بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
خدا را شاكر و سپاسگزاريم كه بحمداللَّه در اين دوره هم، اين گردهمايى به بهترين
وجه انجام شد. جاى خوشوقتى است كه هر سال، يك قدم جلوتر مىرويم. البته من به شما
برادران و خواهران عزيز عرض كنم كه ما سالها از قرآن دور مانديم. سلاطين ظالم و
حكّام بيگانه از قرآن، سالهاى متمادى اين كشورِ قرآن را از قرآن دور نگه داشتند.
حقّاً ما عقبافتادگى داريم. لذا سالى يك قدم، كافى نيست.
عزيزان من! قرآن نور است و حقيقتاً دل و روح را روشن مىكند. اگر با قرآن اُنس پيدا
كنيد، مىبينيد كه دل و جان شما نورانى مىشود. به بركت قرآن بسيارى از ظلمات و
ابهامها از قلب و روح انسان زدوده مىشود. آيا اين بهتر نيست؟ «يخرجهم من الظّلمات
الى النّور». بهوسيلهى قرآن است كه خداى متعال مىفرمايد: «اللَّه ولىّ الّذين
امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور»(66). به بركت قرآن است كه انسان از ظلمات
اوهام، اشتباهات، خطاها و غلطها، به نور هدايت راه پيدا مىكند. قرآن، كتاب معرفت
است. ما در زمينهى زندگى، در زمينهى آينده، در زمينهى تكليف كنونى، در زمينهى
هدف از بودن و در بسيارى از زمينههاى ديگر، خيلى از مسائل را نمىدانيم. بشر مشحون
به جهالتهاست و قرآن براى انسان معرفت مىآورد.
قرآن كتاب نور، كتاب معرفت، كتاب نجات، كتاب سلامت، كتاب رشد و تعالى و كتاب قرب به
خداست. ما اين خصوصيات را چه وقت از قرآن به دست مىآوريم؛ برادران عزيز؟ همين كه
قرآن را در جيبمان بگذاريم كافى است؟ اينكه در هنگام سفر، از زير قرآن رد شويم
كافى است؟ امروز من مىگويم، اينكه ما در جلسهى تلاوت قرآن شركت كنيم كافى است؟
اينكه حتى قرآن را با صداى خوش تلاوت كنيم يا تلاوت خوش را بشنويم و از آن لذّت
ببريم كافى است؟ نه. چيز ديگرى لازم دارد. آن چيست؟ آن تدبّر در قرآن است. بايد در
قرآن تدبّر كرد. خودِ قرآن در موارد متعدد از ما مىخواهد كه تدبّر كنيم. عزيزان
من! اگر ما ياد گرفتيم كه با قرآن بهصورت تدبّر، اُنس پيدا كنيم، همهى خصوصياتى
كه گفتيم حاصل خواهد شد. ما هنوز خيلى فاصله داريم؛ پس بايد پيش برويم. اينكه شما
مىبينيد از اوّلِ انقلاب تا امروز، مسؤولين و دلسوزان كشور، قرآن را در تلاوت، در
حفظ و در تعقيبِ مراسم مربوط به قرآن مطرح كردهاند، براى اين است كه ما به آنجا
نزديك شويم. البته تلاوت قرآن با صداى خوش، كار بسيار خوبى است. روايت دارد كه امام
سجاد عليهالسّلام - هم دربارهى امام سجاد عليهالسّلام دارد، هم دربارهى امام
باقر عليهالسّلام - وقتى تلاوت مىكردند، كسانى كه از نزديك محل تلاوت ايشان
مىگذشتند، زانوهايشان مىلرزيد و سست مىشد و نمىتوانستند حركت كنند. مىايستادند
تلاوت قرآن را گوش مىكردند و وقتى حظّ خودشان را مىبردند، به راهشان ادامه
مىدادند. تلاوت قرآن با صوت خوش و با آداب كه شيوهى خاصى دارد، موسيقى خاصى دارد،
روش خاصى دارد، امور لازمى است. اينها انسان را نزديك مىكند؛ اما كافى نيست. اگر
بخواهيم تشبيه كنيم، اينطور مىگوييم: قرآن را به صورت بناى مُعْظمى، داراى سالنها
و حجرهها و زواياى گوناگون و اعماق فراوان در نظر بگيريد. اين عمارت وسيع و عظيم،
سردر و مدخلى دارد. اگر آن مدخل را زيبا ساختيم، مردم براى ورود در آن عمارت، تشويق
مىشوند. مدخلِ آن بناى رفيع، همين تلاوتهاى زيبايى است كه اينجا خواندند.
كاشيكارى دَمِ در، اين تلاوت است. حال وارد شويد. اين كاشيكارى، بسيار لازم است.
اين زيباسازىِ تلاوت، امر لازمى است. لذاست كه بنده تشويق و تقدير مىكنم. يعنى از
كسانى كه با خوب خواندنشان قرآن را در دلهاى ما شيرين و در چشمهاى ما زيبا مىكنند،
تجليل مىكنم. اين تقدير و تجليل، هم قاريان عزيز جوان و نورسِ خودمان در ايران را
شامل مىشود و هم اساتيد قديمى و كهنى را كه از كشورهاى ديگر مىآيند؛ بخصوص قُرّاء
مصر و بخصوص اين مرد كهن و استادِ قديمى، آقاى شعيشع كه از قديم بنده ايشان را
مىشناسم. شايد سى سال است كه من با تلاوت او آشنايم. بحمداللَّه چند سالى است كه
به اينجا مىآيد و از نزديك ايشان را مىبينيم و تلاوتش را مىشنويم. امروز هم از
آن تلاوتهاى بسيار خوب را انجام داد.
نوارِ امروزِ اين شيخ بزرگوار و استاد قرآن، از نوارهاى يادگارى خواهد بود و
انشاءاللَّه خواهد ماند. براى خود او هم انشاءاللَّه وسيلهى يادآورى و براى
ديگران هم مايه استفاده است. ديگران هم بحمداللَّه خوب خواندند. اما اينها همه
مقدّمهى ورود در آن بنياد رفيع است. بايد وارد شويد و قرآن را حفظ كنيد. من در
برنامههاى اين دو سه روز كه پخش شد، ديدم بچههاى كوچك ما قرآن را با خصوصيات آيه،
سوره، صفحه به صفحه و خط به خط حفظ كردهاند. بسيار كار جالبى است. بسيار زيباست.
واقعاً بايد از پدران و مادران اين بچهها تجليل كرد. بسيار اهميت دارد كه انسان
اينطور با نوجوان خودش كار كند و او را اينگونه بار بياورد. اينها مىماند.
البته من يك تذكّر هم بدهم: ذهن اين بچهها را با اعداد رايانهاى پر نكنيد. ما چه
كار داريم كه فلان سوره چند حرف دارد؟ روزگارى اين گونه مسائل لازم بود. روزگارى كه
خوف تحريف وجود داشت، لازم بود عدد كلمات و عدد حروف، محفوظ باشد. امروز قرآن،
هزاران چاپ شده است. چهكسى جرأت دارد يك حرف از قرآن كم يا زياد كند؟ اين كارها
امروز لازم نيست. بهجاى اين كارها، بگوييد حفظ كنند كه در خواتيم آيات، تعبيراتِ
مثلاً «و هو السّميع العليم» چند جا در فلان سوره آمده است. سميع يا عليم يا قدير؛
چند تا از اينها با هم آمده است. كدام يك با هم آمده است. اينها خوب است. اينها را
حفظ كنند. اينها در فهم معانى آيات تأثير مىگذارد. ببينند در آياتِ مثلاً اوّلِ
اين سوره تا آخر سوره، چند بار كلمه وحى آمده است. مثلاً در چند آيه به پيامبر
اشاره شده است كه اين قرآن بهسوى تو وحى مىشود. مثلاً نكات مكرّر در سوره - هر
سورهاى را كه مىخواهد بخواند - استخراج شود. فرض بفرماييد اين آيات مربوط به
سورهى «فصّلت» است. در اين سوره راجع به وحى مكرراً صحبت شده است. نوجوان اين نكات
را استخراج و حفظ كند. اينها مهمّ است. اينكه چند حرف است يا صفحهى چندم است، مهم
نيست. ما كه قرآن با چاپ واحد نداريم؛ صدها چاپ قرآن داريم. آغاز يك سوره در اين
قرآن، صفحهى 325 است، اما در قرآن ديگر ممكن است صفحهى 100 باشد. لذا بايد به
بچهها نكات لازم و مفيد كه آنها را به فهم مفاهيم قرآن نزديك مىكند، ياد دهيد تا
مثل نقشى كه در سنگ مىماند، تا آخر عمر در ذهنشان بماند و مايهى بركت شود.
عزيزان من! جامعهى اسلامى ما، اينگونه رشد مىكند. اينگونه استحكام پيدا مىكند.
اينگونه استقلال خود را تضمين مىكند. اينگونه توجه مسلمين دنيا را جلب مىكند كه
راه هدايتشان را در اسلام پيدا كنند. امروز بحمداللَّه مردم متوجّه شدهاند و در
اسلام، راه هدايت را مىجويند. اينكار بايستى تشويق شود. ظهر نزديك است؛ جوايز هم
بايستى داده شود. من بيشتر از اين ادامه نمىدهم. از همهى حضّار، از ميهمانان، از
گردانندگان اين مسابقه، از داوران، از هر كسى كه بهنحوى زحمت كشيده است و از
برادران عزيزى كه بسيار تلاش كردند، صميمانه تشكّر مىكنم.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه
66) بقره: 257