بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدلله رب العالمین
عن سُلیمان بن جعفرِ الجَعفری قالْ سَمِعتُ موسی بن جعفرٍ علیهالسلام یَقولْ مَرَّ أمیرالمؤمنین علیُّ بنُ ابیطالبٍ علیهالسلام بِالرَّجُلٍ یَتَکَلَّمُ بِفُضولِ الکلام (۱)
سخنان زیادی، سخنان بیهوده، سخنانی که برای گوینده و شنونده هیچ سودی به همراه ندارد، داشت اینجور حرفهایی میزد.
فَوَقَفَ عَلیه
امیرالمؤمنین دارد در راه عبور میکند، میبیند که یک نفری ایستاده، دارد همینطور حرف بیخود میزند؛ حرفهایی که هیچ فایدهای بر آن مترتب نیست؛ نه برای گوینده و نه برای شنونده. حضرت ایستاد.
ثُمَّ قالْ إنَّکَ تُملی عَلی حافِظَیکَ کتاباً إلی رَبِّک
[و به آن مرد فرمود:] تو داری [حرفهایت را] املاء میکنی بر این دو فرشتهای که محافظ و مراقب تو هستند. داری نوشتهای را بر اینها املاء میکنی؛ تو میگویی و اینها هم مینویسند.
کلمه به کلمهی آنچه که از زبان من و شما خارج میشود نوشته میشود. این نوشته بعداً ممکن است به ضرر ما تمام بشود. بدانیم چه داریم میگوییم.
فتَکَلَّم بِما یَعنیک
به آن چیزی که برای تو مهم است سخن بگو و زبان باز کن.
وَ دَعْ ما لا یَعنیک
آنچه که برای تو مهم نیست، گفتنش فایدهای ندارد یا ضرر دارد، آن را رها کن.
بدان چه داری میگویی.
۱) الامالی شیخ صدوق، صفحهی ۸۵