالى بپا كردند. خب، حالا اين رويكرد اخير اگر جدّى باشد، برگشت از آن كارِ خودسرانه و غلطى است كه در اين چند هفته دنبال كردند؛ اميدواريم جدّى باشد؛ اين وضع منطقه است، وضع دنيا است.
جمهورى اسلامى با نگاه باز، با چشم باز، با حواس جمع، به همهى اين مسائل نگاه ميكند؛ آنچه ما ميفهميم اين است كه ما بايستى بهعنوان يك ملّت، بهعنوان يك جمعيّت عظيم هفتاد هشتاد ميليونىِ واقع در يك منطقهى حسّاس عالم، با نگاه درست، با استفادهى از اقتدار اسلامى، جاى پاى خودمان را محكم كنيم؛ اهداف انسانى و والاى خودمان را كه از اسلام گرفتهايم، در معرض نگاه و ديد همهى بشريّت بگذاريم و بشريّت را دعوت كنيم به آن چيزى كه اسلام به بشريّت هديه ميدهد؛ اين وظيفهى ما است. مكرّر عرض كردهايم: ساخت اقتدار درونى ملّت كه در درجهى اوّل با ايمان صحيح و راسخ و با اتّحاد آحاد مردم و با عمل درست مسئولين كشور و با همراهى مسئولان و آحاد مردم و با توكّل به خداى متعال انجام خواهد گرفت؛ يعنى بهكار گرفتن عقل و معنويّت و توكّل و حركت و عمل؛ بلاشك در اوضاع منطقه هم اثر ميگذارد، كما اينكه تا حالا هم اثر گذاشته است. و اميدواريم كه انشاءالله اين حضور معنوى در عرصههاى مختلف و از جمله حضور شما در حج با اين منطق قوى، با اين نگاه روشن، بتواند آن چيزى را كه اسلام براى نظام، براى مردم عالم، براى مسلمانان، براى غيرمسلمانان، براى انسانيّت خواسته است، تأمين كند و وسائل سعادت عمومى را فراهم بكند.
از همهى شما التماس دعا داريم، اميدواريم انشاءالله حجّ خوبى را امسال داشته باشيد و توفيقات الهى [و] لطف الهى شامل حال همهى شما و همهى حجّاج ايرانى و همهى حجّاج بيتاللهالحرام از اكناف عالم اسلام باشد؛ حجّ مقبولى انشاءالله داشته باشيد.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
۱) سورهى بقره، بخشى از آيهى ۱۹۷
۲) سورهى حج، بخشى از آيهى ۲۸
اوّلاً خوشامد عرض ميكنيم به همهى برادران و خواهران عزيز، كارگزاران پر افتخارِ يكى از برجستهترين خدمات در جامعهى اسلامى، يعنى حجّ ابراهيمى و زيارت خانهى خدا و زيارت مدينهى منوّره. و اميدواريم كه اين افتخار بزرگ ذخيرهى آخرت براى شماها باشد و حركت و تلاش و اقدام در اين مجموعهى مبارك را آنچنان با اخلاص انجام بدهيد كه در نامهى اعمال شما انشاءالله مثل خورشيدى بدرخشد. از زحماتى هم كه آقايان محترم، مسئولين در باب حج ميكشند، تشكّر ميكنيم؛ حقيقتاً جاى قدردانى دارد اين اقداماتى كه بيان كردند؛ چه در زمينههاى فرهنگى و معنوى و اخلاقى و تربيتى، و چه در زمينههاى عمليّاتى و اجرايى و سازمانى.
آنچه مهم است اين است كه ما بدانيم حج يكى از نقاط قوّت آيين مقدّس اسلام است؛ گرچه نقاط قوّت در مجموعهى شريعت اسلامى يكى دوتا نيست، كم نيست، امّا حج به خاطر اين خصوصيّاتى كه در آن هست - كه كمابيش همه با اين خصوصيّات آشنا هستيم - يك برجستگىاى دارد؛ در واقع ميشود گفت كه حج مايهى اقتدار جامعهى اسلامى است، مايهى اقتدار امّت اسلامى است. آن روزى كه ما مسلمانها در كشورهاى مختلف، از مذاهب مختلف اين توفيق را پيدا كنيم، اين بلوغ فكرى را پيدا كنيم كه در واقع و به معناى حقيقى كلمه "امّت اسلامى" را تشكيل بدهيم - كه متأسّفانه تا حالا ما مسلمانها اين توفيق را پيدا نكرديم و به اين بلوغ سياسى و فكرى و اخلاقى نرسيديم - و بتوانيم مجموعهى مسلمانها از اقصاى شرق عالم تا منتهاى غرب عالم اسلامى يك امّت باشيم، ولو با دولتهاى مختلف، آن روز خواهيم فهميد كه حج چگونه مايهى اقتدار و استحكام و اعتلا و آبرومندى اين امّت است.
امروز هم نظام جمهورى اسلامى با اين چشم بايد به حج نگاه كند: وسيلهى اقتدار؛ چهجور اقتدارى؟ آيا مراد ما از اين اقتدار، شبيه اقتدارهاى مادّى و سياسى و نظامى، يا حتّى از قبيل اقتدارهاى نرمافزارى، مثل اقتدار فرهنگى [و] اقتدار زبان است؟ نه، خيلى بالاتر از اين است. حجّ علاوه بر اينكه اقتدار سياسى دارد، علاوه بر اينكه اقتدار فرهنگىِ نظام اسلامى را به دنيا نشان ميدهد، اقتدار معنوى دارد؛ يعنى انسانها را از درون ميسازد، آمادهى عبور از موانع دشوار ميكند، چشم آنها را به حقايقى باز ميكند كه بدون حضور در عرصهى حج اين حقايق ديدنى نيست، لمس كردنى نيست؛ آنجا است كه انسان ميفهمد برخى از حقايق معنوى اسلام را، حقايق تربيتى اسلام را؛ يك چنين چيزى است حج.
يكى از لوازم حجِّ به معناى درست كلمه، اين است كه حجّاج در عرصهى حج و در ميدان اين فريضهى بزرگ اسلامى، به معناى واقعى كلمه برادرانه با هم رفتار كنند؛ به چشم برادر به يكديگر نگاه كنند، نه به چشم بيگانه، نه به چشم دشمن؛ به چشم كسانى به هم نگاه كنند كه به سمت يك هدف در حال حركتند؛ يك چيز را ميجويند؛ بر گرد يك محور حركت ميكنند. اينكه فرمودند: فَلا رَفَثَ وَ لا فُسوقَ وَ لا جِدالَ فِى الحَجّ،(۱) مراد از "لا جدال" جدال با دشمن نيست؛ اتّفاقاً حج مظهر جدال با دشمن است. بعضى از كجبينها و بددلها خواستهاند اينجور بگويند كه "لا جدال فى الحجّ"؛ شما چرا در حج مراسم برائت برپا ميكنيد؟ اين جدالى كه در برائت هست، جدال با شرك است، جدال با كفر است؛ اين جزو اساسىترين خطوط حيات اسلامى است؛ آن جدالى كه در حج نبايد باشد، جدال برادران با يكديگر است، جدال مؤمنين با يكديگر است، جدال دلهاى معتقد به توحيد با يكديگر است؛ اين جدال نبايد باشد. بايد سعى بكنيم كه نه فقط جدال زبانى نداشته باشيم، تنافر قلبى هم نداشته باشيم؛ درست عكس آن چيزى كه امروز دشمنان اسلام درصدد ايجاد آن در جامعهى اسلامىاند؛ اين را توجّه داشته باشيد. اختلاف مذاهب اسلامى، اختلاف شيعه و سنّى در حدّ اختلاف عقيدتى - يكى يك عقيدهاى دارد، ديگرى يك عقيدهى ديگرى دارد؛ اينها باهم اختلاف دارند - مشكلى بهوجود نمىآورد؛ مشكل آن وقتى است كه اين اختلاف عقيدتى به اختلاف روحى، به اختلاف رفتارى، به درگيرى، به ستيزهگرى، به دشمنى بينجامد؛ دشمنان دنياى اسلام دنبال اين فكرند، دنبال اين نقشهاند. خوب فهميدند كه اگر در دنياى اسلام مذاهب اسلامى گريبان يكديگر را بگيرند و كشمكش با همديگر را شروع كنند، رژيم غاصب صهيونيست نفس راحتى خواهد كشيد؛ اين را خوب فهميدند، درست فهميدند؛ لذا از يك طرف گروههاى تكفيرى را به راه مىاندازند كه نه فقط شيعه را تكفير كنند، بلكه بسيارى از فِرق اهل سنّت را هم تكفير كنند؛ از آن طرف هم يك عدّه مزدور را به راه بيندازند كه براى اين آتش هيمه فراهم كنند، بنزين روى آتش بريزند؛ كه مىبينيد، ميشنويد، يا خبر داريد. وسائل ارتباط جمعى و رسانه در اختيار اينها ميگذارند؛ در كجا؟ در آمريكا! در كجا؟ در لندن! آن تشيّعى كه از لندن و از آمريكا بخواهد براى دنيا پخش بشود، آن تشيّع به درد شيعه نميخورد. رهبران دينى تشيّع و بخصوص بعد از پيروزى انقلاب اسلامى، امام بزرگوار و ديگران، اين همه تأكيد ميكنند بر حفظ اتّحاد امّت اسلامى و برادرى مسلمانان با يكديگر، آنوقت يك عدّهاى - كاسهى داغتر از آش - دنبال آتشافروزى، دنبال ايجاد درگيرى و اختلاف [هستند]. اين همان چيزى است كه دشمن ميخواهد؛ اين همان چيزى است كه دشمنان دنياى اسلام كه نه شيعهاند، نه سنّىاند، نه اين را دوست دارند، نه آن را دوست دارند، دنبالش هستند. اينها را بايد بفهميم، اينها را بايد توجّه كنيم.
يك نكتهى اساسى ديگر كه باز نقطهى قوّت حج است و مايهى اقتدار حج است، اين است كه فرهنگ اسلامى ناب ميان مسلمانان تبادل پيدا كند، تجربيّات اسلامى ميان مسلمانها تبادل پيدا كند. از فلان كشور اسلامى ممكن است ما چيزهايى شنيده باشيم، امّا شنيدن فرق ميكند با اينكه انسان با مردمى كه اهل آن كشورند بنشيند، روياروى از آنها بشنود؛ او هم آنچه را كه دربارهى ايران اسلامى عزيز ما شنيده است، اين را با آنچه كه در شما ميبيند، از شما ميشنود، مقايسه بكند، بتواند حقيقت را كشف كند. حجم تبليغات عليه نظام جمهورى اسلامى يك حجم وحشتآورى است؛ تعداد رسانهها - با شيوههاى گوناگون - عليه نظام جمهورى اسلامى در دنيا يك تعداد نجومى عجيبى است. فلان جوانى كه اهل فلان كشور آفريقايى است يا فلان كشور آسيايى است يا فلان كشور عربى و غير عربى است، وقتى مىنشيند پاى اينترنت يا مىنشيند پاى فلان رسانهى بينالمللى يا در دست ميگيرد فلان مطبوعهى بينالمللى را، از كجا بفهمد كه آنچه در اينجا نوشته است نسبت به ايران اسلامى، خلاف واقع است؟ حضور شما در حج، در اين عرصهى بينالمللى اين فرصت را به شما ميدهد كه حقايق را منتقل كنيد؛ نه فقط با زبان، بلكه با زبان و عمل؛ حقايق اسلام را بگوييد، حقايق شيعه را بگوييد، حقايق انقلاب اسلامى را بگوييد، ماجراهايى را كه امروز وجود دارد بگوييد.
يك نقطهى مهم و اساسى ديگر در حج، همان چيزى است كه اشاره شد: تقويت معنويّت در وجود خود ما. عزيزان من! ما در ميدانهاى جهاد در راه خدا در صورتى ميتوانيم مقاومت كنيم كه دلمان لبالب باشد از ايمان به خدا و سرشار از توكّل به خداى متعال؛ بدون معنويّت نميشود حركت كرد، بدون ايمان قوى نميشود گردنههاى دشوار را پيمود، بدون توكّل به خداى متعال نميشود چشم بر هيمنهى ظاهرى قدرتها بست و قدرت حقيقى را ديد؛ توكّل لازم است، ايمان لازم است، حُسنظنّ به وعدهى الهى لازم است؛ اينها در حج تأمين ميشود. آنجا انسان ميرود «ليشهدوا منافع لهم»؛(۲) اين منافع فقط منافع دنيوى نيست؛ منافع دنيوى است، منافع اخروى است، منافع معنوى است، منافع روحى است؛ اين حج است.
خب، امروز ملاحظه ميكنيد در دنياى اسلام غير از كارهايى كه دشمنان در زمينهى ايجاد اختلاف فكرى و روحى و عقيدتى ميكنند، آتشافروزى هم ميكنند؛ ببينيد در كشورهاى همسايهى ما - در پاكستان يك جور، در عراق يكجور، در سوريه يكجور، در بحرين يكجور - چطور آتش جنگ را برمىافروزند بين مردم به بهانهى شيعه و سنّى؛ آنجايى هم كه مسئلهى شيعه و سنّى نيست، اسم شيعه و سنّى رويش ميگذارند، كه من مكرّر اشاره كردهام به مواردى از اينها؛ حاضرند منطقه را به آتش بكشند، براى خاطر مقاصد سياسى؛ ابرقدرتها اينجورىاند. ابرقدرتها از اينكه يك انفجارى در فلان محلّهى فلان شهر عراق رخ بدهد، پنجاه نفر در اين انفجار كشته بشوند، هيچ باكى ندارند؛ از اينكه در كشور سوريه حوادثى بهوجود بيايد كه يك كشور بتدريج تبديل بشود به ويرانه؛ يا در مصر يا در نقاط ديگر، هيچ باكى ندارند. براى منافع نامشروع خودشان ابرقدرتها - آمريكا و امثال آمريكا - از اين قبيل كارها انجام ميدهند. حالا اين رويكرد جديدى كه آمريكايىها در مورد سوريه دارند، اميدواريم جدّى باشد؛ اين هم باز يك بازى سياسى ديگرى نباشد؛ هفتهها است كه دارند مردم اين منطقه را تهديد ميكنند به ايجاد يك جنگ، ايجاد يك درگيرى پرخسارت، براى خاطر منافعى كه براى خودشان تعريف كردهاند، دفاع از اين منافع را هم براى خودشان مشروع ميدانند، ولو منافع ده كشور ديگر و ده ملّت ديگر را هم پايمال بكنند؛ اينجورىاند. انصاف و نگاه به منافع بشريّت و انسانيّت و منافع كلان آحاد بشر كه برايشان مطرح نيست، اسمش را ميگذارند منافع ملّى [كه] در واقع منافع ملّى خودشان هم نيست، منافع صهيونيستها است، منافع دشمنان بشريّت است، منافع سرمايهدارانى است كه در طول هفتاد هشتاد سال گذشته نشان دادند كه به هيچ اصلى از اصول انسانيّت پايبند نيستند؛ اسم اين را ميگذارند منافع ملّىِ خودشان و براى اين منافع ملّىِ ادّعايى، حاضرند همهى آتشها را برافروزند. الان چندين هفته است كه در اين منطقه با تهديد به جنگ و تهديد به بمباران جنجالى بپا كردند. خب، حالا اين رويكرد اخير اگر جدّى باشد، برگشت از آن كارِ خودسرانه و غلطى است كه در اين چند هفته دنبال كردند؛ اميدواريم جدّى باشد؛ اين وضع منطقه است، وضع دنيا است.
جمهورى اسلامى با نگاه باز، با چشم باز، با حواس جمع، به همهى اين مسائل نگاه ميكند؛ آنچه ما ميفهميم اين است كه ما بايستى بهعنوان يك ملّت، بهعنوان يك جمعيّت عظيم هفتاد هشتاد ميليونىِ واقع در يك منطقهى حسّاس عالم، با نگاه درست، با استفادهى از اقتدار اسلامى، جاى پاى خودمان را محكم كنيم؛ اهداف انسانى و والاى خودمان را كه از اسلام گرفتهايم، در معرض نگاه و ديد همهى بشريّت بگذاريم و بشريّت را دعوت كنيم به آن چيزى كه اسلام به بشريّت هديه ميدهد؛ اين وظيفهى ما است. مكرّر عرض كردهايم: ساخت اقتدار درونى ملّت كه در درجهى اوّل با ايمان صحيح و راسخ و با اتّحاد آحاد مردم و با عمل درست مسئولين كشور و با همراهى مسئولان و آحاد مردم و با توكّل به خداى متعال انجام خواهد گرفت؛ يعنى بهكار گرفتن عقل و معنويّت و توكّل و حركت و عمل؛ بلاشك در اوضاع منطقه هم اثر ميگذارد، كما اينكه تا حالا هم اثر گذاشته است. و اميدواريم كه انشاءالله اين حضور معنوى در عرصههاى مختلف و از جمله حضور شما در حج با اين منطق قوى، با اين نگاه روشن، بتواند آن چيزى را كه اسلام براى نظام، براى مردم عالم، براى مسلمانان، براى غيرمسلمانان، براى انسانيّت خواسته است، تأمين كند و وسائل سعادت عمومى را فراهم بكند.
از همهى شما التماس دعا داريم، اميدواريم انشاءالله حجّ خوبى را امسال داشته باشيد و توفيقات الهى [و] لطف الهى شامل حال همهى شما و همهى حجّاج ايرانى و همهى حجّاج بيتاللهالحرام از اكناف عالم اسلام باشد؛ حجّ مقبولى انشاءالله داشته باشيد.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
۱) سورهى بقره، بخشى از آيهى ۱۹۷
۲) سورهى حج، بخشى از آيهى ۲۸