پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

پيام مقام معظم رهبري درآستانه راهپيمايي برائت از مشركين

پيام‌ به‌ حجاج‌ بيت‌الله‌الحرام‌
26/03/1370
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم‌
و اذن‌ في‌الناس‌ بالحج‌ ياتوك‌ رجالا و علي‌ كل‌ ضامر يأتين‌ من‌ كل‌ فج‌ عميق‌.ليشهدوا منافع‌ لهم‌ و يذكروا اسم‌الله‌ في‌ ايام‌ معلومات‌ علي‌ ما رزقهم‌ من‌ بهيمه‌ الانعام‌ فكلوا منها واطعموا البائس‌ الفقير.
خداوند حكيم‌ عزيز را حمد و سپاس‌ که‌ بر بندگان‌ منت‌ نهاد و آنان‌ را به‌ گردآمدن‌ در خانه‌ي‌ خود فراخواند و پيامبر بزرگ‌ خود را به‌ سردادن‌ بانگ‌ اذان‌ حج‌ بر گلدسته‌ي‌ تاريخ‌ مأمور ساخت‌. ساحت‌ خانه‌ را امن‌ و امان‌ كرد و از بت هاي‌ جاهليت ‌پيراست‌ و مطاف‌ مؤمنان‌ و ميعاد دورافتادگان‌ و مظهر جماعت‌ و جلوه‌گاه‌ شوكت‌ و مجمع‌ امت‌ قرار داد. بيت‌الله‌ را ـ كه‌ سدنه‌ي‌ كعبه‌ و خدمه‌ي ‌مطاف‌ و مسعي‌ در عهد جاهليت اولي‌.
بازار تجارت‌ و دكان‌ رياست‌ و سيادت ‌خود كرده‌ بودند، از آنِ‌ مردم‌ و منبع‌ بهره‌ و سود آنان‌ دانست‌ و به‌ رغم ‌انحصارطلبان‌، از راه‌رسيدگان‌ را با ساكنان‌ داراي‌ حقي‌ برابر ساخت.حج‌ را رمز وحدت‌ و عظمت‌ مسلمين‌ و هماهنگي‌ و پيوند ميان‌ آنان‌ قرار داد و باطل‌السحر بسياري‌ از ابتلائاتي‌ كه‌ افراد و جوامع‌ مسلمين‌ بر اثر جداماندگي‌ از اصل‌ و ريشه‌ي‌ خود به‌ آن‌ دچار مي‌شوند، مانند:بيگانه گرايي‌، و خودفراموشي،‌ و ترفندپذيري،‌ و غفلت‌ از خدا و اسارت‌ دردست‌ اهل‌ دنيا و بدبيني‌ به‌ برادران‌ و شنودن‌ سخن‌ دشمن‌ درباره‌ي‌ آنان‌، و عدم‌ حساسيت‌ به‌ سرنوشت‌ امت‌ اسلامي‌ بلكه‌ نشناختن‌ كليتي‌ به‌ نام‌ امت ‌اسلامي‌، و بي‌خبري‌ از حوادث‌ ديگر بلاد اسلامي،‌ و ناهشياري‌ در برابرنقشه‌هاي‌ دشمنان‌ دوباره‌ي‌ اسلام‌ و مسلمين‌، و بسي‌ بيماريهاي‌ مهلك‌ ديگر كه‌ در طول تاريخ‌ اسلام‌ بر اثر تسلط نااهلان‌ و ازخدا بي‌خبران‌ بر زندگي ‌سياسي‌ و سرنوشت‌ مسلمين ... ‌، همواره‌ مسلمانان‌ را تهديد كرده‌ و درقرنهاي‌ اخير با حضور قدرتهاي استعماري‌ بيگانه‌ در منطقه‌ يا دست‌نشاندگان ‌فاسد و دنياپرستشان‌، شكلي‌ بحراني و ويرانگر به‌ خود گرفته‌ است‌.
خدا را سپاس‌ كه‌ حج‌ را همچون‌ ذخيره‌يي‌ تمام‌نشدني‌ و چشمه‌يي‌ هميشه‌جوشان‌ و چون‌ جويباري‌ زلال‌ و مستمر براي‌ امت‌ خالده‌ قرارداد كه‌ در هرحال‌ آن‌كه‌ بشناسد و قدر داند، توان‌ استفاده‌ از آن‌ را خواهد داشت‌ و آن‌ را داروي‌ اين ‌بيماريهاي‌ مهلك‌ خواهد ساخت‌. و خدا را سپاس‌ كه‌ بر ملت‌ شايسته‌ي‌ ايران ‌رحمت‌ آورد و شوق‌ كعبه‌ي‌ مقصود را پس‌ از سرزنش‌ خارهاي مغيلان‌ بيابان‌طلب‌، به‌ جام‌ وصلي‌ كه‌ شيريني‌ عزت‌ و كاميابي‌ هر دو را داشت‌، برآورده‌ساخت‌. حقي‌ را كه‌ سالي‌ چند به‌ ناروا از آنان‌ بازداشته‌ شده‌ بود، كريمانه‌ به‌ آنان‌ برگرداند، و جاي‌ خالي‌ ملتي‌ را كه‌ حج‌ ابراهيمي‌ ومحمدي‌ صلي‌الله‌عليهماوالهما را جايگزين حج‌ بوجهلي‌ كرده‌ بود، به‌ نيكو وجهي‌ پر كرد، دل‌ تفتيده‌ي‌ مشتاقان‌ مهجور و مصدود و محصور را با جرعه‌ي‌ وصال‌،آرامش‌ بخشيد و جان‌ مبتهج‌ از انوار معرفت‌ و لبريز از شوق‌ زيارت‌ را لبيكِ ‌اجابت‌ گفت‌، بندگان‌ مخلص‌ را به‌ لطفي‌ ويژه‌ نواخت‌ و وعده‌ي‌ نصرت‌ مؤمنان‌ را انجاز كرد و خانه‌ي‌ خود را جايگاه‌ طائفين‌ و عاكفين‌ قرار داد.
پروردگارا به‌ اين‌ حاجيان‌ مشتاق‌ و سرازپا نشناخته‌ و پس‌ از انتظاري ‌جانگزا به‌خلوت‌ دوست ‌باريافته‌ و به‌ همه‌ي‌ برادران‌ و خواهراني‌ كه‌ ازاقطار عالم‌ به‌ بارگاه‌ عام‌ رحمت‌ و غفران‌ شتافته‌اند، نظري‌ به‌ لطف‌ و رأفت‌ بيفكن‌ و دلهاشان‌ را از انوار معرفت‌ و بصيرت‌ روشن فرما، و هدايت‌ و كمك‌ خود را شامل‌ حال‌ آنان‌ كن‌ و آنان‌ را به‌ عزمي‌ راسخ‌ بر اصلاح‌ حال‌امت‌ مسلح‌ ساز و بر دشمنانشان‌ پيروز فرما، آمين‌ رب‌ العالمين‌.
پروردگارا برارواح‌ شهدايي‌ كه در چهار سال‌ پيش‌ از اين‌، در حريم‌ امن‌ الهي‌ هدف ‌خصومت‌ و كين‌ قرار گرفته‌ و زن‌ و مرد و پير وجوان‌، مظلومانه‌ در عتبه‌ي‌ خانه‌ي‌ دوست‌ به‌ خون‌ غلتيدند وكسان‌ و عزيزان‌ چشم‌انتظار خود را باجنازه‌هاي‌ خونين‌ خود از انتظار به در آوردند، رحمت‌ و فضل‌ خود را نازل‌ فرما و ثواب‌ حج‌ تمام‌ را به‌ آنان‌ كه‌ در حسرت‌ آن‌ به‌ ملكوت‌ پرواز كردند عطاكن‌.
پروردگارا به‌ امام‌ و قائد راحل‌ ما آن‌ عبد صالح‌ ممتحن‌ و آن‌ خلف ‌صدق‌ اوليا، آن‌ انسان‌ پرهيزگار و پارسا و هوشيار كه رضاي‌ تو را مي‌جست‌ و دوستي‌ و دشمنيش‌ به‌ خاطر تو بود و در راه‌ تو از هيچ‌ مشكل‌ هراس‌ نداشت ‌رحمت‌ و فضل‌ خود را نازل‌ و شامل‌ فرما و از حج‌ حاجيان‌ و عبادت‌ عبادتگران‌ و كوشش‌ تلاشگراني‌ كه‌ مشمول‌ هدايت‌ و راهبري‌ او گشته‌اند، نصيب‌ وافر به ‌روح‌ پاك‌ او عايد فرما و آرزوي‌ بزرگ‌ او را كه‌ همانا قيام‌ حج‌ ابراهيمي‌ وبهره‌برداري‌ امت‌ اسلامي‌ از اين‌ مراسم‌ عظيم‌ الهي‌ است‌ جامه‌ي‌ عمل ‌بپوشان‌.
پروردگارا برترين‌ صلوات‌ و سلام‌ و تحيت‌ خود را بر منجي‌ بشريت ‌در همه‌ي‌ اعصار و قرون‌ و برترين‌ پيامبر و برگزيده‌ات‌ حضرت ‌محمدبن‌عبدالله‌ صلي‌الله‌عليه‌ واله‌وسلم‌ نازل‌ فرما، كه‌ راه‌ راست‌ را به‌ بشر نشان‌ داد و وحي‌ تو را بر آنان‌ فرو خواند و كليدهاي‌ سعادت‌ دنيا و آخرت‌را در دسترس‌ آنان‌ نهاد و در حيات‌ بابركتش‌ سرمشق‌ قرنهاي‌ طولاني‌ انسانيت ‌را گنجانيد. درود و سلام‌ و تحيت‌ تو بر او و اهل‌بيت‌ طيب‌ و معصومش‌ به ويژه‌حضرت بقيه‌الله‌الاعظم‌ مهدي‌ منتظر و حجت‌ خدا بر زمين‌; عجل‌الله‌فرجه‌و ارواحنا فداه‌.
اينك‌ شما برادران‌ و خواهران‌ كه‌ از نقاط مختلف‌ جهان‌ در محشر عظيم‌ حج‌ گرد آمده‌ و در هجرت‌ از «من» قومي‌ و نژادي‌ و فرقه‌يي‌، به‌«ما»ي‌ اسلامي‌ و قرآني‌ پيوسته‌ايد مناسب‌ است‌ مسايلي‌ را در مدنظر داشته‌، درباره‌ي‌ آن‌ با ديگر مسلمين‌ تبادل‌ انديشه‌ كنيد و پس‌ از سفر حج‌، آن‌ راسررشته‌ي‌ تأمل‌ و فكر و عمل‌ سازيد:
1) اولين‌ مطلب‌، قدرشناسي‌ واجب‌ بزرگ‌و پر رمز و راز حج‌ بيت‌الله‌ است‌. حج‌ مظهر توحيد، و كعبه‌ خانه‌ي‌ توحيد است‌. اين‌ كه‌ در آيات‌ كريمه‌ي‌ مربوط به‌ حج‌، بارها از ذكرالله‌ سخن‌ رفته ‌نشانه‌ي‌ آن‌ است‌ كه‌ در اين‌ خانه‌ و به‌ بركت‌ آن‌ بايد هر عامل‌ غير خدا ازصحنه‌ي‌ ذهن‌ و عمل مسلمين‌ زدوده‌ شود و بساط انواع‌ شرك‌ از زندگي‌ آنان ‌برچيده‌ شود. در اين محيط، محور و مركز هر حركتي‌ خداست‌ و طواف‌ و سعي‌ ورمي‌ و وقوف‌ و ديگر شعائرالله‌ حج‌، هر يك‌ به‌ نحوي‌ نمايش‌ انجذاب‌ به‌«الله» و طرد و نفي‌ و برائت‌ از «اندادالله» است‌، اين‌ است‌ آن‌ «ملت حنيف‌ابراهيم‌عليه‌السلام‌»، بت‌شكن‌ بزرگ‌ و منادي‌ توحيد بر فراز قله‌ي‌تاريخ‌.
شرك،‌ همواره‌ به‌ يك‌ گونه‌ نيست‌ و بت‌ هميشه‌ به‌ شكل‌ هياكل‌ چوب‌ و سنگ‌ و فلز، ظاهر نمي‌شود. خانه‌ي‌ خدا و حج‌ بايد در همه‌ي‌ زمانها شرك‌ را در لباس‌ خاص‌ آن‌ زمان‌، و بت‌ شريك‌ خدا را با جلوه‌ي‌ مخصوص‌ آن‌ بشناساند و نفي‌ و طرد كند. امروز البته‌ از "لات‌" و "منات‌" و "عزي‌" خبري‌ نيست‌، اما به‌ جاي‌ آن‌ و خطرناكتر از آن‌ بتهاي‌ زر و زور استكبار و نظامهاي‌ جاهلي‌ و استكباري‌ است‌ كه‌ همه‌ي‌ فضاي زندگي‌ مسلمين‌ را در كشورهاي ‌اسلامي‌ فرا گرفته‌ است‌.
بتي‌ كه‌ بسياري‌ از مردم‌ جهان‌ و از جمله ‌بسياري‌ از مسلمين‌ امروز به‌ جبر و تحميل‌، به‌ عبادت‌ و اطاعت‌ از آن‌ وادار مي‌شوند، بت‌ قدرت‌ امريكا است‌ كه‌ همه‌ي‌ شؤون‌ فرهنگي‌ و سياسي‌ و اقتصادي ‌مسلمين‌ را در قبضه‌ گرفته‌ و ملت ها را خواه‌ و ناخواه‌ در جهت‌ منافع‌ و اغراض‌ خود كه‌ نقطه‌ي‌ مقابل‌ مصالح‌ مسلمين‌ است‌ ، حركت‌ مي‌دهد. عبادت‌، همين‌ اطاعت بي‌چون ‌و چراست‌ كه‌ امروز در برابر خواست‌ استكبار و در رأس‌ آن ‌امريكا بر ملت ها تحميل‌ مي‌شود و آنان‌ با شيوه‌هاي‌ گوناگون‌ به‌ سمت‌ آن ‌سوق‌ داده‌ مي‌شوند.
فرهنگ‌ فساد و فحشا كه‌ به‌ وسيله‌ي‌ دستهاي‌ استعماري‌در ميان ملتها ترويج‌ مي‌شود، فرهنگ‌ مصرف‌زدگي‌ كه‌ روزبه‌روز زندگي‌ ملت هاي‌ ما را بيشتر در لجنزار خود فرو مي‌برد تا كمپاني هاي‌ غربي‌ كه‌ مغز و قلب‌ اردوگاه‌ استكبارند بيشتر سود ببرند، سلطه‌ي‌ سياسي‌ غرب‌ استكباري‌ كه‌ پايه‌هاي‌ آن‌ به‌ وسيله‌ي‌ حكومتهاي‌ دست ‌نشانده‌ و ضد مردمي‌ كار گذاشته‌ شده‌ است‌، حضور نظامي‌ كه‌ با هر بهانه‌يي‌ شكل‌ آشكارتري‌ به‌ خود مي‌گيرد، اينها و امثال‌ آن‌ همه‌ مظاهر همان‌ شرك‌ و بت‌پرستي‌ است‌ كه‌ در ضديت‌ كامل ‌با نظام‌ توحيدي‌ و حيات‌ توحيدي‌ است‌ كه‌ اسلام‌ براي‌ مسلمانان‌ مقرر داشته ‌است‌ حج‌ و اجتماع‌ عظيم‌ بر گرد خانه‌ي‌ توحيد، بايد آن‌ مظاهر شرك‌ را نفي‌كند و مسلمانان‌ را از آن‌ برحذر دارد. حج‌ با اين‌ مفهوم‌ روشن‌ و جلي‌ است ‌كه‌ برترين‌ جايگاه‌ برائت از مشركين‌ شناخته‌ شده‌ و خداي‌ متعال‌ از زبان‌ خود و نبي‌ مكرمش‌(ص‌) اعلام برائت‌ از مشركين‌ را به‌ روز حج‌ اكبر موكول ‌ساخته‌ است‌.« و اذان‌ من‌الله‌ و رسوله‌ الي ‌الناس‌ يوم‌ الحج‌الاكبران‌الله‌ بري‌ من‌المشركين‌ و رسوله‌ فان‌ تبتم‌ فهو خيرلكم‌ و ان‌ توليتم ‌فاعلموا انكم‌ غير معجزي‌الله‌ و بشرالذين‌ كفروا بعذاب‌ اليم‌».
فرياد برائت‌ كه‌ امروز مسلمان در حج‌ سر مي‌دهد، فرياد برائت از استكبار و ايادي ‌آن‌ است‌ كه‌ مع‌الاسف‌ در كشورهاي‌ اسلامي‌ قدرتمندانه‌ اعمال‌ نفوذ مي‌كنند و با تحميل‌ فرهنگ‌ و سياست‌ و نظام‌ زندگي‌ شرك‌آلود بر جوامع‌ اسلامي‌، پايه‌هاي‌ توحيد عملي‌ را در زندگي‌ مسلمانان‌ منهدم‌ ساخته‌ و آنان‌ را دچار عبادت‌ غير خدا كرده‌اند و توحيد آنان‌ فقط لقلقه‌ي‌ زبان‌ و نام‌ توحيد است‌ و از معناي‌ توحيد در زندگي‌ آنان‌ اثري باقي‌ نمانده ‌است‌.
حج‌ همچنين‌ مظهر وحدت‌ و اتحاد مسلمانان‌ است‌. اين‌ كه‌ خداوند متعال‌ همه‌ي‌ مسلمانان‌ و هر كه‌ از ايشان‌ را كه‌ بتواند، به‌ نقطه‌يي‌ خاص‌ و در زماني‌ خاص‌ فرا مي‌خواند و در اعمال‌ و حركاتي‌ كه‌ مظهر همزيستي‌ و نظم‌ و هماهنگي‌ است ‌آنان‌ را روزها و شبهايي‌ در كنار يكديگر مجتمع‌ مي‌سازد نخستين‌ اثر نمايانش ‌تزريق‌ احساس‌ وحدت‌ و جماعت‌ در يكايك‌ آنان‌ و نشان‌ دادن‌ شكوه‌ و شوكت ‌اجتماع‌ مسلمين‌ به‌ آنان‌ و سيراب‌ كردن‌ ذهن‌ هر يك‌ تن‌ آنان‌ از احساس‌ عظمت‌ است‌. با احساس‌ اين‌ عظمت‌ است‌ كه‌ مسلمان‌ اگر تنها در شكاف‌ كوهي ‌هم‌ زندگي‌ كند خود را تنها حس‌ نمي‌كند. با احساس‌ اين‌ حقيقت است‌ كه ‌مسلمين‌ در هريك‌ از كشورهاي‌ اسلامي‌ شجاعت‌ برخورد با اردوگاه‌ ضديت‌ بااسلام‌ يعني‌ همين‌ سلطه‌ي‌ سياسي‌، اقتصادي‌ دنياي‌ سرمايه ‌سالاري‌ و عوامل ‌و ايادي‌ آن‌ و نيرنگ‌ و فتنه‌گري‌ آن‌ را مي‌يابند و افسون‌ تحقير كه‌ اولين‌ سلاح‌ استعمارگران‌ غربي‌ در برابر ملل‌ مورد تهاجمشان‌ بوده‌ و هست‌ ، در او‌ نمي‌گيرد. با احساس‌ اين‌ عظمت‌ است‌ كه‌ دولتهاي‌ مسلمان‌ با تكيه‌ به‌ مردم‌ خود، از تكيه‌ به‌ قدرتهاي‌ بيگانه‌ خود را بي‌نياز حس‌ مي‌كنند و اين‌فاصله‌ي‌ مصيبت‌بار ميان‌ ملتهاي‌ مسلمان‌ با دستگاههاي‌ حاكم‌ بر آنان‌ پديد نمي‌آيد. با احساس‌ اين‌ وحدت‌ و جماعت‌ است‌ كه‌ نيرنگ‌ استعماري‌ ديروز و امروز ـ يعني‌ احياي‌ احساسات‌ افراط آميز ملي‌گرايي‌ ، اين‌ فاصله‌ي‌ وسيع‌ وعميق‌ ميان‌ ملتهاي‌ مسلمان‌ را پديد نمي‌آورد و قوميت‌ عربي‌ و فارسي‌ و تركي‌ و آفريقايي‌ و آسيايي‌، به‌جاي‌ آن‌كه‌ رقيب‌ و معارض‌ هويت‌ واحده‌ي‌ اسلامي‌ آنها باشد، بخشي‌ از آن‌ و حاكي‌ از سعه‌ي‌ وجودي‌ آن‌ مي‌گردد; و به‌ جاي‌آن‌كه‌ هر قوميتي‌ وسيله‌ و بهانه‌ي‌ نفي‌ و تحقير قوميتهاي‌ ديگر شود، وسيله‌يي‌ براي‌ نقل‌ و انتقال‌ خصوصيات‌ مثبت‌ تاريخي‌ و نژادي‌ و جغرافيايي ‌هر قوم‌ به‌ ساير اقوام‌ اسلامي‌ مي‌گردد.
حج‌ با مشاهد و مناسك‌ و شعاير خود بايد اين‌ روح‌ وحدت‌ و ملائمت‌ و جماعت‌ و عظمت‌ را در مسلمانان‌ همه‌ي‌ اقطار عالم‌ زنده‌ كند و از شعوب‌ و قبايل‌ مختلفه‌ امت‌ واحده‌ پديد آورد و آن‌ امت‌ واحده‌ را به‌ وادي‌ امن‌ عبوديت‌ مطلق‌ خداوند هدايت‌ نمايد و مقدمات‌ تحقق‌ گفته‌ي‌ خداي‌ بزرگ‌ را كه‌: « ان‌ هذه‌ امتكم‌ امة واحدة‌ و انا ربكم‌ فاعبدون‌» فراهم‌ آورد.
تشكيل‌ امت‌ واحده‌يي‌ كه‌ ناصيه‌ي‌ عبوديت‌ بر درگاه‌ ربوبيت‌ و وحدانيت‌ مي‌سايد همان‌ آرزوي‌ بزرگ‌ اسلام‌ است‌ و همان‌ است‌ كه‌در سايه‌ي‌ آن‌ نيل‌ به‌ همه‌ي‌ كمالات‌ فردي‌ و جمعي‌ مسلمين‌ ميسر مي‌گردد و همان‌ هدفي‌ است‌ كه‌ جهاد اسلامي‌ براي‌ تحقق‌ آن‌ تشريع‌ شده‌ و هر يك‌ ازعبادات‌ و فرايض‌ اسلامي‌، بخشي‌ از آن‌ را زمينه‌سازي‌ و تأمين‌ مي‌كند.
حج‌ابراهيمي‌ و محمدي‌ صلي‌الله‌عليهماوالهما بي‌گمان‌ يكي‌ از بزرگترين‌ مقدمات‌ و اركان‌ اين‌ دو هدف‌ بزرگ‌ است‌. بدين‌جهت‌ در اين‌ عرصه‌ي‌ عظيم‌، در همان‌ حال‌ كه‌ ذكر خدا: « فاذكروا الله‌ كذكركم‌ ابائكم‌ او اشد ذكرا» و اعلام‌برائت‌ از مشركان‌« و اذان‌ من‌الله‌ و رسوله‌ الي‌الناس‌ يوم‌ الحج‌ الاكبر أن‌الله‌ بري‌ من‌المشركين‌ و رسوله‌» ركن‌ حج‌ محسوب‌ مي‌شود، حساسيت‌ دربرابر هر حركتي‌ كه‌ ميان‌ برادران‌ يعني‌ اجزاي‌ اين‌ امت‌ واحده‌ ، جدايي‌ و دشمني بيافريند نيز در حد اعلاست‌; تا آن‌جا كه‌ حتي‌ بگومگوي‌ دو برادرمسلمان‌ نيز كه‌ در زندگي‌ عادي‌ چندان‌ مهم‌ نمي‌نمايد، در حج‌ ممنوع‌ و حرام‌ است‌: «فلا رفث‌ و لافسوق‌ و لاجدال‌ في‌الحج‌». آري‌، همان‌ صحنه‌ كه‌ در آن‌ برائت‌ از مشركان‌ يعني دشمنان‌ بنياني‌« امت‌ واحده‌ي‌ توحيدي»لازم‌ مي‌شود، جدال‌ با برادران‌ مسلمان‌ يعني‌ اجزاي‌ بنياني‌ «امت‌واحده‌ي‌ توحيدي‌» ممنوع‌ و حرام مي‌گردد. و بدين‌گونه‌ پيام«‌ وحدت‌ وجماعت‌» در حج‌، صراحت‌ بيشتري‌ مي‌يابد.
رازها و رمزهاي‌ حج‌ بسي‌ بيش‌ ازآن‌ است‌ كه‌ در اين‌جا بدان‌ اشاره‌ شد و تدبر در اين‌ رازها كه‌ همه‌ درجهت‌ احياي‌ شخصيت‌ فرد و جامعه‌ي‌ مسلمان‌ و مبارزه‌ با عوامل‌ نابودي‌ آن‌است‌، افقي‌ جديد در برابر حاجي مي‌گشايد و او را به عالمي‌ پرتلاش‌ و پرحركت‌ و تمام‌ نشدني‌ مي‌كشد. اولين‌ وظيفه‌ي‌ هر يك‌ از حجاج‌، تأمل‌ دراين‌ راز و رمزها و تبادل‌ نظر و جستجوي‌ سررشته‌ي‌ كار از اين‌ همه‌ است‌ ونيز تأمل‌ در اين‌كه‌ چرا دست ها و دستگاه هايي سعي‌ مي‌كنند حج‌ را برون‌ ازهمه‌ي‌ مفاهيم‌ سياسي‌ و جمعيش‌ و تنها به‌ عنوان‌ عبادتي‌ يك‌بعدي‌ كه‌ فقط داراي‌ خواص‌ فردي‌ است‌ مطرح‌ نمايند و چرا روحاني‌نمايان‌ دين‌به‌دنيا فروش‌ كه‌ نام‌ و شأن‌ ديني‌ آنان‌ حكم‌ مي‌كند كه‌ مردم‌ را به‌ اين‌ اسرار آشنا و جسم‌ و جان‌ آنان‌ را به‌ سمت‌ هدف هاي‌ آن‌ به‌ حركت‌ درآورند، بعكس‌، باهرگونه‌ روشنگري‌ در اين‌باره‌ مخالفت‌ و عناد ورزيده‌ اصرار بر كتمان‌ حقايق‌دارند؟ و چرا بارها و بارها در بلندگوهايي‌ اعلام‌ مي‌شود كه‌ سياست‌ در حج‌نبايد دخالت‌ كند؟ مگر اسلام‌ و احكام‌ نوراني‌ آن‌ براي‌ اداره‌ و هدايت‌زندگي‌ مادي‌ و معنوي‌ انسانها نيست‌؟ و مگر ديانت‌ در اسلام‌ با سياست ‌آميخته‌ نيست‌؟ اين‌ از جمله‌ي‌ دردهاي‌ بزرگ‌ عالم‌ اسلام‌ است‌ كه‌ تحجر و كوته‌بيني‌ و دنيا طلبي‌ جمعي‌ همواره‌ در خدمت‌ غرض‌ورزي‌ و حسابگريهاي‌ خباثت‌آلود جمعي‌ ديگر قرار گيرد و قلم ها و زبانهايي‌ كه‌ بايد در خدمت‌ اسلام‌ و در جهت‌ تبيين حقايق‌ آن‌ به‌ كار مي‌افتاد، ابزاري‌ در دست‌ دشمنان ‌هوشيار و توطئه‌گر اسلام‌ گردد. اين‌ همان‌ مصيبتي‌ است‌ كه‌ امام‌ راحل ‌رضوان‌الله‌عليه‌ بارها به‌ تلخي‌ از آن‌ سخن‌ گفته‌ و ناليده‌اند و جاي‌ آن ‌است‌ كه‌ هوشمندان‌ امت‌، عامه‌ي‌ مردم‌ را با آن‌ آشنا ساخته‌ مرز ميان ‌علماي‌ صادق‌ و دين‌ به ‌دنيا فروشان‌ مزدور را براي‌ آنان‌ مشخص‌ سازند.
2)دومين‌ مساله‌يي‌ كه‌ شايسته‌ است‌ بخصوص‌ در اين‌ زمان‌ و مكان‌ به‌ آن ‌انديشيده‌ شود، مسأله‌ي‌ « پيوند امت‌ اسلامي‌ است‌ با تاريخ‌ خود و نيز با سرنوشتي‌ كه‌ بايد براي‌ خود رقم‌ زند». گذشته‌ي‌ امت‌ اسلامي‌ چيزي‌ است‌ كه ‌استعمار از هنگام‌ ورود به‌ آسيا و آفريقا همت‌ بر مخدوش‌ ساختن‌ و به‌ فراموشي‌ سپرده‌ آن‌ داشته‌ است‌. تسلط بر ذخاير مادي‌ و انساني‌ در كشورهاي ‌اسلامي‌ و به‌ دست‌ گرفتن‌ سرنوشت‌ ملت هاي‌ مسلمان‌ كه‌ هدف‌ استعمارگران‌، مستقيم‌ و غيرمستقيم‌ از اواخر قرن‌ هجدهم‌ ميلادي‌ به اين‌طرف‌ بوده‌ ، به‌طور طبيعي‌ ايجاب‌ مي‌كرد كه‌ احساس‌ غرور و شخصيت‌ ملل‌ مسلمان‌ شكسته‌ شود و آنها از گذشته‌ي‌ پرشكوه‌ كاملاً منقطع‌ شوند و بدين‌گونه‌ فرهنگ‌ و اخلاق‌خود را رها كرده‌، آماده‌ي‌ پذيرش‌ فرهنگ‌ غرب‌ و تعاليم‌ استعماري‌ شوند. و اين‌ حيله‌ در زمينه‌ي‌ كاملاً مساعدي‌ كه‌ تسلط حكومت هاي‌ فاسد و مستبد دركشورهاي‌ اسلامي‌ فراهم‌ آورده‌ بود، كارگر افتاد و سيل‌ فرهنگ‌ مهاجم‌ غربي‌ و همه‌ي‌ مفاهيمي‌ كه‌ استعمار رواج‌ آن‌ را در ميان‌ ملل‌ مسلمان‌ براي‌ تأمين‌ سلطه‌ي‌ سياسي‌ و اقتصادي‌ خود بر آن‌ ملتها ضروري‌ مي‌شمرد، به‌ راه‌ افتاد و نتيجه‌ آن‌ شد كه‌ در طول‌ دويست‌ سال‌، كشورهاي‌ اسلامي‌ يكسره‌ به ‌سفره‌ي‌ گسترده‌ و بي‌مانع‌ و رادعي‌ براي‌ غارتگران‌ غربي‌ تبديل‌ شد و آنان ‌از حاكميت‌ مستقيم‌ گرفته‌ تا مالكيت‌ ثروتهاي‌ زيرزميني‌ و تغيير خط يا زبان ‌و حتي‌ تصرف‌ كامل‌ يك‌ كشور اسلامي‌ مانند فلسطين‌ و تحقير مقدسات‌ اسلامي‌ و غيره‌، در اين‌ كشورها پيش‌ رفتند و مسلمين‌ را از همه‌ي‌ بركات‌ استقلال‌ سياسي‌ و اقتصادي‌ و فرهنگي‌ كه‌ از جمله‌ي‌ آن‌ رشد علمي‌ و فرهنگي‌ است‌ باز داشتند.
يك‌ نگاه‌ به‌ وضعيت‌ فرهنگي‌ و اجتماعي‌ و اقتصادي‌ و نظامي‌ كشورهاي‌ مسلمان‌ِ امروز و مشاهده‌ي‌ ضعف‌ روحي‌ و مادي‌ آن‌ و مداقه‌ در نظامهاي‌ سياسي‌ و وضع‌ دولت هاي‌ اغلب‌ اين‌ كشورها كه‌ در آن‌ همه‌ چيز حاكي‌ از احساس‌ حقارت‌ و ناتواني‌ است‌، روشن‌ مي‌سازد كه‌ از مهم ترين‌ علت هاي‌ اين‌ وضع‌، بيگانگي‌ و بريدگي‌ اين‌ كشورها و ملت ها از گذشته‌هاي‌ تاريخي‌ خود و مجد و عظمتي‌ است‌ كه‌ از وراي‌ قرنها مي‌تواند هر انسان‌ ضعيف‌ و نوميد را به‌حركت‌ و تلاش‌ اميدوارانه‌ سوق‌ دهد. آن‌ مجد و شكوه‌ تاريخي‌ در آغاز با قيام‌ لله‌ و جهاد مخلصانه‌ براي‌ خدا و عمل‌ به‌ احكام‌ آزادي بخش‌ و زندگي‌ساز اسلام‌ و به‌ بركت حركت‌ مسلمين‌ در صدر اسلام‌ و در غربت‌ روزهاي‌ مكه‌ و جهاد دوران‌ مدينه‌، پايه‌گذاري‌ شد. مولود مباركي‌ كه‌ «جامعه‌ي‌ اسلامي‌» ناميده‌ مي‌شود، به‌ بركت‌ جهاد و مبارزه‌ي‌ حجاز توانست‌ به‌ جواني‌ نيرومند و هوشمند بدل‌ شود و سپس‌ در طول‌ قرنها توانست‌ مشعل‌ علم‌ و معرفت‌ و درفش‌ قدرت‌ و سياست‌ را بر سر جهانيان‌ بگسترداند. آن‌ عظمت‌، از عظمت‌ مبارزه‌ي‌ مكه‌ و مدينه‌ سرچشمه گرفت‌.
اكنون‌ اين‌جا، مكه‌ و مدينه‌، پايگاه‌ وحي‌ و محل‌ نزول‌ بركات‌ الهي ‌است‌ بر جماعتي‌ مؤمن‌ و مقاوم‌ كه‌به‌ بركت‌ ايمان‌ و عمل‌ به‌ آيات‌ الهي‌، توانستند از خاك‌ مذلتي‌ كه‌ بر آن ‌آراميده‌ بودند، برخاسته‌ و قد علم‌ كرده‌ و آزادي‌ شايسته‌ي‌ انسان‌ را براي ‌خود تدارك‌ ديده‌ و پرچم‌ آزادي‌ بشريت‌ و نجات‌ انسان‌ از سلطه‌ي ‌امپراتوريهاي‌ زر و زور آن‌ دوران‌ را برافرازند و با نور معرفتي‌ كه‌ ازقرآن‌ سرچشمه‌ مي‌گرفت‌، پايگاه‌ عظيم‌ دانش‌ بشري‌ را پديد آورند و خود قرنها بر منبر بلند علم‌ و معرفت‌ بشري‌ قرارگيرند و سخاوتمندانه‌ به‌ همه‌ي‌ بشريت‌ بياموزند و گرانبهاترين‌ آثار علمي‌ را طي‌ قرنهاي‌ متمادي‌ پديد آورند و سرنوشت‌ جهان‌ بشريت‌ را با علم‌ و سياست‌ و فرهنگ‌ خود رقم‌ بزنند. اينها همه‌ از بركات‌ تعاليم‌ خالص‌ اسلام‌ و حكومت‌ الهي‌ در عهد پيامبر صلي‌الله‌عليه‌واله‌وسلم‌ و برهه‌يي‌ از صدر اسلام‌ بود كه‌ علي‌رغم‌ تسلط و رشد شجره‌ي‌ خبيثه‌ي‌ حكومتهاي سلطنتي‌ و رجعت‌ از دوران‌ توحيدي‌، باز تا قرنها ثمرات‌ خود را به‌ مسلمين‌ مي‌چشانيد و آنان‌ و همه‌ي‌ بشريت‌ را كامياب‌ مي‌كرد. هر وجب‌ از اين‌ خاك‌ و اين‌ سرزمين‌ يادآور خاطره‌يي‌ ازدوران‌ پيامبر خدا صلي‌الله‌عليه‌واله‌وسلم‌ و ياران‌ فداكار و نوراني‌ اوست‌.در اين‌ سرزمين‌ بود كه‌ اسلام‌ طلوع‌ كرد و
پرچم‌ جهاد برافراشته‌ شد و آزادي‌ بشريت‌ از همه‌ي‌ غل‌ و زنجيرهاي‌ جاهليت‌ رقم‌ خورد.
امروز كه‌ ملتهاي ‌مسلمان‌ پس‌ از چند قرن‌ انحطاط و ركود و ذلت‌، در چهار گوشه‌ي‌ جهان‌ اسلام‌ به‌ بيداري‌ و قيام‌ لله‌ گراييده‌اند و عطر آزادي‌ و استقلال‌ و بازگشت‌ به‌ اسلام‌ و قرآن‌ در فضاي‌ بسياري‌ از كشورهاي‌ اسلامي‌ منتشر گشته‌ است‌، بيش‌ از هميشه‌ مسلمانان‌ نياز دارند كه‌ پيوند خود را با آن‌ گذشته‌ي‌ نوراني‌ و معجزنشان‌، با دوران‌ قيام‌ لله‌ و مبارزه‌ي‌ اسلامي‌ دوران‌ نخستين‌ اسلام ‌مستحكم‌ كنند. خاطرات‌ اسلامي‌ در اين‌ سرزمين‌ براي‌ هر مسلمان‌ متدبر در حكم‌ داروي‌ شفا بخشي‌ است‌ كه‌ او را از ضعف‌ و زبوني‌ و يأس‌ و بدبيني‌ نجات ‌مي‌دهد و راه‌ دستيابي‌ به‌ هدفهاي‌ اسلام‌ را كه‌ هميشه‌ براي‌ هر انسان ‌برخوردار از عمق‌ و حكمت‌، هدف‌ زندگي‌ و تلاش‌ است‌ نشان‌ مي‌دهد.
در اين‌جا بود كه‌ پيامبر عظيم‌الشأن‌ با ياران‌ مخلص‌ خود سيزده‌ سال‌ همه‌ي‌ سختي ها را به‌ جان‌ خريدند و مرارت ها را تحمل‌ كردند تا نهال‌ اسلام‌ ريشه‌ دوانيد و در اين‌جا بود كه‌ پس‌ از سالهاي‌ مصيبت‌بار زندگي‌ در شعب‌ ابي‌طالب‌، پس‌ ازشكنجه‌ي‌ ياراني‌ چون‌ بلال‌ و عمار و ياسر و سميه‌ و عبدالله‌بن‌مسعود وديگران‌، پس‌ از راهپيمايي‌ طولاني‌ و پرمشقت‌ و بي‌حاصل‌ رسول‌ خدا صلي‌الله‌عليه‌واله‌ در ميان‌ قبايل‌ مكه‌ و طائف‌، بيعت‌ عقبه‌ با اهل‌ يثرب‌ واقع‌ شد و هجرت‌ پربركت‌ به‌ مدينه‌الرسول‌ صلي‌الله‌عليه‌واله‌ پيش‌ آمد و دولت‌ اسلامي‌ تشكيل‌ شد. در اين‌جا بود كه‌ پيروزي‌ بدر و شكست‌ احد و محنت‌ خندق‌ و آزمايش‌ حديبيه‌ اتفاق‌ افتاد، اين‌جا بود كه‌ اخلاص‌ و جهاد پيروزي‌ آفريد و مال دوستي‌ و غنيمت‌طلبي‌ ناكامي‌ آورد... اين‌جا آيه‌ي‌ قرآن‌ نازل‌ شد و خشت‌ خشت‌ بناي‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ و حيات‌ طيبه‌ي‌ اسلامي‌، كار گذاشته‌ شد... مسلمان‌ با تدبر در اين‌ گذشته‌ و زيستن‌ در لحظه ‌لحظه‌ي‌ آن‌، با آينده‌ نيز پيوندي‌ سازنده‌ مي‌يابد، راه‌ زندگي‌ و هدف‌ آن‌ را مي‌شناسد ، به‌ خطرات‌ راه‌ پي‌ مي‌برد، فرداي‌ اين‌ حركت‌ را بالمعاينه‌ مي‌بيند و خود را براي‌ پيمودن‌ آن‌ آماده‌ مي‌سازد و بر ترديد ناشي‌ از احساس‌ ضعف‌ و حقارت‌ و ترس‌ از دشمن‌ فايق‌ مي‌آيد. و اين‌ همه‌، از بركات‌ حج‌ است‌.
ازآنچه‌ گفتيم‌، مي‌شود فهميد كه‌ چرا استعمارگران‌ ديروز و سردمداران‌ سلطه‌ي‌ استكبار جهاني‌ امروز، اين‌ همه‌ از پيوند فكري‌ و عاطفي‌ مسلمين‌ با گذشته‌ي ‌خود بيمناك‌ و با آن‌ در ستيزند. آري‌، اين‌ پيوند با گذشته‌ است‌ كه‌ حال‌ و آينده‌ را رقم‌ مي‌زند.
پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ و تشكيل‌ جمهوري‌ اسلامي‌ در ايران‌ و اعلام‌ اين ‌كه‌ ملت‌ ايران‌ درصدد است‌ جامعه‌يي‌ براساس‌ ارزشهاي‌ اسلامي‌ بسازد و در آن‌ مقررات‌ اسلامي‌ را تحقق بخشد، موج ‌تبليغات‌ بوقهاي‌ تبليغاتي‌ شرق‌ و غرب‌ و وابستگانشان‌، جمهوري‌ اسلامي‌ را به‌ نام‌ بنيادگرا و كهنه‌پرست‌ و رو به ‌گذشته‌ و عناويني‌ از اين‌ قبيل‌ به شدت ‌مورد حمله‌ قرار داد. و به‌ نام‌ نوگرايي‌، از اين‌كه‌ ايران‌ اسلامي‌ مي‌خواهد پايبند به‌ سنتهاي‌ گذشته‌ باشد، انتقاد كرد. و اين‌ در حالي‌ بود و هست‌ كه‌ نظامهاي‌ مرتجع‌ و مستبد و پايبند سنتهاي‌ پوسيده‌ كه‌ هرگز بويي‌ از مفاهيم‌ نوين‌ عالم‌ مانند آزادي‌ و دمكراسي‌ و حقوق‌ بشر، استشمام‌ نكرده‌ و در شرق‌ و غرب‌ جهان‌ كم‌ نيستند، هيچگاه‌ به‌ آن‌ نام ها مورد تعرض‌ تبليغاتي‌ قرار نگرفتند. و عبرت‌انگيز آن‌كه‌ راديوهاي‌ رژيمهايي‌ كه‌ در آن‌ از ابتدايترين‌ رسوم‌ نوگرايي‌ سياسي‌ خبري‌ نيست‌ و چيزي‌ به‌ نام‌ مجلس‌ ملي‌ وانتخابات‌ آزاد و نشريه‌ي‌ غيردولتي‌ در آن‌ در حكم‌ افسانه‌ است‌، نيز به‌ كشوري‌ كه‌ در آن‌ به‌ حكم‌ اسلام‌، حكومتي‌ مردمي‌ بر سر كار است‌ و قانون‌ اسلامي‌ در مجلسي‌ مركب‌ از نمايندگان‌ مردم‌ تصويب‌ و به‌ دست‌ دولتي‌ منتخب ‌مردم‌ اجرا مي‌شود و مردم‌ در حساس ترين‌ مسايل‌ آن‌ داراي‌ حضور فعالند، نام ‌مرتجع‌ دادند و هوشمندان‌ عالم‌ را از تقليد مسخره‌آميز خود به‌ خنده‌ انداختند.
آري‌، استكبار و دارودسته‌ي‌ خبري‌ و تبليغاتي‌ و قلم ها و بوقهاي ‌مزدورش‌ از اين‌كه‌ كشوري‌ در اعماق‌ كهنه‌پرستي‌ و ملتي‌ در حال‌ و هواي ‌سنتهاي‌ جاهلي‌ خود سر كند ولي‌ درهاي‌ خزاين‌ مادي‌ خود را به‌ روي‌ آنان‌ بگشايد و تسليم‌ فزونخواهي‌ و سلطه‌طلبي‌ آنان‌ شود و فرهنگ‌ فساد و فحشا و مصرف‌زدگي‌ و ميخوارگي‌ و شهوتراني‌ را از آنان‌ بپذيرد، نه‌ تنها نگران‌نيستند، بلكه‌ بسي‌ خشنودند.
آنان‌ از بازگشت‌ ملت ها به‌ گذشته‌يي‌ كه‌ به‌ آنان‌ عزت‌ و عظمت‌ را يادآوري‌ كند، راه‌ جهاد و شهادت‌ را به‌ روي‌ آنان‌ باز كند، كرامت‌ انساني‌ را به‌ آنان‌ برگرداند، دست‌ سلطه‌گران‌ را از غارت‌ و چپاول‌ به‌ مال‌ و ناموس‌ آنان‌ قطع‌ كند، آيه‌ي‌ «ولن‌ يجعل‌الله‌ للكافرين‌ علي‌المؤمنين‌ سبيلا» را به‌ آنان‌ بياموزد، كريمه‌ي‌: «ولله‌ العزه‌ ولرسوله‌ وللمؤمنين‌» را بر آنان‌ فرو خواند، خطاب‌ «و ما لكم‌ لاتقاتلون‌ في‌سبيل‌الله‌ والمستضعفين‌» را به‌ گوش‌ و دل‌ آنان‌ برساند، فرمان‌: « ان‌ الحكم‌ الا لله‌»را در زندگي‌ آنان‌ اجرا كند و خلاصه‌: خدا و دين‌ و قرآن‌ را محور زندگي ‌آنان‌ سازد و دست‌ طواغيت‌ مستكبر و مستبد و سلطه‌طلب‌ را از زندگي‌ آنان‌قطع‌ كند، از بازگشت‌ به‌ چنين‌ گذشته‌يي‌ و پيوند با چنين‌ تاريخي‌، ناخشنود و سراسيمه‌ و بيمناكند و لذا با هر بهايي‌ مي‌خواهند از آن‌ مانع ‌شوند.
مسلمين‌، بخصوص‌ جوامعي‌ كه‌ نسيم‌ آزادي‌ و قيام‌ لله‌ بر آن‌ وزيده‌ و بالاخص‌ علما و روشنفكران‌ و پيشگامان‌ آنان‌، بايد مراقب‌ باشند كه‌ دراين‌ دام‌ نيفتند، از عنوان‌ بنيادگرايي‌ نترسند، از تهمت‌ ارتجاع‌ وسنت‌گرايي‌ آشفته‌ نشوند، براي راضي‌ كردن‌ دشمنان‌ خبيث‌ و حسابگر، از اصل‌ اسلامي‌ خود، از احكام‌ نوراني‌ اسلام‌، از تصريح‌ به‌ هدفهاي‌ جامعه‌ي‌ ديني‌ و نظام‌ توحيدي‌، تبري‌ نجويند و به‌ سخن‌ خدا گوش‌ فرا دهند كه‌: « ولن‌ترضي‌ عنك‌ اليهود و لاالنصاري‌ حتي‌ تتبع ملتهم‌ »و «قل‌ يا اهل‌الكتاب‌ هل‌ تنقمون‌ منا الا ان‌ امنا بالله‌ و ما انزل‌ الينا و ما انزل‌ من‌ قبل‌ و ان‌ اكثركم‌ فاسقون؟» و «فلعلك‌ تارك‌ بعض‌ ما يوحي‌ اليك‌ و ضائق‌ به‌ صدرك‌ ان‌يقولوا لولا انزل‌ عليه‌ كنز اوجاء معه‌ ملك‌»و «ما نقموا منهم‌ الا ان‌يؤمنوا بالله‌ العزيز الحميد».
در حج‌، در مدينه‌ و مكه‌، در احد و مني‌ وحرا، در اين‌ سرزمين‌ كه‌ قدم‌ مبارك‌ رسول‌ اكرم صلي‌الله‌عليه‌واله‌وسلم‌ و اصحاب‌ كرامش‌ بر آن‌ نهاده‌ شده‌ و شاهد آن‌ رنجها و دربه‌دريها و مبارزات‌ وخون‌ دلها بوده‌ و در قدم ‌به ‌قدم‌ سرزمين‌ وحي‌ و جهاد و قرآن‌ و سنت‌ در آن ‌«گذشته‌ها» به‌ تدبر بپردازيد، خود را با آن‌ پيوند دهيد، در پرتو آن‌ راه‌ و جهت‌ را بيابيد; با تجربه‌ي‌ آن‌، نتيجه‌ و سرانجام‌ راه‌ را ببينيد; و به‌ حول‌ و قوه‌ي‌ خدا و با توكل‌ به‌ او و اميد به‌ نصرت‌ او و اعتماد به‌توانايي‌ خود، در آن‌ راه‌ و به‌ سمت‌ آن‌ هدف‌ قدم‌ گذاريد.« والله ‌معكم‌ ولن‌يتركم‌ اعمالكم».
3) موضوع‌ مهم‌ ديگري‌ كه‌ حجاج‌ بيت‌الله‌ به عنوان‌ بخشي‌ از هدف‌ حج‌ بايد به‌ آن‌ بپردازند، مسايل‌ مهم‌ و جاري‌ جهان‌ اسلام‌است‌. اگر حج‌، كنگره‌ي‌ عظيم‌ ساليانه‌ي‌ مسلمانان‌ سراسر جهان‌ است‌ بي‌گمان‌ فوريترين‌ دستور اين‌ كنگره‌، مسايل‌ روز مسلمانان‌ در هر نقطه‌ ازجهان‌ است‌. اين‌ مسايل‌، در تبليغات‌ استكباري‌ به‌ گونه‌يي‌ مطرح‌ مي‌شود كه‌ از آن‌ نه‌ درس‌ و تجربه‌ و اميدي‌ به‌ مسلمين‌ سراسر عالم‌ منتقل‌ شود ونه‌ اگر در آن‌ حادثه‌ سوء نيت‌ و سوء عمل‌ استكبار مؤثر بوده مجرمي‌ رسوا وحقيقتي‌ افشا گردد، و يا به‌ طور كلي‌ مطرح‌ نمي‌شود. حج ،‌ جايي‌ است‌ كه ‌بايد اين‌ خيانت‌ تبليغاتي‌ افشا و حقيقت‌ آشكار شود و زمينه‌ي‌ آگاهي‌ عمومي‌ مسلمانان‌ فراهم‌ آيد.
اينك‌ فهرستي‌ از حوادث‌ مهم‌ جهان‌ اسلام‌ را به ‌عرض‌ برادران‌ و خواهران‌ مسلمان‌ مي‌رسانم‌:
الف‌: مهمترين‌ مسأله‌ي‌ امروز،مسأله‌ي‌ فلسطين‌ است‌ كه‌ در نيم‌قرن‌ اخير همواره‌ مهم ترين‌ مسأله‌ي‌ جهان‌ اسلام‌ و شايد مهمترين‌ مسأله‌ي‌ بشريت‌ بوده‌ است‌. اين‌جا سخن‌ از محنت‌ وآوارگي‌ و مظلوميت‌ يك‌ ملت‌ است‌. سخن‌ از غصب‌ يك‌ كشور است‌. سخن‌ از ايجاد غده‌يي‌ سرطاني‌ در قلب‌ كشورهاي‌ اسلامي‌ و در نقطه‌ي‌ التقاي‌ شرق‌ و غرب‌ جهان‌ اسلام‌ به‌ يكديگر است‌. اين‌جا سخن‌ از ظلم‌ مستمري‌ است‌ كه‌ اكنون ‌دو نسل‌ پي‌درپي‌ از ملت‌ مسلمان‌ فلسطين‌ را فرا گرفته‌ است‌. امروزه‌ كه‌ قيام‌ خونين‌ اسلامي‌ متكي‌ به‌ توده‌هاي‌ مردم‌ در سرزمين‌ فلسطين‌، خطر واقعي‌ و جدي‌ را به‌ اشغالگران‌ بي‌وجدان‌ و بيگانه‌ از انسانيت‌ و بي‌محابا از جنايت‌ گوشزد مي‌كند، شيوه‌هاي‌ دشمن‌ از هميشه‌ پيچيده‌تر و هشدار دهنده‌تر است‌ و مسلمين‌ در سراسر جهان‌ بايد مسأله‌ را از هميشه‌ جدي تر بگيرند و براي‌آن‌ فكري‌ و كاري‌ بكنند. ... و اين است‌ خبر تازه‌ي‌ امروز.
اكنون‌ اوضاع ‌آشفته‌ي‌ جهان‌ اسلام‌ و وابستگي روزافزون‌ كشورهاي‌ منطقه‌ به‌ قدرت‌ بي‌مهار امريكا زمينه‌ي‌ مساعدي‌ براي‌ تهاجم‌ كينه ‌ورزانه‌ي‌ دولت‌ غاصب ‌فراهم‌ ساخته‌ كه‌ با پشتگرمي‌ به‌ حمايت‌ شيطان‌ بزرگ‌ ـ كه‌ حقا خطرناكترين‌ دشمن‌ اسلام‌ و مسلمين‌ است‌ ـ آشكارا مقاصدي‌ را كه‌ هرگز هم‌ تلاش‌ زيادي ‌براي‌ پنهان‌ ساختن‌ آن‌ نمي‌كرده‌ است‌ دنبال‌ كند. انتقال‌ يهوديان‌ شوروي‌ كه‌ بخشي‌ از بهاي‌ كمكهاي‌ غرب‌ به‌ آن‌ ابرقدرت‌ سابق‌ است، انتقال ‌فلاشه‌هاي‌ اتيوپي‌ كه‌ قرار است‌ خدمت‌ به‌ صهيونيستهاي‌ امريكايي‌ و اروپايي‌ غاصب‌ فلسطين‌ را بكنند و اخيراً يهوديان‌ هند، شهرك‌سازي‌ در بخشهاي‌ غصب ‌شده‌ي‌ اخير فلسطين‌ و حتي‌ احتمالاً در بخش اشغال‌ شده‌ي‌ لبنان، افزايش‌ تجهيزات‌ نظامي‌ و سلاحهاي‌ كشتار جمعي‌ در همان‌ حال‌ كه‌ امريكا جنجال‌ تحريم‌ صدور چنين‌ سلاحهايي‌ را به‌ خاورميانه‌ بلند كرده‌ است، حملات‌ هوايي‌ روزمره‌ و متناوب‌ به‌ جنوب‌ لبنان‌ و بمباران‌ غيرنظاميان‌ فلسطيني‌ و لبناني، سختگيري‌ روزافزون‌ نسبت‌ به‌ شهروندان‌ عرب‌ فلسطيني‌ يعني‌ صاحبان‌ آن‌ سرزمين‌ و انجام جنايتبارترين‌ و وحشيانه‌ترين‌ برخوردهاي‌ پليسي‌ بامردم‌.. و در همان‌ حال‌ در صحنه‌ي‌ سياسي‌، در برابر عقب‌نشيني‌ روزبه‌روز دولتهاي‌ عربي‌ و ساف‌ و ضعف‌ نشان‌دادن‌ زبونانه‌ي‌ برخي‌ از سياستمداران‌ عرب‌، چهره‌ي‌ مهاجم‌ به‌ خود گرفتن‌ و حتي‌ فكر تشكيل‌ كنفرانس‌ بين‌المللي‌ و يا منطقه‌يي‌، هر يك‌ را به‌ نوعي‌ رد كردن‌ و بالاخره‌ پيشنهاد تشكيل‌دولت‌ فلسطين‌ در گوشه‌يي‌ از سرزمين‌ فلسطين‌ را كه‌ محصول‌ عقب‌نشيني‌ و ذلت‌پذيري‌ طرفهاي‌ فلسطيني‌ بود، به‌ صراحت‌ و قاطعيت‌ ردكردن‌.. اينها مجموعه‌يي‌ از سياستها و اعمال‌ آشكار آدمي ‌ستيزان‌ صهيونيست است‌ و يقينا دركنار اينها چندين‌ برابر، فعاليت‌ پنهان‌ در جهت‌ توطئه‌ و ترور و آدم‌ربايي‌ و جنگ‌ رواني‌ و تبليغات‌ مسموم‌ و جنايتهاي‌ شناخته‌ و ناشناخته‌يي‌ است‌ كه‌فقط از صهيونيستها و همكاران‌ آنها ساخته‌ و متصور است‌.
استكبار جهاني‌ و دولتهاي‌ استعمارگر، از آغاز تا امروز، رژيم‌ غاصب‌ اسرائيل‌ را به‌ عنوان‌ اهرم‌ فشاري‌ بر روي‌ دولتهاي‌ عربي‌ و سپس‌ اسلامي‌ منطقه‌ پديد آورده‌ و ذخيره‌ كرده‌اند و برآنند كه‌ اين‌ خنجر مسموم‌ را همواره در پهلوي‌ جهان‌اسلام‌ نگاهدارند; و امروز شيطان‌ بزرگ‌، سر رشته‌ي‌ اين‌ سگ‌ دست‌آموز را در دست‌ دارد پس‌ تعجبي‌ نيست‌ كه‌ نقض‌ مكرر قوانين‌ بين‌المللي‌، نقض‌ مداوم ‌حقوق‌ بشر آن‌ هم‌ به فجيعترين‌ شكل‌ ، تجاوز مكرر به‌ كشورهاي‌ همسايه‌، عمليات‌ تروريستي‌ و آدم‌ربايي‌ به‌ گونه‌ي‌ آشكار، تهيه‌ي‌ روزافزون ‌سلاحهاي‌ اتمي‌ و امثال‌ آنها كه‌ هر يك‌ در هريك‌ از كشورهاي‌ جهان‌ كه‌ با امريكا و ديگر دولتهاي‌ بزرگ‌ رابطه‌ي‌ ارباب‌ رعيتي‌ نداشته‌ باشد، حادثه‌يي ‌عظيم‌ تلقي‌ مي‌شود ، از صهيونيست ها قابل‌ قبول‌ باشد و هيچ‌ اعتراض‌ جدي‌ را از سوي‌ شبكه‌ي‌ استكباري‌ جهان‌، مخصوصاً شيطان‌ بزرگ‌ برنينگيزد.
بدين‌ترتيب‌ امروز دولت‌ غاصب‌ صهيونيست‌، بزرگترين‌ خطر براي‌حال‌ و آينده‌ي‌ جهان‌ اسلام‌ است‌ و بر مسلمين‌ است‌ كه‌ براي‌ علاج‌ اين‌ خطر و رفع‌ ظلمي‌ به‌ اين‌ عظمت‌، درصدد علاج‌ و چاره‌ باشند. متأسفانه‌ رفتار و گفتار اغلب‌ سران‌ كشورهاي‌ اسلامي‌ هيچ‌ اشاره‌يي‌ را به‌ عزم‌ آنان‌ برعلاج‌ اين‌ خطر بزرگ‌ ـ كه‌ چيزي‌ جز محو رژيم‌ صهيونيست‌ نژادپرست‌ نيست‌ ـ نشان‌ نمي‌دهد، بلكه‌ بعكس‌، نشانه‌هايي‌ از گسترش‌ كمپ‌ ديويد و تكميل‌ خيانت ‌«سادات‌» نيز در برخي‌ از دولتهاي‌ عربي‌ به‌ چشم‌ مي‌خورد; و من‌ نمي‌دانم‌آيا اين‌ دولتها با اين‌ رفتار ذلت‌بار و تسليم‌ ننگ‌آور در برابر دشمن‌ عنودمسلمين‌ و اعراب‌، چه‌ پاسخي‌ براي‌ ملتهاي‌ خود و نيز در پيشگاه‌ خداوند آماده‌ كرده‌اند؟
علاج‌ واقعي‌ اين‌ خطر به‌ دست‌ مسلمين‌ است‌. آنان ‌مي‌توانند با كمك هاي‌ حقيقي‌ به‌ مبارزين‌ مسلمان‌، قيام‌ داخل‌ كشور فلسطين‌ را قوي تر و كوبنده‌ تر سازند. و نيز مي‌توانند به‌ طرق‌ گوناگون‌ نگذارند كه ‌دولتهاي‌ منطقه‌ به‌ پيروي‌ از خواست‌ و تحميل‌ آمريكا تن‌ به‌ سازش‌ با اسرائيل‌ دهند.
اقدامهاي‌ فداكارانه‌ و جوانمردانه‌ي‌ مسلمانان‌ سربلند لبنان‌ كه‌ بارها صهيونيستهاي‌ قلدر و حاميانشان‌ را در موضع‌ ضعف‌ و انفعال‌ قرارداده‌، گواه‌ صادقي‌ است‌ بر اين‌كه‌ ملت ها و جوانان‌ مؤمن‌ قادرند بسياري‌ ازكارهاي‌ بزرگ‌ را انجام‌ دهند.
ب‌: مسأله‌ي‌ ديگر حركتهاي‌ اسلامي‌ در برخي‌از كشورهاي‌ عربي‌ و آفريقايي‌ است‌. اين‌ يكي‌ از مژده‌ بخش‌ترين‌ حوادث ‌جهان‌ اسلام‌ است‌ كه‌ ملتي،‌ با جوان هايش‌، با روشنفكرهايش‌، با مردم‌ كوچه‌ و بازارش‌، داعيه‌ي‌ اجراي‌ احكام‌ اسلامي‌ و تشكيل‌ حكومت‌ اسلامي‌ داشته‌ و در راه‌ آن‌ حركت‌ كند. از طلوع‌ انقلاب‌ عظيم‌ اسلامي‌ در ايران‌ و تشكيل ‌جمهوري‌ اسلامي‌، اين‌ انتظار و اميد براي‌ دوستان‌ و اين‌ هراس‌ و نگراني‌ شديد براي‌ اردوگاه‌ استكبار و در رأس‌ آن‌ آمريكا وجود داشت‌ كه‌ انقلاب‌اسلامي‌ ايران‌ طليعه‌ي‌ پيروزيهاي‌ مسلمانان‌ در ساير نقاط جهان‌ اسلام‌خواهد بود.
برادران‌ و خواهران‌ مسلمان‌ ما در همه‌ جاي‌ جهان‌ بدانند كه‌بخش‌ عمده‌يي‌ از فشار مشترك‌ شرق‌ و غرب‌ بر ايران‌ اسلامي‌، چه‌ در دوران ‌جنگ ‌تحميلي‌ و چه‌ قبل‌ و بعد از آن‌، بدين‌ خيال‌ باطل‌ بود كه‌ با شكست ‌جمهوري‌ اسلامي‌ در ايران‌، تجربه‌ي‌ حركت‌ اسلامي‌ در چشم‌ مسلمانان‌ ساير كشورها، ناكام‌ جلوه‌ كند و برق‌ اميدي‌ كه‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ در ايران‌، دلهاي‌ آنان‌ را روشن‌ ساخته‌ بود، نيروي‌ آنان‌ را در اين‌ راه‌ مبارك‌ به‌كار نيفكند. امروز هم‌ تبليغات‌ وسيع‌ بوقهاي‌ استكباري‌ كه‌ مي‌خواهد انقلاب‌ اسلامي‌ را در ايران‌، راكد و متوقف‌ و رسيده‌ به‌ بن‌بست‌، و نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ را رويگردان‌ از خط انقلاب‌ و امام‌ عظيم‌الشأن آن‌ رضوان‌الله‌عليه ‌و آشتي‌ جوي‌ با آمريكاي‌ غدار جلوه‌ دهد هدفي‌ جز اين‌ ندارد. اين‌ همان ‌بوقهايي‌ است‌ كه‌ در دوران‌ حيات‌ امام‌ راحل‌ قدس ‌سره‌ بارها تهمت‌ رابطه‌ با اسرائيل‌ و خريد تسليحات‌ از آن‌ و فروش‌ نفت‌ به‌ آن‌ را وقيحانه‌ به‌ايران‌ اسلامي‌ كه‌ جديترين‌ دشمن‌ رژيم‌ صهيونيستي‌ است‌، وارد مي‌كردند.
خدا را شكر كه‌ هيچيك‌ از تلاشهاي‌ استكباري‌ ، چه‌ عملي‌ و چه‌ تبليغاتي‌ ، كارگر نيفتاد و شعله‌ي‌ اميدي‌ كه‌ با پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ و چهره‌ي‌ مصمم‌ و تسليم‌ ناپذير آن‌، بر دنياي‌ اسلام‌ و جانهاي‌ مسلمين‌ پرتو افكنده‌ بود كار خود را كرد و نتيجه‌ آن‌ است‌ كه‌ امروز در تعدادي‌ از كشورهاي‌ اسلامي‌ به‌ صورت‌ حركتهاي‌ عظيم‌ مردمي‌ در طلب‌ حكومت‌ اسلامي‌ مشاهده‌ مي‌شود.
ليكن‌ اين‌جانب‌ به‌ عنوان‌ برادري‌ دلسوز و مجرب‌ وظيفه‌ي‌ خود مي‌دانم‌ به اين‌ ملتها و مخصوصاً به‌ رهبران‌ و هوشمندان‌ و روشنفكران‌ و علماي‌ ديني‌ آنان‌ يادآوري‌ كنم‌:
اولاً در اين راه‌ كه‌ خطرات‌ زيادي‌ از ناحيه‌ي‌ بي‌صبري‌ يا بي‌بصيرتي،‌ حركت‌ را تهديد مي‌كند، بر دو عنصر: صبر و بصيرت‌ بيش‌ از همه‌ چيز تأكيد بورزيد.
ثانياً حركت‌ اسلامي‌ و انقلاب‌ اسلامي‌ عبارت‌ است‌ از طغيان‌ بر ارزشهاي‌ جاهلي‌ و نظامهاي‌ طاغوتي‌ كه‌ بشر را به‌ زنجير كشيده‌ و موجب‌ ظلم‌، و فساد و تبعيض‌ طبقاتي‌ و نژادي‌، و فحشاي‌ عمومي،‌ و ستم‌ پذيري‌ توده‌ها، و ديگر بدبختيهاي‌ ملتها شده‌ و همه‌ چيز را فداي‌ سود بيشتر و حاكميت‌ ظالمانه‌ي‌ بيشتر صاحبان‌ زر و زور نموده‌ است‌. پس‌ حركت صحيح‌ اسلامي‌، صف‌بندي‌ ميان‌ دو نظام‌ ارزشي‌ و مبارزه‌ي‌ ميان ‌دو فرهنگ‌ است‌: فرهنگ‌ به‌ زنجير كشيدن‌ بشر و فرهنگ‌ نجات‌ بشر. لذا هرحركت‌ اسلامي بايد خود را براي‌ مقاومت‌ همه‌ي‌ زورمندان عالم‌ آماده‌ كند وغافلگير نشود.
ثالثا دشمن‌ مي‌كوشد با جوسازي‌ و حيله‌هاي‌ تبليغاتي‌، شما را از نام‌ حكومت‌ اسلامي‌ و نظام‌ اسلامي‌ برحذر دارد و شايد برخي‌ از ساده‌دلان‌ به اين‌ فكر بيفتند كه‌ براي‌ حساس‌ نشدن‌ آمريكا و دولتهاي ‌غربي‌، بهتر است‌ كه‌ در اظهارات‌ علني‌ از نام‌ حكومت‌ اسلامي‌ اجتناب‌ شود.
توصيه‌ي‌ اين‌جانب‌، اجتناب‌ جدي‌ از اين‌ مصلحت‌ انديشي‌ خلاف‌ مصلحت‌ است‌. هدف‌ تشكيل‌ نظام‌ اسلامي‌ و حاكميت‌ قرآن‌ و اسلام‌ را بي‌هيچ‌ انفعالي،‌ به‌ صراحت‌ و به‌ تكرار و در همه‌ي‌ شرايط بيان‌ كنيد و با عدول‌ از نام‌ مقدس‌ اسلام‌، دشمن را به‌ طمع‌ نيندازيد و هدف‌ را مبهم‌ و غبار آلود نسازيد.
رابعاً اسلام‌ و حركتهاي‌ اسلامي‌ همواره‌ از نفاق‌ بيش‌ از كفر صريح،‌ لطمه‌ ديده‌ است‌. امروز خطر اسلام‌ آمريكايي‌ يعني‌ آن‌جا كه‌ نام‌ و عنوان‌ اسلام‌ در خدمت‌ طواغيت‌ و در جهت‌ هدفهاي‌ آمريكا و ديگر مستكبرين‌ است‌ ، از خطر ابزارهاي‌ نظامي‌ و سياسي‌ آمريكا كمتر نيست‌ و بيشتر است‌. از علمداران‌ اسلام‌ امريكايي‌ چه‌ در لباس‌ عالم‌ دين‌ و چه‌ در موضع‌ سياستمدار برحذر باشيد و آنان‌ را در سخن‌ و اشاره‌ و جهتگيريشان‌ متهم‌ كنيد و هرگز درصدد جلب‌ كمك‌ آنان‌ نباشيد، خامساً از تجارب‌ حركتهاي‌ ديگر اسلامي‌ در ساير كشورها و وضع‌ كنوني‌ آنان‌ بي‌خبر نمانيد و علي‌رغم‌ ميل‌ استكبار با آنان‌ ارتباط بيابيد.
و بالاخره‌ سادساً آيه‌ي شريفه‌ي‌ «واعتصموا بحبل‌الله‌ جميعا ولاتفرقوا» را كه‌ توصيه‌ي‌ تمسك‌ به‌ دين‌ و رعايت‌ وحدت‌ كلمه‌ در آن‌ است‌، همواره‌ به‌ ياد داشته‌ هر دو توصيه‌ي‌ آن‌ را نصب‌العين‌ خود قرار دهيد و ازكيد دشمن‌ در اين‌ باب‌ برحذر باشيد.
ج‌: يكي‌ ديگر از مسايل‌ كنوني‌ جهان‌ اسلام‌ مسأله‌ي‌ عراق‌ و وضع‌ مصيبت‌بار و گريه‌آور ملتي‌ است‌ كه‌ بر اثر سوءنيت‌ و سوء تدبير زمامدارانش‌، علاوه‌ بر اختناق‌ و حكومت‌ پليسي‌ شديد و پس‌از اين‌كه‌ از ده‌ سال‌ پيش‌ به‌ اين‌ طرف‌ به‌ جنگ غيرعادلانه‌ با همسايگان‌ خود مجبور گشته‌ و به‌ خاطر تدابير ابلهانه‌ و جاه‌طلبانه‌ي‌ سرانش، هزاران‌هزار زن‌ و مرد و كودك‌ و پير و جوانش‌ در بمبارانها و تخريبها به‌ قتل‌رسيده‌ يا داغديده‌ و يا مجروح‌ و معلول‌ و بي‌خانمان‌ شده‌ و بخش‌ عظيمي‌ از ثروت‌ ملي‌ و تاريخيش‌ نابود شده‌، اكنون‌ از سوي‌ همان‌ زمامداراني‌ كه‌ مسبب‌ همه‌ي‌ اين‌ مصايب‌ بوده‌اند به‌ صورت‌ مستقيم تهديد مي‌شود و با بمباران ها و سلاح هاي‌ دسته‌ جمعي‌ و شيميايي‌، قتل‌عام‌ و آواره‌ و نوميد از زندگي‌مي‌گردد.
هنگامي‌ كه‌ ارتش‌ عراق‌ براي‌ ارضاي‌ جاه‌طلبي‌ و افزونخواهي‌ سران‌ رژيم‌ آن‌ كشور به‌ كشور كويت‌ حمله‌ و آن‌ را تصرف‌ كرد و بهانه‌يي‌ نقد به‌دست‌ امريكا براي‌ حضور بي‌سابقه‌ي‌ نظامي‌ و بالطبع‌ نفوذ شوم‌ سياسي‌ واقتصادي‌ در منطقه‌ي‌ خليج‌ فارس‌ داد و منطقه‌ي‌ خليج‌ فارس‌ از هر دو طرف‌ ـرژيم‌ عراق‌ و متحدين‌ غربي‌ ـ به‌ آتش‌ كشيده‌ شد، كساني‌ از مسلمين‌ - غالباًاز روي‌ ساده ‌انديشي‌ خيرخواهانه‌ و شايد معدودي‌ از سر بدخواهي‌ و حسابگرانه‌ - به‌ جمهوري‌ اسلامي‌ مصرانه‌ پيشنهاد مي‌كردند كه‌ به‌ كمك‌ رژيم‌ بعثي‌ عراق‌ شتافته‌ به‌ سهم‌ خود ابعاد جنگ‌ را گسترده‌تر سازد. اين‌ نظر، البته‌برخلاف‌ اصول‌ مسلم‌ اسلام‌ بود كه‌ جهاد را فقط در راه‌ گسترش‌ دين‌ خدا يا دفاع‌ از ملت هاي‌ مستضعف‌ و يا دفاع‌ از دولت‌ اسلامي‌ واجب‌ مي‌شمرد; و نه‌ در دفاع‌ از رژيمي‌ مهاجم‌ و اشغالگر و قدرت‌طلب‌ آن‌ هم‌ با ايدئولوژي‌ حزب‌بعث‌ كه‌ رسماً و علناً منكر و معرض‌ دين‌ و معنويت‌ است‌، آن‌ هم‌ با سوابق ‌ظلم‌ و فساد و اختناق‌ و نسل‌كشي‌ كه‌ رژيم‌ عراق،‌ در آ
کاربر گرامی؛ لطفا قبل از تکمیل فرم، موارد زیر را مطالعه کنید:
  • جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
  • به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
  • جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
  • از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
  • مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.
700 /