پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

موضوعات

پرسش و پاسخ (وقف، مساجد و قبرستان)

ارتباط با پایگاه
بنده با چند تن از دوستانم به صورت مشاع مالک زمینی هستیم؛ آیا من می‌توانم سهم خودم را وقف نمایم؟
وقف مال مشاع و افراز (جداسازی) آن پس از وقف صحیح است.
قبرستانی که مدت مدیدی از آن گذشته و مندرس شده، آیا در آن قبور می‌توان میت جدیدی دفن کرد؟ یا در موارد دیگر استفاده کرد؟
در صورتی که اجساد به طور کامل خاک شده باشند، دفن میت جدید در آن فی نفسه اشکال ندارد؛ اما استفاده دیگر غیر از دفن میت در صورتی که آن زمین وقف برای قبرستان باشد، جایز نیست.
اگر بچه را همراه با پوشک نجس وارد مسجد کنیم، چه حکمی دارد؟
اگر نجاست به مسجد سرایت کند و یا هتک حرمت مسجد باشد، حرام است و الّا اشکالی ندارد.
روستای تاریخی ما دارای آب انبار و حمام موقوفه‌ای است که به لحاظ تاریخی، قدمت بسیار زیادی دارد و از سوی ادارۀ میراث فرهنگی به ثبت رسیده است و هم اکنون نه قابل فروش و تبدیل بوده و نه قابل بهره‌برداری.
آیا جایز است این دو مکان را به صورت موزه درآورده و از محل عوائد آن نسبت به اجرای نیت واقف در اقرب به غرض یا در امور عام المنفعه اقدام نمود؟
مانعی ندارد و باید عوائد آن صرف مواردی شود که به نیت واقف نزدیکتر باشد.
من مبلغ زیادی بدهکارم. آیا با داشتن بدهی و پرداخت نکردن دیون، می‌توانم زمین و مِلک مجاور خانه خودم را وقف مسجد کنم؟
اگر دیون شما منجر به ورشکستگی و محجور شدن در اموال‌تان توسط حاکم شرع نشده باشد، وقف اموال مذکور، اشکال ندارد. اما اگر برای فرار از پرداخت دَین باشد، صحت وقف، محل اشکال است.
دفن اعضای هیأت امنای مسجد، در مسجدی که فقط در دهه محرّم، 28 صفر و ایام خاصّ، از آن استفاده می شود، چه حکمی دارد؟
اگر هنگام اجرای صیغۀ وقف، دفن میّت استثنا نشده باشد، دفن در مسجد جایز نیست.
دفن اموات در قبرستان امامزاده که گاهی مستلزم پرداخت مبالغ چند صد میلیونی است، چه حکمی دارد؟
اگر برخلاف جهت وقف نباشد، به خودی خود، اشکال ندارد. توجه داشته باشد کسی حق مطالبه چیزی در برابر دفن اموات در قبرستان عمومی موقوفه را ندارند ولی اگر خدمات دیگری را به قبرستان یا صاحبان اموات برای دفن مرده های خود ارائه می کنند، گرفتن مبلغی به عنوان اجرت در برابر آن خدمات اشکال ندارد.
در گذشته یک زمین کشاورزی برای آقایی که امام جماعت مسجدی بوده، وقف شد. متنی برای این وقف، نوشته نشده؛ بلکه فقط صاحب زمین گفته است: «اجارۀ این زمین برای فلان امام جماعت مسجد باشد».
اکنون سالیانی از آن وقف گذشته و آن امام جماعت از دنیا رفته و کشاورزانی که روی زمین کار می‌کنند، نمی‎دانند که واقف، اجاره را برای شخص آن روحانی قرار داده بود یا برای عنوان امام جماعت مسجد. هزینۀ اجارۀ آن زمین را به چه کسی باید بدهند؟ آیا به وارثان آن امام جماعت مرحوم؟ یا امام جماعت فعلی مسجد؟
در فرض سؤال، اگر ثابت نشود که وقف برای عنوان "امام جماعت" است، زمین مزبور بعد از فوت امام جماعت، به واقف و در صورت فوت واقف به ورثۀ واقف بر می گردد.
یک مجتمع مسکونی صد واحدی با مالکیت شهرداری وجود دارد که زمین آن را از سازمان اوقاف گرفته‌اند و پس از ساخت مجتمع مسکونی، واحدهای آن را به فروش رسانده‌اند؛ (به اصطلاح زمین وقفی است) آیا این خرید و فروش جایز است و به صِرف این که شهرداری با اوقاف طرف حساب بوده است، آیا دیگر نیازی به حصول اطمینان از شرعی بودن تغییر کاربری زمین وقفی از طرف ما وجود ندارد؟
در فرض سؤال اگر زمین موقوفه بوده، خرید و فروش آن جایز نیست؛ ولی با صلاح‌دید متولی وقف، اگر زمین‌ها وقف منفعت بوده باشد، می‌توان زمین را اجاره داد و مبلغ اجاره را در مورد وقف هزینه کرد؛ در این صورت خرید و فروش واحدهای ساختمانی که موقوفه نیست، اشکالی ندارد.
واقفین ملکی در هنگام انشای صیغه وقف، شخص خاصی را به عنوان متولی تعیین نمودند و اختیار تعیین تولیت پس از وی را به انتخاب او گذاشتند؛ اما در هنگام تنظیم سند رسمی وقف در دفتر خانه، اشتباهی در ادای الفاظ رخ داد و عبارت متولیان بعدی منصوب توسط این متولی در داخل سند درج نشد. این واقفین سپس اعلام اشتباه نموده و قصد واقعی خود را مبنی بر اختیار تعیین متولی توسط متولیان بعدی در سند دیگری اعلام نمودند.
به نظر آن مرجع تقلید، آیا اظهار بعدی این اشتباه تغییر در وقف می‌باشد؟ یا با توجه به قصد انشای اولیه واقفین که اختیار تعیین متولی را به متولی اولیه داده‌اند، تعیین متولی بعدی توسط متولی اولیه معتبر و صحیح است؟
اشتباه در درج الفاظ سند در فرض مذکور، حکم تغییر در وقف را ندارد و قصد اولیه واقفین ملاک است.
1. آیا گنبد مسجد را می‌توان با آب طلا تزیین کرد؟
2. اگر مسجدی گنبدش با آب طلا تزیین شده باشد، تکلیف چیست؟
به طور کلی زینت کردن مسجد به طلا چنان چه اسراف حساب شود، حرام است و در غیر این صورت مکروه است.
1. آیا امکان تغییر متولی وقف، وجود دارد؟
2. واقف در وقفنامه مشخص کرده که فرزند اکبر و اصلح او متولی باشد. اگر فرزندان او به اقرار خودشان صلاحیت تولیت وقف را نداشته باشند، چه باید کرد؟
ج1) تغییر یا عزل متولی بعد از تحقق وقف جایز نیست؛ مگر این که شرایط را از دست بدهد.
ج2) به طور کلی قبول تولیت واجب نیست؛ بنا بر این در فرض سؤال اگر فرزندی نخواهد تولیت را بپذیرد یا شرایط تعیین شده از طرف واقف را نداشته باشد تولیت موقوفه با حاکم شرع است. اما اگر با وجود شرایط، تولیت را قبول کرده است، بنا بر احتیاط واجب نمی تواند خود را عزل کند؛ ولی می تواند کمک بگیرد یا شخص امینی را وکیل کرده تا به امور موقوفه به وکالت از طرف او رسیدگی نماید.
زمینی، وقف اولاد ذکور است. نسل به نسل و طبق وقفنامه "ارشد هر نسل" متولی و "کوچکتر از ارشد" ناظر است.
اکنون فقط متولی نسل اول فوت شده؛ ولی ناظر و تمام موقوف علیهم زنده‌اند؛ آیا متولی و ناظر نسل دوم با وجود زنده بودن پدرشان، اختیار اداره کردن و دریافت سهم دارند یا ناظر نسل اول باید اداره کند؟
ظاهراً مقصود از ارشد هر نسل، ارشد در هر زمان است؛ بنابراین در فرض سؤال، ناظرِ قبلی که فعلاً ارشدِ همین نسل اول است، متولی می‌شود و کوچکتر از او ناظر است.
پدرم در سال 1351 فوت نمود و در بهشت زهرای تهران دفن شد. از آن جایی که خودم نیاز مالی دارم، آیا فروش طبقات بالای قبر پدرم به غیر، مجاز است؟
اگر قبر مذکور، مِلک شخصی باشد، قابل خرید و فروش است و به ملکیت خریدار در آمده و مالک پول آن نیز می‌شود؛ ولی اگر وقف دفن اموات شده باشد، قابل خرید و فروش نیست و به ملکیت کسی در نمی‌آید.
پدری زمینی را وقف سه فرزند خود کرده؛ به این صورت که هر فرزند که به رحمت خدا رفت سهم او به فرزند یا فرزندان او (نوه‌های واقف) منتقل شود و باز اگر نوه از بین رفت، سهم این نوه به فرزند یا فرزندان این نوه، منتقل شود و ... یکی از فرزندان واقف مرده است و سهمش به دو فرزندش رسیده است و بعد از مدتی این دو فرزند در تصادفی از بین رفته‌اند، در حالی که از این دو، فرزندی به جا نمانده است. حکم این سهم که تا بحال در اختیار ایشان بوده است، چیست؟ آیا به واقف اصلی بر می‌گردد و اگر او زنده نباشد، طبق قانون ارث تقسیم می‌شود یا به طبقۀ اول وقف می‌رسد؟
سهم مذکور به ورثۀ واقف که در زمان فوت واقف، از او ارث می‌بردند، تعلق دارد.