درخشش امیرالمؤمنین علیه السّلام در دوران جوانی، همان الگوی ماندگاری است که همه جوانان می توانند آن الگو را سرمشق خودشان قرار دهند. در دوره جوانی، در مکه به عنوان یک عنصر فداکار، یک عنصر با هوش، یک جوان فعّال، پیشرو و پیشگام؛ در همه میدان ها، مانع های بزرگ را از سرِ راه دعوت پیغمبر برطرف می کند. و بعد در دوران مدینه، فرمانده ی سپاه، فرمانده ی دستههای فعّال، عالم، هوشمند، جوانمرد و بخشنده؛ در میدان جنگ، سرباز شجاع و فرمانده ی پیشرو؛ در عرصه حکومت، یک فرد کارآمد.
انحراف از ولایت
در زمان امیرالمؤمنین، بزرگترین مشکل، وجود یک جناح علی الظاهر مسلمان، با همهی شعارهای اسلامی بود که در اساسیترین مسألهی دین منحرف بودند. اساسیترین مسألهی دین، مسألهی ولایت است؛ آنها در این نکته شک داشتند، دچار انحراف بودند و حقیقت را نمی فهمیدند؛ هرچند ممکن بود سجده های طولانی هم بکنند!
بحث فکری در خط مقدم
جنگ امیرالمؤمنین، سیاست امیرالمؤمنین، جبههبندیِ امیرالمؤمنین، خون دلهای امیرالمؤمنین و همه خطوط اصلی که در حکومت خود انتخاب می کند، برای این است که دین خدا اقامه شود.
شجاعت در پذیرش حق
شجاعت امیرالمؤمنین علیه السّلام در میدان زندگی از شجاعت او در میدان جنگ بالاتر بود! ماجرای سبقت به اسلام در دوران نوجوانی، یکی از مصادیق این شجاعت است.
لحظه ی حساس جانبازی
درست در آنجایی که یک نهضت می خواهد از دوران محنت وارد دوران راحتی و عزت بشود، در همان لحظه امیرالمؤمنین آماده می شد تا در شبی ظلمانی و تاریک در بستر پیغمبر بخوابد.
پیروزی با ظلم، هرگز!
امیرالمؤمنین آمد و گفت: هر کس متدیّنتر و مؤمنتر است، اجرش با خدا! هر کس توانایی بیشتری دارد، تلاش می کند و مال کسب می کند؛ اما من بیتالمال را بالسّویه تقسیم میکنم.
خواص دنیا زده
کسانی با امیرالمؤمنین درگیر شدند که رسیدن به مقام برایشان اهمیت پیدا کرده بود. بیست و پنج سال از رحلت پیغمبر گذشته بود و خیلی از خطاها و اشتباهات شروع شده بود. اگر بیست و پنج سال فاصله نشده بود، امیرالمؤمنین علیه السّلام که نفسش نفس پیامبر است، برای ساختن آن جامعه مشکلی نداشت.