بسماللّهالرّحمنالرّحيم
اولاً تبريك عرض ميكنم به شما جوانان عزيز، ورود در عرصهى پرافتخار پاسدارى را؛ چه دانشجويان عزيز فارغالتحصيلى كه امروز درجه گرفتند، و چه سردوشىبگيرانى كه وارد مرحلهى آموزش شدند. ديدار امروز ما هم در اين ميدان پرافتخار با شما جوانان عزيز پاسدار، مثل هميشه ديدار شيرين و مطلوبى بود. ابتكاراتى در شيوهى مديريت اين ميدان و ادارهى برنامههاى اين ميدان مشاهده شد، كه بسيار خوب و قابل تحسين و تقدير است.
اين دانشگاه يك تفاوت عمدهاى دارد با همهى دانشگاههاى ديگر. علم و آموختن و رشد فكرى و عقلى و پرورش شخصيت، در همهى دانشگاههاى ما و در همهى مراكز آموزشى ما يك هدف عمده است؛ ليكن در اين دانشگاه، مسئلهى پاسدارى از انقلاب هم مطرح است. خب، همهى ملت ايران به يك معنا خودشان را موظف ميدانند به پاسدارى از انقلاب - چه مسئولين رسمى، چه آحاد مردم با درجات مختلف - ليكن خصوصيت سپاه پاسداران انقلاب اسلامى اين است كه اين يك مأموريتِ تعريفشده براى آن است.
شما جوانان عزيز در عين نشاط و شكوفائىِ جوانى، داريد خودتان را آماده ميكنيد براى اينكه در طول زندگىِ خدمتىِ خود و بلاشك در همهى دوران حياتتان، از انقلاب اسلامى پاسدارى كنيد؛ همچنان كه طبقهى قبل از شما، اسلاف شما در سپاه پاسداران، در نوبت خود، در ميدانهاى بسيار دشوار، اين كار را كردند. يكى از مناظر خوبِ امروز همين بود كه نسل گذشتهى سپاه پاسداران كه دوران دفاع مقدس را ديده است، دورانهاى اول انقلاب را ديده، با تن خود، با دل خود، با جان خود در عرصهى خطر حاضر شده، با جوان امروزى كه دارد وارد عرصهى پاسدارى ميشود، روبهروى هم قرار گرفتند، پرچم را مبادله كردند؛ اين يك منظرهى نمادين و بسيار پرمعنا است. در ديدار نمادين امروز، ارواح طيبهى شهيدانى كه در عملياتهاى گوناگون در طول هشت سال دفاع مقدس، و پيش از آن، و بعد از آن تا امروز، به درجهى رفيع شهادت رسيدند، در مقابل شما قرار داشتند. جانبازهائى كه سلامت خود، جوانى خود، نيروى بدنى خود را در راه خدا دادند و دچار امتحان بسيار دشوار و البته بسيار خوشعاقبتِ جانبازى شدند، در مقابل شما قرار داشتند. مردانى كه آن روز مثل شما دورهى عنفوان جوانى را ميگذراندند، امروز با محاسنهاى سپيد، با دهها سال از عمر خدمتى گذشته، در مقابل شما قرار گرفتند. اين يك منظرهى بسيار مهم و درسآموزى است براى شما جوانان عزيز كه ميخواهيد از انقلابتان پاسدارى كنيد.
اين انقلاب، تاريخ كشور را تغيير داد. سلاطين جور و طغيانگران تاريخ، قرنهاى متمادى حركت گمراهانهاى را بر اين ملت تحميل كرده بودند و در اين چند ده سال قبل از انقلاب، علاوهى بر استبداد و خودرأيى و انحصارطلبى در همه چيز، عزت اين مملكت را هم در مقابل دشمنان به باد داده بودند. اين انقلاب آمد، اين كشور را، اين ملت را از افتادن در اين تندباد ويرانگر و نابودكننده نجات داد؛ ما در صراط مستقيم قرار گرفتيم. البته صراط مستقيم، ما را به هدف خواهد رساند؛ اما كِى؟ در چه مدت؟ با چه تلاش و مجاهدتى؟ اين بستگى دارد به اين كه من و شما چقدر تلاش كنيم، چقدر جدى بگيريم، چقدر درست حركت كنيم؛ اين به همت ما بسته است؛ ولى انقلاب اين راه را پيش پاى اين ملت تاريخىِ بزرگ و ستمكشيده گذاشت. شما ميخواهيد از اين انقلاب حفاظت كنيد، پاسدارى كنيد.
اول اينكه بايد اين انقلاب را درست بشناسيد. يكى از كارهاى مهم شما جوانان عزيز اين است كه مبانى نظرى انقلاب را عميقاً بشناسيد. ما كسانى را ديديم كه با احساسات وارد اين ميدان شدند، بدون تكيهگاه نظرىِ مستحكم؛ با يك تندباد سرنگون شدند، راهشان عوض شد. آن كسانى ميتوانند در اين حركت و در اين مسير محكم بايستند كه شناخت عميقى از مبانى نظرى انقلاب داشته باشند. فرمود: «المؤمن كالجبل الرّاسخ لا تحرّكه العواصف»؛ هيچ تندباد و طوفانى نميتواند راه اينها را عوض كند، كه چند خصوصيت داشته باشند؛ از جملهى اين خصوصيات و مهمترين آنها، اعتقاد درست و آشنائى درست با مبانى نظرى اين انقلاب است. اين يكى از كارهائى است كه لازم است شما بدانيد.
بعد تجربهى انقلاب را، يعنى عينيت اين نظريه را در طول اين سالها بدانيد؛ تاريخ انقلاب را بدانيد. اين انقلاب مثل خيلى از حرفهاى ديگرى كه در دنيا معمول است، صِرف ادعا نيست؛ يك دامنهى وسيعى از تجربه و عمل در مقابل آن است. اين انقلاب آزموده است، تجربهشده است. اين حرفها، حرفهائى است كه در ميدان عمل، صدق خود را ثابت كرده است. اگر امام عزيز ما به ما ياد ميداد كه به خدا توكل كنيم، اعتماد كنيم، حسن ظن داشته باشيم، تلاش كنيم، و ميگفت اگر اين كار را بكنيد، پيروز خواهيد شد، اين اتفاق افتاد؛ همچنان كه در صدر اسلام اتفاق افتاد؛ كه اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) در نهجالبلاغه فرمود: «فلمّا رأى اللّه صدقنا انزل بعدوّنا الكبت و انزل علينا النّصر».(۱) اين ملت صدق خود را نشان داد، راستگوئى خود را نشان داد؛ وارد ميدان شد و در ميدان عمل، اين فكر و اين انديشه و اين مبانى نظرى تجربه شد. اين را بايد شما در تاريخ انقلاب ببينيد.
چرا راديوهاى بيگانه تلاش ميكنند نقطهضعفهاى كوچك ما را در چشم خودمان - چه برسد در چشم ديگران - ده برابر بزرگ كنند؟ براى اين است كه همين تجربه را از ياد ما ببرند؛ براى اينكه فراموش كنيم كه مبانى نظرى ما تجربهشده است؛ در ميدان عمل، خودش را ثابت كرده است. شما با آگاهى از تاريخ انقلاب ميتوانيد اين را به دست بياوريد. اينكه من توصيه ميكنم بخوانيد اين خاطرات مربوط به جنگ را، مربوط به دوران دفاع را، همين عمليات بيتالمقدس و آزاد كردن خرمشهر را، ببينيد كى بودند، چه بودند، چه كار كردند، چه جور كردند، براى اين است؛ اين لازم است. آن وقت خداى متعال «انزل بعدوّنا الكبت»، «انزل علينا النّصر»؛ پيروزى را نازل كرد.
بعد هم تربيت خود به عنوان انسان صالح. همه بايد خودشان را تربيت كنند. من بايد خودم را تربيت كنم، شما هم بايد تربيت كنيد. البته كار شما آسانتر از كار كسى مثل من است. شما جوانيد، آمادهايد، نورانى هستيد، دلهايتان پاك است؛ براحتى ميتوانيد خودتان را در الگوى مورد تحسين اسلام و قرآن شكل دهيد. اين، يكى از وظائف خود شما است؛ البته بر دوش مربيان و مديران و مسئولان اين دانشگاه و مجموعهى سپاه و مديران هر مجموعهاى هم كه جوانان عزيز ما در آنجا هستند، قرار دارد؛ اينها لازم است. اگر اين كارها شد - كه به يقين و به توفيق الهى و باذن اللّه اين كارها خواهد شد - آن وقت آينده همانى است كه هميشه تكرار كرديم و گفتيم: آيندهى اطمينانبخش و قطعى.
اين انقلاب از روز اول تا امروز هر قدمى برداشته است، قدمى بوده است كه نويد قدم بعدى را به ما ميداده؛ اين خيلى مهم است. هرگز دچار بنبست نشديم، هرگز در دالان يأس و نااميدى قرار نگرفتيم؛ هميشه فرج در مقابل ما بود. گاهى خودمان كوتاهى كرديم، سستى كرديم، نتاختيم به پيش - اين اتفاق افتاده - اما راه هرگز بسته و بنبست نبوده است؛ هر گام ما بشارتده گام بعدى بوده؛ امروز هم همينجور است.
و من به شما بگويم عزيزان من! اين گامى كه ملت ايران در چند روز ديگر در پيش دارد - يعنى گام انتخابات - يكى از همان گامها است كه انشاءاللّه بشارتده گامهاى بعدى است. ما نميدانيم چه كسى رئيس جمهور خواهد شد، نميدانيم خداى متعال دلها را به كجا متوجه خواهد كرد؛ اما ميدانيم كه حضور مردم در پاى صندوقهاى رأى - كه اعلام حضور قدرتمندانهى اين ملت در عرصهى حركت و تاخت به سوى آرمانها است - بلاشك به دنبال خود، موفقيتهاى ديگرى را دارد؛ به كشور مصونيت ميبخشد، عزت ميبخشد، آبروى بينالمللى ميبخشد، دوستان شما را خوشحال ميكند، دشمنان شما را ناكام و بدحال ميكند.
دو سه هفتهى ديگر تا انتخابات راه داريم؛ از مدتها پيش - و حالا شدت پيدا كرده است - سعى ميكنند مردم را نسبت به اين انتخابات دلسرد كنند. چرا؟ براى همين است كه اگر مردم دلگرم باشند، اگر مردم وارد اين ميدان شوند، اگر حركت پر شور خودشان را مثل هميشه نشان دهند - كه انشاءاللّه نشان هم خواهند داد - براى آنها گران تمام خواهد شد.
دربارهى انتخابات ما اظهارنظر ميكنند؛ چه كسانى؟ آن كسانى كه زندان گوانتاناموشان مايهى بىآبروئىشان است؛ هواپيماى بدون سرنشينشان بر بالاى روستاهاى محروم پاكستان و افغانستان، لكهى ننگ در دامانشان است؛ آن كسانى كه جنگافروزى در منطقهى حساس ما و اشغال دو تا كشور مسلمان، جزو بىآبروگىهايشان است؛ آن كسانى كه دفاع و حمايت بىقيد و شرطشان از رژيم جنايتكار صهيونيستى، مايهى خجلت و شرمندگىشان است - اگر بفهمند - اينها به جمهورى اسلامىِ آبرومند و سرافراز انتقاد ميكنند! اين اظهارنظرها جواب ندارد؛ اصلاً در خور اعتناى ملت ايران و مسئولان سرافراز اين ملت نيست. اما براى همهى آحاد ملت ايران و براى همهى ما عبرتانگيز است كه ببينيد اين انتخابات چقدر براى آنها حساس است. مخصوص اين انتخابات هم نيست؛ سى و چند سال است كه هر وقت ما يك انتخاباتى داريم، همين بساط هست؛ هميشه جنجال ميكنند، هميشه سعى ميكنند، هميشه هم تودهنى ميخورند. از كى؟ از اين ملت بزرگ. به توفيق الهى، اين دفعه هم تودهنى خواهند خورد.
خب، ما بايد خودمان كارهاى خودمان را منظم و مرتب كنيم. مردم نگاه كنند به اظهارات داوطلبان محترمى كه در اين ميدان وارد شدند، ما هم نگاه ميكنيم؛ تشخيص بدهيم، ترجيح بدهيم، ببينيم آن كسى كه ميتواند براى انقلاب، براى كشور، براى آينده، براى عزت ملى، براى باز كردن گره مشكلات، براى ايستادگى قدرتمندانه و عزتمندانه در مقابل جبههى معاندان، و براى الگو كردن جمهورى اسلامى در چشم مستضعفان عالم، بيشتر و بهتر تلاش كند، كيست؟ ممكن است تشخيص يك آقائى با تشخيص يك آقاى ديگر مخالف باشد؛ هيچ اشكالى ندارد. اين را من به همه بگويم: ممكن است شما به يكى از نامزدها علاقهمند شويد، رفيقتان به يك نامزد ديگر؛ اين موجب نشود كه شما در مقابل هم قرار بگيريد. براى انتخابات و براى گزينش عالىترين مقام اجرائى در كشور - كه بسيار هم حساس است، بسيار هم مهم است - سازوكارهاى درستى وجود دارد؛ سازوكار قانون. هيچ مانعى ندارد كه شما به يكى علاقهمند باشيد، بنده به يكى ديگر علاقهمند باشم؛ شما به او رأى دهيد، من به ديگرى رأى دهم؛ بالاخره اكثريتى هست، اقليتى هست، ضابطهاى هست، قانونى هست؛ بر طبق آن عمل خواهد شد. آحاد مردم با هم كدورت بيجا درست نكنند، به خاطر اينكه اين به آن علاقهمند است، اين به آن علاقهمند است؛ خب، باشند. خود داوطلبان محترم هم بايد رعايت كنند. كار را با حماسه، با شور، با غيرتمندى، اما بدون چالش، بدون منافرت پيش ببرند. ظرافت كار اينجا است كه ممكن است سكون و سكوت و جمود و خمودگى وجود نداشته باشد، نشاط باشد، تحرك باشد، در ميدان و در عرصه گفتگو باشد - گفتگوهاى گرم و داغ - درعينحال نفرتپراكنى نباشد؛ اين ميشود. اين يك نكتهاى است كه آقايان داوطلبان محترم خوب است كه رعايت كنند.
نكتهى ديگر اين است كه رفتار داوطلبان در ريختوپاش و خرج و تبليغاتِ زياد از اندازهى لازم ميتواند ماها و آحاد مردم را نسبت به آنچه كه بعداً پيش خواهد آمد، آگاه و هشيار و بيدار كند. آن كسى كه يا از بيتالمال هزينه ميكند، يا از پول مشتبه به حرامِ بعضىها استفاده ميكند، نميتواند اطمينان مردم را جلب كند؛ به اين چيزها خيلى بايد توجه كرد.
در تبليغات انتخاباتى، در شعارهاى انتخاباتى، آنچه كه اهميت دارد، اين است كه مواضع عزتآفرين و صحيح و عاقلانه و حكيمانهى انقلاب و نظام تثبيت شود. مبادا در شعارهايمان، ما به زيد و عمرو در خارج از اين مرزها يا آدمهائى در داخل مرزها، چراغ سبز نشان دهيم. خب، دشمن كار خودش را دارد ميكند؛ عليه كسى، عليه كسانى، و بيشتر از همه عليه خود انقلاب و نظام و انتخابات لجنپراكنى ميكند. البته حنجرههاى بىتقوائى هم در داخل وجود دارد. در داخل، متأسفانه زبانهاى بىتقوا، قلمهاى بىتقوا و حنجرههاى بىتقوائى هستند كه همان حرفهاى دشمن را كه به قصد نوميد كردن و افسرده كردن مردم گفته ميشود، تكرار ميكنند؛ آحاد مردم به اينها نبايد اعتنائى كنند. فرداى اين ملت، فرداى روشنى است. فرداى اين انقلاب، فرداى عزتمدارانهاى است. فرداى اين كشور و اين ملت، فردائى است كه انشاءاللّه به توفيق الهى براى همه الگو خواهد شد.
از خدا ميخواهيم كه شما جوانان عزيزى كه در اين ميدان هستيد، و همهى جوانان پاسدار ما، و همهى جوانان بسيجى ما، و همهى جوانانى كه در نيروهاى مسلح ما حضور و فعاليت دارند، و همهى جوانانى كه در محيطهاى آموزشى مشغول تحصيل هستند، انشاءاللّه و به توفيق الهى، پيشگامان و موتورهاى حركت به اين سمت نورانى باشند. اميدواريم ارواح طيبهى شهدا و روح مطهر امام بزرگوار از همهى شما و ما راضى باشد و همه مشمول دعاى ولىّعصر (ارواحنا فداه) باشيم.
والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
۱) نهجالبلاغه، خطبهى ۵۶
اولاً تبريك عرض ميكنم به شما جوانان عزيز، ورود در عرصهى پرافتخار پاسدارى را؛ چه دانشجويان عزيز فارغالتحصيلى كه امروز درجه گرفتند، و چه سردوشىبگيرانى كه وارد مرحلهى آموزش شدند. ديدار امروز ما هم در اين ميدان پرافتخار با شما جوانان عزيز پاسدار، مثل هميشه ديدار شيرين و مطلوبى بود. ابتكاراتى در شيوهى مديريت اين ميدان و ادارهى برنامههاى اين ميدان مشاهده شد، كه بسيار خوب و قابل تحسين و تقدير است.
اين دانشگاه يك تفاوت عمدهاى دارد با همهى دانشگاههاى ديگر. علم و آموختن و رشد فكرى و عقلى و پرورش شخصيت، در همهى دانشگاههاى ما و در همهى مراكز آموزشى ما يك هدف عمده است؛ ليكن در اين دانشگاه، مسئلهى پاسدارى از انقلاب هم مطرح است. خب، همهى ملت ايران به يك معنا خودشان را موظف ميدانند به پاسدارى از انقلاب - چه مسئولين رسمى، چه آحاد مردم با درجات مختلف - ليكن خصوصيت سپاه پاسداران انقلاب اسلامى اين است كه اين يك مأموريتِ تعريفشده براى آن است.
شما جوانان عزيز در عين نشاط و شكوفائىِ جوانى، داريد خودتان را آماده ميكنيد براى اينكه در طول زندگىِ خدمتىِ خود و بلاشك در همهى دوران حياتتان، از انقلاب اسلامى پاسدارى كنيد؛ همچنان كه طبقهى قبل از شما، اسلاف شما در سپاه پاسداران، در نوبت خود، در ميدانهاى بسيار دشوار، اين كار را كردند. يكى از مناظر خوبِ امروز همين بود كه نسل گذشتهى سپاه پاسداران كه دوران دفاع مقدس را ديده است، دورانهاى اول انقلاب را ديده، با تن خود، با دل خود، با جان خود در عرصهى خطر حاضر شده، با جوان امروزى كه دارد وارد عرصهى پاسدارى ميشود، روبهروى هم قرار گرفتند، پرچم را مبادله كردند؛ اين يك منظرهى نمادين و بسيار پرمعنا است. در ديدار نمادين امروز، ارواح طيبهى شهيدانى كه در عملياتهاى گوناگون در طول هشت سال دفاع مقدس، و پيش از آن، و بعد از آن تا امروز، به درجهى رفيع شهادت رسيدند، در مقابل شما قرار داشتند. جانبازهائى كه سلامت خود، جوانى خود، نيروى بدنى خود را در راه خدا دادند و دچار امتحان بسيار دشوار و البته بسيار خوشعاقبتِ جانبازى شدند، در مقابل شما قرار داشتند. مردانى كه آن روز مثل شما دورهى عنفوان جوانى را ميگذراندند، امروز با محاسنهاى سپيد، با دهها سال از عمر خدمتى گذشته، در مقابل شما قرار گرفتند. اين يك منظرهى بسيار مهم و درسآموزى است براى شما جوانان عزيز كه ميخواهيد از انقلابتان پاسدارى كنيد.
اين انقلاب، تاريخ كشور را تغيير داد. سلاطين جور و طغيانگران تاريخ، قرنهاى متمادى حركت گمراهانهاى را بر اين ملت تحميل كرده بودند و در اين چند ده سال قبل از انقلاب، علاوهى بر استبداد و خودرأيى و انحصارطلبى در همه چيز، عزت اين مملكت را هم در مقابل دشمنان به باد داده بودند. اين انقلاب آمد، اين كشور را، اين ملت را از افتادن در اين تندباد ويرانگر و نابودكننده نجات داد؛ ما در صراط مستقيم قرار گرفتيم. البته صراط مستقيم، ما را به هدف خواهد رساند؛ اما كِى؟ در چه مدت؟ با چه تلاش و مجاهدتى؟ اين بستگى دارد به اين كه من و شما چقدر تلاش كنيم، چقدر جدى بگيريم، چقدر درست حركت كنيم؛ اين به همت ما بسته است؛ ولى انقلاب اين راه را پيش پاى اين ملت تاريخىِ بزرگ و ستمكشيده گذاشت. شما ميخواهيد از اين انقلاب حفاظت كنيد، پاسدارى كنيد.
اول اينكه بايد اين انقلاب را درست بشناسيد. يكى از كارهاى مهم شما جوانان عزيز اين است كه مبانى نظرى انقلاب را عميقاً بشناسيد. ما كسانى را ديديم كه با احساسات وارد اين ميدان شدند، بدون تكيهگاه نظرىِ مستحكم؛ با يك تندباد سرنگون شدند، راهشان عوض شد. آن كسانى ميتوانند در اين حركت و در اين مسير محكم بايستند كه شناخت عميقى از مبانى نظرى انقلاب داشته باشند. فرمود: «المؤمن كالجبل الرّاسخ لا تحرّكه العواصف»؛ هيچ تندباد و طوفانى نميتواند راه اينها را عوض كند، كه چند خصوصيت داشته باشند؛ از جملهى اين خصوصيات و مهمترين آنها، اعتقاد درست و آشنائى درست با مبانى نظرى اين انقلاب است. اين يكى از كارهائى است كه لازم است شما بدانيد.
بعد تجربهى انقلاب را، يعنى عينيت اين نظريه را در طول اين سالها بدانيد؛ تاريخ انقلاب را بدانيد. اين انقلاب مثل خيلى از حرفهاى ديگرى كه در دنيا معمول است، صِرف ادعا نيست؛ يك دامنهى وسيعى از تجربه و عمل در مقابل آن است. اين انقلاب آزموده است، تجربهشده است. اين حرفها، حرفهائى است كه در ميدان عمل، صدق خود را ثابت كرده است. اگر امام عزيز ما به ما ياد ميداد كه به خدا توكل كنيم، اعتماد كنيم، حسن ظن داشته باشيم، تلاش كنيم، و ميگفت اگر اين كار را بكنيد، پيروز خواهيد شد، اين اتفاق افتاد؛ همچنان كه در صدر اسلام اتفاق افتاد؛ كه اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) در نهجالبلاغه فرمود: «فلمّا رأى اللّه صدقنا انزل بعدوّنا الكبت و انزل علينا النّصر».(۱) اين ملت صدق خود را نشان داد، راستگوئى خود را نشان داد؛ وارد ميدان شد و در ميدان عمل، اين فكر و اين انديشه و اين مبانى نظرى تجربه شد. اين را بايد شما در تاريخ انقلاب ببينيد.
چرا راديوهاى بيگانه تلاش ميكنند نقطهضعفهاى كوچك ما را در چشم خودمان - چه برسد در چشم ديگران - ده برابر بزرگ كنند؟ براى اين است كه همين تجربه را از ياد ما ببرند؛ براى اينكه فراموش كنيم كه مبانى نظرى ما تجربهشده است؛ در ميدان عمل، خودش را ثابت كرده است. شما با آگاهى از تاريخ انقلاب ميتوانيد اين را به دست بياوريد. اينكه من توصيه ميكنم بخوانيد اين خاطرات مربوط به جنگ را، مربوط به دوران دفاع را، همين عمليات بيتالمقدس و آزاد كردن خرمشهر را، ببينيد كى بودند، چه بودند، چه كار كردند، چه جور كردند، براى اين است؛ اين لازم است. آن وقت خداى متعال «انزل بعدوّنا الكبت»، «انزل علينا النّصر»؛ پيروزى را نازل كرد.
بعد هم تربيت خود به عنوان انسان صالح. همه بايد خودشان را تربيت كنند. من بايد خودم را تربيت كنم، شما هم بايد تربيت كنيد. البته كار شما آسانتر از كار كسى مثل من است. شما جوانيد، آمادهايد، نورانى هستيد، دلهايتان پاك است؛ براحتى ميتوانيد خودتان را در الگوى مورد تحسين اسلام و قرآن شكل دهيد. اين، يكى از وظائف خود شما است؛ البته بر دوش مربيان و مديران و مسئولان اين دانشگاه و مجموعهى سپاه و مديران هر مجموعهاى هم كه جوانان عزيز ما در آنجا هستند، قرار دارد؛ اينها لازم است. اگر اين كارها شد - كه به يقين و به توفيق الهى و باذن اللّه اين كارها خواهد شد - آن وقت آينده همانى است كه هميشه تكرار كرديم و گفتيم: آيندهى اطمينانبخش و قطعى.
اين انقلاب از روز اول تا امروز هر قدمى برداشته است، قدمى بوده است كه نويد قدم بعدى را به ما ميداده؛ اين خيلى مهم است. هرگز دچار بنبست نشديم، هرگز در دالان يأس و نااميدى قرار نگرفتيم؛ هميشه فرج در مقابل ما بود. گاهى خودمان كوتاهى كرديم، سستى كرديم، نتاختيم به پيش - اين اتفاق افتاده - اما راه هرگز بسته و بنبست نبوده است؛ هر گام ما بشارتده گام بعدى بوده؛ امروز هم همينجور است.
و من به شما بگويم عزيزان من! اين گامى كه ملت ايران در چند روز ديگر در پيش دارد - يعنى گام انتخابات - يكى از همان گامها است كه انشاءاللّه بشارتده گامهاى بعدى است. ما نميدانيم چه كسى رئيس جمهور خواهد شد، نميدانيم خداى متعال دلها را به كجا متوجه خواهد كرد؛ اما ميدانيم كه حضور مردم در پاى صندوقهاى رأى - كه اعلام حضور قدرتمندانهى اين ملت در عرصهى حركت و تاخت به سوى آرمانها است - بلاشك به دنبال خود، موفقيتهاى ديگرى را دارد؛ به كشور مصونيت ميبخشد، عزت ميبخشد، آبروى بينالمللى ميبخشد، دوستان شما را خوشحال ميكند، دشمنان شما را ناكام و بدحال ميكند.
دو سه هفتهى ديگر تا انتخابات راه داريم؛ از مدتها پيش - و حالا شدت پيدا كرده است - سعى ميكنند مردم را نسبت به اين انتخابات دلسرد كنند. چرا؟ براى همين است كه اگر مردم دلگرم باشند، اگر مردم وارد اين ميدان شوند، اگر حركت پر شور خودشان را مثل هميشه نشان دهند - كه انشاءاللّه نشان هم خواهند داد - براى آنها گران تمام خواهد شد.
دربارهى انتخابات ما اظهارنظر ميكنند؛ چه كسانى؟ آن كسانى كه زندان گوانتاناموشان مايهى بىآبروئىشان است؛ هواپيماى بدون سرنشينشان بر بالاى روستاهاى محروم پاكستان و افغانستان، لكهى ننگ در دامانشان است؛ آن كسانى كه جنگافروزى در منطقهى حساس ما و اشغال دو تا كشور مسلمان، جزو بىآبروگىهايشان است؛ آن كسانى كه دفاع و حمايت بىقيد و شرطشان از رژيم جنايتكار صهيونيستى، مايهى خجلت و شرمندگىشان است - اگر بفهمند - اينها به جمهورى اسلامىِ آبرومند و سرافراز انتقاد ميكنند! اين اظهارنظرها جواب ندارد؛ اصلاً در خور اعتناى ملت ايران و مسئولان سرافراز اين ملت نيست. اما براى همهى آحاد ملت ايران و براى همهى ما عبرتانگيز است كه ببينيد اين انتخابات چقدر براى آنها حساس است. مخصوص اين انتخابات هم نيست؛ سى و چند سال است كه هر وقت ما يك انتخاباتى داريم، همين بساط هست؛ هميشه جنجال ميكنند، هميشه سعى ميكنند، هميشه هم تودهنى ميخورند. از كى؟ از اين ملت بزرگ. به توفيق الهى، اين دفعه هم تودهنى خواهند خورد.
خب، ما بايد خودمان كارهاى خودمان را منظم و مرتب كنيم. مردم نگاه كنند به اظهارات داوطلبان محترمى كه در اين ميدان وارد شدند، ما هم نگاه ميكنيم؛ تشخيص بدهيم، ترجيح بدهيم، ببينيم آن كسى كه ميتواند براى انقلاب، براى كشور، براى آينده، براى عزت ملى، براى باز كردن گره مشكلات، براى ايستادگى قدرتمندانه و عزتمندانه در مقابل جبههى معاندان، و براى الگو كردن جمهورى اسلامى در چشم مستضعفان عالم، بيشتر و بهتر تلاش كند، كيست؟ ممكن است تشخيص يك آقائى با تشخيص يك آقاى ديگر مخالف باشد؛ هيچ اشكالى ندارد. اين را من به همه بگويم: ممكن است شما به يكى از نامزدها علاقهمند شويد، رفيقتان به يك نامزد ديگر؛ اين موجب نشود كه شما در مقابل هم قرار بگيريد. براى انتخابات و براى گزينش عالىترين مقام اجرائى در كشور - كه بسيار هم حساس است، بسيار هم مهم است - سازوكارهاى درستى وجود دارد؛ سازوكار قانون. هيچ مانعى ندارد كه شما به يكى علاقهمند باشيد، بنده به يكى ديگر علاقهمند باشم؛ شما به او رأى دهيد، من به ديگرى رأى دهم؛ بالاخره اكثريتى هست، اقليتى هست، ضابطهاى هست، قانونى هست؛ بر طبق آن عمل خواهد شد. آحاد مردم با هم كدورت بيجا درست نكنند، به خاطر اينكه اين به آن علاقهمند است، اين به آن علاقهمند است؛ خب، باشند. خود داوطلبان محترم هم بايد رعايت كنند. كار را با حماسه، با شور، با غيرتمندى، اما بدون چالش، بدون منافرت پيش ببرند. ظرافت كار اينجا است كه ممكن است سكون و سكوت و جمود و خمودگى وجود نداشته باشد، نشاط باشد، تحرك باشد، در ميدان و در عرصه گفتگو باشد - گفتگوهاى گرم و داغ - درعينحال نفرتپراكنى نباشد؛ اين ميشود. اين يك نكتهاى است كه آقايان داوطلبان محترم خوب است كه رعايت كنند.
نكتهى ديگر اين است كه رفتار داوطلبان در ريختوپاش و خرج و تبليغاتِ زياد از اندازهى لازم ميتواند ماها و آحاد مردم را نسبت به آنچه كه بعداً پيش خواهد آمد، آگاه و هشيار و بيدار كند. آن كسى كه يا از بيتالمال هزينه ميكند، يا از پول مشتبه به حرامِ بعضىها استفاده ميكند، نميتواند اطمينان مردم را جلب كند؛ به اين چيزها خيلى بايد توجه كرد.
در تبليغات انتخاباتى، در شعارهاى انتخاباتى، آنچه كه اهميت دارد، اين است كه مواضع عزتآفرين و صحيح و عاقلانه و حكيمانهى انقلاب و نظام تثبيت شود. مبادا در شعارهايمان، ما به زيد و عمرو در خارج از اين مرزها يا آدمهائى در داخل مرزها، چراغ سبز نشان دهيم. خب، دشمن كار خودش را دارد ميكند؛ عليه كسى، عليه كسانى، و بيشتر از همه عليه خود انقلاب و نظام و انتخابات لجنپراكنى ميكند. البته حنجرههاى بىتقوائى هم در داخل وجود دارد. در داخل، متأسفانه زبانهاى بىتقوا، قلمهاى بىتقوا و حنجرههاى بىتقوائى هستند كه همان حرفهاى دشمن را كه به قصد نوميد كردن و افسرده كردن مردم گفته ميشود، تكرار ميكنند؛ آحاد مردم به اينها نبايد اعتنائى كنند. فرداى اين ملت، فرداى روشنى است. فرداى اين انقلاب، فرداى عزتمدارانهاى است. فرداى اين كشور و اين ملت، فردائى است كه انشاءاللّه به توفيق الهى براى همه الگو خواهد شد.
از خدا ميخواهيم كه شما جوانان عزيزى كه در اين ميدان هستيد، و همهى جوانان پاسدار ما، و همهى جوانان بسيجى ما، و همهى جوانانى كه در نيروهاى مسلح ما حضور و فعاليت دارند، و همهى جوانانى كه در محيطهاى آموزشى مشغول تحصيل هستند، انشاءاللّه و به توفيق الهى، پيشگامان و موتورهاى حركت به اين سمت نورانى باشند. اميدواريم ارواح طيبهى شهدا و روح مطهر امام بزرگوار از همهى شما و ما راضى باشد و همه مشمول دعاى ولىّعصر (ارواحنا فداه) باشيم.
والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
۱) نهجالبلاغه، خطبهى ۵۶