بسم اللَّه الرحمن الرحيم
ملت سرافراز ايران!
هر ملتى و كشورى در طول زندگانى ممتد خويش، دورانهايى و حوادثى را مى گذراند كه تأثير آن در سرنوشت تاريخى او، بسى تعيين كننده و ماندگار است و مى تواند او را به نيكبختى و عزت و اقتدار، يا سيه روزى و ذلت و حقارت بكشاند. اين حوادث هر چند سالها به طول انجامد در مقايسه با عمر ملتها، در حكم لحظه يى زودگذر است، و اگر ملتى در تند باد چنين حوادثى قرار مى گيرد از خود اراده و هوشمندى و ايمان و استقامت نشان دهد قله هاى شرف و بهروزى را فتح مى كند و قدم در جاده ى پيشرفت و تعالى مى گذارد و با هر گردنه ى دشوار و سنگلاخى مواجه شود از آن عبور مى كند و خود را به هدف مى رساند. ولى اگر ضعف و تن پرورى و دل سپردن به لذت و راحت موقت و ناهوشمندى و بى ارادگى و بى ايمانى گريبانگير او شود آينده ى خود را تباه مى كند و دستخوش ذلت و اسارت و وابستگى مى شود، و همه ى سختيها و گرفتاريهاى ملل عالم كه ناشى از وابستگى و اسارت است پى در پى و به تدريج بر او مى تند و او را دچار بدبختى دنيا و آخرت مى كند.
ملتهاى پيشرو و موفق جهان در همه ى دورانها، ملتهايى هستند كه در يكى از چنين لحظه هاى تاريخى تصميمى شرافتمندانه و شجاعانه گرفته و سختيهاى مجاهدت و پايدارى را با شوق و شور، تحمل كرده اند و خود را با تلاش و هوشمندى به نقطه ى امن و عزت و استقلال رسانده اند.
ملت بزرگ ايران در انقلاب اسلامى كبير خود كه در چنين روزهايى در سال 1357 به اولين پيروزى تاريخى خود رسيد يكى از زيباترين و شگفت انگيزترين نمايشها را از اين گونه در صحنه ى تاريخ اجراء كرد.
رژيم پهلوى كه در بى كفايتى و فساد و سرسپردگى به بيگانگان در ميان حكومتهاى فاسد اين منطقه از همه روسياه تر بود در طول ده ها سال حكومت خود بزرگترين ضربه ها را بر ملت و كشور ايران وارد آورده بود، ملت را با ديكتاتورى خشن و سركوب بى رحمانه از صحنه ى سياسى كشور بيرون رانده، منافع كشور را قربانى بندوبست با قدرتهاى مداخله گر و كمپانيهاى غارتگر كرده، جوانان را با رواج ابتذال و شهوترانى از انديشيدن به سرنوشت كشور بازداشته و صداى هر معترض و آزاديخواهى را در گلو شكسته بود.
با نابود كردن كشاورزى ملى و وابسته كردن صنعت ناقص و معيوب، و باز گذاشتن دست بيگانگان حريص و نوكران دربار و غارت منابع نفتى و بذل و بخشش ثروت ملى به اربابان آمريكايى و اروپايى و ويران كردن روستاها و تبديل ايران به بازار كالاهاى بى ارزش خارجى و پس مانده ى محصولات كشاورزى آمريكا و برنامه هاى خائنانه ى ديگرى از اين قبيل، اقتصاد كشور را دچار انحطاط مزمن و وابسته به اراده ى قدرتهاى خارجى كرده و رگ حيات ملت را به دست دشمنان سپرده بود.
ايمان و فرهنگ و اعتقادات ملت ايران را به تمسخر گرفته و با تحقير آن و ترويج تحميلى فرهنگ غرب، به مبارزه يى جدى با خودباورى و اعتماد به نفس اين ملت بزرگ كمر بسته بود.
دين و روحانيت را كه در طول چند قرن هميشه منشاء حق طلبى و عدالت خواهى و آزادگى و سنگر اصلى مقاومت در برابر تهاجم بيگانگان و ستمگران و مستبدان بودند، مورد سخت ترين انتقامها قرار داده و با همه ى وسائل زور و تهديد و تهمت و تبليغ با آنها رفتار مى كرد.
در حالى كه فقر و تنگدستى و گرسنگى و سطح پائين زندگى گلوى اكثريت ملت ايران را مى فشرد، اسراف و ولخرجى و تجمل و زندگيهاى افسانه وار و كاخهاى شاه و خانواده و رجال دربارى و فرماندهان نظامى اش از يك طرف و غارت منابع ملى بوسيله كمپانيهاى بيگانه و دلالان داخلى شان از طرف ديگر روز به روز عرصه را بر مردم تنگ تر مى كرد.
احكام نجاتبخش اسلام به دست گنهكار سران رژيم بكلى از صحنه ى زندگى اجتماعى خارج شده و حتى رعايت تقواى دينى و نماز و عبادت در محيطهاى زير نفوذ مستقيم رژيم مانند محيطهاى نظامى و آموزشى، مورد تمسخر و در مواردى جرم بود.
كمترين انتقادى از رژيم ظالم و سفاك با برخوردهاى خشن و خونين روبرو مى شد و ساواك جهنمى شاه كه بوسيله سياى آمريكا و صهيونيستهاى ضد بشر سازماندهى و تجهيز شده بود سخت ترين شكنجه ها و مخوف ترين زندانها را براى سركوب كسانى كه جرأت مقابله با آن رژيم را به خود مى دادند، آماده داشت.
حوزه هاى علميه و طلاب و علماى مبارز و جوانان و دانشجويان و دانشگاهها بخصوص آنهايى كه از دين و مبارزات دينى دم مى زدند، مورد خشن ترين وحشيگريها قرار مى گرفتند.
كشور رو به ويرانى، ايمان دينى رو به اضمحلال، استقلال و عزت و شرف ملى مورد غارت بيگانگان و آينده ى ايران و ايرانى به شدت تيره و سياه بود.
نهضت اسلامى به رهبرى امام خمينى عظيم در ميانه ى سالهاى 1341 تا 1357 در چنين شرايطى آغاز شد و رشد و تكامل يافت. امام بزرگوار ما با تكيه به تعاليم اسلام ناب محمدى(ص)، و با اعتماد به ايمان دينى مردم، و با شجاعت و اخلاص و توكل كم نظير خود، راه مبارزه را در ميان سختيها و مصائب طاقت فرسا گشود و پيش رفت و صبورانه و پيامبرگونه ذهن و دل مردم را با واقعيتهاى تلخ و راه علاج آن آشنا كرد. ملت ايران كه از اولين قدمها به نداى اين مرد الهى و روحانى گوش فراداده و به منطق حق و درس روشنگر او دل بسته بودند، با انگيزه ى نيرومند ايمان و عشق به اسلام، فداكاريها و جانفشانيهاى فراموش ناشدنى كردند. در خرداد سال 42 در تهران و برخى نقاط ديگر كشور چنان قيامى به راه انداختند كه رژيم سفاك براى سركوب آن از همه ى ساز و برگ نظامى خود استفاده كرد و هزاران شهيد بر روى اسفالت خيابانهاى تهران و قم و جاده ى ورامين به خون غلتيدند. و صدها تن از مبارزان و زبدگان و در راس همه امام بزرگوار به زندانها كشيده شدند. در سالهاى پس از آن نيز كه مبانى اسلام و نهضت انقلابى آن به طور پيوسته و بى گسست، بوسيله ى زبدگان و دلسوختگان در فضاى كشور همه جا آشكار و پنهان تدريس و تبليغ مى شد، مردم مؤمن بخصوص جوانان، شجاعانه و مؤمنانه بدان مى گرويدند و فكر و دل خود را به هدايتهاى قرآنى، روشن و دست و زبان و جسم و جان خود را در دفاع از آن و تلاش در راه آن به ميدان مى آوردند.
آنچه در طول سالهاى مبارزات نهضت اسلامى در ايران گذشت هرگز در تاريخ شناخته شده ى ما نظير نداشته است. در زير ظاهر آرام زندگى ملت، جريان مبارزات اسلامى شبكه عظيمى از انواع تلاشهاى مبارزاتى مردمى به وجود آورده بود: از سخنرانيهاى روشنگر، و جلسات آشكار و پنهان درسهاى اسلامى، و تهيه و پخش بيانيه ها و جزوه ها و فعاليتهاى تربيتى و تعليمى بر اساس رهنمود اسلام، تا تظاهرات و راهپيمائيها و تجمعهاى بزرگ دينى و مردمى و تا تشكيل مجموعه هاى عملياتى و فداكاريهاى شگفت آور و مثال زدنى، و همه به نوعى متصل و مرتبط به قلب تپنده ى اين مبارزه ى عمومى و برخوردار از رهبريهاى آن روح بزرگ و ايمان ناب و مغز متفكر.
امام بزرگوار ما در اين مدت در عين هدايت مردم و گستردن دامنه ى آگاهى همگانى و كشاندن توده ى ميليونى به مبارزه، انديشه ى حكومت اسلامى را نضج و قوام بخشيد و در مقابل دو مكتب رايج سياسى عالم يعنى حكومت ديكتاتورى حزبى كمونيستى در شوروى سابق و چين و اقمار آنها در اروپا و آفريقا و ديگر نقاط، و حكومتهاى پارلمانى غربى كه سلطه ى سرمايه داران و كمپانيها بر فكر و اخلاق و سرنوشت مردم به نام دموكراسى بود، راه اسلامى را مطرح كرد كه در آن بر دو عنصر دين و انسان به طور اساسى تكيه شده و ايمان دينى و اراده ى مردمى بزرگترين شاخصه ى آن است. نظام اسلامى در مكتب امام خمينى نظام عدل و ايمان و عقل و آزادگى و مردمگرايى است، و استقلال ملى و رد نظام سلطه ى بين المللى در مكتب امام بزرگوار ما داراى چنين ريشه هاى عميقى است. ملتى كه نظام اسلامى را انتخاب مى كند از آنجا كه مؤمن به اسلام و عاشق عدالت، و پايبند به منطق و عقل و دين، و آزاد از تحميل و زورگويى است، به طور طبيعى همه ى قدرتهاى سلطه گر سياسى و اقتصادى و فرهنگى عالم را نفى مى كند و از همه ى زورگويان و چپاولگران و متجاوزان بين المللى روى بر مى تابد و اگر از آنان تعرضى ببيند با همه ى توان در مقابل آنان مى ايستد و از استقلال و شرف و آزادگى خود دفاع مى كند، و از آنجا كه معتقد به برادرى همه ى مسلمانان و شرف همه ى انسانهاست در هر نقطه ى جهان كه ملتى را مقهور دست ظلم و استكبار ببيند با آنان احساس همدردى مى كند و اگر بر آزادى طلبى همت گمارند، دست كمك به آنان مى دهد.
دفاع شجاعانه ى ملت و دولت ايران از مردم مظلوم فلسطين و مواضع و رفتار صريح آنان در حمايت از ملتهاى مبارز و به خون نشسته ى بوسنى و افغانستان و سودان و لبنان، و مواضع معروف و زبانزد آن در برابر دو ابر قدرت متعارض ديروز يعنى شوروى سابق و آمريكا، و نظر صريح و قاطع آن نسبت به رژيم غصب و ظلم و ترور صهيونى در كشور فلسطين اشغالى و موضع استوار و متقن و شجاعانه ى آن در برابر همه ى قلدران و زورگويان عالم تا امروز، همه و همه از اين انديشه هاى بنيانى نظام اسلامى سرچشمه مى گيرد.
امام بزرگوار ما با ارائه ى مكتب سياسى اسلام، خط بطلان بر همه ى تلاشهاى فرهنگ و سياسى دشمنان اسلام در طول يك قرن و نيم گذشته كشيد كه سعى كرده بودند اسلام را به كلى از عرصه ى زندگى جامعه بيرون رانده و با طرح نظريه ى جدايى دين از سياست، ديندارى را فقط پرداختن به عبادت و اعمال شخصى قلمداد كنند، و با حذف اسلام از صحنه ى سياست جهان، كشورهاى اسلامى را عرصه ى غارتگريها و تاخت و تازهاى سياسى و نظامى خود نمايند.
با ارائه و تعليم و تبليغ مكتب سياسى اسلام، كه در آن هم نقش مردم و اراده و خواست آنان و هم نقش هدايت الهى و احكام سعادتبخش قرآنى در اداره ى زندگى عمومى و حكومت، مشخص گرديده، و جايگاه ايمان و جهاد و اراده و تدبير تبيين شده است، مبارزات گسترده ى مردم، سمت و سوى منطقى و فكرى خود را يافت و امام حكيم فرزانه و شجاع، در موضع رهبر بى معارض، چون خورشيدى صحنه ى مبارزات را روشن كرد، و سيل عظيم مردم به سوى ميدانهاى نهضت اسلامى سرازير شد، و رهبرى حكيمانه و هميشه بيدار امام موجب شد كه هجوم وحشيانه ى رژيم و مزدورانش به مردم مبارز، نه فقط عزم و اراده ى آنان را سست نكند، كه آتش خشم و عزم انقلابى آنان را تيزتر نيز بنمايد. كمكهاى سياسى و تسليحاتى و امنيتى آمريكا و صهيونيسم و ديگر حاميان رژيم منحوس پهلوى كه در تمام اين مدت به سوى آن سرازير مى شد، سود نبخشيد و ملت ايران به كمك خداوند متعال و عنايات حضرت بقيه الله ارواحنا فداه و با سلاح ايمان و جهاد و عشق به شهادت، برويم تا دندان مسلح پهلوى پيروز شد، و نظام پوسيده ى سلطنت را پس از قرنها سلطه ى ظالمانه و تحقيرآميز، به دور افكند و بنيان شامخ نظام اسلامى را كه بر ايمان و معرفت و منطق واراده ى مردم استوار است بنا كرد.
ملت ايران با وحدت كلمه و با تمسك به اسلام و رهبرى شجاعانه و حكيمانه ى مردى الهى و دين شناسى بزرگ و مؤمن و صالح، نظام جمهورى اسلامى را بر سر كار آورد و نمونه ى بديعى از نظام سياسى را با كارگزارانى از متن مردم مؤمن و مبارز - و نه از اشراف زادگان و خان زادگان فاسد و وابسته - در برابر چشم جهانيان قرار داد.
شعارها و هدفهاو راهها و روشهاى اين نظام جديد و بديع همه از سرچشمه هاى زلال معارف و احكام اسلام و قرآن جوشيده بود و لذا پشتوانه ى ايمان عميق ملت ايران به اسلام و اعتماد ديرين آنان به علماى دينى، ضامن تحقق آن شعارها و ره سپردن به سوى آن هدفها و پيمودن آن راهها و روشها گشت.
با پيروزى انقلاب اسلامى و سر برافراشتن جمهورى اسلامى به طور همزمان دو جريان عظيم در سراسر گيتى آغاز شد:
اول: روند ستايش و اميد و درس گيرى از سوى ملتهاى مستضعف و زير ستم، بخصوص در كشورهاى اسلامى و نيز مسلمانان سراسر جهان و همه ى آزادانديشان عالم .
دوم: روند نگرانى و توطئه و دشمنى از سوى دولتهاى مستكبر و صهيونيستها و سرمايه داران غارتگر بين المللى و نيز وابستگان آنها در برخى كشورهاى ديگر.
جريان اول كه سرگذشتى ناگفته و عمدا مكتوم مانده و بسى درس آموز و عبرت انگيز دارد، يكى از پديده هاى كم نظير تاريخ است و سزاوار است محققان جوان و پيگير ما در زمينه هاى سياسى و اجتماعى و تاريخى درباره ى آن به كنكاش برخيزند.
خلاصه يى از اين سرگذشت آن است كه با تشكيل جمهورى اسلامى در ايران، مسلمانان در همه ى جهان هويتى تازه يافتند و احساس عزت و شخصيت اسلامى، در آنان دميده شد، كوشش مستمرى كه در طول دهها سال از سوى قدرتهاى استعمارى و استكبارى براى تحقير مسلمانى و مسلمانان به كار رفته بود، نقش بر آب گشت و در همه جاى دنياى اسلام روحيه ى افتخار به اسلام و مسلمان بودن رو به رشد و گسترش گذاشت.
نهضتهاى فرهنگى و سياسى از سوى جوانان و آزادگان مسلمان در چهار گوشه ى عالم شكل گرفت، از غير مسلمانان كسان بسيارى به اسلام و مكتب انقلابى آن ايمان آوردند و كسان بسيار ديگرى به ديانت و رسالت دين در تحولات اجتماعى دل بستند، و عظيم، همچون رمز هويت اسلامى و پرچمدار مبارزه با استكبار و فرعونها و زورگويان بين المللى شناخته شد. كسانى كه توفيق نظاره و تأمل در تظاهرات ملتها و ابراز احساسات عميق آنان نسبت به جمهورى اسلامى و امام راحل و مسؤولان برجسته ى آن را پس از انقلاب تا امروز داشته اند و شوق و شور و ستايش و تحسين بى سابقه ى آنان را نسبت به اين بنيان رفيع و همچنين نسبت به مسؤولان و شعارها و پرچم كشورمان در تمام مدت اين بيست سال ديده يا شنيده اند، مى توانند عظمت اين پديده را ادراك كنند.
در بسيارى از كشورهاى اسلامى، حاكميت دين و عزت و استقلال اسلامى، شعار مبارزان و جوانان و روشنفكران شد و خيل عظيمى از جوانان آنان، منش و رفتار جوانان ايرانى را الگوى خود قرار دادند. و بسيارى از رؤسا و سياستمداران آنان نيز تظاهر به مسلمانى و ديانت را از سر مصلحت، جايگزين تظاهر به بيدينى و بى بندوبارى كردند ! اين جريان يعنى پشتيبانى و طرفدارى و سرسپردگى مسلمانان و آزاديخواهان در سراسر جهان نسبت به جمهورى اسلامى و ملت ايران با وجود تبليغات خصمانه ى شبكه تبليغاتى استكبارى كه شبانه روز بر ضد ايران اسلامى سرگرم كار است، همچنان ادامه دارد و تا وقتى ملت ايران در مواضع انقلابى و اسلامى افتخارآميز خود ثابت قدم است، ادامه خواهد داشت ان شاءالله.
جريان دوم، يعنى روند دشمنيها و كينه ها و توطئه ها از نخستين روزهاى پيروزى انقلاب آغاز شد و به تدريج با زائل شدن حيرت و گيجى و سردرگمى يى كه سياستمداران دولتهاى استكبارى و غارتگران و صهيونيستها بر اثر پيروزى انقلاب اسلامى در اين نقطه ى حساس جهان بدان دچار شده بودند، گسترش و عمق و تنوع يافت. پيشرو و پرچمدار اين خصومت آشتى ناپذير دولت آمريكا و زائده ى صهيونيست آن در خاورميانه بودند. كه با سقوط رژيم پهلوى، مطيع ترين متحد و مزدور خود در منطقه را از دست داده و از منافع نامشروع سياسى و اقتصادى خود در ايران محروم شده بودند. شرح اين روند خباثت آميز و بغض آلود و برخاسته از كينه يى عميق در سطور و صفحاتى معدود نمى گنجد و ظرفيت ده ها كتاب و هزاران صفحه براى تبيين آن لازم است، كه بحمدالله نوشته هاى آگاهانه يى در اين زمينه در دسترس همگان است.نگاهى به فهرست اين تلاشهاى خصمانه كه شامل اقدامهاى سياسى و تهاجمات نظامى و تدارك كودتاها و شورش آفرينى در مناطق متعددى از كشور و محاصره ها و توطئه هاى اقتصادى و حبس ذخائر ارزى و بكارگيرى صدها راديو و روزنامه و دهها هزار مقاله و گفتار تبليغاتى، و در سالهاى اخير، شبيخون همه جانبه ى فرهنگى است، مى تواند عمق دشمنى غارتگران بين المللى و صهيونيستها و قدرتهاى استكبارى و در راس همه، دولت آمريكا را با اسلام و انقلاب اسلامى و ملت انقلابى ايران نشان دهد.
تنها يكى از اين اقدامهاى خصمانه، تشويق و تحريك و سپس كمك همه جانبه به رژيم عراق براى راه اندازى جنگى ويرانگر با ملت ايران بود كه هشت سال به طول انجاميد و علاوه بر خسارتهاى سنگين انسانى و مادى و ويرانگرى صدها شهر و روستا و بلعيدن امكانات گرانبهاى كشور، ملت و دولت ايران را در فرصت مغتنمى كه بايد صرف سازندگى ويرانى ها و اصلاح مفاسد دوران طاغوت مى شد، به خود مشغول ساخت و هشت سال از عمر انقلاب بزرگ ما را به جنگى بزرگ و دفاع از مرزها و سرزمينهاى ميهن عزيز مصروف ساخت.
اين جريان شيطانى و رذيلانه در طول دو دهه به طور مستمر ادامه داشته و به اقتضاى شرايط گوناگون، رنگ و نشانهاى مختلف يافته است، ولى خصوصيت هميشگى آن، سردمدارى آمريكا و صهيونيزم، هدف هميشگى آن بازگرداندن ايران به وابستگى دوران رژيم پهلوى، و اصليترين آماج هميشگى آن سه عنصر: اسلام ناب محمدى، وحدت ملى و جايگاه رهبرى بوده است.
آنان مى خواستند با تهاجمات متوالى سياسى و نظامى و اقتصادى و فرهنگى و با نشانه گرفتن اصليترين پايه هاى نظام اسلامى، انقلاب را از مهمترين وظايف بلندمدت خود يعنى سازندگى مادى و معنوى جامعه و كشور باز دارند و دين و انقلاب و حكومت اسلامى را در اداره كشور ناتوان نشان دهند و به اين ترتيب از الگو شدن جمهورى اسلامى در دنياى اسلام جلوگيرى كنند.
اما انقلاب بزرگ ما در ميان همه ى اين خصومتها، راه دشوار خود را با اقتدار و صلابت طى كرد و ملت ايران با الهام از هدايتهاى هميشه روشنفكر امام راحل با ايمان و اراده و هوشيارى خود، گردنه هاى دشوار را پشت سر گذاشت و به موفقيتهاى درخشان دست يافت. نه در اولين سال انقلاب كه عناصر وابسته به رژيم گذشته با كمك سفارت آمريكا سعى در ايجاد آشوب و بلوا در نقاط مختلف مى كردند و قلمها و زبانهاى مزدور و گنهكار، انقلاب و اركان اساسى آن را مورد تهاجم تبليغاتى قرار مى دادند، و نه در سال 60 كه دست گنهكار گروهك منافقين و همدستانشان آتش فتنه يى بزرگ بر افروختند و ترور و ناامنى را حتى به خانه هاى مردم عادى كشاندند، و نه در دورانى كه تهران و دهها شهر كشور هدف بمباران جنگنده هاى اهدايى شرق و غرب به رژيم عراق قرار داشتند، نه در دوران محاصره ى اقتصادى در عين گرفتارى كشور به هزينه هاى جنگ، و نه در سالهاى آخر دهه شصت كه درآمدهاى كشور به يك سوم رسيد، نه در آن هنگام كه امام عظيم الشأن ما از ميان ملت خود رخت بربست و مردم، پدر و استاد و مرشد بزرگ و حكيم خود را از دست دادند، و نه در سالهاى بعد كه امواج خشم ديوانه وار آمريكا و صهيونيزم، به خاطر ادامه ى راه امام بصورت تهديد نظامى و تحميل مشكلات اقتصادى و تبليغ رسانه اى و تلاش وسيع سياسى، به سوى نظام جمهورى اسلامى و مردم ايران روانه بود.. و نه تا امروز، هرگز انقلاب از پيمودن راه خود به سمت بناى كشورى آباد و آزاد و مستقل و برخوردار از عزت و نشاط و پيشرفت مادى و معنوى در زير لواى اسلام و با تكيه بر معارف و احكام قرآن، باز نايستاده و سستى به خود راه نداده است.
در سازندگى مادى كشور آنچه در اين بيست سال اتفاق افتاده، در همه ى دوران حكومت جباران پهلوى و پيش از آن بى سابقه است و حجم خدماتى كه در اين مدت به دست فرزندان كشور و پروردگان انقلاب تقديم ايران عزيز شده است فهرستى بلند و افتخارآميز دارد، و البته در راس همه ى آنها و مهمترين خدمت انقلاب در زمينه ى بناى علمى و عمرانى كشور، روح خودباورى و اعتماد به نفسى است كه سرمايه ى از دست رفته ى ملت ايران در طول قرنهاى اخير بود و نابود كردن آن، گناه بزرگ پادشاهان بى كفايت و دست نشانده غرب بوده است.
امروز ايرانى احساس مى كند كه خود قادر به اداره ى كشور، قادر بر سازندگى، قادر بر عبور از موانع و قادر بر ابتكار و نوآورى است، و اين همان سرمايه ى لايزالى است كه هر ملتى را در رسيدن به هدفهاى خود كامياب مى سازد، و همين است كه در بيست سال گذشته آن همه افتخارات را در زمينه هاى علمى و صنعتى و نظامى و سياسى نصيب ملت ايران كرده است.
در سازندگى معنوى محصول تلاش بيست ساله ى انقلاب، رشد دين و معنويت، رشد استقلال و عزت ملى و رشد آزادى و روشن بينى سياسى قشرهاى مختلف، و هر يك در جاى خود مايه ى مباهات و سربلندى ملت ايران و موجب تحسين و ستايش ملتهاى ديگر و برجستگان منصف است. مقايسه ى دستاوردهاى ملت ايران در اين سه مقوله با دوران حكومت سلطنت بسى آگاه كننده است، دورانى كه معنويت و دين در انزواى كامل، و فساد و بى بندوبارى در همه جا رايج بود، بيان و قلم صاحبان انديشه و علم، ممنوع و اختناق سياسى تيره كننده ى فضاى كشور بود، ملت ايران مقهور سياستهاى بيگانگان و بكلى از صحنه ى مسائل جهان و منطقه و حتى مسائل كشور خود محروم بود، ايران محل اجراى اراده ى آمريكا و انگليس و صهيونيزم و سرمايه داران بيگانه، و ايرانى اسير سياستهاى آنان و شاه وابسته و دست نشانده بود.
امروز به بركت انقلاب و با وجود صدها دسيسه ى اقتصادى و سياسى و فرهنگى از سوى دشمنان، ملت ايران زنده و با نشاط، مسؤولان و دولتمردان كوشا و دلسوز، استعدادهاى جوانان در جوشش و بالندگى، طرحهاى سازندگى مادى و معنوى در حال پيشرفت به دست ايرانى، عزت و استقلال كشور در دنيا همچون نمونه يى معروف و مثال زدنى، پيوند ميان ملت و مسؤولان در دنيا كم نظير، شعارها و هدفهاى ملت و دولت يكسان و همه با سمت و سوى ايرانى بزرگ و آباد و متحد و الگو براى كشورهاى اسلامى، و آفاق آينده، روشن و تابناك است.
اكنون ملت عزيز بويژه جوانان كه اميدهاى آينده ى كشورند بايد با تكيه بر گذشته و حال، آينده را بسازند، نخستين قدم، شناخت نعمت بزرگ الهى انقلاب و اسلام و شكرانه ى آن به درگاه خداوند منان و درخواست توفيق براى تداوم بخشيدن به اين راه روشن و سعادتبخش است، دشمنى دشمنان و هياهوى آنان نبايد اراده ها را سست و دلها را مرعوب كند. ملت ايران نشان داده كه مى تواند بر دشمنى مانند ابر قدرتها در عرصه هاى مختلف پيروز شود و با استقامت و ايمان و مجاهدت، دشمن را از سر راه دور كند. خطاى بزرگى است اگر كسى گمان كند كه با نرمش و عقب نشينى مى توان دشمن را از پيشروى بازداشت. دشمن يعنى همان استكبار جهانى و به طور ويژه آمريكا و صهيونيزم، به چيزى كمتر از بازگرداندن وضع پيش از انقلاب يعنى سلطه ى كامل سياسى و اقتصادى و قبضه كردن ايران و بر سر كار آوردن دست نشانده يى همچون محمدرضا پهلوى راضى نخواهد شد. ملت ايران بايد با استقامت و قاطعيت خود آنها را براى هميشه مأيوس كند و خواهد كرد. امروز ميليونها دست و فكر و استعداد ايرانى در كار نوسازى و آبادسازى كشور خويش و استفاده از منابع حياتى آن براى اعتلاى مادى و معنوى ايرانند. همت آنان نبايد اجازه دهد و اجازه نخواهد داد كه بيگانگان مانند دوران پهلوى و قاجار، غاصبانه اين منابع را در اختيار بگيرند و صاحبان آن را در فقر و جهل و بيخبرى و ذلت رها كنند. انقلاب اسلامى، رعب و هيبت قدرتهاى دخالتگر را در دلها شكسته است، همچنانكه پرده ى ريا و تظاهر به دوستى را از چهره ى خشن و كينه آلود آنان برداشته است.
تبليغات خصمانه دشمنان امروز پس از بيست سال به حرفهايى تكرارى و مشمئزكننده تبديل شده است. كسانى كه از سركوب خونين قيام پانزده خرداد و قتل عام هفده شهريور با وقاحت تمام دفاع كردند، امروز دم از حقوق بشر مى زنند. كسانى كه پنجاه و چند سال ديكتاتورى سياه پهلويها را پشتيبانى كردند، امروز تهمت ديكتاتورى به جمهورى اسلامى مى زنند، كسانى كه با ويران كردن و غارت منابع كشور و تحميل صنعت معيوب و ناقص و وابسته، دهها سال ايران را از كاروان جهانى عقب راندند ، امروز شكوفاييها و معجزه هاى سازندگى انقلاب را نديده مى گيرند، كسانى كه هنوز در آرزوى رجعت ايران به دوران سياه و نكبت بار پادشاهى اند، نظام نوين و تازه نفس و جوان انقلابى را مرتجع مى نمايند!
ملت هوشيار ايران و تربيت يافتگان محيط بالنده ى اسلامى فريب اين ترفندهاى استكبارى و سلطه طلبانه را نخواهند خورد.
امروز مانند هميشه دشمن، فعال اما آينده روشن است. نسل تازه نفس آماده ى مبارزه با دشمنان شناخته شده ى كشور است. جوان امروز با مرور بر تاريخ كوتاه اما پرماجراى دوران بيست ساله، آمريكا و صهيونيزم را مى شناسد و فريب ترفندها و اخمها و لبخندهاى آنان را نمى خورد، كشور متعلق به ملت است و ملت با همه ى وجود از آن و از استقلال و عزت خود دفاع خواهد كرد. عناصر خود باخته و مرعوب يا تن داده به لذت و راحت و عشرت نخواهند توانست با قلمهاى مسموم و گفتارهاى ديكته شده و از دشمن فراگرفته ى خود، راه ملت را به سمت دلخواه سلطه طلبان و غارتگران بكشانند و فقط آبروى خود را مى برند.
اكنون در پايان سخن چند توصيه را متواضعانه به ملت عظيم الشأن ايران و مسؤولان و زبدگان عرض مى كنم:
1 - به دولتمردان و مسؤولان كشور در قواى سه گانه و نيروهاى مسلح عرض مى كنم قدر خدمتگزارى به اين ملت بزرگ و اين كشور مبارك را بدانيد. خدمت صادقانه ى شما خدمت به اسلام و بشريت است. اين فرصت كم نظيرى است كه صالحان و صديقان در آرزوى آن بوده اند. با همه ى توان از اين فرصت براى كسب رضاى الهى و تقرب به خداوند بهره گيريد و با اخلاص و پارسايى و مجاهدت، در راه رفع مشكلات كشور و ملت، و ساختن ايرانى آباد و پيشرفته، و رفع كامل بى عدالتى و تبعيض، و قطع وابستگى اقتصادى و فرهنگى، و بريدن طمع غارتگران بيگانه و سوء استفاده كنندگان داخلى، گامهاى بلندى را با توكل به خداوند برداريد.
مبادا وسوسه ى قدرت طلبى يا جمع زخارف مادى شما را از كار بزرگى كه بر عهده داريد باز دارد. لحظه ى تاريخى يى كه ما در آن قرار داريم بسى مهمتر و حساستر از آن است كه از ما خدمتگزاران كسى حق داشته باشد آن را با سرگرم شدن به جمع ثروت براى خود يا فرزندان و كسان خود، ضايع كند و لعنت خدا و خلق را متوجه خود سازد.
2 - به علماء بزرگوار دينى و آگاهان و روشنفكران و فرزانگان و دانشمندان فتون مختلف عرض مى كنم: نسل جوان و مستعد و فضاى آماده و آزاد كشور، بزرگترين فرصت تعليم و تربيت را در اختيار شما گذاشته است، از اين فرصت ديرياب كه به بركت انقلاب اسلامى و در سايه ى مجاهدتهاى بسيار به دست آمده، حداكثر استفاده را ببريد. دلها را به نور معارف اسلامى روشن، فكرها را با منطق استوار، مسلح و آفاق آينده را براى ملت ايران مجسم كنيد. در دلها نور اميد بتابانيد و سايه ى شوم يأس و سرخوردگى را كه دشمن مى خواهد با تبليغات خود بر دلها بيفكند برطرف كنيد. ذهنها را از تحجر و ايستايى و نيز از بى بندوبارى فكرى و ياوه گرايى بر حذر بداريد، و در اين برهه ى حساس تاريخ ايران وظيفه ى بزرگ خود را كه داراى آثارى ماندگار و تعيين كننده است، همچون تكليفى الهى و مقدس بدانيد.
3 - به جوانان عزيز عرض مى كنم فرصت جوانى را براى خودسازى فكرى و روحى و جسمى مغتنم بشماريد. كشور خود را بشناسيد و جايگاه رفيعى را كه ايران و ايرانى به بركت انقلاب اسلامى در جهان و در منطقه و در ميان امت بزرگ اسلامى به دست آورده قدر بدانيد، خود را به علم و معرفت و پارسايى مجهز كنيد و همچون جوانان دوران پيروزى انقلاب و دفاع مقدس، خود را الگو و اسوه ى جوانان كشورهاى ديگر سازيد. تداوم راه پرافتخار انقلاب اسلامى كه كشور را به قله ى رفيع هدفهاى بزرگ مى رساند، به نيرو و نشاط جوانانه ى شما نيازمند است و امروز بار اين وظيفه ى بزرگ بر دوش شما است. كسب دانشها و مهارتهاى گوناگون، كسب قدرت تحليل سياسى، حفظ صفا و صداقت جوانى، رعايت ديندارى و پاكدامنى، وظائف بزرگى است كه در همه ى محيطهاى جوان: دانشگاهها و حوزه هاى علميه، مدارس و كارگاهها و شهرها و روستاها بايد در ياد جوانان باشد. در اين راه از خداوند هدايت و كمك بخواهيد و باب توجه و تضرع و نماز و نياز را ميان خود و خدا باز نگهداريد.
4 - به عموم ملت عزيز و عظيم عرض مى كنم: همه ى موفقيتهاى دوران مبارزات و پس از پيروزى مرهون هوشيارى و صبر انقلابى و حضور دائمى شما در صحنه است، فداكارى و ايمان و مجاهدت شما است كه رهبر كبير انقلاب را به كارى چنان بزرگ موفق ساخت و صبر و همدلى و همكارى شما است كه مسؤولان كشور را به ارائه ى خدمات شايسته توانمند كرد. امروز نيز بحمدالله دولتى خدمتگزار، رئيس جمهورى شايسته، نمايندگانى دلسوز، قوه قضاييه يى مستقل، نيروهاى مسلحى كارامد و مسؤولانى انقلابى به خدمت مشغول اند. پيوند ميان خود و مسؤولان را مستحكم كنيد و خدمتگزاران خود را كه از ميان شما و براى شمايند يارى دهيد. وحدت كلمه و حضور خود را در صحنه حفظ كنيد و ياد امام و انقلاب را زنده نگه داريد و بويژه راهپيمايى بيست و دوم بهمن امسال را كه نمايش عظيم ملت ما در برابر غوغاگران و فتنه انگيزان داخلى و خارجى و همزمان با بزرگداشت شهادت رئيس مذهب جعفرى و خورشيد تابان معارف اسلامى حضرت جعفر بن محمد الصادق (ع) است، با عظمت و متانت كامل برگزار نمائيد.
5 - به جناحها و دستجات و گروههاى سياسى داخلى نيز عرض مى كنم: همت خود را بر رشد فكرى و سياسى مردم بگماريد و كسب قدرت را هدف ندانيد. تلاش سياسى سالم و به دور از درگيرى و تهمت و شايعه سازى اگر با اخلاص و قصد نيك باشد عبادت است و در دل مردم نيز مؤثر و براى آنان جذاب است، ولى اگر اغراض گروهى بر آن سايه افكند و روشهاى قبيله يى بر آن حاكم گردد، خدا و خلق را خشنود نخواهد كرد. كار جناحى و حزبى نبايد وحدت ملى را خدشه دار كند و كشمكشهاى گروهى را به ميان مردم بكشاند.
در پايان؛ سر بر درگاه لطف و مغفرت خداوند متعال نهاده هدايت و توفيق و كمك ذات اقدس الهى را براى همگان مسألت مى كنم و از حضرت ولى الله الاعظم ارواحنا فداه دعا براى نصرت اسلام و مسلمين و پيروزى و كاميابى ملت ايران در همه ى ميدانها را تمنا مى كنم.
والسلام عليكم و رحمه الله
سيد على خامنه اى
21/11/77
ملت سرافراز ايران!
هر ملتى و كشورى در طول زندگانى ممتد خويش، دورانهايى و حوادثى را مى گذراند كه تأثير آن در سرنوشت تاريخى او، بسى تعيين كننده و ماندگار است و مى تواند او را به نيكبختى و عزت و اقتدار، يا سيه روزى و ذلت و حقارت بكشاند. اين حوادث هر چند سالها به طول انجامد در مقايسه با عمر ملتها، در حكم لحظه يى زودگذر است، و اگر ملتى در تند باد چنين حوادثى قرار مى گيرد از خود اراده و هوشمندى و ايمان و استقامت نشان دهد قله هاى شرف و بهروزى را فتح مى كند و قدم در جاده ى پيشرفت و تعالى مى گذارد و با هر گردنه ى دشوار و سنگلاخى مواجه شود از آن عبور مى كند و خود را به هدف مى رساند. ولى اگر ضعف و تن پرورى و دل سپردن به لذت و راحت موقت و ناهوشمندى و بى ارادگى و بى ايمانى گريبانگير او شود آينده ى خود را تباه مى كند و دستخوش ذلت و اسارت و وابستگى مى شود، و همه ى سختيها و گرفتاريهاى ملل عالم كه ناشى از وابستگى و اسارت است پى در پى و به تدريج بر او مى تند و او را دچار بدبختى دنيا و آخرت مى كند.
ملتهاى پيشرو و موفق جهان در همه ى دورانها، ملتهايى هستند كه در يكى از چنين لحظه هاى تاريخى تصميمى شرافتمندانه و شجاعانه گرفته و سختيهاى مجاهدت و پايدارى را با شوق و شور، تحمل كرده اند و خود را با تلاش و هوشمندى به نقطه ى امن و عزت و استقلال رسانده اند.
ملت بزرگ ايران در انقلاب اسلامى كبير خود كه در چنين روزهايى در سال 1357 به اولين پيروزى تاريخى خود رسيد يكى از زيباترين و شگفت انگيزترين نمايشها را از اين گونه در صحنه ى تاريخ اجراء كرد.
رژيم پهلوى كه در بى كفايتى و فساد و سرسپردگى به بيگانگان در ميان حكومتهاى فاسد اين منطقه از همه روسياه تر بود در طول ده ها سال حكومت خود بزرگترين ضربه ها را بر ملت و كشور ايران وارد آورده بود، ملت را با ديكتاتورى خشن و سركوب بى رحمانه از صحنه ى سياسى كشور بيرون رانده، منافع كشور را قربانى بندوبست با قدرتهاى مداخله گر و كمپانيهاى غارتگر كرده، جوانان را با رواج ابتذال و شهوترانى از انديشيدن به سرنوشت كشور بازداشته و صداى هر معترض و آزاديخواهى را در گلو شكسته بود.
با نابود كردن كشاورزى ملى و وابسته كردن صنعت ناقص و معيوب، و باز گذاشتن دست بيگانگان حريص و نوكران دربار و غارت منابع نفتى و بذل و بخشش ثروت ملى به اربابان آمريكايى و اروپايى و ويران كردن روستاها و تبديل ايران به بازار كالاهاى بى ارزش خارجى و پس مانده ى محصولات كشاورزى آمريكا و برنامه هاى خائنانه ى ديگرى از اين قبيل، اقتصاد كشور را دچار انحطاط مزمن و وابسته به اراده ى قدرتهاى خارجى كرده و رگ حيات ملت را به دست دشمنان سپرده بود.
ايمان و فرهنگ و اعتقادات ملت ايران را به تمسخر گرفته و با تحقير آن و ترويج تحميلى فرهنگ غرب، به مبارزه يى جدى با خودباورى و اعتماد به نفس اين ملت بزرگ كمر بسته بود.
دين و روحانيت را كه در طول چند قرن هميشه منشاء حق طلبى و عدالت خواهى و آزادگى و سنگر اصلى مقاومت در برابر تهاجم بيگانگان و ستمگران و مستبدان بودند، مورد سخت ترين انتقامها قرار داده و با همه ى وسائل زور و تهديد و تهمت و تبليغ با آنها رفتار مى كرد.
در حالى كه فقر و تنگدستى و گرسنگى و سطح پائين زندگى گلوى اكثريت ملت ايران را مى فشرد، اسراف و ولخرجى و تجمل و زندگيهاى افسانه وار و كاخهاى شاه و خانواده و رجال دربارى و فرماندهان نظامى اش از يك طرف و غارت منابع ملى بوسيله كمپانيهاى بيگانه و دلالان داخلى شان از طرف ديگر روز به روز عرصه را بر مردم تنگ تر مى كرد.
احكام نجاتبخش اسلام به دست گنهكار سران رژيم بكلى از صحنه ى زندگى اجتماعى خارج شده و حتى رعايت تقواى دينى و نماز و عبادت در محيطهاى زير نفوذ مستقيم رژيم مانند محيطهاى نظامى و آموزشى، مورد تمسخر و در مواردى جرم بود.
كمترين انتقادى از رژيم ظالم و سفاك با برخوردهاى خشن و خونين روبرو مى شد و ساواك جهنمى شاه كه بوسيله سياى آمريكا و صهيونيستهاى ضد بشر سازماندهى و تجهيز شده بود سخت ترين شكنجه ها و مخوف ترين زندانها را براى سركوب كسانى كه جرأت مقابله با آن رژيم را به خود مى دادند، آماده داشت.
حوزه هاى علميه و طلاب و علماى مبارز و جوانان و دانشجويان و دانشگاهها بخصوص آنهايى كه از دين و مبارزات دينى دم مى زدند، مورد خشن ترين وحشيگريها قرار مى گرفتند.
كشور رو به ويرانى، ايمان دينى رو به اضمحلال، استقلال و عزت و شرف ملى مورد غارت بيگانگان و آينده ى ايران و ايرانى به شدت تيره و سياه بود.
نهضت اسلامى به رهبرى امام خمينى عظيم در ميانه ى سالهاى 1341 تا 1357 در چنين شرايطى آغاز شد و رشد و تكامل يافت. امام بزرگوار ما با تكيه به تعاليم اسلام ناب محمدى(ص)، و با اعتماد به ايمان دينى مردم، و با شجاعت و اخلاص و توكل كم نظير خود، راه مبارزه را در ميان سختيها و مصائب طاقت فرسا گشود و پيش رفت و صبورانه و پيامبرگونه ذهن و دل مردم را با واقعيتهاى تلخ و راه علاج آن آشنا كرد. ملت ايران كه از اولين قدمها به نداى اين مرد الهى و روحانى گوش فراداده و به منطق حق و درس روشنگر او دل بسته بودند، با انگيزه ى نيرومند ايمان و عشق به اسلام، فداكاريها و جانفشانيهاى فراموش ناشدنى كردند. در خرداد سال 42 در تهران و برخى نقاط ديگر كشور چنان قيامى به راه انداختند كه رژيم سفاك براى سركوب آن از همه ى ساز و برگ نظامى خود استفاده كرد و هزاران شهيد بر روى اسفالت خيابانهاى تهران و قم و جاده ى ورامين به خون غلتيدند. و صدها تن از مبارزان و زبدگان و در راس همه امام بزرگوار به زندانها كشيده شدند. در سالهاى پس از آن نيز كه مبانى اسلام و نهضت انقلابى آن به طور پيوسته و بى گسست، بوسيله ى زبدگان و دلسوختگان در فضاى كشور همه جا آشكار و پنهان تدريس و تبليغ مى شد، مردم مؤمن بخصوص جوانان، شجاعانه و مؤمنانه بدان مى گرويدند و فكر و دل خود را به هدايتهاى قرآنى، روشن و دست و زبان و جسم و جان خود را در دفاع از آن و تلاش در راه آن به ميدان مى آوردند.
آنچه در طول سالهاى مبارزات نهضت اسلامى در ايران گذشت هرگز در تاريخ شناخته شده ى ما نظير نداشته است. در زير ظاهر آرام زندگى ملت، جريان مبارزات اسلامى شبكه عظيمى از انواع تلاشهاى مبارزاتى مردمى به وجود آورده بود: از سخنرانيهاى روشنگر، و جلسات آشكار و پنهان درسهاى اسلامى، و تهيه و پخش بيانيه ها و جزوه ها و فعاليتهاى تربيتى و تعليمى بر اساس رهنمود اسلام، تا تظاهرات و راهپيمائيها و تجمعهاى بزرگ دينى و مردمى و تا تشكيل مجموعه هاى عملياتى و فداكاريهاى شگفت آور و مثال زدنى، و همه به نوعى متصل و مرتبط به قلب تپنده ى اين مبارزه ى عمومى و برخوردار از رهبريهاى آن روح بزرگ و ايمان ناب و مغز متفكر.
امام بزرگوار ما در اين مدت در عين هدايت مردم و گستردن دامنه ى آگاهى همگانى و كشاندن توده ى ميليونى به مبارزه، انديشه ى حكومت اسلامى را نضج و قوام بخشيد و در مقابل دو مكتب رايج سياسى عالم يعنى حكومت ديكتاتورى حزبى كمونيستى در شوروى سابق و چين و اقمار آنها در اروپا و آفريقا و ديگر نقاط، و حكومتهاى پارلمانى غربى كه سلطه ى سرمايه داران و كمپانيها بر فكر و اخلاق و سرنوشت مردم به نام دموكراسى بود، راه اسلامى را مطرح كرد كه در آن بر دو عنصر دين و انسان به طور اساسى تكيه شده و ايمان دينى و اراده ى مردمى بزرگترين شاخصه ى آن است. نظام اسلامى در مكتب امام خمينى نظام عدل و ايمان و عقل و آزادگى و مردمگرايى است، و استقلال ملى و رد نظام سلطه ى بين المللى در مكتب امام بزرگوار ما داراى چنين ريشه هاى عميقى است. ملتى كه نظام اسلامى را انتخاب مى كند از آنجا كه مؤمن به اسلام و عاشق عدالت، و پايبند به منطق و عقل و دين، و آزاد از تحميل و زورگويى است، به طور طبيعى همه ى قدرتهاى سلطه گر سياسى و اقتصادى و فرهنگى عالم را نفى مى كند و از همه ى زورگويان و چپاولگران و متجاوزان بين المللى روى بر مى تابد و اگر از آنان تعرضى ببيند با همه ى توان در مقابل آنان مى ايستد و از استقلال و شرف و آزادگى خود دفاع مى كند، و از آنجا كه معتقد به برادرى همه ى مسلمانان و شرف همه ى انسانهاست در هر نقطه ى جهان كه ملتى را مقهور دست ظلم و استكبار ببيند با آنان احساس همدردى مى كند و اگر بر آزادى طلبى همت گمارند، دست كمك به آنان مى دهد.
دفاع شجاعانه ى ملت و دولت ايران از مردم مظلوم فلسطين و مواضع و رفتار صريح آنان در حمايت از ملتهاى مبارز و به خون نشسته ى بوسنى و افغانستان و سودان و لبنان، و مواضع معروف و زبانزد آن در برابر دو ابر قدرت متعارض ديروز يعنى شوروى سابق و آمريكا، و نظر صريح و قاطع آن نسبت به رژيم غصب و ظلم و ترور صهيونى در كشور فلسطين اشغالى و موضع استوار و متقن و شجاعانه ى آن در برابر همه ى قلدران و زورگويان عالم تا امروز، همه و همه از اين انديشه هاى بنيانى نظام اسلامى سرچشمه مى گيرد.
امام بزرگوار ما با ارائه ى مكتب سياسى اسلام، خط بطلان بر همه ى تلاشهاى فرهنگ و سياسى دشمنان اسلام در طول يك قرن و نيم گذشته كشيد كه سعى كرده بودند اسلام را به كلى از عرصه ى زندگى جامعه بيرون رانده و با طرح نظريه ى جدايى دين از سياست، ديندارى را فقط پرداختن به عبادت و اعمال شخصى قلمداد كنند، و با حذف اسلام از صحنه ى سياست جهان، كشورهاى اسلامى را عرصه ى غارتگريها و تاخت و تازهاى سياسى و نظامى خود نمايند.
با ارائه و تعليم و تبليغ مكتب سياسى اسلام، كه در آن هم نقش مردم و اراده و خواست آنان و هم نقش هدايت الهى و احكام سعادتبخش قرآنى در اداره ى زندگى عمومى و حكومت، مشخص گرديده، و جايگاه ايمان و جهاد و اراده و تدبير تبيين شده است، مبارزات گسترده ى مردم، سمت و سوى منطقى و فكرى خود را يافت و امام حكيم فرزانه و شجاع، در موضع رهبر بى معارض، چون خورشيدى صحنه ى مبارزات را روشن كرد، و سيل عظيم مردم به سوى ميدانهاى نهضت اسلامى سرازير شد، و رهبرى حكيمانه و هميشه بيدار امام موجب شد كه هجوم وحشيانه ى رژيم و مزدورانش به مردم مبارز، نه فقط عزم و اراده ى آنان را سست نكند، كه آتش خشم و عزم انقلابى آنان را تيزتر نيز بنمايد. كمكهاى سياسى و تسليحاتى و امنيتى آمريكا و صهيونيسم و ديگر حاميان رژيم منحوس پهلوى كه در تمام اين مدت به سوى آن سرازير مى شد، سود نبخشيد و ملت ايران به كمك خداوند متعال و عنايات حضرت بقيه الله ارواحنا فداه و با سلاح ايمان و جهاد و عشق به شهادت، برويم تا دندان مسلح پهلوى پيروز شد، و نظام پوسيده ى سلطنت را پس از قرنها سلطه ى ظالمانه و تحقيرآميز، به دور افكند و بنيان شامخ نظام اسلامى را كه بر ايمان و معرفت و منطق واراده ى مردم استوار است بنا كرد.
ملت ايران با وحدت كلمه و با تمسك به اسلام و رهبرى شجاعانه و حكيمانه ى مردى الهى و دين شناسى بزرگ و مؤمن و صالح، نظام جمهورى اسلامى را بر سر كار آورد و نمونه ى بديعى از نظام سياسى را با كارگزارانى از متن مردم مؤمن و مبارز - و نه از اشراف زادگان و خان زادگان فاسد و وابسته - در برابر چشم جهانيان قرار داد.
شعارها و هدفهاو راهها و روشهاى اين نظام جديد و بديع همه از سرچشمه هاى زلال معارف و احكام اسلام و قرآن جوشيده بود و لذا پشتوانه ى ايمان عميق ملت ايران به اسلام و اعتماد ديرين آنان به علماى دينى، ضامن تحقق آن شعارها و ره سپردن به سوى آن هدفها و پيمودن آن راهها و روشها گشت.
با پيروزى انقلاب اسلامى و سر برافراشتن جمهورى اسلامى به طور همزمان دو جريان عظيم در سراسر گيتى آغاز شد:
اول: روند ستايش و اميد و درس گيرى از سوى ملتهاى مستضعف و زير ستم، بخصوص در كشورهاى اسلامى و نيز مسلمانان سراسر جهان و همه ى آزادانديشان عالم .
دوم: روند نگرانى و توطئه و دشمنى از سوى دولتهاى مستكبر و صهيونيستها و سرمايه داران غارتگر بين المللى و نيز وابستگان آنها در برخى كشورهاى ديگر.
جريان اول كه سرگذشتى ناگفته و عمدا مكتوم مانده و بسى درس آموز و عبرت انگيز دارد، يكى از پديده هاى كم نظير تاريخ است و سزاوار است محققان جوان و پيگير ما در زمينه هاى سياسى و اجتماعى و تاريخى درباره ى آن به كنكاش برخيزند.
خلاصه يى از اين سرگذشت آن است كه با تشكيل جمهورى اسلامى در ايران، مسلمانان در همه ى جهان هويتى تازه يافتند و احساس عزت و شخصيت اسلامى، در آنان دميده شد، كوشش مستمرى كه در طول دهها سال از سوى قدرتهاى استعمارى و استكبارى براى تحقير مسلمانى و مسلمانان به كار رفته بود، نقش بر آب گشت و در همه جاى دنياى اسلام روحيه ى افتخار به اسلام و مسلمان بودن رو به رشد و گسترش گذاشت.
نهضتهاى فرهنگى و سياسى از سوى جوانان و آزادگان مسلمان در چهار گوشه ى عالم شكل گرفت، از غير مسلمانان كسان بسيارى به اسلام و مكتب انقلابى آن ايمان آوردند و كسان بسيار ديگرى به ديانت و رسالت دين در تحولات اجتماعى دل بستند، و عظيم، همچون رمز هويت اسلامى و پرچمدار مبارزه با استكبار و فرعونها و زورگويان بين المللى شناخته شد. كسانى كه توفيق نظاره و تأمل در تظاهرات ملتها و ابراز احساسات عميق آنان نسبت به جمهورى اسلامى و امام راحل و مسؤولان برجسته ى آن را پس از انقلاب تا امروز داشته اند و شوق و شور و ستايش و تحسين بى سابقه ى آنان را نسبت به اين بنيان رفيع و همچنين نسبت به مسؤولان و شعارها و پرچم كشورمان در تمام مدت اين بيست سال ديده يا شنيده اند، مى توانند عظمت اين پديده را ادراك كنند.
در بسيارى از كشورهاى اسلامى، حاكميت دين و عزت و استقلال اسلامى، شعار مبارزان و جوانان و روشنفكران شد و خيل عظيمى از جوانان آنان، منش و رفتار جوانان ايرانى را الگوى خود قرار دادند. و بسيارى از رؤسا و سياستمداران آنان نيز تظاهر به مسلمانى و ديانت را از سر مصلحت، جايگزين تظاهر به بيدينى و بى بندوبارى كردند ! اين جريان يعنى پشتيبانى و طرفدارى و سرسپردگى مسلمانان و آزاديخواهان در سراسر جهان نسبت به جمهورى اسلامى و ملت ايران با وجود تبليغات خصمانه ى شبكه تبليغاتى استكبارى كه شبانه روز بر ضد ايران اسلامى سرگرم كار است، همچنان ادامه دارد و تا وقتى ملت ايران در مواضع انقلابى و اسلامى افتخارآميز خود ثابت قدم است، ادامه خواهد داشت ان شاءالله.
جريان دوم، يعنى روند دشمنيها و كينه ها و توطئه ها از نخستين روزهاى پيروزى انقلاب آغاز شد و به تدريج با زائل شدن حيرت و گيجى و سردرگمى يى كه سياستمداران دولتهاى استكبارى و غارتگران و صهيونيستها بر اثر پيروزى انقلاب اسلامى در اين نقطه ى حساس جهان بدان دچار شده بودند، گسترش و عمق و تنوع يافت. پيشرو و پرچمدار اين خصومت آشتى ناپذير دولت آمريكا و زائده ى صهيونيست آن در خاورميانه بودند. كه با سقوط رژيم پهلوى، مطيع ترين متحد و مزدور خود در منطقه را از دست داده و از منافع نامشروع سياسى و اقتصادى خود در ايران محروم شده بودند. شرح اين روند خباثت آميز و بغض آلود و برخاسته از كينه يى عميق در سطور و صفحاتى معدود نمى گنجد و ظرفيت ده ها كتاب و هزاران صفحه براى تبيين آن لازم است، كه بحمدالله نوشته هاى آگاهانه يى در اين زمينه در دسترس همگان است.نگاهى به فهرست اين تلاشهاى خصمانه كه شامل اقدامهاى سياسى و تهاجمات نظامى و تدارك كودتاها و شورش آفرينى در مناطق متعددى از كشور و محاصره ها و توطئه هاى اقتصادى و حبس ذخائر ارزى و بكارگيرى صدها راديو و روزنامه و دهها هزار مقاله و گفتار تبليغاتى، و در سالهاى اخير، شبيخون همه جانبه ى فرهنگى است، مى تواند عمق دشمنى غارتگران بين المللى و صهيونيستها و قدرتهاى استكبارى و در راس همه، دولت آمريكا را با اسلام و انقلاب اسلامى و ملت انقلابى ايران نشان دهد.
تنها يكى از اين اقدامهاى خصمانه، تشويق و تحريك و سپس كمك همه جانبه به رژيم عراق براى راه اندازى جنگى ويرانگر با ملت ايران بود كه هشت سال به طول انجاميد و علاوه بر خسارتهاى سنگين انسانى و مادى و ويرانگرى صدها شهر و روستا و بلعيدن امكانات گرانبهاى كشور، ملت و دولت ايران را در فرصت مغتنمى كه بايد صرف سازندگى ويرانى ها و اصلاح مفاسد دوران طاغوت مى شد، به خود مشغول ساخت و هشت سال از عمر انقلاب بزرگ ما را به جنگى بزرگ و دفاع از مرزها و سرزمينهاى ميهن عزيز مصروف ساخت.
اين جريان شيطانى و رذيلانه در طول دو دهه به طور مستمر ادامه داشته و به اقتضاى شرايط گوناگون، رنگ و نشانهاى مختلف يافته است، ولى خصوصيت هميشگى آن، سردمدارى آمريكا و صهيونيزم، هدف هميشگى آن بازگرداندن ايران به وابستگى دوران رژيم پهلوى، و اصليترين آماج هميشگى آن سه عنصر: اسلام ناب محمدى، وحدت ملى و جايگاه رهبرى بوده است.
آنان مى خواستند با تهاجمات متوالى سياسى و نظامى و اقتصادى و فرهنگى و با نشانه گرفتن اصليترين پايه هاى نظام اسلامى، انقلاب را از مهمترين وظايف بلندمدت خود يعنى سازندگى مادى و معنوى جامعه و كشور باز دارند و دين و انقلاب و حكومت اسلامى را در اداره كشور ناتوان نشان دهند و به اين ترتيب از الگو شدن جمهورى اسلامى در دنياى اسلام جلوگيرى كنند.
اما انقلاب بزرگ ما در ميان همه ى اين خصومتها، راه دشوار خود را با اقتدار و صلابت طى كرد و ملت ايران با الهام از هدايتهاى هميشه روشنفكر امام راحل با ايمان و اراده و هوشيارى خود، گردنه هاى دشوار را پشت سر گذاشت و به موفقيتهاى درخشان دست يافت. نه در اولين سال انقلاب كه عناصر وابسته به رژيم گذشته با كمك سفارت آمريكا سعى در ايجاد آشوب و بلوا در نقاط مختلف مى كردند و قلمها و زبانهاى مزدور و گنهكار، انقلاب و اركان اساسى آن را مورد تهاجم تبليغاتى قرار مى دادند، و نه در سال 60 كه دست گنهكار گروهك منافقين و همدستانشان آتش فتنه يى بزرگ بر افروختند و ترور و ناامنى را حتى به خانه هاى مردم عادى كشاندند، و نه در دورانى كه تهران و دهها شهر كشور هدف بمباران جنگنده هاى اهدايى شرق و غرب به رژيم عراق قرار داشتند، نه در دوران محاصره ى اقتصادى در عين گرفتارى كشور به هزينه هاى جنگ، و نه در سالهاى آخر دهه شصت كه درآمدهاى كشور به يك سوم رسيد، نه در آن هنگام كه امام عظيم الشأن ما از ميان ملت خود رخت بربست و مردم، پدر و استاد و مرشد بزرگ و حكيم خود را از دست دادند، و نه در سالهاى بعد كه امواج خشم ديوانه وار آمريكا و صهيونيزم، به خاطر ادامه ى راه امام بصورت تهديد نظامى و تحميل مشكلات اقتصادى و تبليغ رسانه اى و تلاش وسيع سياسى، به سوى نظام جمهورى اسلامى و مردم ايران روانه بود.. و نه تا امروز، هرگز انقلاب از پيمودن راه خود به سمت بناى كشورى آباد و آزاد و مستقل و برخوردار از عزت و نشاط و پيشرفت مادى و معنوى در زير لواى اسلام و با تكيه بر معارف و احكام قرآن، باز نايستاده و سستى به خود راه نداده است.
در سازندگى مادى كشور آنچه در اين بيست سال اتفاق افتاده، در همه ى دوران حكومت جباران پهلوى و پيش از آن بى سابقه است و حجم خدماتى كه در اين مدت به دست فرزندان كشور و پروردگان انقلاب تقديم ايران عزيز شده است فهرستى بلند و افتخارآميز دارد، و البته در راس همه ى آنها و مهمترين خدمت انقلاب در زمينه ى بناى علمى و عمرانى كشور، روح خودباورى و اعتماد به نفسى است كه سرمايه ى از دست رفته ى ملت ايران در طول قرنهاى اخير بود و نابود كردن آن، گناه بزرگ پادشاهان بى كفايت و دست نشانده غرب بوده است.
امروز ايرانى احساس مى كند كه خود قادر به اداره ى كشور، قادر بر سازندگى، قادر بر عبور از موانع و قادر بر ابتكار و نوآورى است، و اين همان سرمايه ى لايزالى است كه هر ملتى را در رسيدن به هدفهاى خود كامياب مى سازد، و همين است كه در بيست سال گذشته آن همه افتخارات را در زمينه هاى علمى و صنعتى و نظامى و سياسى نصيب ملت ايران كرده است.
در سازندگى معنوى محصول تلاش بيست ساله ى انقلاب، رشد دين و معنويت، رشد استقلال و عزت ملى و رشد آزادى و روشن بينى سياسى قشرهاى مختلف، و هر يك در جاى خود مايه ى مباهات و سربلندى ملت ايران و موجب تحسين و ستايش ملتهاى ديگر و برجستگان منصف است. مقايسه ى دستاوردهاى ملت ايران در اين سه مقوله با دوران حكومت سلطنت بسى آگاه كننده است، دورانى كه معنويت و دين در انزواى كامل، و فساد و بى بندوبارى در همه جا رايج بود، بيان و قلم صاحبان انديشه و علم، ممنوع و اختناق سياسى تيره كننده ى فضاى كشور بود، ملت ايران مقهور سياستهاى بيگانگان و بكلى از صحنه ى مسائل جهان و منطقه و حتى مسائل كشور خود محروم بود، ايران محل اجراى اراده ى آمريكا و انگليس و صهيونيزم و سرمايه داران بيگانه، و ايرانى اسير سياستهاى آنان و شاه وابسته و دست نشانده بود.
امروز به بركت انقلاب و با وجود صدها دسيسه ى اقتصادى و سياسى و فرهنگى از سوى دشمنان، ملت ايران زنده و با نشاط، مسؤولان و دولتمردان كوشا و دلسوز، استعدادهاى جوانان در جوشش و بالندگى، طرحهاى سازندگى مادى و معنوى در حال پيشرفت به دست ايرانى، عزت و استقلال كشور در دنيا همچون نمونه يى معروف و مثال زدنى، پيوند ميان ملت و مسؤولان در دنيا كم نظير، شعارها و هدفهاى ملت و دولت يكسان و همه با سمت و سوى ايرانى بزرگ و آباد و متحد و الگو براى كشورهاى اسلامى، و آفاق آينده، روشن و تابناك است.
اكنون ملت عزيز بويژه جوانان كه اميدهاى آينده ى كشورند بايد با تكيه بر گذشته و حال، آينده را بسازند، نخستين قدم، شناخت نعمت بزرگ الهى انقلاب و اسلام و شكرانه ى آن به درگاه خداوند منان و درخواست توفيق براى تداوم بخشيدن به اين راه روشن و سعادتبخش است، دشمنى دشمنان و هياهوى آنان نبايد اراده ها را سست و دلها را مرعوب كند. ملت ايران نشان داده كه مى تواند بر دشمنى مانند ابر قدرتها در عرصه هاى مختلف پيروز شود و با استقامت و ايمان و مجاهدت، دشمن را از سر راه دور كند. خطاى بزرگى است اگر كسى گمان كند كه با نرمش و عقب نشينى مى توان دشمن را از پيشروى بازداشت. دشمن يعنى همان استكبار جهانى و به طور ويژه آمريكا و صهيونيزم، به چيزى كمتر از بازگرداندن وضع پيش از انقلاب يعنى سلطه ى كامل سياسى و اقتصادى و قبضه كردن ايران و بر سر كار آوردن دست نشانده يى همچون محمدرضا پهلوى راضى نخواهد شد. ملت ايران بايد با استقامت و قاطعيت خود آنها را براى هميشه مأيوس كند و خواهد كرد. امروز ميليونها دست و فكر و استعداد ايرانى در كار نوسازى و آبادسازى كشور خويش و استفاده از منابع حياتى آن براى اعتلاى مادى و معنوى ايرانند. همت آنان نبايد اجازه دهد و اجازه نخواهد داد كه بيگانگان مانند دوران پهلوى و قاجار، غاصبانه اين منابع را در اختيار بگيرند و صاحبان آن را در فقر و جهل و بيخبرى و ذلت رها كنند. انقلاب اسلامى، رعب و هيبت قدرتهاى دخالتگر را در دلها شكسته است، همچنانكه پرده ى ريا و تظاهر به دوستى را از چهره ى خشن و كينه آلود آنان برداشته است.
تبليغات خصمانه دشمنان امروز پس از بيست سال به حرفهايى تكرارى و مشمئزكننده تبديل شده است. كسانى كه از سركوب خونين قيام پانزده خرداد و قتل عام هفده شهريور با وقاحت تمام دفاع كردند، امروز دم از حقوق بشر مى زنند. كسانى كه پنجاه و چند سال ديكتاتورى سياه پهلويها را پشتيبانى كردند، امروز تهمت ديكتاتورى به جمهورى اسلامى مى زنند، كسانى كه با ويران كردن و غارت منابع كشور و تحميل صنعت معيوب و ناقص و وابسته، دهها سال ايران را از كاروان جهانى عقب راندند ، امروز شكوفاييها و معجزه هاى سازندگى انقلاب را نديده مى گيرند، كسانى كه هنوز در آرزوى رجعت ايران به دوران سياه و نكبت بار پادشاهى اند، نظام نوين و تازه نفس و جوان انقلابى را مرتجع مى نمايند!
ملت هوشيار ايران و تربيت يافتگان محيط بالنده ى اسلامى فريب اين ترفندهاى استكبارى و سلطه طلبانه را نخواهند خورد.
امروز مانند هميشه دشمن، فعال اما آينده روشن است. نسل تازه نفس آماده ى مبارزه با دشمنان شناخته شده ى كشور است. جوان امروز با مرور بر تاريخ كوتاه اما پرماجراى دوران بيست ساله، آمريكا و صهيونيزم را مى شناسد و فريب ترفندها و اخمها و لبخندهاى آنان را نمى خورد، كشور متعلق به ملت است و ملت با همه ى وجود از آن و از استقلال و عزت خود دفاع خواهد كرد. عناصر خود باخته و مرعوب يا تن داده به لذت و راحت و عشرت نخواهند توانست با قلمهاى مسموم و گفتارهاى ديكته شده و از دشمن فراگرفته ى خود، راه ملت را به سمت دلخواه سلطه طلبان و غارتگران بكشانند و فقط آبروى خود را مى برند.
اكنون در پايان سخن چند توصيه را متواضعانه به ملت عظيم الشأن ايران و مسؤولان و زبدگان عرض مى كنم:
1 - به دولتمردان و مسؤولان كشور در قواى سه گانه و نيروهاى مسلح عرض مى كنم قدر خدمتگزارى به اين ملت بزرگ و اين كشور مبارك را بدانيد. خدمت صادقانه ى شما خدمت به اسلام و بشريت است. اين فرصت كم نظيرى است كه صالحان و صديقان در آرزوى آن بوده اند. با همه ى توان از اين فرصت براى كسب رضاى الهى و تقرب به خداوند بهره گيريد و با اخلاص و پارسايى و مجاهدت، در راه رفع مشكلات كشور و ملت، و ساختن ايرانى آباد و پيشرفته، و رفع كامل بى عدالتى و تبعيض، و قطع وابستگى اقتصادى و فرهنگى، و بريدن طمع غارتگران بيگانه و سوء استفاده كنندگان داخلى، گامهاى بلندى را با توكل به خداوند برداريد.
مبادا وسوسه ى قدرت طلبى يا جمع زخارف مادى شما را از كار بزرگى كه بر عهده داريد باز دارد. لحظه ى تاريخى يى كه ما در آن قرار داريم بسى مهمتر و حساستر از آن است كه از ما خدمتگزاران كسى حق داشته باشد آن را با سرگرم شدن به جمع ثروت براى خود يا فرزندان و كسان خود، ضايع كند و لعنت خدا و خلق را متوجه خود سازد.
2 - به علماء بزرگوار دينى و آگاهان و روشنفكران و فرزانگان و دانشمندان فتون مختلف عرض مى كنم: نسل جوان و مستعد و فضاى آماده و آزاد كشور، بزرگترين فرصت تعليم و تربيت را در اختيار شما گذاشته است، از اين فرصت ديرياب كه به بركت انقلاب اسلامى و در سايه ى مجاهدتهاى بسيار به دست آمده، حداكثر استفاده را ببريد. دلها را به نور معارف اسلامى روشن، فكرها را با منطق استوار، مسلح و آفاق آينده را براى ملت ايران مجسم كنيد. در دلها نور اميد بتابانيد و سايه ى شوم يأس و سرخوردگى را كه دشمن مى خواهد با تبليغات خود بر دلها بيفكند برطرف كنيد. ذهنها را از تحجر و ايستايى و نيز از بى بندوبارى فكرى و ياوه گرايى بر حذر بداريد، و در اين برهه ى حساس تاريخ ايران وظيفه ى بزرگ خود را كه داراى آثارى ماندگار و تعيين كننده است، همچون تكليفى الهى و مقدس بدانيد.
3 - به جوانان عزيز عرض مى كنم فرصت جوانى را براى خودسازى فكرى و روحى و جسمى مغتنم بشماريد. كشور خود را بشناسيد و جايگاه رفيعى را كه ايران و ايرانى به بركت انقلاب اسلامى در جهان و در منطقه و در ميان امت بزرگ اسلامى به دست آورده قدر بدانيد، خود را به علم و معرفت و پارسايى مجهز كنيد و همچون جوانان دوران پيروزى انقلاب و دفاع مقدس، خود را الگو و اسوه ى جوانان كشورهاى ديگر سازيد. تداوم راه پرافتخار انقلاب اسلامى كه كشور را به قله ى رفيع هدفهاى بزرگ مى رساند، به نيرو و نشاط جوانانه ى شما نيازمند است و امروز بار اين وظيفه ى بزرگ بر دوش شما است. كسب دانشها و مهارتهاى گوناگون، كسب قدرت تحليل سياسى، حفظ صفا و صداقت جوانى، رعايت ديندارى و پاكدامنى، وظائف بزرگى است كه در همه ى محيطهاى جوان: دانشگاهها و حوزه هاى علميه، مدارس و كارگاهها و شهرها و روستاها بايد در ياد جوانان باشد. در اين راه از خداوند هدايت و كمك بخواهيد و باب توجه و تضرع و نماز و نياز را ميان خود و خدا باز نگهداريد.
4 - به عموم ملت عزيز و عظيم عرض مى كنم: همه ى موفقيتهاى دوران مبارزات و پس از پيروزى مرهون هوشيارى و صبر انقلابى و حضور دائمى شما در صحنه است، فداكارى و ايمان و مجاهدت شما است كه رهبر كبير انقلاب را به كارى چنان بزرگ موفق ساخت و صبر و همدلى و همكارى شما است كه مسؤولان كشور را به ارائه ى خدمات شايسته توانمند كرد. امروز نيز بحمدالله دولتى خدمتگزار، رئيس جمهورى شايسته، نمايندگانى دلسوز، قوه قضاييه يى مستقل، نيروهاى مسلحى كارامد و مسؤولانى انقلابى به خدمت مشغول اند. پيوند ميان خود و مسؤولان را مستحكم كنيد و خدمتگزاران خود را كه از ميان شما و براى شمايند يارى دهيد. وحدت كلمه و حضور خود را در صحنه حفظ كنيد و ياد امام و انقلاب را زنده نگه داريد و بويژه راهپيمايى بيست و دوم بهمن امسال را كه نمايش عظيم ملت ما در برابر غوغاگران و فتنه انگيزان داخلى و خارجى و همزمان با بزرگداشت شهادت رئيس مذهب جعفرى و خورشيد تابان معارف اسلامى حضرت جعفر بن محمد الصادق (ع) است، با عظمت و متانت كامل برگزار نمائيد.
5 - به جناحها و دستجات و گروههاى سياسى داخلى نيز عرض مى كنم: همت خود را بر رشد فكرى و سياسى مردم بگماريد و كسب قدرت را هدف ندانيد. تلاش سياسى سالم و به دور از درگيرى و تهمت و شايعه سازى اگر با اخلاص و قصد نيك باشد عبادت است و در دل مردم نيز مؤثر و براى آنان جذاب است، ولى اگر اغراض گروهى بر آن سايه افكند و روشهاى قبيله يى بر آن حاكم گردد، خدا و خلق را خشنود نخواهد كرد. كار جناحى و حزبى نبايد وحدت ملى را خدشه دار كند و كشمكشهاى گروهى را به ميان مردم بكشاند.
در پايان؛ سر بر درگاه لطف و مغفرت خداوند متعال نهاده هدايت و توفيق و كمك ذات اقدس الهى را براى همگان مسألت مى كنم و از حضرت ولى الله الاعظم ارواحنا فداه دعا براى نصرت اسلام و مسلمين و پيروزى و كاميابى ملت ايران در همه ى ميدانها را تمنا مى كنم.
والسلام عليكم و رحمه الله
سيد على خامنه اى
21/11/77