پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات در ديدار مدال‌آوران المپيك و پارالمپيك

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

 خيلى خوشحالم از ديدار شما عزيزان - قهرمانان، پهلوانان، افتخارآفرينان - كه بحمداللَّه توانسته‌ايد با همت، با اراده و عزم راسخ، قله‌ها را فتح كنيد. مثل همين قله‌هاى كوه‌ها كه كوهنوردان با زحمت و تلاش فراوان و صخره‌پيمائى و سنگ‌پيمائى، اينها را فتح ميكنند و مايه‌ى افتخار ميشوند، قله‌هاى افتخارات معنوى و ملى هم وقتى به وسيله‌ى جوانها فتح ميشود، حقيقتاً خيلى باارزش است؛ و شما اين كار را كرده‌ايد.
 دو تأثير و دو عامل مهم در قهرمانها وجود دارد كه بايد به اين دو توجه كرد: يكى مسئله‌ى شخصى است، يكى مسئله‌ى عمومى و اجتماعى است. در مسئله‌ى شخصى، جوانهائى كه به قهرمانى دست پيدا ميكنند، نشان ميدهند و ثابت ميكنند كه داراى خصوصيات برجسته‌اى هستند؛ مثلاً اراده‌ى قوى‌اى دارند. ورزشكار اگر داراى اراده‌ى قوى و عزم راسخ نباشد، قطعاً به مرحله‌ى قهرمانى نميرسد؛ اگر اراده نباشد، حتّى ورزش هم نميكند. با اينكه اين همه راجع به ورزش گفته ميشود - ورزش معمولى، نرمش صبحگاهى - اما بعضى‌ها حاضر نيستند ده دقيقه، يك ربع وقتشان را به اين كار مصروف كنند؛ اين كم‌ارادگى است. حالا وقتى يك جوانى ورزش ميكند و سختى‌هاى جسمانى ورزش را تحمل ميكند و با شوق و ذوق به سمت پرورش استعدادهاى جسمانى و بدنىِ خودش حركت ميكند، اين عزم راسخ را نشان ميدهد؛ اين يك نقطه‌ى خصوصيت شخصى است.
 يك نقطه‌ى ديگر، مسئله‌ى هوش است. هيچ قهرمانى بدون داشتن يك هوش برتر، ممكن نيست به قهرمانى برسد. همه‌ى ورزشها همين جورند. يعنى صرفاً اين نيست كه كسى زور دارد و با زور اين كار را انجام ميدهد؛ نه، زور كافى نيست؛ هوشيارى لازم است. چه در ورزشهاى دسته‌جمعى، چه در ورزشهاى فردى، چه در كشتى، چه در وزنه‌بردارى، چه در كوهنوردى، چه در ورزشهاى رزمى و امثال اينها، تا انسان و آن رزمنده و ورزشكار هوشيار نباشد، ذهن فعال و جستجوگر و تيزى نداشته باشد، امكان ندارد به مراحل بالا برسد. بنابراين يك قهرمانى را كه ما نگاه ميكنيم، او را مظهرى از هوش، از همت و اراده، از توانائى‌هاى جسمانى و بسيارى از خصوصيات ديگر مشاهده ميكنيم. طبعاً در پهلوانِ ورزشى اعتمادبه‌نفس زياد است؛ قاعدتاً اينجور است كه احتياجى به كارهائى كه افراد ضعيف ميكنند، ندارد؛ احتياج به چاپلوسى ندارد، احتياج به دروغگوئى ندارد، احتياج به تقلب و دوروئى ندارد. البته نميگوئيم همه‌ى كسانى كه ورزشكارند، اين صفات را ندارند و از اين صفات برى‌اند؛ نه، انسانها لغزش ميكنند؛ اما طبيعت پهلوانى اين است كه با اينجور خصوصيات اخلاقى و رذائل اخلاقى ميتواند بيگانه باشد. بنابراين، اين بخشِ شخصىِ قهرمانها است.
 بخش عمومى و اجتماعى يك قهرمان اين است كه چون او مظهر توانائى‌هاى يك ملت در يك رشته‌ى خاص محسوب ميشود، اعتماد ملى ميدهد؛ يعنى به مجموعه‌ى آحاد ملت، اعتمادبه‌نفس ميدهد؛ اين خيلى چيز مهمى است. از طرف ديگر، يك قهرمان، آحاد جامعه را تشويق ميكند به اين كه در اين راه حركت كنند. يعنى ورزش قهرمانى در واقع موتور حركت ورزش همگانى است و ميتوان با ورزش قهرمانى كارى كرد كه ورزش همگانى رائج شود. ورزش همگانى هم يكى از ضروريات زندگى است؛ مثل غذا خوردن است، مثل تنفس كردن است؛ بايد به آن توجه كرد. اين هم يك جنبه‌ى ديگر از فهرست تأثيرات اجتماعى ورزش است.
 يك مسئله‌ى ديگر اين است كه ورزش قهرمانى، امروز كه مسابقات بين‌المللى باب است و رائج است، مظهر تمايلات و استعدادها و تشخّص و هويت يك ملت است؛ و اين خيلى چيز مهمى است. اينكه شماها در ميدانهاى ورزشى، با اخلاق انسانى و با جوانمردى ظاهر شويد - و خوشبختانه ظاهر ميشويد - از نظر بينندگان بين‌المللى، كه امروز ديگر ميليونها و در مواردى ميلياردها تماشاچى وجود دارد و مطلع ميشوند، پيام‌آور يك حقيقتى است از داخل كشورتان، كه اين حقيقت را با هيچ زبان ديگرى نميشد تبليغ كرد. يك قهرمان با جوانمردىِ خودش تبليغ ميكند، با تدينِ خودش تبليغ ميكند. اين مسئله‌ى بانوان و دختران ورزشكار ما كه با حجاب در ميدان ميروند، خيلى چيز مهمى است. من نميدانم كسانى كه درصدد ارزيابى حوادث كشورند، يك ارزيابى درستى از اين قضيه دارند يا نه. اين، فوق‌العاده است. در كشورى از كشورهاى اروپا، يك زنى را به جرم باحجاب بودن، جرأت ميكنند چاقو ميزنند و او را ميكُشند؛ آن هم در دادگاه و جلوى چشم قاضى! اينجورى است. خجالت نميكشند؛ در دانشگاه، در ورزشگاه، در پارك، در خيابان، به حكم قانون - قانونى كه جعل كرده‌اند - متعرّض زن محجبه ميشوند. آن وقت در اين فضا، توى اين كشورها، يك زن محجبه در موضع قهرمان بر روى سكوى قهرمانى مى‌ايستد و همه را وادار ميكند به اين كه او را تكريم و تجليل كنند. اين چيز كمى است؟ اين چيز كوچكى است؟ اين كار خيلى باعظمت است. واقعاً همه بايد قلباً از زنان ورزشكار ما كه در ميدانها با حجاب، با عفاف، با متانت و با وقار حاضر ميشوند، تشكر كنند. يا همين طور ورزش جانبازان و معلولان؛ واقعاً حيرت‌آور است. وقتى كه انسانها نگاه ميكنند، مى‌بينند اين جوانِ دچار آسيب جسمانى، نه فقط اين آسيب جسمانى نتوانسته او را از زندگى عادى باز بدارد، بلكه حتّى او اينقدر همت و عزم و اراده‌ى قوى داشته كه توانسته ورزشكار شود و در ورزش به اين نقطه برسد كه بيايد بر سكوى قهرمانى قرار بگيرد. اين نشان‌دهنده‌ى عزم و اراده‌ى يك ملت است، اين نشان‌دهنده‌ى تشخّص و هويت يك ملت است. اينكه من از شماها تشكر ميكنم وقتى كه يك پيروزى به دست مى‌آوريد، عقبه‌ى اين تشكر، احساس صادقانه و حقيقى‌اى است كه در من وجود دارد؛ احساس ميكنم كه واقعاً شماها با اين كار داريد به كشورتان، به ملتتان، به مردمتان خدمت ميكنيد. شما پيامهائى را ميرسانيد كه اين پيامها با هيچ وسيله‌اى قابل رساندن نيست: پيام عزم و اراده، پيام ايستادگى، پيام ايمان. ورزشكار ما بعد از پيروزى در آنچنان ميدانى و در جايگاه اول جهان قرار گرفتن، شعار «ياحسين» سر ميدهد؛ يا مى‌افتد روى خاك سجده ميكند، يا دستش را بلند ميكند و خدا را شكرگزارى ميكند. ميدانيد امت اسلامى و ملتهاى مسلمان با اين كار چه هيجانى پيدا ميكنند؟ دنيائى كه سعى ميكند همه را، بخصوص جوانها را، به سوى بى‌ايمانى و لااباليگرى و پشت كردن به معنويات سوق دهد، يك جوان برجسته‌ى ما - نه يك جوان معمولى - در ميدان ورزش اينجور اقبال خودش را به معنويات نشان ميدهد. اينها خيلى كارهاى اثرگذار و مهمى است.
 من ميخواهم بگويم قدر خودتان را بدانيد. خيلى كارهاى بزرگى در ميدانهاى قهرمانى انجام ميگيرد. خوشبختانه ايران اسلامى از بعد از انقلاب به اين سمت، در اين جهت پيشرفتهاى عجيبى كرده. امروز شما در خيلى از ميدانها جلو هستيد. يك وقت هست كه شما كشتى ميگيريد و حريفهاى خودتان را از كشورهاى قدَر دنيا در كشتى به زمين ميزنيد و بر سكوى قهرمانى مى‌ايستيد؛ خب، اين چيز خيلى برجسته‌اى است، خيلى مهم است؛ اما مجموع كارها را هم كه حساب كنيد، همين جور است. فرض كنيد در يك مسابقات جهانى - همين چيزى كه اتفاق افتاده - شما مثلاً با 54 ورزشكار شركت ميكنيد، 12 تا مدال مى‌آوريد؛ كشور آمريكا با 530 ورزشكار شركت ميكند، 110 تا مدال مى‌آورد. آمريكا اگر بخواهد به اندازه‌ى شما مدال بياورد، بايد 120 تا مدال بياورد. آمريكا با ده برابر شما شركت ميكند، بايد ده برابر شما مدال بگيرد؛ بايد 120 تا مدال بگيرد، اما 120 تا مدال نميگيرد؛ يعنى از شما پائين‌تر است. اين معنايش اين است كه شما اگر در رشته‌هاى گوناگون، با همين ظرفيت و با همين استعداد شركت كنيد، از همه‌ى اينها جلوتر هستيد. اينها كارهاى باارزشى است. اينها حقايقى است كه نشان‌دهنده‌ى زمينه‌هاى ماست.
 حالا امروز بحث ورزش در ميان است، اما فقط مسئله‌ى ورزش نيست؛ خوشبختانه در زمينه‌ى علم هم همين جور است. در زمينه‌هاى تحقيقات و گسترش ژرفنگرى نسبت به مسائل، چه در زمينه‌ى اقتصاد، چه در زمينه‌ى سياست، چه در زمينه‌ى مديريت، چه در زمينه‌ى مسائل بين‌المللى، هر جا كه كار به استعدادهاى ايرانى واگذار شد، ما نشانه‌هاى پيشرفت را در آنجا مشاهده ميكنيم. اين استعداد ما است، اين كشور ما است. تاريخ ما هم به خاطر همين است كه اينقدر اعتلاء و اوج دارد. ابن‌سينا و فارابى و محمدبن‌زكرياى رازى و سعدى و حافظ و امثال اينها در يك جامعه‌ى سطح پائين كه متولد نميشوند؛ اين نشان‌دهنده‌ى وجود استعدادهاى متراكم در اين منطقه‌ى از دنيا است. خب، اين استعدادها بر اثر تسلط قدرتهاى سركوبگر و مستبد و جداى از مردم و نابرخوردار از فضائل معنوى و انسانى و علمى، دچار ركود شده بود. امروز خوشبختانه انقلاب كارى كرده كه اين استعدادها در همه‌ى جاها و بالخصوص در زمينه‌ى ورزش دارد بروز ميكند.
 خب، اين مناقب شما عزيزان است كه من گفتم شماها قله‌ايد. هم خود شماها قله محسوب ميشويد، هم كارى كه ميكنيد، در واقع حركت به سمت قله و حركت دادن جمعى به سمت قله‌ها است؛ كه اينها بسيار باارزش است. عرض كرديم كه شما سفيران ايران و هويت و تشخّص ايرانى هستيد؛ اين خصوصيات را حفظ كنيد. اين كه شما ميرويد ملت خودتان را به عنوان يك ملت بااراده، داراى عزم راسخ، با ايمان، پايبند به شريعت، داراى استعداد، داراى تشخّص معرفى ميكنيد، خيلى باارزش است؛ اين را بايد نگه داريد؛ نگذاريد اين خدشه‌دار شود.
 جوانهاى كشور به شما نگاه ميكنند. شما در عمل، ورزش را تبليغ ميكنيد؛ من ميگويم در زبان هم ورزش را تبليغ كنيد. يعنى در گفتگوها و گفتارهاى عمومى و اجتماعى و رسانه‌اى و مصاحبه و تلويزيون و امثال ذلك، جوانهاى كشور را تشويق كنيد؛ تجربيات خودتان را در ورزش مطرح كنيد تا جوانها به شوق بيايند. ما احتياج داريم كه تمام آحاد كشور ورزش كنند؛ اين واقعاً نياز كشور است. نيروى انسانىِ سالم، براى كشور اهميت درجه‌ى يك دارد؛ چون پيشرفت يك كشور، با نيروى انسانى است. منابع و معادن و استعدادهاى زيرزمينى و ثروتهاى طبيعى، چيزهاى بسيار خوبى است؛ اما اگر نيروى انسانى نباشد، استعداد در آن كشور نباشد، همان چيزى خواهد شد كه امروز در بعضى از كشورهاى داراى اين منابع طبيعى مشاهده ميكنيد؛ ديگران مى‌آيند استفاده ميكنند و اينها را بيشتر به تن‌پرورى سوق ميدهند. استعداد انسانى بايد پرورش پيدا كند تا استعدادهاى طبيعى حقيقتاً در خدمت جامعه قرار گيرد. پس نيروى انسانى شد مهمترين عامل.
 نيروى انسانى بايد عالم باشد، باهمت باشد، ديندار باشد و سالم باشد. سلامت جسمانى، شرط اصلى است. روى آوردن مردم به ورزش، بسيارى از مشكلات و معضلات اجتماعى و اخلاقى را حل ميكند؛ مثل مسئله‌ى اعتياد، مسئله‌ى تنازعات خانوادگى، داخلى، مشكلات كسبى، اعصاب، چه و چه. اگر ورزش به صورت همگانى در كشور حقيقتاً باب شود - كه البته امروز از گذشته بهتر است، ليكن هنوز به اين معنا احتياج داريم - خيلى از مشكلات حل خواهد شد. شما در اين زمينه ميتوانيد مؤثر باشيد؛ يعنى مروج اخلاق و سنن ايرانى باشيد.
 اين هم كه بعضى از جوانهاى ما در ميدان مسابقه، با طرف صهيونيسم مسابقه ندادند، خيلى باارزش است؛ براى همين هم هست كه مستكبران عالم را بشدت عصبانى كرد. چند بار كه اين قضيه اتفاق افتاده، آنها عكس‌العمل‌هاى تند نشان دادند. كار اين جوانهاى ما خيلى كار مهمى است. يعنى واقعاً يك تلاش ديپلماتيكِ بسيار حساس و مهم در مقابله‌ى با رژيم صهيونيستى، همين كار است. اين كارِ بسيار باارزشى بود كه اينها انجام دادند.
 يك مسئله‌اى كه بر روى آن تأكيد ميكنم، مسئله‌ى اخلاق در ورزش است. دوستان گفتند، من هم اطلاع دارم و قبول دارم. خوشبختانه جامعه‌ى ورزشى ما از لحاظ اخلاق، جامعه‌ى سالمى است؛ ليكن در اين مسئله خيلى بايد پافشارى كرد. لغزشگاه وجود دارد. جوان ورزشكار ما وقتى كه بر روى امواج تبليغ و توجه جهانى و توجه افكار عمومى قرار ميگيرد، در خطر اخلاقى قرار ميگيرد. ما بايد خودمان را از اين خطر اخلاقى نگه داريم. شما كه ورزشكاريد، در درجه‌ى اول، و بعد مسئولين ورزشى و كسانى از مديريتهاى گوناگون كه به اين مسائل اهتمام دارند و اين مسائل با آنها ارتباط پيدا ميكند، بايد به مسئله‌ى اخلاق در ورزش توجه كنند. مسئله‌ى اخلاق در ورزش خيلى مهم است. مغرور نشدن، مردمى ماندن، جوانمرد ماندن، با مردم بودن، براى مردم دل سوزاندن، خيلى مهم است. پيدا شدن اين خصوصيات در انسان يك مسئله است، ماندن اين خصوصيات در انسان مسئله‌ى مشكلترى است؛ اينها را انسان بايد حفظ كند.
 به نظر من بعضى‌ها فضاى ورزش را خراب ميكنند؛ با تخريب، با تهمت، با دروغ، با دعوا راه انداختن بين مجموعه‌هاى ورزشى. متأسفانه سهم رسانه‌هاى ورزشى هم در اين كار خلاف، سهم كمى نيست. اينجا لازم است من اين را تذكر بدهم، هشدار بدهم. رسانه‌هاى ورزشى يك چيز كوچكى را عليه كسى، يك جريان ورزشى‌اى، يك تيمى، يك فدراسيونى، يك ورزشكارى پيدا ميكنند، همين را وسيله قرار ميدهند؛ اين را به جان آن بيندازند، آن را به جان اين بيندازند؛ دعوا كنند، از افراد مصاحبه بكشند. آن مصاحبه‌شونده هرچه حرفِ تندتر بزند، هرچه بيشتر بدگوئى كند، هرچه در صحبتهايش بيشتر فحش و فضيحت باشد، آن رسانه خوشحال‌تر است! اين كار بدى است. اين رسانه‌ها درست نقطه‌ى مقابل بايد حركت كنند، به عكس بايد عمل شود.
 يك نكته‌ى ديگر هم كه من بارها گفته‌ام - اين مربوط به مسئولين ورزش است - اين است كه اولويتها را در رشته‌هاى ورزشى مورد نظر قرار دهيد. بعضى از رشته‌هاى ورزشى هست كه ما در داخل كشور، هم سابقه‌اش را داريم، هم ظرفيتش را داريم، هم تجربه‌اش را داريم - يعنى توانائى‌هاى گوناگون داريم - اين رشته‌ها قهرمانى‌آور است. من آن سالها بعضى از رشته‌ها را اسم مى‌آوردم. خب، در فلان رشته ما در دنيا هيچ رتبه‌اى نداريم، شانسى هم نداريم؛ يعنى اقبال اين كه رتبه هم بياوريم، نداريم - كه البته دلائلى هم دارد - اما در بعضى از رشته‌ها ما در دنيا رتبه داريم. امروز شما در دنيا روى سكوى قهرمانى قرار ميگيريد - مثلاً در كشتى، يا در وزنه‌بردارى، يا در بعضى از رشته‌هاى ديگر - اين خيلى مهم است. من چند سال قبل از اين - يادم نيست چه سالى بود - كه همين دوستان ورزشى اينجا آمدند و ملاقات كردند، مثلاً از «چوگان» اسم آوردم. خب، چوگان ورزش ما ايرانى‌ها است، مال ما است؛ ورزش خوبى هم هست، ورزش سرگرم‌كننده و شادى هم هست. استعداد اين ورزش در ايران وجود دارد؛ اگر وجود نداشت، پيش نمى‌آمد. در طول تاريخ، ورزش چوگان در ايران چيز معروفى بوده است. يا مثلاً بعضى از ورزشهاى باستانى، كه بعدها يك كارهائى شد و تلاشهائى انجام گرفت. اينها كارهاى شيرينى است، كارهاى زيبائى است كه انجام ميگيرد. به هر حال اولويتها را نگاه كنيد و بيشتر به رشته‌هائى بپردازيد كه ريشه‌دارند؛ بخصوص داراى ظرفيت و استعدادند؛ بخصوص مربى‌هاى داخلى دارند.
 يكى از برادران گفتند كه از مربى‌هاى خارجى استفاده شود؛ من مخالفتى ندارم. اين تصور نشود كه من از اين كه از يك مربى خارجىِ خوبِ به‌دردبخورى استفاده شود، مخالفم؛ اما وقتى كه شما از يك مربى داخلى براى فوتبال يا بسكتبال يا واليبال يا كشتى يا هر ورزش ديگر استفاده ميكنيد، من خوشحال ميشوم و احساس سرافرازى ميكنم. اين خيلى خوب است كه مربى بچه‌ها و جوانهاى ما يكى از خودمان باشد؛ همين جا تربيت شده باشد، پرورش پيدا كرده باشد. البته بعضى از مربى‌هاى خارجى خوبند، بعضى‌شان خوب نيستند؛ پول هم زياد ميگيرند، توقع هم زياد دارند، گاهى كار هم انجام نميدهند؛ از اين قبيل هم هست. بنابراين اگر يك وقتى راجع به مربى خارجى صحبت شده، حرف من ناظر به اين است.
 دوستان راجع به علمى كردن ورزش صحبت كردند؛ كاملاً درست است؛ اين جزو حرفهاى من است، بارها هم گفته‌ام. در زمينه‌هاى ورزشى - آنهائى كه قواعد علمى دارد - تعمق علمى كنند؛ كارهاى افزاينده‌ى بر تحقيقات علمى انجام دهند. يك چيزى كه فرض كنيد امروز دنيا در زمينه‌ى فلان ورزش كشف كرده و روى آن كار ميشود، اين كه حرف آخر نيست - مثل خيلى از كارهاى علمى ديگر - حرفهائى بر اساس آنها و بر روى آنها ميشود زد، كه آنها را اعتلاء بدهد، يا حتّى آنها را نسخ كند. خب، اين كارها در ايران انجام بگيرد. ما كه در زمينه‌هاى دشوار علمى، اين همه داريم پيشرفت ميكنيم، به وسيله‌ى همين جوانها بوده است. كارهائى را انجام داديم كه هرگز به خاطر دشمنان ما هم خطور نميكرد كه ايرانى بتواند انجام دهد. خب، اين را هم انجام دهيد.
 سوخت رآكتور تحقيقاتى تهران داشت تمام ميشد، به ما گفتند بايد بيائيد اورانيوم 5/3 درصدتان را به فلان كشور بدهيد تا او تبديل كند به 20 درصد؛ بعد او بدهد به فلان كشور، كه او تبديل كند به سوخت؛ بعد با اجازه‌ى آقايان دنيا، اين سوخت بيايد داخل! يعنى از چندين خان بگذرد، كه قطعاً هم نميگذشت. اگر چنانچه ما ميخواستيم سوخت هسته‌اى را براى همين رآكتورهاى تحقيقاتى كه در اينجا داريم، از اينها بخريم، تا ملت ايران را ذليل و تحقير نميكردند، ذره‌اى از آن را به ما نميدادند. يك وقتى من گفتم اگر همين نفتى كه ما امروز داريم، مال اروپائى‌ها بود و بنا بود ما از آنها نفت يا بنزين بخريم، بطرى بطرى‌اش را با قيمتهاى گزاف به ما ميفروختند. آنها اينجورى‌اند. خب، اينها فكر ميكردند كه ما براى خريد سوخت 20 درصد مجبور خواهيم شد و زير بار خواهيم رفت؛ لذا اين موانع را درست كردند. اما جوانهاى ما آمدند كار تحقيقاتى كردند و سوخت 20 درصد را خودشان درست كردند. بعد آنها خيال ميكردند كه ما نميتوانيم صفحه‌ى سوخت و ميله‌ى سوخت درست كنيم؛ اما جوانهاى ما درست كردند و كار گذاشتند. حالا آنها مانده‌اند در مقابل عمل انجام شده‌ى ملت ايران!
 كارهاى به اين پيچيدگى و به اين بزرگى دارد انجام ميگيرد؛ در زمينه‌ى ورزشى هم چه اشكالى دارد كه كارهاى بزرگى انجام شود؟ قواعدى كه امروز در مورد ورزش در دنيا وجود دارد؛ چه ورزشهاى انفرادى مثل كشتى و وزنه‌بردارى، و چه ورزشهاى دسته‌جمعى، مورد مداقه‌ى علمى قرار بگيرد، بر اينها افزوده شود، يك بخشهائى از آن اصلاح شود.
 ورزش را از لحاظ علمى جلو ببريد. اين مال آن ورزشهائى است كه در دنيا قواعد ورزشى و قواعد علمى دارد و معمول است. بعضى از ورزشهاى ما هم هست كه قواعد علمى ندارد؛ بايد براى اينها قواعد علمى وضع كنيم - كه ميشود وضع كرد - مثل همين ورزشهاى باستانى كه گفتند. بعضى از اين ورزشهاى باستانى، ورزشهاى خيلى قشنگى‌اند؛ مثل همين ميل گرفتن، كه مشهدى‌ها به آن ميگويند گوارگه؛ اين يك ورزش خيلى شيرينِ قشنگى است. خب، چه اشكالى دارد كه براى اين يك قواعدى درست شود و بيايد در عداد ورزشهاى عمومى؟ يا مثلاً چرخ. يا از اين قبيل ورزشهائى كه در ورزش باستانى ما وجود دارد.
 به هر حال اميدوارم خداى متعال ان‌شاءاللَّه همه‌ى شماها را موفق بدارد. از كارهائى هم كه جوانهاى ما در ميدانهاى مسابقه كردند - مثل اذان گفتن بر روى قله‌هاى سر به فلك كشيده، يا سجده كردن در ميدان مسابقه، يا دست به دعا برداشتن، يا نام ائمه را بر زبان آوردن، يا حفظ عفاف دينى - من صميمانه از همه‌ى شماها و آن عزيزان متشكرم. خدا ان‌شاءاللَّه شماها را موفق بدارد. شما نور چشم ملت ايران هستيد و ان‌شاءاللَّه باشيد.
    والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌